خار چشم دشمنان

يك هفته بعد از پيروزي انقلاب مردمي ايران در بهن 57 حزب جمهوري اسلامي اعلام موجوديت كرد. فعاليت هاي ياران امام در حزب جمهوري اسلامي به گونه اي بود كه از ابتدا عده اي منافق(يا جاهل) خصوصاً بني صدر آن را مخالف منافع خود مي ديدند. لذا كارشكني و دشمني با اعضاي حزب را در دستور كار خود قرار دادند. ترورها، تبليغات منفي، شايعات وشعارهاي بي اساس و… كه در تاريخ انقلاب اسلامي نگاشته شده است سند معتبري بر اين كارشكني هاست. حزب جمهوري اسلامي در هفتم تيرماه سال 60 ميزبان جمعي از مسئولان بلند پايه نظام و ياران نزديك امام امت بود. در اين جلسه علاوه بر آيت الله بهشتي رئيس ديوان عالي كشور، سي تن ازنمايندگان مجلس شوراي اسلامي، چهار تن از وزرا و دوازده نفر ازمعاونين وزيران حضور داشتند كه اين زمان موقعيت مناسبي براي منافقين ازخدا بي خبر بود كه امت مسلمان را از مردي به بزرگي يك ملت محروم سازند. عامل اصلي انفجار حزب جمهوري اسلامي استكبار جهاني به سركردگي امريكا بود. در واقع آنها وقتي نتوانستند از پيروزي انقلاب اسلامي جلوگيري كنند، به توطئه براندازي و كارشكني روي آوردند. محمد‌رضا کلاهی دانشجوی دانشگاه علم و صنعت عامل انفجار بود. وي بعد از انقلاب به سازمان مجاهدین خلق پیوست و بعد پاسدار کمیته انقلاب شد. سپس به داخل حزب جمهوری اسلامی راه پیدا کرد و مسئول حفاظت حزب و مسئول دعوت‌ها برای کنفرانس‌ها و جلسات شد. او بمب را با کیف دستی خود به داخل جلسه حزب انتقال داد و دقايقی قبل از انفجار، از ساختمان خارج شد. پس از انفجار نیز مدتی در منزل یکی از اعضای سازمان مجاهدين مخفی شد و در نهايت از طریق مرزهای غربی کشور به عراق گريخت.

هرچند اتفاقات بعد از شهادت ياران امام در حزب جمهوري اسلامي از يك منظر و آن هم اثبات حقانيت شهيد مظلوم بهشتي و پيروان واقعي خط امام حائز اهميت بود لكن ضايعه از دست دادن مغز متفكر و مجاهد بزرگ آيت الله بهشتي براي مردم دردي جانكاه بود. لذا با بروز اين حادثه ملت ايران با برگزاري مجالس با شكوه عزاداري بخشي از حق شهيد مظلوم را ادا نمودند و نفرت عميق خود را از منافقين و دشمنان اسلام آشكار ساختند. شهادت بهشتي براي او مبارك بود كه به ديدار معبود شتافت و حقانيت او را به اثبات رساند و خون شهيد چهره ي واقعي عده اي مزور را براي ملت نمايان كرد كه بعدها در تاريخ انقلاب اين شهادت براي مردم -چون هر نوع شهادت مجاهدانه ديگري- روشنگر و جريان ساز شد. بعد از تدوين قانون اساسي، شكل گيري مجلس، قدرت يافتن ارتش و سپاه و حضور فعال حزب جمهوري اسلامي پايه هاي اساسي نظام به دست نيروهاي انقلابي و متدين افتاد.در اين زمان گروهك هاي داخلي كه از سوي مردم و مسئولين رانده شده بودند همه ي دشمني و بغض خود را متوجه حزب جمهوري اسلامي و دبير كل آن آيت الله بهشتي كردند. بنابراين اجراي برنامه اي مختلف تبليغاتي و ترور شخصيتي براي حذف ايشان و ديگر اعضاي حزب در دستور كار منافقين نظام اسلامي قرار گرفت. تا درنهايت واقعه هفت تير به وقوع پيوست. موارد زير را مي توان به عنوان مهمترين دلايل فاجعه هفتم تير ذكر كرد:
• موفقيت هاي نيروهاي انقلابي و خط امام در عرصه سياسي و اجتماعي كشور
• پيروزي هاي نظامي كشور در جنگ تحميلي
• سازش ناپذيري و صراحت نيروهاي اصيل خط امام و عدم رعايت اصول حفاظت از مسئولين و شخصيت هاي نظام
• حركت مسلحانه منافقين و نفوذ آنان در نهادها و ارگان هاي انقلابي
• تأثير تبليغات منفي و سانسور فكري گروه هاي محارب و اعضاي آن ها
و چه زيبا امام (ره) بهشتي را تفسير مي كند: “بهشتي، مظلوم زيست و مظلوم مُرد و خار در چشم دشمنان اسلام بود. مراتب فضل ايشان و مراتب تفكر ايشان و مراتب تعهد ايشان برمن معلوم بود. بهشتي، يك ملت بود.من بيش‏تر از بيست سال ايشان را مي‏شناختم و برخلاف آن چه اين بي‏انصاف‏ها در سراسر كشور تبليغ كردند و مرگ بر بهشتي گفتند، من او را يك فرد متعهد، مجتهد، مدير، علاقه‏مند به ملت، علاقه‏مند به اسلام و به درد بخور براي جامعه خودمان مي‏دانستم.”

روزنامه شهرآرا – شماره 878

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *