Cry^ blood
آن دل که تو دیده ای زغم خون شد و رفت
وز دیده ی خون گرفته بیرون شد و رفت
روزی به هـــوای عشـق سیــری می کــرد
لیـلی صفتی بدید و مجنون شد و رفت
Cry^ blood
آن دل که تو دیده ای زغم خون شد و رفت
وز دیده ی خون گرفته بیرون شد و رفت
روزی به هـــوای عشـق سیــری می کــرد
لیـلی صفتی بدید و مجنون شد و رفت