نویسنده: میرزا افراسیاب تورانی
اصولی که می خوانید، نوشته ی یکی از سزارهای روم باستان است و در دوران اُرُد (اشک سیزدهم ــ پادشاه اشکانی) هنگامی که کراسوس در نبرد با سورنا شکست خورد از اردوی او بدست آمد. پس از آنکه مترجمان، متن این مرامنامه را برای سورنا ترجمه کردند این سردار ایرانی از ترویج آن بیمناک شد و به یکی از فرماندهان خود دستور داد تا آن را در چاه شیطان بیندازد، مگر انسان از شر آن در امان ماند.
اما چنین نشد و شیطان از روی آن چند نسخه استنساخ کرد و در مقاطع مختلف تاریخ به پیروان و سرسپردگان زبده ی خود سپرد تا با عمل به آن، همچون جان شیرین در نگاهداری اش بکوشند. آخرین یافته های پژوهشگران نشان می دهد که هم اکنون یک نسخه از این مرامنامه در کاخ سفید و نسخه ای دیگر در باکینگهام وجود دارد و به عنوان اصول قطعی مدیریت مورد استفاده قرار می گیرد. متن حاضر، با استفاده از میکروفیلمی که از نسخه ی موجود در کاخ سفید تهیه گردیده نوشته شده است.
گفتنی است که پروفسور اچ. رایت. اف. دومنیکن (محقق زبرست مرکز تحقیقات بالینی، سایکولوژی و هیستوریکال نسخه های باستانی و دیرینه شناس برجسته ی کابالائیسم) بر پایه ی پژوهش های طولانی مدت خود بر این باور است که این مرامنامه در آغاز فقط دارای چند بند بوده است اما در طی قرون متمادی، رهبران و اساتید اعظمِ انجمن های سری، براساس تجربه هایی که در مدیریت بدست آورده اند، بندهای زیادی به آن افزوده و آن را به کتابی قطور تبدیل کرده اند.
تذکر ضروری: باید توجه داشت که هیچ انسان شریفی (حتی اگر به بالاترین درجات از مدیریت برسد) قدرت و فرصت استفاده از اصول این مرامنامه را پیدا نخواهد کرد مگر آنکه نخست شرافت خود را زیر پا بگذارد.
***
در مدیریت باید و باید و باز هم باید که همه ی پیروزی ها را به نام خودت بنویسی و هر چه شکست و ناکامی است به رقبا و منتقدان و دشمنان ریز و درشت نسبت بدهی و دست آخر از عالم و آدم طلب کار شوی!
بنیاد مدیریت، بر نفی و طرد دیگران و مدیران پیش از خود استوار است و در این راه، هر سستی و فتوری را باید از خود دور کرد!
در مدیریت، راحت ترین کار این است که خودت را دانای کل بدانی و به حرف هیچ دوست و کارشناس و خیرخواهی گوش ندهی و با اعتماد به نفسی مثال زدنی، برای عالم و آدم نسخه بپیچی!
در مدیریت، باید و حتما سخنان بزرگ بر زبان برانی و ادعاهای دهان پرکن و محیرالعقول داشته باشی و هنگامی که نمی توانی وظایف عادی خود را انجام بدهی، یک سیرک تمام عیار از انواع بازی های ریز و درشت بر پا کنی و همه را به آن مشغول سازی تا کسی فرصت نیابد به حرف ها و ادعاهایت فکر کند!
راحت ترین کار در مدیریت آن است که هیچگاه خودت را در موضع پاسخ گویی قرار ندهی. باید همیشه پرسش کننده باشی و با جوسازی و هوچی گری و غوغاسالاری، چنان گرد و خاکی بر پا کنی که چشم خرد نتواند به سنجش رفتار و گفتارت بپردازد!
شرط غیر قابل خدشه در مدیریت این است که چشم ها و گوش هایت را ببندی و فقط دهانت را باز کنی و هر چه می خواهی بگویی!
در مدیریت، حاشیه سازی و فرار از متن یک اصل ضروری است و در هیچ شرایطی نباید نسبت به آن غفلت کرد!
مدیریت بر پایه ی دروغ های شاخدار و ادعاهای عجیب و غریب استوار است. هر قدر بتوانی دروغ های بزرگ تر بگویی، مدیر موفق تری خواهی بود!
مدیریت با صداقت و راستی و درستی، در هر شکل و تحت هر شرایطی مخالف است. مبادا به این صفات بی هوده و پر زحمت خود را آلوده کنی!
در مدیریت، باید همواره به یاد داشته باشی که همیشه حق با توست. تو از هر ناراستی و خطایی پاکیزه هستی. بنا بر این هیچگاه و تحت هیچ شرایطی نباید عذرخواهی کنی و نباید هیچ خطا و تقصیری را به گردن بگیری!
تهمت و افترا و بداخلاقی و بی اخلاقی، مانیفست ثابت و غیرقابل تغییر مدیریت است. بنا بر این هر کس از چنین ویژگی هایی برخوردار نیست، از مدیریت بویی نبرده است! 3
اصولی که می خوانید، نوشته ی یکی از سزارهای روم باستان است و در دوران اُرُد (اشک سیزدهم ــ پادشاه اشکانی) هنگامی که کراسوس در نبرد با سورنا شکست خورد از اردوی او بدست آمد. پس از آنکه مترجمان، متن این مرامنامه را برای سورنا ترجمه کردند این سردار ایرانی از ترویج آن بیمناک شد و به یکی از فرماندهان خود دستور داد تا آن را در چاه شیطان بیندازد، مگر انسان از شر آن در امان ماند. اما چنین نشد و شیطان از روی آن چند نسخه استنساخ کرد و در مقاطع مختلف تاریخ به پیروان و سرسپردگان زبده ی خود سپرد تا با عمل به آن، همچون جان شیرین در نگاهداری اش بکوشند. آخرین یافته های پژوهشگران نشان می دهد که هم اکنون یک نسخه از این مرامنامه در کاخ سفید و نسخه ای دیگر در باکینگهام وجود دارد و به عنوان اصول قطعی مدیریت مورد استفاده قرار می گیرد. متن حاضر، با استفاده از میکروفیلمی که از نسخه ی موجود در کاخ سفید تهیه گردیده نوشته شده است. گفتنی است که پروفسور اچ. رایت اف. دومنیکن (محقق زبردست مرکز تحقیقات بالینی، سایکولوژی و هیستوریکال نسخه های باستانی و دیرینه شناس برجسته ی کابالائیسم) بر پایه ی پژوهش های طولانی مدت خود بر این باور است که این مرامنامه در آغاز فقط دارای چند بند بوده است اما در طی قرون متمادی، رهبران و اساتید اعظمِ انجمن های سری، براساس تجربه هایی که در مدیریت بدست آورده اند، بندهای زیادی به آن افزوده و آن را به کتابی قطور تبدیل کرده اند.
***
– در مدیریت، کاربلدی و صلاحیت هیچ ارزشی ندارد. مهم این است که بتوانی بر اسب مراد سوار شوی و به هر سو و هر افق که دوست داری، یک نفس بتازی.
– مدیریت بدون اتکا به مهارت ساحران و جادوگران و رمالان ممکن نیست. اما هرگز نباید این اتکا و اعتماد را آشکار کنی، چرا که مخالفت خردمندان و عالمان دین را برخواهد انگیخت.
– داشتن دانش و خرد و تعقل و منطق در مدیریت، سخن کسانی است که فضیلت های عقلی و اخلاقی را ارزش می دانند. هرگز مباد که در دام این فضیلت گرایانِ خدا محور گرفتار شوی.
– شتاب در تصمیم گیری های اساسی و سرنوشت ساز ملک و ملت، رکن رکین مدیریت است. هیچ گاه زمان را برای امور بی هوده ای چون: تامل، مشورت و دقت در ابعاد و نتایج تصمیم گیری، از دست مده. بهترین مدیر کسی است که سریع ترین تصمیم را بگیرد و اصلا به نتایج آن فکر نکند.
– مدیر شایسته کسی است که همواره و پیوسته، نه فقط در بیداری، بلکه حتی در خواب هم این شعار را فریاد بزند: می خواهم برای سعادت ملت کار کنم، اما نمی گذارند.
– لج بازی و خیره سری یکی از ارکان اصلی مدیریت است. مدیری که لج بازی و یکدندگی نمی داند همان بهتر که برود با مسائل موهومی چون:حکمت و اندیشه و تدبیر، خود را سرگرم کند.
– در مدیریت، دفاع مطلق از اصحاب و مریدان حلقه به گوش، سرمایه ای است که در هیچ شرایطی نباید از آن غفلت کرد.
– مدیر برتر و لایق کسی است که بتواند بیشترین چاپلوس و بله قربان گو را در اطراف خود گرد آورد و هیچ مخالفت معقول و نصیحت خیرخواهانه ای را تحمل نکند.
– چاکران و ملازمان رکاب برای انجام هر کاری آزادند و مدیر موفق کسی است که در صورت لزوم بتواند برای دفاع از این موجودات دوست داشتنی، کشور را به التهاب و کشمکش های فرساینده گرفتار کند.
– ناز و غمزه و قهر، از لوازم حتمی مدیریت است و کسی که از قهرهای کودکانه برخوردار نیست و رفتاری بزرگ منشانه دارد، نباید بر کرسی مدیریت تکیه بزند. (میرزا افراسیاب: بر اساس این بند از مرامنامه می توان نتیجه گرفت که خواجه حافظ شیرازی این بیت را برای عمه جان خود سروده است: تکیه بر جای بزرگان نتوان زد به گزاف/ مگر اسباب بزرگی همه آماده کنی)
– در مدیریت، حرف و عمل هیچ ارتباطی با هم ندارند. هرگونه می خواهی سخن بگو و هر طور می خواهی عمل کن. حتی اگر حرف و عمل ات، صددر صد با هم مغایر باشند.
– مدیر قاطع کسی است که مدیران تحت امر خود را به شکل مرتب جابجا کند، عزل نماید، به انجام کارهای غیر مفید وادار کند و خلاصه کلام اینکه به تحول در مدیریت باور داشته باشد و اصلا به نتایج آن فکر نکند.
– مدیر موفق و شایسته کسی است که کارهای بزرگ را به افراد کوچک بسپارد.
– در مدیریت، اتخاذ تصمیم و انجام کارها، به هیچ دلیل و برهانی نیاز ندارد. فقط باید به یاد داشته باشی که آن چه را دوست داری، همان را انجام دهی.
– خرق عادت های نامعقول یکی از اصول بنیادین مدیریت به شمار می آید. برای نمونه اگر کسی بتواند کاری کند که یک فیل بزرگ و پر زور، موشی نحیف و مردنی بزاید، شاهکار مدیریت در تاریخ جوامع انسانی را به نام خود رقم زده است.
http://alef.ir