مدیریت امام حسین (ع)

امام حسین (ع) شخصیتی است که در دوران خود با یک بحران شدیدی چون بحران انحرافات اعتقادی و عملی مواجه بود. آن حضرت برای حل این معضلات راه هایی چون گفت و گو و تذکر را بکار گرفت و آخرین راهکاری را که ایشان به عنوان یک وظیفه مورد توجه قرار داد فدا کردن جان خویش در راه رسیدن به حق و حقیقت بود. این مدیریت یک مدیریت استثنایی است. بسیاری از افراد تا آنجا می توانند در مدیریت موفق باشند که به خودشان آسیب نرسد اما امام حسین (ع) وقتی می خواهد اسلام را احیا کند، در این مسیر تمام هستی خود را فدا می کند. این نکته ای است که معمولا در مدیریت مادی نمونه و مشابهی ندارد. مدیریت جامعی که با گفت و گو، صحبت و نصیحت آغاز می شود مدیریتی استثنایی و فوق العاده است به طوری که می بینیم حضرت بارها یزیدیان را مورد خطاب قرار دادند و می خواستند آنها را به نحوی به دامن اسلام بازگردانند. به طور مثال امام حسین (ع) حر بن یزید را که در جبهه مخالف بود مورد خطاب قرار می دهد یعنی آن حضرت از هر فرصتی استفاده می کند تا افراد را از گمراهی به سوی نور و سعادت راهنمایی کند؛ این شاهکار امام حسین (ع) در واقعه کربلا است. اما تنها به این نصیحت و پند و اندرز اکتفا نکردند و در این مسیر آنقدر به پیش رفتند تا با نثار خون خود و انفجاری از نور، آگاهی و بیداری را در همیشه تاریخ ایجاد کند و بر دل ظلمت ها و تاریکی ها بتازد.
نکته دیگری که در مدیریت امام حسین (ع) می تواند قابل توجه باشد. این است که آن حضرت در این حادثه هم عبادت و طاعت را به میدان می آورند هم عرفان و اخلاق را به نمایش می گذارند، هم شجاعت و ایثار را عرضه می کنند و هم در همه ابعاد مردانگی و مروت را رعایت می کنند که این همه اضداد در کنار هم در هیچ حماسه تاریخی دیده نشده است. ما می بینیم وقتی شب تاسوعا حضرت خطاب به دشمنان می فرمایند یک شب نبرد را به تأخیر بیندازند تا به نماز، دعا و استغفار بپردازند نشان می دهد که مبارزه آن حضرت در مسیر عبودیت و بندگی خداست. اگر این عبودیت نبود مبارزه آن حضرت در نزد خدا و بندگان شایسته او ارزش و اعتباری نداشت. همچنین با این بیان نماز آن حضرت در ظهر عاشورا تفسیر می شود. آن حضرت نمازی را اقامه می کنند که از یک سو در اول وقت است و از سوی دیگر در میان میدان و آشکاراست و از جانب دیگر به جماعت است؛ این همه نشان دهنده آن است که هدف متعالی امام حسین (ع) در این قیام چیزی جز اثبات عبودیت و بندگی پروردگار نیست. لیکن مدیریت کلان و جهانی، مدیریتی است که بتواند به همه ابعاد توجه کند و انسان، یک بعدی در این عرصه پیش نرود و بتواند تمام زوایا را با همان دقتی که امام حسین (ع) در کار خود مراعات می کردند، رعایت کند. امروزه گروهی در عرصه مدیریتی از شجاعت بسیاری برخوردارند اما عاطفه ندارند و بسیاری هم هستند که اهل محبت هستند اما صلابت لازم را ندارند و برخی نیز هیچ یک از این ویژگی ها را ندارند و افرادی خنثی و بی اثر هستند اما امام حسین (ع) تمام این ویژگی های مثبت را در خود جمع کرده و یک نمایشگاه تمام عیار از شخصیت انسان کامل را عرضه کرده است. بزرگترین درسی که حادثه کربلا به ما می آموزد ایمان به غیب است. امام حسین (ع) در همه مراحل حرکت از مدینه به مکه و از مکه تا کربلا همواره توجه به مبدأ و معاد دارند. اعتقاد راسخ به اینکه خداوند مالک مطلق است و اعتقاد و باور جدی به اینکه معاد حقیقت دارد و ما روزی در پیشگاه خداوند حاضر خواهیم شد. با این اعتقاد عمیق و همه جانبه است که امام حسین (ع) حرکت خود را آغاز می کند و انقلابی عظیم می آفریند. به همین دلیل هر انقلابی اگر در دنیا بخواهد به این شکوه و عظمت برسد باید رهبران آن به مبدأ و معاد ایمان و اعتقاد داشته باشند. امام خمینی (ره) نیز که شاگرد همین مکتب است بارها در سخنرانی های خود می فرمودند: این خدا بود که انقلاب ما را به پیروزی رساند و دلها را آماده قبول مشکلات و سختی ها و مبارزه با دشمن کرد. این ایمان به غیب شاه کلید و رمز همه موفقیت هاست کسانی که می خواهند در راه امام حسین (ع) گام بگذارند باید این شاه کلید را در دست داشته باشند. چرا که به هر میزان ایمان به غیب در انسان رسوخ پیدا کند پیشرفت های آینده تضمین می شود.از پیامبر روایت شده است آن چیزی که هر انسان موحد باید بر آن تکیه کند حب خدا و بغض دشمنان خداست. در واقع این حب زمانی در انسان به وجود می آید که آن اعتقاد و ایمان به غیب وجود داشته باشد و این باور ایجاد شود که انسان هرچه دارد از سرچشمه هستی نشأت گرفته است. اگر با این باور انسان در این دنیا گام بردارد طبیعی است ارادت، علاقه و شیفتگی نسبت به حضرت حق در او روز به روز بیشتر می شود و به هر میزان که انس انسان با خداوند بیشتر شود از شیطان و دشمنان خدا فاصله می گیرد. بنابراین اگر ما در دنیای پرآشوب امروز که ناهنجاری های فراوان آن، انسان ها را آزار می دهد، بخواهیم به یک دستگیره محکمی چنگ بزنیم و خود را از این زشتی ها نجات دهیم باید در وجودمان نیروی حب و بغض در یک جایگاه واقعی قرار بگیرد و تعدیل شود. این حب و بغض ناشی از ایمان و باورهای درونی انسان است که متأسفانه امروز در قالب های مختلف مورد حملات دشمن قرار گرفته است. دشمن امروز نیازی به انحراف مستقیم انسان ها ندارد. او تلاش می کند با تغییر جایگاه حب و بغض به هدف خود برسد. دشمن، حب ما به قرآن و اهل بیت (ع) را می گیرد. به این ترتیب ما تمام سرمایه و هستی خود را از دست می دهیم. از این رو در زیارت عاشورا از خداوند می خواهیم که ما را در مسیر امام حسین (ع) قرار دهد و ما را از کسانی که در مقابل امام حسین (ع) قرار گرفتند، مبرا سازد. عصاره زیارت عاشورا همان است که در سجده بر زبان جاری می کنیم؛ آنجا از خداوند می خواهیم ما را در مسیر امام حسین (ع) ثابت قدم نگه دارد چرا که بسیاری بوده اند در تاریخ که نسبت به امام زمان خود دچار انحراف شده اند. نسل امروز با توجه به این ویژگی که معیارهای جاذبه و دافعه در زندگی چیست باید با ایمان به غیب از انحراف به دور باشند. بنابراین بزرگترین درس قیام امام حسین (ع) ایمان به غیب بود. ایمانی که منشأ ایجاد حب و بغض به خدا در انسان است. اگر انسان به این ویژگی ها توجه نکند به اهداف مقدس نمی رسد. بسیاری از افراد که دارای این ویژگی ها نبودند در طول تاریخ به مرور از مسیر حقیقی سعادت در زندگی خارج شدند و مشکلاتی را برای خود و جامعه ایجاد کردند. حب به اسلام باید همراه بغض به دشمنان اسلام باشد در غیر این صورت نتیجه مطلوب را به همراه ندارد

 

Ashura Movement and its Aspects
 
This movement enjoys two confronting aspects: one dull, dark and disastrous while the other one bright and illuminating.

In the dark aspect, we observe a world of cruelty towards women and children, forbidding human beings from water. Wiping detained children, women and men, and killing a lot of good people. Our world has witnessed a lot of wars such as the crusades,Europeans in Spain and Sicily, American soldiers killing Vietnamese, the first and the 2nd world wars, etc… but the cruelty executed in Karbala, considering the situation and the relationship between the two parties of war, is the most terrible and disastrous one.

The second phase provides us with humanity, good manners and moralities on the Husayn’s part. The virtue, scarification, and bravery of Imam and his followers and friends came to be a unique source of moral sense for the Muslim world.

Banu-Umayya system came to know about their own great mistake, killing Imam, and tried to make one another guilty of the events. They observed that Husayn’s death didn’t augur well for their government.

Husayn’s memorial (tomb)turned out to be a holy place for Muslims. People know that Husayn was killed and his decapitated body was buried there in 680, the place is known as Mashhad (al-) Husayn. This sanctuary is visited by many a people from Muslim world every year.

Zaynab, Imam’s sister addressed Yazid saying

“كوكيدك. واسع سيعك ، ناصب جهدك فولله اتحوذكرنا، ولاتميت و حينا”

that means: “Do whatever you can, but be sure my brother will never die, he is alive and more active after you killed him” and Imam himself, at the very night of the event, was quoted to say “you are best comrades and you are the best ones in the world. I prefer you even to the prophet’s companions in Badr war”. The people who presented bravery and courage in Karbala event were Imam Husayn, Abu’lfazl (al-) Abbas, Ali Akbar, Ali Asghar, Habib. B. Mazahir, Zahir, Muslim b. ‘Aquil (who was killed in Kufa, by order of ‘Ubayd Allah b. Ziyad), and Muslim b. ‘Ausaje

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *