بازنمایی مدیریت راهبردی ولایت فقیه درکارآمدی نظام جمهوری اسلامی ایران- چكيده: يکي از ارکان و دستاوردهای مهم انقلاب اسلامي که توانسته عليرغم همة توطئهها و تهاجمات گسترده و متنوع دشمنان، بيش از سه دهه با اقتدار و موفقيت استمرار يابد و حرکت رو به جلو و پيشرفت و تعالي را در همه ابعاد ادامه دهد و براي تحقق و دستيابي به اهداف داخلي و جهاني انقلاب گامهاي بزرگ و اساسي بردارد، رکن ولایت فقیه یا مديريت و رهبري انقلاب است.
نگارنده در این نوشتار با اقرار به عظمت و گستردگی موضوع و نیز مفروض دانستن جایگاه اصل ولایت فقیه در جمهوری اسلامی، به تبیین و بازنمایی مدیریت راهبردی ولایت فقیه درهدایت و کارامدی نظام جمهوری اسلامی ایران پرداخته و در پایان در نتیجه گیری، به ارائه برخی راهکارها اقدام نموده است.
واژههاي كليدي:بازنمایی، مدیریت راهبردی، ولایت فقیه، هدایت، نظام جمهوری اسلامی
مقدمـه
“مکتب، ولايت فقيه، وحدت مردم” عناصري هستند که در به ثمر رساندن انقلاب اسلامي مردم ايران و تداوم و تحکيم آن نقش اساسی دارند “مکتب اسلام” که به حرکت ها، هدف بخشيد و “رهبري ولايت فقيه”، که استقامت در اين مسير را تضمين ساخت و “وحدت مردم”، برکتي بود که باعث میشد کوچکترين حرکت آنان در راه کسب حقوق حقه خويش، بزرگ جلوه نمايد.
در این عرصه، ولایت فقیه، محوریترین و کلیدیترین رکن نظام جمهوری اسلامی ایران است. رکنی که با هوشیاری، تیزبینی، درایت و جامعنگری رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران امام خمینی(ره) در این نظام جای گرفته و طی بیش از سه دهه گذشته کارایی و کارامدی خود را در اداره حکومت، حل مشکلات کلان حکومتی، شناسایی و خنثی کردن توطئه ها، مهار، کنترل و مدیریت بحرانها و صیانت از انقلاب اسلامی، نظام جمهوری اسلامی و قانون اساسی نشان داده است. درست به همین دلیل معمار بزرگ انقلاب اسلامی با تکیه و تاکید بر این اصل مترقی، مردم را به حمایت و پشتیبانی از آن فرا خواندندکه ” پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکتتان آسیبی نرسد”. (رک: بی نام، 1381 ،2)
ولايتمحوري تا به حال علاوه بر حفظ اصول انقلاب و ارزشهاي ديني آن و استمرار حرکت در صراط مستقيم اسلامي، دشمنان را ناکام و دوستان انقلاب را اميدوار ساخته است و بديهي است هرچه اهتمام و عمقبخشي به اين رکن اساسي بيشتر گردد انقلاب اسلامي و نظام برآمده از آن استحکام بيشتري يافته وتهديدات را خنثي و چشمانداز آينده را روشنتر ميسازد. (حاج صادقی، 1387)
در اين نوشتار برآنيم تا با واکاوی نقش راهبردی ولايت فقيه در هدایت و کارامدی جمهوری اسلامی ايران در بیش از سه دهه گذشته، ابعاد و عظمت اين نقش وتاثير آن را مورد بررسی قرار دهيم.
بیان مساله
در تحلیل چگونگی و چرایی پیروزی انقلاب اسلامی ایران، در یک نگرش سیستمی شاهد نقشآفرینی عوامل متعددی هستیم این عوامل عبارتند از:
1- نصرت، عنایت و هدایت خداوند.
2- آموزههای دین اسلام و تفکر عاشورایی امام حسین(ع) (مکتب).
3- وحدت، فداکاری و ایثارگری مردم (امت).
4- رهبری حضرت امام خمینی (ره) (امامت)(نصری،1388، 26)
همچنین در یک نگاه کلان، برای هر انقلابی، میتوان پنج مرحله کلی را ترسیم نمود:
1. (تکوین) و پیش زمینه ها و پیدایش انگیزههای تحول در ساختار نظام موجود. 2. (تخریب) و تلاش برای سرنگونی نظام پیشین و پیدایش نظام مطلوب. 3. (تأسیس) و بنیاد. 4. (تثبیت) و قانونمند ساختن نهادها و تشکیلات جدید براساس اهداف انقلاب و تحکیم مواضع. 5. (تداوم) و نگهبانی از دستآوردهای انقلاب و مبارزه با آفات، تحریف ها و کارشکنی ها. انقلاب اسلامی ایران، به رهبری امام خمینی، چهار مرحله از مراحل فوق را پشت سر نهاده و اینک، در کار تداوم و نگهبانی از دستاوردهاست که مرحله پنجم است. امروزه نظام جمهوري اسلامي ايران در جايگاه نخستين تجربه حكومت اسلامي طي قرن هاي اخير و تنها نسخه نظام سياسي بر محور ولايت و رهبري فقيه، در بيش ازسه دهه شكلگيري خود است.
با نگاه و رویکرد سیستمی ” كشوروجامعهای كه درآن مستقراست،يك مجموعه، نظام ويك سيستم محسوب میشود.اين مجموعه شاملزيرمجموعه هاي فراواني است وهركدام ازاين زيرمجموعه هانيزبه نوبةخودداراي زيرمجموعه هاي ديگري میباشند. كشوري مهندسي شده است كه همةاين زيرمجموعه هاهم جهت و منسجم بود ويك كل واحدراتشكيل دهند.
دراينصورت (است)كههمهانسانهاييكجامعهبهسمت هدفواحديحركتنمودهوتلاش میكنندوامت میسازند. (آقاولی واسحاقی، 1386، 5) این سیستم در مواحهه با سیستمهای دیگر نیازمند پویایی در عرصههای گوناگون است.امروزه این پویایی با مولفه کارامدی باز مهندسی میگردد. که در حقیقت کارامدی رابطه وثیقی با پویایی و پایایی نظامهای سیاسی دارد.
كارآمدي در يك نگاه كلان پاسخ به سئوال چگونه حكومتكردن است. از نگاه كاركردگرايي اگر همه ساختارها يا نهادها يا عوامل حكومت كارويژههاي خود را به صورت انفرادي و اجتماعي با موفقيت انجام دهند، حكومت كارآمد است. از نگاه ديگر اگر حكومت بتواند اعتماد و رضايت مردم را جلب كند كارآمد است. با رويكرد سيستمي، بقاي درازمدت نظام و توانايي تطبيق آن با شرايط متغير محيطي مبناي كارآمدي است. بعضي هم حكومت كارآمد را حكومتي ميدانند كهاعمال شايسته و صالح از آن صادر شود”. (نبوی1383،9)
در تاریخ معاصر ایران، در بین نخبگان و فرهیختگان و گروههای مرجع فکری جامعه ایران، نقش علما و روحانیان به علت برخورداری از پشتوانه ایدئولوژیک، سازمان وتشکیلات، نهاد مرجعیت تقلید، استقلال مالی، شخصیت کاریزما، نفوذ معنوی و مردمی در تأثیرگذاری بر مهندسی افکار عمومی و نیز نهضتهای اسلامی،نقش تعیین کنندهای بوده است. با شکل گیری انقلاب اسلامی و تاسیس نظام جمهوری اسلامی ،و طراحی ولایت فقیه در ساختار سیاسی کشور، نقش ولایت فقیه به دلیل کارکردها و نقشهای مستعد؛ از جمله رهبری دینی، رهبری سیاسی، مدیر سیاسی جامعه و دولت، رهبر معنوی دفاع و مقابله همه جانبه با تهاجم خارجی، مرزبانی از فرهنگ دینی و گسترش آن، مقابله با تهاجم فرهنگی وخرافه سازیها و فرقهگراییها، تولید علم و جنبش نرمافزاری،مقابله با جنگ نرم و… در مواجهه با مقوله مهم هدایت و کارامدی نظام جمهوری اسلامی به سطوح تحلیلی متفاوتی دست مییابیم.
سطوح شش گانه تحلیلی نقش مدیریت راهبردی ولایت فقیه در هدایت و کارامدی نظام جمهوری اسلامی شامل سطح بینش، قانونی، قدرتی، سازمانی، عمومی و مردمی است که در شرایط امروز نظام جهانی و اتخاذ راهبرد قدرت و جنگ هوشمند از سوی آمریکائیها در برخورد با ایران، تبیین و تحلیل این مقوله یک اصل راهبردی برای جمهوری اسلامی است.
هنگامی که سخن از نقش مدیریت راهبردی ولایت فقیه در هدایت و کارامدی نظام جمهوری اسلامی است، بدون تعریف هر کدام از این واژهها نمیتوان مطلبی را تبیین کرد. مقصود از مفاهیم مدیریت راهبردی، ولایت فقیه، هدایت و کارامدی چیست؟ الگوی نظری ولایت فقیه در نظام جمهوری اسلامی چیست ؟ و بالاخره نقش مدیریت راهبردی ولایت فقیه در هدایت و کارامدی نظام جمهوری اسلامی چگونه است؟
در این مقاله سعی شده سئوال و فرضیه زیرمورد واکاوی قرار گیرد:
اهداف تحقیق
تبیین و بازنمایی مدیریت راهبردی ولایت فقیه در هدایت و کارآمدی نظام جمهوری اسلامی ایران
ابعاد مفهومی
در مفهوم شناسي وتعريف واژگان اصلي، مهمترین مفاهیم کاربردی در این مطالعه عبارتند از :
1- بازنمایی: فرهنگ لغات مطالعات رسانهای و ارتباطی بازنمایی را اینگونه تعریف میکند: بازنمایی عنصری محوری در ارایه تعریف از واقعیت است. به عبارت دیگر، بازنمایی ابزاری برای نمایش واقعیت است. امروزه مفهوم بازنمایی به شدت وامدار آثار استوارت هال است و به ایدهای بنیادین در مطالعات فرهنگی و رسانهای مبدل شدهاست. (سروی زرگر، سایت مرکز تحقیقات و مطالعات رسانهای همشهری)
2- مدیریت راهبردی: دانشمندان علم مديریت، تعاريف گوناگوني از مديريت ارائه كرده اند در تعريفي ، مديريت را عبارت است از «توان هدفگذاري و بهرهبرداري از منابع در جهت تحقق هدف»؛ در اين تعريف از مديريت، مديريت هر مجموعهای از كوچك تا بزرگ را پوشش میدهد ؛ زندگي شخصي و فردي، زندگي خانوادگي، مديريت يك بنگاه اقتصادي، مديريت يك شهر، مديريت يك كشور و مديريت كل جهان را میتوان در قالب اين تعريف از مديريت، مديريت كرد.
بر این اساس مدیریت راهبردی ،تصمیماتو فعالیتهای یکپارچه وتوان هدفگذاري و بهرهبرداري از منابع در جهت توسعه راهبردهای مؤثر و اهداف کلان است.
3- ولایت فقیه: ولایت در اصطلاح سیاسی به مفهوم حکومت کردن و اجرای اوامر و قوانین الهی بر مسلمین است و ولایت سیاسی به مفهوم عهده داری اداره کشور و مدیریت سیاسی جامعه میباشد (جوادی آملی، 1375 ،50 -80) و نیز ولایت در اصطلاح کلامی به معنای ولایت مکتب و ولایت فرزانگان است. ( عمید زنجانی، 1373، 326)
با این توصیف، حکومت، زعامت و تصدی اداره امور اجتماعی و سیاسی مسلمین توسط عالم دینی (فقیه) را اصطلاحا ولایت فقیه مینامند. همچنین به حکمرانی فقیهان عادل بر مبنای مصلحت قاطبه مسلمین و در راستای اجرای مقررات اسلامی، ولایت فقیه اطلاق میگردد. بر این اساس، تنها عالمان دین صلاحیت تصدی زعامت حکومت اسلامی را دارند. (همان، 337)
4- هدايت در لغت به معناي دلالت و راهنمايي، توأم با لطف و دقت است. وآن را به دو شعبه تقسيم كردهاند: الف) ارائه طريق ب) ايصال به مطلوب. به عبارت ديگر گاه انسان راه را به كسي كه طالب آن است با دقت تمام و لطف و عنايت نشان ميدهد، اما پيمودن راه و رسيدن به مقصود بر عهده خود اوست. ولي گاه دست طالبان را ميگيرد و علاوه بر ارائه طريق، او را به مقصد ميرساند. آنچه در آموزههاي ديني در مفهوم«امامت» آمده است، فقط ارائه طريق نيست بلكه ايصال الي المطلوب نيز ميباشد. در حالي كه مفهوم«رسول» فقط دلالت بر ارائه طريق ميكند.(شعبانی ساروئی ،1386، 39) در این مطالعه راهبری ولی فقیه در سطح استراتژیک مد نظر است.
5- كارآمدي: كارآمديبه وجه عمومي دولت بر ميگردد، لذا دولتي كارآيي دارد كه كارويژههاي عمومي خود يعني حفظ همبستگي اجتماعي و سياسي، حل كشمكشها و منازعات، دستيابي به اهداف كلي حكومت و تطبيق با شرايط جديد و متحول را بتواند با موفقيت به انجام رساند. (آلموند و پاول،5-6)
نویسنده كتاب جامعهشناسي سياسي، نظام سياسي كارآمد را چنين تعريف ميكند: وقتي نظام سياسي كارآست كه كارويژههاي خاص خود را بخوبي انجام دهد. (بشيريه، 1381، 86- 87)
از نظر پارسونز كارآمدي يعني توانايي كلي نظام سياسي براي بسيج منابع در جهت نيل به اهداف نظام اجتماعي است. بنابر این كارآمدي نظام سياسي عبارتست از توانايي نظام سياسي براي بسيج منابع در جهت انجام كارويژههاي خود،( بشيريه، ، 1381، 86-87 ) بطور موفقيتآميز. (آلموند و پاول،389)
6- نظام جمهوری اسلامی: مجموعهاي از نهادها و ساختارها است كه جمهوری اسلامی به وسيله آن اهداف جمعي خود را در سطح داخلي و بينالمللي تعقيب ميكند.این مجموعه فقط شامل نهادهايي چون قواي مقننه، مجريه و قضائيه نميشود، بلكه همه ساختارهاي کشور مثل احزاب، گروههاي ذينفع و رسانههاي ارتباطي و… را نيز در بر ميگيرد.
مباحث نظری
در بازنمایی مدیریت راهبردی ولایت فقیه درهدایت نظام جمهوری اسلامی ایران، با مفروض دانستن جایگاه نظام ولایت فقیه درجمهوری اسلامی، مدیریت راهبردی ولایت فقیه در هدایت و کارامدی نظام جمهوری اسلامی ایران طرح میگردد.
بازنمایی مدیریت راهبردی ولایت فقیه در هدایت و کارامدی نظام جمهوری اسلامی ایران
آنچه در فرآیند انقلاب اسلامی به عنوان مولفه اساسی در تحقق آرمانهای انقلاب مطرح است، مقوله ” رهبری و ولایت فقیه ” است. در جمهوری اسلامی، ولایت فقیه نقش تعیین کنندهای در سیاست گذاری، نظارت، هدایت و اجرای آرمان ها، اهداف و در حقیقت تعیین سرنوشت کشور و کارامدی نظام اسلامی دارد .
حکیم و تئوریسین انقلاب اسلامی در ترسیم حرکت تکاملی انقلاب اسلامی الگوی جامعی را در سالهای گذشته تبیین نموده اند که مروری بر آن میتواند موقعیت حساس امروز انقلاب اسلامی را در این سیر تکاملی مشخص نماید. مقام معظم رهبری در فراز هایی از سخنان خویش در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام، ضمن اشاره به اهداف متعالی اسلام و انقلاب اسلامی، سیر تکاملی تحقق عینی این اهداف را در پنج گام ترسیم نمودند، که عبارتند از:
ا- تحقق انقلاب اسلامی: ایشان گام اول در فرآیند طولانی و دشوار اهداف انقلاب اسلامی را پیروزی انقلاب اسلامی دانستند.
2- تحقق نظام اسلامی: بعد از تحقق انقلاب اسلامی، تحقق نظام اسلامی است که طرح مهندسی و شکل اسلامی رادر کشور ایران پیاده کرده است. انقلاب اسلامی، توانست با براندازی نظام 2500 ساله شاهنشاهی، نظامی دینی و مردمی را جایگزین نماید و ساختارهای گوناگون نظام بر اساس الگوی جدید طراحی و تحقق دهد.
3- تحقق دولت اسلامی: در این دوره نظام اسلامی در صدد است تا منش و روش دولتمردان و کارگزاران نظام اسلامی را طبق الگوهای اسلامی تطبیق دهد .در این نگاه، دولت به معنای عام آن یعنی هیات وزراء، قوای سه گانه و مسئولان کشور مد نظر است، نه صرفاً قوه مجریه.
4- تحقق کشور اسلامی: در این مرحله با تحقق دولت اسلامی، مدل والگویی تمام عیار از کشور اسلامی در ایران طراحی و عملیاتی میگردد. آثار و دستاوردهای تحقق کشور اسلامی عبارت است از استقرار عدالت، رفع تبعیض، ریشه کن کردن فقر، ایجاد عزت حقیقی برای مردم و ارتقاء جایگاه ایران در روابط بین الملل.
5- تحقق دنیای اسلامی: با تحقق کشور اسلامی و ارائه مدلی از نظام اسلامی، ملتهای دیگر شیفته وفریفته الگوی ایران اسلامی در سراسرجهان خواهند شد و نظامهای اسلامی در دیگر کشورها بر اساس وعده الهی، با برپایی انقلاب و حاکمیت جهانی مهدی(عج) تحقق خواهد یافت .
بی تردید و به جرات میتوان مدعی بود، نقش رهبری و ولایت فقیه در نیم قرن اخیر انقلاب اسلامی در ایران (از شکل گیری تا شکوفایی و تمدنسازی)، نقش بیبدیل تعیین کنندهای است.
مهمترین ابعاد نقش و کارکردهای ولایت فقیه در انقلاب اسلامی را میتوان در حوزه ها و سطوح زیر تبیین نمود. این موارد عبارتند از:
1ـ رهبری دینی: در تاریخ کشورمان حوزه و روحانیت، همواره به عنوان متولیان اصلی هدایت دینی در جامعه بودهاند. یکی از کارکردهای ولایت فقیه در انقلاب اسلامی، مرجعیت رسمی تبیین ارزشها و تثبیت باورهای دینی و استنباط و افتای احکام دینی خصوصا احکام حکومتی بوده است.
2ـ رهبری سیاسی: مبارزه با طاغوت و قدرتهای چپاولگر خارجی در نیم قرن اخیر؛ از قیام 15 خرداد، پیدایش انقلاب و تاسیس نظام اسلامی و بسیج تودهها در عرصه مبارزات سیاسی، با رهبری ولایت فقیه بوده است.
3ـ مدیر سیاسی جامعه و نظام: حضور ولایت امر و امامت امت در راس نظام جمهوری اسلامی با توجه به شکلگیری نظام جمهوری اسلامی در ایران در سه دهه گذشته بیشتر آشکار گردیده است.
4ـ رهبری معنوی دفاع و مقابله با تهاجم بیگانه: نقش ولایت فقیه در بسیج کنندگی مردم ایران در مقابله با تهاجم خارجی در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، و ترغیب و تهییج ایرانیان علیه متجاوزان خارجی مثالزدنی است.
5ـ توسعه و مرزبانی از فرهنگ دینی: در طول تاریخ همواره یکی از رسالتهای اساسی روحانیت، حراست از کیان اسلام و توسعه فرهنگ اهلبیت به اقصی نقاط جهان بوده است. از شیخ مفید و شیخ مرتضی تا عصر امام خمینی و آیت الله خامنه ای، ارزشهای دینی را روحانیت ضمن پاسداری با صلابت و حکمت از فرهنگ دینی، موفق به گسترش آن برای تمامی تشنگان حقیقت در سراسر جهان شده است.
6ـ مقابله با تهاجم فرهنگی: دشمنان قسم خورده، راهبرد اندلسی کردن ایران و نیز استحاله سازی فرهنگی با بهرهگیری از جریانات جعلی و نیز تحریف مقدسات اسلامی با فرقهسازی درصدد تضعیف کارآمدی و نفوذ اسلام و کاهش قدرت الهامبخشی اسلام سیاسی اهل بیت بودهاند بر این اساس ولایت فقیه به عنوان دیدبان قدرت نرم انقلاب و طبیب اصلی کشور در مواجهه با ویروسهای داخلی و خارجی، مردم را به هوشیاری، بصیرت افزایی و عمقبخشی معرفت دینی دعوت کردهاند.
7ـ تولید علم و جنبش نرمافزاری: ولایت فقیه به عنوان ایدئولوگ و تئوریپرداز انقلاب، همواره در طول تاریخ انقلاب، ضمن تولید گفتمان و اندیشههای متناسب با نیازهای انقلاب، همواره در ترغیب فرهیختگان در عرصه تولید علم و جنبش نرم افزاری متناسب با نیاز جامعه خصوصا نیازهای فکری جوان، همواره پیشتاز بوده است.
8- وحدت و همگرايي ملي: مهمترين ظرفيتهاي دستيابي به وحدت و همگرايي ملي در ایران را بايد در موقعيت سرزمينی و تاريخي، موقعيت زباني ـ فرهنگي، دين و مكتب اسلام، قانون اساسي، مشروعيت قانوني و مردمي، منافع ملي، دشمن مشترك، خودآگاهي ملي، مردم سالاري و … جستجو كرد. اما در میان همه این عوامل مهمترین عنصر نقشآفرین در تجمیع تمامی این عوامل را باید در قدرت بینظیر ولایت و رهبری حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبري جستجو کرد.
9ـ عبور نظام از فتنه ها: در طول سه دهه گذشته پیدایش فتنههایی از جنگ گنبد و ترکمن صحرا ،تا غائله مهدی هاشمی و منتظری در عصر امام، و از فتنه 18 تیر 78 تا فتنه سبز 88 ، مهمترین عنصر افشاگر و خنثی کننده فتنهها، اشارات و رهنمودهای ولایت فقیه در جمهوری اسلامی بوده است.
10- سایر موارد: از دیگر کارکردهای ولایت فقیه عرصههایی چون: قضاوت، قانونگداری، تحزب، ساماندهی معنوی امور حج، کارکرد رسانهای و هنری، ارتباط معنوی حوزه و دانشگاه ، احیای فرهنگ امر به معروف و نهی از منکر، زنده نگهداشتن روح عاشورایی و انقلابی، تهذیب اخلاق و تقویت فضای معنوی جامعه، تعیین سیاستهای نظام، مهندسی فرهنگی جامعه، تقویت عمق استراتژیک انقلاب و… بوده است.
سطح بندی نقش مدیریت راهبردی ولایت فقیه در هدایت و کارامدی نظام جمهوری اسلامی
در مواجهه با مقولات مهمی چون «هدایت و کارامدی نظام جمهوری اسلامی» و بررسی نقش مدیریت راهبردی ولایت فقیه در آن میتوان به تلاش برای درک همه جانبه آن اقدام کرد. منظور از درک همه جانبه بررسی پدیده از منظرهای مختلف و آشنایی با ابعاد مختلف آن است تا از این طریق بتوان به ساختار ترکیبی و کامل از پدیده بدست آورد.
بر این اساس شش سطح تحلیلی (افتخاری، 1382، 162) متفاوت (اما مکمل یکدیگر) را در بحث نقش مدیریت راهبردی ولایت فقیه در هدایت و کارامدی نظام جمهوری اسلامی میتوان تمییز داد و به صورت مستقل مورد بررسی قرار داد. این سطوح شش گانه عبارتند از:
1) سطح بینش:عنصر عقیده و باورهای ذهنی نقش بنیادینی را در شکلگیری جوامع و در پی آن انسجام و قوت روحیه جمعی ایفا مینماید. به عبارت دیگر، جامعه انسانی، اساساً بدون ایدئولوژی معنا و مفهوم پیدا نمیکند. (افتخاری، 1382، 179) بنابراین هدایت و کارامدی نظام جمهوری اسلامی، به طور طبیعی از این حکم مستثنی نبوده و هر جامعهای برای کارامدی نظام نیازمند یک فلسفه وجودی ایدئولوژیک میباشد که در جوامع اسلامی، دین اسلام این نقش را ایفا مینماید.
بنیاد هدایت و کارامدیدر اندیشه و گفتمانهای اندیشمندان اسلامی بر بسترهای ایدئولوژیک استوار است. در سطح بینشی نمودهای هدایت و کارامدی را در اجماع کلیه بازیگران بر اصل محوری و بنیادین مکتب و ایدئولوژی اسلامی میتوان یافت.
نقش مدیریت راهبردی ولایت فقیه در تبیین، فرهنگسازی و گسترش، توسعه و تعمیق معرفت دینی نقش بیبدیلی است. با توجه به فطری بودن وتکامل بخشی اسلام به عنوان یک دین کامل و ابراهیمی و منطبق کردن تمام ابعادزندگی اجتماعی انسان بر پایه دین و به عبارتی ساری و جاری ساختن همه رفتارها و شیوههای زندگی بشری در عرصههای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی بر مبنای دین و حاکم ساختن دینمداری در رفتارهای فردی و اجتماعی، این اعتقاد و التزام مبنای اساسی در سعادتمندی جوامع در طوفان اختلافات وتضادهای گوناگون بشری است. مؤلفه ایدئولوژیک بالاترین سطح هدایت و کارامدی را در جامعه امروز بشری فراهم مینماید.
فلسفه وجودي نظام جمهوري اسلاميبه عنوان يك نظام كاملاً ديني و با خاستگاهي الهي ـ مردمي، حركت در چارچوب اسلام و پاسخگویی به مطالبات و انتظارمردمی است.در حقیقت كارآمدي مديريت و حكومت در نطام جمهوری اسلامی، تشويق به “عمل گرايي” و الزام بر “آرمان گرايي” و حركت در چارچوب موازين ديني است. (به اهتمام شعبانی، 1389 ، 61- 60)
تبيين پايههاي اعتقادي و ايدئولوژيك هدایت و کارامدی جمهوری اسلامی، بر اساس آموزههاي قرآني براي توجيه و مهندسي افكار عمومي از سوي علماء و روحانيون در مراكز جمعه و جماعات و امثالهم از ضرورتهای امروز جمهوري اسلامي ايران است.
2ـ سطح قانوني (حكومتي):اصولا گفتهاند «حيات جمعي بدون قانون اساسا ميسر نيست. در جمهوري اسلامي ايران كه قوانين اساسي و عادي آن برخاسته از پشتوانههاي مكتبي است، رعايت قانون و برابري همگان در برابر قانون، اصل اساسي و بدين لحاظ ميتوان گفت قانون يكي ديگر از ملاكهاي هدایت و کارامدی است. التزام به قانون و پايبندي به آن برای رهبران و کارگزاران نظام اسلامی عامل ارتقای کارامدی جمهوری اسلامی است.
نقش ولایت فقیه در تبيين، توجيه، هدايت و گفتمانسازي قانون اساسي و ديگر قوانين موضوعه كشور در مناسبتهاي سياسي، فرهنگي نقش اساسي و تعيين كننده بوده است. فرهنگسازي از قانون اساسي به منزله سند ميثاق ملي و مرجع و محور سياسي و حقوقي کارامدی، ميتواند در گفتمان قانونگرايي و پايبندي آحاد جامعه به قانون اساسي و ايجاد روح همگرايي ملي و كارآمدي حاكميت ديني نقش تعيين كننده داشته است.
3ـ سطح قدرتي (قدرت سياسي):مراد از قدرت سياسي همه اجزا عناصر و اركان حاكميت نظام است كه در جايگاه رهبري نظام، قواي سه گانه، نيروهاي مسلح و ساير نهادها و مراكزي كه وابسته به حاكميتاند قرار دارند و در تصميمات، اقدامات و تدابير خرد و كلان، حاكميت نقشي ايفا ميكنند. قدرت سياسي داراي عرصهها و لايههاي مختلفي است عرصههايي كه ميتواند تأثيرگذاري و نقش ولایت فقیه در قدرت سياسي را تعيين كنند عبارتند از:
1ـ انديشه سازي، نظريه پردازي، توليد فكر و ارائه الگوهاي مورد نياز و تعيين كننده در حاكميت.
2ـ سياستگذاري، هدايت، رهبري كلان، مديريت عالي نظام سياسي و نيز نظارت مؤثر و كلان.
3ـ فرهنگسازي، هدايت ذهنيت عمومي جامعه به خصوص نخبگان، هنرمندان، روشنفكران، اصحاب قلم و رسانهها و ….
4ـ تربيت نيروهاي توانمند و شايسته براي تصدي جايگاههاي مهم و تشكلهاي مناسب براي هدايت قدرت سياسي
5ـ نظارت بر قدرت و پيشگيري از انحراف، فساد، تبعيض، ناراضيتراشي و …
6ـ تصديگري و بر عهده گرفتن مسئوليتها و احراز پستهاي وزارت، وكالت، مديريت و …
اگر فلسفه اصلي و كاركرد مطلوب ولایت فقیه را «تلاش علمي، تربيتي و اجتماعي براي ديني كردن جان و جهان بشري» بدانيم، حضور ولایت فقیه در قدرت سیاسی نيز بايد در همين راستا تبيين و تعيين گردد. (ذوعلم، 1384، 3) براین اساس، یکی از دلایل کارامدی نظام جمهوری اسلامی به اقرار دوست و دشمن، نقشآفرینی ولایت فقیه در عرصههای گوناگون حاکمیت جمهوری اسلامی در سه دهه گذشته بوده است.
4ـ سطح سازماني (اداري):منظور از آن، ساخت اداري يا همان بوروكراسي است كه مجموع سازمانهاي اداري وابسته به دولت را كه در جامعه و تنظيم امور، حكومت را ياري ميرسانند، شامل ميشود. آنچه در اينجا مهم مينمايد نقشي است كه روحانيت در ايجاد همگرايي در جامعه ايفا مينمايد. اين نقش به ميزان زيادي با مفهوم بنيادين كارآمدي مرتبط است. (افتخاري، 1382، 193)
در طول ساليان پس از پيروزي انقلاب اسلامي يكي از كاركردهاي ولایت فقیه، ارائه راهكارهايي براي تقويت كارآمدي دستگاهای اجرايي در كشور و رفع مسايل و نيازمنديهاي مردم وافزايش رضايت آنان و در نتيجه افزايش کارآمدی بوده است. در بينش حضرت امام(ره)، مردم ولينعمتان انقلاب بوده و هم دستاوردها مديون ايستادگي و نظر مساعد مردم بوده، لذا عدم ايجاد اختلاف و تعارضات بين مسئولان نظام و حفظ روحيه خدمتگزاري و حفظ رابطه سالم با مردم، الگويی از کارامدی سازمان اداري كشور ميباشد.
يكي از نقشهاي تأثيرگذار ولایت فقیه، طراحي گفتمانهايي خصوصا ازسوي رهبري انقلاب در جهت هدايت جامعه به سوي كمال مطلوب و انسجام بخش جامعه و كارآمدي حاكميت ديني نظام جمهوري اسلامي بوده است. در دهه اول انقلاب مهمترين گفتمان سازيهاي حضرت امام(ره) عبارتند از: گفتمان جمهوري اسلامي، گفتمان جهاد و شهادت، گفتمان ولايت مطلقه فقيه، گفتمان اسلام ناب محمدي (ص)، گفتمان شيطان بزرگ، گفتمان بسيج، گفتمان نه شرقي نه غربي و… بوده است.
در دهه دوم تا چهارم انقلاب اسلامي مهمترين گفتمانهاي مطرح شده از سوي مقام معظم رهبري شامل: گفتمان خواص و عوام، گفتمان ريزش و رويش، گفتمان خودي و غيرخودي، گفتمان اصولگرايي و اصولگرايي مصلحانه، نامگذاري سالها به مفاهيم و معارف اسلامي و انقلابي، گفتمان مردم سالاري ديني، معنويت گرايي (نوسازي معنوي)، همبستگي ملي، چشم انداز نظام، چرا مذاكره نه؟ گفتمان دولت اسلامي، جنبش نرمافزاري و نهضت توليد علم، مشاركت عمومي،اتحاد ملي و انسجام اسلامي، گفتمان عدالتخواهي، گفتمان خدمت رساني بيمنت، گفتمان توسعه و عدالت، گفتمان الگوی مصرف، گفتمان همت و کار مضاعف و … بوده است.
از پيامدها و نتايج اين گفتمان سازي تحرك و پيشرفت، شوق و اميد در كشور، عبور از چالشها و بحرانها، تحولآفريني و اصلاح در كشور به منظور كارآمد سازی نظام اسلامي بوده است.
5ـ سطح عمومي:حوزه عمومي دلالت بر فضاي ارتباطي بين قدرت حاكمه و مردم دارد كه مجموعهاي از كنشها و نهادهاي فرهنگي بوده که شاخصه بارز آنها «دور از دسترس بودن دولت و همگاني بودن» در آن شكل گرفته و امكان وجود مييابند. كارگزاران اين حوزه عبارتند از: نيروها، طبقات، گروهها و جنبشهاي اجتماعي و نهادها و سازمانها و گروههاي فشار كه به صورت مستقل از دولت، مشغول به فعاليت ميباشند. (افتخاري، 1382، 196) شأن كاربردي حوزه عمومي در راستاي ايجاد كارمدي مؤثر است، چرا كه اين حوزه در پر كردن خلأ بين دولت و ملت تأثيرگذار ميباشد.
در اين سطح، اختلاف سليقه وديدگاه بین جریانهای خودی و آحاد جامعه در سطح روشها بوده ودر سطح مسايل و اهداف، اين گروهها به يكديگر پيوند خورده و بدينوسيله وفاق و اتحاد ملي در عين اختلاف روش معنا و مفهوم مييابد. در اين ارتباط ميتوان كار ويژههاي متنوعي براي كليه بازيگران حاضر در حوزه عمومي برشمرد كه در نهايت بر ضريب «رضایت عمومی و کارامدی» تأثيرگذارند. از آن جمله:
دريافت خواستههاي مردمي و انتقال آنها به حوزه قدرت سياسي
دريافت كاركردهاي دولتي و بيان آنها براي مردم
نظارت بر عملكرد سازمان اداري قدرت و جلوگيري از انحراف و فساد آن
ارتقاء سطح دانش عمومي و آشنا كردن شهروندان با حقوق و تكاليفشان
دريافت پيشنهاد و نظرات كارشناسي و انعكاس آنها به حوزه قدرت جهت بهبود تصميم سازي.
ايجاد هماهنگي بين بازيگران مختلف اين حوزه و هدفمند نمودن آنها در راستاي منافع عمومي. (نوذري، 1382، 526/431)
در اين حوزه طيفي از نهادهاي مدني از جمله رسانهها، دانشگاهها، حوزهها، احزاب و گروههاي سياسي با كار ويژههاي فوق الذكر، قادرند در راستاي پر كردن گسست بين حكومت و مردمو در نتیجه جلوگیری از آسیب ناکارامدی ايفاي نقش نمايند.
در اين ميان جايگاه ولایت فقیه، در جلوگيري از اين گسست وترغيب به وحدت و همگرايي و كنار گذاشتن منازعات و مخاصمات، حساس و سرنوشتساز است.
روحانيت شيعه در طول تاريخ با مختصات خاص خود همواره به عنوان حلقه وصل مردم و حوزه و حوزه قدرت سياسي چه در انعكاس انتظارات عمومي، و هدايت افكار عمومي و نظارت همگاني بر عملكرد دولتمردان و جلوگيري از فساد در انحراف آنان و آشنايي مردم به وظايف خود و چه در تعديل خواستههاي مردمي و انعكاس خواستههاي دولتمردان به بدنه آحاد جامعه، در ادوار تاريخ ايران، خصوصاً در مقاطعي كه روحانیتي در جايگاه قدرت سياسي حضور ملموستري داشته است، اين نقش آشكارتر بوده است.
6ـ سطح مردمي:رضایت، حمايت و اطاعت مردم از فرامين حکومتها، لازمه حكومتها و استمرار آنها در طول تاريخ بوده است. در آموزههاي ديني جمهوري اسلامي ضرورت وجود وحدت در بين آحاد ملت متأثر از مؤلفههاي ديني ووطني، محوريت حكومت اسلامي و ضرورت حمايت از آن اصل حفظ نظام، اصل ولايت فقيه و ضرورت حمايت مردم از آن و … تأكيد شده است.
جلوههاي مختلف از نقش و مدیریت راهبردی ولایت فقیه در کارامدی جمهوری اسلامی در سطح مردمي در چند محور مورد اشاره قرار ميگيرد:
1ـ برپايي و تثبيت نظام سياسي: روحانيان در ايران كه مهمترين نخبگان جوامع شيعي در طول تاريخ بودند و مرجع و راهنماي عمل تودهها به شمار ميآمدند در دو دهه چهل و پنجاه شمسي، با ايجاد تحول اساسي در ديدگاههاي خود، وارد عرصه سياسي ـ اجتماعي شده، خواهان تحقق بخشيدن به آرمانهاي تشيع شدند و به رهبري امام خميني، اقدام به تأسيس نظام سياسي تازهاي نمودند. (نقيب زاده، 1382، 290)
رهبری در مسير ساختن نظام سياسي جديد با چالشهايي مواجه گرديد. در حقيقت ولی فقیه در اولين تجربه كشور داري توانست نظام اسلامي را از چالشهای گوناگون به سلامت عبور دهد. به عبارت ديگر در ايجاد کارامدی انقلاب، چه در مرحله پيدايش نظام اسلامي و چه در مرحله تثبيت آن، نقش بسيج كنندگي فقط به دست والای ولایت فقیه امكانپذير بود.
2ـ مقابله با متجاوزين خارجي: آنچه براي ولایت فقیه آزمون ارزشمند و پرافتخار به حساب ميآيد، حماسه هشت سال دفاع مقدس است. در حقيقت اين جنگ سبب شد تا بسيج انقلابي به بسيج در راه جنگ متصل شده ارزشهاي جامعه با خون، در دل جامعه حك شود. استراتژي حفظ و نگهداري ارتش در مقابل شعار انحلال ارتش گروهكها از سوي امام و رهبران روحاني انقلاب، تسخير قلوب ارتشيان توسط امام و حضور روحانيت در جبههها و مديريت دفاع مقدس توسط روحانيت، نقش تبليغي و تشويقي آنان در جبههها، نشان از كارآمدي نقش ولایت فقیه در همگرايي ملي در مواجهه با بحرانهاي داخلي و خارجي بوده است.
3ـ مواجهه با جنگ رواني و سياسي: نقش آگاهي بخشي و روشنگري ولایتفقیه در تحولات ملی و فراملی چون: مسايل انتخابات، جنگ نرم و فتنه، انرژي هستهاي، بحث لبنان، فلسطين، عراق، تهدیدات آمریکا و … كه دشمن با جنگ رواني درصددايجاد فضاي ارعاب و تهديد و فضاسازي عليه حاكميت جمهوري اسلامي در طول سه دهه گذشته بوده است، نقش ولایت فقیه در پيشگيري و مقابله با ترفندها و سناريوهاي رواني دشمن بنيادين و اساسي بوده است.
4ـ تهاجم فرهنگي: در طول يكي از جبهههاي هميشه مفتوح از سوي دشمنان اسلام و نظام جمهوري اسلامي، تهاجم فرهنگي بوده است. نقش بيدار كننده، هشداردهنده ولایت فقیه در ايجاد هوشیاری و آگاهی ملی و فرهنگسازي نسبت به شبيخون فرهنگي و اقناع افكار عمومي به خطرات و پيامدهاي سياستها و جنگ نرم، عامل پيشگيري و مقابله با حركت دشمن در ساليان اخير بوده است.
نتيجه گيري
روحانيت به علت برخورداري از پشتوانه ايدئولوژيك، سازمان و تشكيلات، نهاد مرجعيت تقليد، استقلال مالي، شخصيت كار نفوذ معنوي، مردمي بودن از منابع عظيم و متنوعي در تاريخ تشيع بهرهمند بوده است. بدين لحاظ كاركردها و نقشهاي متعددي را از جمله رهبري ديني، سياسي، مدير سياسي جامعه و دولت، رهبري معنوي دفاع و مقابله با تهاجم خارجي، مرزباني از فرهنگ ديني و گسترش آن، مقابله با تهاجم فرهنگي، خرافه سازيها و فرقه گرايي، توليد علم و جنبش نرمافزاري و نيز همگرايي ملي، هدایت افکار عمومی و کارامد سازی نظام دینی، عهدهدار بوده است.
در مواجهه با مقوله همگرايي ملي و نقش روحانيت در آن، شش سطح تحليلي آشكار ميگردد.
1ـ در سطح بينشي، بنياد وحدت و همگرايي ملي بر بسترهاي ايدئولوژيك ونمودهاي آن در اجماع كليه بازيگران بر اصول بنيادين مكتب اسلام استوار است.نقش روحانيت در تبيين، فرهنگ سازي مؤلفههاي همگرايي ملي بنيادين بوده كه ميتواند بالاترين سطح همگرايي را در جوامع امروز بشري فراهم نمايد.
2ـ در سطح قانوني، نقش روحانيون در توجيه، هدايت و گفتمان سازي و ملاك رفتاري از قانون اساسي تعيين كننده است. 3ـ حضور روحانيت در سطح قدرت سياسي، علاوه بر انديشهسازي، سياستگذاري، فرهنگ سازي، تربيت نيروهاي توانمند، نظارت و پيشگيري تصدي گري، مانع از بروز گسستهاي مختلف در نظام ميگردد.
4ـ در سطح سازماني، يكي از كاركردهاي ولایت فقیه، كارآمدسازي دستگاه اجرايي به منظور افزايش رضايت مردمي و تحكيم همگرايي ملي است.
5ـ در سطح عمومي، نقش ولایت فقیه ، در دريافت خواستههاي گروهها و سازمانها، ارتقاء سطح دانش عمومي، دريافت ديدگاههاي مردمي و انعكاس به حوزه قدرت سياسي و نيز نظارت بر عملكرد و جلوگيري از انحراف و انتقال مطالبات دولتي به پيكره مردمي ميتواند مانع از ایجاد ناکارامدی باشد.
و بالاخره در سطح ششم، حوزه مردمي، با توجه به نقش بنيادين مردم در کارامدی نظام، جلوههاي گوناگون نقش ولایت فقیه در ابعاد مختلف از جمله برپايي و تثبيت نظام سياسي، مقابله با متجاوز خارجي، همگرايي ملي در مواجهه باجنگ رواني ـ سياسي دشمن، تهاجم فرهنگي و … نقش بيبديلي بوده است.
پيشنهادات راهبرد
1. برپايي همايشهاي علمي ـ كاربردي از سوي حوزهها و دانشگاه به منظور باز تعريف مؤلفههاي کارآمدی و تبيين ابعاد و نقش ولایت فقیه در کارامدی جمهوری اسلامی.
2. تحليل راهبردي از ضعفها و قوتها، فرصتها و تهديدات فراروي نقش ولایت فقیه در کارامدی جمهوری اسلامی و ارائه طرحهاي راهبردي براي رسيدن به چشمانداز مربوط.
3. ارتقای بصیرت و توانمندی تحلیلی دانشجویان و دانشآموزان کشور نسبت به نقش مدیریت راهبردی ولایت فقیه در کارامدی جمهوری اسلامی و مقایسه آن با مدیریت رهبران دوران ستم شاهی ودیگر کشورها.
منابع:
الف) كتابها
ـ افتخاري، اصغر (1382)، وفاق ملي،تهران: سازمان عقيدتي سياسي نيروي انتظامي
– بی نام (1381) گونه شناسی بحرانها و راهبردهای مقابله با آنها، معاونت سیاسی نمایندگی ولی فقیه در نیروی مقاومت بسیج
– به اهتمام شعبانی ساروئی رمضان (1389) نظام جمهوری اسلامی و کارآمدی آن در اندیشه شهید مطهری، ستاد بزرگداشت شهید مطهری
– شعبانی ساروئی رمضان (1386) چگونه تحلیل سیاسی کنیم؟، قم اعتدال
– نقيب زاده احمد و اماني زوارم وحيد، 1382، نقش روحانيت شيعه در پيروزي انقلاب اسلامي، تهران: مركز اسناد انقلاب اسلامي
– نبوی سید مرتضی (1383 ) چالشهای کارامدی جمهوری اسلامی درفرآیند تصمیم گیری عمومی،پایان نامه کارشناسی ارشد،دانشکده علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران
ب) مقالات:
– آق اولی فرید (1386 )، مدل نظام جامع فرهنگی کشور در مهندسی فرهنگی کشور، دبیرخانه شورای انقلاب فرهنگی
– شعبانی سارویی رمضان (1387) نقش روحانیت در همگرایی ملی فصلنامه نور اندیشه ش 12 زمستان سازمان بسیج طلاب و روحانیون نمایندگیولی فقیه در نیروی مقاومت بسیج
— رودگر محمدجواد، نقش اخلاق و عرفان در نظام سیاسی اسلام از دیدگاه شهید مطهری، فصلنامه حكومت اسلامی، شماره 31.
ج) منابع الكترونيكي:
– بهشتي، سيد محمد 1386، نقش روحانيت در جامعه امروز http:www.sharifnew.com
– حاجيصادقي عبدالله (1387) اسلاید ولايت محوري و الزامات آن، قم پژوهشکده تحقيقات اسلامي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي
ـ خبرگزاري فارس 1386، سرچشمههاي تعارضهاي فرهنگي در تاريخ معاصر ايران. http:www.farsnews.com
ـ خبرگزاري فارس 1386، منابع قدرت روحانيت شيعه در ايران http:www.farsnews.com
ـ ذوعلم، علي 1386، روحانيت و قدرت سياسي در جمهوري اسلامي http:www.farsnews.com
– سروی زرگر محمد، نظریه بازنمایی در مطالعات فرهنگی، سایت مرکز تحقیقات و مطالعات رسانهای همشهری
-Almond Gabriel A. and Pawell G. Bingham, Comparative Politics (System Process and Policy),second edition, Little, Brown and Company 1978.
http://clubwar.ir/softpower-content-content-545.html