نقش مدیریت استراتژیک در سازمان های کوچک

نویسندگان: سیدرضا بیگ زاده – نورالهدی یوسفندی

چکیده:
مدیریت استراتژیک نقش کلیدی را در موفقیت سازمان های کوچک و متوسط ایفا می نماید. استفاده از مدیریت استراتژیک در سازمان های بزرگ نتایج موفقی را در برداشته است لیکن استفاده از آن در سازمان های کوچک و متوسط به علت شرایط خاص کمتر مورد توجه قرار گرفته است. با توجه به افزایش کمیت و اهمیت شرکت های کوچک در فعالیت های اقتصادی دنیا و نیاز آن به بهره مندی از برنامه ریزی استراتژیک جهت موفقیت در دنیای رقابتی، مقاله ی حاضر بعد از اشاره به مفهوم برنامه ریزی استراتژیک و بیان تفاوت این برنامه ریزی در سازمان های بزرگ و کوچک، به ذکر یکی از اثرات مثبت مدیریت استراتژیک که همان انگیزه رقابتی در شرکت های کوچک است، پرداخته و در انتها به مدل هایی برای برنامه ریزی استراتژیک، اهداف این مدل-های  مفهومی و موانع بکارگیری آن ها می پردازد.

کلیدواژه : مدیریت استراتژیک، سازمان های کوچک و متوسط، برنامه ریزی استراتژیک، مدل های برنامه ریزی استراتژیک

مقدمه :
در وضعیت کنونی که جهان شاهد تحولات و تغییرات شگرفی در زمینه های مختلف و شیوه کسب و کار می باشد، حضور در بازارهای ملی و بین المللی نیاز به یک مدیریت علمی بر پایه تفکر همه جانبه دارد. بنگاه های کوچک و متوسط در کشور در حال حاضر با مشکلات فراوان در توسعه فعالیت خود در داخل و خارج روبرو هستند. مشکلات مدیریتی و مالی  بنگاه ها و نا مناسب بودن فضای تجاری و اقتصادی کشور نظیر تورم، سیاست های نامناسب پولی و مالی و….. از عمده ترین مشکلات این بنگاه ها محسوب می گردد. نقش و اهمیت این بنگاه ها در اقتصاد ایران غیر قابل تردید است. این صنایع با سرمایه¬گذاری نسبتا اندک، اشتغال قابل ملاحضه ای را می آفرینند و به علت انعطاف پذیری جغرافیایی و اجرای برنامه عدم تمرکز، فعالیت های صنعتی را آسان می سازند . ضمن اینکه می توانند به صورت صنایع جانبی در خدمت صنایع بزرگ باشند. مدیریت استراتژیک در سازمان های کوچک و متوسط می تواند حداکثر توانمندی این سازمان ها را در مواجه با مشکلات و تهدیدات افزایش داده و حضور پایداری را در عرصه اقتصادی برا ی آنها فراهم نماید.

برنامه ریزی استراتژیک :
تعاریف مختلفی از برنامه ریزی استراتژیک توسط دانشمندان مختلف بیان گردیده است، که در حالت کلی می¬توان آن را اینگونه تعریف کرد: برنامه ریزی استراتژیک فرایندی برای بازسازی و انتقال سازمانی است که فرایند ایجاد و توسعه رویه ها و عملیات ضروری برای دستیابی به آینده است . در برنامه ریزی بلندمدت اهداف و پیش بینی ها بر اساس فرض ثابت سازمانی است در حالیکه در برنامه¬ریزی استراتژیک نقش سازمان در محیط آن بررسی می شود، که باعث می گردد تا سازمان فعالیت ها و خدماتش را برای برآوردن نیازهای در حال تغییر محیط تطبیق  دهد. دریک گفتار ساده یک برنامه استراتژیک می تواند عملکرد را بهبود بخشد.

یک برنامه ریزی استراتژیک موفق حامل شرایط ذیل می باشد:
    به عمل ختم می¬شود.
    بینش مشترکی بر مبنای ارزش¬ها ایجاد می¬کند.
    فرایندی همگانی و مشارکتی است که کارکنان و مدیران احساس مالکیت مشترک نسبت به آن را دارند.
    مسئولیت در قبال جامعه را می¬پذیرد.
    نسبت به محیط خارجی سازمان حساس بوده و بر آن تمرکز دارد.
    بر مبنای داده¬های با کیفیت بالا طرح¬ریزی می¬شود.

برنامه ریزی استراتژیک را می¬توان به مراحل زیر تقسیم بندی نمود:
1.    علل اصلی ماندگاری شرکت در جایی که ظرف چند سال گذشته در آن به فعالیت پرداخته است.
2.    در آغاز شرکت هدف یا رسالت مشخص و روشنی دارد، ولی با گذشت زمان و رشد سازمان¬ها تا حدی شفافیت خود را از دست می¬دهد.
3.    تعیین کنیم با چه فرصت¬ها و تهدیداتی روبرو هستیم که می¬توانند بر هدف سازمان تاثیرگذار باشند.
4.    شناسایی عوامل جغرافیایی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی که بر روند سازمان در آینده تاثیر خواهند داشت.
5.    تعیین مجموعه¬ای از هدف¬های بلندمدت، که سازمان توانایی رسیدن به آنها را در آینده خواهد داشت و معرف شرکت در آینده خواهد بود.
6.     تهیه یک لیست از نیازهای تدارکاتی، مالی و نیروی انسانی مورد نیاز، جهت تامین اهداف بلندمدت ضرورت دارد.

سازمان های بزرگ و کوچک
سازمان ها از نظر شاخص های مختلف به انواع گوناگونی تقسیم شده اند و تعریف های متفاوتی برای هرکدام از آنها در کشورهای گوناگون ارائه شده است.
شناخت محیطی: شرایط عمومی،فرصت هاو خطرات کوتاه و بلند مدت صنایع کوچک روابط رقابتی مطلوب و نامطلوب جاری و در حال رشد صنایع کوچک میزان فروش یا درآمد، تعداد کارکنان، سرمایه¬گذاری و … اما آنچه در اکثر کشورها مرسوم است، تقسیم بندی بر اساس اندازه می باشد که در ایران بصورت زیر است.
الف) مرکز آمار ایران و بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران
–    سازمان های بزرگ: صنایعی که تعداد کارکنان آنها 10 نفر بیشتر باشد.
–    سازمان های کوچک: صنایعی که تعداد کارکنان آنها کمتر از 10 نفر باشند.
ب) وزارت صنایع و معادن – سازمان صنایع کوچک ایران
–    سازمان های بزرگ: صنایعی که 50 نفر بیشتر کارکنان داشته باشند.
–    سازمان های کوچک: صنایعی که کمتر از50 نفر کارکنان داشته باشد.

ساختار شرکت های کوچک و متوسط:
ساختار شرکتها دارای ویژگیها و خصوصیات خاصی است که شکل¬گیری فعالیت آنان را تحت تاثیر قرار میدهد.ویژگی های دیگری نیز برای این شرکت ها قابل طرح می باشد. نوع مالکیت ، بینش و تفکر مدیران شرکت، نحوه فعالیت، تعیین اهداف و ماموریت های شرکت که این ویژگی ها نیز شرایط خاصی را برای فعالیت شرکت های کوچک فراهم می کند. به عبارت دیگر مجموعه شاخص و ویژگی های موجود شرکت های کوچک و متوسط نوعی ساختار نیمه رسمی و مبتنی بر مدیریت سنتی را ارائه می نماید. عمده ترین ویژگی های ساختاری شرکت های کوچک و متوسط را می توان به شرح ذیل ارائه نمود:
    تفاوتی بین مدیریت شرکت و صاحب آن وجود نداشته صاحب کسب و کار مدیریت واحد را نیز برعهده دارد.
    تامین سرمایه شرکت و در اختیار داشتن مالکیت بصورت انفرادی و یا بصورت محدود صورت خواهد گرفت.
    محدوده فعالیت شرکت بعلت عدم توان تولید انبوه معمولا محلی می باشد.
    در این شرکت ها معمولا کمتر ساختار سازمانی گسترده و تقسیم وظایف بصورت دقیق وجود دارد.
    تغییر مدیریت در این شرکت کمتر اتفاق افتاده و تغییر و تحول سازمانی کمتر مشاهده می¬شود.
    دسترسی این شرکت به منابع مالی محدود و آنها کمتر توان ارائه ضمانت¬های لازم برای اخذ وام را دارند.
    شرکت¬های کوچک کمتر از مزایای صرفه¬های ناشی از مقیاس بهره¬گیری می¬نمایند.

در جدول ذیل مجموعه ای از مسایل و مشکلات شرکتهای کوچک و متوسط بطور اختصار ارائه شده است.

طبقه بندی مشکلات شرح مشکلات
موانع بازار وجود خریدهای انحصاری- نوسانات در عرضه و تقاضا به ویژه در بخش صنایع غذایی – اعطای یارانه به بخش دولتی و ایجاد رقابت نابرابر – خرید مواد اولیه درمقیاس کم و افزایش قیمت آنها و ….
موانع مالی فقدان بانک تجاری و تخصصی که به بنگاههای کوچک وام دهد – مشکلات ارائه ضمانت های بانکی – افزایش فشار نقدینگی بر بنگاههای کوچک- کمبود تسهیلات دولتی به بنگاهها و …
عدم دسترسی به اطلاعات کمبود اطلاعات بازاریابی – عدم توان انجام هزینه برای کسب اطلاعات بازاریابی- عدم توان  تخصصی برای کسب اطلاعات بازاریابی
سیاست دولت توان ضعیف دولت در ایجاد محیط مناسب برای رشد بنگاههای کوچک و متوسط – اجرای سیاستهای نامناسب توسط دولت در حمایت از بخش دولتی – بالا بودن نرخ مالیات بر درآمد برای بنگاههای کوچک
موانع قانونی پیچیدگی حضور در مناقصه ها – قوانین تجاری بازدارنده – نامناسب بودن قانون کار – پیچیدگی رویه های دولتی در اخذ مجوزها

تفاوت های برنامه ریزی استراتژیک بین سازمان های بزرگ و کوچک
تفاوت های برنامه ریزی استراتژیک در صنایع  بزرگ و کوچک را می¬توان در دو دسته فرایندی و محتوایی تقسیم نمود.
    تفاوت های فرآیندی
–    فرایند برنامه ریزی استراتژیک در صنایع کوچک، به لحاظ ویژگی های خاص این صنایع نسبت به صنایع بزرگ، تعداد مراحل و زمان و هزینه کمتری را شامل می شود.
–    تعداد و تنوع زیاد کالا¬ها و خدمات، بخش¬ها و واحدهای گوناگون سازمانی و وابستگی زیاد ارتباطات پیچیده آن¬ها با هم و سایر ویژگی¬های صنایع بزرگ باعث پیچیدگی مضاعف کلیه فرایند¬های کاری و بخصوص فرایند برنامه¬ریزی استراتژیک در این صنایع شده است  در حالی که در صنایع کوچک به طور ساده و مختصر قابل انجام است.
–    در صنایع کوچک لایه¬های کم مدیران و بعضا عدم وجود بیش از یک لایه مدیریتی باعث سهولت فعالیت¬های مذکور، رسمیت کمتر برنامه¬ریزی استراتژیک و همکاری بیشتر مدیران و کارشناسان در تعیین استراتژی¬های سازمان می¬شود.
–    صنایع بزرگ برای دستیابی به یک برنامه¬ریزی استراتژیک منسجمی که استراتژی¬های سازمان را شامل شود، نیاز به متخصصان و استراتژیست¬ها و مطالعات زیادی در مقیاسه با صنایع کوچک دارند در حالی که در صنایع کوچک وضع به گونه¬ای است که اندازه کوچک، لایه¬های مدیریتی  کم و فعالیت¬ها محدود هستند.
–    استراتژی¬های صنایع بزرگ باید در سه سطح و استراتژی¬های صنایع کوچک کافی است در دو سطح تعیین شوند.

    تفاوتهای  محتوایی
–    محتوای فرایند برنامه¬ریزی استراتژیک را چهار مورد مهم رسالت، محیط، اهداف و استراتژی تشکیل می¬دهد.رسالت شرکت باید مشخص کند که سازمان به چه فعالیتی مشغول است، درچه وضعیتی قراردارد، رقبای آن چه کسانی هستند، در آینده می¬خواهد در چه وضعیتی قرار گیرد و به چه فعالیت-هایی مشغول شود.
–    در صنایع کوچک رسالت شرکت معمولا با نظر غالب موسسان و بنیانگذاران تعیین می¬شود و در زمان برنامه¬ریزی استراتژیک احتمال دارد توسط استراتژیست¬ها کمی تعدیل شده یا  بدون تغییر بماند.
–    استراتژیست¬های یک شرکت بزرگ باید تمام اجزا و عناصر محیط را به صورتی دقیق بررسی کنند تا قوت¬ها و ضعف¬های داخلی و فرصت¬ها و تهدیدهای خارجی را معلوم کرده، در برنامه استراتژیک لحاظ کنند. در حالیکه صنایع کوچک کافی است اثرات کلی تغییرات محیطی بر شرکت را بررسی و در برنامه¬های آن لحاظ شود و این کار توسط مدیران عالی که اطلاعات زیادی از محیط دارند، عملی است.

استراتژی رقابتی نتیجه بکارگیری مدیریت استراتژیک

مدیریت استراتژیک در بر گیرنده تصمیم¬گیری¬هایی است که اهداف استراتژی¬های بلندمدت بنگاه¬های کوچک و متوسط را تعیین می¬کند. این نوع مدیریت با اتخاذ استراتژی¬های هوشمندانه، عرضه رقابت را در بنگاه¬های فوق تقویت می¬کند. اتخاذ این نوع استراتژی زاییده تفکر استراتژیک است که مدیران را قادر می¬سازد تا مدیریت استراتژی را اعمال کند.
تعیین استراتژی رقابتی از مراحل ساده برنامه¬ریزی استراتژیک عبور می¬کند. این مرحله عبارت است از تعیین ماموریت، دیدمان و اهداف، تحلیل فرصت¬ها و تهدیدات خارجی، تحلیل نقاط قوت و ضعف داخلی، تحلیل swot و تدوین استراتژی، پیاده¬سازی و کنترل استراتژیک، تدوین استراتژی رقابتی در بنگاه¬های کوچک و متوسط در جهت دستیابی به یک موقعیت مناسب در بازار صورت می¬گیرد. راهکارهای ذیل مبنایی برای تدوین استراتژی رقابتی به شمار می¬رود:
1.    ارائه محصولات یا خدمات مورد نیاز مشتری.
2.    تاکید بر نوآوری جهت عرضه محصولات یا خدمات جدید.
3.    کاهش قیمت تمام شده.
4.    کاهش دوره زمانی توسعه محصول از ایده تا بازار.
5.    ارتقاء کارایی.
6.    حذف ضایعات در تولید.
7.    بهبود ارائه خدمات به مشتری.
8.    تقویت روحیه خلاقیت و کارآفرینی.
9.    افزایش توان پیش¬بینی تحولات و تغییرات تکنولوژی.
10.    تقویت توان برنامه¬ریزی از طریق اعمال برنامه¬ریزی استراتژیک.
11.    تاکید بر افزایش سهم بازار.
12.    ایجاد فرهنگ¬سازی مناسب.
13.    ایجاد ساختار مناسبی که پیاده¬سازی موثر و اثر بخش مدیریت استراتژیک را میسر سازد.
14.    آماده¬سازی، آموزش و بکارگیری نیروی انسانی متناسب با نیاز بازار به ارائه تولیدات و خدمات جدید.

مدل های برنامه ریزی استراتژیک در سازمان ها:

تاکنون مدل¬های زیادی برای سازمان¬های بزرگ ارائه شده که از مهمترین آن¬ها می¬توان به مدل-های زیر اشاره کرد:
1.    مدل فرایند برنامه¬ریزی جامع تایلر
2.    مدل رایت
3.    مدل هیل
4.    دیوید
5.    ماندی و پرمیاکس
6.    برایسون
7.    گلوئک
8.    رابسون
9.    استینر

در مقابل برای سازمان¬های کوچک مدل¬های زیادی توسعه نیافته است. بدین منظور سه مدل مورد مطالعه بیشتر عبارتند از:
1.    مدل برنامه¬ریزی استراتژیک پایه¬ای کارتر و مکنا مارا
2.    فرایند برنامه¬ریزی استراتژیک برای شرکت¬های کوچک و متوسط (مازور)
3.    مدل برنامه¬ریزی استراتژیک برای شرکت¬های کوچک (فرای و استونر)

با یک مقایسه تطبیقی بین مدل¬های معرفی شده در سازمان¬های بزرگ و کوچک  علیرغم تفاوتهای موجود در تعداد مراحل و گام¬ها و تقدم و تاخر آنها کلیه مدل¬ها بطور تقریبی از ساختار مشابه و یکسانی برخوردار هستند. همه آن¬ها به نحوی سه مرحله  تعیین رسالت و اهداف شرکت، تجزیه و تحلیل خارجی و داخلی و تعیین استراتژی¬های شرکت را شامل می-شوند.

اهداف مدل مفهومی برای برنامه¬ریزی استراتژیک در سازمان¬های کوچک بشرح ذیل می باشد:
1.    ایجاد قابلیت برنامه¬ریزی استراتژیک
2.    متقاعد نمودن مدیران سازمان¬های کوچک
3.    افزایش توان پاسخگویی
4.    تعیین مسیر توسعه شرکت
5.    تسهیل فرایند برنامه¬ریزی استراتژیک در سازمان¬های کوچک
6.    بهره¬مند ساختن سازمان¬های کوچک از مزایای برنامه¬ریزی استراتژیک
7.    شناخت جایگاه فعلی و موقعیت مطلوب آینده شرکت
8.    شناسایی رقبا، مشتریان، تامین¬کنندگان، محصولات جایگزین و تازه¬واردها به صنعت
9.    تعیین استراتژی¬هایی که شرکت را به اهداف مورد نظر برسانند.

موانع بکارگیری مدل های مدیریت استراتژیک در شرکت های کوچک و متوسط:
بکارگیری هر نوع برنامه¬ریزی و اعمال آن در هر واحد اقتصادی نیاز  به بسترهای لازم برای اجرای آن دارد تا از طریق آن بتوان به اهداف یک بنگاه دست پیدا نمود. ساختار شرکت¬های کوچک و متوسط موجود در کشور ریشه در فلسفه تاسیس آن¬ها در سالیان گذشته دارد. این شرکت¬ها بیشتر بصورت واحدهای خانوادگی و بدور از یک ساختار سازمانی گسترش یافته¬اند که این امر موجب گردیده است تا ساماندهی و مهندسی آنان با مشکلات زیادی روبرو گردد. بنابراین پیاده¬سازی برنامه¬ریزی استراتژیک با مشکلات و محدودیت¬های ذیل روبرو است:
    اغلب شرکت¬های کوچک یک مالک دارند.
    آمار و اطلاعات مناسبی از وضعیت گذشته و حال آنها وجود نداشته وحساب¬های مالی شرکت نیز به نحوه صحیحی نگهداری نمی¬شود.
    تعیین اهداف کوتاه¬مدت و بلندمدت برای آن¬ها در اجرا با مشکلات زیادی روبرو است.
    عدم استفاده از مدیریت علمی در توسعه کسب و کار و اصرار بر اداره شرکت بر مبنای تجربیات گذشته
    کمبود دانش ومعلومات وعدم توان اخذ مشاوره
    نیروی شاغل توان اجرای برنامه¬های حاصل از مدیریت استراتژیکی را ندارند.

نتیجه گیری:
هر تصمیم و حرکتی در چارچوب فعالیت های بازاریابی، هم تحت تاثیر عوامل محیطی است و هم به نحوی بر آنها اثر میگذارد. این آثار ممکن است بسیار عمیق یا جزئی باشد. مهمترین ویژگی محیط دگرگونی و تغییر است. صنایع کوچک و متوسط نیزتحت تاثیر عوامل محیطی قرار دارند و به منظور موفقیت در بازار باید عوامل محیطی را شناسایی کرده و خود را با تغییرات و دگرگونی های محیطی هماهنگ کنند.
روش برخورد با تغییرات محیطی بکارگیری فرایند مدیریت استراتژیک و نیز استراتژی های بازاریابی است. استفاده از استراتژی های بازاریابی این مکان را به موسسه می دهد تامجموعه ای از روابط بین سازمان و محیط برقرار کند تا اولا منطبق بر توانمندی های سازمان باشد، ثانیا در قبال تغییرات و دگرگونی های محیط پاسخگو باشد.صنایع در فضایی رقابت می کنند که دائم در معرض تهدیدات محیطی قرار دارند و بمنظور اینکه توانایی های لازم را در قبال تغیرات محیطی و پاسخگویی به محیط داشته باشند باید از استراتژی های بازاریابی استفاده نمایند، ولی تاکنون مطالعات چندانی در خصوص سازمان های کوچک صورت نگرفته و مدل های کافی از برنامه ریزی استراتژیک برای این سازمان ها ارائه نشده است.مراحل مشترک مدل های برنامه ریزی استراتژیک سازمان ها تعیین رسالت و اهداف شرکت، تجزیه و تحلیل خارجی و تعیین استراتژی های شرکت است که با اضافه کردن مرحله ی تعیین ارزش های مدیران عالی مدل مفهومی جدیدی ارائه می شود تا سازمان های کوچک نیز با بهره مندی از این نوع برنامه ریزی به سوی کامیابی گام بردارند.

منابع :
1.    آقازاده، هاشم، تفاوت های برنامه ریزی استراتژیک در سازمان ها، ماهنامه تدبیر شماره 147.
2.    آنالوئی، فرهاد، کرمی، اژدر، مدیریت استراتژیک در صنایع کوچک و متوسط، چاپ اول، تهران، انتشارات امیرکبیر.
3.    بهرام زاده، محمد مهدی، بررسی نقش مدیریت استراتژیک  در رقابت پذیری بنگاه های کوچک و متوسط کشور، سومین کنفرانس بین¬المللی مدیریت استراتژیک.
4.    پیشرو، حمدا…، مدیریت استراتژیک ابزاری کارامد برای افزایش رقابت¬پذیری بنگاه-های کوچک و متوسط، اولین کنفرانس مدیریت استراتژیک، 5و 6 اسفند 1385.
5.    تقوی، نعمت ا…، اسماعیل نیا، محمد رضا (1381)، جهانی شدن و توسعه بنگاه¬های کوچک و متوسط،  نشریه جامعه پژوه.
6.    کریشنا، سرشتا، استراتژیک توسعه و مدرنیزه کردن واحدهای کوچک صنعتی و بازرگانی، سازمان توسعه صنعتی سازمان ملل متحد، سازمان بهره وری اسیا 1382.
7.    صادقیان، مریم، جایگاه صنایع کوچک در فرایند توسعه اقتصادی، صنایع کوچک و شهرک¬های صنعتی 1385.
8.    طاهری، شهنام، مجموعه مقالات سمینار نقش و جایگاه واحد های کوچک صنعتی در توسعه اقتصادی کشور وزارت صنایع و معادن 1380.
9.    فردآر، دیوید(1999)،  مدیریت استراتژیک، علی پارسائیان و محمد اعرابی . تهران : دفتر پژوهش¬های فرهنگی 1379.
10.    http://cheesmi. Bolgfa.com.

استاد راهنما: دکتر شهباز  برآهویی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *