ديپلماسی رسانه‌ای و مديريت بحران‌های بين المللی

نویسنده: محمد احمدی

« با نگاهي به بحران انرژي هسته اي ايران»

امروزه ارتباطات در حوزه هاي بين المللي وسياست بين المللي نقش حياتي و راهبردي ايفا مي كند و شيوه هاي مختلف نظام هاي رسانه اي در دنيا در كنار سياست هاي داخلي و خارجي شان به عنوان ابزاري مؤثر به نوعي ديپلماسي دست مي زنند كه قدرت و تأثير گذاري آن هر روزه خود را نمايان تر مي سازد اينترنت و شبكه هاي تلويزيوني ماهواره اي در كنار رسانه هاي مكتوب آزاد فضاهاي متكثري را در روابط بين الملل كشورها ايجاد كرده است كه دست دولت ها و حاكميت ها براي كنترل آنان كوتاه است

«و افكار عمومي احزاب سياسي و سازمان هاي غير دولتي از طريق همين فضاي آزاد بيشترين فشار را برسياست خارجي كشور خود وارد مي آورند و اين مسير نشده است مگر با وجود فضاي اطلاعاتي جديد است كه فرصت هاي زيادي را براي همگرايي دولت ها و ملت ها ايجاد كرده است كه هزاره سوم ميلادي مبدأ آغاز اين تحول بنيادي در روابط بين المللي است.
آيا به راستي نقش رسانه ها در عرصه روابط بين الملل را مي توان انكار كرد؟ آيا رسانه ها براي تثبيت وضع موجودند يا تغيير وضع موجود و اين كه آيا آنان پس گام، همگان يا پيشگام در جريان سازي داخلي و خارجي كشوري مي باشند و اصولاً اين كه ديپلماسي جزيي از سياست خارجي يك كشور است كه بر مدد رسانه ها مي توان اين ديپلماسي را تقويت و رونق بخشيد؟ آيا ديپلماسي رسانه اي به ويژه در مديريت بحران هاي بين المللي نقش آفرين مي باشد يا خير؟ پاسخ به اين سؤالات و پاسخ به سؤال اصلي كه همان ديپلماسي رسانه اي و مديريت بحران هاي بين المللي محور مورد توجه اين مقاله است كه به ترتيب به تعريف نظري مفاهيم كليدي آن مي پردازيم.

تعريف مفاهيم
تعريف ديپلماسي: ديپلماسي را به عنوان فن اداره سياست خارجي و يا تنظيم روابط بين المللي و همچنين حل و فصل اختلاف هاي بين المللي از طرق مسالمت آميز تعريف و توصيف كرده اند. زيرا در بسياري از مواقع ديپلماسي تنها يكي از ابزارهاي اجراي سياست خارجي در ميان ديگر عوامل (اقتصادي، نظامي و فرهنگي) به شمار مي رود، در روند بهره گيري از حربه هاي اقتصادي، فرهنگي و حتي نظامي نيز كاربرد آن ضرورت مي يابد.
ديپلماسي در شكل كلاسيك(سنتي) خود محدود و مخفي بود ولي امروزه به صورت آشكار خود را نشان مي دهد كه تحت تأثير عواملي مانند بسط و گسترش روابط بين الملل، تحولات تكنولوژيك، همبستگي و وابستگي متقابل واحدهاي سياسي به يكديگر، تعارضات ايدئولوژيك، توسعه وسايل ارتباط جمعي اهميت يا فتن افكار عمومي، افول ديكتاتوري هاي كلاسيك و ظهور دموكراسي هاي نوين به صورت بارزي بر روابط بين الملل نقش آفريني مي كند.
امروزه بسياري از كشورها براي مشروعيت بخشيدن به تصميم هاي خويش حداقل، نتايج تصميم گيري ها و نتيجه مذاكرات را در معرض افكار عمومي قرار مي دهند زيرا مي دانند در شرايط بحراني به فداكاري و همكاري و تشريك مساعي مردم نيازمندند و از سوي ديگر ملت ها نيز خود را محق مي دانند تا در مواقعي كه بايد از خود گذشتگي نشان دهند، اطلاعاتي در اختيار آنها قرار گيرند.(1)
ديپلماسي در دنياي امروز از لحاظ تركيب، هدف و موضوع دستخوش دگرگوني هاي اساسي شده است. مسائل ديپلماتيك، يا در سطوح سران دولت ها، ديپلمات ها، اعضاء و روساي قوه مقننه و قضاييه و يا از طريق سازمان هاي بين المللي حل و فصل مي شود.

تعريف ديپلماسي رسانه اي:
در فرآيند سياست خارجي براي تأمين منافع عواملي مانند ديپلماسي، حربه هاي اقتصادي، نظامي و فرهنگي مورد استفاده واقع مي شود. عواملي مانند ديپلماسي، مسائل اقتصادي و نظامي بيشتر دولت ها مخاطب يكديگرند ولي در بعد فرهنگي رابطه ميان دولت ها با ملت ها مي باشد. بنابراين در بعد فرهنگي ديپلماسي رسانه اي به مجموعه عواملي اطلاق مي شود كه دولت ها سعي مي كنند از طريق رسانه ها و ابزارهاي فرهنگي در بلند مدت الگوهاي رفتاري و شيوه تفكر و زندگي ملت هاي موردنظر خود را در جهتي كه تأمين كننده منافع و خواست هاي آنان باشد دگرگون سازند.

تعريف مديريت بحران هاي بين المللي
تعاريف بحران:
«بحران» از ريشه يوناني «Krinon»به معني نقطه عطف (به ويژه در مورد بيماري و همچنين به معناي بروز زمان خطر در مورد مسائل سياسي، اجتماعي و اقتصادي گرفته شده است.(2)
براي بحران تعاريف گوناگوني ذكر شده است كه از جمله آنها عبارت اند از:
1- هرگاه پديده اي به طور منظم جريان نيابد حالتي از نابساماني ايجاد شود، يا نظمي مختل شود ويا حالتي غيرطبيعي پدييد آيد، بحران مطرح مي شود.
2- به وجود آمدن شرايط غيرمعمول يا غيرمتعارف در جريان حركت سيستم يا نظام، لحظه حساس در بحران، لحظه اي است كه بحران به اوج خود مي رسد و سرنوشت ساز است.
3- وضعيت ناپايدار و متذلزلي كه در چارچوب آن، تغيير قطعي (بهتر يا بدتر) در شرف وقوع است.
4- هرنوع بي ثباتي كه به تغييرات اساسي منجر مي شود.
5- شرايط، اوضاع يا دوران خطرناك و فاقد اطمينان در چارچوب و روش سيستمي، يك بحران عبارت است از: وضعيتي كه نظم اصلي يا قسمت هايي از آن را (سيستم فرعي) مختل كرده و پايداري آن را برهم زند. به سخن ديگر، بحران وضعيتي است كه متغيري ناگهاني در يك يا چند قسمت از عوامل متغير سيستم به وجود مي آورد. از سويي، همان گونه كه هر بحراني يا دگرگوني بنيادي همراه نيست، هر تغيير و دگرگوني در صحنه سياست هم ناشي از بحران نمي باشد. از نظر برداشت عمومي نيز بحران عبارت است از: «به وجود آمدن شرايط غيرمعمول يا غيرمتعارف در روند حركت يك سيستم» به بيان ديگر، بحران وضعيتي است ناپايدار در يك يا چند قسمت از عناصر متغير نظم موجود ايجاد مي شود.
پس مديريت و راهبردي بحران هاي بين المللي به ويژه بحران هايي كه دولت ها با آن روبه رو مي شوند چگونه بايد باشد؟ و نقش رسانه ها در اين زمينه چگونه است؟ ديپلماسي رسانه اي در قبل، حين و بعد از وقوع يك بحران به چه طريقي عمل مي نمايد تا بتواند به هدف هاي موردنظر دست يابد.

ديدگاه هاي خوشبينانه وبدبينانه در خصوص رسانه ها
1- نگاه خوشبينانه و انترناسيوناليستي: (مالكيت ايده آليسم يا آرمان گرايي) رسانه ها در اين مكتب، نقش فراملي دارند و جريان آزاد ارتباطات و اطلاعات در جستجو، كسب، تنظيم، انتشار و توزيع اطلاعات يك اصل پذيرفته شده جهاني قلمداد مي شود كه دولت ها نمي توانند با نگاه سياسي، حزبي، قومي، مذهبي خود مانع اين پروسه گردند كه تحت عنوان جريان بين المللي اطلاعات خود را نشان مي دهد كه نتيجه اين فرآيند همگرايي جهاني از طريق ابزارهاي ارتباطي در بازدارندگي و رسيدن به صلح و آرامش براي جهانيان است.
2- نگاه دوم يا نگاه بدبينانه: يا نگاه به منافع ملي است كه رسانه ها را مجبور مي سازد در چارچوب منافع و خواست هاي دولت خود گام بردارند به سمت وسويي گام بردارند كه از پرتو بحران به وجود آمده به نفع خود استفاده كنند و رسانه ها بايد بيشتر در جستجوي و انعكاس مطالبي باشند كه مسائل راهبردي موضوع را كالبد شكافي نمايند تا بيشترين نفع و سود را كشور از قبل اين بحران به دست آورد.
ولي آنچه حائز اهميت است ايجاد تعادل در اين دوم نظريه است كه نيازمند تعمق و بررسي است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *