نويسنده: فريور باتمانقليچ
تلخيص كتاب: مليحه حاتمي
قطع: وزيري – چاپ دوم 1381- انتشارات جمهوري(اسدي)
واي بر آن نمازگزاران(مصلين) آنان كه از نماز خود بيخبرند (آنانكه از فهم نماز غافل بودهاند و در آن تحقيق و تفقه و ادراك عمقي نميكنند) آنان كه( در برپايي نماز) ريا و خودنايي كنند و احسان را(از ديگران) باز دارند.(سوره ماعون، آيه4تا7)
مقدمه:
نظام مديريت با كيفيت هرگز اتفاقي به وجود نميآيد و هيچ ملتي نبايد انتظار آن را داشته باشد كه بدون تفكر و تحقيق مستمر و فراگير در اين زمينه و بدون سعي و تلاش آگاهانه و مشاركت همگاني كليه آحاد مردم به آن دست يابد. اين يك حقيقت است كه زندگي با كيفيت، هدف مطلوب همة انسانهاست و اين يك واقعيت است كه زندگي با كيفيت، در يك جامعة با كيفيت تحقق مييابد و جامعه با كيفيت بوجود نميآيد مگر تمامي مردم در كليه سطوح، و تمامي نهادها و سازمانها به سوي با كيفيتتر شدن سوق پيدا كرده و هدايت شوند. در اين صورت است كه نظام مديريت با كيفيت تحقق مييابد. اگر نظام مديريت با كيفيت به خوبي طراحي شده باشد، مردم داوطلبانه و مشتاقانه مسئوليت پيشرفت امور را به عهده گرفته و به انجام خواهند رسانيد، و تمامي تصميمگيريها و كنشها و واكنشها به سوي با كيفيتتر شدن و تعالي هدايت ميشوند. مديران در اين نظام به موقفيتهاي چشمگير و غيرقابل انتظار دست مييابند. البته نبايد فراموش كرد كه نظام مديريت با كيفيت در هر سازماني از بالا شروع ميشود و نياز به برنامهريزي و پشتيباني قوي عملي (و نه زباني) مديران دارد.
سوالي كه مطرح ميشود اين است كه چرا اين نماز كه در آن از خدا اهدنا الصراط المستقيم را ميخواهيم اما فحشا و منكرات از جامعه بيرون رانده نشده است! چرا نمازمان دروغگويي، رياكاري و رشوه را در جامعه كم نكرده است؟ نماز در چه جايگاهي از زندگي ما قرار دارد؟ آيا اصولاً جايگاهي دارد؟ چرا نظام مديريت الهي كه در اين نماز خلاصه شده است را به خوبي نميشناسيم؟ چرا قرنها مسلمانان به نماز و دعا خواندن سپري كردند و هيچ بدست نياوردند و نه تنها هيچ بدست نياوردند بلكه روز به روز سختيها و مشقاتشان بيشتر گرديد و در جهل و گمراهي باقي مانده و ظلم و ستم ظالمان و ستمگران و ارباب زر و زور و تزوير را توجيه كرده و آن را به دست روزگار ناميده و حتي بدتر آن را خواست و مشيت و تقدير الهي شمردهاند؟
اينها از جمله سوالاتي است كه در اين كتاب سعي شده به آنها پاسخ داده شوند. كتاب نظام مديريت با كيفيت معرفي كنندة يك شيوة علمي و عملي مديريتي است كه دقيقاً منطبق بر آيات الهي قرآن مجيد و مجد آفرين؛ اين كتاب جاويد و جاودان ساز و حيات بخش، و صلاۀ؛ اين كتاب راهنماي عملي ميزان و استاندارد سازي جامعه و پاك و منزهسازي مردم ميباشد. نظام مديريت با كيفيت دقيقاً تفسير يك آية قرآن و راه عملي پياده كردن آن، همان آية امر به معروف و نهي از منكر كه در اول كتاب ارائه گرديده ميباشد.
در همان حال كتاب نظام مديريت با كيفيت اولين كتابي است كه ارائه دهندة يك نظام مديريتي بر مبناي صلاۀ ميباشد. كتاب «نظام مشاركت زير بناي مديريت اسلامي» ارائه دهندة نظام مديريتي خاصي بر مبناي «حمد» و «تفكر» و «تشكر» و «تذكر پذيري» بوده كه آن را ميتوان «حمد درماني» ناميد، و اين كتاب دنبالة آن بوده و بر مبناي شناخت اجزاء نماز، تسبيح و توحيد، رحمت و سلام، صالحان و حسنات، تشهد و ايمان، تفقه و بركات و بكارگيري عملي آنها، نظام مديريتي پيشرفتهاي را ارائه ميگرداند كه بسرعت مسائل و مشكلات نهادها و ارگانها، سازمانها و شركتها، و كلاً تمام واحدهاي اجتماع را حل نموده و آنها را از كليه كج فكريها و كجانديشيها، عيوب و نقصها، فحشاء و منكرات پاك و منزه ميسازد. و لذا آنرا ميتوان «صلاۀ درماني» ناميد.
نظام مديريت اسلامي نيز نظامي است كه رضايت و خشنودي مردم را هدف قرار داده و كوچكترين ظلمي به مردم نمينمايند.
حضرت علي(ع) در نهجالبلاغه در نامه به مالك ميفرمايد:
«اي مالك بهترين كارها در نظرت بايد عملي باشد كه به حق نزديكتر و براي گسترش عدل مفيدتر و براي جلب رضايت و خوشنودي عامه مردم جامعتر باشد. تنها مردماند كه ستون دين، مجتمع فشرده مسلمين، نيروي آماده در برابر دشمن هستند بنابراين بايد هواي آنان را داشته باشي و فقط گرايش تو به مردم باشد.»
شور و مشورت و پيشنهادگيري از مردم، سنت رسولالله «ص»، اساس مديريت اسلامي، و راه اصلاح امور و افزايش بهرهوري و بركات است
خلاصه فصل اول، اصول و مباني، نظام مديريت با كيفيت
كيفيت طلبي، ضد اسرافكاري و تجمل پرستي
بسياري از مردم تصور ميكنند كه كيفيت طلبي به معناي تجملپرستي و لوكس گرايي است. امّا نظام مديريت با كيفيت اثبات مينمايد كه فرهنگ كيفيت طلبي در همان حال كه رفاه و آسايش عموم مردم را فراهم ميكند، ضّد اسرافكاري و ضدّ تجمل پرستي بوده و جلو توليد ضايعات در كارخانجات و مصرف بيرويه آب، برق، انرژي، نان و همة نعمات الهي در جامعه را با سيستمها و روشهاي گوناگون كه ابداع مينمايد، ميگيرد.
بعضي از مديران كه با نظام مديريت با كيفيت و فرهنگ كيفيت طلبي فراگير آشنايي ندارند اشكالات متعددي در اين زمينه مطرح ميكنند. يكي از اشكالات آن است كه پرداختن به كيفيت طبي در كشورهاي جهان سوم مادامي كه اين كشورها به توليد انبوه دست نيافتهاند بي مورد است زيرا كه اين فرهنگ مخصوص صنايع پيشرفته ميباشد. ايراد بعد آن است كه فرهنگ كيفيت طلبي موجب ترويج مصرف كالاهاي غربي و ژاپني ميگردد. كشورهاي جهان سوم كه هنوز به تكنولوژي توليد انبوه دست نيافتهاند هيچ زمان نميتوانند محصولاتي هم سطح و با كيفيت كالاهاي غربي و ژاپني و با قيمتهاي مناسب و قابل رقابت توليد نمايند لذا اين كشورها همواره به صورت وارد كنندگان كالاهاي با كيفيتتر غربي باقي ميمانند و هيچگاه به آن حد نخواهند رسيد كه توان و ياراي رقابت با توليدات خارجي را داشته باشند.
بعضي از مديران كه با نظام مديريت با كيفيت و فرهنگ كيفيت طلبي فراگير آشنايي ندارند اشكالات متعددي در اين زمينه مطرح ميكنند. يكي از اشكالات آن است كه پرداختن به كيفيت طبي در كشورهاي جهان سوم مادامي كه اين كشورها به توليد انبوه دست نيافتهاند بي مورد است زيرا كه اين فرهنگ مخصوص صنايع پيشرفته ميباشد.
ايراد بعد آن است كه فرهنگ كيفيت طلبي موجب ترويج مصرف كالاهاي غربي و ژاپني ميگردد. كشورهاي جهان سوم كه هنوز به تكنولوژي توليد انبوه دست نيافتهاند هيچ زمان نميتوانند محصولاتي هم سطح و با كيفيت كالاهاي غربي و ژاپني و با قيمتهاي مناسب و قابل رقابت توليد نمايند لذا اين كشورها همواره به صورت وارد كنندگان كالاهاي با كيفيتتر غربي باقي ميمانند و هيچگاه به آن حد نخواهند رسيد كه توان و ياراي رقابت با توليدات خارجي را داشته باشند.
بعضي از مديران كشور نيز اين ايراد را مطرح مي»مايند كه كيفيت طلبي از ديدگاه توليد كننده نيز مقرون به صرفه نميباشد چون توليد با كيفيت با افزايش بهاي تمام شده كالاهاي توليدي همراه بوده و در نتيجه قدرت رقابت را كاهش ميدهد.
در پاسخگويي به اين اشكالات، فرهنگ كيفيت طلبي خاطر نشان مينمايد كه كيفيت طلبي نه تنها به معناي تجمل پرستي نيست و قيمت تمام شده كالاها را افزايش نميدهد بلكه اساساً ضد توليد ضايعات و اسرافكاري بوده و فرهنگ توليد با كيفيت و با ضايعات صفر و همچنين مصرف عقلايي و بجا و به موقع را ترويج ميدهد.
در چند سال كذشته فرهنگ كيفيت طلبي فراگير و روشهاي توليد، با كيفيت بين سازمانها و صنايع و مردم تبليغ ميگرديد همين امر باعث تقليل قيمتها و افزايش توان رقابتي توليد كنندگان ميشد و تا امروز شعارهاي فوق، يعني استقلال اقتصادي و صنعتي و خوداتكايي و خودكفايي جامعه تحقق مييافت.
