نویسنده: مهرداد انتظاري
خلاصه كتاب: سحر شریعتی
راز وجود خود شما: درزندگي به دوگروه متفاوت از اشخاص بر ميخوريم.يکي شاد،سرحال،اميدوار و موفق،وديگري مأيوس،بدبين،منفي باف و ناتوان.اشخاصي که درگروه دوم قراردارند،اگرموقعيت هاي مناسبي را هم بدست بياورند باز هم آه و ناله سر ميدهند. چنين افرادي ناتوان پيش رفتن وترقي را ندارند،هميشه درجا ميزنند.اماگروه نخست،همواره پيش مي تازندو رازي که از نسلي به نسل ديگرمنتقل ميشودو«راز قانون جذب» نام داردو موجبات پيشرفت وترقي آدمي را فاش و آشکار ميسازد.
عنوان و پدیدآور:
از ” راز قانون جذب “بیشتر بدانیم!
استاد راهنما : دکتر مهدی یار احمدی
گردآورنده : سحر شریعتی
—————————————————
موضوع : تفکر نوین
شناسه افزوده : انتظاری ، مهرداد، مترجم
شماره کتابشناسی ملی : 2032500
————————————————–
راز وجود خود شما
درزندگي به دوگروه متفاوت از اشخاص بر ميخوريم.يکي شاد،سرحال،اميدوار و موفق،وديگري مأيوس،بدبين،منفي باف و ناتوان.اشخاصي که درگروه دوم قراردارند،اگرموقعيت هاي مناسبي را هم بدست بياورند باز هم آه و ناله سر ميدهند. چنين افرادي ناتوان پيش رفتن وترقي را ندارند،هميشه درجا ميزنند.اماگروه نخست،همواره پيش مي تازندو رازي که از نسلي به نسل ديگرمنتقل ميشودو«راز قانون جذب» نام داردو موجبات پيشرفت وترقي آدمي را فاش و آشکار ميسازد.
هیچ کس به کسب یا جمع آوری این نیرو نیاز ندارد چون منبع این نیروی بیکران در وجود خود شماست،فقط باید بدانید که چطور میتوانید آنرا در خدمت خود بگیرید ودر تمامی ابعاد زندگی از آن بهره مند شوید.وقتی از قدرت و توانایی ذهنی تان آگاه شدید به سادگی میتوانید آنرا مورد استفاده قرار دهید.این نیروی بزرگ قادر است مجهولات و معماهای دشواری که تا این زمان از آنها می ترسیدیدو جرأت واجهه با آنرا نداشتید را بسادگی برایتان حل کند.پس از پی بردن به این راز بزرگ به آسانی راهتان را در زندگی پیدا کنید و موانع کوچک و جزئی به هیچ وجه سر راهتان را نمیگیرد.
تقدير چيست؟
هدف يا منظوري نيرومند،به همراه عزمي راسخ که به نتيجه اي مطلوب مي انجامد را تقدير نام نهاده اند تقدير،آن چيزي نيست که شما انجام ميدهيد،بلکه نيرويي است که همچون يک حوزه انرژي درکائنات وجود دارد.تقدير،نيرويي در درون تمامي افراد بشر است.ميدان انرژي اي است که دور از الگوهاي عادت گونه ی روزمره وطبيعي انسان جريان دارد.ما بايد بتوانيم اين انرژي را جذب کنيم و راه زندگيمان رااز مسيري جديد وهيجان انگيز دنبال کنيم.قرارگرفتن در مسير تقدير، فرايند ايجاد ارتباط با خود واقعي و کنار گذاشتن معيارهاي ارزيابي نفس است.نیرویی در کائنات است که همه چیز و همه کس به نیروی نامرئی ارتباط دارند.
همه چيز را از خداوند بخواهيد
گفتن« دوستت دارم » به خداوند ميتواند آغازگر موفقيت ها باشد.ما مجموعه اي از همه ي تجربياتمان هستيم.به همين علت ميگويند که گذشته ها انسان رامحصورکرده اند.وقتي در زندگيمان استرس يا ترس را تجربه ميکنيم،اگر به درستي دقيق شويم،درمي یابيم که در حقيقت،دليل آن يک خاطره است.
وظیفه شما پاک کردن خاطرات بد و منفی است،برای زدودن خاطرات منفی از حافظه ممکن است لازم باشد به کائنات دوستت دارم بگویید.بيان ساده ي جمله ي«دوستت دارم»به کائنات،شروع فرايند اين پاکسازي است. اين واژه ها سبب زنده شدن احساسات بخصوص در درون شما ميشوند.اين واژه هارا خداوند ميشنود و بعد براي پاک کردن تمام خاطرات منفي،پيامهايي برايتان ميفرستد.
در صورتي که دلتان ميخواهد بدانيد خواسته ي دروني تان تا چه اندازه با آنچه هم اکنون از آن برخورداريد،هماهنگ است،به چيزهايي که داريد نگاهي بيندازيد.اگر آنچه داريد، همان نيست که با کلام خواهانش هستيد،بيشتر اوقات با اين خواسته هاي کلامي،هماهنگي ارتعاشي نداريد.عدم برخورداري از هماهنگي ارتعاشي به اين مفهوم نيست که«قانون جذب»براي شما مؤثر نخواهد بود،اين قانون هميشه عمل مي کند…يعني هرچند باورهايي داريد که با خواسته ي شما در تضاد هستند،اما اين باورها را ميتوانيد پاک کنيد.وقتي باور هاي باز دارنده را پاک کرديد،به خودتان اين آزادي را مي دهيد که با خواسته هاي واقعي تان هماهنگي ارتعاشي داشته باشيد.
به کامل بودن خود پي ببريد
آسمان با حالت يک ساعت قبلش کاملا متفاوت است،ولي باز هم کامل است.شما ميتوانيد رشد کرده،تغيير يافته وبه صدها شکل دگرگون شويدو بازهم يک موجود کامل باشيد.جوهر کمال شما در اين است که در خودتان بنگريد،هرآنچه را اکنون کامل مي بينيد،بپذيريدو آنوقت اين قوت را داشته باشيدکه رشد کرده و به شخصيتي کاملاً متفا وت و در عين حال کامل تغيير کنيد.
کامل بودن به اين معناست که خودتان را با ديد تازه اي بنگريد.به خودتان اجازه بدهيد که کاملاً وارد زندگي بشويد، نه اينکه هميشه در حواشي پرسه زده وفکر کنيد هنوز آنقدر خوب نيستيد که به بازي بزرگ زندگي وارد شويد.به خودتان اجازه ي رشد بدهيد وبه بالا ترين سطوح تصورتان دست يابيد،به اين شکل ميتوانيد کامل باشيد.
ديدگاه و باور شما نسبت به زندگي ، همه چيز را ميسازد
همه ما با کساني برخورد داشته ايم که ديد گاه هاي منفي داشته باشند.آنها دائماٌ در حال نق زدن،غرلند کردن و آه و ناله هستند.از نظر چنين اشخاصي،هيچ چيز بر وفق مرادشان نيست.اين افراد،قرباني هاي هميشگي زندگي هستند.ماندن در کنارآنها خوشايند نيست وبه نظر ميرسد که انرژي اطرافيانشان را هم تحليل ميدهند.همینطور افرادی را میشناسیم که دیدگاه مثبت دارند،اشخاصی که همیشه خوشحال بنظر میرسند،کسانی که اوضاع بر وفق مرادشان است و ماندن درکنار آنها لذتبخش است. دیدگاه شما بسیارمهم است وروی احساساتتان تأثیر میگذارد.احساسات هم برروی حوزه ی انرژی مؤثرندوهم زمان برای دریافت هرچه بیشتر موارد شبیه به خودشان،سفارشی به کائنات مخابره میکنند.
شگفتي هاي ضمير ناخودآگاه و شعور باطن
از پرورش افکار منفي،سياه ومخرب در کشتزار ذهن وضمير نا خودآگاهتان دست برداريدوهربار که دستخوش هجوم اينگونه انديشه ها قرار ميگيريد،آنهارابا پندار و خيال هاي خداگونه جا به جا کنيد.براي سلامتي خودتان دعا کنيدوبراي کساني که در دل نسبت به آنان کينه وخصومت ميورزيد،آرزوي خوشبختي،موفقيت و تندرستي کنيد.خواست وآرزوي شما هرچه باشد،فرق نمي کند مثبت يا منفي،همان نتيجه اي رابدست ميآوريد که براساس اعتقادو باورتان آنرا به اعماق شعور وضميرتان روانه کرده ايد.روح و فکر را نميتوان با فشار و عجله به اجابت خواسته ها وا داشت،ولي مي شود اين سخن را بر زبان جاري ساخت تا براي شعور باطن،تکليف و وظيفه اي مشخص تعيين کرد:«من بايد اين مشکل را تا شنبه حل کنم.اين موضوع برايم بسيار مهم است.»
قدرت ذهني تان را افزاش دهيد
منظور از قدرت در اينجا هدايت زندگي از دو موضع ارزشمند و مثمر ثمر بودن است.شما موجود با اهميت وبا ارزشي هستيدو هرگز دليلي وجودنداردکه اجازه بدهيد توسط خودتان با ديگران ،به اين سو وآن سوکشيده شويدوارزشهاي واقعي تان در مقام يک انسان زنده،زير سوال برود.اگر بطور جدي دلتان ميخواهد مورد احترام باشيد،نگاهي دقيق به افرادي که درجلب احترام سايرين تبحردارند بيندازيد،اگراين کاررا انجام دهيد بلافاصله متوجه ميشويد درصورتيکه ازموضع ضعف واردعمل شويد،احترام هيچکس،حتي خودتان راهم جلب نمي کنيد.وقتي با ديگران حرف ميزنيد،مستقيماً در چشمهايشان نگاه کنيد.اگربه اطراف يا پايين بنگريد،بلافاصله اين پيام را به آنها مي رسانيد که از خودتان اطمينان ندارد،ولي در صورتي که به چشمهاي مخاطب خيره شويد،حتي در وضعيتي که شما را در حالت عصبي قرار ميدهد،به او ميفهمانيد که ازمواجهه با او هيچ ترسي نداريد.
حالت قامت و اندامتان هم نشان دهنده ي اعتماد به نفس و قدرت شخصي شماست.هميشه سعي کنيد صاف بايستيد صورتتان را هرگز با دستهايتان نپوشانيدو دستهايتان رابهم نفشاريد.به هنگام صحبت کردن هم بکوشيد تا بجاي استفاده از صداي ضعيف، باصدايي محکم حرف بزنيد.
اختيار زندگيتان را بدست بگيريد
به دست گرفتن عنان اختيار،مستلزم از ياد بردن برخي توهمات رايج اسطوره مانند است.اين توهم است که ضريب هوشي هر کس با توانايي او در حل معماهاي دشوار يا با خواندن و نوشتن و حساب کردن با سرعت معين و يا با حل سريع معادلات چند مجهولي و مطلق،اندازه گيري ميشود.برای اینکه اختیارمان را به طور کامل در دست بگیریم باید روش تفکرمان را تغییر دهیم.شما باید به توانایتان در انتخاب احساس وعکس العملتان در لحظه از زندگی اطمینان داشته باشید،این اعتماد اهمیت اساسی دارد.احساسات شما عواطفی نیستند که به خودی خود در درونتان بوجودآید.احساس ها عکس العملهایی هستند که خودتان انتخاب میکنید.اگر مهار عواطفتان را در دست داشته باشید مجبور نیستیدواکنشهایی راکه به ضررتان هستند برگذینید.برای رسیدن بچنین اهدافی لازم است مرتب تکرار کنید که مغز شما مال خودتان است وقادرید احساساتتان راکنترل کنید.
نحوه ي بکار گيري نيرو هاي دروني
تفکر،ناشي از فعاليت بخش آگاه ويا ضميرآگاه است.هر فکري که به ذهنمان راه ميدهيم در طبقه زيرين يا اعمال ضمير آگاه جاي مي گيردو اصولا با پيروي از تفکرات و انديشه ها،اين قسمت ساخته وباور ميشود.پس ضميرناخودآگاه هرکس،مرکز هيجانات و عواطف اوست و روح خلاقه از همين کانون به وجود مي آيد.اگر فکر مثبت به ذهن راه دهيد،نتيجه ي خوبي بدست مي آوريد و چنانچه انديشه ي منفي به ذهن بسپاريد،همه ي کارها خراب ميشوند.اگردر جهت منفي به کار بيفتد،انسان را با شکست و ناکامی مواجه خواهد ساخت ودر صورتي که تفکرات سازنده و مثبتي داشته باشيم،باموفقيت وسعادت رو برو ميشويم.
ضمير باطن همان را که به او تحميل شده وآنچه راکه خودتان انتخاب کرده ايد،دريافت ميکند و مانند ضمير آگاه به سبک و سنگين کردن و تعقل وانتخاب نمي پردازد وفرصت براي هيچ گونه بحثي ندارد.ضمير ناخودآگاه قدرت استدلال ندارد و به همين دليل،هر نوع تلقيني هر چند هم نادرست واشتباه باشد،همان را به ظهور مي نشاند.براي مثال،افراد تندخو و عصبي بايد روزي سه بار در اوقات معين،صبح،ظهر،شب قبل از خواب تمرين زير را به مدت يکماه انجام دهند و به خود تلقين کنند:«من انسان خوش اخلاقي هستم.شادي،نشاط،خوشي وبي غمي در سرشت وذات من است.هرروز اميدوارترو سازگارتر ميشوم و کانون مهرومحبت خانواده و اطرافيانم قرار مي گيرم.خوش رويي مهرباني،قسمتي از وجودو خلق و خوي من است»
به دگرگوني و تغيير بينديشيم
از همین امروز سعی کنید که برای تعیین هویت از القاب و عناوین مادی استفاده نکنید.شما نباید خودتان را با عناوین شغلی تان معرفی کنید.استفاده نکردن از عناوين به شما کمک ميکنند تا با کلمات و عبارات پرمعناتر و ارزشمندتري خودتان را معرفي کنيدو بالاخره با ابديت يکي شويد.اگر ناخودآگاه در استفاده از عناوين پا فشاري مي کنيد،اين جمله ي تاًکيدي را در طول روز چندين بار تکرار کنيد:«من به هوش وخرد بي منتهايي که تمامي اجسامو اجرام را پشتيباني ميکند،متصل هستم.من بخشي از اين مجموعه ام»
دگرگوني،يعني توانايي وتمايل براي زندگي درآن سوي مرزهاي جسم…بدون توجه به حضور جسمي،به خودتان وديگران بينديشيد.هر روز چند دقيقه،خودتان رانه برحسب عمل کردنتان در عرصه هاي مادي،بلکه بر حسب افکارو احساساتتان در جايگاه معنوي،ارزيابي کنيد.به محض اينکه باور کنيد هستي شما بسيار فراتر از مشتي پوست و استخوان و خون و اندام هاي بدن است و هوش بي کران و ضميرناخودآگاه،جسمتان را پشتيباني مي کند،به قلمرو دگرگوني گام نهاده و با بقيه ي مراحل اين فرايند در جريان قرار خواهيد گرفت.عشق درقلب آدمی آشیانه دارد،این عشق به شما تعلق دارد شما میتوانید وجودتان رااز عشق سرشار سازیدو آنرا همانطور که میخواهید ابراز دارید.
کائنات ، هميشه در خدمت شماست
باوجود اراده تان،شما بايد اگاهانه تصميم بگيريد.به قدرت کائنات متصل شويدو به اين ترتيب مي توانيد جهت آنرا تغييردهيد.کم کم نسبت به کائنات و نسبت به خودتان به عنوان جزيي ازکل،احساس قدرداني خوشايندي خواهيد داشت.کائنات،به شما کمک ميکند تا بر نفستان غلبه کرده ودست ازخودبيني برداريد.با درهم آميختن اراده و کائنات،با روح الهي هماهنگ مي شويد.به جاي اينکه خارج از نيرويي به نام کائنات عمل کنيد هميشه خودتان را با کائنات سازگار بدانيد.وقتي فکر ميکنيد گردونه ي زمانه به ضرر شما مي چرخد،زماني که موفقيت از شما روي برمي گرداند،هنگامي که از اطرافيانتان اشتباهي سر ميزند يا آنگاه که شما دچار اشتباه ميشويد،عادتهاي بيهوده اي که از گذشته همراهتان بوده نشانه هايي است که ثابت مي کند شما با کائنات سازگار نيستيد.بايد دوباره از راهي جديد براي برقراري ارتباط با کائنات وارد عمل شويد تا برايتان يگانگي با هدفتان بوجود بياورد.
واژه ي کائنات را بارهاوبارها تکرار کنيد اين کار وسيله اي است که شما را به آرامش مي رساند.به خودتان بگوييد:«من مي خواهم که بتوانم براي خودم هر کاري را انجام بدهم واين کار راباسازگار کردن خودم با نيروي فراگيرکائنات انجام مي دهم.»
اگر هميشه برابر توقعات و انتظارات ديگران زندگي کنيد و در تمامي زمينه ها پيرو اصول و قواعد خاصي باشيد که آنها به شما تلقين ميکنند،از شادماني و آرامش محروم مي شويد.
اجازه ندهيد رويدادهاي جهان شما را تحت کنترل و تاًثير خودشان قرار دهند؛بلکه همواره بکوشيد تا شما بر آنها تاٌثير بگذاريد.
شکرگزاري ،يکي از مهم ترين راز جذب خواسته ها
هرشب قبل از خواب،چند دقيقه براي مرور اتفاقات روزانه تان وقت بگذاريد وراجع به وقايع آنروز بينديشيد.از موارد خوبي که در آنروز برايتان رخ داده،آگاه باشيدوحتماً به خاطر داشته باشيد که بايد براي مشکلاتي که در آنروز داشتيد هم خداوند را شکر گوئيد.
پنج موضوع،فرد يا رخدادي که در باره شان بيشتر خدا را شاکر هستيد را به ياد بياوريد.در اينجا بحث درست و اشتباه مطرح نيست،بلکه فقط هر شخص يا چيزي که در آنروز بخصوص از صميم دل بخاطرشان شکر گزار بوديد،مطرح است.شايد اين موضوع در زمينه ي اشعه ي آفتاب نسيم خنک جمله اي سرشار از عشق،يک دوست خوب و يا صرفاً در باره ي کاري باشد که در آنروز به پايان رسانيده ايد.هرآنچه را بخاطرش شکر گزار هستيد،به خاطر بياوريدو با صداي بلند اين قدر شناسي را به زبان جاري سازيد.حس شکر گزاري و قدر داني را در وجودتان پرورش دهيدو هميشه خداوند مهربان را شکر بگوئيد.
وقت گذاشتن براي تفکر و نوشتن شکر گذاري و تائيد نعمات را به شکل عادت روزا نه تان در بيا وريد.ابزار مداوم شادي و سپاس،عشق و وفور نعمتي روز به روز بيشتر را براي زندگي تان به ارمغان مي آورد.باگذشت مدت زمان کمي،رفته رفته متوجه تغييروتحول در درک هر يک از وقايع روزانه زندگيتان ميشويد.اينگونه،بيشتر از موارد مثبت که هر روز اطرافتان و برايتان به وقوع ميپيوندد،آگاه خواهيد شد.
از طريق دعا،مناجات و تفکر مي توانید نداي درونتان را بشنوید.لحظات دعا،زماني است که بايد کمي صبر کنيد تا نه تنها بخدا،بلکه به ضمير ناخودآگاهتان نيز متصل شويد.زمان دعا،لحظه اي است که سبب تغذيه ي شما در عميق ترين سطح جسماني،احساسي و روحي مي شود.
سازنده خوشبختي ، خودتان هستيد
اشخاص خاص و نا محدود،در سطوح بالاتر خوشي،شادي و سازندگي زندگي مي کنند،چون نحوه ي تفکر و انتخاب را به شکلي آموخته اند که اکثر مردم از آن دوري مي جويند.شما هم در صورتي که بخواهيد از تفکر معمولي دست برداريدو تصميم بگيريد در موقعيتهاي مختلف زندگيتان با قـدرت و تسلط عمـل کنيد،قـادريد به انساني تبديل شويد که در مراحل عالي تر سـازندگي خوشبختي اش زنـدگي مي کند.شما ميتوانيد خالق شخصيت خودتان باشيد،نه حاصل برنامه ريزي ديگران!
افکار،مخلوق شخص شماست.وقتي تفکراتتان را به عنوان کليد اصلي انسانيت پذيرفتيد،در راه تغيير هر چيز در وجودتتان که مانع تسلط تان بر زندگي شود،قرار خواهيد گرفت.چنانچه بر اين باوريد که مشکلات شما ريشه ي دروني دارند.ولي در خارج از وجود خودتان به دنبال راه حل بگردید،در دنیای تصورات باطل زندگی میکنید.
افکار منفي رااز صفحه ي ذهنتان بزدائيد
رابطه ي مستقيم تنگاتنگي ميان زندگي موفق و ذهن و فکر انسان و تصاوير ذهني او وجود دارد.همه در اين دنيا دوست دارند موفق و خوشبخت باشند و زماني مي توانند به اين آرزويشان برسند که خودشان را با افکار موفقيت آميزي که در سر مي پرورانند،هماهنگ و همسان کرده و با آن يکي باشند. زماني ميتوانيد با آغوش باز به استقبال موفقيت برويد که در طول زندگي،بيان خواسته ها و در رابطه با اطرافيان،شغل و حتي با نيرو هاي دروني تان موفق بوده باشيد. با گفتن جملاتي مثل:«من اينک با آرامش و شادي دروني و با رفاه و آسايش هماهنگ هستم.ميدانم که ازاين به بعد قــدرت فـکري ام مانند مغناطيس نيـرومندي زنده مي شود و خواسته هايم در درون ثبت و در بيــرون به حقيقت مي پيوندد.»و«از همين حالا موفقيت و ثروت مال من است.»
طرح هاي کهنه رااز ذهنتان پاک کنيدتا بتوانيد ضمير باطنتان را به آزادي و رهايي برسانيد.
براي مشکلتان ، راه حل معنوي پيدا کنيد
به مشکل جدي اي که امروز با آن رو برو هستيد،فکر کنيد آنرا روي تکه کاغذي بنويسيد و سپس به آن نگاه کنيد.حالا به تمام کوشش هايي که تاکنون براي حل اين مشکل انجام داده ايد بينديشيد.خواهيد ديد تقريباً همه ي اقداماتتان براي حل مشکل،به دنياي خارج از وجود شما بر مي گردد.کسي که در درون انسان است،جاويدان و تغيير ناپذير است.مرگ فقط براي جسم ودر دنياي مادي است،پس با خود پنهانتان صادق بمانيد.آرام و بدون هياهو خود اصيلتان را نشان دهيد.
وقتي تمايلات دروني تان آرام است،موقعي که مي دانيد چيزي به غيراز آنچه ناميده ميشويد هستيد ناخودآگاه قوي تر خواهيدشد.نيازي به جروبحث کردن نيست.فقط يک شانه بالا انداختن يا ترک محيط وبا يک جواب کوتاه ولي محکم کافي است. وقتي راهنماي درونتان شما را راهنمايي ميکند لجبازي نکنيد! به خود دروني تان اعتماد داشته باشيد و در رويارويي با فشارهاي زندگي با راهنماي درونتان همراه باشيد.
سازنده ی سرنوشت،خود شما هستید
مسئولیت زندگیتان را بپذیرید.به نقشی که درآفرینش نتایج زندگی داشته اید توجه کنید.بیاموزید چگونه میتوانید انتخابهای بهتری داشته باشید تا به این ترتیب چیزهای بهتری رادر اختیار بگیرید.شما مالک زندگی خودتان هستید این موضوع حقیقی انکار ناپذیر است.با هرشرایطی که در زندگی دارید پذیرش این قانون به این مفهوم است که شما دیگر نمی توانید از زیر بار این مسئولیت که چرا زندگیتان این گونه است شانه خالی کنید.اگرمسئولیت پذیر نباشید مشکلاتتان را به درستی درک نمی کنید و چنانچه مشکلاتتان را درست درک نکنید درست با آن مواجه نمیشوید واین کاملاً مشخص است که وقتی با آن درست رفتار نکنید هیچ کاری درست از آب در نمی آید.فرار از مسئولیت مانع این می شود که کارهایتان را تحت کنترل خودتان درآورید.اگر می خواهید از این پس به عنوان یک مسئول به زندگیتان بنگرید یک نکته خوب برای تمرین برگزینید.زندگی گذشته تان را در نظر بگیرید و بررسی کنید که چرا خودتان را قربانی می دانستید.شما قادرید فعالانه هدفمند وبا انتخاب خودتان پیامدها و تجربیاتی را خلق کنید و یا آنها را تغییر دهید.تشخیص و پذیرفتن مسئولیت زندگی وسرنوشت ازجانب خودتان یک جزءسازنده وحیاتی دراین برنامه است.افکارتان را روی انتخاب هاو برخوردهایی که همین حالا و در همین جا دارید متمرکز کنید.وقتی قوانین زندگی یعنی قوانینی که در زندگی شمارا کنترل می کنندو آنراهمانطور که هست می سازند درک کنید به خودتان می گوئید:”دلیل ندارد من انتظار داشته باشم زندگیم به شکل دیگری باشد,من قادر به انجام هرگونه تغییری در سرنوشتم هستم!”
به خودتان عشق بورزید
عشق لغتی است که به تعداد انسانهایی که بر روی کره زمین زندگی می کنند برای آن تعریف و معنا وجود دارد. به نظر من: “توانایی وتمایل اینکه بگذارید اشخاصی که برایتان عزیز هستند دارای آن شخصیتی باشند که خودشان بر می گزینند بدون اینکه هیچ اصراری داشته باشید که آنها مطابق میل و نظر شما بوده وعقاید وخواسته هایتان رابرآورده سازند.”اینرا عشق میگویند.ممکن است این توصیف درست و عملی باشد اما واقعیت اینست که کمتر کسی می تواند به آن عمل کند.شما وقتی قادرید به تغییر فوق دست یابید که ابتدا خودتان را دوست بدارید!وقتی بدانید تا چه اندازه خوب و دوست داشتنی هستید دیگر احتیاجی ندارید که دیگران با انجام خواسته هاو نظریات شما ارزشتان را تائید و تقویت کنند.به این ترتیب کم کم می توانید دیگران را دوست بدارید.اگر وجودتان در نظر خودتان بی ارزش باشد یا اینکه خودتان را دوست نداشته باشید آن وقت محبت دیگران غیر ممکن خواهد بود.به خاطر بسپارید که در هیج زمانی و تحت هیج شرایطی نفرت به خود بهتر از عشق به خود نیست.بیزاری از خود فقط باعث رکود و ضررتان می شود.به جای نفرت از خود احساسات مثبت را پرورش دهید ازهر اشتباه پندی بیاموزید وتصمیم بگیرید دیگر آن اشتباه را تکرار نکنید. عشق به خود یعنی پذیرفتن خویشتن به عنوان یک انسان باارزش چون خودتان اینطور میخواهید!به علاوه پذیرفتن خویشتن به مفهوم شکایت نکردن نیز هست.
مفهوم «به خود بالیدن» و «عشق به خود» کاملا با یکدیگر متفاوت هستند. «به خود بالیدن رفتاری است که محرک آن اطرافیان هستند و برای جلب نظر مساعد آنها اعمال می شود و به این مفهوم است که فرد خودش را براساس نظر سایرین ارزیابی می کند.در حالی که«عشق به خود»یعنی اینکه شما خودتان را دوست بدارید و در این راه نیازی به محبت دیگران وجود داردونه احتیاجی به متقاعد کردنشان…فقط پذیرش درونی خود کافی است وهیچ ارتباطی به نقطه نظرهای دیگران ندارد.
به ندای قلبتان گوش بسپارید
با انگشت سبابه به سوی تصویر خودتان در آئینه نشانه بروید به احتمال زیاد انگشتتان به قلبتان اشاره می کند نه به مغزتان!آری این موجودیت شماست!
نیم کره ی چپ مغز حسابگر است و به تجزیه و تحلیل می پردازد و همواره منطقی ترین راه حل ها و انتخابها را به شما پیشنهاد می دهد.اما نیم کره ی راست مغز شهودی است و از استدلال و تجزیه فراتر می رود.او به اتفاقاتی که برایتان رخ می دهد حساس می شود.در صورتی که ذهنتان سرشار از ابهام و وحشت یا برعکس متاثر از عشق وشورو بقیه ی هیجانات مثبت باشد تحت تاثیر نیم کره ی راست مغزتان هستید نیم کره ی راست همیشه باشور وحرارت انسان را به هدفش می رساند.اگر صرفاً به نداهای نیم کره ی چپ مغز گوش بسپارید مانند بسیاری از مردم تمام عمر رابا کارهای یکنواخت و روزمره سپـری کرده وهرگـز نمی توانید بااندیشـه واحساسـاتی که از شما یک انسـان واقعـی می سـازد مواجـه می شوید.اگر خودتان را با ندایضمیر باطنتان تطبیق نکنیدوبه الهاماتی که از ژرفای باطنتان برمیخیزد گوش نسپارید برواکنشهای عاطفی وهیجانات خود مسلط شویدوبه آرامش باطنی برسید.
عبور از موانع ذهنی
تفکر آدمی برمبنای تصاویر شکل می گیرد که در ذهن مجسم می کندوکلمات درآن هیچ نقشی ندارد.بزرگترین خدمتی که روانشناسان در قرن حاضر کرده اند رسیدن به این واقعیت است که تصویر ذهنی درست مثل یک تجربه به مغز سپرده می شود. وقتی تصویری در ذهن مجسم می کنیم ضمیر باطن حصول آنرا قطعی می داند و مثل تجربه ای با آن مواجه می شود که پیشاپیش به انجام رسیده.موفقیت،سلامتی وبسیاری از فاکتورهای دیگر زندگی که توانـاییهای انسان راتشکیل میدهند به همین موضوع وابسته است که چطور خودش رادر ذهنیتش میبیند!اما متاسفانه افرادزیادی بخاطر شرایط نامساعد تربیتی از خودشان تصویری ضعیف و ناتوان در ذهن دارند.هیچ وقت جلوی بچه هایتان از بیماری حرف نزنید.انتظار سرایت بیماری،مزاج را مستعد می کند.رفتارو گفتار جنگجویانه و منفی در واقع با قوانین زندگی تعارض دارند.جنگ و نزاع با هرچیز راهی مطمئن به سوی شکست و ناتوانی است.
تفکر چیست؟
تفکر بسیار فراتر از کاریست که انجامش می دهید. در واقع وجود شما و همه ی ما از اندیشه تاثیر پذیرفته است. اندیشه به جز قالب فیزیکی ما ذهنمان را به این سو و آن سو می کشد تمام هستی مان را در بر می گیرد.فکر پدیده ای است که با آن به دنیا آمده اید. فقط اعمال و رفتار شما از اندیشه نشاّت نمی گیرد بلکه تمام زندگیتان تحت تاثیر اندیشه است. به محض اینکه این نظریه را بپذیرید نحوه ی نگرشتان به اندیشه به عنوان آنچه قسمت وسیعی از وجودتان را تشکیل می دهد آسانتر است.وقتی افکارتان به درستی پروراتده و درونی شوند سرانجام به صورت حقیقی در جهان ماده ظاهر خواهندشد.انسان به وسیله ی تصاویر می اندیشد و همین تصاویر به واقعیت های باطنی تبدیل می شوند.به محض اینکه از علت وعملکرد فرآیند تصویر آگاه شویدوآنرا در زندگیتان پیاده کنید موفقیت های غیرقابل انتظاری را به سوی خودتان جذب می کنید.از چیزی که دوست دارید درزندگی تحققش را ببینید تصویر روشنی در ذهنتان بیافرینید توجه درونی تان را به این تصاویر معطوف دارید و همگام با این تصاویر در ذهن عشق را به جهان بیرون از وجودتان بفرستید!
تحت تاثیر القائات روشن قرار بگیرید
القائات دیگران هنگامی موثرند که از طرف خودتان مورد پذیرش قرار بگیرندو رضایت باطنی در این موضوع شرط اصلی و اساسی است.وقتی منفی بافی می کنید و ناله سر می دهید ضمیر باطن تان را از این پیامها پر و آکنده میسازیدو او نیز واکنش نشان می دهد.در حقیقت این خود شما هستید که در برابر خوشبختی تان مانع ایجاد می کنید و بدبختی,فقر, ناتوانی و ضعف را به سوی خودتان جذب می کنید.
باید ناگهان تصمیم بگیرید که منفی بافی را از خودتان برانید و در رود چند بار به خودتان تلقین کنید:«برای اینکه برسم باید از هوشم کمک بگیرم.هوشم مرا راهنمایی می کند می دانم که عقل و هوشم همین حالا پاسخ مناسب را به من میدهد و آنچه را که میخواهم برایم مهیا می کند.همه چیز روبراه است.»سپس این جملات را در ذهن با ایمان کامل تکرار کنید:«ضمیر ناخودآگاهم هر جوابی که احتیاج دارم برایم آماده می کند.جواب خودش در برابرم ظاهر می شود.ایمان و اعتقاد عمیق من شکوه و عظمت روحم را آشکار می سازد و مرا از وفور نعمت بهره مند می کند.»
ترس را از خودتان برانید و به خودتان تلقین کنید: « من با نیروی ضمیر باطنم قدرت انجام هر کاری دارم.»
از شناخت خدا تا رسیدن به آرزوها
من باور دارم که تمامی افراد قادر به احساس نیروی لایزال خداوند در درونشان هستند می توانند با آن ارتباط برقرار کنند آنرا بشناسند وبه آن اعتمــاد کنند.ما در دنیای بیرونی نوع آشکار آگاهی نهفته ی در زندگی را می بینیم ولی نمی توانیم آنرا با واژه ها توصیف کنیم.آگاهی نهفته وقتی بدست می آید که به کائنات اجازه بدهید نقش فعالی در زندگی ایفا کند.این تصمیمی کاملاً شخصی وخصوصی است وبه توضیح احتیاجی ندارد.هنگامی که این تصمیم باطنی را اتخاذ می کنید به تدریج آگاهی نهفته به بخشی نهفته از فطرت شما تبدیل می شود.اینکه فقط گوشه ای بنشینید وفقط درباره ی راهی برای رسیدن به آرزوها بیندیشید کار کاملاً بیهوده ای است.شما باید با کنار گذاشتن شک و تردید و اعتماد به احساسات درونی تان فضایی برای ورود خدا در زندگیتان باز کنید.هر انسانی اینک جسم است.زمانی جنین بوده.قبل از آن نطفه و پیش از آن انرژی بی شکل…این انرژی با قدرت بی انتهای خداوند شما را از ناکجا آباد به زمین آورده. در سطوح بسیارعالی تر معنویت فقط خداوند است که آدمی را به سوی سرنوشت مقدرش فرستاده. وجه خلاقیت وجود خداوند انسان را پیش می راند تا آنچه اراده کرده به تنهایی و یا با کمک افراد دیگر بیافریند.
بخشش ازمهمترین عوامل جذب خواسته ها
اگر حس می کنید در قسمتی از زندگیتان دچار درماندگی هستید ویااینکه هر چیز دلخواهتان را جذب نمیکنیداز مهمترین دلایل آن می تواند عدم بخشش باشد.بخشیدن سایرین از بعضی نظرها به کار انداختن «خود درون»است.وقتی به کسی می گوئید تو را بخشیدم در حقیقت گفته اید که به شکلی بر او برتری دارید.گام مهمتر اینست که از کسانی که فکر می کنید به آنها ضربه ای زده اید عذر بخواهید.به این شکل خودتان رانیز مورد بخشش قرار داده اید!
وقتی قضاوت را کنار بگذارید،خودتان را آزاد میکنید و اغلب زمانی خودتان را آزاد کردید،دیگران درست همان کار مورد نظر شمارا انجام میدهند.ولی انگیزه شماباید ناشی از بخشیدن خودتان باشد.هر روز به خودتان یادآوری کنید که خدمت به همنوعان والاترین عبادتها در برابر خداست و از راه این اعمال پژوهش روحانی تان به ثمر می رسد.لازم نیست دیگران را متقاعد سازید که با کائنات ارتباط برقرار کرده اید باید آنرا در عمل نشان دهید.ظهور شادی و برکت نهفته در درونتان به عنوان پاداش برایتان کافی است.
تاثیر دعا بر زندگی
جای بی سرو صدا پیدا کنید وحداقل ده تا پانزده دقیقه در آنجا به سر ببرید.باآسودگی صاف در گوشه ای بنشینید.سعی کنید اصلا منقبض نباشید نفس عمیقی بکشید خودتان را آرام کنید.حداکثر تلاشتان را بکنید که تمامی افکار مربوط به گذشته یا آینده رااز ذهنتان دور کنیدوهمه ی حواستان را به زمان حال متمرکز کنید.به افکارتان که به ذهنتان وارد شده و از آن خارج می شود دقت کنید.اگر فکری به ذهنتان خطور کرده آنرا نادیده نگیرید فقط به آن توجهی کنیدو بعد آنرا بحال خود بگذارید سپس دوباره برروی تنفس متمرکز شوید.اگر دریافتید که ذهنتان به جای دیگری رفته ببینید به کجا رفته وبدون اینکه قضاوتی درموردآن بکنید باز هم بسراغ نفس کشیدن برویدو اجازه بدهید تنفستان افکارتان رامهارو کنترل کند.پس ازاینکه مدت معین به پایان رسید آرام بنشینید آهسته به طرف افکارتان بازگردیدودراین زمان حواستان به اطرافتان باشد.به نرمی از جایتان برخیزید و به اندامتان کمی کشش بدهید.اکنون آماده شده اید که باآرامش کامل وانرژی بسیار زیاد سراغ کارهای روزمره تان بروید!تمرین مرتب مراقبه به شما کمک میکند تا ذهنتان را از پرت شدن حواس دور کنید،افکارتان را پاکسازی کرده وسطح ارتباط معنوی تان را ارتقاء دهید.
“مراقبه یعنی سکوت و آرامش برای مدت زمانی مشخص و تمرکز بر روی نحوه تمرکز.”
فقط با اعتقادو ایمان کامل درونی است که دعاهایتان مستجاب می شود.ارزش دعای مداوم این نیست که خدای مهربان حرفهای دل ما را بشنود بلکه ما به این شکل پیام او را خواهیم شنید.تردیدی نیست که دعا کردن برای مقابله با خطرها عامل معجزه آفرینی است اما هرگز نباید تا زمان به ظهور نشستن گرفتاریها دست بر روی دست بگذاریم و دعا نکنیم بلکه بهتر است این عامل شگفت انگیز را به دست فراموشی نسپاریم و حتماً دقایقی از اوقات شبانه روز را به دعا اختصاص بدهیم تا آرامشی عمیق در عمق وجودمان پیدا کنیم.
پول و ثروت را به زندگیتان وارد کنید
برای رسیدن به اهدافتان باید دو ایده مشخص را به ذهنتان وارد کنید و آن دو ایده ثروت و موفقیت است. با تکرار «ثروت و موفقیت» استعدادهای قدرتمند نهفته در آنها را آزاد می سازید و به فعالیت وا می دارید تا بر اساس اصول و قوانین خلل ناپذیر شعور باطن،تجلی خواسته ها و آرزوهایتان را در دنیای بیرون شاهد باشید.درصورت باور داشتن وایمان آوردن به فقر درست همان را بدست می آوریم.به اصول ثروتمند شدن ایمان بیاورید تابه آرزوهایتان برسید.قبل از خراب کردن دنیای فقر و بدبختی باید ابتدا جایگاه و ریشه ی فقر را در ذهنم و نفسمان از بین ببریم و نابود سازیم.افکار انسان خلاق هستند وهر فکری گرایش دارد که در زندگی شخص متجلی شود.موفقیت, پیشرفت, ثروت و بسیاری از نکات مثبت دیگر وقتی در زندگی پدیدار می شودکه آنها را انکار نکنیم.هرکسی خودش باید در جهت ترقی و خوشبختی خودش بکوشد.انکار افکار مثبت همچون مخلوط کردن اسید در ماده ی قلیایی است که ماده ی خنثی می سازد.پس بکوشید افکار خوب را خنثی نکنید.هر چه راکه واقعی احساس کنید بالاخره به شکلی در زندگی خودش را نشان خواهدداد.آن نگرشی که مارا از لذت بردن از لحظاتمان باز میدارد یا ما را در موضوعی قرار می دهدکه رفتاری خود ویرانگرانه داشته باشیم نگرشی ویرانگر است.باثروتهای درونتان ارتباط برقرار کنیدو وفور نعمت،ثروت،موفقیت و…راازاو بخواهید.با اندیشیدن در مورد این موضوعات،ذهن وضمیر پاسخ مناسب رادر اختیارتان میگذارد.
تفکر نامحدود
آنچه را که تفکر نامحدود نام دارد نیازمند کوششی سازنده از طرف شماست.شاید تفکر نامحدود والاترین هنر در حد قابلیت های انسانی باشد.انسانهایی که تفکر نامحدود را برمی گزینند موجوداتی خشنودو راضی هستتند.احساس می کنند به جهان تعلق داشته واز تمامی جنبه های زندگیشان رضایت خاطر دارند.حس می کنند مورد علاقه بوده و قادرند بدون قید و شرط و رنج دوست بدارند.همیشه برزمان حال تکیه دارند و یقین دارند که به هر ترتیبی اوضاع پیشرفت خودش را دارد.چنین انسانهایی چگونگی فکرو رفتارشان را براساس عقاید دیگران تعیین نمی کنند.آنان درباره ی کارهایشان با خودشان مشورت می کنند و این اعتماد به نفس به آنها امکان میدهد تا کاملاً فارغ از عقاید دیگران عمل کنند.افراد نامحدود خودشان راتعیین کننده ی سرنوشتشان می دانند به همین دلیل هرگز خودشان را با شرایط وفق نمی دهند و در اکثر شرایط قادرند کاملاً طبیعی فکر کرده و رفتاری خودجوش داشته باشند و علت عمده این موضوع فقدان اضطراب در مورد قضاوت دیگران است.مسئله ی مهمی که در باره ی این آدمها باید درک کرد این است که در برنامه ها و مسؤلیت هایشان با تمام وجود درگیر می شوند و این درگیری از محدوده ی دنیای شخصی شان در می گذرد.ایشان به جای اجتناب از تجربیات جدید از آنها استقبال می کنند.نامحدودها در سطح بالاتری زندگی می کنند بیشتر به این دلیل که یادگرفته اند به جای انتقاد براساس درک و قدردانی فکر می کنند.در حقیقت افراد نامحدود اختیاردار افکارو در نتیجه برخوردهای خودشان هستند و نظریاتی را انتخاب می کنند که مطابق با آنها کارهای کوچک اهمیت خود را داراست و به جای اینکه زندگیشان را نکبت بار کنند،زندگی در خدمتشان قرار میگیرد.