را به هم نزديك نموده و آنها را جهت رقابت با سايرين به تكاپو و تلاش بيشتر وادار نموده است. از طرفي افزايش توقعات و انتظارات روزافزون جامعه نيز جهت رفع توقعات و حل موارد فوق مثمر ثمر نخواهد بود كه اين را مي توان ناشي از محدوديت توان و امكنانات انسان و محيط وي دانست. يكي از مهمترين موضوعات و مباحثي كه در چنين شرايطي لازم است مطرح شود موضوع فشارهاي عصبي، رواني است كه همه به نوعي با آن سر و كار داشته ودرگيرآن هستند.
امروزه فشارهاي عصبي به عنوان مهمترين فاكتور بوجود آورنده امراض روحي، جسمي و رفتاري انسانها توجه پزشكان، روانشناسان و دانشمندان علوم رفتاري و مديريت را به خود معطوف نموده، به طوري كه بايد عنوان نمود كه فشارهاي عصبي نقش مهمي در فراهم نمودن مشكلات روحي و جسمي در انسنانها ايفا مي كند.
پرواضح است كه اثرات زيانبار فشارهاي عصبي تنها در مبتلا كردن افراد به مرضهاي روحي و جسمي نيست. بلكه فشارهاي عصبي ، تاثير بسيار زينبشي بر عملكرد مديران و كاركنان نيز دارد. فردي كه مورد حمله فشارهاي عصبي و روحي قرار مي گيرد مسلما در تصميم گيري، برنامه ريزي، برقراري روابط با ديگران، شيوه اجراي اثربخش كار و در نهايت كارايي(2) و بهره وري(3) فردي دچار مشكل خواهد شد. از طرفي مهمتر اينكه يك كارمند دچار فشار مي تواند همه كاركنان در ارتباط خود را دچار فشار عصبي نمايد و بدين ترتيب است كه فشار در سازمان همچون آفتي نيروها را تحليل مي برد و فعاليتها و تلاشها را عقيم مي سازد.
گروهي از صاحبنظران رفتاري استرس را بيماري شايع قرن نامگذاري كرده اند. شايد به راستي هم دوران ما عصراسترس و فشارهاي عصبي است. دوره اي كه در آن انسان بيش از هر زمان ديگري در معرض عوامل موجود استرس قرار گرفته و مسائل و مشكلات بيشماري از هر طرف او را احاطه كرده است. در چنين جهان پرهياهويي چگونه مي توان از فشارهاي عصبي اجتناب كرد و يا با آن به مقابله پرداخت. چه عواملي موجب استرس است و چرا انسان به استرس دچار مي شود و چگونه مي توان فشارهاي عصبي و تاثير آن را بر افراد شناخت؟
در اين مقاله سعي مي شود ضمن تعريفي روشن از فشارهاي عصبي، عوامل موثر در ايجاد و افزايش فشارهاي عصبي كه امروزه دامنگير اكثر مردم و به ويژه كاركنان ادارات و سازمانها گرديده مورد بررسي قرار گيرد و در نهايت راههايي براي مقابله و پيشگيري از فشارهاي عصبي ارائه گردد.
ضرورت و چرايي مطالعه فشارهاي عصبي
در اهميت فشار عصبي همين بس كه اولا فشارهاي عصبي بر روي مردم، كاركنان و مديران سازمانها تاثيرات نامطلوب جسمي و رواني داشته و اين مسئله باعث مي شود تا نقش مردم، مديران و كاركنان در سازمانها و محيط اجتماعي به حداقل كاهش پيدا نموده و اثربخشي(4) و كارآيي آنان را كاهش مي دهد.
ثانيا نتايج تحقيقات نشان مي دهد كه مصرف داروهاي آرام بخش براي آمريكا سالانه شش ميليارد دلار هزينه در بردارد.
ثالثا فشار عصبي وارده بر كاركنان و مديران بيشتر مواقع قابل پيشگيري بوده و با كنترل آن مي توان عملكرد انسانها را در اجتماع و سازمانها بهبود بخشيد.
تعريف استرس
استرس به معناي فشار واژه اي است كه از فيزيك به عاريت گرفته شده و امروزه براي بيان فشار روان تني كاربرد عام يافته است. به عبارت كلي استرس حالتي است در روان و تن كه ناشي از وارد شدن فشارهاي روحي يا جسمي به فرد است.
بنابراين شايد فشار عصبي معادل دقيقي براي استرس نباشد. چرا كه استرس حالتي ناشي از فشار است نه خود فشار. اما با اندك اغماضي مي توان استرس را همان فشار عصبي معني كرد و آن را عكس العملي دانست كه انسان در مقابل محركهاي ناسازگار بيروني از خود بروز مي دهد. در تعريفي ديگر استرس را پاسخي دانسته اند كه فرد براي تطبيق با يك وضعيت خارجي متفاوت با وضعيت عادي به صورت رفتاري رواني و جسماني از خود بروز مي دهد. در اين تعريف استرس عبارتست از عكس العملهاي فرد در مقابل موقعيت هاي تهديد كننده در محيط. صاحبنظر ديگري استرس را مجموعه واكنشهاي عمومي انسان نسبت به عوامل ناسازگار و غيرمنتظره خارجي يا به عبارت ساده تر اخلال در سيستم سازگاري و تطبيق بدن آدمي با محيط خارجي تعريف مي كند. به زعم وي هرگاه تعادل و سازگاري ارگانيسم انسان به علت عوامل خارجي از ميان مي رود فرد دچار استرس مي شود..
استرس مثبت و منفي
برخلاف تصور عموم كه همواره فشار عصبي را به مفهوم منفي در نظر مي گيرند، فشار عصبي هميشه بد و مذموم نيست.
البته يك شكل از فشار عصبي كه بار منفي دارد “ديسترس”(5) ناميده مي شود كه به هنگام ناراحتي مثلا مرگ يكي از نزديكان، گرفتن توبيخ از رئيس و… در ما ايجاد مي شود. اما فشار عصبي حالت مثبت و خوشايندي هم دارد كه به وسيله موارد خوب ايجاد مي شود و “يوسترس”(6) نام گرفته است مانند ارتقاي شغلي.
در قسمت اول يعني فاز منفي استرس ما مستعد هستيم به: خستگي، بي حوصلگي، كاهش دقت، بدبيني، بيماري، حوادث، عدم برقراري ارتباط مناسب و خلاقيت كم.
اما قسمت دوم يعني فاز مثبت استرس منجر مي شود به: نيروي زندگي، جديت، خوش بيني، بنيه بدني، تمركز فكري، روابط شخصي(7) مناسب و افزايش خلاقيت(8).
علل و عوامل مؤثردر ايجاد و افزايش فشار عصبي
دسته بنديهاي مختلفي از عوامل استرس زا صورت گرفته است ولي عمومي ترين آن به شرح زير مي باشد:
1ـ عوامل محيطي ـ برون سازماني
چنانچه به سازمان با نگرش سيستم باز كه به نحو قابل ملاحظه اي از نيروي بيرون خود متاثر مي شود توجه نماييم، فشار شغلي محدود به مسائلي كه در داخل سازمان و در حين كار اتفاق مي افتد نيست. به دليل گرفتار بودن مردم در زندگي پرازدحام شهري سلامت زندگي افراد جامعه رو به زوال مي رود و زمينه هاي مساعد فشار عصبي افزايش مي يابد. وضع خانوادگي فرد و بيماري افراد خانواده عامل مهمي در زندگي شغلي اوست. همچنين ركود اقتصادي جامعه، گرفتن كار دوم براي امرار معاش و شاغل بودن همسر، همگي از عوامل عمده فشارهاي شغلي مي باشند.
2ـ عوامل سازماني فشارزا
علاوه بر عوامل بالقوه فشارزا كه به خارج از محيط سازمان مربوط مي شود عوام ديگري نيز وجود دارد كه به خود سازمان مربوط مي شود.
اين عوامل فشارزاي سازماني را مي توان به صورت زير طبقه بندي كرد:
الف: عوامل مربوط به سياست سازماني
از قبيل مقررات خشك، ملاحظات غيرعادي مربوط به بررسي عملكرد، نابرابري در پرداختها، جابجايي مداوم و…
ب: عوامل مربوط به تشكيلات سازمان
از قبيل تمركز بيش از حد در تصميم گيري، تضاد صف و ستاد، امكانات اندك براي ارتقاء و پيشرفت و…
ج: عوامل مربوط به فرآيندي سازماني
از قبيل ارتباطات ضعيف، بازخور ضعيف درباره عملكرد، اطلاعات ناكافي، سيستم نظارتي ناعادلانه و…
د: عوامل مادي و فيزيكي
ازجمله فقدان امكانات فيزيكي مناسب، سر و صدا و گرماي شديد، آلودگي هوا و خطرات ايمني و…
لازم به ذكر است هر چقدر سازمانها بزرگتر و وسيعتر مي شوند براي هريك از كاركنان عوامل فشارزاي بيشتري در محيط كار ايجاد مي شود.
3ـ عوامل گروهي فشارزا
همانطور كه مي دانيم انسان موجودي است اجتماعي كه مايل است با ديگران باشد، ارتباط برقرار كند و مورد حمايت قرار گيرد و بتواند غمها و شاديهاي خود را با ديگران در ميان بگذارد. چنانچه فرد از اين خواسته محروم شود موجبات نوعي فشار و استرس براي وي فراهم مي گردد. عمده ترين عوامل فشارزاي گروهي را مي توان در فقدان همبستگي گروهي، فقدان حمايت اجتماعي و تضاد و تعارض افراد و گروهها با يكديگر دانست.
4ـ عوامل فردي فشارزا
هرچند عوامل و شرايط ذكر شده همگي در سطح فردي ظاهر مي شوند و بر فرد تاثير مي گذارند ولي تعدادي از شرايط هستند كه به خود فرد از جمله مهارت، تخصص، شخصيت و نقشي كه او در خانواده، محيط كار و اجتماع ايفا مي كند مربوط مي شود.
از جمله عوامل فردي كه مي تواند موجبات فشار عصبي را براي افراد ايجاد كند، نقشهاي متعددي است كه افراد در برخورد با ديگران بايد ايفا نمايند. اين نقشهاي چندگانه در اكثر مواقع تقاضاهاي متضادي در برابر آنان قرار مي دهد و انتظارات متضادي را ايجاد مي نمايد.
پدري را در نظر بگيريد كه بايد با فرزند خود بسيار مهربان بوده و برخوردي لطيف داشته باشد. همچنين فرد در برخورد با زيردستان خود در محيط كار بايد مديري با قدرت، قاطعيت و گاهي همراه با خشونت عمل نمايد كه بالطبع اين نقشهاي متضاد منجر به نوعي فشار براي وي خواهد شد. همچنين عدم صراحت و وضوح نقش يا به عبارتي وجود ابهام در وظايف و نقشي كه فرد به عهده دارد مي تواند موجبات فشار عصبي را براي افراد ايجاد نمايد. اين ابهام نقش در نتيجه آموزش ناكافي ارتباطات ضعيف و مسائلي از اين قبيل مي باشد. از طرفي تحقيقات نشان مي دهد واگذاري كاري بيش از توان افراد به آنها و يا دادن نقشي بسيار ساده و سبك مي تواند موجبات نارضايتي و در نهايت فشار عصبي را براي آنها فراهم نمايد.
از ديگر عوامل فردي مؤثر در فشار عصبي خصوصيات شخصي (تيپ هاي شخصي) است كه تا حد زيادي ناشي از وراثت مي باشد. از جمله ويژگيهاي شخصيتي و فردي مي توان احساساتي بودن افراد، عجول بودن و مواردي از اين قبيل را نام برد كه مي تواند در ايجاد و تشديد فشار عصبي مؤثر باشد. درنهايت تغيير و تحولات زندگي مانند وفات همسر و فرزند، اختلاف با والدين و فرزندان و حتي پير شدن فرد مي تواند به فشار عصبي بيانجامد.
اثرات و عوارض ناشي از فشار شغلي
در ارتباط با عوارض و مشكلات استرس مي توان سه دسته را مطرح نمود.
الف: عوارض و مشكلات جسمي فشار شغلي
استرس بالا منجر به فشار خون زياد، امراضي قلبي، زخم معده و حتي دردهاي مفاصل مي شود، حتي احتمال رابطه بين استرس و سرطان بعيد به نظر نمي رسد. بديهي است بيماريهاي جدي جسماني اثرات شديد بر افراد دارند و هميشه مانند امراض قلبي واضح و آشكار نيستند، ولي مشكلات و پيامدهاي فيزيكي قابل توجهي بر سازمان و كار آن دارند.
ب: مشكلات و عوارض روانشناختي فشار شغلي
مشكلات روانشناختي ناشي از فشار شغلي اگر نگوييم به طورمستقيم حداقل به صورت غيرمستقيم بر عملكرد روزانه فرد اثر مي گذارند. بنابراين اگر مهمتر از مشكلات جسماني نباشند، حداقل از همان درجه اولويت برخوردارند. فشار عصبي شديد ممكن است با خشم، دلواپسي، افسردگي، عصبانيت، بي ادبي و بي حوصلگي همراه باشد. تاثير اين حالتها بر كاركنان موجب تغييراتي در وضعيت روحي و شغلي آنها، به خصوص در ارتباط با كاهش اعتماد به نفس، عدم تمركز فكري، تصميم گيري صحيح، عدم رضايت و در نهايت عملكرد شغلي (9) مي گردد.
ج: مشكلات و عوارض رفتاري فشار شغلي
رفتارهاي مستقيمي كه احتمالا همراه سطح بالاي فشار شغلي هستند، شامل كم خوراكي، پرخوري، مصرف زياد سيگار و مواد مخدر مي باشد. شواهدي كه بدست آمده است اشاره دارد به رابطه اي كه بين فشار شغلي و به خصوص غيبت و ترك خدمت وجود دارد. رها كردن يك شغل پر از فشار مانند پرواز از قفس است و اين پرواز شايد سالمتر از باقي ماندن در يك شغل پر از تنش براي شاغل آن باشد.
رابطه استرس با عملكرد شغلي
لازم به ذكر است كه فشار عصبي خود به تنهايي براي افراد يا عملكرد سازمان بد نيست در حقيقت تحقيقات نشان مي دهد كه ميزان كم فشار شغلي مي تواند حتي عملكرد فرد را بهبود بخشد و وجود استرس تا حدي نتيجه كار را افزايش دهد، ولي پس از آن كار رو به نقصان مي نهد. اين رابطه در نمودار زير نشان داده شده است.
همانطور كه ملاحظه مي شود بري انجام كار به طريق مطلوب ميزاني از استرس موردنياز است. به عبارتي فقدان كامل استرس مساوي است با مرگ.
اگر استرس كمتر از اين ميزان و يا بيشتر از آن شود نتيجه كار كاهش مي يابد.
راههاي كنترل و مقابله با فشارهاي عصبي
براي مقابله و كنترل فشارهاي عصبي راههاي مختلفي وجود دارد كه هركدام با توجه به در نظر گرفتن شرايطي كه موجبات فشار عصبي را فراهم نموده مي تواند به كار رود. البته ميزان و درجه تاثير هريك از اين راهها در كنترل و پيشگيري فشار عصبي متفاوت است. تعدادي از راههايي كه بوسيله آن مي توان فشار عصبي را كاهش داد و با آن مقابله نمود به شرح زير است:
امروزه با درمانهاي خودياري يا انجام امور به صورت شخصي به كمك كلينيك ها، رژيمهاي غذايي و تمرينهاي بدني و اهميت فراواني كه در وسايل ارتباط جمعي براي اين مورد قائل مي شوند، روشهاي مقابله فردي جهت روبرو شدن با فشار رواني مفهوم پيدا مي كند. به عبارتي ديگر اكثر افراد را بايد متقاعد ساخت كه قبول مسئوليتهاي زندگي امري لازم و ايجاد تغييرات عملي در حيات روزمره واجد اهميت است.
تعدادي از فنون خاص كه افراد مي توانند به كمك آن فشار رواني ديرپا و غيرقابل اجتناب را حذف كنند، يا به زندگي معناي زيادتري ببخشند عبارتند از: توكل به خدا در امور، ورزش و فعاليتهاي بدني، استراحت، جلوگيري و كنترل رفتار و اعمالي كه فشارزا هستند و تغيير در ادراگ و نگرش نسبت به مسائل (داشتن ديدي خوشبينانه).
علاوه بر استراتژي هاي فوق بايد اذعان نمود كه امروزه اكثر سازمانهاي بزرگ بر داشتن ساختهاي رسمي بسيار بوروكراتيك و ايجاد فضاي انعطاف ناپذير و غيرشخصي تمايل دارند. اين امر مي تواند به فشار شغلي قابل ملاحظه منجر گردد. هدف استراتژي مقابله مي تواند عدم تمركز و يا ايجاد پويايي سازماني همراه با تصميم گيري مشورتي و جريان اطلاعات به صورت صعودي باشد. از لحاظ نظري اين تغييرات ساختي و فرآيندي مي تواند فضاي حمايت كننده تري براي كاركنان فراهم سازد و فشارهاي شغلي آنان را كاهش داده يا از بروز آن جلوگيري كند.
همچنين تقويت مشاغل چه از طريق بهبود عوامل تشكيل دهنده محتواي شغل نظير “مسئوليت، شناخت امكانات نيل به هدف، پيشرفت و رشد” و چه از طريق بهبود ويژگيهاي اصلي شغل نظير “تنوع مهارت، هويت وظيفه، ماهيت وظيفه، استقلال و بازخور” مي تواند به افزايش انگيزش منجر شود و اين به نوبة خود به كاهش فشارهاي شغلي منجر مي شود. بنابراين با طراحي دقيق شغل مي توان راهي جهت جلوگيري از فشارهاي شغلي تدوين نمود.
همچنين وظيفه مدير است كه نقش فرد را در سازمان دقيقا روشن و تصريح كند. به اين ترتيب كه ليست انتظارات، وظايف و مسئوليتهايي كه به عهده هر فرد است مشخص شود و هرگونه نقطه ابهام در شرح وظايف و نقش فرد از بين برود. از طرف ديگر وظيفه و شغلي كه برعهده فرد واگذار مي شود طوري باشد كه انجام آن نه زياد سخت باشد كه از توان و مهارت فرد خارج باشد و نه اينكه چنان ساده باشد كه كمترين تلاش و انگيزش را براي فرد ايجاد كند؛ به عبارتي شغل وي چالشي باشد.
علائم و نشانه هاي استرس
علائم و نشانه هاي بسياري براي استرس عنوان شده است كه ما به چند مورد به شرح زير اشاره مي كنيم:
بيماريهاي قلبي و عروقي
تحقيقات به عمل آمده يك رابطه قوي بين بيماريهاي قلبي و استرس را نشان مي دهد. در حقيقت بسياري از پزشكان معتقدند كه استرس به خصوص استرس شغلي مهمترين فاكتور در ايجاد تشديد بيماريهاي قلبي مي باشد.
چاقي
بسياري از اشخاص تحت استرس نه تنها بيشتر مي خورند بلكه يك رژيم نامتعادل مصرف مي كنند. چاقي نه تنها يك علامت استرس مي باشد بلكه يك منبع استرس نيز مي باشد. افراد چاق اغلب قناعت خود را از دست داده و يك اعتماد به نفس پاييني دارند كه خود موجب مي گردد در مقابل استرس آسيب پذير باشند.
ديابت
ارتباط بين استرس و ديابت به خوبي شناخته شده است و عكس العمل استرس باعث آزاد شدن قند به داخل خون مي گردد.
اختلالات پوستي
محاسبات آماري نشان مي دهد كه 40% تمام اختلالات پوستي در ارتباط با استرس مي باشد. با اين وجود بسياري پزشكان بر اين باورند كه اين رقم بسيار بالاتر مي باشد.
زخم معده
ارتباط بين استرس و زخم معده پيچيده مي باشد، از يك طرف در اكثر بيماران ايجاد زخم معده در ارتباط با استرس هاي مداوم و سطوح مداوم بالاي اسيد مي باشد و از طرف ديگر بسياري از كساني كه از زخم معده رنج مي برند به استرس بسيار حساس هستند.
سيستم ايمني (سيستم دفاعي)
در ابتدا وقتي استرس ايجاد مي شود سيستم ايمني فعال مي گردد. زماني كه استرس ادامه پيدا مي كند اين سيستم سركوب مي گردد.
اعتياد به الكل
عدم توانايي درمقابله با استرس زندگي مدرن امروزي دليلي است كه بسياري به الكل روي مي آورند تا خستگي، اضطراب و فشار زندگي را تسكين دهند.
اعتياد به دخانيات
سيگار كشيدن يك پاسخ متداول و مضر به استرس است. بيشتر افراد دچار استرس براي به فراموشي سپردن آن دخانيات را مؤثر مي دانند.
اختلالات فكري
يكي از نشانه هاي استرس وجود اختلالات فكري، عدم تمركز و دقت در مسائل مختلف مي باشد، به طوري كه استرس نوعي سردرگمي براي افراد به بار مي آورد.
بي خوابي
يكي ازعلائم زودرس استرس اختلال درخواب مي باشد. استرس بدن را در يك حالت تحريك شده قرار مي دهد و از خوابيدن جلوگيري مي كند.
اعتياد دارويي
در روبرو شدن با استرس بسياري از افرادبه درمان دارويي روي مي آورند كه متاسفانه فقط علائم را از بين مي برد و علت اصلي اختلال را روشن نمي كند.
كمردرد و سردرد
يكي از نشانه هاي استرس وجود درد در ناحيه سر و عضلات و مفاصل (كمر) مي باش كه تا حد زيادي بر فرد تاثير گذاشته و او را رنجور مي سازد.
مشكلات جنسي
استرس تاثير زيادي بر فعاليت جنسي در افراد دارد . حتي به عبارتي فعاليت جنسي هم در مردان و هم در زنان به وسيله استرس از بين مي رود.
خستگي روحي و جسمي
يكي ديگر از نشانه هاي استرس خستگي روحي و جسمي بيش از حد مي باشد كه تاثير زيادي بر افراد و عملكرد آنان دارد.
تنش عضلاني
تنش عضلاني بيش از حد هم مي تواند يك پاسخ به استرس و هم يك علامت براي استرس باشد. تحت استرس زياد به نظر مي رسد فشار زيادي به عضلاتمان وارد مي آيد.
پي نوشت ها:
1- Strees Management11-
2- 2- Efficiency
3- 3- Productivity
4- 4- Effectiveness
5- 5- Distress
6- 6- Eustress
7- 7- Personal Relation
8- 8- Creativity
9- 9- Job Performance