ولايت فقيه، جمهوريت نظام

اسلام در واقع به عنوان جانمايه و روح حاکم بر نظام و همه شؤون آن مي‏باشد و «ولايت فقيه» و خواست و اراده امت مسلمان، دو بازوي اصلي در مديريت همه‏جانبه جامعه و هدايت آن به خير و فلاح است و هيچ يک بدون ديگري نمي‏تواند نقش حياتي خويش را ايفا نمايد. و از همين نقطه است که عمده‏ترين نقشي که خبرگان تدوين قانون اساسي، در اولين ماههاي پيروزي انقلاب اسلامي ايفا نمودند، پيش‏بيني جايگاه هر يک از دو اصل مذکور در قانون اساسي، بويژه جايگاه ولايت فقيه بود. طبعا قرار گرفتن رهبريِ فقيهي واجد شرايط در رأس هرم نظام اسلامي، در کام برخي که اساسا از اسلامي بودن انقلاب و نظام، دل خوشي نداشتند و يا اسلام را بر اساس پندارهاي خود مي‏جستند تلخ آمد و شروع به بهانه‏گيري، تبليغ سوء و حتي توطئه‏چيني کردند. اينان در واقع با «جمهوريت» و مردمي بودن نظام اسلامي نيز مخالف بودند چرا که اين مردم، مسلمان بودند و چيزي جز اسلام نمي‏خواستند و رهبري فقيهي واجد شرايط را پذيرفته و با رهبري و حکم او، انقلاب را به پيروزي رسانده بودند. و حتي اگر مسأله حياتي رهبري و ولايت فقيه، رسما نيز در قانون اساسي پيش‏بيني نشده بود، باز مردم مسلمان بر اساس رأيي که به اسلاميت نظام داده‏اند و اساسا رژيم نامشروع ستمشاهي را از ميان برده تا نظامي اسلامي بر پا کنند، خواهان رهبري فقها و تأييد اسلاميت نظام توسط آنان بودند، چه رسد به اينکه جايگاه ولايت و رهبري فقيه، به گونه‏اي تفصيلي و روشن، در قانون اساسي ترسيم شده است و مردم مسلمان نيز به آن رأي داده‏اند.
ما ولايت فقيه را بر هر مبنايي که پذيرفته باشيم، چه بر اساس ادلّه نصب و اذن امام(ع)، و چه در چارچوب انتخاب و رأي مردم، به هر حال، اين اصل، حقيقتي ريشه‏دار در فقه ما و عمل مردم مسلمان مي‏باشد که در اين روزگار بحمداللّه‏ با رهبري پيروزمندانه و حسن تدبير حضرت امام خميني(قده) و درايت خبرگان قانون اساسي بويژه فقهايي چون شهيد مظلوم آيت‏الله بهشتي(قده) و خواست مردم، عملاً و قانونا مبناي نظام اسلامي ما و ملاک گردش کار در مديريت و هدايت کشور جمهوري اسلامي قرار گرفته و روال شکل‏گيري قانوني آن نيز به روشني در قانون اساسي بيان شده است و در همين چارچوب، اين مسؤوليت عظيم و موقعيت خطير، توسط خبرگان رهبري، متشکل از دهها فقيه، بر عهده حضرت آيت‏اللّه‏ خامنه‏اي، دام‏ظله العالي، نهاده شده است و علاوه بر آن، امت اسلامي، حوزه‏هاي علميه، علما و فقيهان بزرگوار، در طول سالهاي گذشته در سراسر کشور و خارج از مرزهاي کشور، به مناسبتهاي مختلف، عملاً و به هر وسيله‏اي که مي‏توانستند پشتيباني خويش را از رهبري آن بزرگوار اعلام داشته و مراتب پيروي خود را نشان داده‏اند. يک نمونه گوياي آن، حضور آگاهانه و گسترده اخير فقهاء، علماء و مردم مسلمان در پشتيباني مجدد از رهبري معظم انقلاب و اعلام محکوميت نوشته‏ها و سخنان تفرقه‏افکنانه، دور از خرد و اهانت‏آميزي بود که اخيرا مطرح شده بود.
اين حرکت نشان داد که مردم مسلمان چگونه وقتي احساس کنند حياتي‏ترين سرمايه‏ها و اصول آنان در معرض هجوم قرار گرفته است، يکپارچه و رها از برخي تعلّقات فکري و سياسي، به صحنه مي‏آيند و اصول را فداي فروع نمي‏کنند. و در اين مسير، دولت و ملت همصدا و متحد، از کيان قانون اساسي و ولايت فقيه و رهبري معظم انقلاب، دام‏ظله، دفاع مي‏کنند. و ديديم که چگونه رئيس‏جمهور محترم و محبوب، حجت‏الاسلام والمسلمين آقاي خاتمي که پس از جايگاه رهبري، مظهر اراده و خواست اين مردم است، در تأکيد بر جايگاه رهبري و ولي فقيه در نظام اسلامي و قانون اساسي، اساسا مشروعيت همه دستگاههاي کشور را در همان نقطه نهايي در رأس نظام، يعني ولي فقيه شمردند.
آنچه در اين ميان جلب توجه مي‏کرد حضور باصلابت و گسترده زنان و دختران متعهد و انقلابي کشور بود که همانند گذشته، در صحنه اعلان وفاداري به خط اصيل ولايت فقيه و پشتيباني از رهبري معظم و اظهار انزجار از جسارت عناصر فتنه‏انگيز، شرکت جستند و نشان دادند سالهاست که چنين عناصري، جايي در بين مردم ندارند و تلاشهاي دور از خرد و منطق آنان نيز، راه به جايي نخواهد برد. و صد البته که دفاع و حمايت از خط روشن و استوار امام خميني(ره) و انقلاب اسلامي، اصل ولايت فقيه و رهبري معظم انقلاب، دام‏ظله، در انحصار هيچ فرد و گروهي نيست و اين مسؤوليت مشترکي است که بر عهده همه افراد، گروهها و جريانات مي‏باشد. و سوء استفاده برخي افراد از چنين حرکتهايي نمي‏تواند و نبايد اصل حضور و حمايت مردم و مسؤوليتي که در حفظ خط اصيل انقلاب و امام(قده) بر دوش همگان است را خدشه‏دار نمايد.«سردبير»
*http://www.hawzah.net

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *