در تمام جوامع بشری و گروه های انسانی تا آنجا که تاریخ نشان می دهد نوعی از حکومت وجود دارد (حکومت قبیله ای,حکومت پادشاهان و …) این بدان معناست که بشر در هر مرحله ای از علم و دانش و فرهنگ باشد نیاز به حکومت را درک میکند و می داند زندگی اجتماعی بدون وجود نظم و قانون حتی یک روز امکان پذیر نیست.
فصل اول
*اوضاع عربستان قبل اسلام و بعد از اسلام*
*وضعیت اقتصادی (قبل اسلام: با توجه به شرایط جوی و اقلیمی سرزمین عربستان زندگی مردم در حد بخور نمیر شبانی و کشاورزی مطرح بود و فقط بعضی از قبایل شهرنشین از طریق باغداری و برده فروشی و تا حدودی تجارت وضعیت بهتری داشتند.ضمن اینکه غارت وچپاول در زندگی آنها یه رسم متداول بود) (بعد اسلام: اسلام رعایت مصالح فرد و جامعه را اساس کار خود قرار داده و با وضع قوانین و خط و مشی های اقتصادی,وضعیت اقتصادی به سمت رشد و رونق حرکت کرد)
*وضعیت فرهنگی (قبل اسلام:وضعیت بسیار اسفناک بود و از سواد و علم محروم بودند و زنان و دختران زنده به گور میشدند و بت پرستی سمبل تمدن و فرهنگ آنان بود.)(بعد اسلام:علم و آموزش سرلوحه کار نظام اسلامی قرار گرفته و مبنای ارزش و برتری به جای زور و تجاوز,تقوا و پرهیزکاری مطرح شد.زنان جایگاه خود را بازیافتند و ارزشهای فرهنگی براساس احکام الهی و توجه به انسانیت انسان پایه گذاری شد.)
*وضعیت سیاسی و اجتماعی (قبل اسلام:جز حکومت قبیله ای منطبق بر زور و تجاوز,قدرت متمرکز و منسجمی وجود نداشت و هیچ قومی خود را ملزم به رعایت قواعد اجتماعی نمیدانست.) (بعد اسلام:حکومت طایفه ای و قبیله ای جای خود را به یک حکومت منسجم و عادلانه اسلامی داد,به طوریکه باعث انسجام احتماعی و سیاسی شده بود.)
جمع بندی: در هر حال اسلام به سرعت پیشرفت کرد و از دلایل آن میتوان :نوع مدیریت پیامبر اکرم(ص) , پرهیز از خشونت دولت مردان, مبنا قرار گرفتن احکام الهی قرآن در انجام امور نام برد.
فصل دوم
*فرمایش امام علی به والی آذربایجان:
“مدیریت و حکمرانی برای تو طعمه نیست بلکه امانت است.وظیفه نداری در کار مردم,به میل و خواسته خودت عمل کنی و یا بدون فرمان قانونی,به کار بزرگ دست بزنی. اموالی که دست توست از آن خداوند است و تو خزانه دار آن هستی.”
*ضرورت و اهمیت مدیریت: در تمام جوامع بشری تا آنجا که تاریخ نشان میدهد نوعی از حکومت وجود دارد(حکومت قبیله ای,حکومت پادشاهان و …)این بدان معناست که بشر در هر مرحله ای از علم و دانش و فرهنگ باشد نیاز به حکومت را درک میکند و میداند زندگی اجتماعی بدون وجود نظم و قانون حتی 1روز امکان پذیر نیست.
*بینش اسلام راجع به مدیریت:
– مدیریت یک امانت است,مسند مدیریت از دیدگاه اسلام امانتی است که به مدیر سپرده میشود و او باید از این مقام به عنوان امانتی که در دست دارد شدیدا مراقبت نماید. البته بر طبق معیار های امانت داری.
– مدیریت به عنوان یک حق برای فرد تلقی نمیشود بلکه یک تکلیف است.حق به معنای بهره مندی,استفاده و سودبردن است ولی تکلیف ادای دین و وظیفه است.
– در بینش اسلام مدیریت به عنوان خدمتگذار بودن مردم مطرح میشود.مدیر باید مدیریت را برای خدمت بخواهد و نباید مدیریت وسیله حاکمیتبر دیگرا باشد.مدیریت در جهت خدمتگذاری ,اقامه حق و عدل و رفع ظلم و باطل است.
*ساختار مدیریت در اسلام:ساختار مدیریت در اسلام بر اساس خدا محوری می باشد یعنی خداوند متعال در راس هرم مدیریت در جها هستی قرار دارد, قرآن کریم در خصوص حق بودن فرمانروایی خداوند متعال میفرماید “ولایت و فرمانروایی از آن خداوند و حق اوست” در جامعه خدا محور مدیر ضمن اینکه خود را خادم مردم میداند باید خود را در مقابل خدا هم مسعول بداند و اعتقاد داشته باشد که خدا در همه جا ناظر بر اعمال او میباشد.
فصل سوم
*مشخصات شخصیتی و فردی*
-ایمان:در جامعه اسلامی مهم ترین و اساسی ترین شرط برای یک مدیر و یک انسان خوب “ایمان” به خدا و پیامبر و روز قیامت است.مدیر جامعه اسلامی به عنوان یک الگو باید فردی با ایمان و وصل به دریای بیکران الهی باشد.(توکل: در لغت به معنای جمع کردن عزم است. و نشانه ی آن اراده فرد میباشد.)
– دانایی و توانایی:دانایی و توانایی دو ویژگی عمومی است که همه مکاتب مدیریت آن را به عنوان زیر بنا پذیرفته اند.علم و دانش راه را روشن میسازد و مشکلات را برطرف میسازد.در حالی که توانایی روحی و جسمی به کار سرعت میبخشد و به طرح غیبیت میبخشد.منظور از دانایی دانش مربوط به کار و اموری است که مدیریت آن را به عهده گرفته است.(هوش به معای درک ,خرد و فهم,یکی از صفات مؤثر در رهبری است.)
– سعه صدر: در مدیریت مقصود از سعه صدر یا شرح صدر توان بیشتر در درک مطالب و تحمل سختی ها و مشکلات می باشد.سعه صدر یکی از مهم ترین ابزار مدیریت است.اگر کسی از این نعمت و موهبت الهی برخوردار نباشد ,نمیتواند رهبری انسانها را به عهده بگیرد.
– حسن شهرت و سابقه: مقصود از حسن سابقه فقط مسأله صداقت و امانت در مدیر نیست بلکه علاوه بر این دو وصف هرکاری که تاکنون به او محول شده است, خوشنام و موفق باشد.بررسی حسن شهرت و سابقه در اخلاق , رفتار و کردار مدیر قبل از انتصاب,از ضروریات در مدیریت است.
– علاقه و تعهد به کار: علاقه و تعهد به کار و اشتیاق, اثر مثبتی در کار مدیریت در رهبری است.وقت کارکنان مشاهده کند مدیر با علاقه و اشتیاق تلاش میکند و ایثار و فداکاری دارد ,این امر موجب انگیزش کارکنان در کار میشود و در واقع اشتیاق و تعهد به کار به دیگران هم سرایت میکند.
– کلام رسا و درست: زبان و سخن یکی از عوامل مهم در ارتباطات در مدیریت محسوب میشود.توان سخن گفتن و تبیین مسایل برای پیروان یکی از امور مهم در رهبری و مدیریت است.کسانی که بتوانند به خوبی سخن بگویند قادرند به راحتی در تبیین برنامه ها و مشکلات موفق شوند , نیروها را دلگرم کنند و کدورت ها را مرتفع گردانند و جو دوستی و همچنین انگیزه تحرک را در افراد ایجاد نمایند.
– قاطعیت و شجاعت: مدیر پس از بررسی همه جوانب بایستی با قدرت و بدون ترس و دلهره مشکلات موجود را حل کند.
فصل چهارم
*آفات مدیریت در اسلام*
آفات مدیریت در مقابل ویژگی های مثبت مدیران قرار دارد. عوامل متعددی در بروز آفات و یا نبایدها موثرند. بخشی از آنها به خصوصیات فرد یا مدیر برمیگردد .یعنی مدیر دارای خصوصیات منفی است که این خصوصیات پایه و اساس بروز رفتارهای نادرست وی را تشکیل می دهند .بخشی دیگر به نوع قوانین ، مقررات ، و شرایط کاری ، نوع رفتار کارکنان و نظایر آن مربوط می شود که به نحوی ممکن است در نوع کارکرد مدیر تاثیر منفی داشته باشد .
*آفات در خصوصیات فردی مدیر*
بسیاری از خصوصیات منفی در شخصیت فرد و یا مدیر نهفته است که تاثیر مخربی در جامعه به جای خواهد گذاشت . چراکه مدیران الگو و سرمشق جامعه و مردم هستند . هر آفتی که در وجود و یا در رفتار آنان مشاهده شود به صورت چندبرابر در جامعه رواج و توسعه می یابد.
“ریاست طلبی” ، “فزون خواهی و رفاه طلبی ” ، “ریاکاری ” و” روحیه چاپلوسی و تملق ” از جمله آفات مهم مربوط به خصوصیات فردی مدیر می باشد که در وجود و سرشت آنان نهفته است و در اینجا از دیدگاه اسلام مورد بررسی قرار می گیرد.
– ریاست طلبی : ریاست طلبی و دنبال جاه و مقام بودن افراد ، از جمله آفات مهم در مدیریت از دیدگاه اسلام است. چه بسا افرادی که با توسل به هر وسیله و روش در صدد دستیابی به جاه و مقام برای تامین منافع شخصی خود هستند . اگر جامعه زمینه و شرایط لازم را برای این افراد جهت رسیدن به هدفشان فراهم نماید ، در دراز مدت آن جامعه به سمت انحراف سوق داده می شود .
ریاست طلبی ممکن است در حد فرد و یا در حد گروه مطرح باشد . چه بسا افرادی برای افزایش دامنه قدرت در قالب باند ، حزب ، دسته و نظایر آن تشکیل گروه هایی را داده ، تا بتوانند با اعمال قدرت و نفوذ در مناصب کلیدی حکومت قرار گرفته و به مطامع و امیال شخصی برسند .
برخی افراد ، عاشق و شیفته ریاست هستند . به همین منظور خود را به آب و آتش زده و برای وصول به آن تلاش می کنند . ریاست طلبی ، مورد مذمت پیشوایان دینی قرار گرفته و دارندگان این گونه روحیات به عناوین مختلفی مورد انتقاد قرار گرفته اند . در خدمت حضرت علی (ع) سخن از علاقه و محبت به ریاست طلبی به میان آمد ، آن حضرت فرمود :
“اگر دو گرگ درنده ای را در گله گوسفندان رها کنند که چوپان آن در میان گله نباشد ، ضرر و زیان این چنین حادثه ای بیشتر از زیان روحیه ریاست طلبی نمی باشد.»
– فزون خواهی و رفاه طلبی : یکی از آفات مهم دیگر ” فزون خواهی ” و “رفاه طلبی ” است . فزون خواهی مصداق ” خود بزرگ بینی ” ، ” خودخواهی ” و در ” دام نفس ” گرفتار شدن است و سرمنشاء بسیاری از انحرافات ، ظلم و رفاه طلبی است .
مدیرانی که دارای روحیه فزون خواهی و رفاه طلبی باشند ، همواره خود را برتر از دیگران می دانند و سعی می کنند از راه های متعدد ، تمام منابع و امکانات را به خود اختصاص دهند . زیاده خواهی سبب می شود که مدیران به حقوق و مزایا و امکاناتی که به طور قانونی برخوردارند اکتفا نکرده و با زدو بندهای رایج سعی در به تملک در آوردن اموال و امکانات دارند . اختلاس از راه های مختلف ، رواج رشوه در سازمان تحت عنوان ” هدیه ” ، ” زیر میزی ” ، ” شیرینی ” ، ” حق التسریع ” و نظایر آن ، از مصادیق فزون خواهی و زیاده طلبی می باشند . این امر در نزد کارکنان که نظاره گر نوع رفتار و کردار خلاف مدیر هستند ، کم کم به عنوان یک ارزش تلقی شده و آنان نیز به طور آگاه و یا ناخودآگاه به همان سمت سوق داده می شوند .
مدیران در نظام اسلامی فقط در حد قانون و مقررات می توانند از امکانات استفاده نمایند و اختصاص دادن به خود بیش از آن چیزی که قانون تعریف کرده ، به عنوان آفت و مرض در سازمان رواج پیدا می کند . حضرت علی (ع) هدیه را خیانت و اختلاس و رشوه را در حد شرک تعریف کرده و می فرماید : ” هر حاکمی که از حوایج مردم جلوگیری کند ، خداوند روز قیامت از حوایج او ممانعت خواهد کرد و اگر ” هدیه ” بگیرد خیانت است و اگر رشوه بگیرد مشرک است . “
-ریا کاری : یکی دیگر از آفات کارگزاری ، ” ریا و عدم تطبیق رفتار با گفتار ” است . ریا در کار مدیران از چند جهت به نظام آسیب می رساند :
1 ـ اول آنکه ، کارگزاران به ظاهر صالح هستند و در نتیجه ، اعتماد مسئولان مافوق را نسبت به خود جلب می کنند ولی در باطن ناصالح هستند و کارها را درست انجام نمی دهند و چه بسا دست به خیانت می آلایند .
2 ـ دوم آنکه ، مردم که کارهای آنها را در محیط اجتماع زیر نظر دارند ، به ریای انها پی می برند و نسبت به نظام و مدیران اسلامی بدبین می شوند .
3 ـ سوم آنکه ، چون نظام ما اسلامی است اگر عمل مدیران با موازین اسلامی سازگاری نداشته باشد باعث بدبینی مردم نسبت به اسلام و مومنین می شود .
-روحیه چاپلوسی و تملق : یکی از آفات دیگر ، میدان گرفتن چاپلوسان و مداحان در سازمان است . مدیری که دارای روحیه چاپلوس پروری باشد ، افراد به جهت رضایت خاطر مدیر ، همواره سعی می کنند مواردی را بیان کنند که به مذاق ایشان خوش بیاید و این امر سبب می شود که چاپلوسان ، حق را ناحق و ناحق را نزد مدیر حق جلوه دهند و حتی مدیر خلاف کار هم که باشد ، از او و کارهایش همیشه به نیکی یاد کنند .
در نتیجه کارکنان درست کار ، به حاشیه رانده می شوند تا آنان بتوانند در میدان بزرگ تری به خلاف کاری خود بپردازند . مدیری که دارای روحیه چاپلوسی و چاپلوس پروری است قطعا دچار آفت جاه طلبی و فزون خواهی و زیاه طلبی است .
هدف چاپلوس سوء استفاده از موقعیت مدیر است و هر زمان مدیر قادر به دادن امتیاز بیشتری به او نشود ، او را رها می کند و به عیب جویی می پردازد . مدیر برای حفظ سازمان و جلوگیری از فساد باید با چاپلوسی مبارزه کند . البته وجود تملق گو متکی به وجود تملق شنواست.
فصل پنجم
*برنامه ریزی *
برنامه ریزی به عنوان اولین و مهم ترین وظیفه مدیران در تناسب بادیگر وظایف آنان می باشد . وقتی صحبت از برنامه ریزی می شود ، در واقع مدیران ، اهداف را تعیین و راه کارهای مختلف را جهت رسیدن به اهداف مشخص و بهترین راه را انتخاب می نمایند . در حقیقت ، برنامه حاصل و نتیجه برنامه ریزی است .
اسلام دینی است که در همه زمینه های سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی و فرهنگی برنامه دارد . خداوند متعال هیچ موجودی را بدون داشتن هدف و برنامه خلق نکرد و برای همه موجودات هم جهت زندگی برنامه دارد . هرگز هیچ عاقلی نمی تواند ادعا کند که گردش زمین ، آسمان ها و نوع زندگی و حیات بشر و دیگر موجودات ، بر اساس یک تصادف و یا اتفاق پیش بینی نشده صورت می گیرد . بلکه همه این موارد حکایت از آن دارد که این نظم ، دقت و ظرافت بر اساس یک برنامه ریزی حساب شده و هدف مشخص است.
*تعریف و اهمیت برنامه ریزی*
تعاریف مختلفی در خصوص برنامه ریزی وجود دارد که در زیر به چند نمونه آن اشاره می شود .
برنامه ریزی ، شامل : انتخاب کردن ماموریت ، اهداف و اقدامات لازم برای رسیدن به آنها می باشد .
برنامه ریزی، عملایک فرآیند تصمیم گیری است که مسیر اقدامات سازمان را تعیین می کند . برنامه ریزی ، عبارت است از تعیین فعالیت هایی که افراد ، واحدها و دیگر افراد سازمان متعهد می شوند ، به طور روزانه ، سالانه آن را انجام دهند . برنامه ریزی نگاه به جلو و پیش بینی و فراهم کردن مقدمات برای آینده را در بر می گیرد .
برنامه ریزی را می توان پاسخ به سه ک (کی ، کجا ، کئ ) و سه چ ( چی ، چرا ، چگونه ) دانست . به عبارت دیگر برنامه ریزی ، فرد یا سازمان انجام دهنده کار ، زمان انجام کار ، مکان انجام کار ، نوع کار ، علت انجام کار و شیوه های انجام کاررا مشخص می کند .
در اسلام برنامه ریزی دارای اهمیت فراوان است و از این جهت ، بشر در مجموعه امور زندگانی ، قوانین و مقررات خاصی دارد . برنامه ریزی از دیدگاه اسلام دارای مزیت فراوانی است که به چند مورد در زیر اشاره می شود :
– موجب ثبات و دوام حکومت :
حضرت علی (ع) در خصوص ارتباط بین دوام و پایداری حکومت ها با برنامه ریزی و چاره اندیشی در کار می فرماید :
« بقای مناصب و دولت ها بستگی به برنامه ریزی و چاره اندیشی در امور دارد . »
-بهترین ابزار برای رسیدن به هدف :
حضرت علی (ع) در خصوص مهمتر بودن برنامه ریزی از امکانات و ابزار می فرماید :
« دقت و ظرافت در برنامه ریزی از وسیله و امکانات ، مهم تر است .»
هرچند بسیاری از مدیران از کمبود امکانات و منابع شکوه می نمایند و حال آنکه می توان با برنامه ریزی و چاره اندیشی ، امکانات را ایجاد کرد ، توسعه داد و حفظ نمود .
-باعث کاهش اشتباهات :
حضرت علی (ع) برنامه ریزی و چاره اندیشی از قبل را عامل کاهش اشتباهات دانسته و می فرماید :
« عاقبت اندیشی و برنامه ریزی پیش از شروع کار ، تورا از پشیمانی در امان می سازد .»
چنانچه شاعر می گوید :
هرکه اول بین بود ، اعمی بود هرکه آخربین چه با معنا بود
هرکه اول بنگرد پایان کار اندر آخر او نگردد شرمسار
*مراحل برنامه ریزی *
با توجه به این که برنامه ریزی یکی از ارکان اصلی وظیفه مدیریت را شکل می دهد و بر اساس آن مدیران موظف می شوند برای انجام بهتر کارها برنامه ریزی لازم داشته باشند ، لازم است مدیران این کار را طی مراحلی انجام دهند . بنابراین مراحل برنامه ریزی را می توان به شرح زیر نام برد :
گام اول ـ هدف گذاری : در این مرحله هدف های کوتاه مدت ، میان مدت و بلند مدت مشخص می شوند .
گام دوم ـ تجزیه و تحلیل و ارزیابی محیط : موقعیت های فعلی ، نقاط قوت و ضعف سازمان یا جامعه و تهدید ها و فرصت های محیط های خارجی آن در نظر گرفته و تجزیه و تحلیل می شوند .
گام سوم ـ شناسایی راه کارها : در این مرحله ، تمامی راه کارهایی که می توانند در رسیدن به هدف موثر واقع گردند ، شناسایی می شوند . در این گام ارزیابی صورت نمی گیرد بلکه هدف فقط تعدد راه کار برای رسیدن به هدف است .
گام چهارم ـ ارزیابی راه کارها : در این مرحله ، فهرست معایب و مزایای راه کارهای ممکن تهیه می شود .
گام پنجم ـ انتخاب بهترین راه کار : انتخاب بهترین راه کاری که بیشترین مزایا و کمترین معایب را در بر داشته باشد .
گام ششم ـ اجرای برنامه : تعیین کردن اینکه چه کسی برنامه را اجرا کند ، چه میزان منابع تخصیص پیدا کند ، چگونه ارزشیابی شود و چگونه گزارش دهی و اداره شود .
گام هفتم ـ کنترل و ارزشیابی نتایج : اطمینان از اینکه برنامه ، دارای دستاورد مطلوب در راستای انتظارات و انجام قضاوت مورد نیاز باشد .
*تصمیم گیری*
تصمیم گیری ، به عنوان انتخاب یک راه حل اقدام از میان راه کارهای مختلف تعریف شده و « هسته مرکزی برنامه ریزی » را تشکیل می دهد .
تصمیم گیری یک امر اجتناب ناپذیر در برنامه ریزی است . البته تصمیم گیری با دیگر وظایف مدیریت هم ارتباط دارد . به عنوان مثال ، در وظیفه سازماندهی ،مدیر باید تصمیم بگیرد که چه نوع ساختاری را با توجه به اهداف انتخاب کند ، چگونه کارمندان باید به مدیر گزارش دهند ؟ چگونه باید تفویض اختیار صورت گیرد ؟در وظیفه هدایت ، مدیر باید تصمیم بگیرد چگونه در کارمندان انگیزش ایجاد نماید و یا چگونه تعارض را حل نماید ؟ در وظیفه کنترل ، مدیر باید تصمیم بگیرد برای چه اموری کنترل نیاز است یا فنون کنترل چگونه باشد ، چگونه معیارهای قابل قبول عملکرد را تعیین کند ؟ با این وجود ، همه این اقدامات به نحوی با برنامه ریزی هم ارتباط دارند و به این دلیل تصمیم گیری مرکز ثقل برنامه ریزی است .
*مراحل تصمیم گیری*
با توجه به ظاهر تصمیم گیری ، چنین به نظر می رسد که تصمیم گیری یک عمل فوری و آنی است که اگرچه پس از طی مراحلی ، بایستی تصمیم گرفت اما برای تصمیم گیری درست و سنجیده نیاز است مراحلی طی شود که به طور معمول می توان مراحل زیر را به عنوان فرآیند تصمیم گیری قلمداد نمود :
مرحله اول ـ اولین مرحله در تصمیم گیری شناسایی و تعریف مشکل یا مسئله است . در این مرحله بایستی مسئله یا مشکل دقیقا بررسی و تعریف شود .
مرحله دوم ـ شناسایی و ارزیابی معیار تصمیم . در این مرحله چارچوب و استاندارد برای قضاوت و تصمیم گیری بایستی مشخص شود .
مرحله سوم ـ شناسایی راه کارها . در این مرحله مجموع راه کارها برای تصمیم گیری شناسایی می شوند .
مرحله چهارم ـ تجزیه و تحلیل و انتخاب راه کار . نقاط قوت و ضعف و یا معایب و مزایای راه کارها بررسی و بهترین راه کار انتخاب می شود یعنی تصمیم اتخاذ می گردد .
مرحله پنجم ـ اجرای تصمیم و ارزیابی . تصمیم اجرا و سپس ارزیابی می شود .
*موانع موثر در تصمیم گیری*
عواملی وجود دارند که به نحوی ممکن است در تصمیم گیری درست مدیر ، اثر منفی بگذارند . از جمله این عوامل را می توان به شرح زیر برشمرد :
تردید و دو دلی . این حالت یکی از حالات خطرناک برای مدیر است . زیرا تردید و دو دلی مانع بزرگی در تصمیم گیری است . کسی که نتواند در امور مربوط به مدیریت تصمیم بگیرد ، نمی تواند خوب مدیریت کند . کسانی که در هر مساله ای با وسواس و تردید و احتیاط های بیش از حد و توقف های بیجا از اتخاذ تصمیمی قاطع عاجز می مانند هرگز موفق نخواهند بود . حضرت علی (ع) می فرماید :
« در کارها فکرکن ، به راه دقیق و صحیح دست خواهی یافت . پس هنگامی که امور برایت روشن شد ، تصمیم بگیر .»
ترس . علت دیگری که موجب سستی در تصمیم گیری می شود ، خوف و ترس است . ترس های بی مورد زاییده ایمان ضعیف می باشند . هرچه ایمان قوی تر شد ، ترس و اندوه انسان کمتر می شود . حضرت علی (ع) می فرماید :
« ترس ، ذلتی آشکار است .»
در نظر گرفتن رضایت افراد ذی نفوذ . ممکن است مدیر در پست مدیریت ، برای خشنودی و خواسته های بی مورد افراد تصمیم بگیرد و اگر کسی برای رضای نامشروع دیگران خداوند را ناراضی کند ، قطعا انسان با ایمان نخواهد بود . از حضرت علی (ع) سوال شد که چه کسی از همه شقی تر است آن حضرت فرمود :
« کسی که دینش را برای دنیای دیگری بفروشد . »
در نظر گرفتن منافع خویشاوندان . مساله دیگری که در تصمیم گیری درست ، اثر منفی دارد ، مراعات نورچشمی ها و خویشان و نزدیکان است . حضرت علی (ع) می فرماید :
« حق را درباره آن که شایسته است ، چه خویشاوند و چه بیگانه رعایت کن . »
پیروی از هوی و هوس . یکی از لغزشگاه های اساسی در تصمیم گیری ، پیروی نمودن از هوس هاست . اگر هوس ها در تصمیم گیری های مدیر دخالت یافت ، مجموعه مسائل دستخوش حوادث و تصمیم گیری های نابجا شده و از عزم های عاقلانه تهی خواهد گشت . حضرت علی (ع) می فرماید :
« کسی که هوای نفس را قوت بخشید تصمیمش ضعیف خواهد گشت . »
فصل ششم
*سازماندهی*
سازماندهی دومین وظیفه مدیریت است . هر موسسه به طور پیوسته با این مسائل سروکار دارد که چگونه برای تعقیب یک راهبرد جدید ، سازماندهی و یا تجدید سازمان نمایند تا به تغییرات شرایط جدید واکنش نشان دهد .
برنامه ریزی سرآغاز سازماندهی است. سازماندهی برنامه را به واقعیت تبدیل کرده و اهداف مورد نظر به کمک آن تحقق می یابد . سازماندهی مانند برنامه ریزی ، مستلزم تصمیم گیری در مورد کارهای مورد نیاز ، وظایف مطرح شده و قرار دادن آنها در چارچوب تصمیم گیری یا ساختار سازمانی است . این چارچوب ، ساختاری برای تمام مشاغل فراهم می کند و این موضوع که چه کسی مسوول انجام چه وظایفی بوده و چه کسی باید به چه فردی گزارش دهد را مشخص می کند .
در واقع سازمان محصول و نتیجه سازماندهی است .جسم و پیکره بشر خود یک سازمان است . یعنی عناصر به هم پیوسته ای که دارای هدف مشترک می باشند . هریک از این عناصرمثل چشم ، قلب ، سیستم اعصاب و نظایر آن ضمن اینکه براساس تقسیم کاروظیفه خاص خود را انجام می دهند ، با دیگر عناصر تعامل داشته و هماهنگ عمل می نمایند . خانواده نیز یک سازمان کوچک اجتماعی است .
*هدایت و رهبری*
هدایت و رهبری یکی از وظایف مهم مدیریت است . بعضی از صاحب نظران مدیریت ، رمز موفقیت مدیران را ، در توان هدایت نیروی انسانی تحت سرپرستی می دانند . مهارت انسانی و کار با افراد و هدایت آنان در جهت انجام اهداف از جمله مهارت هایی است که در تمامی سطوح مدیریت کاربرد ویژه دارد .
در اسلام توجه ویژه ای به هدایت و رهبری بشر مبذول شده است . به این دلیل اسلام بیش از همه به خصوصیات و شخصیت فردی و اجتماعی و ظرفیت و توانایی های مدیرتوجه می نماید .
*مهارت های مورد نیاز رهبری*
مهارت فنی . مهارتی است که ناشی از دانش ، تجربه و تخصص فرد در کار مربوطه می باشد . به طور معمول ، مدیرانی که در نقطه عملیات و سرپرستی فعالیت دارند ، بیشتر به این مهارت نیاز دارند . یعنی مدیری که یک کارگاه تولیدی را سرپرستی می کند لازم است در آن رشته مربوطه مهارت لازم را داشته باشد .
مهارت ادراکی . این مهارت به توانایی مدیر در تشخیص درست و مسائل اصلی سازمان در سطح کلان مربوط می شود و غالبا مدیران سطح بالا و مقامات ، بیشتر نیازمند این مهارت هستند . مثلا مدیر عالی بایستی بفهمد که چه تهدید و فرصتی در مقابل سازمان تحت مدیریتش قرار دارد و یا مشکلات و مسائل کلیدی که می تواند حیات سازمان را تهدید نمایند چیست ؟
مهارت انسانی . به معنی توانایی و قدرت در کارکردن با مردم و انجام کار به وسیله آنان و برای آنان می باشد .مهارت انسانی از جمله مهارت هایی است که در تمام سطوح مدیریت ، به جهت هدایت و رهبری افراد ، مورد نیاز حتمی است . یعنی از یک مدیر عملیاتی که دو نفر را سرپرستی می کند گرفته تا مدیری که در راس یک جامعه بزرگ است بایستی دارای مهارت انسانی باشند . چرا که آنان همواره در تعامل با دیگر انسانها هستند .
*سبک های رهبری*
مدیران در هدایت و رهبری افراد ، دارای رفتارهای متفاوتی هستند . انواع مختلف سبک های رهبری در حال تغییر و تکامل است که به پنج سبک ،در زیر اشاره می شود . ممکن است مدیران ، دارای سبک خاصی بوده و یا ترکیبی از این سبک هارا اعمال نمایند .
سبک اقتدارگرا . در این سبک ، مدیر با استفاده از قدرت ، زور ، تشویق و تنبیه دیگران را وادار به انجام کار می کند که به آن سبک آمرانه هم گفته می شود . مبنای دستورات مدیر خواسته ها و اعمال نظر خود می باشد . اگر دستور مدیر با قوانین و مقررات همسازی داشته باشد دیگران را تهدید می کند که چرا به مقررات عمل نمی شود و هنگامی که خواسته مدیر خلاف مقررات باشد ، دیگران را تهدید می کند که فرمان پلیس ، مقدم بر چراغ قرمز راهنما است و دستور من باید اجرا شود ! اقتدار او از یک حالت خشن تا یک حالت پدرانه بر حسب اینکه چقدر بتواند عمل کند تغییر می نماید و همیشه انتظار دارد که افراد بدون هرگونه چون و چرا دستوراتش را انجام دهند .
سبک بوروکراتیک . مبنای دستور و فرامین مدیر قانون و مقررات است و ممکن است مدیر ، مدیریت و رهبری را دو ضربر دو ، مساوی با چهار بداند . به این ترتیب که در نظر اشته باشد دیگران بدون هرگونه انعطاف و واکنشی بایستی در چارچوب تعیین شده عمل نمایند .
سبک دیپلماتیک . در این سبک ،مدیر چارچوب خاصی ندارد و نقش بازی می کند و ر ابتدا سعی می کند دیگران را از طریق متقاعد کردن به کار وادارکند اگرچه ممکن است در صورت داشتن قدرت ، از حالت و دستورات آمرانه و توام با زور هم بهره گیرد .
سبک مشارکتی . در این سبک ، مدیر دیگران را در چگونگی انجام کار ، تصمیم گیری ها و سیاست گزاری ها خالت می دهد و از افکار دیگران استفاه می کند و متکی به دستور دادن یک جانبه از موضع قدرت و اقتدار نیست .
سبک لجام گسیخته . مدیر ، جهت هدایت و رهبری دیگران و نحوه انجام کار ، دخالتی ندارد و عنان کاررا رها می سازد .
در اسلام ، اجرای قوانین و مقررات الهی با مشارکت و دخالت افراد در تصمیم گیری ها و بامحوریت توجه به انسانیت انسان ها و رعایت عدالت ، مورد نظر است و سبکی قابل پذیرش است که به این اصول توجه داشته باشد .
فصل هفتم
*نظارت و کنترل*
وظیفه کنترل به عنوان آخرین وظیفه مدیر است که با دیگر وظایف شامل : برنامه ریزی ،سازماندهی و هدایت ورهبری ارتباط دارد و با اقدامات اصلاحی مجموعه امور تنظیم می گردد . بدون نظارت و کنترل ، مدیران نمی توانند بفهمند که کدام بخش از کارشان ، به طور اثربخش و کارآمد انجام شده است . براین اساس کنترل وظیفه ای است که دایره مدیریت را به یک دایره کامل تبدیل می کند.
برنامه ریزی به عنوان اولین وظیفه ، در راس تمام وظایف مدیریت قرار دارد . در واقع هدف تعیین و راههای رسیدن به آن مشخص می شود . در سازماندهی ، سازوکار لازم برای اجرای اهداف مشخص می شود و در وظیفه هدایت و رهبری ، منابع برای رسین به اهداف ، رهبری می شود . از طریق نظارت و کنترل ، می توان از میزان پیشرفت اهداف اطلاع حاصل کرد و یا اقدامات اصلاحی به عمل آورد .
*خصوصیات نظارت و کنترل موثر*
کنترل ها بر داده ها ، فرایند ها و ستاده ها یا نتیجه ها تمرکز دارند . اما بایستی بدانیم آیا کنترل موثر می باشد؟ برای اعمال کنترل موثر یا اثربخش ، ویژگی های زیر را باید در نظر داشت .
دقت . کنترل باید اطلاعات دقیق و مفییدی را فراهم آورد .
کشف کنندگی . کنترل باید انحرافات را به طور صحیح گزارش کند تا از آثار سوء آن جلوگیری شود .
متناسب با نوع وظیفه . کنترل باید متناسب با نوع وظیفه و فعالیت باشد و به گونه ای طرح ریزی شود که افراد ذی ربط بتوانند به فعالیت های رشته خودشان نظارت داشته باشند .
اعمال در نقطه استراتژیک . کنترل باید در نقاط استراتژیک انجام گیرد . بدین معنی که ارزیابی باید در جاهای حساس و قابل اهمیت صورت گیرد .
معطوف به هدف . در کنترل باید به نتایج توجه شود و در راستای هدف مربوطه انجام گیرد .
به صرفه بودن . کنترل از نظر اقتصادی باید به صرفه باشد . در غیر این صورت ممکن است هزینه های زیادی را به سازمان تحمیل نماید و از طرفی نتیجه بخش هم نباشد .
اصلاح گر بودن . کنترل نباید صرفا انحرافات را مشخص کند . بلکه بایستی به اقدام اصلاحی نیز منجر شود . چرا که کنترلی که جنبه اصلاح گری نداشته باشد و موجب پرورش سیستم و یا افراد نشود قطعا مخرب و یا حداقل بی تاثیر خواهد بود که در آن صورت ارزش خو را از ست می دهد.
مقبولیت داشتن . کنترل باید مورد پذیرش اعضای سازمان باشد .
فهرست مطالب
• فصل اول : نگاهی به عصر ظهور اسلام
• فصل دوم : جایگاه مدیریت از دیدگاه اسلام
• فصل سوم : مشخصات مدیر اسلامی
• فصل چهارم : آفات مدیریت در اسلام
• فصل پنجم : برنامه ریزی
• فصل ششم : سازماندهی
• فصل هفتم : کنترل
تهیه کنندگان : مهسا شجاعی و مهسا صانع
نام کتاب : مدیریت اسلامی (اصول , مبانی , مفاهیم و الگوها )
نام مؤلف : دکتر مسعود احمدی
نوبت چاپ : پنجم/1389
تیراژ : 3000 نسخه
چاپ و صحافی : صنعت چاپ افست (فغانی)
طرح روی جلد : مؤلف
اجرای طرح روی جلد : احمد رستگار
حروف نگاری : تایپ معلم
شابک : 6-49-6912-964-978