كيفيت طلبي و نظام پيشنهاد دهي
و اما مروري به اختصار در بحثهاي گذشته، يكي از روشهاي اوليه اجراي نظام مشاركت، ايجاد نظام پيشنهاد دهي در سازمانها و شركتهاست. اين سيستم عبارتست از اين كه تمام كاركنان يك سازمان آزادند در زمينههاي مختلف اعم از فني، توليدي، رفاهي، اداري، مالي، بازرگاني و غيره پيشنهادهايي به شوراي همياري و مشاركت كه زير نظر مديريت عالي سازمان تشكيل ميشود ارائه نمايند. سپس شورا كه در چهارچوب اساسنامه نظام مشاركت بوجود آمده است پيشنهادهاي واصله را منصفانه از نظر كمّي و كيفي مورد بررسي كارشناسي و ارزيابي و محاسبه قرار ميدهد. شورا به هيچوجه نظر شخصي افراد را در امر ارزيابي پيشنهادها دخالت نميدهد بلكه فقط جنبه عملي و اقتصادي پيشنهادها را ارزايبي و محاسبه ميكند. آنگاه اگر پيشنهاد از اين نظرها مورد تأييد قرار گرفت به اجرا در ميآيد. در اين نظام پيشنهادهاي رفاهي هم مانند ساير پيشنهادها در صورت عملي بودن، توسط مديريت سازمان مورد توجه قرار گرفته و اجرا ميشود.
در نظام مشاركت، تركيب و سلسله مراتب سازمان دستخوش تغيير نميشود و مديران و كاركنان به اجبار به پيروي از اين نظام وادار نميگردند.
كيفيت طلبي، رعايت استانداردهاي كاري يا كسب رضايت مشتري
مسأله تفاوت سليقهها امري نيست كه كسي آن را انكار نمايد. مثلاً مردم برخي از كشورهاي آفريقايي به رنگ قرمز و برخي ديگر به رنگ زرد علاقه خاصي دارند. امروزه در طراحي خط توليد براي ساختن محصولات مورد نياز مناطق گوناگون جهان، حتي مسائل كوچك را نيز از نظر دور نميدارند. كارخانجات توليد كننده كشورهاي صنعتي مطالعه گسترده ميكنند كه مردم كشور طرف تجارت آنها از لحاظ روانشناسي چه محصولي، با چه ويژگيهايي را دوست دارند. مثلاً به اتومبيل با چه شكلها و با چه تزئيناتي علاقه بيشتري نشان ميدهند. عوامل فرهنگي جوامع مورد مطالعه و بررسي توليد كنندگان قرار گرفته و استانداردها بر مبناي اين عوامل رواني و سليقهها تدوين ميشود. سليقه افراد در گذر زمان مشمول تغيير و تحول است و توليد كنندة موفق كسي است كه اين سليقهها را بررسي كند و توليدات خود را با آنها منطبق نمايد. علت ضرورت چنين امري وجود رقابت شديد بين توليد كنندگان جهاني است. شناخت فرهنگ و آداب و رسوم متداول در كشورهاي مختلف براي توليد كنندگان بينالمللي اهميت حياتي دارد. در يك كشور رنگ سياه ناخوشآيند است و در كشور ديگر آنرا بسيار دوست دارند. در كشوري رنگ سفيد به معناي عزا و در كشور ديگر به معناي عروسي و شادي است. بطور كلي چون فرهنگها با هم فرق دارند بايد نظرات مشتري دقيقاً مورد بررسي قرار گيرد و اگر بناست استانداردي وضع و تدوين شود بر مبناي همين نظرات استوار گردد.
مستمراً به خود يادآوري كنيم كه موظف هستيم علت عقب افتادن از قافله در حال پيشرفت جهان صنعتي را كشف كنيم. علت عقب افتادگي فردي و جمعي را پيدا كنيم. چرا شركتها و صنايع ما با بازده و كارآيي پايين اداره ميشوند؟ و مهمتر از آن بايد علت عقب افتادگي كل جوامع اسلامي شده است. كيفيت طلبي راه و روشي است كه علت اصلي پيشرفتهاي صنعتي كشورهايي همچون ژاپن، كره، سنگاپور، سوئد و آلمان را به ما نشان ميدهد. سبك مديريتي و مكانيزمي را به جامعه ما عرضه ميكند كه ما را سريعتر به اهدافمان رسانده و حتي راهها و روشها و ابزارهاي پيشي گرفتن بر آنها را نيز به ما نشان ميدهد.
كيفيت در فرآيند توليد، توليد ميشود
هنگامي كه صحبت از كيفيت طلبي ميشود، اولين چيزي كه به نظر ميآيد كيفيت محصول است. ولي كيفيت طلبي صرفاً به كيفيت محصول خلاصه نميشود، كيفيت طلبي يك مفهوم عام است و به همه چيز و همه كار و همه جا بسط مييابد. براي توليد محصول با كيفيت و عالي بايد تمام مراحل انجام كار با كيفيت باشند. خط توليد با كيفيت كار كند، نيروي انساني با كيفيت انجام وظيفه نمايد، ماشين آلات و تجهيزات با كيفيت بوده و با كيفيت به كار گرفته شوند، روشها و سيستمهايي كه به كار برده ميشوند بايد با كيفيت باشند، مديريت با كيفيت هدايت و رهبري نمايد، مواد و مصالحي كه به كار گرفته ميشوند بايد با كيفيت باشند، همه چيز و همه كار ما بايد با كيفيت باشند.
و اما كيفيت برتر در روند كار و جريان توليد به وجود ميآيد نه در مرحله بازرسي، آن كارگري كه توليد را به عهده گرفته است بايد نهايت دقت و درايت و فكر و انديشهاش را بكار بگيرد تا محصولي با كيفيت توليد نمايد.
همة مراحل توليد بايد با كيفيت باشند تا توليداتي با كيفيت بوجود آيد، و اين امكان پذير نميباشد مگر تمام افراد خود نگهدار و خود كنترل باشند و خودشان بخواهند كه محصولي با كيفيت بهتر خلق كنند. اگر تمام كارگران و كارمندان احساس رسالت و مسئوليت نمايند و بار سنگين مديريت و رهبري و امامت جامعه خويش و پيشرفت امور را بر دوش خود احساس كنند و خود را نسبت به توليد بهتر متعهد و مسئول بدانند، در اين صورت است كه محصولات با كيفيت بهتر توليد ميگردد.
در نظام مديريت با كيفيت مسائل كارخانه به همگان ارتباط دارد و كاركنان طبيعتاً كيفيت محصولات كارخانه كه ثمرة كار همة افراد ميباشد و مهمترين مسئله كارخانه است مشكل و مسئله خود دانسته و در جهت بهبود آن تفكر نموده و راه حل ارائه مينمايند.
تشكيل گروههاي محقق كيفيت و بهرهوري در سازمان در واقع تفويض اختياري است كه از جانب مديريت سازمان به كاركنان ميشود تا به تفكر و تحقيق پيرامون مسائل و مشكلات سازمان پرداخته و به طور گروهي و جمعي به حل آنها بپردازند. همين تفويض اختيار باعث بيدار شدن وجدان كاري افراد و احساس رسالت و مسئوليت در كاركنان گرديده و آنها را جهت هر چه با كيفيتتر شدن كارها خصوصاً امور واحد خويش بر ميانگيزاند.نظام امامت، هدايتگر جامعه بسوي معروفها و يا منكرات
در طول تاريخ هنگامي كه امرا و پادشاهان به شعر علاقه داشتهاند، در اطراف ايشان، شعراي بسياري جمع شدهاند. بعضي از حكام به علم علاقه نشان دادهاند. لذا در آن دوران علم رشد كرده است. در اغلب دورانها نيز پادشاهان به عيش و نوش و عياشي علاقه شديد داشتهاند، لذا اطرافيان هم به عياشي علاقه شديد نشان دادهاند. يعني در واقع نقش نظام امامت و رهبري جامعه بسيار مهم است. عموم مردم به راهي ميروند كه رهبرشان و امامشان ميرود:
«الناس علي دين ملوكهم»
به همين دليل است كه نظام امامت در اسلام فوقالعاده مهم شمرده شده است. امامت از اصول دين است. اگر رهبر و امام جامعه عادل و صالح باشد و نظام امامت صحيح را در جامعه به اجرا در آورد همه چيز به سرعت اصلاح ميشود، اگر رهبر يك خطا و گناه كند، خطاها و گناهان بسياري در جامعه رخ خواهد داد. حضرت امام خميني (قدس) ميفرمود «اگر امام يك دروغ بگويد از امامت خلع ميشود». امام آن كسي است كه دروغ نگويد. مبناي نظام امامت با كيفيت بر صدق است، خصوصاً بر نظام صداقت گرايي فراگير.
امام نه تنها خودش دروغ نميگويد بلكه ديگران را نيز دعوت به صداقت و راستگويي مينمايد و اصولاً نظمي را در جامعه بوجود ميآورد كه تمامي رفتار و كردار مردم را بر صدق استوار سازد. در اين صورت است كه همة امور جامعه با كيفيت ميشود. مهمترين و زيربناييترين اصل اسلام رهبري و امامت جامعه است زيرا خداوند هر زماني كه بشريت را غرق در ظلم و ستمها و جهل و گمراهيهاي خود يافته است پيامبري را رهبري و امامت ايشان فرستاده است تا راه هدايت را بيابند.
اگر امامت جامع به دين حق قيام كند، مردم به سوي حق و توحيد هدايت خواهند شد و اگر امامت كفر بر جامعه مستولي گردد عموم مردم به سوي كفر و باطل گرايش خواهند يافت. هميشه دين حق با برپا خاستن يكي از پيامبران و امامان حق احياء گرديده است و اصولاً زمين از حجت و امامت حق خالي نخواهد ماند. وقتي در اسلام صحبت از امامت ميشود صرفاً موضوع به امام خلاصه نميگردد بلكه نظام امامت مطرح ميشود، نظام امامت با كيفيت. اين نظام با امامي با كيفيت آغاز ميشود كه اصول و قوانين و مقررات و ضوابط و روشها و منشها و آيينهايي با كيفيت ارائه مينمايد و با پيرواني صديق و راستين كه از آنها با جان و دل تبعيت و پيروي ميكنند، ادامه مييابد. اين آيينها بر مبناي آيات الهي به گونهايي مدون گرديدهاند كه با يكديگر ارتباط ارگانيك و سيستماتيك و سازماندهي شده داشته و براساس فطرت جهان و فرت انسان بيان گرديدهاند، لذا نظامها و سيستمهايي با كيفيت و مرتبط با يكديگر را تشكيل ميدهند. پس نظام امامت با كيفيت به دليل آنكه با فطرت انسانها و جامعه هماهنگي و انطباق كامل دارد با كيفيت گشته، و دوام و بقا و استمرار آن نيز به دليل همين فطري بودن و سازگاري آن با نهاد انسانها ميباشد. پيروي از آيات الهي و آيينها و قوانين خدايي، جامعه و مردم را با تقوا و خود نگهدار ميسازد. بنابراين مهمترين نقش امامت با كيفيت (ائمه هدي) برپايي نظامي است با كيفيت كه تمامي مردم را در جهت شناخت صحيح قوانين و آيينهاي فطري جهان هدايت نموده و در جهت اجرا و اقامه و برپايي آنها در جامعه دعوت كند.
