نویسنده: حمید غیبی
ازدواج راهی است که از طریق آن نیازهای عاطفی و غرایز جنسی افراد به صورت مشروع ارضاء و برآورده می گردد
مقدمه
منت خدای را عزوجل که طاعتش موجب قربت است وشکرش اندر مزیدنعمت،هر نفسی که فرو رود ممد حیات است وچون بر آید مفرح ذات,پس درهرنفسی دو نعمت موجود است وبر هر نعمتی شکری واجب.
در زمینه ازدواج کتب ومقاله های بسیاری ارائه وانتشار یافته است اما در مورد موضوعی که اینجانب آن را مورد برسی قرار داده ام جز در موارد اندک،مبحثی که در خور این تحقیق باشد یافت نشد ودلیل این امر شاید جدید بودن موضوع یا اینکه به آن تا کنون توجهی نشده است.تحقیق حاضر از مطالعه منابع گوناگونی در مورد این موضوع که بیشتراست که بیشتر منابع روزنامه ای ومقالات اینترنیتی ومجلات ودر مواردی مصاحبه هایی که با چند کارشناس که تخصصی در این موضوع دارندمی باشد.
نحوه ارائه مطالب به صورت منظم در سه فصل تنظیم شده است که ابتدا مقدمه ای در مورد ضرورت ازدواج ،و در فصل اول دلایل افزایش سن ازدواج، درفصل دوم آثار وپیامدها ودر فصل سوم راهکارهای برون رفت از آن مطرح شده است ودر آخر نمودارهایی که مربوط به آمار ازدواج و طلاق در کشور ازسال 1345تاهمین حالا به صورت ضمیمه تحقیق آورده شده است.
کوشش اینجانب در نگارش این مجموعه دراین جهت بوده که تحقیق حاضر تا حد ممکن مفید و کمکی به حل این معضل اجتماعی باشد، هر چند که تحقیق در این مورد باید به صورت کامل وجامع باشد که قطعا این اثر دارای کمبودهاو نقصهایی می باشد که خوانندگان عزیز به بزگواری خود بخشیده وخودشان هم به تحقیق بیشتر دراین مورد بپردازند.
بر خود لازم می دانم از استاد عزیزوگرامی خود جناب آقای یاراحمدی خراسانی که واقعا نقش اصلی در این تحقیق داشتند نه به جهت اینکه استاد این درس هستند بلکه بخاطر این که باعث شدند من در معضلی که خودم با آن مواجه بودم به تحقیق وپژوهش بپردازم، صمیمانه سپاسگزاری می نمایم.
درآخراز حجةالسلام والمسلمین جناب آقای حاج سید احمد کاویانی قمی کارشناس مسائل خانواده وآقای دکتر فخرایی متخصص بیماری های نازایی که در انجام مصاحبه اینجانب را یاری نمودید تشکر وقدردانی می نمایم.
مقدمه :
اهمیت ازدواج
ازدواج راهی است که از طریق آن نیازهای عاطفی و غرایز جنسی افراد به صورت مشروع ارضاء و برآورده می گردد.
از طریق انجام ازدواج های شایسته، نسل فردا به دنیا می آید و با ارزش ها و اخلاقیات و آداب و رسوم جامعه آشنا می گردد. میراث فرهنگی جامعه را تحویل گرفته و به خوبی به نسل بعد از خود می سپارد.
با شکل گیری خانواده های جدید همواره نسلی نو شکفته و پویا قدم به عرصه ی حیات نهاده و طراوت جامعه را تضمین می نماید و با پذیرش مسئولیت های فردی و اجتماعی در طریق خلیفه الله شدن گام می نهند.
ازدواج از نقطه نظر اخلاقی، علمی و اجتماعی می تواند موثر واقع شود و تقریباً همه ی ادیان دینی با دیده ی احترام و تحسین به آن نگریسته و دارای فواید فردی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و .. می باشد. ازد واج یک پدیده ی عمومی و اجتماعی است که همزاد بشر عمر دارد.
بنابر تعریف های موجود جامعه شناسی، هر جامعه ای دارای سازمانی است که تشکیل زندگی زوجین را تنظیم می کند که آن را ازدواج می نامند. البته ازدواج در همه جا الزاماً معنای یکسانی ندارد اما همه ی آن ها با هدف تشکیل خانواده و نیز تولید مثل صورت می گیرد. بنابر ارزش ها و اعتقادات اسلامی نیز ازدواج پیروی از سنت حسنه ی پیامبر و عمل به دستورات اسلامی است.
این اقدام از سوی همه ی افراد بشر باید صورت پذیرفته تا جامعه ی بشری طبق روال معمول و صحیح خود ادامه ی حیات دهد زیرا در تمام جوامع و علی الخصوص جوامه شرقی، خانواده محور اصلی تمام تشکیلات اجتماعی است. بنابراین ازدواج به منظور رسیدن حداقل به اهداف یاد شده باید به موقع و در زمان خودش انجام گیرد.
اهداف ازدواج
در گذشته فرد به هنگام ازدواج بیشتر پایبند ملاحظات اقتصادى و اجتماعى بود ولى امروزه، علیرغم توجه روزافزون به اینگونه موارد, بیشتر طالب همسرى است که با او هماهنگى فکرى و روحى داشته باشد و از نظر امور ذهنى و معنوى با وى همسانى داشته باشد. این مسإله در انتخاب همسر اثر گذاشته و انتخاب را مشکلتر و درنتیجه سن ازدواج را عقب تر مى برد.
عدم اقدام به ازدواج در سنین مقرر و عرفی نه تنها موجب پیدایش مشکلات عدیده می گردد بلکه عوارض روحی و روانی را نیز به دنبال دارد.
جامعه ای که ما در آن زندگی می کنیم، بیشتر جمعیت آن را جوانان تشکیل می دهند. در حال حاضر جوانان با مسائل مختلفی روبه رو هستند. مسائل و مشکلاتی که جوانان را احاطه کرده است باعث شده سن ازدواج در کشور افزایش یابد واین زنگ خطری برای خانواده ها ودولت است، که هر چه زودتر باید جلوی این مشکل به ظاهر سطحی اما در باطن بسیارخطرناک می باش را بگیرند
ازدواج در کنار داشتن شغل مناسب برای جوانان از اهمّ امور می باشد چرا که ازدواج در بین مردم ما و در فرهنگ اسلام از قداست بسیار برخوردار است و جزء ارجمندترین سنتی است که باید در زندگی یک مسلمان وجود داشته باشد، با ازدواج است که زندگی استمرار یافته و جامعه سالمی خواهیم داشت.
سن ازدواج در قانون مدنی ایران
طبق ماده ی 1210 قانون مدنی اصلاحی سال 1361 « هیچ کس را نمی توان بعد از رسیدن به سن بلوغ به عنوان جنون یا عدم رشد، محجور نمود مگر آن که عدم رشد یا جنون او ثابت شده باشد.» در تبصره ی 1 همین ماده، سن بلوغ در پسر 15 سال تمام قمری و دختر 9 سال تمام قمری است. طبق ماده ی 1041 قانون مدنی « نکاح قبل از بلوغ ممنوع است» و در تبصره آمده است که عقد نکاح قبل از بلوغ با اجازه ولی صحیح است به شرط آن که مصلحت مولی علیه رعایت شود. طبق ماده ی 1041 اصلاحی سال 1370 آمده است که :« نکاح اناث قبل از رسیدن به سن 15 سال تمام و نکاح ذکور، قبل از رسیدن به 18 سال تمام ممنوع است. در مواردی که مصالحتی اقتضا کند با پیشنهاد مدعی العموم و تصویب محکمه ممکن است شرط سنی کاهش یابد، اما سن دختر کمتر از 13 سال تمام و پسر کمتر از 15 سال نمی تواند باشد.»
کاربردهای مثبت و منفی بالا رفتن سن ازدواج
پدیده ی اجتماعی تأخیر در سن ازدواج، هم کارکردهای مناسب و هم نامناسب دارد. به اعتقاد کارشناسان اجتماعی، پیامد مناسب در بالارفتن سن ازدواج به ویژه در دختران این است که آنان با فرصت بیشتری به ا دامه ی تحصیلات دانشگاهی پرداخته و به اشتغال در بیرون از خانه بپردازند و در عرصه های زندگی اجتماعی، توانایی های خود را بیش از گذشته بروز دهند. اما باید توجه داشت که این نتیجه مثبت آن قدر چشمگیر و اساسی نیست که بتواند تبعات منفی فراوان ناشی از افزایش سن ازدواج را توصیه نماید. با توجه به کوتاه و زودرس شدن سن بلوغ جنسی در جامعه، شکاف و طولانی شدن آن و عدم تأمین نیازهای روحی و جسمی جوانان با مشکلات روحی، روانی و نابهنجاری های اجتماعی را به وجود آورده و ایجاد بحران های شخصیتی – اجتماعی می نماید . از جمله ی این نابهنجاری ها گرایش به ارتباطات غیر متعارف دختر و پسر، افسردگی و اختلالات جنسی است.
بالا رفتن سن ازدواج یکی از سیاست های جهانی برای مهار جمعیت درجوامع پیشرفته است. به طوری که در حال حاضر با تلاش رسانه های گروهی در جهت آگاهی مردم در اجرای سیاست های کنترل جمعیت، میزان رشد جمعیت از بالای 4 درصد به 5/1 درصد کاهش یافته است.
ازدواج در سن بالا، مسأله ای جهانی
در کشورهای در حال گذار در شرق اروپا، آسیای مرکزی و غربی، متوسط سن برای ازدواج نخست، اندکی تغییر یافته است. به گزارش سازمان ملل متحد، دراین مناطق، سن ازدواج برای زنان و مردان در قیاس با کشورهای غرب اروپا پایین تر است. زنان به طور کلی بین 22 تا 23 سال و مردان در سنین 24 تا 27 سال ازدواج می کنند. متوسط سن ازدواج نخست برای زنان در دو منطقه ی آسیای جنوبی و در اکثر کشورهای منطقه سفلی صحرای آفریقا هم چنان 18 و 19 سال باقی مانده است. با این حال در جنوب آفریقا متوسط سن ازدواج نخست هم برای زنان و هم برای مردان از جمله سن های ازدواج در جهان است.این امر می تواند بازتاب رواج پیوندهای توافقی و یا تعویق ازدواج به دلیل مهاجرت مرد باشد. در آسیا( جدا از مناطق جنوبی آن) زنان و مردان در حول و حوش 20 سالگی به بالا ازدواج می کنند . گزارش سازمان ملل متحد حاکی از آن است که بالا ترین متوسط سن ازدواج در آسیای جنوب شرقی به سنگاپور( با 27 سال برای زنان و به طور تقریبی 30 سال برای مردان) تعلق دارد. طبق همین گزارش، در آسیای غربی، متوسط سن ازدواج برای تمامی کشورهای این منطقه 23 سال برای زنان و 27 سال برای مردان است. اما این ارقام در کشورهای حوزه ی دریای کاراییب برای زنان 28 سالگی و مردان 30 سالگی اعلام شده است. رواج پیوندهای توافقی می تواند گواهی بر ازدواج ها در سنین بالا در این کشوها باشد.
در آمریکای لاتین نیز متوسط سن ازدواج نخست برای زنان حدود 23 سال است. بر اساس گزارش های یاد شده از سال 1980 سن ازدواج به طور تقریب در همه جا البته با افزایشی کند در بسیاری از کشورهای در حال توسعه فزونی یافته است. بیشترین افزایش سن برای ازدواج های مرتبه ی نخست در کشورهای توسعه یافته، با یک متوسط افزایش سه سال برای زنان و چهار سال برای مردان در مناطق توسعه یافته خارج از اروپا مشاهده می شود.
میانگین سن ازدواج در ایران برای پسران در سال 1345، 25 سال بوده است که در سال 65 به 6/23 کاهش یافته است و بعد از آن روند رو به کاهش داشته است. اما سن ازدواج دختران از سال 1345 تا 1380 روند افزایش داشته وطی 35 سال، حدوداً 3 سال افزایش یافته که این روند در مناطق شهری و روستایی نیز صادق است(2)
فصل ا ول
بررسی دلایل افزایش سن
ازدواج
برای اینکه وارد موضوع بحث شویم ابتدا به مقاله زیر توجه کنید(3):
گروه اجتماعي:سازمان ملي جوانان در گزارشي اعلام كرد ميانگين سن ازدواج دختران در سال 85 ، 20 تا 24 سال و پسران بين 20 تا 29 سال بوده است.به گزارش ايسنا اسحاقي، معاون مطالعات و تحقيقات سازمان ملي جوانان، به همراه جمعي از كارشناسان اين دفتر به بررسي آمار و اطلاعات مرتبط با بحث ازدواج جوانان پرداختند و درحالي كه انتظار ارائه جديد ترين آمار مربوط به ازدواج جوانان در ايران مي رفت، باز هم آمار سال 85 را مبنا قرار داده و تحليل هاي خود را ارائه كردند.در اين جلسه اعلام شد استان هاي آذربايجان شرقي، گيلان و زنجان از نظر متوسط تعداد ازدواج در هر 10 هزار نفر بيشترين تعداد ازدواج را داشته اند و در سال هاي 80 و 81 به بعد تعداد استان هايي كه وضعيت ازدواج در آنها بيشتر از متوسط كشور است، بيشتر شده است. همچنين در برخي از استان ها تعداد ازدواج در هر ده هزار نفر در سال 84 به 130 مورد هم رسيده است.ميانگين ازدواج در برخي از استان ها نظير يزد و همدان در طول اين يازده سال كمتر از ميانگين كل كشور بوده است و به عكس برخي از استان ها نظير مازندران همواره آماري بالاتر از ميانگين كل كشور داشته اند. از سوي ديگر در استان كرمانشاه آمار ازدواج و طلاق به شكل برابر دچار مساله و مشكل است، به عبارتي تعداد ازدواج ها تقريباً برابر با ميانگين كشور است، اما در آمار طلاق از ميانگين كل كشور پايين تر است.همچنين در استان سيستان و بلوچستان نيز به دليل مسائلي نظير كم ثبتي ازدواج و طلاق در بين اهل تسنن (ثبت قانوني) شاهد آمار پايين ازدواج هستيم.براساس اين آمار و اطلاعات ميانگين ازدواج در استان تهران نيز در دوره 11 ساله 75 تا كمتر از ميانگين كل كشور است.از سوي ديگر توزيع نسبي جمعيت افراد هرگز ازدواج نكرده از 10 سال به بالانشان مي دهد كه حدود 6 درصد از جمعيت افراد ازدواج نكرده كشور در استان هاي خراسان، تهران، اصفهان و فارس قرار دارند. همچنين كل جمعيت هرگز ازدواج نكرده از 10 سال به بالا(بر اساس سرشماري ها) 23 ميليون و 500 هزار و 863 نفر به تفكيك مرد و زن هستند و از اين تعداد 13 ميليون و130 هزار و 970 نفر را مردان و 10 ميليون و 365 هزار و 893 نفر را زنان ازدواج نكرده تشكيل مي دهند.بر اين اساس تعداد جمعيت افراد هرگز ازدواج نكرده بين سنين 15 تا 44 سال 16 ميليون و824 هزار و 883 نفر است كه 9 ميليون و 740 هزار و 586 نفر آنها مرد و 7 ميليون و 102 هزار و 297 نفر آنها نيز زن هستند. همچنين تعداد مردان ازدواج كرده بين سنين 15 تا 19 سال در سال 85 ، 84 هزار و 111 نفر و تعداد زنان ازدواج كرده در اين سنين 702 هزار و 796 نفر بوده است.براساس اين گزارش، در حال حاضر 33 ميليون و 113 هزار و 158 نفر در كل كشور داراي همسر هستند.
(مطلبی که در بالاعنوان شده به نوعی درباره افزایش سن ازدواج در کشور هشدار میدهد)
عوامل موثر بر افزایش سن ازدواج
در اینجا سعى داریم تا جایى که امکان دارد عوامل متعددى را که به نوعى بر سن ازدواج اثر مى گذارند و موجب افزایش فاصله و تزلزل در سن ازدواج جوانان مى گردند برشمرده و نشان دهیم.در این رابطه باید به این نکته توجه داشت که قشر جوان, قشر بزرگى از جامعه است که با اقشار دیگر در رابطه مى باشد و به عبارت دیگر چگونگى وضع آنها با چگونگى وضع دیگر افراد اجتماع رابطه مستقیم دارد و همینطور توجه به اینکه ما نمى توانیم به عامل سن در ازدواج به دید یک ضرورت مجرد و جدا از شخصیت فردى و امکانات اجتماعى و اقتصادى نگاه کنیم.
طبقه بندى عوامل
عوامل موثر بر سن ازدواج ارتباط نزدیکى با یکدیگر دارند و تداخل بین آنها اجتناب ناپذیر است ولى با وجود این در اینجا سعى مى کنیم عوامل مختلف را به 4 دسته طبقه بندى کنیم که عبارتند از:
1 ـ عوامل جسمى و روانى
2 ـ عوامل اجتماعى, فرهنگى
3 ـ عوامل اجتماعى ـ اقتصادى
4 ـ عوامل اجتماعى ـ اقتصادى ـ فرهنگى که هرکدام از این عوامل به نحوى بر سن ازدواج اثر مى گذارند و عمدتا موجب افزایش آن مى گردند.
الف: عوامل جسمى و روانى موثر در سن ازدواج
نقص جسمى
ازجمله عواملى که در سن ازدواج جوانان موثر است و موجب نوسان این متغیر مى گردد ویژگیهاى جسمى جوان است. در بعضى موارد وجود نقص جسمى یا معلولیتهاى مختلف مانعى در راه ازدواج جوانان است که حتى گاهى منجر به تجرد قطعى مى شود و یا در بعضى موارد موجب تإخیر در سن ازدواج مى گردد.
بارورى
سن مناسب براى داشتن فرزند نیز ازجمله عوامل عمده در تعیین زمان ازدواج مى باشد. مى دانیم که سن ازدواج از لحاظ بیولوژیک به ویژه تإثیرى که بر شرایط زایمان مادر و وضع بدن نوزاد مى گذارد مسإله بسیار حساس و دقیقى است. مادران معمولا از 15 تا 44 سالگى قدرت بارورى دارند(, ولى صاحبنظران فاصله سنى مشخصى مثلا 23 تا 28 سالگى را بهترین سن براى بارورى زن مى دانند. غالبا مشاهده مى شود که سنین خیلى پایین یا خیلى بالا عوارض نامطلوبى چه از نظر جسمى و روحى براى مادر و چه از نظر اجتماعى براى والدین به بار مىآورد.
عوامل روانى
وجود مشکلات روحى و روانى بسیار باعث مى شود که جوان نتواند به راحتى تصمیم به ازدواج بگیرد. تحقیقات نشان مى دهد, اکثر افرادى که حتى شرایط ازدواج برایشان فراهم است بر اثر اضطراب و ترسى که ناخودآگاه در وجود آنها نهفته است از ازدواج سرباز زده و بیشتر به نکات منفى و مسإله شکست در ازدواج فکر مى کنند. جوان از عدم موفقیت در ازدواج مى ترسد. او نمى داند که انتخاب او صحیح بوده یا نه و با چه کسى مى خواهد یک عمر زندگى کند, آیا قادر به درک یکدیگر خواهند بود؟ آیا در آینده مشکلى با همسر خود نخواهد داشت؟ آیا خانواده ها با هم سازگارى و هم سوئى خواهند داشت؟ آیا در تربیت فرزندان دچار مشکلى نخواهند شد؟ تمامى این عوامل موجب مى شود که یک نوع ترس از ازدواج در بعضى افراد که شخصیت ویژه اى دارند به وجود آید که بیشتر در اثر عدم آگاهى و شناخت است.
ازجمله عوامل روانى دیگر که در رابطه, با سن ازدواج مى توان ذکر نمود افسردگى و تمایل به عزلت طلبى و گوشه گیرى است. افراد افسرده و عزلت طلب از دیدگاه روانشناسى از تیپ درونگرا هستند و از هرگونه معاشرت و مصاحبت و تماس و ارتباط با دیگران هراس داشته و پرهیز مى کنند که البته مى توان با درمان مناسب این حالت را از بین برد
ب: عوامل اجتماعى, فرهنگى موثر در سن ازدواج
آموزش و آگاهى
عامل دیگرى که در سن ازدواج موثر است, عدم آگاهى و آموزش لازم است, چه در مورد خانواده ها و چه در مورد خود جوانان.
ناآگاهى والدین از ضرورت ازدواج به موقع فرزندان ازجمله عواملى است که بعضا باعث بروز پاره اى بى تفاوتیها مى گردد که بیشتر در خانواده هاى محروم و کم سواد دیده مى شود, و یا مانع تراشیهاى بى موردى را موجب مى شود که عملا بر مشکلات ازدواج جوانان مى افزاید. اکثر جوانان در این نکته متفق القول هستند که خانواده ها به طور جدى و از طریق تعلیم و آموزش از ازدواج صحبتى به میان نمىآورند و فقط با گوشزد کردن ازدواجهاى ناموفق و یا به رخ کشیدن ازدواجهاى موفق در باب مسإله گهگاه سخنرانى مى کنند. پدران و مادران که عموما در اینگونه موارد آموزش ندیده اند طبعا نمى توانند راهنماى فرزندانشان باشند. هیچ یک از رسانه ها, برنامه هاى توجیهى در رابطه با ازدواج به موقع جوانان و نارسایى هاى موجود به علت تإخیر در ازدواج و حتى سختگیریهاى بى مورد خانواده ها و یا تشویق جوانان در مورد فوق ندارند. جوانان آموزش نمى بینند. پیش از ازدواج مسائل براى آنها شکافته نمى شود. در برنامه هاى درسى مطالب مناسبى براى تشریح زندگى خانوادگى گنجانده نمى شود و در سالهاى دبیرستان واقعیات زندگى را به جوانان آموزش نمى دهند تا در همان سالهاى جوانى آگاهیهاى لازم را کسب کنند و متوجه باشند که با کدام شخصیت بهتر مى توانند بیامیزند و کدام بعد منفى طرف مقابل را نمى توانند تحمل کنند تا بدین طریق بتوان از آرمانى سازى ازدواج جلوگیرى کرد.
اکثر جوانان اظهار مى دارند که تنها مسائل مادى مورد توجه آنها نیست بلکه باید به مسائل روحى آنان نیز توجه شود. جوان چون خود را نمى شناسد و آموزشى به او داده نشده است لذا نمى داند چه مى خواهد. معیارهاى او معیارهایى است که از طرف جامعه یا خانواده به او القا شده است.
با توجه به اینکه ضرورت ازدواج به موقع براى جوانان و خانواده ها تشریح نشده و با توجه به عواقب این امر عدم آگاهى و آموزش لازم در اینگونه موارد از جمله عوامل موثرى است که در سن ازدواج جوانان اثر گذاشته و عمدتا موجب تإخیر آن مى گردند.
تإثیرپذیرى جوانان
از طرف دیگر تردیدى نیست که تجربه جوان از زندگى والدین و روابط زناشویى اقوام و اطرافیان, در نگرش او به مسإله ازدواج موثر بوده و هرگونه بدبینى, در اقدام جوان به ازدواج, تإثیر خواهد داشت.درنتیجه در سن ازدواج موثر بوده و احتمالا موجب افزایش آن مى گردد. برگس وکوترل ادعا مى کنند که سعادت پدر و مادر در زندگى زناشویى خود, بر سرنوشت ازدواج فرزندان آنها تإثیر مى گذارد.مشاهده خانواده هایى که در حیات زناشویى موفقیت نداشته و پیوسته در مشاجرات و اختلافات بسر مى برند و از سوءاتفاق تعداد آنها کم هم نیست به منزله یک تهدید جدى براى جوانان محسوب مى شود. آنها مایل نیستند فراقت خاطر و آسایش خود را از دست بدهند. این دسته از جوانان ناملایمات تجرد را بر گرفتاریها و مشاجرات خانواده هاى متإهل ترجیح مى دهند بنابراین تجارب تلخ از زندگى ناموفق والدین یا اطرافیان موجب روگردانى جوان از امر ازدواج مى شود.
انتخاب همسر
از طرف دیگر مسإله انتخاب همسر و تضاد بین طرز فکر و اندیشه دو نسل ایجاد مشکل کرده و بر سن ازدواج اثر گذاشته است. انتخاب همسر به طریقه سنتى و توسط پدر و مادر ازجمله مشکلاتى است که جوانان در راه ازدواج خود از آن یاد مى کنند. در گذشته خانواده ها فکر مى کردند که جوانان براى همسرگزینى صلاحیت لازم را ندارند و بیشتر تابع احساسات اند و به همین جهت حق انتخاب همسر براى فرزندانشان را از آن خود مى دانستند. اکنون عوامل مختلف ازجمله رشد فکرى و معنوى جوانان به آنها استقلال فکرى و قدرت تصمیمگیرى داده است به نحوى که تدریجا حق همسرگزینى را که زمانى برعهده پدر و مادرشان بود خود به عهده گرفته اند.
امروزه دیگر انتخاب همسر مانند گذشته به آسانى انجام نمى گیرد. مرد و زن هردو مایلند که همسرى رفیق زندگى و موافق ذوق خود برگزینند که از همه نظر با او همسویى داشته باشند. امروزه جوانان به مرور در جریان مرحله اول همسریابى فعالتر مى شوند. و به هنگام اتخاذ تصمیم نهایى که مستلزم ارزیابى و داورى است. کار والدین و بزرگترها آغاز مى شود. اما باید گفت سیر قهقرایى قدرت پدر و مادر هرگز به معناى آن نیست که آنها دیگر براى تحمیل خواست خود بر فرزندان کوششى معمول نمى دارند.فرزندان اغلب مایلند انتخاب آنها همراه با تصویب والدینشان باشد. در مورد دختران مسإله به صورت دیگرى است و به زعم آنان محدوده انتخاب براى آنها یکجانبه مى باشد. با وجود آنکه در اسلام خواستگارى دختر از پسر بلامانع است ولى نه تنها فرهنگ ما این موضوع را نمى پذیرد بلکه در سراسر جهان زنان پذیرفته اند که بگویند فلانى مرا خواستگارى کرده است. یعنى زن مى پذیرد که اگر وى به خواستگارى مردى برود علامت این است که حاضر به اعتراف به نقص خود شده است تا در کنار مردى آن را کامل کند درصورتى که شخصیت جلب مرد و حفظ نسل زن در برابر شخصیت تفوق طلبى مرد به معناى این است که زن را نقصى در این مسإله نبوده و مى تواند یکجا موقر بماند و جلب کند و چون جلب کرد نسل داشته باشد. اما احساس تفوق طلبى نقص است و باید یکى را براى اثبات فائق بودن خواستگارى کرد.لذا دختران و خانواده هاى آنها اقدامى در این جهت به عمل نمی آورند و قدم پیش نمى گذارند به همین جهت دختران یکى از مشکلات ازدواج خود را نیافتن همسر ایدهآل مى نامند. توجه به مسائل طبقاتى ازجمله عواملى است که در راه انتخاب همسر همواره موثر بوده و بر مشکلات موجود بر سر راه ازدواج جوانان مى افزاید. موقعیت طبقه اى جوانان عامل مهمى در انتخاب همسر است زیرا هر طبقه با خلق و خوى و آداب و عادات ویژه خود دنیاى خاصى را تشکیل مى دهد درنتیجه سازگارى بیشتر است.
از دیگر دلایل افزایش سن ازدواج، مهریه های سنگین، عدم ارائه ی آموزش های صحیح و آماده نکردن جوانان به ویژه دختران برای زندگی آینده، استقلال اقتصادی زنان، انتقال تجربه های ناموفق به جوانان و نداشتن شناخت کافی نسبت به ازدواج و اجرای نادرست قوانین حمایتی از مسائل خانواده، مشکلات خانوداگی و عدم تفاهم والدین و فرزندان بر سر انتخاب همسر آینده را می توان ذکر نمود.
گرایش به وصلتهاى اجتماعی
درگذشته مسایل سنتى به حدى دست و پاگیر بود که ازدواج دو جوان ایرانى, در حقیقت ازدواج دو خانواده و گاهى دو قوم, یا قبیله بوده است و هرگونه رابطه اى بین زوج بر روابط خانواده یا قبایل طرفین اثر مستقیم داشته است. اکنون نیز توجه به موقعیت ممتاز خانوادگى و هم شإن و هم سطح بودن و توجه به میزان و نقش منزلت نزد کسانى که داراى منزلت اجتماعى والاترى هستند و نیز آنهایى که در پایگاه پایین ترى قرار دارند, از اهمیت زیادى برخوردار است و همین امر آنها را مشکل پسند کرده و گاهى موجب مى شود خانواده اى از ازدواج جوان خود فقط بنا به همین دلایل جلوگیرى کرده و مانع ازدواج او بشوند.
ارتباط و آشنایى
با وجود اینکه جوانان انتخاب همسر را حق خود مى دانند, اما شرایط لازم براى امکان آشنایى و برقرارى ارتباط سالم و مشروع در بین جوانان بسیار کم و تقریبا صفر است. معمولا شرایط اجتماعى, تحصیلى و جغرافیایى هر یک به گونه اى گزینش همسر را تحت تإثیر قرار مى دهند. بدین سان انسانها بى هیچ منع قانونى خواه ناخواه همسر از بین کسانى برمى گزینند که امکان برخورد با او را در فضایى جغرافیایى بیابند و با توجه به این اصل که شناخت طرف مقابل با چند دیدار میسر نیست در جریان نخستین دیدارها که به منظور شناخت متقابل صورت مى گیرد هر یک از داوطلبان ازدواج به نوعى دستخوش هیجان مى شوند و به تبع آن تصنع رفتار در حدى وسیع خواهند داشت و یا اینکه به سرعت مسائل عاطفى مطرح مى شود و موضوع آشنایى و شناخت و معارفه خودبه خود منتفى مى گردد. در چنین شرایطى به نظر مى رسد اگر ازدواجى هم صورت بگیرد فاقد بعد ذهنى و روانى است و از نظر سلیقه و علایق فردى, تطابق کافى بین زوجین وجود نداشته باشد(4).
عوامل فرهنگ سنتى و غربى
مشکل دیگر ازدواج که موثر در سن ازدواج مى باشد مسایل فرهنگى است.
در مصاحبه ای که با حجةاسلام والمسلمین آقای کاویانی انجام شد ایشان،
تغییر در احوال خانواده ایرانی و شکسته شدن قالبهاى کهن آن باعث شده است در طى قرنهاى طولانى زناشویى که تابع مقررات سخت مذهبى و پیرو سنن دیرین بود و در محیطى مبنى بر عرف و عادت به وقوع مى پیوست با تماس تمدن صنعتى غرب, وجود وسایل ارتباط جمعى, گسترش شهرنشینى و تغییرات عمیقى که در زندگى عادى ایرانیان رخ داد همه امور را دگرگون کند.تاحدی که در جامعه امروز تضادهایى فاحش در فرهنگ مردم دیده مى شود. از سویى مقررات و عرف و عادات مذهبى و قانونى قدیم برجا هستند و جماعتى خصوصا نسلهاى مسن تر به آنها پایبند مى باشند و از سوى دیگر نسل تازه اى ظهور مى کند که به ارزشها و اصول دیگرى معتقد است و به اقتضاى ضروریات و تحول و تغییر اقتصادى و اجتماعى عصر حاضر, ناگزیر است که سنن کهنه را بشکند و دور بیفکند و در محیطى بیگانه نسبت به عرف و عادت، زندگى تازه اى بنا کند. در اثر این تفاوت نوعى اختلاف و کشکمش نهانى میان دو نسل مشاهده مى شود. نسلى به فرهنگ و سنن قدیم دل بسته و نسلى تحت تإثیر عوامل فرهنگى خارجى است این دگرگونیهاى فرهنگى علاوه بر مشکلات و سدهاى گوناگونى که بر سر راه ازدواج جوانان بوجود آورده است, موجب شده که, بسیارى از آداب و رسوم و سنن ارزشمند اسلامى ـ ایرانى ازدواج نیز به دست فراموشى سپرده شود و این سنت گرانبها, در میان برخى قشرهاى جامعه حال و هوایى تازه پیدا کند. از آن جمله, آداب و رسوم نوبنیاد بعضى خانواده ها, تقلیدهاى کورکورانه و تهیه جهیزیه هاى سنگین و تجملى و چشم هم چشمى در این خصوص که چون سد بزرگى بر سر راه ازدواج جوانانى که قلبا خواستار ازدواج و تشکیل خانواده هستند قرار گرفته است.
ایشان همچنین بعضى مسایل خرافى و نادرست و برخى مسایل سنتى غلط و رسوم دست و پاگیر قومى یا خانوادگى را دلیل دیگری بر این مسله می داند.
یکی از مسایل و مشکلات مهم ازدواج جوانان فرهنگ خانواده هاست. یک خانواده علیرغم اینکه سعادت فرزندش را مى خواهد و حسن نظر دارد, اما عملا موانع بزرگى بر سر راه ازدواج او ایجاد مى کند. به عنوان مثال مى توان از رسم اولویت ازدواج با خویشان نام برد که در برخى فرهنگها مرسوم است و موجب محدودیت انتخاب جوانان مى گردد و همین طور اعتقاد بعضى خانواده ها در مورد ازدواج فرزندان به ترتیب سن مى باشد که موجب مى گردد جوانان بسیارى از فرصتهاى مناسب و مغتنم را از دست بدهندوبر سن ازدواج آنها اثر گذاشته و موجب تإخیر آن مى گردد.
نقش سواد
در سرشمارى سال 65 براى نخستین بار رابطه متغیر سواد با ازدواج مورد بررسى قرار گرفت. بر این اساس، نتایج به دست آمده به روشنى گویاىاین واقعیت است که سواد و ازدواج با یکدیگر همبستگى معکوس دارند. تحصیل ازجمله معیارهایى ست که هرچه سطح آن بالاتر رود بطور محسوس سن ازدواج نیز بالا مى رود. احتمال ازدواج در جمعیت بى سواد بطور آشکارى بیش از جمعیت باسواد است. از سوى دیگر نسبت جمعیت هرگز ازدواج نکرده در میان باسوادان بیش از بى سوادان است.
دلایل تإخیر را مى توان اینگونه بیان کرد که افزایش سطح سواد نیاز به زمان بیشترى دارد که خود موجب تإخیر سن ازدواج مى گردد. در سالهاى پیش یک فرد تحصیلات خود را در هجده و بیست سالگى خاتمه مى داد و در آغاز جوانى و اوایل بلوغ براى ازدواج آماده بود. بسیار اندک بودند کسانى که تا سى و چهل سالگى تحصیلات خود را در رشته هاى علمى و تخصصى ادامه دهند و بالنتیجه براى ازدواج آمادگى نداشته باشند. اما در عصر حاضر جوانانى که مایل به ادامه تحصیل هستند تازه بعد از بیست سالگى وارد رشته هاى تخصصى علمى و صنعتى مى شوند و تا مدتها نمى توانند ازدواج کنند. یکى دیگر از دلایل دیر ازدواج کردن افراد تحصیل کرده را در مشکل پسندى این گروه باید جستجو کرد که مسإله انتخاب آنها را با مشکل روبه رو مى کند. زیرا بیشتر ازدواجها امروزه برمبناى همگنى و همسانى افراد است و به نظر مى رسد که تحصیل نیز همه جا به عنوان معیارى در گزینش همسر مطرح باشد و گرایش انسانها به گزینش همسرى مشابه از نظر تحصیلى به چشم مى خورد, چون شخصیت تحصیلى به معناى تشابه دیدگاه نیز هست. بنابراین افراد تحصیل کرده تمایل به گزینش همسرى دارند که از نظر تحصیلى با آنها همسانى داشته باشند و این امر در سن ازدواج آنها اثر مى گذارد. علاوه بر این موارد, بلاتکلیفى در مورد امکان ادامه تحصیلات عالى و سالها پشت سد کنکور ماندن و علاقه به ادامه تحصیلات از مهمترین عوامل بازدارنده جوانان در پاسخ به نیاز طبیعى و غریزى ازدواج مى باشد.تحصیل, خود متغیر مستقلى نیست و سطح آن بستگى به عوامل متعددى دارد از جمله: شغل, درآمد, تحصیلات پدر و غیره که علاوه بر اثر مستقیمى که بر سن ازدواج مى گذارند بطور غیرمستقیم نیز تإثیر گذارند. بدین ترتیب که سواد و شغل و درآمد و آگاهى و حتى اعتقادات افراد نیز احتمالا موثر است که هر یک از این عوامل بطور جداگانه بر سن ازدواج اثر مى گذارند.(5)
نقش اعتقادات مذهبى خانواده ها
حجةاسلام والمسلمین کاویانی دربخش دیگری ازسخنان خود بیان کردند که:
شدت و ضعف اعتقادات مذهبى در خانواده ها در تعیین سن ازدواج نقش عمده اى دارد. خصوصا در مورد دختران، زیرا از نظر دین اسلام زود ازدواج کردن یکى از شایسته ترین کارهاست و هر پدرى موظف است که هرچه زودتر دخترش را زودتر دهد. تعالیم اسلام و الگوهایى که در دین وجود دارد و رواج ارزشهاى اسلامى در نگرش افراد نسبت به مقوله ازدواج موثر بوده و عوامل مختلف را تحت الشعاع خود قرار مى دهد.چنانچه مى بینیم در اوایل پیروزى انقلاب اسلامى در کنار آداب و رسوم معمول ازدواج، توجه به ارزشهاى اسلامى در امر همسرگزینى بیشتر شد و سن ازدواج به سرعت کاهش یافت.با توجه به اینکه قبل از پیروزى انقلاب اسلامى سن ازدواج بسیار بالا بود, بطورى که براى دخترها 18 تا 25 سال و پسرها 25 تا 33 سال و شاید هم بالاتر مطرح بود که این خود مشکلاتى دربر داشت ولى در سالهاى بعد البته تإثیر عوامل مختلف میانگین سن ازدواج بتدریج افزایش یافت.چنانکه درامارها وجود دارد در فاصله سالهاى 65 تا 69 از 87 / 18 به 05 / 20 سال رسیده است البته براى دختران, و امکان دارد این روند در آینده نیز تداوم یابد.
تضادهایى که در جامعه وجود دارد بر مشکلات جوانان مى افزاید و موجب سردرگمى و انزواى آنها مى گردد. نحوه برخورد با مسایل در دانشگاهها و جامعه متفاوت است. در دانشگاهها با مسایل برخورد تحلیلى و منطقى مى شود ولى وقتى به جامعه عام مى رسد تضادهایى بین اصول اساسى و عملى مشاهده مى گردد که موجب انزوا و سردرگمى جوانان مى گردد. الگوهایى که در مدارس عنوان مى شوند و الگوهایى که خانواده ها فراروى جوانان مى گذارند بعضا یکسان نیست. قالبهایى که جامعه روحانى تقدیم جوانان مى کند با قالبهاى جمهورى اسلامى در مواردى تطابق ندارد و جوان دچار تعارض مى شود. عدم هماهنگى بین برنامه ریزیهاى دولت و خانواده ها وجود دارد. همچنین تضاد بین الگوهایى که دولت مى دهد با الگوهایى که خانواده ها ارائه مى کنند و تضاد افکار در بین خانواده ها که تإثیر عمیقى بر افکار جوانان دارد, موجب بلاتکلیفى آنها مى گردد. علاوه بر اینها تضاد بین جامعه سنتى و صنعتى و تضاد بین ارزشهاى پذیرفته شده و آنچه بدان عمل مى شود بوضوح مشاهده مى گردد و این امر موجب دگرگونى ارزشها و بلاتکلیفى جوانان گردیده و بر مسایل مختلف ازجمله ازدواج تإثیر مى گذارد. اکنون نظام اجتماعى کارکرد حفظ الگوى خود را از دست داده به عبارت دیگر, الگوها در انتقال صحیح و کامل ارزشها و هنجارها به اعضاى جامعه ناموفق بوده اند و نظام ارزشى دست خورده و مردم در بعضى موارد دچار تعارض در ارزشها شده اند. در چنین شرایطى سردرگمى در امور تحصیلى و شغلى و دیگر امور اجتماعى در امر ازدواج جوانان اثر گذاشته و سن ازدواج آنها را به عقب مى برد
تحول الگوهاي دختران كه ادامه تحصيل و كسب شأن تحصيلي، شغلي و اجتماعي را تشويق ميكند و ازدواج را مانع دستيابي به آنان ميپندارند در افزايش سن ازدواج در نظر و عمل تاثيري چشمگير دارد. بياعتمادي نسبت به جنس مخالف، وسواس بيش از اندازه در انتخاب همسر و فراهم بودن زمينه ارضاي نامشروع عوامل ديگري هستند كه در تاهل تاخير ايجاد ميكنند. نكته ديگر الگوپذيري از جوامع توسعه يافته غربي است. به نظر ميرسد با آنكه تمايل به استقلال در جوانان بسيار زياد است، ديگر ازدواج مسير تحقق آن محسوب نميشود و نگرشي مبتني بر جستجوي استقلال در تجرد به چشم ميآيد. جوانان ترجيح ميدهند به استقلال مالي برسند، خانهاي بخرند يا اجاره كنند و آخر سر تجرد آزادانه را محك بزنندآسيب ديگري در اين حوزه مطرح ميشود كه بايد آن را ناشي از عرف نادرست فرهنگي جامعه ما و مطرح شدن يكسويه پيشنهاد ازدواج صرفا از جانب پسرها دانست. (6)
به نظر ميرسد فرهنگ ما در اينباره رويهاي خشك و انعطافناپذير اتخاذ كرده است در حاليكه در دين اسلام مطابق خطبه عقد اين زن است كه خود را به ازدواج مرد در ميآورد و پيشنهاد براي ازدواج را هم ميتوان بر همين اصل استوار كرد. بسياري از پسران با وجود علاقه به ازدواج از آنجا كه خود را از نظر موقعيت مالي و شأن خانوادگي و طبقاتي در خور گزينههاي ازدواجشان نمييابند از مطرح كردن پيشنهاد آن نيز حتي به صورت تلويحي و غيرعلني اجتناب ميكنند. اينجاست كه نرمش طرف مقابل و علاقه طبيعي او به ازدواج ميتواند مشكل را حل كند و همه موانع را پس بزند.
تنظیم خانواده
هرگاه سیاستهاى کنترل جمعیت در کشور اتخاذ و اعمال مى شود تبلیغ در مورد مسایل جمعیتى بر سن ازدواج اثر مى گذارد. چون برنامه هاى تنظیم خانواده براى آگاهى مردم کافى نیست و آموزش لازم به منظور جلوگیرى از زاد و ولد به مردم ارائه نمى شود. معمولا سیاست دولت در این گونه موارد با تشویق جوانان به امر ازدواج مغایرت داشته و موجب افزایش سن ازدواج مى گردد. بطورى که آمار نشان مى دهد زنانى که تا سن 25 سالگى ازدواج نکرده اند, عملا تعداد فرزندانشان کمتر از زنانى خواهد بود که در سنین پایین تر (19 ـ 13) ازدواج کرده اند. ملاحظه مى شود که گاهى اوقات برنامه ریزى دولت در کشورهاى در حال توسعه که بطور اصولى و کامل اجرا نمى شود, بر سن ازدواج اثر گذاشته و ایجاد مشکل مى کند.
دلیل مهاجرت گسترده ی پسران به جهت پیدا کردن کار، امکان ازدواج برایشان میسر نیست. از طرف دیگر نیز پسران روستایی در شهر ازدواج کرده و نسبت جنسی در سن ازدواج به همین علت بسیار نابرابر شده است . در چنین شرایطی سن ازدواج دختران روستایی بالاتر رفته یا با افراد مسن و یا کسانی که هم کفو آن ها نیستند ازدواج کرده که نهایتاً تعارضات بعدی و افزایش آمار طلاق را به دنبال دارد، در شهرها نیز افزایش تمایل دختران به تحصیل باعث شده یکی از ملاک های دختران در ازدواج، تحصیلات بالاتر و یا همطراز خود باشد که این نیز به نوبه ی خود در بالا رفتن سن ازدواج موثربوده واز طرف دیگر جامعه ی ما در مورد ایجاد شرایط مساعد ازدواج برای جوانان با مشکلاتی روبه رو است . مهمترین مسأله در این میان شرایط نامناسب اقتصادی است که علاوه بر آن که برای بیشتر خانواده ها تنگ کرده ، بیشترین فشار را به جوانان وارد می نماید . از یک سو کمبود فرصت های شغلی و از سوی دیگر مهیا نبودن شرایط مادی باعث شده که اغلب جوانان با دغدغه ی خاطر مواجه باشند. یکی دیگر از عوامل مهم در افزایش سن ازدواج فاصله ی رشد اقتصادی و رشد فیزیولوژیک است . پسر 18 ساله ای که تحصیلات خود را به پایان رسانده، با سه راه ورود به دانشگاه، خدمت سربازی و شغل آزاد مواجه است که هر سه راه تا رسیدن به تکامل اقتصادی چند سالی فاصله دارد.گرایش به تحصیلات عالیه و نبود اشتغال در کنار تحصیل نیز عامل دیگری در افزایش سن ازدواج است. بنابراین باید دو مسأله ی اقتصاد و فرهنگ را به عنوان پیش نیاز مسأله ی ازدواج در نظر گرفت . باید با سرمایه گذاری مناسب نیاز اقتصادی هر زوج جوان یعنی داشتن شغل و نیاز به مسکن را رفع نمود. از نظر بعد فرهنگی نیز در کشورهای جهان سوم به نیازهای کاذب و فرعیات پسر پرداخته می شود: تجملات و بالا رفتن هزینه های ازدواج، دوستی های قبل از ازدواج که عاقبتی نافرجام داشته یا به ازدواج منجر نمی شود و یا به طلاق می انجامد از این جمله است .(7)
عوامل اقتصادي
سن ازدواج در اغلب كشورهاي درحال توسعه، روندي صعودي دارد و آمارها نشان ميدهد در چند دهه اخير به طور مرتب با نوسانات جزيي افزايش يافته است. بخشي از اين افزايش عملي به ديدگاههاي فرهنگي باز ميگردد كه واكنشي در برابر الگوي توسعه در اين جوامع است، به طوري كه نتايج يك نظرسنجي در تهران نشان ميدهد پسران سنين بالاي 26 سال را براي ازدواج شان مناسب ميدانند و دختران 21 تا 25 سالگي را سن ايدهآل ازدواج تلقي ميكنند. سن مطلوب ازدواج براي اقشار كمسواد و بيسواد نيز كه از الگوهاي توسعه تاثيرپذيري كمتري دارند 3 – 2 سال پايينتر از اين حد است.
علاوه بر مسائل مذكور آسيبشناسان اجتماعي مشكلات مالي را مهمترين عاملي ميدانند كه در جامعه ما به بالا رفتن سن ازدواج منجر شده است و در«تحقيقات ميداني و آنچه از شواهد جامعه بر ميآيد با وجود همه دگرگونيهاي فرهنگي ازدواج هنوز يكي از دغدغههاي اصلي جوانان بالاي 20 سال را تشكيل ميدهد. اغلب دختران و پسران ازدواج و تشكيل خانواده را نقطه عطفي در روند زندگيشان ميدادند، به آن فكر ميكنند و در صورت توانايي براي تاهل به اقدامات عملي دست ميزنند. در حقيقت افزايش سن تاهل در جامعه ما با دلايل اقتصادي نظير تامين معيشت خانواده آينده، اشتغال و مسكن ارتباطي قوي دارد و از اين نظر با عوامل تاخيرساز تاهل در كشورهاي غربي كه دلايل عمده فرهنگي دارند به كلي متفاوت است.
البته ناگفته نماند اين مشكلات اقتصادي علاوه بر ناتوان ساختن بخش بزرگي از جمعيت جوان براي تشكيل خانواده بتدريج از مطلوبيت ازدواج و تاهل نيز ميكاهد و نوعي مقاومت منفي در برابر اين جريان طبيعي زندگي پديد ميآورد. جوانها بويژه پسران به قول معروف با يك دو دوتا، چهارتا و هر جوري كه حساب ميكنند ازدواج را عقلاني در نمييابند! رفتن زير بار هزينههاي گزافي كه پيش، حين و پس از ازدواج وجود دارد و از مخارج مراسم نامزدي، عقد و عروسي تا اجارهخانههاي سنگين با وجود بيكاري يا سطح درآمدي پايين يا غيرممكن است يا بسيار دشوار و بر اين اساس تجرد هر چند كه طولاني شده باشد يك مزيت محسوب ميشود. فرهنگ جديدي كه ميان جوانان پسر به دور از تعارفات و تبريكهاي ازدواج و پيوند زوجين در حال شكلگيري است و تاهل و به دوش گرفتن بار سنگين زندگي خانوادگي را نوعي حماقت، فريب، ندانم كاري يا به قول معروف افتادن در چاه زندگي پس از بيرون آمدن از چاله تجرد ميداند، دليلي بر صحت اين مدعاست.»(8)
فصل دوم
آثار و پیامدهای افزایش سن
ازدواج
آثار اجتماعی
تأثير بالا رفتن سن ازدواج در گرايش به جرم:
در ازدواج در كنار نياز جنسي نيازهاي عاطفي مطرح است . يعني هركسي نياز دارد كه بداندكسي در زندگي اش هست كه در كنار رفع نيازهاي طبيعي مي تواند با او همفكري و مشاركت داشته باشد ، پس اگر فرصت ازدواج را از دست بدهند جذب معاشرت هايي مي شوند كه خيلي از آنها مي تواند زمينه ساز مشكلات احساسي و عاطفي براي آنها باشد ، چرا كه وقتي پايبندي فردي كم باشد بيشتر جذب لذت هاي كوتاه مدت و آني مي شود و در اين ميان امكان معاشرت ها و گردهمايي هايي براي او فراهم مي شود كه زمينه را براي مصرف مواد مخدر يا روابط نامناسب اجتماعي گسترش خواهد داد . در ادامه بیشتر در مورد این معضل گفته خواهد شد
براي جواناني كه امكان ازدواج فراهم نمي شود از يك طرف نيازو از طرف ديگر مشكلات و محدوديت ها وجود دارد ، در نتيجه برطبق احساسش جذب موقعيت هاي آني و در دسترس مي شود .
نقش دوستان را در جذب جوانان به كارهاي خلاف بسيار مهم مي باشددر سنين جواني و نوجواني دوستان نقش عمده اي ايفا مي كنند ، به طوري كه جوانان تحت تأثير دوستان و خواسته هايشان يا به خاطر احساس تعلق به يك گروه و نگراني از طرد شدن توسط آنها حاضرند هركاري بكنند .
اگر اعضاي خانواده اي ارتباط خوبي با يكديگر داشته باشند مي توانند بسياري از مسايل را با فرزندانشان مطرح كنند . در نتيجه فرزندان هم با علاقه تشريك مساعي مي كنند و از نظرات خانواده بهره مند مي شوند ، اما اگر شاهد گسستگي در روابط خانوادگي باشيم نقش دوستان و همسالان به جاي خانواده افزايش مي يابد و دوستان هم بيشتر تابع جنبه احساسا هستند .
افزايش سن ازدواج ، كاهش سن جرم
كارشناسان معتقدند با افزايش متوسط سن ازدواج جوانان، سن جرايمي مانند فحشاء ، نزاع هاي خياباني ، سرقت ، فرار از خانه ، مزاحمت و ساير آسيبهاي اجتماعي و نيز تعداد و سابقه مجرمين كم سن و سال نيز افزايش مي يابد .
«تحقيقات بسياري در اين حوزه صورت گرفته است. ميان افزايش سن ازدواج و كاهش سن جرم در يك جامعه رابطهاي معنادار وجود دارد كه در كوتاهمدت آشكار ميشود. انواع مختلف فحشا، بيبندوباري، تجاوز به عنف و … با افزايش سن ازدواج رابطهاي مستقيم و قابل پيشبيني دارند. علاوه بر آن جنايت، قتل، دعواهاي خياباني و خانوادگي، دزدي، اوباشگري، مزاحمت، روابط نامتعارف و خشن، فرار از خانه و… نيز با افزايش سن تاهل بيشتر ميشوند و در بلندمدت آسيبهاي بزرگ اجتماعي را دامن ميزنند.
آنها بر اين باورند كه در ميان عوامل تأثيرگذار بر كاهش سن جرم ، مشكلات رواني ناشي از عدم ارضاي نيازهاي عاطفي ، هيجاني و جنسي به طور جدي مطرح مي شود و بر همين اساس توصيه مي كنند كه يكي از راه هاي پيشگيري از چنين مشكلاتي فراهم شدن امكان ازدواج جوانان در سنين مناسب است . به گزارش آمارهاي مركز ايران نشان مي دهد سن ازدواج براي مردان از 24 سال در سال 65 به 7/26 سال در سال 83 و براي زنان از 20 سال به 9/23 سال در اين مدت رسيده است .
نتايج پژوهشي تحت عنوان تحولات ازدواج و طلاق در ايران نشان مي دهد كه در سال 1345 سن ازدواج مردان 5/26 بوده اين ميزان سپس با كمي كاهش روبه رو شده و بيشترين كاهش را در سال 1365 يعني دهه اول انقلاب داشته و پس از آن افزايش حدود نيم سال است و سپس سن ازدواج مردان از 5/26 به 27 سال تغيير يافته است .
تحقيقات در مورد سن ازدواج جوانان بيان مي كند : سن ازدواج زنان در سال 1345 18 بوده و هم اكنون به 4/23 رسيده است .
همچنین در سال 1345 سن ازدواج براي زنان شهري 19 سال و براي زنان روستايي 17 سال بود و پس از آن با مقداري افزايش رو به رشد و سپس با يك توقف بعد از انقلاب اسلامي كاهش يافت ولي بايد دانست كه متغيرهاي جمعيتي در جايي توقف مي كند و از حدي بالاتر نمي رود ، بنابراين سن ازدواج زنان در حدي متوقف مي شود .
اين آمارها در حالي نشان از افزايش سن ازدواج مي دهد كه فرهنگ ما هنوز توانايي يافتن همسر مناسب و ازدواج موفق را مهمترين ملاك خوشبختي به خصوص براي دختران مي داند ، به طوري كه حتي گاهي بيشتر فعاليت هاي زندگي مثل تحصيلات بالاتر ، موفقيت شغلي بهتر ، ارتقاي پايگاه اجتماعي و اقتصادي معطوف به يافتن همسري مناسب است كه البته معلوم نيست مرداني كه خود از چنين امتيازاتي برخوردارند تا چه حد علاقه مند به ازدواج كردن با دختراني در سطح اجتماعي و حرفه اي خويش هستند .
از طرفي توقعات خانواده ها در رابطه با ازدواج فرزندانشان بالا رفته و نيز بسياري از مردان كه طبق فرهنگ ما بايد پا پيش بگذارند و مخارج و هزينه هاي زندگي را تأمين كنند از حيث تحصيلات ، ميزان درآمد و موقعيت اجتماعي و شغلي در وضعيت مناسبي به سر نمي برند و حتي گاهي وضعيت آنها نسبت به دختران نامطلوب است .
به عقيده روانشناسان اگر انگيزه هاي قوي به وسيله موانع غيرقابل قبول عبور با موانعي كه نمي توانيم بر آنها فائق آئيم سد شوند ناكامي به وجود مي آيد كه از بارزترين نتايج آن بروز رفتارهاي پرخاشگرانه است . از سويي ديگر مردم از نظر روش مقابله با يكديگر متفاوتند و در شرايط ظاهراً مشابه وقتي افراد دچار ناكامي مي شوند بعضي تسليم شده ، بعضي به كوشش خود ادامه مي دهند و بعضي ديگر زير فشار خرد مي شوند.
برهمين اساس روانشناسان تأكيد مي كنند كه ناكامي ناشي از وجود موانع متعدد بر سر راه ازدواج جوانان مي تواند شماري از آنها را به سوي ارتكاب برخي جرايم بكشاند . اين تأكيد در حالي است كه آمارها نشان مي دهد 22 درصد جمعيت ورودي زندان هاي كشور را جوانان تشكيل مي دهند به طوري كه سالانه 27 تا 33 هزار جوان در گروه سني 19 تا 25 سال زنداني مي شوند .
موارد نزاع هاي دسته جمعي ، فرار از خانه ، اعتياد ، خودكشي ، خانه هاي فساد و فحشا پديده مردان خياباني و … همه بيانگر آن است كه اگر به فكر چاره انديشي نباشيم آينده اين تعداد جوانان تيره و تار خواهد بود . از طرفي ازدواج به دليل آنكه در اغلب موارد به افزايش احساس امنيت ، تأمين نيازهاي جنسي و عاطفي جوان منجر مي شود. البته اين تأكيد روانشاسان را نيز نبايد فراموش كرد كه وجود چنين آسيب هاي ناشي از افزايش سن ازدواج نبايد به هيچ وجه منجر به انتخاب راهكار ازدواج به هر شكل و با هر شرايطي باشد ، زيرا در اين صورت ازدواج نه تنها راهگشا نخواهد بود بلكه خود به جمع عوامل تأثيرگذار بر آسيبهاي ياد شده خواهد پيوست .
عقیده روانشناسان در مورد علل افزايش سن ازدواج درایران: عوامل مختلف اقتصادي ، جامعه شناسي و روانشناسي را در اين زمينه مطرح كرده اند. از جمله عوامل اقتصادي اين است كه جوانان احساس مي كنند امكان تأمين هزينه هاي زندگي روزمره را ندارند و كساني هم كه جذب بازار كار مي شوند ممكن است درامد لازم را نداشته باشند ، آنهايي هم كه تحصيل مي كنند اميد زيادي براي يافتن شغل مناسب ندارند-
افرادي كه به ازدواج نياز و تمايل دارند اگر نتوانند ازدواج كنند سعي كنند كه با مشغوليات ، رفت و آمدها و معاشرت هاي مسأله ساز خود را سرگرم كنند و به اين ترتيب ممكن است تصميم گيري براي اين افراد مشكل تر شود ، چون آنها فكر مي كنند كه قبلاً معيارهايي براي ازدواج داشته اند .
بالا رفتن سن ازدواج تبعات متفاوتي براي دختران و پسران ايجاد مي كند ودر جامعه اي كه ما فكر مي كنيم مردها بايد در ازدواج جلو بيايند و تصميم بگيرند دخترها شانس كمتري خواهند داشت چون در سن بالا پذيرفتن هر نوع همسري براي آنها كار آساني نخواهد بود . به خصوص كه الان دختران ما بيشتر وارد جامعه مي شوند و تجربه درس و دانشگاه را به دست آورده اند در نتيجه در انتخاب همسر بيشتر دچار ترديد مي شوند و زمان بيشتري صرف مي كنند و اين مسأله شانس ازدواج آنها را در آينده كاهش مي دهد.(9)
تفاوت آسيب پذيري دختران و پسران :
دختراني كه سن ازدواج آنها بالا مي رود ، به خاطر داشتن گرايش هاحساسيت ها و حسادت ها كه لازمه سن و كمي تجربه آنهاست ممكن است بيشتر فريب بخورند و بيشتر مستعد بروز رفتارها و واكنش هاي برانگيزاننده پرخاشگرانه و درگيرانه مختلفي در آنها بروز مي كند و دختران خيلي راحت تر وعده هاي افرادي را كه آماده سوء استفاده از آنها هستند مي پذيرند و جذب آنها مي شوند.
افزايش سن ازدواج و عدم ارضاي جنسي بموقع شكلگيري عقدههاي رواني و انباشت آنها در شخصيت فرد را به دنبال دارد. ارضاي جنسي امنيت و آرامش رواني را موجب ميشود و بدون آن عصبيتهاي روحي، مجال بروز مييابند
سن ازدواج يكي از شاخصههاي مهم براي ارزيابي ميزان سلامت و بهداشت جسمي و رواني افراد يك جامعه محسوب ميشود. در كشور ما كه هنجارهاي ديني نزد عموم مردم از مطلوبيت خاصي برخوردار است و جوانان بخش غالب جمعيتي را تشكيل ميدهند، اين ارزيابي در حوزه اخلاق اجتماعي و روحيه جمعي نيز مطرح ميشود و دامنه تاثير سن ازدواج را به حوزههاي رفتاري و فرهنگي هويتي نسل جوان ميكشاند.
بررسي سن ازدواج جوانان ايراني در چند دهه اخير، روندي صعودي را نشان ميدهد در حالي كه سن ازدواج در سال 1354 حدود 25 سالگي بود، پس از چند دهه افزايش (بجز سال 1365) در سالهاي اخير براي پسران به 28 و دختران به 24 رسيده است. البته آمارهاي متفاوتي در اين باره ارائه ميشود و طبق اعلام مركز پژوهشهاي مجلس شوراي اسلامي، سن ازدواج براي پسران 29 و دختران 28 است. اين اعداد و ارقام هر چه كه باشد، از بالا بودن نامعقول سن تاهل خبر ميدهد كه بالطبع از جنبههاي مختلف و به صورت پردامنه به آسيبزايي در جامعه عرفپسند و هنجارطلب ما ميپردازد(10)
حجةاسلام والمسلمین آقای کاویانی همچنین بیان کردند که: قرآن كريم بلوغ را سن ازدواج ميداند و از آن با تعبير بلوغ نكاح ياد ميكند. شيخ طوسي سن ازدواج را سن توانايي جنسي و رغبت به تاهل ميداند. يعني سن ازدواج، سن تمايل است و چنين برميآيد كه در صورت نياز اگر ترك آن موجب گناه شود، ازدواج واجب ميشود. اما در جوامع امروزي ، سن ازدواج از سن بلوغ جسمي فاصله گرفته است و اغلب اين فاصله معقول پنداشته ميشود.
جوامع غربي اين خلا زماني يا در حقيقت دوره بحراني را با روابط آزاد جنسي كه پشتوانه قانوني دارد، ميپوشانند اما جامعه ديني ما چنين راهكاري را برنميتابد. بالطبع در چنين شرايطي، آشكار شدن آسيبهاي دوره بحراني ناگزير است چرا كه نه ميتوان مطابق راهكار ديني، سن ازدواج را به دوران بلوغ نزديك كرد و نه شرايط فرهنگي و اجتماعي دنياي معاصر اجازه ميدهد جامعه در شرايطي سالم افزايش سن ازدواج را تابي بياورد. در اين باره توسلي به آموزههاي ديني مبني بر خويشنداري تنها گزينه پيش روست كه باز هم به دليل شرايط فرهنگي روز و حاد بودن آسيبهاي تاخير در ازدواج به صورت عمومي و گسترده راه به جاي نميبرد. از زاويه ديگري نيز ميتوان به اين مساله نگاه كرد.
ایشان همچنین فرمودند: خويشتنداري فرمان خداوند متعال براي فردي است كه به هر دليل توانايي ازدواج ندارد و جنبهاي موقت يا استثنايي دارد و هرگز يك راهكار عمومي براي اداره جامعه ديني محسوب نميشود. اراده خداوند براي زندگي انسان و دستورات وي مطابق دين مبين اسلام كه دين فطرت و طبيعت است بر ازدواج، تسكين روحي و جسمي و بقاي نسل تاكيد دارد و دستور ارزشمند خويشتنداري كه براي جلوگيري از آغشته شدن فطرت فرد به بيمبالاتي و گناه است نبايد با يك راهكار كلان براي اداره جامعه يا شيوهاي منفعلانه در برابر ضعفهاي موجود بر سر راه ازدواج بموقع جوانان اشتباه گرفته شود. چنين برميآيد كه حكم خويشتنداري نه از فرد و نه از جامعه كه دولت مظهر آن است، رفع تكليف نميكند! چنانكه اميرالمومنين علي(ع) پس از اجراي حد درباره جواني كه از تجرد به گناه افتاده بود، دستور داد تا از بيتالمال وي را تامين كنند و تاهل را بر وي امكانپذير ساخت در عمل نيز نزديك شدن سن ازدواج به مرز دهه سوم زندگي، پيامدهاي رفتاري و رواني وحشتناكي براي جامعه امروزي به دنبال دارد.
ناكامي و دامنه آسيبهاي آن
ارضاي نياز جنسي، يكي از اهداف اوليه و انگيزههاي قوي ازدواج است.در یکی از روزنامه ها مصاحبه ای با دكتر هاشم مهدوي، روانشناس باليني و آسيبشناس اجتماعي انجام شده که بشرح ذیل است:
ایشان نياز جنسي را داراي ماهيتي زيستي، رواني و اجتماعي ميداند كه در صورت ازدواج از طريق درست ارضا ميشود و در خدمت فرد و جامعه انساني قرار ميگيرد و در غير اينصورت به افزايش بيبندوباري، بزهكاري و عصبيت اجتماعي ميانجامد.
«هنگامي كه انگيزههاي قوي نظير شهوت، توليدمثل، استقلال زيستي و تشكيل خانواده به وسيله موانع غيرقابل قبول يا موانعي كه فرد براي رفع آنها ناتوان است، سركوب شوند يا معطل بمانند احساس ناكامي رخ ميدهد. احساس ناكامي يكي از الگوهاي قدرتمند رفتاري هنجاري، ارزشي و نگرشي است كه شخصيت و هويت فرد را زير سلطه ميگيرد و با گذشت زمان قويتر ميشود. اين احساس بتدريج در تمامي ابعاد وجودي فرد ناكام تسري مييابد و به انديشه بزهكاري و ايجاد بسترهاي جرم زایي وي ميانجامد.
بعلاوه نيروي مهار گسيخته شهواني، فرد را به اعمال غيراخلاقي سوق ميدهد كه روابط نامشروع، همجنسگرايي، انحرافات جنسي، خودارضايي، تنوعطلبي جنسي، عدم ارضاي روحي و … بخشي از آنها را شامل ميشود. چنين گرايشهايي نتيجه تجربههاي نادرست جنسي و خيالپردازيهاي شهواني پيش از ازدواج محسوب ميشود و در افزايش فاصله بلوغ تا تاهل ريشه دارد. از سوي ديگر افزايش سن ازدواج و عدم ارضاي جنسي بموقع شكلگيري عقدههاي رواني و انباشت آنها در شخصيت فرد را به دنبال دارد. ارضاي جنسي امنيت و آرامش رواني را موجب ميشود و بدون آن عصبيتهاي روحي، طغيانگري، احساس پوچي و حتي ميل به خودكشي مجال بروز مييابند. روابط نامشروع پيش از ازدواج نيز نهتنها به ارضاي كامل و جامع منجر نميشوند بلكه چون همواره با احساس گناه و غيراخلاقي بودن همراه است بر ميزان عصبيتها ميافزايد.»
ازدواج فرهنگي مشترك ميان همه جوامع ميباشد كه با نيازهاي عميق و ريشهدار انسان در طول تاريخ بشريت سر و كار دارد و بدون آن جامعه انساني با دگرگوني و مسخ بنيادين مواجه ميشود آمارها نشان ميدهد اغلب دختران و پسران فراري از خانه بر سر موضوع ازدواج با خانوادهشان اختلاف دارند. تحقيقات سازمان بهزيستي کشور نيز نشان ميدهد سن شروع روسپيگري براي بيش از 60 درصد دختران 13 تا 20 سال است، يعني درست در سنين بلوغ و برخي هم فراهم نبودن شرايط ازدواج يا مخالفت خانوادهشان را با تاهل آنها دليل اصلي گرايش به روسپيگري معرفي كردهاند كه اين ميزان را 70 درصد ميدانند. آمار ديگري نشان ميدهد نزديك يك چهارم زندانيهاي كشور را جوانان زير 30 سال تشكيل ميدهند و مجموعه اين ارقام از آسيبهايي حكايت ميكند كه بالا رفتن سن ازدواج و مشكلات جنسي، روحي و رواني بخشهاي مهمي از آن را تشكيل ميدهد.(11)
افزايش امنيت دروني، بازيابي شخصيتي و حتي رفع برخي مشكلات ذهني و رواني ارزشهايي هستند كه دركنار بلوغ فردي و اجتماعي، افزايش مهارت، انگيزه و توليد ثروت ميتوان آنها را جزو پيامدهاي ازدواج بهموقع دانست. در حقيقت ازدواج و تشكيل خانواده انگيزشي قدرتمند براي زوجين ايجاد ميكند تا به جنگ سختيهاي زندگي بروند و از آسيبهاي گوناگوني كه در زندگي مجردي در كمين آنهاست، مصون بمانند. از اين ديدگاه پاسخگويي به نيازهاي عاطفي بزرگترين دستاورد ازدواج است كه به سلامت شخصيتي فرد ميانجامد.
افزايش امنيت دروني بازيابي شخصيتي و حتي رفع برخي مشكلات ذهني و رواني ارزشهايي هستند كه ميتوان آنها را جزو پيامدهاي ازدواج بهنگام دانست اينكه يك نفر در كنارش باشد. تنهايياش را پر كند و قابل اعتماد و محرم رازش باشد سوپاپ اطميناني براي عصبيتهاي فردي و اجتماعي هر يك از زوجين است و از بروز ناهنجاريهاي رفتاري ميكاهد. تجربههاي اجتماعي نيز نشان ميدهد هنگامي كه ازدواج بموقع به زايش نهاد خانواده و اقتدار آن در جامعه ميانجامد سطح آسيبهاي ناشي از احساس تنهايي و پوچي كه از مشخصههاي جهان معاصر است به كمترين حد ممكن ميرسد. اوج اين تجربه اجتماعي را ميتوان در رابطه ميان افزايش سن ازدواج و بالا رفتن ميزان خودكشي يا ميل به آن دانست.
با اين تذكر كه در كشورهاي غربي و جوامع غيرديني روابط نامشروع و آزادانه ميان دو جنس مخالف خلاء ناشي از افزايش سن تاهل را پر نميكند. خودكشي به زعم بسياري از روانشناسان پديدهاي اجتماعي است كه دنياي پيچيده، ماشيني و پر تعليق امروزي در پي كمرنگشدن مناسبات عاطفي و قدرت نهاد خانواده براي جامعه بشري ايجاد ميكند و فراموش نكنيم احساس تنهايي و پوچي اپيدمي شده درجهان مدرن، پايه و اساس انتحار شخصي را موجب ميشود. خانواده نخستين فرد را به عرصه اجتماع وارد ميكند و پس از آن تشكيل يك خانواده جديد است كه ميتواند پوچي زندگي مدرن را از فرد بگيرد و به فلسفه حيات او و متعاقب آن رفتار و نگرش وي جهت بدهد.(11)
پدیده اجتماعی وبهداشتی
افزایش سن ازدواج، افزایش ناباروری
به گفته برخی متخصصان زمان طلایی برای بچهدار شدن 18 تا 25 سالگی است و بعد از سن 30 سالگی به دلیل افزایش اختلالاتی مانند فشار خون حاملگی، شانس بارداری کمتر است.این در شرایطی است که سن ازدواج در شهرهای بزرگ کشور به 28 سال و بالاتر رسیده است.بالا رفتن سن ازدواج در کشور عامل افزایش ناباروری اعلام شد که میتواند فرصت باروری زوجها را پنج تا هفت سال کاهش دهد.هرچه سن بالا برود، شانس موفقیت انجام روشهایی برای باروری از جمله باروری خارج رحم کمتر میشود. قائم مقام نظام پزشکی کشور گفته: حدود 14 میلیون زوج در کشور وجود دارد و حدود 15 درصد از این تعداد، 2.5 تا سه میلیون زوج، نابارور هستند.بین 120 تا 150 هزار زوج هر سال به زوجهای نابارور افزوده میشوند که این نشاندهنده وجود یک معضل در حال گسترش است.سازمان جهانی بهداشت، سهم نازایی در میان جمعیت بارور ایران را 12 درصد اعلام کرده بود که آمار جدید از رشد این معضل اجتماعی خبر میدهد. (12)
با مصاحبه ای که با جناب آقای دکتر فخرایی انجام شد ایشان یکی از مهمترین عوامل نازایی در کشور را ازدواجهای دیرهنگام بیان نمودند ودرادامه بیان کردند که درمان برخی بیماریهای مربوط به تخمدان با افزایش سن ارتباط مستقیم دارد، با بالا رفتن سن بیمار، بیماریهای مربوط به دستگاه بارداری پیشرفت کرده و در نتیجه آناتومی تخمدان وکارایی آن تغییر میکند و فرد بهخودیخود حامله نمیشود و باید از روشهای کمک باروری استفاده کند.زمانی که زنان در سنین بالا باردار میشوند، خطر سقط جنین، مشکلات جنینی و کروموزومی افزایش مییابد.تاخیر در بچهدار شدن برای مردان هم خطراتی دارد، زیرا با افزایش سن تعداد اسپرمها کاهش مییابد.
ناباروری؛ عامل طلاق
ایشان همچنین از ناباروری به عنوان بحرانی نام بردند که میتواند عامل ازهم گسیختگی زوجها باشد.و بیان کردند که براساس آماری که سال 1386 اعلام شده، ناباروری سومین عامل طلاق در ایران است و براساس آمار امسال، میزان طلاق در تهران پنج برابر سایر استانها بود.
((متخصصان درمان ناباروری 95 درصد از ناباروریها را به شیوههای درمانی نوین، مانند «آی.وی.اف» و «رحم جایگزین» قابلدرمان میدانند.
مجلس شورای اسلامی هم در سال 1382 «قانون اهدای نطفه به زوجهای نابارور» را تصویب کرد که به موجب آن زوجهای متاهل میتوانند نطفه را (بارور شده از اسپرم شوهر و تخمک همسر) به یک زوج متاهل اهدا کنند که طبق مدارک پزشکی قادر به بچهدار شدن نیستند.
درمان ناباروری تحت قوانین دینی در ایران و بهفتوای حضرت آیتالله سید علی خامنهای رهبرمعظم انقلاب مجاز اعلام شده است.))(13)
فصل سوم
راهکارهای جلوگیری از بالا رفتن سن
ازدواج
راهکارهای جلوگیری از بالا رفتن سن ازدواج
حجةاسلام والمسلمین کاویانی درپایان نقش خانوادها و دولت را درحل این معضل بسیار مهم واساسی بیان کردندو راهکارهای جلوگیری از افزایش سن ازدواج را :
توجه هر چه بیشتر خانوادها به امر ازدواج با در نظر گرفتن اینکه این امر یکی از واجبات در دین اسلام میباشد وخداوند در قرآن به امر ازدواج تاکید فروانی نموده و در احادیث نیز بر آن تاکیدفراوان توسط امامان معصوم ما شده است. ایشان با بیان این حدیث از پيامبر اسلام (صلىاللهعليهوآلهوسلم) که در روايتى فرمودند: كسى كه از دين و اخلاق خوبى برخوردار است، اگر به خواستگارى دختر شما آمد، به او همسر بدهيد، زيرا اگر چنين نكنيد، فتنه و فساد بزرگى در زمين ايجاد كردهايد. (وسايلالشيعه، ج 20، ص 86) به این موضوع تاکید دارند که خانواده ها راه ازدواج جوانان را با سنتهای غلط نگیرند و امر ازدواج راتسهیل بخشند.
براى مبارزه با معضل اجتماعى افزايش سن ازدواج، راه حلهاى زيادى وجود دارد كه كمابيش از گذشته مطرح بوده و فراروى مسئولان و متصديان كشور قرار داشته است. به نظر مىرسد ديگر زمان دادن راه حل تمام شده و بايد در مسير عملى ساختن اين راه حلها قدم برداشت. تنها راه رهايى از اين مشكل آن است كه ملت و دولت دست به دست هم دهند و با برنامهريزىهاى كلان فرهنگى، اقتصادى و اجتماعى، براى رفع اين مشكل بزرگ تلاش كنند. شايد نقطه آغازين و در عين حال بسيار مهم حل مشكل اين باشد كه ابتدا سعى كنيم تفكر و شناخت جوانان را عوض كنيم و آنان را از مادىگرايى و سطحى نگرى، به معنويت و توجه به خدا و دينباورى، سوق دهيم.
مهمترین عوامل عبارتند از:
الف) راهبردهاى فرهنگى
تغيير نگرشها و شناختهاى افراد، كمك زيادى به تغيير رفتار آنان مىكند، و هر تغييرى بدون داشتن زيرساختهاى فكرى محكم، دوامى نخواهد داشت. وظيفه مهم كه از كارهاى عمده در اين حوزه است، بر عهده متصديان امور فرهنگى مثل حوزه، دانشگاه، صدا و سيما، مطبوعات، هنر و مانند آن است كه بايد در اين راستا برنامهريزى جدى داشته باشند. كارهايى كه مىتوان در راستاى اين هدف انجام داد، از قرار زير است:
1ـ ارزش دانستن تأهل
اگر تأهل و همسر داشتن به عنوان ارزش، و تجرد و مجرد ماندن، ضدارزش تلقى شود، همانطور كه در روايات اهل بيت آمده، كمك زيادى به تغيير نگرش افراد نسبت به سن ازدواج مىشود.
2ـ درجهبندى ملاكهاى انتخاب همسر
در فرهنگ دينى مهمترين ملاك براى انتخاب همسر، ايمان و اخلاق است. و ملاكهاى ديگر از اهميت كمترى برخوردار است. اين در حالى است كه در جامعه كنونى ما ملاكهايى چون مدرك، ثروت، پست و مقام و به طور كلى مظاهر مادى بيشترين اهميت را دارد. به همين خاطر تمام تلاش جوانان اين است كه از هر راهى، امتيازات فوق را به دست آورند و از اين طريق به مقبوليت اجتماعى كافى برسند. اما از آنجا كه رسيدن به اين ملاكها زمان زيادى مىطلبد، به ناچار از ازدواج در ابتداى جوانى محروم مىشوند و به اين طريق سن ازدواج افزايش مىيابد. اگر مسئولين فرهنگى كشور، ارزشهاى واقعى را كه ايمان و اخلاق در صدر آن است ترويج كنند، نه تنها سن ازدواج كاهش پيدا مىكند، بلكه بسيارى از مشكلات ديگر نيز حل خواهد شد.
3ـ گسترش فرهنگ حجاب
در جامعهاى كه فرهنگ حجاب حاكم باشد و رابطه با نامحرم طبق موازين شرعى باشد و از اختلاطهاى مضر و فسادانگيز بين پسر و دختر جلوگيرى شود، زمينهاى براى ارضاء نامشروع نيازهاى جنسى يافت نمىشود و در نتيجه تمتعات جنسى منحصر به خانواده و ازدواج مىشود. همين امر باعث مىشود احساس نياز به ازدواج در جوانان افزايش يابد و آنان زودتر ازدواج كنند. اگر فرهنگ حجاب كمرنگ شود و پسران و دختران محدوديت زيادى در ارتباط با يكديگر نداشته باشند، انگيزه آنان براى ازدواج كاهش مىيابد و در نتيجه سن ازدواج بالا مىرود، همچنانكه يكى از علل فرار جوانان غرب از ازدواج همين موضوع است، زيرا ازدواج را مانع آزادى بى حد و حصر خود مىبينند.
4ـ گسترش فرهنگ قناعت و ساده زيستى
اگر در جامعه، ساده زيستى و استفاده از حداقل امكانات مادى ارزش شود و يا حداقل اينكه ضدارزش نباشد، سن ازدواج كاهش پيدا مىكند؛ اما اگر داشتن خانه و اتومبيل مدل بالا و امكانات مادى، ارزش شود و چشم و همچشمىهاى زيانآور گسترش يابد، جوان امروزى ما ناچار است در پى تهيه آن وسايل باشد و تا آن را تهيه نكرده ازدواج نكند. در نتيجه از داشتن خانواده در سن جوانى، محروم مىماند.
5 ـ ازدواج در خلال تحصيل
همانطور كه گفتيم يكى از عوامل افزايش پيدا كردن سن ازدواج، تحصيل است. اگر طورى برنامهريزى شود كه دانشجويان قادر باشند در خلال تحصيل، ازدواج كنند، سن ازدواج در بين اين قشر كه مهمترين و حساسترين بخش جامعه هستند، كاهش پيدا مىكند.
اين امر مشروط بر اين است كه خانوادهها اولاً اهميت موضوع را درك كنند و متوجه اين موضوع باشند كه چه خطرهاى بزرگى فرزندان دانشجوى آنها را تهديد مىكند و چه مشكلات روحى و روانى زيادى در اثر تاخير ازدواج براى آنان به وجود مىآيد و ثانياً با برنامهريزى دقيق و با هماهنگى و كمك دانشگاه و ديگر نهادهاى مربوطه، ترتيباتى بدهند كه دانشجويان با حداقل امكانات بتوانند ازدواج كنند و در عين حال تحصيل خود را نيز ادامه دهند. جوان دانشجوى ما اگر امكان ازدواج داشته باشد، حتى به صورت ماندن در دوران عقد و نامزدى قبل از عروسى، هم از بركات مادى و معنوى ازدواج محروم نشده و هم با انگيزه بيشترى تحصيل را دنبال مىكند. دانشجو اگر احساس كند آينده روشنى دارد و مىتواند مسئوليت زندگى را كه با ازدواج بر عهده او گذاشته مىشود بر دوش بكشد، كمتر به دنبال فعاليتها و برنامههاى غيردرسى و حتى ضددرسى مىرود و بلكه تمام سعى و همت خود را صرف بهتر كردن زندگى و بالاتر بردن سطح آن مىكند.
ب) راهبرهاى اقتصادى
همانطور كه گفتيم عوامل اقتصادى از عمدهترين دلايلى است كه جوانان براى تأخير ازدواج خود مطرح مىكنند. براى اينكه اين عامل مهم را كاهش دهيم بايد در دو جهت برنامهريزى كنيم: 1ـ هزينهها را حتىالامكان كاهش بدهيم. 2ـ منابع اقتصادى و توليد ثروت را براى جوانان فراهم كنيم. بنابراين راهبردهاى زير مىتواند ما را در عملى ساختن دو هدف فوق يارى دهد:
1ـ كاستن از هزينههاى اضافى
بسيارى از هزينههايى كه در زندگى مىشود، اعم از هزينههاى جشن عقد و عروسى، يا تهيه جهيزيه، مسكن و ساير لوازم زندگى، ضرورت زيادى ندارد و امكان حذف يا كاهش آن وجود دارد. اگر پسر و دختر و خانوادههايشان تصميم بگيرند تمام هزينههاى غيرضرورى را حذف كنند و به حداقل امكانات اكتفا كنند، امكان ازدواج براى اكثر جوانان ما عملى مىشود. اينكه جوانان ما يا خانوادههايشان اين تصور و ايده را داشته باشند كه در ابتداى زندگى بايد از همه يا اكثر امكانات مادى برخوردار باشند و در برگزارى مراسم عقد و عروسى، هزينههاى سنگينى بر يكديگر تحميل كنند، نتيجهاى جز فرار جوانان از ازدواج نخواهد داشت.
2ـ هميارى در هزينههاى ازدواج
همانطور كه خداوند همه مردم جامعه را به يارى جوانان براى ازدواج و تشكيل زندگى دعوت مىكند، همه افراد، خصوصاً افراد متمول، وظيفه دارند در اين امر خير شركت كنند. همچنين اگر ترتيبى داده شود كه افراد نزديك به خانواده پسر و دختر، به صورت يك رسم و عادت نيكو، قسمتى از هزينههاى ازدواج را بر عهده گيرند، كمك بزرگى به تحقق اين هدف مىشود. اين پيشنهاد گرچه ظاهر سادهاى دارد، ولى در عمل تأثير شگفتانگيزى در هموار ساختن مسير ازدواج جوانان دارد و چون اين مشكل عموميت دارد، و هر كسى خود را محتاج كمك مىبيند، همه مردم در اين امر خير شركت خواهند كرد.
3ـ پرداخت وامهاى قرضالحسنه براى ازدواج
قرضالحسنه كه يكى از سنتهاى خوب و گرهگشاى اسلامى است و در آيات فراوانى از قرآن به آن تشويق و تأكيد شده، تاثير فوقالعادهاى در حل مشكلات اقتصادى جامعه دارد. اگر اين سنت حسنه كه امروز در گوشه و كنار جامعه تحت عنوان «وام ازدواج» وجود دارد، گسترش يابد و به اين طريق وامهاى طولانىمدت و كمبهره به جوانان براى ازدواج و تهيه وسايل زندگى داده شود، چنانكه از برنامههاى مهم دولت جديد شمرده شده است، كمك زيادى به ازدواج جوانان و در نتيجه كاهش سن ازدواج، خواهد شد.
4ـ ايجاد شغلهاى پاره وقت در دوران تحصيل و مانند آن
امروز دغدغه اصلى جوانان و به ويژه دانشجويان، اشتغال است. متاسفانه آموزش و پرورش و آموزش عالى ما طورى برنامهريزى نكرده كه همه فارغالتحصيلان خود را به ابزار و فنون شغلى مجهز كند. همانطور كه نيروى نظامى نتوانسته براى سربازان وظيفه كه خيل عظيمى از جوانان كشورند، در اين زمينه كارى كند و حداقل هر يك از آنان را در مدت سربازى به فن يا صنعتى مجهز كند. البته كارهايى در تحقق اين هدف انجام شده، ولى اصلاً كافى نيست. فىالمثل اگر دانشجوى جوان ما، بتواند در خلال تحصيل، شغل مناسبى داشته باشد، مىتواند بسيارى از هزينههاى زندگى خود را تأمين كند. لازمه اين كار اين است كه آموزشهاى كاردانى و كاربردى در طول تحصيل گسترش يابد و تعداد واحدهاى نظرى كاهش پيدا كند.
5ـ تشويق به زندگى در كنار خانواده يكى از زوجين
در زمانهاى گذشته اكثر جوانان، ابتداى زندگى خود را در كنار والدينشان آغاز مىكردند و به مرور زمان سعى مىكردند با پسانداز و امثال آن، از پدر و مادر خود مستقل شوند، اگر بتوان اين فرهنگ را دوباره زنده كرد و جوانان و خانوادههايشان را به پذيرش اين امر تشويق كرد، كمك زيادى به حل مشكل ازدواج مىشود.
ج) راهبردهاى اجتماعى
از آنجا كه اجتماع و جامعه، مجموعهاى متشكل از واحدهاى كوچكترِ خانواده است، بهترين جايگاه كمك به ايجاد خانواده و فراهم ساختن ازدواج جوانان، خود جامعه است. از اينرو براى حل مشكل ازدواج جوانان و جلوگيرى از افزايش سن ازدواج، چارهاى جز همكارى و هميارى همه افراد و آحاد جامعه، وجود ندارد. راهبردهاى اجتماعى كه مىتوان در اين زمينه ارائه دارد، از قرار زير است:
1ـ فراهم كردن شرايط ازدواج آسان
دولتمردان و متصديان اجتماع وظيفه دارند برنامه دقيقى براى حل اين مشكل ارائه دهند. همچنين با تشويق مردم، خصوصاً افراد متمول، جوانان را در اين امر يارى دهند. مسلماً اگر دولت و مسئولان امر قدمى در اين راه بگذارند، همه مردم به كمك آنها مىشتابند، زيرا اين يك مشكل همگانى است و همه افراد به گونهاى با آن درگير هستند.
2ـ گسترش مراكز مشاوره ازدواج
يكى از دلايلى كه جوانان را از ازدواج دور كرده است، نداشتن اطلاعات صحيح از ازدواج و وجود بدبينىهاى بى مورد است. بسيارى از جوانان نسبت به اصل ضرورت ازدواج بىاطلاعند و برخى هم از افكار ناصحيح و خرافى در اين مورد رنج مىبرند. وجود مراكز مشاوره ازدواج، كمك شايانى به جوانان مىكند و دغدغههاى بىمورد آنان را برطرف مىسازد.
3ـ كنترل مهاجرت روستاييان به شهرها
از بين تمام خسارتها و ضررهايى كه در مهاجرت روستاييان به شهر وجود دارد، مشكل افزايش سن ازدواج، جايگاه ويژهاى دارد. اگر بتوان با افزايش امكانات زندگى در روستاها و ايجاد اشتغال براى آنان، از مهاجرت آنها جلوگيرى كرد و آنان را به ماندن در روستا و توليد محصولات كشاورزى و دامى و امثال آن تشويق نمود، علاوه بر حل بسيارى از مشكلات اجتماعى، از افزايش سن ازدواج نيز جلوگيرى خواهد شد.
4ـ جلوگيرى از بى بند وبارى و ابتذال و فساد اخلاقى
يكى از راههاى پيشرفت در جامعه ما اجراى قانونى اساسى و جلوگيرى از متخلفين و برهم زنندگان نظم و قانون است. اگر از فساد و ابتذال، خصوصاً در حوزه اخلاق و مسائل جنسى جلوگيرى نشود و با افراد متخلف برخورد جدى صورت نگيرد و در مقابل تهاجم و شبيخون فرهنگى دشمن، سياست تسامح و تساهل اجرا شود، جامعه چنان دچار آشفتگى مىشود كه اولين ضرر آن متوجه نهاد مقدس خانواده مىشود و جايگاه آن را تضعيف مىكند. امروز كم نيستند جوانان پاك و مؤمنى كه شريك زندگى مناسبى براى خود نمىيابند. تأثير مخرب گسترش فساد و فحشا و ابتذال و مخصوصاً مواد مخدر بر تزلزل كانون خانواده و بدبينى جوانان به ازدواج، بر كسى پوشيده نيست. اگر متصديان اجتماع براى مبارزه با مفاسد اخلاقى كمر همت ببندند و اين دامهاى خطرناك را از جلوى جوانان بردارند، بركات زيادى نصيب جامعه خواهند كرد كه يكى از آنها هموار شدن راه ازدواج جوانان است.
– بعضی دیگر راهکارهای ارائه شده عبارتند از:
– ایجاد اشتغال پاره وقت دوران تحصیل بخصوص برای پسران و درآمد زایی آنان برای به عهده گرفتن مخارج زندگی است
– ترویج الگوهای فرهنگی ازدواج در سن پایین در جامعه تا جوانان بتوانند تا پایان تحصیل با والدین خود زندگی کنند؛
– قائل شدن امتیاز ویژه برای استخدام جوانان ازدواج کرده؛
– ارائه ی وام های مناسب برای ازدواج جوانان؛
– ارائه ی الگوهای مناسب از زندگی زوجین جوان نه خیال انگیز، از طریق رسانه های جمعی به خصوص تلویزیون
– ساختن شهرک ها و مجموعه های ارزان قیمت توسط دولت و واگذاری آن ها با شرایط اجاره به شرط تملیک و ارائه ی وام های مسکن برای کسانی که ازدواج می کنند؛ از اهرم های اصلی مقابله با این معضل و آسیب اجتماعی هستند.
-«فرهنگسازي براي ازدواج ساده، برپايي كلاسهاي آموزشي درباره ضرورت ازدواج براي فرد و نظام اخلاقي و هنجاري اجتماع،
– فراهم شدن امكانات ضروري زندگي زوجين توسط نهادهاي دولتي يا ان.جي.اوها،
– حمايتهاي متنوع بيمهاي و مالي از جوانها در آستانه ازدواج، قرارگيري متاهلان در اولويت برخي خدمات اجتماعي و شغلي، ساخت مسكن ارزان قيمت و واگذاري به زوجين جوان.
نقش خانواده و دولت در اين حوزه و ارتباط هماهنگي ميان آنها، نكته مهمي است كه در تشويق جوانان به ازدواج بموقع نقشي پر رنگ دارد.
تربيت و حمايت خانوادگي بايد ازدواج ساده را تشويق كند و زمينه را براي انگيزشهاي تشكيل خانواده براي جوان فراهم آورد. دولت نيز بايد به اين انگيزه دروني شده پاسخ بدهد و با ايجاد بسترهاي اجتماعي و اقتصادي مناسب براي ازدواج، جوانان را حمايت كند.
مجموعه اين تلاشها را ميتوان در يك طرح جامع چنين تصور كرد. سياستگذاري فرهنگي جامعه بايد به گونهاي باشدكه رشدمتناسب فرد را در زمينههاي جسمي، عاطفي، عقلي، اقتصادي و… رقم بزند. اين كه يك جوان در سنين پس از بلوغ از نظر عقلي و عاطفي توانايي ازدواج و اداره خانواده جديدش را داشته باشد، همچنين امكانات مالي نيز برايش فراهم باشد.(14)
نتیجه گیری
نیاز جنسی، بخش جدایی ناپذیر ماهیت زیستی، روانی و اجتماعی آدمی را تشکیل می دهد و روشن است که کیفیت ارضای این نیاز نقش بسیار مهمی در سلامت و بهداشت روانی فرد و جامعه دارد. بر اساس آموزه های دینی، اگر این نیاز به صورت شرعی و معقول (ازدواج) و در زمان مناسب ارضا شود باعث آرامش خاطر، رشد شخصیت و نیز استمرار حیات بشر می شود و اگر امکان ارضای صحیح آن فراهم نیاید به صورت انحرافات جنسی و بی بند و باری های اخلاقی نمودار خواهد شد.
عوامل موثر در افزایش سن ازدواج مسئله مشکلات و موانع ازدواج از یک سو و آرزوها، ایده آل ها و تصویری که دختران و پسران از آینده و زندگی مشترک خود دارند از سوی دیگر موجب گردیده که جوانان به آسانی تن به ازدواج ندهند. جوان در جستجو و تلاش برای رسیدن به شکلی از زندگی است که رهیافت واقعی جامعه است اما از سوی دیگر، فرصت ها و امکانات مساوی برای دست یابی به این شرایط وجود ندارد. بسیاری از جوانان با این استدلال که تامین هزینه های عقد و عروسی، تهیه منزل و اسباب و لوازم زندگی بسیار سخت است و نمی توان از عهده مخارج آینده زندگی بر آمد و آبرومند زندگی کرد بر خلاف میل باطنی از ازدواج به موقع خودداری می کنند.
به نظر می رسد افزایش سن ازدواج و انحرافات اخلاقی رابطه ای دو سویه بر قرار باشد روابط آزاد بین دختر و پسر امکان ارضای جنسی نیاز به ازدواج را در جوانان کمرنگ کرده است.
بنابراین روابط آزاد دختر و پسر امکان بهره گیری جنسی از طریق غیر ازدواج که در عین حال مسئولیت چندانی بر عهده فرد نمی گذارد خود یکی از عوامل افزایش سن ازدواج است.
در سال اخیر آمار منحنی های رو به رشد و مشابهی را در زمینه انحرافات و بی بند و باری های اخلاقی در میان جوانان نشان می دهند. به طور قطع نمی توان یک عامل را علت انحرافات اخلاقی و بی بند و باری جنسی جوانان دانست در بیشتر موارد ترکیبی اخلاقی جوانان تا حد زیادی ناشی از فراهم نبودن شرایط ازدواج برای جوانان یا به تعبیر دقیق تر، افزایش سن ازدواج است.
سخن پایانی
یکی از مشکلات جوانان تجرد و فراهم نبودن زمینه برای ازدواج است که به نوبه خود باعث انواع انحرافات و بی بند و باری های اخلاقی در جامعه و به ویژه در بین جوانان شده است.تاثیر افزایش سن ازدواج در انحرافات اخلاقی جوانان به قدری وسیع و گسترده است که تحقیقی مستقل و جداگانه می طلبد. گرچه نمی توان همه انحرافات اخلاقی و بی بند و باری های جنسی جوانان را ناشی از افزایش سن ازدواج دانست اما به یقین بخش عمده ای از انحرافات اخلاقی جوانان ریشه در این مسئله دارد.
قدر مسلم این است که اقدامات پیشگیرانه در زمینه انحرافات اخلاقی و برنامه ریزی برای ازدواج در زمان مناسب در قدم اول به خود جوانان مربوط می شود که با پیروی از دستورات اسلامی مبنی براقدام به موقع برای ازدواج و مقاومت در برابر وسوسه از خطرات احتمالی پیشگیری کنند.
در مرحله بعد خانواده ها و سازمان های اجتماعی به ویژه دولت در مورد ازدواج جوانان نقش و مسئولیت خطیری را بر عهده دارند.
بررسي وضعيت ازدواج و طلاق در كشور طي سالهاي 1386-1375
پىنوشتها:
2-, فصلنامه علمى پژوهشى سازمان ثبت احوال کشور, , پاییز 86
3- ـ ازدواج جوانان, مسإله اى که حل آن یارى مسوولان را مى طلبد, اطلاعات, 7 آذر 85
ابوالقاسم خورشیدوند)
4-تدبیر قانونی در سن ازدواج –لیلی بروجردی ص58
5-ـ مرورى بر مسایل و مشکلات جوانان در راه ازدواج ـ گزارش,اطلاعات26آذر86
6-تضادها درجامعه،موثر بر اردواج-مقاله-روزنامه قدس 3تیر 1387
7 مجله جامعه شناسی – شماره 8
8-بهنام جمشیدی-مقاله سایت بازتاب 1387دی ماه
9- افزایش سن ازدواج یکى از عوامل بى بندوبارى و فساد, کیهان 25, شهریور 87
10- حسین خلیقى ـ ازدواج و جوانان رسالت 8 مردا87, ص10
11- تدبیر قانونی در سن ازدواج –لیلی بروجردی-ص 83
12- احمد اکبری -روزنامه جام جم -23/2/1385
13- تدبیر قانونی در سن ازدواج –لیلی بروجردی-ص123
14ـ ايمانى، محسن، مجله اصلاح و تربيت، شماره 63 .اسفند 87
(((منابع ومآخذ)))
كتاب «تدبير قانوني در سن ازدواج» به قلم ليلي بروجردي- انتشارات اطلاعات
استفاده از منابع اینترنیتی:
سایتهای:
آماراطلاعات کشور
سایت وزارت بهداشت وغیره
استفاده از مقالات روزنامه ها ومجلات:
روزنامه های جام جم –قدس- رسالت –اطلاعات
مجله جامعه شناسی – شماره 8 – بررسی دلایل و اثرات افزایش سن ازدواج دختران روستایی در ایران