نویسندگان: سید ستار مهدی زاده – پیشوائی
جایگاه خطیر تلویزیون
درآمد
ارتباط فرزندان با والدین و ارزیابی نقش برنامههای تلویزیونی در این مورد، موضوع اصلی این نوشتار است که پس از تبیین جایگاه خطیر تلویزیون، به اثرگذاری آن در خانواده اشاره و آن گاه جایگاه والدین در آموزههای اسلامی باز کاویده میشود. در ادامه بیان میشود که تحکیم روابط خانوادگی چه آثار مثبتی دارد و تزلزل و سستی این رابطه چه پیآمدهایی دارد.
جایگاه خطیر تلویزیون
شکی نیست که رسانه گستردهای همچون تلویزیون در فرهنگسازی جایگاه بسیار برجستهای دارد و شاید در برهه کنونی، نقش تلویزیون در فرهنگسازی یا تغییر فرهنگ بیبدیل باشد.
دستیابی تلویزیون به چنین نقش چند جانبهای در خانواده به چند عامل بستگی دارد.
تلویزیون در کنار پدر و مادر و فرزند، فرد چهارم خانواده است. از نظر آگاهی رسانی و راهنمایی چندجانبه، مهمترین و نزدیکترین و سریعترین ابزار کسب و درک اطلاعات به شمار میرود. از نظر اثرگذاری، از چندین عامل تأثیرگذار در روان آدمی مانند: تصویر، صدا، تحرک، انگیزش احساسات، تنوع مطالب و تصاویر، هیجانانگیزی و…برخوردار است.
بنابراین، جایگاهی که تلویزیون در انتقال ارزشها و پیامها و تثبیت یا تغییر و تزلزل فرهنگها و ارزش پیدا کرده است، بسیار حساس و خطیر است و گستردگی استفاده از این ابزار، و داشتن مقبولیت گسترده نزد عموم مردم بر اهمیت موضوع میافزاید. پژوهشهای متعدد نیز حساسیت خطیر و جایگاه مهم این رسانه را در تأثیرگذاری اجتماعی و فرهنگسازی تأیید میکند.
تأثیر تلویزیون بر خانواده
گذشته از تأثیرگذاری عمومی و اجتماعی این رسانه، خانواده و نسل جوان از اثرپذیری بیشتری نسبت به این رسانه برخوردارند. بنا بر گزارش پژوهشگران، در بسیاری از خانهها،اتومبیل، تلفن، فریزر و…وجود ندارد، ولی یک دستگاه تلویزیون حضور دارد که هم حس بینایی و هم حس شنوایی را به کار میگیرد و تأثیرگذاری آن تا آن جاست که روانشناسان پس از خانواده و مدرسه، آن را یکی از ارکان تربیتی و عامل جهتدهنده به علایق و نگرشهای کودکان و نوجوانان دانستهاند.
مطلب دیگر این است که جایگاه تلویزیون در جوامع غربی و تعریف و تبیین آن جایگاه با تعریف موقعیت تلویزیون در کشور اسلامی ایران تفاوت جدی دارد.
تلویزیون جمهوری اسلامی از نظر اهداف و رسالتی که بر عهده دارد، با جهت حرکت و مبانی این رسانه در جوامع غربی بسیار متفاوت است. وظیفه تلویزیون به عنوان رسانه جمعی در جامعه اسلامی، ترویج، تثبیت و تعمیق ارزشها و باورهای دینی، تبدیل آنها به هنجارهای عمومی، ترسیم جامعه آرمانی اسلامی، زمینهسازی برای هر چه نزدیکتر شدن به آن و نیز ارائه ایدهآلها و مطلوبها است.
با توجه به چنین نقشی، این پرسش مطرح میشود که تلویزیون به عنوان رسانه ملی و فرد چهارم خانواده، تا چه اندازه توانسته است ارزشهای اسلامی و انسانی حاکم بر روابط فرزندان و والدین را تثبیت کند و به هنجارسازی آداب و رسوم پذیرفته شده در نسل جوان بپردازد. احترام و خدمت به پدر و مادر، پرهیز از نگاه تند، سخنهای پرخاشگونه و حتی شیوه نشستن، راه رفتن و… در آموزههای تربیتی اسلام مورد توجه قرار گرفته و این آموزهها در بستر خانوادههای سنتی ایرانی نهادینه شده است. در این عصر، وظیفه خطیر مدیران، برنامهسازان و تهیهکنندگان رسانه ملی آن است که در تثبیت و انتقال این ارزشها به نسلهای جدید نقشی مثبت ایفا کنند.
آثار تحکیم رابطه والدین و فرزند
اگر رابطه والدین و فرزندان بر اساس دستورات اخلاقی اسلام استوار گردد، آثار مطلوبی در پی خواهد داشت:
- محبت،نیاز طبیعی و فطری هر کودکی است و انسان همانگونه که به شیر نیاز دارد،از محبت بینیاز نخواهد بود. این نیاز از کانون طبیعی و خدادادی آن؛ یعنی والدین است که نیاز عاطفی را رفع میکند و کمال روحی و سلامت روانی فرزند را ضمانت.
هرگونه ایجاد تزلزل در روابط والدین و فرزند، به محرومیت فرزندان از این آبشار رحمت الهی و کانون حرارتبخش روحانی میانجامد و آثار مخرب روانی آن در شکل پدیدههایی به نام عقدههای روانی و دیگر مشکلات روحی، خود را در کوتاهمدت یا درازمدت نشان میدهند که گاه ناهنجاریهای اجتماعی را پدید میآورند. به عنوان نمونه، «بر اساس جدیدترین آمار، 75 درصد از دانشآموزان آمریکایی، مواد مخدر مصرف میکنند و جوانان، 85 درصد از بیماران روانی را در این کشور تشکیل میدهند».
آری، «خلأ عاطفی در زندگی انسان را با هیچ چیز دیگر نمیتوان جبران کرد. و بیتردید، یکی از مهمترین نقشهای خانواده، پرورش عاطفی کودکان است که برای آن جایگزین نمیتوان یافت». مهر و محبت در ساختن شخصیت انسان نقش اساسی دارد. «اگر کودک گرفتار کمبود محبت مادری شد، عواطف انسانی رشد نمیکند و انسانی خشن و بیرحم میشود و اگر فرصت پیدا کند شکنجهگر و جلاد خواهد شد».
این نیاز همیشگی است که در هر سنی، رنگ خاصی به خود میگیرد. «اول بچه از آغوش مادر، محبت را میگیرد. در دوران دبستان از همبازیها و معلم و در دوران راهنمایی، از رفیقها، کمبود محبت خود را وام میگیرد. پس از تشکیل خانواده، از همسرش نیاز خود را رفع میکند و پس از ورود به جامعه، از عواطف عمومی و اقبال اجتماعی ارضا میشود.
در نهایت، با منبع سرشار عشق و محبت آشنا میشود و در صورت پیدا کردن درک عمیق و لیاقت، جهت دل را رو به سوی کانون اصلی محبت میکند و با اتصال به منبع لایزال الهی، آرامش حقیقی را به دست میآورد و خود را برای همیشه به منبع رحمت و دریای بیپایان رحمت خدا متصل میکند».
ایجاد تزلزل در روابط خانوادگی میان والدین و فرزند در هر مرحله، آثار خاص آن دوران را در پی خواهد داشت؛ چون نیاز به محبت خانوادگی همیشه به شکلی خاص لازم است و خانواده برای انسان سرچشمه زلال محبتی است که در هیچ اجتماع کوچک و بزرگی نظیر آن را نمیتوان یافت.
2.زیست معرفت مدارانه: اگر کسی عقل سلیم داشته باشد، خواهد دید که هر کاری در مقابل تلاشهای طاقتفرسای مادر و پدر اندک است.
البته وقتی اکسیر عشق و محبت را به این خدمات طاقتفرسای طولانی اضافه کنیم، درخواهیم یافت که هیچ نوع سپاسگزاری، آن خدمات شایان را جبران نمیکند. چارهای نیست جز این که بر اساس معرفت عمیق، همواره خود را مدیون و مرهون والدین بدانیم و به حکم معرفت، رابطه تکریمآمیز و پراحترام را با والدین حفظ کنیم. توجه و انگیزش حس معرفتآمیز مخاطب در رسانهها باید هدف مهم برنامهسازان باشد؛ یعنی در تهیه برنامهها و نوشتن متن فیلمنامهها باید به عنصر زیستن بر پایه معرفت و قدرشناسی نسبت به والدین تأکید گردد.
قرآن نیز در پی القای همین مطلب میفرماید:
وَ وَصَّیْنَا اْلإِنْسانَ بِوالِدَیْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْنًا عَلی وَهْنٍ وَ فِصالُهُ فی عامَیْنِ أَنِ اشْکُرْ لی وَ لِوالِدَیْکَ إِلَیَّ الْمَصیرُ. (لقمان: 14)
به انسان درباره والدینش سفارش کردیم. مادرش به او باردار شد، سستی بر روی سستی، و از شیر بازگرفتنش در دو سال است که شکرگزار من و پدر و مادرت باش که بازگشت به سوی من است.
معرفت پایه سپاسگزاری است. این آیه، با یادآوری تلاشها و سستیهای دوران بارداری و شیردهی مادر، این معرفت را برمیانگیزاند و به شکرگزاری خدا و پدر و مادر دستور میدهد. در اینجا نیز بیهیچ واسطه و شرطی، شکر از خدا و از پدر و مادر با یک دستور، کلمه امری «أُشْکُر» طلب شده است که خود تأکید دیگری است بر جایگاه والدین در قرآن. هیچ شأنی و مقامی در قرآن چنین منزلتی را ندارد، نه پرهیزکاران، نه راستگویان.
هیچ مقامی جز پدر و مادر شایستگی همنشینی در کنار نام خدا و قدردانی و اطاعت و احسانی در کنار نام خدا هم پایه او را ندارند.پس باید این موضوع را بر پایه معرفتی استوار ساخت و هدف از تهیه و انتقال معارف در این موضوع، آفرینش و پرورش معرفت فرزندان در دورههای سنی مختلف نسبت به پدر و مادر است تا حس سپاسگزاری، احسان و خدمت در آنان بر پایه محکم معرفت رشد کند. در همین جا لازم است نگرش طلبکارانهای که گاه در نسل جوان نسبت به پدر و مادر دیده میشود، به چنین بینش عمیقی تبدیل شود و این یکی از رسالتهای رسانه ملی است.
- تکمیل عبودیت؛ اگر در خانوادهها رابطه فرزند و پدر و مادر استحکام یابد و فرزندان وظایف الهی خود را در قبال والدین با راهنمایی رسانههای جمعی و دیگر ابزار یاد گیرند و انجام دهند، یکی از مهمترین دستورهای الهی و صورتی از عبودیت در کانون خانواده محقق خواهد شد.
از آنجا که انتقال فرهنگ و ارزش از طریق والدین از مهمترین و اساسیترین راهکارهای ادامه و حیات فرهنگ اسلامی است، اگر در سایه رابطه محکم میان فرزند و والدین، میزان پیروی و طاعتپذیری فرزند از پدر و مادر افزایش یابد، انتقال ارزشها با سرعت و سلامت کمی و کیفی صورت خواهد گرفت. این همان امری است که در صورت تحقق، از گسست نسلها جلوگیری خواهد کرد.
اگر فرزند در سایه حرفشنوی از بزرگان خانواده و فامیل، به نماز، روزه و آداب مذهبی و عرفی پایبند باشد،با استفاده از ابزارهای پیشرفته کنونی شاید بیش از والدین خود در راه دینداری بکوشد و از نظر ارزشی و مذهبی تأثیر بیشتری در خانواده بگذارد. اگر هم ارتباط میان والدین و فرزند تیره گردد و رسانه جمعی به این امر دامن زند، باعث تزلزل یا تضعیف این ارتباط میشود. پس تحکیم رابطه حرفشنوی و اطاعت پذیری از والدین پایه مهمی است که میتواند آثار به مراتب مبارک و گستردهای در جامعه و کانون خانواده بر جای بگذارد.
از این رو، یکی از اهداف برنامهسازان باید تلاش برای واداشتن جوانان به اطاعت و حرفشنوی از والدین و روشنگر این نکته باشد که غرور ناشی از سواد سطحی نباید ما را از تجربههای باارزشتر از علم والدین و از ارزشهای آنان بینیاز کند. آنچه در این زمان به اطاعتپذیری فرزندان از والدین خدشه وارد میسازد، پرداختن بیش از حد به مسئله فاصله میان دو نسل است. معمولاً در برنامهها، نسل گذشته با انبوهی از خرافهها و باید و نبایدهای غیرضروری و ملالآور معرفی میشوند که به تنفر و انزجار نسل جوان و متجددطلب میانجامد. اینگونه تصویرها بدون پردازش و فرق گذاشتن چنان باورهای خوب و بد و سنتهای پسندیده و ناپسند گذشتگان، همه را در ذهن مخاطب امری منفی جلوه میدهد و تقویت حس انتقاد نسل جوان به نسل گذشتهاش را در پی دارد. ادامه یافتن چنین امری، جوان ما را از هویت فرهنگی و تاریخی خود دور و او را از یگانه عامل پیوند با گذشتهاش جدا میسازد.
4.الگوگیری؛ یکی از پیآمدهای رابطه سالم و بلکه عاشقانه خانوادگی، الگوگیری جوانان از والدین است. اگر رابطه محترمانه و مشتاقانه میان پدر و پسر یا مادر و دختر برقرار باشد، فرزند، ارزشها، نگرشها و کنشهایش را با اسوه خود همسو و همرنگ خواهد کرد. همچنین اگر رسانه در ایفای نقش خود صحیح عمل کند، باید بتواند والدین را اولین قهرمانان پیروز و فرشتگان مهر و محبت و حمایت الهی برای فرزندان معرفی کند و تمام توجه فرزندان را متوجه پدر و مادر سازد.
وانگهی باید از پدر و مادر ایدهآل تعریف صحیح ارائه دهد، نه تعریف اسطورهای و خیالآمیز و مبالغه شده. رسانه باید با برجسته کردن ارزشها و دغدغههای مطلوب والدین، فرزندان را متوجه آن نکتهها سازد و به ادای حقوق و قدردانی از آن تشویق کند. باید این اعتقاد را در فرزند ایجاد کرد که هر پدر و مادری، عاشقانه به صلاح و خوشبختی فرزندشان میاندیشند.
حتی برخی سختگیریها و مخالفتهای استادانه آنها با احساسات سطحی فرزندان به خاطر اختلاف مرتبه درک این دو است. پدر و مادر معمولاً بر پایههای صحیح عقلانی حاصل از سالها تجربه، افقهای دوردست را میکاوند. آنان بنا به دلایلی که شاید حتی برای فرزند قابل درک نبوده قابل بیان و استدلال نیز نباشد و آنها به کمک تجربه و نگاه در چهره و چشم قابل حدس و دریافت است، چنین میکنند.
افزون بر آن، باید این نکته را به مخاطب رسانه منتقل کرد که اساسا هیچ فردی صلاحیت و جایگاهی مورد اطمینانتر و شایستهتر از والدین برای دلسوزی جوانان ندارند و هر نغمهای با این ادعا، بیدلیل است. فرزند جزئی از حقیقت والدین و ثمره وجود آنها و میوه آمال آنهاست و تنها دغدغه والدین، صلاح اوست.
البته ممکن است که برخی والدین در ارزیابی صلاح فرزند خود با معیار ناصحیح، مسائل را بسنجند، ولی این عامل نباید چنان در برنامهها موج بزند که در درازمدت، موج بدبینی به والدین را در نسل جوان بیافریند؛ کاری که در مورد مخالفت پدران با فرزندان در امر ازدواج، در فیلمها دیده میشود.
5.حمایت والدین؛ حمایت مادی، معنوی و عاطفی و هر بعدی که حمایت واقعی را در بر داشته باشد و هر عمقی که برای آن بتوان تصور کرد، در حمایت بیدریغ و نامحدود والدین موجود است. اگر رابطه سالم میان والدین و فرزند برقرار باشد، در بحرانهای زندگی تنها والدین هستند که با همه توان روحی و جسمی و مالی خود، به حمایت فرزند بر میخیزند. چنین حمایتی را در عمیقترین دوستیها نیز به ندرت میتوان جست و هیچ کانون دیگری تا این حد از انرژی خالص و بیدریغ،سرشار نیست. این سرمایه بدیل ندارد، گویی خدا این موهبت را بیواسطه از رحمت خود جدا کرده و فقط به کانون گرم خانوادههای پاک عطا کرده است.
اگر در اثر کوتاهی رسانه جمعی این مسائل ثبات خود را کمکم از دست بدهد یا کمرنگ گردد یا در اثر سهلانگاری، به این روابط خدشه وارد شود، آن را نمیتوان جبران کرد. سستی رابطه فرزند با پدر و مادر، سکه دورویی است که روی دیگر آن، عقوق و قطع رحم است و از آثار عقوق والدین و قطع رحم، نزدیک ساختن نابودی (تُعَجِّلُ الفناء)، خالی شدن آبادیها (تخلی الدّیار) نزدیک شدن اجلها (تقرب الآجال) و افتادن اموال در دست اشرار است.
در مقابل آن، صله رحم و بِرّ به والدین مایه قدرتمند شدن، پشتوانه پیدا کردن، و برخورداری از حمایت عاطفی، معنوی و مادی است. امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود:
لن یرغب المرء عن عشیرته و ان کان ذامال و ولد و عن مودتهم و کرامتهم و دفاعهم بأیدیهم و السنتهم، هم أشد الناس حیطة من ورائه و أعطفهم علیه و ألمهم لشعثه، ان أصابته مصیبة أو نزل به بعض مکاره الامور و من یقبض یده عن عشیرته فانما یقبض عنهم یدا واحدة و تقبض عنه منهم أیدی کثیرة و من یلن حاشیته یعرف صدیقه من المودة…
با مروری بسیار کوتاه و گذرا به برخی از سریالهای پخش شده از صدا و سیما، فاصله وضعیت موجود تا وضعیت مطلوب و آنچه در آموزههای تربیتی و اخلاقی اسلام نسبت به پدر و مادر سفارش شده است، مشخص میشود.
ردیف | نام سریال | شبکه | میزان جذابیت | ;شخصیت والدین و برخورد فرزندان با آنان |
1 | ;مزرعه آفتابگردان | 1 | ;زیاد | ;والدین غیر منطقی، عصبی و زورگو هستند که همواره نوجوانان را تحقیر میکنند. |
2 | ;خط قرمز | 3 | ;بسیار زیاد | ;والدین نسبت به فرار نوجوانان از خانه بیتفاوتند و عامل اصلی بزهکاری جوانان معرفی میشوند. |
3 | ;خانه به دوش | 3 | ;بسیار زیاد | ;پدر، شخصی فقیر، بیفرهنگ، بداخلاق و عصبی است و نهایت بیاحترامی فرزندان نسبت به والدین در قالب طنز به نمایش در میآید. |
4 | ;مسافری از هند | 3 | ;بسیار زیاد | ;در منفی نشان دادن والدین، اغراق شده و قالب اعتراض فرزندان به والدین نامناسب است. |
5 | ;دوران سرکشی | 5 | ;بسیار زیاد | ;بیشتر والدین، عیاش، زورگو، بیرحم و خشن هستند و عوامل اصلی فرار دختران خود از خانه معرفی میشوند. |
6 | ;خورشید و ماه | 5 | ;متوسط | ;تا دقایق پایانی سریال، پدر، منفورترین شخصیت سریال است و رفتار فرزندش در قالب اعتراض به وی، زننده است. |
7 | ;پلیس جوان | 3 | ;بسیار زیاد | ;پدر، معتاد و شخصیتی منفی است و قتل وی به دست فرزندش موجه جلوه میکند. |
8 | ;پاورچین | 5 | ;بسیار زیاد | ;والدین نقش منفی دارند و فرزندان خود را به اعمال خلاف تشویق میکنند و در ازدواج فرزندان حضوری ندارند. |
راهکارها
راهکارهای زیر برای ارائه تصویر مطلوب از والدین در سریالها و مجموعههای تلویزیونی پیشنهاد میشود:
- استفاده از والدینی که فیزیک چهره آنان، مطلوب و دوستداشتنی است و از نمایش چهرههایی که حس نفرت و انزجار را در مخاطب بهوجود میآورد، در نقش والدین خودداری شود.
- از آنجا که در بیشتر سریالها، بخشی از سریال به عملکرد منفی شخص یا اشخاص اختصاص دارد و نهایتا از گذشته خود پشیمان میشوند یا عقوبت عمل خود را به شکل واقعی یا نمادین میبینند، پیشنهاد میشود:
الف: در منفی نشان دادن چهره والدین مبالغه نشود.
ب: حجم سکانسهایی که در آن والدین دارای رفتار و عملکرد منفی هستند، کم باشد و پس از متوجه شدن زشتی رفتار خود و اصلاح آن، سکانسهایی از آنها نشان داده شود که در صدد جبران گذشته هستند. در واقع، اگر پشیمانی از گذشته فقط در سکانس آخر نمایش داده شود، تأثیر سکانسهای پیشین هیچ گاه از بین نخواهد رفت.
- اگر والدین در سریال دارای شخصیت منفی هستند، فرزندان همچنان رفتار صحیح خود را با آنها همچنان حفظ کنند؛ زیرا بر اساس روایتی از امام باقر علیهالسلام نقل شده است که «از نیکی به پدر و مادر نمیشود تخلف کرد، چه درستکار باشند یا نباشند…
اتفاقا نقطه تأثیرگذاری آن جایی است که والدین دارای شخصیت منفی مورد احترام و تکریم فرزندان باشند و به عبارتی دیگر، در چنین وضعیتی، شیوه اعتراض فرزندان به والدین باید در قالبی مناسب صورت گیرد؛ زیرا تکریم والدینی که شخصیتی مثبت و عملکردی صحیح دارند؛ طبیعی جلوه میکند و تأثیرگذاری کمتری دارد.
- بیشتر والدین در جامعه ما دلسوز و خیرخواه هستند و والدینی که فرزندانشان را به اعمال خلاف وادار میکنند، درصد کمی از افراد جامعه را تشکیل میدهند. پس شایسته است والدین دسته دوم کمتر قهرمان اصلی سریالها قرار گیرند.
- شیوه صدا کردن والدین همراه با احترام و حفظ حرمت باشد.
- از جوانانی که خوش چهره، تحصیلکرده و دارای نقش مثبت هستند، در سریالها برای نشاندادن رابطه صحیح و اسلامی با والدین استفاده شود. بیشتر دیده میشود که جوانان فقیر و دارای تحصیلات پایین، حرمت والدین را حفظ میکنند.
- والدین در امر ازدواج فرزندانشان نقش اصلی داشته باشند؛ یعنی حتی اگر جوان قهرمان سریال، همسر آیندهاش را خود انتخاب کرده است، والدین در انجام این ازدواج و فراهمآوردن مقدمات آن نقش جدی داشته باشند.
- اصولاً در سریالهایی که نقشهای اصلی آن را نوجوانان یا جوانان ایفا میکنند، والدین حضور داشته باشند.
- جوانی که در فیلم، حرمت والدینش را حفظ میکند، به واسطه همین عمل مورد احترام و تکریم دیگران قرار گیرد و در مقابل، اگر با والدینش رفتار مناسبی ندارد، اطرافیان به گونهای این مسئله را به او تذکر دهند. نقل شده است که «روزی پیامبر در مجلسی نشسته بود که خواهر رضاعی حضرت وارد شد. حضرت به او احترام شایانی کرد و با دیدن او خوشحال شد و زیراندازی برای او قرار داد که بر او بنشیند. پس با او مشغول صحبت شد؛ آن دختر رفت و کمی بعد برادر رضاعی حضرت، (برادر دختر) وارد شد، ولی پیامبر آن احترام را برای او انجام نداد. یکی از حاضران پرسید: یا رسول الله! علت این اختلاف چه بود، در حالی که این شخص مرد است؟ پیامبر فرمود: علت این بود که آن دختر به پدر و مادر بیشتر احترام میگذارد».
- از شیوهها و الگوی زندگی غربی استفاده نشود. در این مورد پیشنهاد میشود:
الف: رابطه عاطفی و محبتآمیز میان والدین و فرزندان پررنگ و تأثیرگذار به تصویر کشیده شود. پیامبر فرمود: «نگاه محبتآمیز به روی پدر و مادر عبادت است و در پیشگاه الهی استحقاق پاداش دارد».
ب: با توجه به اینکه استقلال فرزندان در زندگی به ویژه دختران پیش از ازدواج در جامعه ایرانی پذیرفته نیست، از این الگو استفاده نشود.
- تا آنجا که امکان دارد از الگوی سنتی خانواده؛ یعنی از وجود پدربزرگ و مادربزرگ در خانواده استفاده شود.
12.از یک مشاور تربیتی به عنوان ناظر کیفی در طول ساخت مجموعه استفاده شود تا با نظارت جدی، سریال را سکانس به سکانس از نظر آثار تربیتی ارزیابی کند.
به عنوان یک پیشنهاد کلی باید گفت که بهترین راهحل، نگاه مثبت به روابط فرزندان و برجستهکردن و به تصویر کشیدن خوبیها و ایثارگریها و پرهیز از به تصویر کشیدن بدیها و بدرفتاریها است.