درست در مقابل نظام امامت با كيفيت، نظام امامت بيكيفيت (ائمة كفر) قرار دارد كه بر زور استوار است. بيكيفيتترين نظامهاي عالم نظام استبداد و فرعونيت ميباشد. اين نظام همة مغزها را ميخشكاند و فكرها و انديشهها را به راه كج هدايت مينمايد. اين نظام نه تنها رشد و ترقي در جامعه ايجاد نميكند بلكه فساد و تباهي را در جامعه ترويج ميدهد.
نظام امامت حسنه
نظام مديريت با كيفيت تلاش مينمايد كه هر چه بيشتر مغزها و فكرها و انديشههاي مردم را به كار گيرد زيرا كيفيت برتر زائيده تفكر و تعقل و تدبر و تحقيق و تفقه مردم ميباشد.
جامعه با كيفيت جامعهاي است كه مردم با كيفيت داشته باشد، مردمي با فكر و محقق و پژوهشگر. اصولاً قرآن كريم همة مردم را دعوت به تفكر و تدبر و تفقه و تذكر مينمايد. زيرا هدف قرآن عليم ساختن جامعهاي نمونه و اسوه است، هدف بوجود آوردن امت وسط است. لذا ميبينيم كه مهمترين اصل اين است كه امامت بايد با كيفيت باشد. در اسلام امامت و رهبري چگونه انتخاب ميشود؟ بر مبناي آيه شريفه «فبشّر»، يعني بهترين مردم و با كيفيتترين انسان موجود در جامعه. اين با كيفيتترين را بايد بشناسيم و تعريف نماييم؛ عالمترين، فقيهترين، متخصصترين، عادلترين و … آن كس كه دوستدار فقه و تفقه و فقاهت است، آن كس كه پشتيبان تحقيق و محققان و دانشجويان و دانشمندان است. آن كس كه نظام معروف طلبي فراگير و تحقيق و تفقه در زمينه همة معروفها را برپا ميسازد. ما مسلمانان اغلب در نماز خود اين دعا را ميخوانيم:
«ربّنا آتنا في الدّنيا حسنۀ و فيالاخرة حسنۀ و قنا عذاب النّار»
اي پروردگار ما، اي مربّي اعظم ما، در دنيا به ما حسنه (بهترين) عطا كن و در آخرت نيز به ما حسنه (بهترين) ببخش و ما را از عذاب و شكنجه آتش رهايي بخش.
از خداوند و آن كسي كه مربيگري تمام جهان بدست اوست ميخواهيم كه حسنه يعني بهترين كيفيت را به ما عطا نمايد. در تمام طول زندگي دنيا و آخرت، كه چه بشود؟ كه از عذاب و شكنجه دنيا و آخرت نجات پيدا كنيم.
كيفيت طلبي، پر قدرتترين وسيله مبارزه با ظلم و ستم
امروز ميبينيم كه قدرتهاي ظالم و ستمگر بر جهان حاكم شدهاند و فحشاء و منكرات و فساد را در جهان گسترش داده و عالمگير نمودهاند. كشورهاي اسلامي نيز اكثراً سر سجده به آستان آن بتها نهاده و اين تصور را به وجود ميآورند كه باطل فراگير شده است. آيا شما فكر ميكنيد در اين زمان كه ابر قدرت شوروي درهم شكسته شده و آمريكا بر جهان سلطه يافته، نظام مديريت با كيفيت ميتواند با اين چنين شياطيني كه بر جهان مسلط گشتهاند مقابله نمايد؟
اگر در ساختار حكومتهاي ظالم بنگريم متوجه ميشويم كه قدرتها و نظامهاي بشري بر مبناي باطل مطلق بنا نشدهاند، آنها حق و باطل را به هم در آميخته و از قدرت حق در جهت باطل استفاده ميكنند.
اگر در اثر تحقيقات انرژي اتمي كشف گرديده آيا اين عمل حق است يا باطل؟ كشف انرژي اتمي حق است اما كاربرد آن در جهت تخريب جوامع و جهان باطل است. ساير پيشرفتهاي علمي و صنعتي و تكنولوژيك عالم نيز چنين است. سرمايهداران جهاني و حكومتهاي باطل از نيروي حق بهره ميگيرند تا نظام باطل خود را دوام و استمرار بخشند.
شيطان به عزت خداوند قسم ياد كرده است كه همه را اغوا نموده و گمراه گرداند مگر كساني كه مخلص هستند.
«قالَ فَبِعِزَّتِكَ لَاُغْوِيَنَّهُمْ اَجْمَعينَ، اِلاّ عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصينَ» (ص/ 82، 83).
ابليس گفت: به عزت تو سوگند كه به طور مسلم همة فرزندان آدم را گمراه خواهم كرد، مگر (آن) بندگانت را كه پاك شدهاند (مُخْلَص شدهاند).
و اين قدرتها، كه از حق در جهت باطل استفاده ميكنند همه گمراه و اغوا شدهاند. اين شؤال پيش ميآيد كه به هر صورت امروز آنها قدرت دارند و ما بايد با آنها روبرو شويم. آيا خداوند به ما راهي نشان داده است؟
بله خداوند به ما بهترين راههاي قدرتمند شدن و مبارزه با آنها را آموخته است، راهي كه به سرعت ما را قدرتمند و توانا ميكند. اگر ما قرآن كريم را درك كرده و به آن عمل نمائيم، اگر ما نظام تسبيح با حمد فراگير را در جامعه به اجرا در آوريم، اگر ما مردم را به نظام كيفيت طلبي فراگير دعوت نموده و مخلص نمائيم، چنان قدرت عظيمي بدست خواهيم آورد كه در مقابل قدرت الهي ما هيچ قدرت شيطاني و ابرقدرتي قدرت مقابله نخواهد داشت.
جايگاه كيفيت طلبي در فرهنگ اسلامي
سؤالي كه در اينجا ممكن است براي هر فرد مسلمان مطرح شود اين است كه كيفيت طلبي چه جايگاهي در اسلام دارد؟ آيا اصولاً در اسلام نامي از كيفيت طلبي و توليد با كيفيت مطرح شده است؟ اگر بحث كيفيت طلبي در اسلام مطرح ميباشد پس چرا جوامع اسلامي پر از بيكيفيتيها شدهاند؟ چرا رفتارهاي بيكيفيت بر اين جوامع حاكم گرديدهاند؟ چرا مردم در رنج و عذاب و شكنجه و ناراحتي بسر ميبرند؟ چرا كلاهبرداري و كلاه گذاري، رشوه و دزدي، در اين جوامع به وفور ديده ميشود؟
كيفيت طلبي، برترين شعار
براي آنكه بشر اين شعار اساسي و اين هدف مقدس را فراموش نكند و لحظهاي از آن غفلت ننمايد لازم است روشي ابداع شود كه اصول و دستورالعملهاي مهم و حياتي كيفيت طلبي را پيوسته به بشر يادآوري نمايد. مثلاً يك روش پيشنهادي آن است كه شعر بسيار زيبايي در مورد اصول و قوانين كيفيت طلبي تهيه شود و همة مردم آن را حفظ كنند، و مستمراً آن را بخوانند و به كار گيرند تا جامعة ايشان راه با كيفيتتر شدن را در پيش گيرد.
امّا پيش از آنكه شعرا چنين شعور و خلاقيتي بيابند، خداوند بسيار بخشاينده و مهربان، در رحمت خويش را گشوده و شعر و ترانهاي بسيار زيبا و دلنشين، سرودي پر مغز و پر محتوي،
ذكري برتر و نجات دهنده، يادآوري حيات بخش، به انسان آموخته است. و آن صلاۀ است، ذكر اكبر و نور چشم پيامبر. و آن نماز است، سرود رهايي و نجات بشريت، آواز عروج دهنده و بالا و بالاتر برندة انسان ها.
در حالي كه خداوند روشها و مكانيزمهاي كيفيت طلبي را به روشني در صلاۀ بيان فرموده و اصول و قوانين و دستورالعملهاي با كيفيتتر شدن فرد و گروه و جامعه را به درستي ذكر نموده است. و چنان ارتباط آنها را تشريح نموده كه انسان با تحقيق و تفقه در آنها مات و مبهوت و متعجب و حيران ميشود. پيشرفتهترين اصول علمي مديريت و مترقيترين راههاي با كيفيت شدن سازمانها و صنايع در نماز بيان شده است.
براي مثال، بشر پس از صد سال تحقيق در زمينه علم مديريت به اين نتيجه ميرسد كه تقدير و تشكر و حمد و سپاس از كاركنان در مقابل كار نيك و شايسته و پيشنهاد مفيد ايشان موجب ايجاد ايمان و انگيزه و وجدان كاري در كاركنان و علاقهمندي به كار و محيط كار ميگردد. و نتيجه آن ميشود كيفيت انجام كارها بهبود يافته و بهرهوري سازمانها افزايش مييابد.
و يا به كارگيري قانون تطهير و تسبيح در كارخانجات و پاك و منزه سازي فراگير محيط كار نقش فوقالعاده مهمي در با كيفيت شدن آنها دارد.
و در نهايت تمام صنايع دنيا به دنبال ايمني و سلامتي هستند زيرا مشتريان آنها يعني مردم در سراسر دنيا همه محصولاتي ايمن و سلامت و راحت از آنها طلب ميكنند. و اسلام چيزي نيست جز ايمني و سلامتي و رفاه و آسايش براي همة ابناء بشر.
قرآن كريم و كرامت بخش تفسير و تشريح نماز است و ابعاد كيفيت طلبي و راههاي مورد تحقيق و تفقه قرار گيرد و رمزها و اسرار آن و راهها و روشها و مكانيزمهاي اجراي صحيح آن در جامعه كشف گردد.
خلاصه فصل دوم، صلاۀ ، نظام طلب رحمت و نعمت و بركات فراگير
اسم و علامت خداوند بخشندگي و مهرباني است.
نماز چگونه شروع ميشود با بسمالله الرحمن الرحيم، يعني چه؟ يعني ما نمازمان را با نام خداوند با اسم خداوند و با علامت خداوند شروع ميكنيم هدف ما از نماز خواندن چيست؟ 1- طلب رحمت 2- طلب نعمت 3- طلب بركت 4- طلب سلامتي در واقع يك نظام مديريتي است كه ما را هم به رحمت، هم به نعمت، هم به بركات و هم به سلامتي ميرساند اگر يك چنين نظام مديريتي وجود داشته باشد كه مردم بشر را به سلامتي كامل در همة زمينهها برساند آن نماز است
اجزاي نماز را بهتر بشناسيم
الله اكبر: توحيد؛ نظام مديريت جامعة اسلامي مبتني بر بزرگداشت و برتر قرار دادن الله و روح الهي (دميده شده در انسان) و تفكر و تعقل و خرد و انديشه و تحقيق و تفقه و معروف طلبيست.
خدا بسيار برتر است، خداوند از هر چيز و هر كسي برتر و بزرگتر است (كبر و بزرگي و برتري مخصوص خداوند است و لاغير).
زيربناي جامعه الهي = علو و برتري طلبي و كبر و غرور را از تمامي سطوح جامعه بيرون كنيم در اين صورت همة بيماريها از جامعه بيرون رانده خواهند شد. نظام مديريت الهي منّيت و فرعونيّت را نابود ميكند و جامعه و مردم را (كه روح الهي در آنها دميده شده)، به بزرگي و برتري ميرساند.
رحمان و رحيم: رحمت؛ جامعة الهي و با كيفيت پر از رحمت و نعمت بركات و بخشندگي و مهرباني است. اسم و علامت خداوند بخشندگي و مهرباني و اساس نظام مديريت الهي رحمانيت و رحيميّت است و از اين طريق است كه جامعه پر از نعمت ميشود (نعمات مادي + نعمات معنوي). در جامعه الهي به سرعت سختيها به آسانيها تبديل شده و نعمات زياد ميشود.
الحمد: حمد كليد و رمز ساختن جامعة الهي و با كيفيت و پر و لبريز كردن جامعه از نعمات بيكران الهي است.
حمد= تشكر + فطرت انسان تفكر = روح الهي
رب العالمين: خداوند مربي اعظم و بهترين و با كيفيتترين استاد عالم است.
آموزش و پرورش، مربيگري و تعليم و تربيت در كليه سطوح و در همة زمينهها فقط در دست خداوند است. و فقط براساس حمد (تفكر+ تشكر) است كه بهترين و با كيفيتترين جامعه به وجود ميآيد. رشد و پيشرفت فرهنگي، اقتصادي اجتماعي، و … زماني بدست ميآيد كه ما اساس آموزش و پرورش مردم و جامعه را بر نظام حمد فراگير و بخشندگي و مهرباني قرار دهيم.
مالك يوم الدين: صاحب روز جزا و پاداش. روزي كه دين بر پا شود و پاداش و جزا داده شود مالكيت الهي در جامعه استقرار مييابد. فقط يومالدين روز هدايت است و روز دستيابي به برترين كيفيتها.
اياك نعبد و اياك نستعين: برپايي نظام مديريت جامعه بر مبناي:
1- عبد بودن فقط در مقابل حق تعالي و روح الهي او دميده شده در انسان و لاغير (نه زر، نه زور، نه تزوير، و نه هيچ چيز ديگر).
2- استعانت فقط از الله و روح الهي او و راهي كه او نشان ميدهد. راهي كه تفكر و تدبر و تفقه و تحقيق و معروف طلبي نشان ميدهد. راهي كه علم و حكمت نشان ميدهد.
اهدناالصراط المستقيم: هدايت مردم در مسير حق، و راهبرد و استراتژي الهي. (هدايت گروهي، به راه راستيها و درستيها و مستقيم) همة راهها به ظلم و ستم بر خود و ديگران و به جهل و ناداني كشانيدن مردم منتهي ميشود مگر صراط مستقيم كه بر حمد استوار است. و جامعه كنوني را به جامعه با كيفيت و پر نعمت و بركات تبديل ميكنند.
انعمت عليهم: نعمات بيكران الهي. جامعه با كيفيت و اسوه و نمونه.
غيرالمغضوب عليهم ولاالضالين: ويژگيهاي نظام مديريت الهي(صراط مستقيم)= خشم و غضب زدايي از مردم و سازمانها و جامعه + ضلالت و گمراهي زدايي از مردم و سازمانها و جامعه.
توحيد (اخلاص)
توحيد يعني چه؟ يعني خدا يكي است غير از او خدائي نيست. خوب، اين آيه الهي چه تأثيري در زندگي بشر دارد؟ آيا اين موضوع بايد در زندگي ما نمود هم داشته باشد؟ اگر ميگوييم خدا يكي است و غير از او خدايي نيست بايد هيچ چيزي و هيچ كسي را در مقابل خداوند شريك قرار ندهيم. بايد تمامي رفتار و كردار و گفتارمان و خصوصاً تمامي نيّاتمان همه بر اين مبنا شكل بگيرد. فقط و فقط خدا را در كارهاي خود ناظر بدانيم. اگر بشر بندة پول شد و تمام ارزشها را در پول دويد در اين صورت آيا شريكي كه همان پول باشد براي خدا قائل نشده است؟ هر چيز ديگر كه مانند پول به جاي خدا قرار گيرد شرك است و جامعه را از راه رشد و هدايت باز ميدارد، اين بحث نياز به فكر و دروننگري بسيار دارد.
اصولاٌ توحيد زير بناي مديريت اسلامي است. اگر نظام مديريتي انتخابي جامعه اسلامي با توحيد هماهنگي نداشته باشد در اين صورت آن نظام مديريت اسلامي نيست. بايد موضوع توحيد را به صورت عملي در زندگي اجتماعي به كار گرفت. بايد عمليتر با اين موضوع برخورد نمود.
تشهّد : اوّل مشاهده، دوم شهادت، سوم عمل به آن
در نماز ميگوئيم: اشهد ان لااله الا الله وحده لا شريك له و اشهد ان محمداً عبده و رسوله. اللهم صلّ علي محمّد و آل محمّد. بعد از اين كه شما سير و سفري را از تكبير و بسمالله الرحمن الرحيم شروع كرده و ادامه داديد، در انتهاي نماز به تشهد ميرسيد و ميگوئيد: من شهادت دادن بايد خودت امري را مشاهده كرده باشي تا بتواني شهادت بدهي. اگر شما چيزي را نديده باشيد اصلاٌ نمي توانيد شهادت و گواهي بدهيد. اول بايد خودتان ديده باشيد و شناخت صحيح و كامل پيدا كرده باشيد تا بتوانيد شهادت دهيد. ميگويد من ميبينم و مشاهده ميكنم و بعد گواهي ميدهم، شهادت ميدهم كه: لااله الا الله. آيا ما امروزه لااله الا الله را در جامعه خود بصورت عيني ميبينيم؟ راجع به اين موضوع بايد از ديدگاه تحقيقي و پژوهشي بنگريم و تفكر كنيم. ميخواهيم در جامعه خود مثالهاي عملي لااله الا الله را ببينيم. اگر اين لااله الا الله را قلباٌ درك كنيم و عملاٌ بكار گيريم همه مشكلاتمان حل ميشود. آيا امروز لا اله الا الله به صورت عيني در جامعه ما به اجرا در آمده است؟ زباني گفتن و تكرار مفاهيم فارغ از تعهد و تقيد از درك و خصوصاٌ اجراي عملي آنها به صورت فردي و گروهي، دقيقاٌ مشابه طوطي سخن گفتن است و نتيجهاي در پي نخواهد داشت.
نماز راز نياز همگاني
وقتي كه تمام راههاي سلامت تأمين نيازهاي جوانان، كار كردن سلامت، درآمدسلامت، ازدواج سلامت، احساس وجود و استقلال و شخصيت از راه سلامت و….. بسته شود آيا باز هم جامعه حق دراد جوانان و نوجوانان را مورد عتاب قرار دهد كه آنها در نماز خواندن كاهلي و سستي ميكنند؟ اگر نماز ماهيتاً قابليت آن را نداشته باشد كه تمامي نيازهاي مادي و معنوي مردم را تأمين نمايد پس در اين صورت مجبور كردن جوانان و نوجوانان به اين امر هيچ نتيجهاي نداشته و ضرورتي هم نخواهد داشت. اگر مردم مفهوم واقعي نماز را بشناسند در اين صورت خود در پي اجراي صحيح آن خواهند شتافت.اما مكانيزم و راه و روش اجرايي اقامه نماز در جامعه كدام است؟ اول بايد آن را شناخت و جوانان و نوجوانان را تشويق و ترغيب نمود كه به تفكر و تعقل و تحقيق و پژوهش در اين زمينه بپردازند. با شناخت اصولي نماز به عنوان زير بناي محكم و اساسي اصلاح تمامي امور جامعه، تمام مسائل و مشكلات حاد اقتصادي، اجتماعي، و فرهنگي موجود به سرعت حل ميشود.
نماز، ميزان است
موضوع مهمتر آن است كه نماز اختصاص به گروخخا يا طبقه يا قشر خاصي ندارد. نماز صرفاً يك مسئله ديني و شرعي به معناي اخص كنوني نيست. نماز يك راخ و روش اصولي و استراتژي الهي است كه تمام انسانها در همه زمينههاي كتري و زندگي خويش ميتوانند از آن بهره گيرند و راه راست را از راه نادرست تشخيص دهند. ملاك و ميزان قرار دادن نماز و سنجش اعمال خويش با آن مردم را به ميزان صحت و دقت اعمالشان آگاه ميسازد. مديريت در واحدهاي گوناگون نيز بايد ميزان موفقيت خويش را با نماز بسنجند و موازين و معيارهاي كار صحيح را از نماز استخراج كنند. هرچه ميزان علم و آگاهي و دانش كاركنان زيادتر شود ضلالت و گمراهي در محيط كار كمتر ميشود. و موفقيت سازمان بيشتر ميگردد. و به هر ميزان كه از خشم و غضب و ناراحتي و اضطراب در محيط كار كاسته شود و روشهاي انگيزشي مناسب و مطلوب بيشتري به كار گرفته شود، عشق و علاقه كاركنان به محيط كار بيشتر ميشود و بازده و راندمان كاري و بهروري بيشتري به دست ميآيد.
بايد نماز را به صحنه كار و زندگي اجتماعي كشانيد. بايد نماز را محور هدايت و اصلاح تمام امور قرار داد. نماز مهمترين فريضه دين حق است.
نماز جماعت، اولين درس تعاون و مشاركت
يكي از ابعاد مهم و اساسي اقامه و برپايي نماز جماعت جمعي و مشاركتي بودن آن است. نماز جماعت ذكر اكبر و بزرگترين بر و نيكي و مهمترين عامل تقوا و خود نگهداري جامعه است. در نماز ازخئاي كريم ميخواهيم ما را به راه راست هدايت كن. حركت حركتي جمعي است و هدايت اسلامي از طريق حركت گروهي و جمعي تحقق مي يابد.
خدا گفت قطعاً من با شمايم اگر نماز به پا داريد…. (شوره مائده، آيه 12)
مقدمه:
نظام مديريت با كيفيت هرگز اتفاقي به وجود نميآيد و هيچ ملتي نبايد انتظار آن را داشته باشد كه بدون تفكر و تحقيق مستمر و فراگير در اين زمينه و بدون سعي و تلاش آگاهانه و مشاركت همگاني كليه آحاد مردم به آن دست يابد. اين يك حقيقت است كه زندگي با كيفيت، هدف مطلوب همة انسانهاست و اين يك واقعيت است كه زندگي با كيفيت، در يك جامعة با كيفيت تحقق مييابد و جامعه با كيفيت بوجود نميآيد مگر تمامي مردم در كليه سطوح، و تمامي نهادها و سازمانها به سوي با كيفيتتر شدن سوق پيدا كرده و هدايت شوند. در اين صورت است كه نظام مديريت با كيفيت تحقق مييابد. اگر نظام مديريت با كيفيت به خوبي طراحي شده باشد، مردم داوطلبانه و مشتاقانه مسئوليت پيشرفت امور را به عهده گرفته و به انجام خواهند رسانيد، و تمامي تصميمگيريها و كنشها و واكنشها به سوي با كيفيتتر شدن و تعالي هدايت ميشوند. مديران در اين نظام به موقفيتهاي چشمگير و غيرقابل انتظار دست مييابند. البته نبايد فراموش كرد كه نظام مديريت با كيفيت در هر سازماني از بالا شروع ميشود و نياز به برنامهريزي و پشتيباني قوي عملي (و نه زباني) مديران دارد.
سوالي كه مطرح ميشود اين است كه چرا اين نماز كه در آن از خدا اهدنا الصراط المستقيم را ميخواهيم اما فحشا و منكرات از جامعه بيرون رانده نشده است! چرا نمازمان دروغگويي، رياكاري و رشوه را در جامعه كم نكرده است؟ نماز در چه جايگاهي از زندگي ما قرار دارد؟ آيا اصولاً جايگاهي دارد؟ چرا نظام مديريت الهي كه در اين نماز خلاصه شده است را به خوبي نميشناسيم؟ چرا قرنها مسلمانان به نماز و دعا خواندن سپري كردند و هيچ بدست نياوردند و نه تنها هيچ بدست نياوردند بلكه روز به روز سختيها و مشقاتشان بيشتر گرديد و در جهل و گمراهي باقي مانده و ظلم و ستم ظالمان و ستمگران و ارباب زر و زور و تزوير را توجيه كرده و آن را به دست روزگار ناميده و حتي بدتر آن را خواست و مشيت و تقدير الهي شمردهاند؟
اينها از جمله سوالاتي است كه در اين كتاب سعي شده به آنها پاسخ داده شوند. كتاب نظام مديريت با كيفيت معرفي كنندة يك شيوة علمي و عملي مديريتي است كه دقيقاً منطبق بر آيات الهي قرآن مجيد و مجد آفرين؛ اين كتاب جاويد و جاودان ساز و حيات بخش، و صلاۀ؛ اين كتاب راهنماي عملي ميزان و استاندارد سازي جامعه و پاك و منزهسازي مردم ميباشد. نظام مديريت با كيفيت دقيقاً تفسير يك آية قرآن و راه عملي پياده كردن آن، همان آية امر به معروف و نهي از منكر كه در اول كتاب ارائه گرديده ميباشد.
در همان حال كتاب نظام مديريت با كيفيت اولين كتابي است كه ارائه دهندة يك نظام مديريتي بر مبناي صلاۀ ميباشد. كتاب «نظام مشاركت زير بناي مديريت اسلامي» ارائه دهندة نظام مديريتي خاصي بر مبناي «حمد» و «تفكر» و «تشكر» و «تذكر پذيري» بوده كه آن را ميتوان «حمد درماني» ناميد، و اين كتاب دنبالة آن بوده و بر مبناي شناخت اجزاء نماز، تسبيح و توحيد، رحمت و سلام، صالحان و حسنات، تشهد و ايمان، تفقه و بركات و بكارگيري عملي آنها، نظام مديريتي پيشرفتهاي را ارائه ميگرداند كه بسرعت مسائل و مشكلات نهادها و ارگانها، سازمانها و شركتها، و كلاً تمام واحدهاي اجتماع را حل نموده و آنها را از كليه كج فكريها و كجانديشيها، عيوب و نقصها، فحشاء و منكرات پاك و منزه ميسازد. و لذا آنرا ميتوان «صلاۀ درماني» ناميد.
نظام مديريت اسلامي نيز نظامي است كه رضايت و خشنودي مردم را هدف قرار داده و كوچكترين ظلمي به مردم نمينمايند.
حضرت علي(ع) در نهجالبلاغه در نامه به مالك ميفرمايد:
«اي مالك بهترين كارها در نظرت بايد عملي باشد كه به حق نزديكتر و براي گسترش عدل مفيدتر و براي جلب رضايت و خوشنودي عامه مردم جامعتر باشد. تنها مردماند كه ستون دين، مجتمع فشرده مسلمين، نيروي آماده در برابر دشمن هستند بنابراين بايد هواي آنان را داشته باشي و فقط گرايش تو به مردم باشد.»
شور و مشورت و پيشنهادگيري از مردم، سنت رسولالله «ص»، اساس مديريت اسلامي، و راه اصلاح امور و افزايش بهرهوري و بركات است
خلاصه فصل اول، اصول و مباني، نظام مديريت با كيفيت
كيفيت طلبي، ضد اسرافكاري و تجمل پرستي
بسياري از مردم تصور ميكنند كه كيفيت طلبي به معناي تجملپرستي و لوكس گرايي است. امّا نظام مديريت با كيفيت اثبات مينمايد كه فرهنگ كيفيت طلبي در همان حال كه رفاه و آسايش عموم مردم را فراهم ميكند، ضّد اسرافكاري و ضدّ تجمل پرستي بوده و جلو توليد ضايعات در كارخانجات و مصرف بيرويه آب، برق، انرژي، نان و همة نعمات الهي در جامعه را با سيستمها و روشهاي گوناگون كه ابداع مينمايد، ميگيرد.
بعضي از مديران كه با نظام مديريت با كيفيت و فرهنگ كيفيت طلبي فراگير آشنايي ندارند اشكالات متعددي در اين زمينه مطرح ميكنند. يكي از اشكالات آن است كه پرداختن به كيفيت طبي در كشورهاي جهان سوم مادامي كه اين كشورها به توليد انبوه دست نيافتهاند بي مورد است زيرا كه اين فرهنگ مخصوص صنايع پيشرفته ميباشد. ايراد بعد آن است كه فرهنگ كيفيت طلبي موجب ترويج مصرف كالاهاي غربي و ژاپني ميگردد. كشورهاي جهان سوم كه هنوز به تكنولوژي توليد انبوه دست نيافتهاند هيچ زمان نميتوانند محصولاتي هم سطح و با كيفيت كالاهاي غربي و ژاپني و با قيمتهاي مناسب و قابل رقابت توليد نمايند لذا اين كشورها همواره به صورت وارد كنندگان كالاهاي با كيفيتتر غربي باقي ميمانند و هيچگاه به آن حد نخواهند رسيد كه توان و ياراي رقابت با توليدات خارجي را داشته باشند.
بعضي از مديران كه با نظام مديريت با كيفيت و فرهنگ كيفيت طلبي فراگير آشنايي ندارند اشكالات متعددي در اين زمينه مطرح ميكنند. يكي از اشكالات آن است كه پرداختن به كيفيت طبي در كشورهاي جهان سوم مادامي كه اين كشورها به توليد انبوه دست نيافتهاند بي مورد است زيرا كه اين فرهنگ مخصوص صنايع پيشرفته ميباشد.
ايراد بعد آن است كه فرهنگ كيفيت طلبي موجب ترويج مصرف كالاهاي غربي و ژاپني ميگردد. كشورهاي جهان سوم كه هنوز به تكنولوژي توليد انبوه دست نيافتهاند هيچ زمان نميتوانند محصولاتي هم سطح و با كيفيت كالاهاي غربي و ژاپني و با قيمتهاي مناسب و قابل رقابت توليد نمايند لذا اين كشورها همواره به صورت وارد كنندگان كالاهاي با كيفيتتر غربي باقي ميمانند و هيچگاه به آن حد نخواهند رسيد كه توان و ياراي رقابت با توليدات خارجي را داشته باشند.
بعضي از مديران كشور نيز اين ايراد را مطرح مي»مايند كه كيفيت طلبي از ديدگاه توليد كننده نيز مقرون به صرفه نميباشد چون توليد با كيفيت با افزايش بهاي تمام شده كالاهاي توليدي همراه بوده و در نتيجه قدرت رقابت را كاهش ميدهد.
در پاسخگويي به اين اشكالات، فرهنگ كيفيت طلبي خاطر نشان مينمايد كه كيفيت طلبي نه تنها به معناي تجمل پرستي نيست و قيمت تمام شده كالاها را افزايش نميدهد بلكه اساساً ضد توليد ضايعات و اسرافكاري بوده و فرهنگ توليد با كيفيت و با ضايعات صفر و همچنين مصرف عقلايي و بجا و به موقع را ترويج ميدهد.
در چند سال كذشته فرهنگ كيفيت طلبي فراگير و روشهاي توليد، با كيفيت بين سازمانها و صنايع و مردم تبليغ ميگرديد همين امر باعث تقليل قيمتها و افزايش توان رقابتي توليد كنندگان ميشد و تا امروز شعارهاي فوق، يعني استقلال اقتصادي و صنعتي و خوداتكايي و خودكفايي جامعه تحقق مييافت.
كيفيت طلبي و نظام پيشنهاد دهي
و اما مروري به اختصار در بحثهاي گذشته، يكي از روشهاي اوليه اجراي نظام مشاركت، ايجاد نظام پيشنهاد دهي در سازمانها و شركتهاست. اين سيستم عبارتست از اين كه تمام كاركنان يك سازمان آزادند در زمينههاي مختلف اعم از فني، توليدي، رفاهي، اداري، مالي، بازرگاني و غيره پيشنهادهايي به شوراي همياري و مشاركت كه زير نظر مديريت عالي سازمان تشكيل ميشود ارائه نمايند. سپس شورا كه در چهارچوب اساسنامه نظام مشاركت بوجود آمده است پيشنهادهاي واصله را منصفانه از نظر كمّي و كيفي مورد بررسي كارشناسي و ارزيابي و محاسبه قرار ميدهد. شورا به هيچوجه نظر شخصي افراد را در امر ارزيابي پيشنهادها دخالت نميدهد بلكه فقط جنبه عملي و اقتصادي پيشنهادها را ارزايبي و محاسبه ميكند. آنگاه اگر پيشنهاد از اين نظرها مورد تأييد قرار گرفت به اجرا در ميآيد. در اين نظام پيشنهادهاي رفاهي هم مانند ساير پيشنهادها در صورت عملي بودن، توسط مديريت سازمان مورد توجه قرار گرفته و اجرا ميشود.
در نظام مشاركت، تركيب و سلسله مراتب سازمان دستخوش تغيير نميشود و مديران و كاركنان به اجبار به پيروي از اين نظام وادار نميگردند.
كيفيت طلبي، رعايت استانداردهاي كاري يا كسب رضايت مشتري
مسأله تفاوت سليقهها امري نيست كه كسي آن را انكار نمايد. مثلاً مردم برخي از كشورهاي آفريقايي به رنگ قرمز و برخي ديگر به رنگ زرد علاقه خاصي دارند. امروزه در طراحي خط توليد براي ساختن محصولات مورد نياز مناطق گوناگون جهان، حتي مسائل كوچك را نيز از نظر دور نميدارند. كارخانجات توليد كننده كشورهاي صنعتي مطالعه گسترده ميكنند كه مردم كشور طرف تجارت آنها از لحاظ روانشناسي چه محصولي، با چه ويژگيهايي را دوست دارند. مثلاً به اتومبيل با چه شكلها و با چه تزئيناتي علاقه بيشتري نشان ميدهند. عوامل فرهنگي جوامع مورد مطالعه و بررسي توليد كنندگان قرار گرفته و استانداردها بر مبناي اين عوامل رواني و سليقهها تدوين ميشود. سليقه افراد در گذر زمان مشمول تغيير و تحول است و توليد كنندة موفق كسي است كه اين سليقهها را بررسي كند و توليدات خود را با آنها منطبق نمايد. علت ضرورت چنين امري وجود رقابت شديد بين توليد كنندگان جهاني است. شناخت فرهنگ و آداب و رسوم متداول در كشورهاي مختلف براي توليد كنندگان بينالمللي اهميت حياتي دارد. در يك كشور رنگ سياه ناخوشآيند است و در كشور ديگر آنرا بسيار دوست دارند. در كشوري رنگ سفيد به معناي عزا و در كشور ديگر به معناي عروسي و شادي است. بطور كلي چون فرهنگها با هم فرق دارند بايد نظرات مشتري دقيقاً مورد بررسي قرار گيرد و اگر بناست استانداردي وضع و تدوين شود بر مبناي همين نظرات استوار گردد.
مستمراً به خود يادآوري كنيم كه موظف هستيم علت عقب افتادن از قافله در حال پيشرفت جهان صنعتي را كشف كنيم. علت عقب افتادگي فردي و جمعي را پيدا كنيم. چرا شركتها و صنايع ما با بازده و كارآيي پايين اداره ميشوند؟ و مهمتر از آن بايد علت عقب افتادگي كل جوامع اسلامي شده است. كيفيت طلبي راه و روشي است كه علت اصلي پيشرفتهاي صنعتي كشورهايي همچون ژاپن، كره، سنگاپور، سوئد و آلمان را به ما نشان ميدهد. سبك مديريتي و مكانيزمي را به جامعه ما عرضه ميكند كه ما را سريعتر به اهدافمان رسانده و حتي راهها و روشها و ابزارهاي پيشي گرفتن بر آنها را نيز به ما نشان ميدهد.
كيفيت در فرآيند توليد، توليد ميشود
هنگامي كه صحبت از كيفيت طلبي ميشود، اولين چيزي كه به نظر ميآيد كيفيت محصول است. ولي كيفيت طلبي صرفاً به كيفيت محصول خلاصه نميشود، كيفيت طلبي يك مفهوم عام است و به همه چيز و همه كار و همه جا بسط مييابد. براي توليد محصول با كيفيت و عالي بايد تمام مراحل انجام كار با كيفيت باشند. خط توليد با كيفيت كار كند، نيروي انساني با كيفيت انجام وظيفه نمايد، ماشين آلات و تجهيزات با كيفيت بوده و با كيفيت به كار گرفته شوند، روشها و سيستمهايي كه به كار برده ميشوند بايد با كيفيت باشند، مديريت با كيفيت هدايت و رهبري نمايد، مواد و مصالحي كه به كار گرفته ميشوند بايد با كيفيت باشند، همه چيز و همه كار ما بايد با كيفيت باشند.
و اما كيفيت برتر در روند كار و جريان توليد به وجود ميآيد نه در مرحله بازرسي، آن كارگري كه توليد را به عهده گرفته است بايد نهايت دقت و درايت و فكر و انديشهاش را بكار بگيرد تا محصولي با كيفيت توليد نمايد.
همة مراحل توليد بايد با كيفيت باشند تا توليداتي با كيفيت بوجود آيد، و اين امكان پذير نميباشد مگر تمام افراد خود نگهدار و خود كنترل باشند و خودشان بخواهند كه محصولي با كيفيت بهتر خلق كنند. اگر تمام كارگران و كارمندان احساس رسالت و مسئوليت نمايند و بار سنگين مديريت و رهبري و امامت جامعه خويش و پيشرفت امور را بر دوش خود احساس كنند و خود را نسبت به توليد بهتر متعهد و مسئول بدانند، در اين صورت است كه محصولات با كيفيت بهتر توليد ميگردد.
در نظام مديريت با كيفيت مسائل كارخانه به همگان ارتباط دارد و كاركنان طبيعتاً كيفيت محصولات كارخانه كه ثمرة كار همة افراد ميباشد و مهمترين مسئله كارخانه است مشكل و مسئله خود دانسته و در جهت بهبود آن تفكر نموده و راه حل ارائه مينمايند.
تشكيل گروههاي محقق كيفيت و بهرهوري در سازمان در واقع تفويض اختياري است كه از جانب مديريت سازمان به كاركنان ميشود تا به تفكر و تحقيق پيرامون مسائل و مشكلات سازمان پرداخته و به طور گروهي و جمعي به حل آنها بپردازند. همين تفويض اختيار باعث بيدار شدن وجدان كاري افراد و احساس رسالت و مسئوليت در كاركنان گرديده و آنها را جهت هر چه با كيفيتتر شدن كارها خصوصاً امور واحد خويش بر ميانگيزاند.نظام امامت، هدايتگر جامعه بسوي معروفها و يا منكرات
در طول تاريخ هنگامي كه امرا و پادشاهان به شعر علاقه داشتهاند، در اطراف ايشان، شعراي بسياري جمع شدهاند. بعضي از حكام به علم علاقه نشان دادهاند. لذا در آن دوران علم رشد كرده است. در اغلب دورانها نيز پادشاهان به عيش و نوش و عياشي علاقه شديد داشتهاند، لذا اطرافيان هم به عياشي علاقه شديد نشان دادهاند. يعني در واقع نقش نظام امامت و رهبري جامعه بسيار مهم است. عموم مردم به راهي ميروند كه رهبرشان و امامشان ميرود:
«الناس علي دين ملوكهم»
به همين دليل است كه نظام امامت در اسلام فوقالعاده مهم شمرده شده است. امامت از اصول دين است. اگر رهبر و امام جامعه عادل و صالح باشد و نظام امامت صحيح را در جامعه به اجرا در آورد همه چيز به سرعت اصلاح ميشود، اگر رهبر يك خطا و گناه كند، خطاها و گناهان بسياري در جامعه رخ خواهد داد. حضرت امام خميني (قدس) ميفرمود «اگر امام يك دروغ بگويد از امامت خلع ميشود». امام آن كسي است كه دروغ نگويد. مبناي نظام امامت با كيفيت بر صدق است، خصوصاً بر نظام صداقت گرايي فراگير.
امام نه تنها خودش دروغ نميگويد بلكه ديگران را نيز دعوت به صداقت و راستگويي مينمايد و اصولاً نظمي را در جامعه بوجود ميآورد كه تمامي رفتار و كردار مردم را بر صدق استوار سازد. در اين صورت است كه همة امور جامعه با كيفيت ميشود. مهمترين و زيربناييترين اصل اسلام رهبري و امامت جامعه است زيرا خداوند هر زماني كه بشريت را غرق در ظلم و ستمها و جهل و گمراهيهاي خود يافته است پيامبري را رهبري و امامت ايشان فرستاده است تا راه هدايت را بيابند.
اگر امامت جامع به دين حق قيام كند، مردم به سوي حق و توحيد هدايت خواهند شد و اگر امامت كفر بر جامعه مستولي گردد عموم مردم به سوي كفر و باطل گرايش خواهند يافت. هميشه دين حق با برپا خاستن يكي از پيامبران و امامان حق احياء گرديده است و اصولاً زمين از حجت و امامت حق خالي نخواهد ماند. وقتي در اسلام صحبت از امامت ميشود صرفاً موضوع به امام خلاصه نميگردد بلكه نظام امامت مطرح ميشود، نظام امامت با كيفيت. اين نظام با امامي با كيفيت آغاز ميشود كه اصول و قوانين و مقررات و ضوابط و روشها و منشها و آيينهايي با كيفيت ارائه مينمايد و با پيرواني صديق و راستين كه از آنها با جان و دل تبعيت و پيروي ميكنند، ادامه مييابد. اين آيينها بر مبناي آيات الهي به گونهايي مدون گرديدهاند كه با يكديگر ارتباط ارگانيك و سيستماتيك و سازماندهي شده داشته و براساس فطرت جهان و فرت انسان بيان گرديدهاند، لذا نظامها و سيستمهايي با كيفيت و مرتبط با يكديگر را تشكيل ميدهند. پس نظام امامت با كيفيت به دليل آنكه با فطرت انسانها و جامعه هماهنگي و انطباق كامل دارد با كيفيت گشته، و دوام و بقا و استمرار آن نيز به دليل همين فطري بودن و سازگاري آن با نهاد انسانها ميباشد. پيروي از آيات الهي و آيينها و قوانين خدايي، جامعه و مردم را با تقوا و خود نگهدار ميسازد. بنابراين مهمترين نقش امامت با كيفيت (ائمه هدي) برپايي نظامي است با كيفيت كه تمامي مردم را در جهت شناخت صحيح قوانين و آيينهاي فطري جهان هدايت نموده و در جهت اجرا و اقامه و برپايي آنها در جامعه دعوت كند.
درست در مقابل نظام امامت با كيفيت، نظام امامت بيكيفيت (ائمة كفر) قرار دارد كه بر زور استوار است. بيكيفيتترين نظامهاي عالم نظام استبداد و فرعونيت ميباشد. اين نظام همة مغزها را ميخشكاند و فكرها و انديشهها را به راه كج هدايت مينمايد. اين نظام نه تنها رشد و ترقي در جامعه ايجاد نميكند بلكه فساد و تباهي را در جامعه ترويج ميدهد.
نظام امامت حسنه
نظام مديريت با كيفيت تلاش مينمايد كه هر چه بيشتر مغزها و فكرها و انديشههاي مردم را به كار گيرد زيرا كيفيت برتر زائيده تفكر و تعقل و تدبر و تحقيق و تفقه مردم ميباشد.
جامعه با كيفيت جامعهاي است كه مردم با كيفيت داشته باشد، مردمي با فكر و محقق و پژوهشگر. اصولاً قرآن كريم همة مردم را دعوت به تفكر و تدبر و تفقه و تذكر مينمايد. زيرا هدف قرآن عليم ساختن جامعهاي نمونه و اسوه است، هدف بوجود آوردن امت وسط است. لذا ميبينيم كه مهمترين اصل اين است كه امامت بايد با كيفيت باشد. در اسلام امامت و رهبري چگونه انتخاب ميشود؟ بر مبناي آيه شريفه «فبشّر»، يعني بهترين مردم و با كيفيتترين انسان موجود در جامعه. اين با كيفيتترين را بايد بشناسيم و تعريف نماييم؛ عالمترين، فقيهترين، متخصصترين، عادلترين و … آن كس كه دوستدار فقه و تفقه و فقاهت است، آن كس كه پشتيبان تحقيق و محققان و دانشجويان و دانشمندان است. آن كس كه نظام معروف طلبي فراگير و تحقيق و تفقه در زمينه همة معروفها را برپا ميسازد. ما مسلمانان اغلب در نماز خود اين دعا را ميخوانيم:
«ربّنا آتنا في الدّنيا حسنۀ و فيالاخرة حسنۀ و قنا عذاب النّار»
اي پروردگار ما، اي مربّي اعظم ما، در دنيا به ما حسنه (بهترين) عطا كن و در آخرت نيز به ما حسنه (بهترين) ببخش و ما را از عذاب و شكنجه آتش رهايي بخش.
از خداوند و آن كسي كه مربيگري تمام جهان بدست اوست ميخواهيم كه حسنه يعني بهترين كيفيت را به ما عطا نمايد. در تمام طول زندگي دنيا و آخرت، كه چه بشود؟ كه از عذاب و شكنجه دنيا و آخرت نجات پيدا كنيم.
كيفيت طلبي، پر قدرتترين وسيله مبارزه با ظلم و ستم
امروز ميبينيم كه قدرتهاي ظالم و ستمگر بر جهان حاكم شدهاند و فحشاء و منكرات و فساد را در جهان گسترش داده و عالمگير نمودهاند. كشورهاي اسلامي نيز اكثراً سر سجده به آستان آن بتها نهاده و اين تصور را به وجود ميآورند كه باطل فراگير شده است. آيا شما فكر ميكنيد در اين زمان كه ابر قدرت شوروي درهم شكسته شده و آمريكا بر جهان سلطه يافته، نظام مديريت با كيفيت ميتواند با اين چنين شياطيني كه بر جهان مسلط گشتهاند مقابله نمايد؟
اگر در ساختار حكومتهاي ظالم بنگريم متوجه ميشويم كه قدرتها و نظامهاي بشري بر مبناي باطل مطلق بنا نشدهاند، آنها حق و باطل را به هم در آميخته و از قدرت حق در جهت باطل استفاده ميكنند.
اگر در اثر تحقيقات انرژي اتمي كشف گرديده آيا اين عمل حق است يا باطل؟ كشف انرژي اتمي حق است اما كاربرد آن در جهت تخريب جوامع و جهان باطل است. ساير پيشرفتهاي علمي و صنعتي و تكنولوژيك عالم نيز چنين است. سرمايهداران جهاني و حكومتهاي باطل از نيروي حق بهره ميگيرند تا نظام باطل خود را دوام و استمرار بخشند.
شيطان به عزت خداوند قسم ياد كرده است كه همه را اغوا نموده و گمراه گرداند مگر كساني كه مخلص هستند.
«قالَ فَبِعِزَّتِكَ لَاُغْوِيَنَّهُمْ اَجْمَعينَ، اِلاّ عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصينَ» (ص/ 82، 83).
ابليس گفت: به عزت تو سوگند كه به طور مسلم همة فرزندان آدم را گمراه خواهم كرد، مگر (آن) بندگانت را كه پاك شدهاند (مُخْلَص شدهاند).
و اين قدرتها، كه از حق در جهت باطل استفاده ميكنند همه گمراه و اغوا شدهاند. اين شؤال پيش ميآيد كه به هر صورت امروز آنها قدرت دارند و ما بايد با آنها روبرو شويم. آيا خداوند به ما راهي نشان داده است؟
بله خداوند به ما بهترين راههاي قدرتمند شدن و مبارزه با آنها را آموخته است، راهي كه به سرعت ما را قدرتمند و توانا ميكند. اگر ما قرآن كريم را درك كرده و به آن عمل نمائيم، اگر ما نظام تسبيح با حمد فراگير را در جامعه به اجرا در آوريم، اگر ما مردم را به نظام كيفيت طلبي فراگير دعوت نموده و مخلص نمائيم، چنان قدرت عظيمي بدست خواهيم آورد كه در مقابل قدرت الهي ما هيچ قدرت شيطاني و ابرقدرتي قدرت مقابله نخواهد داشت.
جايگاه كيفيت طلبي در فرهنگ اسلامي
سؤالي كه در اينجا ممكن است براي هر فرد مسلمان مطرح شود اين است كه كيفيت طلبي چه جايگاهي در اسلام دارد؟ آيا اصولاً در اسلام نامي از كيفيت طلبي و توليد با كيفيت مطرح شده است؟ اگر بحث كيفيت طلبي در اسلام مطرح ميباشد پس چرا جوامع اسلامي پر از بيكيفيتيها شدهاند؟ چرا رفتارهاي بيكيفيت بر اين جوامع حاكم گرديدهاند؟ چرا مردم در رنج و عذاب و شكنجه و ناراحتي بسر ميبرند؟ چرا كلاهبرداري و كلاه گذاري، رشوه و دزدي، در اين جوامع به وفور ديده ميشود؟
كيفيت طلبي، برترين شعار
براي آنكه بشر اين شعار اساسي و اين هدف مقدس را فراموش نكند و لحظهاي از آن غفلت ننمايد لازم است روشي ابداع شود كه اصول و دستورالعملهاي مهم و حياتي كيفيت طلبي را پيوسته به بشر يادآوري نمايد. مثلاً يك روش پيشنهادي آن است كه شعر بسيار زيبايي در مورد اصول و قوانين كيفيت طلبي تهيه شود و همة مردم آن را حفظ كنند، و مستمراً آن را بخوانند و به كار گيرند تا جامعة ايشان راه با كيفيتتر شدن را در پيش گيرد.
امّا پيش از آنكه شعرا چنين شعور و خلاقيتي بيابند، خداوند بسيار بخشاينده و مهربان، در رحمت خويش را گشوده و شعر و ترانهاي بسيار زيبا و دلنشين، سرودي پر مغز و پر محتوي،
ذكري برتر و نجات دهنده، يادآوري حيات بخش، به انسان آموخته است. و آن صلاۀ است، ذكر اكبر و نور چشم پيامبر. و آن نماز است، سرود رهايي و نجات بشريت، آواز عروج دهنده و بالا و بالاتر برندة انسان ها.
در حالي كه خداوند روشها و مكانيزمهاي كيفيت طلبي را به روشني در صلاۀ بيان فرموده و اصول و قوانين و دستورالعملهاي با كيفيتتر شدن فرد و گروه و جامعه را به درستي ذكر نموده است. و چنان ارتباط آنها را تشريح نموده كه انسان با تحقيق و تفقه در آنها مات و مبهوت و متعجب و حيران ميشود. پيشرفتهترين اصول علمي مديريت و مترقيترين راههاي با كيفيت شدن سازمانها و صنايع در نماز بيان شده است.
براي مثال، بشر پس از صد سال تحقيق در زمينه علم مديريت به اين نتيجه ميرسد كه تقدير و تشكر و حمد و سپاس از كاركنان در مقابل كار نيك و شايسته و پيشنهاد مفيد ايشان موجب ايجاد ايمان و انگيزه و وجدان كاري در كاركنان و علاقهمندي به كار و محيط كار ميگردد. و نتيجه آن ميشود كيفيت انجام كارها بهبود يافته و بهرهوري سازمانها افزايش مييابد.
و يا به كارگيري قانون تطهير و تسبيح در كارخانجات و پاك و منزه سازي فراگير محيط كار نقش فوقالعاده مهمي در با كيفيت شدن آنها دارد.
و در نهايت تمام صنايع دنيا به دنبال ايمني و سلامتي هستند زيرا مشتريان آنها يعني مردم در سراسر دنيا همه محصولاتي ايمن و سلامت و راحت از آنها طلب ميكنند. و اسلام چيزي نيست جز ايمني و سلامتي و رفاه و آسايش براي همة ابناء بشر.
قرآن كريم و كرامت بخش تفسير و تشريح نماز است و ابعاد كيفيت طلبي و راههاي مورد تحقيق و تفقه قرار گيرد و رمزها و اسرار آن و راهها و روشها و مكانيزمهاي اجراي صحيح آن در جامعه كشف گردد.
خلاصه فصل دوم، صلاۀ ، نظام طلب رحمت و نعمت و بركات فراگير
اسم و علامت خداوند بخشندگي و مهرباني است.
نماز چگونه شروع ميشود با بسمالله الرحمن الرحيم، يعني چه؟ يعني ما نمازمان را با نام خداوند با اسم خداوند و با علامت خداوند شروع ميكنيم هدف ما از نماز خواندن چيست؟ 1- طلب رحمت 2- طلب نعمت 3- طلب بركت 4- طلب سلامتي در واقع يك نظام مديريتي است كه ما را هم به رحمت، هم به نعمت، هم به بركات و هم به سلامتي ميرساند اگر يك چنين نظام مديريتي وجود داشته باشد كه مردم بشر را به سلامتي كامل در همة زمينهها برساند آن نماز است
اجزاي نماز را بهتر بشناسيم
الله اكبر: توحيد؛ نظام مديريت جامعة اسلامي مبتني بر بزرگداشت و برتر قرار دادن الله و روح الهي (دميده شده در انسان) و تفكر و تعقل و خرد و انديشه و تحقيق و تفقه و معروف طلبيست.
خدا بسيار برتر است، خداوند از هر چيز و هر كسي برتر و بزرگتر است (كبر و بزرگي و برتري مخصوص خداوند است و لاغير).
زيربناي جامعه الهي = علو و برتري طلبي و كبر و غرور را از تمامي سطوح جامعه بيرون كنيم در اين صورت همة بيماريها از جامعه بيرون رانده خواهند شد. نظام مديريت الهي منّيت و فرعونيّت را نابود ميكند و جامعه و مردم را (كه روح الهي در آنها دميده شده)، به بزرگي و برتري ميرساند.
رحمان و رحيم: رحمت؛ جامعة الهي و با كيفيت پر از رحمت و نعمت بركات و بخشندگي و مهرباني است. اسم و علامت خداوند بخشندگي و مهرباني و اساس نظام مديريت الهي رحمانيت و رحيميّت است و از اين طريق است كه جامعه پر از نعمت ميشود (نعمات مادي + نعمات معنوي). در جامعه الهي به سرعت سختيها به آسانيها تبديل شده و نعمات زياد ميشود.
الحمد: حمد كليد و رمز ساختن جامعة الهي و با كيفيت و پر و لبريز كردن جامعه از نعمات بيكران الهي است.
حمد= تشكر + فطرت انسان تفكر = روح الهي
رب العالمين: خداوند مربي اعظم و بهترين و با كيفيتترين استاد عالم است.
آموزش و پرورش، مربيگري و تعليم و تربيت در كليه سطوح و در همة زمينهها فقط در دست خداوند است. و فقط براساس حمد (تفكر+ تشكر) است كه بهترين و با كيفيتترين جامعه به وجود ميآيد. رشد و پيشرفت فرهنگي، اقتصادي اجتماعي، و … زماني بدست ميآيد كه ما اساس آموزش و پرورش مردم و جامعه را بر نظام حمد فراگير و بخشندگي و مهرباني قرار دهيم.
مالك يوم الدين: صاحب روز جزا و پاداش. روزي كه دين بر پا شود و پاداش و جزا داده شود مالكيت الهي در جامعه استقرار مييابد. فقط يومالدين روز هدايت است و روز دستيابي به برترين كيفيتها.
اياك نعبد و اياك نستعين: برپايي نظام مديريت جامعه بر مبناي:
1- عبد بودن فقط در مقابل حق تعالي و روح الهي او دميده شده در انسان و لاغير (نه زر، نه زور، نه تزوير، و نه هيچ چيز ديگر).
2- استعانت فقط از الله و روح الهي او و راهي كه او نشان ميدهد. راهي كه تفكر و تدبر و تفقه و تحقيق و معروف طلبي نشان ميدهد. راهي كه علم و حكمت نشان ميدهد.
اهدناالصراط المستقيم: هدايت مردم در مسير حق، و راهبرد و استراتژي الهي. (هدايت گروهي، به راه راستيها و درستيها و مستقيم) همة راهها به ظلم و ستم بر خود و ديگران و به جهل و ناداني كشانيدن مردم منتهي ميشود مگر صراط مستقيم كه بر حمد استوار است. و جامعه كنوني را به جامعه با كيفيت و پر نعمت و بركات تبديل ميكنند.
انعمت عليهم: نعمات بيكران الهي. جامعه با كيفيت و اسوه و نمونه.
غيرالمغضوب عليهم ولاالضالين: ويژگيهاي نظام مديريت الهي(صراط مستقيم)= خشم و غضب زدايي از مردم و سازمانها و جامعه + ضلالت و گمراهي زدايي از مردم و سازمانها و جامعه.
توحيد (اخلاص)
توحيد يعني چه؟ يعني خدا يكي است غير از او خدائي نيست. خوب، اين آيه الهي چه تأثيري در زندگي بشر دارد؟ آيا اين موضوع بايد در زندگي ما نمود هم داشته باشد؟ اگر ميگوييم خدا يكي است و غير از او خدايي نيست بايد هيچ چيزي و هيچ كسي را در مقابل خداوند شريك قرار ندهيم. بايد تمامي رفتار و كردار و گفتارمان و خصوصاً تمامي نيّاتمان همه بر اين مبنا شكل بگيرد. فقط و فقط خدا را در كارهاي خود ناظر بدانيم. اگر بشر بندة پول شد و تمام ارزشها را در پول دويد در اين صورت آيا شريكي كه همان پول باشد براي خدا قائل نشده است؟ هر چيز ديگر كه مانند پول به جاي خدا قرار گيرد شرك است و جامعه را از راه رشد و هدايت باز ميدارد، اين بحث نياز به فكر و دروننگري بسيار دارد.
اصولاٌ توحيد زير بناي مديريت اسلامي است. اگر نظام مديريتي انتخابي جامعه اسلامي با توحيد هماهنگي نداشته باشد در اين صورت آن نظام مديريت اسلامي نيست. بايد موضوع توحيد را به صورت عملي در زندگي اجتماعي به كار گرفت. بايد عمليتر با اين موضوع برخورد نمود.
تشهّد : اوّل مشاهده، دوم شهادت، سوم عمل به آن
در نماز ميگوئيم: اشهد ان لااله الا الله وحده لا شريك له و اشهد ان محمداً عبده و رسوله. اللهم صلّ علي محمّد و آل محمّد. بعد از اين كه شما سير و سفري را از تكبير و بسمالله الرحمن الرحيم شروع كرده و ادامه داديد، در انتهاي نماز به تشهد ميرسيد و ميگوئيد: من شهادت دادن بايد خودت امري را مشاهده كرده باشي تا بتواني شهادت بدهي. اگر شما چيزي را نديده باشيد اصلاٌ نمي توانيد شهادت و گواهي بدهيد. اول بايد خودتان ديده باشيد و شناخت صحيح و كامل پيدا كرده باشيد تا بتوانيد شهادت دهيد. ميگويد من ميبينم و مشاهده ميكنم و بعد گواهي ميدهم، شهادت ميدهم كه: لااله الا الله. آيا ما امروزه لااله الا الله را در جامعه خود بصورت عيني ميبينيم؟ راجع به اين موضوع بايد از ديدگاه تحقيقي و پژوهشي بنگريم و تفكر كنيم. ميخواهيم در جامعه خود مثالهاي عملي لااله الا الله را ببينيم. اگر اين لااله الا الله را قلباٌ درك كنيم و عملاٌ بكار گيريم همه مشكلاتمان حل ميشود. آيا امروز لا اله الا الله به صورت عيني در جامعه ما به اجرا در آمده است؟ زباني گفتن و تكرار مفاهيم فارغ از تعهد و تقيد از درك و خصوصاٌ اجراي عملي آنها به صورت فردي و گروهي، دقيقاٌ مشابه طوطي سخن گفتن است و نتيجهاي در پي نخواهد داشت.
نماز راز نياز همگاني
وقتي كه تمام راههاي سلامت تأمين نيازهاي جوانان، كار كردن سلامت، درآمدسلامت، ازدواج سلامت، احساس وجود و استقلال و شخصيت از راه سلامت و….. بسته شود آيا باز هم جامعه حق دراد جوانان و نوجوانان را مورد عتاب قرار دهد كه آنها در نماز خواندن كاهلي و سستي ميكنند؟ اگر نماز ماهيتاً قابليت آن را نداشته باشد كه تمامي نيازهاي مادي و معنوي مردم را تأمين نمايد پس در اين صورت مجبور كردن جوانان و نوجوانان به اين امر هيچ نتيجهاي نداشته و ضرورتي هم نخواهد داشت. اگر مردم مفهوم واقعي نماز را بشناسند در اين صورت خود در پي اجراي صحيح آن خواهند شتافت.اما مكانيزم و راه و روش اجرايي اقامه نماز در جامعه كدام است؟ اول بايد آن را شناخت و جوانان و نوجوانان را تشويق و ترغيب نمود كه به تفكر و تعقل و تحقيق و پژوهش در اين زمينه بپردازند. با شناخت اصولي نماز به عنوان زير بناي محكم و اساسي اصلاح تمامي امور جامعه، تمام مسائل و مشكلات حاد اقتصادي، اجتماعي، و فرهنگي موجود به سرعت حل ميشود.
نماز، ميزان است
موضوع مهمتر آن است كه نماز اختصاص به گروخخا يا طبقه يا قشر خاصي ندارد. نماز صرفاً يك مسئله ديني و شرعي به معناي اخص كنوني نيست. نماز يك راخ و روش اصولي و استراتژي الهي است كه تمام انسانها در همه زمينههاي كتري و زندگي خويش ميتوانند از آن بهره گيرند و راه راست را از راه نادرست تشخيص دهند. ملاك و ميزان قرار دادن نماز و سنجش اعمال خويش با آن مردم را به ميزان صحت و دقت اعمالشان آگاه ميسازد. مديريت در واحدهاي گوناگون نيز بايد ميزان موفقيت خويش را با نماز بسنجند و موازين و معيارهاي كار صحيح را از نماز استخراج كنند. هرچه ميزان علم و آگاهي و دانش كاركنان زيادتر شود ضلالت و گمراهي در محيط كار كمتر ميشود. و موفقيت سازمان بيشتر ميگردد. و به هر ميزان كه از خشم و غضب و ناراحتي و اضطراب در محيط كار كاسته شود و روشهاي انگيزشي مناسب و مطلوب بيشتري به كار گرفته شود، عشق و علاقه كاركنان به محيط كار بيشتر ميشود و بازده و راندمان كاري و بهروري بيشتري به دست ميآيد.
بايد نماز را به صحنه كار و زندگي اجتماعي كشانيد. بايد نماز را محور هدايت و اصلاح تمام امور قرار داد. نماز مهمترين فريضه دين حق است.
نماز جماعت، اولين درس تعاون و مشاركت
يكي از ابعاد مهم و اساسي اقامه و برپايي نماز جماعت جمعي و مشاركتي بودن آن است. نماز جماعت ذكر اكبر و بزرگترين بر و نيكي و مهمترين عامل تقوا و خود نگهداري جامعه است. در نماز ازخئاي كريم ميخواهيم ما را به راه راست هدايت كن. حركت حركتي جمعي است و هدايت اسلامي از طريق حركت گروهي و جمعي تحقق مي يابد.
خدا گفت قطعاً من با شمايم اگر نماز به پا داريد…. (شوره مائده، آيه 12)