معرفی کتب مدیریت

خلاصه كتاب ميرزا تقي خان اميركبير

 

مقدمه: محيط اجتماعي ايران عصر قاجار به علت ارتباط بين مردم ايران با روسيه در شمال و انگليس در جنوب و رفت و آمد هيات ها و سفرا و نمايندگان اروپايي به ايران با اصلاحات جديد و زمينه اخذ اصول زندگي و معارف اروپايي آماده شده بود ، اما درباريان آن جسارت و همت بلند براي دست زدن به اصلاحات كشوري و لشگري را نداشتند وبا هر نوع تغيير مخالفت مي كردند و ذهن شاه را نيز بدبين كرده بودند،اما امير كبير صدها درباري و شاهزاده و حواشي شاه راكه با اصلاحات مخالفت مي ورزيدند به هيچ شمرد و با اراده ثابت و محكم و بدون ترديد و تزلزل خود دست به اصلاحات كشوري و لشكري زد.  

محيط تربيت
ميرزا تقي خان اميركبير در خانواده اي از طبقات پائين ملت ايران بدنيا آمد و با حفظ اين امتياز در دامان يكي از بهترين و اصيل ترين خاندان هاي آنروز ايران تربيت يافت و رشد نمود اميركبير فرزند كربلائي محمد قربان از اهل هزاوه واقع در دو فرسخي شمال غربي شهرستان اراك است به مناسبت اينكه هزاوه در مجاورت فراهان زادگاه خانواده بزرگ قائم مقام قرار داشت كربلائي محمد قربان در سلك نوكران ميرزا عيسي قائم مقام بزرگ درآمد و به مقام آشپزباشي رسيد و در زمان ميرزا ابوالقاسم قائم مقام دوم و صدراعظم محمدشاه مقام نظارت بر آشپزخانه را احراز كرد و در اواخر عمر قاپوچي قائم مقام شد تمام اين سمت ها ايجاب مي كرد كه محمدقربان با خاندان قائم مقام حشر و نشر داشته باشد و طبعا پسر او ميرزا تقي هم با اطفال خانواده قائم مقام محشور بوده است اين وضع خاص كه براي ميرزاتقي خان از دوران كودكي پيش آمد براي تربيت يك فرد لايق و صاحب جنبه هاي مختلف كه هريك به نوبه خود منشا آثاري باشد خيلي موثر بود زيرا چنين فردي از طرفي چون از يك خاندان فقير و از طبقات پائين و محروم اجتماع است خوب به روحيات و خواسته ها و افكار طبقات پائين مملكت كه هميشه اكثريت مطلق ملت ها را تشكيل مي دهند آشنا است و از سوي ديگر چون با خانداني عالي و تربيت يافته و مركزي كه سررشته امور مملكت و ملت و سياست كشور در آنجا متمركز است و بي پرده نمود و بروز دارد رفت و آمد دارد و قهرا با ريشه مسائل جاري مملكت اصطكاك و برخورد دارد تحت تاثير آن عوامل هم واقع مي شود ودر نتيجه عوامل تربيت يك اشراف زاده و تربيت خاص يك نوكرزاده و مستخدم جزء هردو در عرض هم در وجود او اثر مي گذارد در دوران كودكي ناهار بچه هاي قائم مقام را مي آورد پشت در اطاق به انتظار تمام شدن صرف نهار براي بردن ظرفها مي ايستاد در همين مدت كوتاه گوش به كلمات معلم كه به بچه ها در مي آموخت ميداد هرچه مي شنيد فرا مي گرفت يك روز قائم مقام براي امتحان از بچه هايش هر چه مي پرسيد آنها از عهده جواب برنمي آمدند ميرزا تقي خان به آن سئوالات جواب صحيح مي داد قائم مقام پرسيد : تقي تو اينها را از كجا آموخته اي ؟ گفت: از پشت در اتاق درآن مدت كوتاه به گفته هاي معلم گوش مي دادم قائم مقام خواست به او جايزه بدهد اما تقي به گريه افتاد و گفت عوض جايزه به معلم دستور بدهيد كه آن درسها را بمن هم بدهد قائم مقام خيلي خوشش آمد و دستور داد كه معلم او را هم درس بدهد.
در راه احراز كرسي صدرات
محمدشاه قاجار  شب سه شنبه ششم شوال 1264 ق در قصر محمديه شميران كه خودش تازگي ساخته بود پس از چهارده سال و سه ماه سلطنت بعلت مرض نقرس از دنيا رفت وليعهد او ناصرالدين ميرزا بر حسب معمول وليعهد هاي دوره قاجار در تبريز به سر مي برد تا آمدن شاه جديد از تبريز اداره كارها در تهران بايستي بدوش كسي ديگر باشد زيرا نخست وزيري حاجي ميرزا آقاسي هم كه تنها به خاطر اينكه محمدشاه در طريقت مريد او بود اين كرسي را احراز كرده بود خاتمه يافته تلقي ميشد منتظر الصدرات ها مشغول تهيه مقدمات تحصيل كرسي صدرات شدند صدرالممالك ميرزا آقاخان نوري كه در كاشان به حال تبعيد بسر مي برد و آصف الدوله كه آنروزها گويا در عراق بوده است و حاجي ميرزا آقاسي هر يك خود را براي احراز اين مقام لايق تر از ديگران مي دانستند و اصولا آنچه كه انتظار نمي رفت و به مخيله كسي خطور نمي كرد اين بود كه نخست وزير شاه جديد همراه خود او از تبريز به تهران بيايد در تهران بازار سفارتخانه هاي انگليس و روس كاملا گرم بود چه منتظر الصدرات ها كه اين دو مركز را در تعيين سرنوشت كشور مؤثر و رسيدن به مقام نخست وزيري را بدون موافقت آنان محال مي دانستند بند و بست و سروسر را شروع كرده بودند و در اين ميان سفارتخانه هاي روس و انگليس هم براي بدست آوردن موقعيت بهتر در كادر زمامداري نو رقابت بي سابقه اي شروع كردند تا آنجا كه هر يك با نهايت دقت مواظب بودند خبر مرگ محمدشاه و مژده سلطنت وليعهد را زودتر از رقيب خويش به ناصرالدين ميرزا برسانند ميرزا آقاخان نوري كه با اتهام جاسوسي به نفع انگلستان يا ارتباط نامشروع با مهدعليا ملكه مادر پس از خوردن دويست ضربه شلاق به كاشان تبعيد شده بود با عجله به تهران آمد و مورد استقبال مهدعليا قرار گرفت و براي از ميدان بيرون كردن رقباي خود يكسره به سفارت انگلستان رفت و يا از سفارت اجازه ورود خواست و از آنجا به دستور مهدعليا به قصر خورشيد منتقل شد يازدهم شوال خبر مرگ محمدشاه در تبريز به وليعهد كه آنروز هفده سال و هشت ماه داشت رسيد ناصرالدين ميرزا فورا به وزير خود ميرزا فضل الله نصير الملك دستور داد : مبلغي پول براي پرداختن قرضها كه تقريبا هيجده هزار تومان بوده و مخارج سفر تهران تهيه نمايد و مقدمات حركت را آماده كند نصير الملك نتوانست پول را تهيه كند و رسما عذرخواهي كرد وليعهد از ميرزا تقي خان فراهاني كه در آن تاريخ وزير نظام بود و بطور غير رسمي تصدي شغل امارت نظام را كه بعد از مرگ امير نظام محمدخان زنگنه در سال 1257 خالي مانده بود به عهده داشت حل اين مشكل را خواست ميرزا تقي خان اين مسئوليت را پذيرفت و شخصا به يكي از تجار تبريزي كه گويا حاج شيخ كاظم پدر شيخ محسن خان مشيرالدوله است مراجعه كرد و مبلغ سي هزار تومان از او قرض گرفت بدين ترتيب امير با پشتكار قابل توجهي وسائل حركت وليعهد را فراهم كرد روز 14 شوال در همان تبريز ناصرالدين ميرزا را بطور رسمي به مقام سلطنت منصوب نمود و روز 19 شوال موكب همايوني را با تشريفات سلطنتي به طرف تهران حركت داد و بالاخره موكب ناصرالدين شاه روز پنجشنبه بيستم ذيقعده 1264ق به قريه يافت آباد واقع در غرب تهران رسيد تمام اعيان و اشراف و درباري ها و سران كشور شرفياب حضور شدند از توجه مخصوصي كه شاه در آن مجلس به ميرزاتقي خان اميرنظام نشان داد منتظر الصدرات ها مايوس شدند و مخصوصا وقتي از طرف شاه به صدرالممالك كه از مدتي قبل در منزل حاجي ميرزاآقاسي منزل گرفته بود و خود را نخست وزير ميدانست دستور رسيد : خانه را تخليه كند و به گماشتگان امير نظام تحويل دهد مطلب براي همه كس روشن گرديد روز بعد شاه وارد تهران شد و در شب همان روز يعني شب شنبه بيست و دوم ذيقعده رسما به تخت سلطنت جلوس كرد و در همان شب فرمان صدرات عظما همراه لقب پر طمطراق اتابك اعظم بنام ميرزا تقي خان اميركبير صادر شد و از فرداي آن شب اميركبير با سمت نخست وزيري و امارت نظام مشغول رتق و فتق امور گرديد
ازدواج امير با خواهر شاه : مخالفين داخلي و خارجي اميركبير و كسانيكه منافع نامشروع خويش را در خطر مي ديدند يا از دست داده بودند دست از مخالفت و سعايت پيش شاه براي اسقاط كابينه امير بر نمي داشتند و مخصوصا عده اي از درباري ها و شاهزادگان هزار فاميل ها به بهانه اينكه امير از خاندان پستي است و بزرگان كشور حاضر نيستند زيربار حكومت او بروند شاه را به عزل او ترغيب مي كردند ناصرالدين شاه چهارماه پس از زمامداري امير يعني در تاريخ 22 ربيع الاول سال 1265ق بعنوان قدرشناسي از خدمات ارزنده امير و براي مرتبط كردن وي به خاندان سلطنت خواهر سيزده ساله اش عزت الدوله را به همسري اميركبير در آورد اين ازدواج هم بهانه اي را از دست بدخواهان گرفت و هم موقعيت اميركبير را مستحكم تر نمود و مخالفان اورا از اينكه بتوانند شاه را وادار به عزل او كنند مايوس كرد
جريان قتل امير :
اين است ثمره شوم آنهمه تلاشها و شيطنت ها و اين است نتيجه نكبت بار آن پشت هم اندازي ها و دوزكلكها ثمره تلخي كه براي قرنها و شايد تا ابد كام ملت ايران را تلخ خواهد داشت و نتيجه فلاكت زائي كه جلو ترقي و تكامل و استقلال و سيادت و سعادت ملت و كشور ايران را سد كرد و داغ اسارت و عقب افتادگي و تو سري خوري و استعمارزدگي را بر پيشاني مردم ايران و بلكه قاره آسيا زد و بهترين فرزند ايران و مقتدرترين قهرمان پيكار با استعمار و استثمار را از مردم سيه بخت و تيره روز ايران و بلكه آسيا گرفت مي گويند دستور قتل امير را توسط يكي از زنان زيبا و مورد علاقه شاه در حاليكه شاه را در درياي شهوت غرق كرده بود از او گرفتند شاه وقتيكه بحال عادي برگشت ياد امضاي فرمان اعدام امير سراپاي وجودش را لرزاند و از سوگلي حرم خواست كه آن فرمان به او برگرداند ولي جواب اين بود كه فرمان همايوني همان نيمه شب به مامور اجراءداده شده و در همان دل شب چاپاري به طرف كاشان حركت كرده است عليخان فراشباشي و همراهان روز جمعه 17 يا 18 ربيع الاول بطور ناشناس وبا صورتهاي بسته وارد فين كاشان شدند و بدون يك دقيقه فوت وقت به دنبال كار جنايت بار خود رفتند امير درحمام بود ماموران براي اينكه مانع ميان امير و عزت الدوله شوند درب اندرون را بطوريكه عزت الدوله نفهمد از بيرون بروي وي بستند امير در گرمخانه حمام غرق در خيالات خود نشسته بود جلادان شاه وارد محوطه حمام مي شوند بيرون حمام ودر رخت كن مامور گماشتند كه كسي داخل نشود كسي هم بيرون نرود فراشباشي با يك جلاد ديگر وارد گرمخانه حمام شدند حكم قتل امير را بدستش دادند امير با يك دنيا وقار و خونسردي آنرا از نظر گذراند امير به خاطر محبتهايي كه به حاجب الدوله كرده بود و او را مرهون الطاف خود مي دانست خيال مي كرد كه اگر از او تقاضاي مهلتي كند خواهد پذيرفت و لذا از او خواست كه مهلت دهد تا خودش يا عزت الدوله نامه اي به شاه بنويسند آن نامرد قبول نكرد بار ديگر امير از او خواست همسر و بچه ها و مادر من بيايند و با آنها وداع كنم اين تقاضا هم مورد قبول واقع نشد اينجا امير خواسته خود را به حداقل ممكن تنزل داد و از او خواست كه مهلت دهد تا وصيت نامه اي بنويسد فراشباشي بي شرم و بي وجدان زيربار اين تقاضا هم نمي رود و با كمال گستاخي و جسارت از امير مي خواهد كه بدون يك لحظه فوت وقت آماده مرگ باشد و تنها تقاضايي كه از امير قبول مي شود نحوه اجراي حكم را خودش تعيين كند امير از جا بلند شد و غسل كرد و آمد وسط گرمخانه نشست و بنا به نوشته اعلم الدوله ثقفي به حاجب الدوله گفت همين قدر بدان كه اين پادشاه نادان مملكت ايران را از دست خواهد داد و عليخان هم در جواب امير گفت : صلاح مملكت خويش را خسروان دانند امير عادت به رگ زدن و خون گرفتن داشت دستور داد كه دو رگ در دو بازوي وي را قطع كنند و دو دست را روي زمين گذاشت و با كمال آرامش و خونسردي شاهد فواره زدن خونهاي گرم و پر جوش و خروش كه جزاستقلال و عظمت كشور چيزي نمي توانست آنرا تسكين دهد بود تمام صحن گرمخانه از خون امير رنگين شد حالت ضعف و ناتواني رفته رفته بر او مسلط شد علائم مرگ بر چهره شكسته و گيرا و پر ابهتش نقش بست نيروي مقاومت او از او سلب شد دو چشمان جذابش به خونهايي كه صحن حمام را پوشيده بود دوخته شده بود و دو لبش به منظور دعا خواندن و اقرار به عقايد مذهبي كه داشت به آرامي حركت مي كرد و پس از چند لحظه جسد بي جان ميرزا تقي خان اميركبير در ميان خونهاي صحن گرمخانه حمام فين افتاده بود ، بعد از آن واقعه به دستور ناصرالدين شاه قاجار از جنازه اميركبير تجليل به عمل آمد ودر ميان اظهار احترام و ادب اهالي كاشان جسد او را در مشهد كاشان به خاك سپردند ولي عزت الدوله پس از چند ماه با اجازه شاه جنازه امير از كاشان به كربلاي معلي در صحن مقدس ابي عبدالله الحسين به خاك سپرده شد.  
اصلاحات و اميركبير دو واژه اي هستند كه تداعي كننده يكديگرند و پيرامون تاريخ اصلاحات اجتماعي ايران بي آنكه نام قهرمان راستين آن ذكر شود سخن نمي توان گفت اما اصلاحات امروزه واژه اي غريب شده و از بس كه جوامع معاصر آنرا به بازي گرفته اند ديگر بوي ناب و تازگي گذشته را نمي دهد به ويژه كه در اواخر قرن پيش استراتژي ، اصلاحات باعث فروپاشي قطب بزرگ بلوك شرق گرديد و ردپاي دخالتهاي بلوك غرب درآن نمودار گشت اما مصلحان اجتماعي دهه هاي دورتر كه هنوز جوامع بشري در عوام فريبي هاي دموكراتيك فرو نرفته بود كاملا شريف و شفاف و شسته پاي به ميدان مي گذاشتند و چون بوق و كرناهاي تبليغاتي و ترفندهاي انتخاباتي رايج نشده بود اصلاحات آنها در عينيت و عمل نمود مي بافت .
گرچه اقدامات اميركبير ازنوع درون حكومتي بود و او در واقع از داخل نظام سياسي اصلاحات خويش را آغاز كرد اما اگر مي توانست اساس حكومت را هم دگرگون مي ساخت چنانكه خود نيز گفته بود كه قصد كنستيتوسيون (نظام مشروطه) داشته ولي مجالش ندادند واقعا هم ازمرد روشن بين و استوار و با همتي چون او بعيد به نظر نمي رسيد كه نظام اجتماعي و سياسي قرون وسطايي ايران را به كلي زيرو بر كند و طرحي نو درافكند وايران را به عظمتي كه شايسته آن بود برساند حال چه از طريق ايجاد كنستيتوسيون باشد و چه طرق ديگر اما هرچه بود و هرچه گذشت ايده هاي بزرگ و آمال بلند اميركبير ناجوانمردانه در فين كاشان غروب كرد تاشايد روز و روزگاري ديگر در پيشاني فرزند ديگري ازوطن طلوع كند و ايران را دوباره مركز فرهنگ و تمدن سازد با اين حال همان اقدامات چندين ساله امير شالوده تحولات بزرگ بعدي گرديد و در حقيقت پايه هاي ايران نوين را پي افكند تضعيف نظام ملوك الطوايفي و ايجاد مركزيت نيرومند سياسي اعاده امنيت اجتماعي و مرزي ، ايجاد توازن منفي درسياست خارجي ة تعديل خرج و مخارج درباريان ، تاسيس روزنامه رسمي ، تاسيس دارالفنون ، توسعه نشر و ترجمه كتب ، توجه به نهاد هاي ديني و مذهبي ، پي ريزي صنايع بزرگ ، حمايت از صنايع دستي ، ارتقاء سطح بهداشت عمومي ، اصلاح امورمالي كشور، بهبود وضع كشاورزي و باغداري و امور دامي ، مبارزه با فساد مالي ، ايجاد نيروي نظامي قدرتمند زميني و دريايي ، ساخت بناهاي تجاري و اداري در تهران و مراكز ايالات و غيره نمونه هاي درخشاني از اصلاح گريهاي آن مرد بزرگ است او پيش از وقوع انقلاب ميجي در ژاپن به اين درك رسيد و همت خود را مصروف اين اصلاحات كرد اما نظام سياسي ژاپن دچار خيانتها و دودسته گريهاي دربار پادشاهان ايران آن عصر نبود و آن كشور را به جايگاهي رساند كه يكي از قدرتهاي بزرگ جهان شد ولي درباريان ايران با از ميان بردن اراده هاي محكم و رجال استوار و روشن بين كار اين سرزمين را به آنجا رساندند كه همگي مي دانيم .
اصلاحات در ايران معاصر به دو گونه اصلاحات درون حكومتي و اصلاحات برون حكومتي تقسيم شده است اصلاحات نوع اول در عصر قاجاريه توسط افرادي چون عباس ميرزا به شكل اصلاح طلبانه و رفرميستي انجام مي گرفت امير كبير نيز در اين دوره با قبول شالوده نظام سياسي تلاش داشت در چارچوب نظام مستقر از ظرفيتهاي موجود براي ايجاد اصلاحات در راستاي سامان دادن به امور و رفع موانع و غلبه بر آنچه عقب ماندگي كشور را به دنبال داشت عمل نمايد برخلاف جريان درون حكومتي اصلاحات كه بيشتر جنبه سخت افزاري و خصوصا اقتصادي مالي داشت اصلاحات برون حكومتي بيشتر نرم افزاري و خصوصا سياسي فكري بود اين كتاب بر آن مي باشد تا در چارچوب گونه شناسي اصلاحات درون حكومتي ايران معاصر اقدامات اصلاحي در دوران صدرات امير كبير را مورد بررسي قرار دهد و تاكيد دارد كه اصلاحات اين دوره كاملا درونزا مي باشد واز آفت يك اصلاحات برونزا و الهام گرفته از غرب به دور بوده است.
پيش فرض هاي تحليل اصلاحات در دوران اميركبير
يكي از آسيبهاي ساختاري اصلاحات وجود ابهام در مفهوم اصلاحات و در تعريف انواع مصاديق فرآيند و هدف اصلاحات مي باشد برخي صاحب نظران آنرا در مقابل افساد و به معناي سامان بخشي به وضع موجود براي تبديل آن به نظم مطلوب دانسته اند و برخي نيز آن را در مقابل انقلاب و به معناي رفرم تغييرات روبنايي محدود و سطحي يا اصلاحي روبناها تلقي نموده اند در روند اصلاحات در ايران گروهي از اصلاح طلبان بر ساخت كارخانه و تاسيس خط راه آهن ، ترقي صنعت و گسترش تجارت تاكيد دارند همان گونه كه در زمان اميركبير آغاز شد و گروه دوم بيشتر بر قانون آزادي ، عدالت ، پارلمان ، علم و… تاكيد دارند همانگونه كه در زمان مشروطيت رخ داد اصلاح در مقابل انقلاب ودر قياس با آن به كار مي رود و معادل رفرم مي باشد اين ديدگاه اصلاحي ، خاص فرهنگ و انديشه سياسي بوده و به گونه اي از تحولات و تغييرات اجتماعي نظر دارد كه چهارچوب يك نظام سياسي رخ مي دهد
زمينه هاي اصلاحات در دوران اميركبير
ميرزا تقي خان معاصر با ايم حيات اسپنسر و ماركس ، آگوست كنت ، نيچه ،ولتر، روسو ، هگل و كانت بود وي به نام ميرزاتقي خان اميركبير اتابك اعظم به منصب صدرات اعظمي ايالت ايران رسيد و در مدتي كوتاه اولين پايه هاي سنگ بناي اصلاحات در ايران معاصر را پي ريزي نمود اروپا در زمان اميركبير همه دانه هاي كاشته شده خودرا به ثمر رسانده و دولتمردان اروپايي در رقابتي بي امان تمام سعي را وقف توسعه علوم ، فنون ، قدرت و صنعت كشورشان كرده بودند و از صنايع ، اختراعات و صاحبان آن بطور همه جانبه حمايت مي كردند در اين زمان بود كه تحولات عظيمي رخ داد و علوم به تدريج به كمك صنايع حرف و سرمايه داران شتافت و روش قدما در علم به كلي متروك شد اميركبير در زماني به مسند نشست كه اروپا به تدريج از ديدگاههاي كساني چون منتسكيو ، ولتر ، ديدرو ، ژان ژاك روسو ، آدام اسميت با شدت و ضعف هايي متاثر مي شد و همگي اين صاحب نظران معتقد بودند كه حاكميت ازآن مردم بوده و غيرقابل تفويض مي گردد تا به نحو احسن از آن حمايت كند آنان به آزادي فردي و امنيت اجتماعي معتقد بودند و بهزيستي ، رشد و توسعه زندگي افراد را در گرو آزادي و امنيت اجتماعي امكان پذير مي دانستند اين متفكران از حقوق طبيعي فاصله گرفته و سودجويي و مفيد بودن را مرجع ضوابط زندگي قرار دادند .
اصلاحات سياسي در دوره صدرات اميركبير
استعمارگران واقف بودند كه اگر كادر رهبري يك مملكت سالم باشد روابط خارجي آن كشور را به نفع ملت و مملكت تنظيم كرده و اجازه غارت و چپاول را به دزدان خارجي نخواهد داد بنابراين آنان پيش از هر چيز در داخل كشورهايي كه به آنها به ديده طعمه مي نگريستند فساد عميق داخلي را ترويج مي كردند و نيز برهمين اساس شرط اول نجات يك ملت و دولت از چنگال استعمار در واقع اصلاح داخلي و آماده كردن زمينه هاي استقلال و اتكاء به نفس بود چنانكه مثلا اگر اميركبير مي خواست بدون تغيير در اين وضعيت نامناسب داخلي به جنگ استعمار برود همين كساني كه مي بايست به كمك آنها استعمار را به زانو در مي آورد در واقع پيش از هر چيز خود او را از پاي در مي آورند لذا امير در عرصه سياسي به اصلاحاتي اقدام كرد كه عمده ترين آنها را به شرح ذيل مي توان برشمرد :
1- تمركز قدرت يا مبارزه با ملوك الطوايفي : يك از حربه هاي مؤثر استعمار در راه تحصيل نفوذ بيشتر و سلطه عميق تر ، تضعيف قدرت حكومت مركزي كشورهاي مورد استعمار است گرانت واتسون منشي سفارت انگليسي در تهران ، مي نويسد: در اين هنگام آشكارا پيش بيني شد كه دوره حكومت قاجار به زودي سپري شد و ايران تجزيه خواهد شد وقتي امير كبير زمام امور را بدست گرفت كشور ايران جز در چند ايالت بلوچستان ، افغانستان و تركستان ، در تمامي مناطق دچار اختلاف داخلي و كشمكش ميان قدرتهاي محلي شده بود چنانكه ناامني تمامي نواحي غرب (بروجرد و كردستان) و جنوب (بوشهر ، دشتستان و نيز كرمان ، رفسنجان و يزد) و همچنين شرق و شمال (خطه خراسان) كشور را فرا گرفته و فتنه همچون سرطان شهرهاي شمالي و شمالغربي كشور را در نورديده بود .
2- تجديد آرامش و امنيت : اميركبير در چنين وضعيتي براي اعاده امنيت و بسط نفوذ و قدرت دولت به سراسر كشور با پشتكار و جديتي شايان دست به كار شد او براي رام كردن ياغيان و سركوب تجزيه طلبان و حفظ مملكت از تجزيه و ملوك الطوايفي ، از هيچ اقدامي فرو گذار نكرد امير در مدت كوتاهي تمام شورشهاي جنوب را عليرغم وسعت و عمقي كه داشت سركوب نمود و سراسر آن منطقه را در كنترل دولت مركزي درآورد اين موفقيت به قدري اعجاب آور بود كه مزير مختار انگليس بعد از آن همه گزارشها كه قبل از آن تاريخ راجع به ناامني و هرج و مرج منطقه جنوب به وزارت امور خارجه انگليس داده بود با ياس و نااميدي به پالمرستون وزير خارجه انگليس مي نويسد: ساليان درازي است كه منطقه فارس بطوري كه اكنون تحت اطاعت حكومت مركزي مي باشد مطيع نبوده است سران بلوچ در سيستان و بلوچستان به تاثير از تحريكات انگليس به خاطر هندوستان مبني بر جدا كردن اين مناطق از ايران سربه شورش و ياغي گري برداشته بودند امير با ايجاد هنگهاي سواره و ساختن پاسگاهها و قراولخانه هاي فراوان و مستحكم و مجهز سرتاسر آن منطقه را چنان آرام ساخت كه انگليسيها را به كلي از رسيدن به هدف خويش مايوس نمود سرسخت ترين ياغيان و آشوبگران تركمنهاي شمال بودند كه در اثر ياغي گري و چپاول آنان آرامش و امنيت به كلي از شمال ايران رخت بربسته بود اما امير آنها را نيز با اعزام قشون و تهديد به زير نفوذ كشيد چنانكه دوتيره يموت و تكه بدون زدو خورد تسليم شدند و فقط تيره گوگلان كه در دشت گرگان بودند و جاسوسان و ماموران انگليسي در ميان آنها نفوذ بيشتري داشتند به تحريك و ترغيب آنها مقاومت نمودند كه سرانجام در مقابل نيروهاي دولتي شكست خورده و تسليم گرديدند نماينده سياسي روس در تاريخ هشتم صفر 1266 ق خبر اين موفقيت دولت را ضمن نامه اي كه به روسيه ارسال داشته چنين گزارش داده است (در شانزدهم محرم الحرام عساكر پادشاهي در محل موسوم به قراشيخ فتح عظيمي نموده و پنج هزار تن تركمن راكه بر سر اردوي شاه حمله آورده بودند شكست فاحشي داده پس از چنين نصرت گوگلانيها شرايط اطاعت را نسبت به سردار عساكر منصوره به عمل آوردند) امير با ساختن چند قلعه محكم و مجهز در نقاط حساس تركمن صحرا و ساختن سد بزرگان گرگان رود زمينه اشتغال تركمنهاي بيكار به كشاورزي را فراهم آورد و سراسر منطقه را چنان امن و آرام نمود كه روزنامه وقايع اتفاقيه در شماره بيست و هشتم خود درباره امنيت آن منطقه چنين نوشت : امنيت تركمن صحرا به حدي است كه يك نفر دو نفر از اردو بت استرآباد و از استرآباد به اردو آمدو رفت مي نمايند و اگر مالي از اردو در صحراي تركمانان گم بشود تركمانان پيدا نموده مي آوردند در اردو و جار كشيده به صاحبش مي رسانند همچنين فتنه باب و آشوب بهائيها را كه در سراسر كشور و مخصوصا در شمال به قدري وسيع و عميق بود كه اگر با زمامداري اميركبير مصادف نمي شد به احتمال زياد تجزيه كشور و به وجود آمدن يك دولت نامشروع دست نشانده و عامل استعمار را در خاك ايران در پي مي داشت سركوب كرد به ويژه آنكه اين فتنه از سوي انگليسيها حمايت مي شد و آنها به علي محمد باب به طعنه آقاي در مي گفتند دري كه از طريق آن به متد و روش قديمي و هميشگي فرقه سازي خود پرداختند واين فتنه و آشوب را به سراسر ايران گسترش دادند كه نابودي نفوس بيشماري را به دنبال داشت تا آنجا كه بابيان حتي قصد جان امير را كردند .
3- سياست موازنه منفي : آنچه امير انجام مي داد در اجراي سياست ملي و استقلال طلبانه خويش بود رفتار شخصي اميركبير با سفراي خارجه مقيم تهران سياست مدارا و بيطرفي بود به اين معنا كه نه با آنها ضديت مي كرد و نه تسليم آنها مي شد از خود هيچوقت تمايل خصوصي كه موجب فعاليت و رقابت سياسي باشد به هيچ يك ازبيگانگان نشان نمي داد و واستون در تاريخ خود راجع به ميرزا تقي خان اميركبير چنين مي نويسد : ميرزا تقي خان امير نظام يگانه كسي است كه دست اجانب را از دخالت در امور داخلي ايران در مدت صدرات خود كوتاه نمود و يگانه مردي بود كه توانست بدون دخالت اجانب مسائل غامض ايران را حل و فصل كند در زمان او احدي قادر نبود با عمال اجانب روابط خصوصي داشته باشد تمام مامورين دولتي را غدغن نمود با خارجيها ايجاد رابطه كنند اين افتخار براي او بس كه در زمان او هيچ يك از همسايگان نتوانستند در امور داخلي دخالت كنند ويا به حقوق سياسي آن تجاوز نمايند امتياز شمال را از دست روسها بيرون ساخت و مستقيما زير نظر دولت ايران قرار داد روسها را از ساختن بيمارستان در استرآباد بازداشت كه معمولا استعمارگران برنامه هاي استعماري خود را در لواي ساختن بيمارستان و مدرسه و پخش دارو پياده مي كنند. وقتي انگليسيها تقاضاي ايجاد و افتتاح كنسولگري در استرآباد نمودند امير جلوگيري از ساختن بيمارستان به وسيله روسها را بهانه قرار داد و گفت : وقتي من به آنها چنين اجازه اي را نمي دهم اين چه حق و امتيازي است كه انتظار داريد در چنين منطقه اي كه نزديك روسيه است براي شمال قائل شوم اميركبير مصونيت جزائي خارجيان را منسوخ كرد و آزادي تجارتي اي را كه روسها با استفاده از عهدنامه تركمنچاي بدست آورده بودند و انگليسيها به موجب عهدنامه 1257 و با استناد به اصل دولتهاي كامله الوداد آنرا به زور گرفتند عملا بي خاصيت ساخت دولت فرانسه هم با استفاده از شرايط موجود استفاده از قانون آزادي تجارت و استفاده از حقوق دولتهاي كامله الوداد را تقاضا نموده بود كه اميركبير آنرا نپذيرفت ودر نتيجه سفير فرانسه از ايران قهر كرده و به كشور خود مراجعت نمود و البته امير همچنان حاضر به انعقاد چنين قراردادي نشد اميركبير حوزه نظم،قانون،تامين عدالت و در واقع آنچه را كه به نظم ميرزاتقي خاني معروف شد بسيار وسيع مي ديد اواز اين نظم نوعي بي ضابطگي را مدنظر داشت و به ضابطه كشيدن هر نوع بي ضابطگي را مد نظر داشت وبه جد در راه آن ايستاده بود امير نظم را در تمام كارها جستجو مي كرد هم در سياست هم در اجتماع و هم در فعاليت اقتصادي ، ميرزا آقاخان نوري دشمن شماره يك امير و قاتل او در نامه اي به برادرش آورده است حالت امروز ايران دخلي به شلوغ كاري و هرزگي عهد خارج ميرزاآغاسي مرحوم ندارد كار نظم و حساب بهم رسانيده ، ديگر از اصلاحات سياسي اميركبير رسيدگي به موضوع تحصن و پناهنده شدن اتباع ايراني به سفارتخانه هاي خارجي بود به اين معنا كه برخي افراد ايراني همين كه مرتكب خطا شده و مورد بازخواست قرار مي گرفتند براي رهايي خود فورا به يكي از سفارتخانه هاي مقيم تهران رفته و در آنجا تحصن مي جستند بديهي است هيچ اقدامي براي احضار و جلب اين قبيل اشخاص نظر به امكان اهانت به سفارتخانه ميسر نبود استمرار اين رويه از نظر اميركبير ناشايسته بود چراكه اثرات خوبي نداشت و محمل عواقب وخيمي بود بنابراين امير با سفراي خارجه مقيم ايران مذاكرات مفصلي به عمل آورد و با ادله و استدلال آنها را كه مجبور ساخت از حمايت و پناه دادن اتباع ايراني كه مرتكب خطا و جرمي شده اند خودداري نموده متحصنين را درصورت اخطار دولت ايران فورا تسليم نمايند.
اصلاحات فرهنگي اميركبير: زندگي شهري و توليد صنعتي نياز به ترتيب و نشر فرهنگ صنعتي دارد بخش عظيمي از آموزشهاي علمي در واقع متوجه رشد افكار و اموزش رفتار صنعتي مي باشد كه با رفتار ايلي و دامداري سنتي فاصله بسيار دارد فرهنگهاي كشاورزي سنتي كه با همان قالب فكري وارد دنياي زندگي صنعتي مي شوند دچار گرفتاري جدي در حل مسائل خود مي گردند و اين مساله از عدم سازگاري ميان اين دو نوع رفتار اجتماعي ناشي مي شود آموزش عمومي به صورت جدي با اقدامات اميركبير آغاز گرديد اونشر مطبوعات و دانش را به شيوه هاي مختلف شروع كرد و تا زنده بود براين امر تاكيد داشت امير نقش روزنامه هارا در توسعه و گسترش آگاهي مردم بسيار اساسي مي دانست اهميت اين قبيل اقدامات در اين دوران زماني آشكار مي گردد كه به اين شعار استعمار كه در نوشته سرگوراوزلي سفير انگليس در ايران منعكس گرديده توجه شود بايد ملت ايران را گذاشت تا همين حالت توحش و بربريت باقي بماند.
1- تاسيس روزنامه : اميركبير براي بالابردن سطح دانش و بينش جامعه و آشنا نمودن مردم با وضع جديد و اطلاع يافتن ايرانيان از خبرهاي داخله و خارجه و تعميم فرهنگ در نقاط مختلف كشور به راه اندازي روزنامه اي به نام وقايع اتفاقيه همت گماشت وجهه نظر امير درباره روزنامه اطلاع يافتن دولت از اوضاع جهان و ديگر پرورش عقلاني مردم و آشناكردن آنها با دانش جديد و احوال ديگر كشورها بود روزنامه وقايع اتفاقيه در شماره بيست و ششم خود موضوع را اين گونه منعكس مي نمايد بعضي مردم نفهميده و نمي دانند كه حسن اين روزنامه چيست و مصرفش چه مي باشد؟ پاره اي اشخاص خيال مي كنند كه كاري است كه ديوانيان عظام را انداخته اند به جهت منفعت و مداخل برخي هم چنين تصور مي كنند كه اين روزنامه منصبي است كه به كساني كه از ديوان اعلي اسامي آنها معين شده بايد برسد و ديگران نبايد برسد لكن هيچ يك از اينها نيست اين اخبار چيزي است به جهت تربيت خلق و اطلاع آنها از امورات ديواني و غيره و اخبار دول خارجه و منفعت خاص و عام.
2- گسترش ترجمه و نشر كتاب: امير از تمام وسايل براي تنوير افكار مردم كمك مي گرفت از جمله به ترجمه كتاب بسيار توجه مي كرد گرچه قبل از او نهضت در ايران شكل گرفته بود اما در واقع او بود كه آنرا گسترش داد چنانكه براي رفع كمبود مترجم به هر وسيله اي براي ازدياد اين طبقه توسل مي جست اميركبير از مترجم سفارت ژان داوود كه به زبان فرانسه و انگليسي را مي دانست درخواست كرد كتاب جهان نماي جديد را ترجمه نمايد اين كتاب از جهات مختلف ارزنده و درخور توجه بود چرا كه نه تنها از زمان آشنايي ايران با دانش جديد اروپايي كتابي بدان صورت و معني به فارسي نگارش نيافته بود بلكه تا ساليان بعد هم كتابي مانند آنرا نتوانستند تدارك ببينند درآن كتاب اطلاعات گسترده اي در باره وضعيت بيشتر كشورها در زمينه هاي مصنوعات و منسوجات و قواي بحري و بري و مدرسه ،كتابخانه ، موزه ، كاغذ اخبار ، مجلس جوانان ، آزادي ، پارلمان ، شوراي عامه وكلاي ملت و… درج گرديده بود امير مي دانست كه براي بيداري و تنوير افكار ايرانيان اطلاعات و دانش در اين زمينه نياز جامعه فعلي او مي باشد فريدون آدميت در كتاب اميركبير و ايران در اين زمينه مي نويسد: اميركبير براي مطالعه ناصرالدين شاه تاريخ مفصل فرانسه را تا زمان ناپلئون در دو جلد به ترجمه رسانيد موضوع جلد نخست راجع به قبل از ايام انقلاب فرانسه و آشوب ممالك فرانسه و جلد ديگر در خصوص زندگاني ناپلئون است ترجمه جلد اول به دست نيامد اما از مطالعه مندرجات جلد دوم بايد گفت با معني ترين تاريخ فرانسه و زندگاني ناپلئون است كه آن دوره به فارسي ترجمه وبه انشاء ميرزا شفيع منشي و خط خوش رضاقلي تاريخ نويس تحرير يافت چنين كتابي در زمان حكومت شاهي ناصرالدين شاه انتشار مي يافت كه خود در بطن استبداد پرورش يافته بود و به گزارش امين الدوله در خاطراتش شاه بارها در خلوت به زبان مي راند كه نوكرهاي من و مردم اين مملكت بايد جز از ايران و عوالم خودشان از جايي خبر نداشته باشند و بالمثل اگر اسم پاريس و يا بروكسل نزد آنها برده شود ندانند اين خوردني است يا پوشيدني.
3- تاسيس دارالفنون : اميركبير به نقص تشكيلات فرهنگي و فقدان موسسات علمي و نبود وسايل تمدن و فرهنگ جديد در ايران كاملا وقوف داشت و در اثر همين نواقص بود كه در تلاش خود براي اصلاح و پيشرفت ايران دائما به موانعي از قبيل نفوذ متنفذين كهنه پرست خرافاتي و خشك عقيده بر مي خورد و اصلاحات او را عقيم مي گذاشت او از طرفي نيز مي ديد كه كشور ستمديده ايران از حيث علوم و تمدن جديد كاملا بي بهره است و لذا تا در افكار عموم مردم اندك انقلاب و تحولي ايجاد نمي كرد و جوانان ايراني بهره اي از اين تمدن و علوم مختلفه ملل غرب نمي گرفتند نمي توانست در افكار ايرانيان ايجاد روشنايي كرده كشور را به ترقي و تعمق سوق دهد دو سفر امير به خاك روسيه و مشاهده اوضاع و احوال دنياي جديد در اصول تعليم و تربيت ملل اروپايي و مسافرت ديگر او به خاك عثماني او را به اين انديشه واداشت كه اگر بخواهد دوش به دوش دنياي جديد پيش برود ناگزير است سازمان خود را تغيير داده واز روشها و متدهاي پيشرفته اروپايي استفاده نمايد و اين مساله را با اعزام عده اي محصل به اروپا و يا فراهم نمودن زمينه حضور عده اي از استادان اروپايي در ايران براي تعليم جوانان اين سرزمين پي گرفت اعزام دانشجو به خارج زياد مشكل نبود چون در زمان عباس ميرزا و محمدشاه اين كار صورت پذيرفته بود اما خواستن استاد از اروپا و تاسيس مدرسه اي عالي همواره در ذهن ميرزاتقي خان وجود داشت و به محض اينكه صدراعظم ايران گرديد به تكاپو افتاد تا فكر خود را عملي كند و دارالفنون را تاسيس نمايد لذا دارالفنون را به عنوان اولين مدرسه جديد ايران در هفت شعبه تاسيس نمود فارغ التحصيلان اوليه اين مدرسه فرزندان رجال قاجار بودند كه در كنار از فرنگ برگشتگان بدنه اصلي اجرايي كشور را تشكيل دادند كه اين خود البته داستان غم انگيزي و عبرت آموزي دارد شايد اگر اميركبير اين مقدار مهلت مي يافت يك كادر علمي و فني را آنطور كه خود او شروع كرده بود تربيت نمايد يعني افرادي راكه داراي صفات خودباوري و حريت بوده وبه فكر اعتلا و استقلال ايران و ايراني باشند به احتمال زياد كشور ما با اين همه امكانات و مقدورات در صف پيشرفته ترين ممالك جهان بود.
اميركبير و مذهب: امير شخصا مردي متدين ، متعبد و مقيد به اجراي دستورات دين مقدس اسلام بود و البته برخلاف بيشتر رجال متدين و متعصب آن زمان ، روشن بيني و خوش فكري خاصي در زمينه اعتقادات ديني داشته و حتي بسيار از خواسته هاي مدنظر روحانيون و مسلمانان روشنفكر و مطلع امروز كه نمي توانند آنها را با سطح افكار عمومي مسلمانان وفق دهند و در برنامه اصلاحات آن روز اميركبير به چشم مي خورد اميركبير با كمال شهامت با بعضي از بدعتها و پديده ها كه به غلط به اسم دين مردم را منحرف مي كرد مخالفت مي كرد و بعضي از شخصيتهاي به ظاهر مذهبي را كه از شخصيت و نفوذ مذهبي خود سوءاستفاده مي كردند مورد مؤاخذه قرار مي داد جاي تاثر و تاسف است كه افراد روشنفكر و متجدد هم كه مي خواهند بحثي از اقدامات مذهبي اميركبير بنمايند فقط به سراغ زيارت عاشورا و نماز شب خواندن و حضور او در مجالس روضه خواني و تعمير مساجد و مدرسه امامزاده و موضوعاتي ديگر از اين قبيل مي روند و ابدا توجهي به اين مساله كه تمام رشته هاي اصلاحي امير عين خواسته اسلام و قرآن و وظيفه قطعي يك زمامدار مسلمان است نمي كنند؟ مگر مبارزه با ارتشاء و فساد،هرج و مرج،جلوگيري از غارت بيت المال،ازبين بردن پارتي بازي و خريدوفروش پست و مقام،اجراي عدالت و قانون و تقسيم پستها به مقياس لياقت و ارزش اشخاص،استخراج معادن و ذخاير كشوراسلامي،اشاعه علم،فرهنگ و هنر و نيز اقتباس علوم و فنون جديد ملل ديگر از متن وظايف فرد فرد مسلمين و مخصوصا رؤسا و زمامداران مسلمان نيست؟
اصلاحات اقتصادي اميركبير:
1- تشويق صنعت و تكثير قدرت : براي يك اقتصاد سالم و مستقل آنهم در زمانيكه انقلاب صنعتي اروپا را در راه يك ترقي بي سابقه انداخته بود لزوم و وجوب صنعت كاملا احساس مي شد و اين چيزي نبود كه از ديده تيزبين و فكر نكته سنج اميركبير مخفي بماند او براي اقتباس صنعت جديد اروپا عده اي از استادكاران باهوش و خوش ذوق ايراني را انتخاب كرد و به پطرزبورگ فرستاد تا رشته هاي مختلف صنعت جديد را بياموزند اين افراد پس از فراگرفتن صنايع مربوطه به ايران بازگشتند و كارخانه هاي بلورسازي تهران ، كاغذسازي اصفهان و كارگاههاي چدن ريزي و نساجي و چند كارخانه و كارگاه ديگر را با سبك نسبتا جديد احداث نمودند.
2- حمايت از صنايع دستي : اميركبير درك كرد كه به مقتضاي طبع سرمايه داري جديد و صنعت ماشيني كه ابتكار آن به دست دول استعمار بود آنان سعي خواهند كرد براي رواج بازار مصنوعات و محصولات صنعتي خويش و تضعيف بنيه مالي ملتهاي عقب افتاده ، صنايع دستي و ملي اين كشورها را نابود كنند لذا همپاي هدايت كشور به راه صنعت ماشيني تلاشهاي فراواني را هم براي توسعه و تكميل صنايع دستي مبذول داشت امير دستور داد لباس نظاميان از شال پشمين مازندراني تهيه شود و شالهاي دستي كرماني را طوري ارتقاء كيفيت داد كه با شالهاي كشميري رقابت مي كرد و لذا معروف به شال اميري شد سردوشي نظاميان تاآن زمان از اتريش وارد مي شد تااين كه روزي امير سردوشي زيبا و جالبي را كه توسط خانمي بنام بانو خورشيد دوخته شده بود ملاحظه كرده و آن زن را بسيار تشويق كرد و سپس دستور داد امتياز تهيه سردوشي را براي مدت پنج سال به او واگذار كنند كه با كارگاه مجهز و شاگردان زياد سردوشي مورد احتياج ارتش را تهيه كند او معتقد بود خيانت به ملت و كشور است اگر از آنچه مي توان آنرا در داخل كشور توليد كرد استفاده نشود بلكه از خارج وارد گردد واز همين رو هرگونه تساهل در راستاي صنعتي شدن كشور را نمي پسنديد وي حمايت از صنايع ملي را در مقابل حمله و هجوم صنايع غرب به جايي رساند كه مورد انتقاد و خرده گيري برخي نويسندگان غربي واقع شد بعنوان مثال بي نينگ مورخ شهير انگليسي با بغض و ناراحتي نوشت :” اميركبير علاقه مخصوصي دارد كه با تشويق صنايع ملي تمام صنايع خارجي را از ايران بيرون كند اين سياست ناشي از كوته بيني به هيچ وجه كمك به پيشرفت تجارت و مدنيت نمي كند”.
3- معادن : اميركبير خوب مي دانست كه صنعتي شدن كشور بدون استخراج معادن ممكن نيست و از سوي ديگر كم و بيش به ارزش و عظمت معادن بيكران ايران كه به قول دكتر پلاك مي تواند از لحاظ معادن فلزات با جهان برابري كند واقف بود و لذا براي بهره برداري از اين معادن برنامه وسيعي را به اجرا گذاشت به اين صورت كه اولا براي اينكه استخراج معادن براساس اصول علمي و فني جديد صورت گيرد مسيوجان داوود را براي استخدام كارشناسان و اساتيد علوم و فنون جديد به اتريش فرستاده وبه او توصيه كرد درباب انتخاب معدنچي اهتمام نماييد كه از جميع فلزات خصوصا از طلا و نقره سر رشته كامل داشته باشد و ثانيا براي اينكه در اين ركن مهم اقتصاد و رشته اساسي حيات اقتصادي بيگانگان رخنه نكنند كاملا مواظب بود كه استخراج با سرمايه ايراني انجام شود امير با سرمايه گذاري خارجي كه اغلب نقطه آشكار و آغازين نفوذ استعمار بود جدا مخالفت مي كرد و براي همين منظور فرماني را صادر نمود كه طي آن سپردن امتياز استخراج معادن به اجنبي را اكيدا ممنوع ساخت در پناه اين سياست عاقلانه و مدبرانه نهضت وسيعي براي استخراج معادن و بهره گيري از ذخاير كشور شروع و قدمهاي بلندي برداشته شد ودر همان مدت كوتاه نتايج درخشاني به دست آمد.
4- كشاورزي: اميركبير در امور زراعي هم با ايجاد امنيت و رعايت حقوق كشاورزان با ساختن سدها و آب بندهاي متعدد تحولي اساسي بنياد نهاد ساختن سدهايي بر روي رودخانه هاي كرخه (سدناصري) و گرگان رود ، انتقال آب از رودخانه كرج به تهران ، تجديد بناي پل شوشتر و بازكردن هفت چشمه آن ، ترويج كشت پنبه آمريكايي و نيشكر و … برخي اقداماتي بود كه امير در اين راستا به عمل آورد استعمارگران به عنوان يك حربه قديمي همواره سعي مي كردند كشورهاي ضعيف را به يك محصول خاص مثلا نفت و نيشكر و … پاي بند كنند و به قول معروف اقتصاد تك محصولي را بر آنها اعمال نمايند تا در موقع مقتضي با ايجاد مانع برسرراه صدور و مصرف اين محصول به اين كشورها فشار آورده در راستاي تمايلات خود آنها را در مضيقه قراردهند امير دستور داد آن دسته از بذرهاي كشاورزي را كه در ايران موجود نبود از خارج وارد نمايند واز اين طريق به اصلاح بذر و نهال هاي كشاورزي موجود در ايران پرداخت فهرستي از اقدامات امير كبير در راستاي كشاورزي را مي توان چنين بر شمرد: ساختن سد عظيم (ناصري) روي رودخانه كرخه كه داستان تاريخي مفصلي دارد ، ترويج كشت نيشكر در خوزستان در دو منطقه عقلي و شوشتر كه جالب است بدانيم چند سال پيش دولت ايران فكر آن روز اميركبير را به مرحله اجرا درآورد ، تجديد بناي پل عظيم شوشتر و هفت چشمه آن ، ساختن يك سد بزرگ بر روي رودخانه معروف گرگان رود كه زير نظر مهندس ميرزاحسن و با همكاري هزار كارگر ، مدتي كمتر از يكسال بناي آن به اتمام رسيد و دشت وسيع استرآباد زير كشت درآمد ، بناي يك سد بزرگ در نقطه اتصال دو رود قره چاي و انار رود در شهرستان قم و بستن پل معروف دلاك بر روي آن ، اتمام كار نهر عظيمي كه آب رود كرج را به تهران منتقل كرد و تهران را از بي آبي شديد رهانيد ، شروع كار انتقال آب از شميران به تهران كه ناتمام ماند ، سفير وقت انگليس كه در سفر ناصرالدين شاه و اميركبير در سال 1276 ق به اصفهان همراه آنها بود در خاطرات خود مي نويسد در اراضي اطراف اصفهان تاچشم كار مي كرد فرسنگ در فرسنگ كشت و كار بود و نبايد فراموش كرد كه تا همين اواخر خطه اصفهان را آشوب فرا گرفته بود اين تحول شگفت در اين مدت كوتاه در خور ستودن است و آن نيست جز اثر روش عادلانه نائب الحكومه اصفهان چراغعلي خان زنگنه كه پيش از اين نوكر شخصي اميرنظام بود البته در شهر حالت ويرانه عمومي مملكت به چشم مي خورد اما از برزگران هيچ شكايتي راجع به زور گويي ديوان شنيده نمي شد برتري دولت كنوني ايران بر سلطنت سابق مورد اعتراف همگي است اين اذعان يك فرد انگليسي دلالت براين نكته دارد كه امنيت شغلي كشاورزان و محصولات آنان چگونه بعنوان عامل اصلي ابزار توليد مورد توجه خاص امير بوده و نيز اصلاحات او در جامعه مقبوليت و پذيرش عام داشته است .
5- اصلاح اوضاع مالي: صدرات امير كبير در برههاي شروع شد كه خزانه تهي و جواهرات سلطنتي به يغما رفته بود به قول فريدون آدميت : جعبه محتوي قطعات الماس كه بهاي آن هشتصد هزار تومان بوده است اكنون بيش از صدهزار تومان الماس در آن يافته نمي شود اتلافها و اسرافها و حقوقهاي گزاف درباريان نيز مزيد بر علت بود اينك او دو راه بيشتر در پيش نداشت يا بايد همان مذهب و روش مالوف را برگزيده و بدان رضا مي داد كه گهگاه قروضي هم از سفارتخانه ها يا و … بگيرد و به ماليه كشور تزريق كند و بگويد هرچه پيش آيد خوش آيد و يا راه ديگري را انتخاب نمايد وبه تغيير وضع موجود و ايجاد وضع مطلوب بينديشيد البته امير مسير دوم را برگزيند و مشكلات را به جان خريد و كاري بنيادين آغاز كرد وبه وضع مالي كشور سرو ساماني داد زيرا خوب مي دانست كه يكي از دامهاي بسيار خطرناك استعمارگران براي ملتها و دولتها ايجاد ورشكستي اقتصادي در كشور و كشيدن آن به زنجير وامها و يا كمكهاي بلاعوض و به تعبير ديگر استعمار اقتصادي است كه سرانجامي جز سقوط در كام فراخ استعمار ندارد برخي از اصلاحات امير در اين امر خطير را مي توان از خلال گفته هاي خود او جست كه گفته بود بيش از هر اصلاحي وضع ماليه را سرو سامان خواهد داد ميزان خرج دولت يك ميليون تومان (پانصدهزار ليره) بيش از عايدي آن است و لذا بايد از مواجب و مستمريها كاست بعلاوه ده درصد بر ماليات خواهد افزود و گمركات را كه تاكنون در اجاره افراد بوده از دست آنان خواهد گرفت و تحت اداره دولت در خواهد آورد همچنين به هر ولايتي پيشكار ماليه اي خواهد فرستاد تا بعنوان مسئول ديوان استيفاء و مستقل از حكومت در آنجا به نحو عادلانه ماليات را جمع آوري كند دكتر مهدي بهار مي گويد : امير به رعايت حال موديان ماليات و وضع فساد و ظلم عمال دولتي كوشش فراواني ابراز مي داشت و ماليات را به تناسب درآمد سالانه تعيين مي نمود و بدين منوال در حاليكه ماليات كامل را از گردن كلفتها وصول مي كرد مرهمي بر زخمهاي عميق مردم مي گذاشت چون اصلاح مجاري درآمد بدون حذف مصارف غلط نم توانست درد را دوا كند لذا امير  در كنار اقدامات براي وصول ماليات حقه دولت اقدامات انقلابي تري را براي حذف موارد ناصحيح خرج بودجه و مصارف غلط آن شروع نمود تا غذاي يكسال مردم فقير و محتاج خرج يكروز مطبخ يك شاهزاده بي ارزش و بي خاصيت قاجار نشود او دراين راستا پيش از هرچيز حقوقهاي گزاف را كه بدون رعايتتناسب بودجه كشور و ارزش خدمت و كار اشخاص در سابق براي افراد تعيين شده بود يا بطور كلي حذف كرد و يا قسمت اضافي آنرا كسر نمود مثلا حقوق شخصي شاه را كه تا آن روز شصت هزار تومان در ماه بود يك مرتبه به ده هزار تومان تقليل داد او همچنين عياشيها و ولخرجيهاي دربار را بقدري محدود كرده بود كه كلنل ميشل در يكي از گزارشهاي رسمي خود مي نويسد: شاه به ملاحظات مالي نمي توانست در اطراف تهران به گردش و تفريح بپردازد و نيز حقوقهاي بي تناسب و مستمري صدها شاهزاده درباري و مفت خوران ديگر را قطع و يا تعديل نمود و سرانجام عليرغم همه كارشكنيها و مخالفتهاي داخل و خارج موفق شد معماي بودجه از دوميليون تومان به سه ميليون تومان كشاورزي را ترقي و پولهاي هنگفتي را به عمران و آبادي كشور اختصاص دهد و از ورود كالاهاي خارجي جلوگيري نموده و بر صادرات كشور بيفزايد و به گفته خود امير از فرار شمشهاي طلا جلوگيري نمايد .
اصلاحات نظامي اميركبير
1- تلاش براي دستيابي به تسليحات جديد : استعمارگران به نقش موثر سلاحهاي جديد و مدرن در سرنوشت كشورها و ملتها كاملا واقف بودند و لذا مجدانه از هرگونه تجهيز كشورها و ملتها كاملا واقف بودند و لذا مجدانه از هرگونه تجهيز كشورهاي اسير استعمار به اين قبيل سلاحها ممانعت بعمل مي آوردند اميركبير چون مدتي در خدمت نظام و دوراني از عمر خود را هم به جاي اميرنظام كار كرده بود از جزئيات وضع ارتش ايران و نواقص و احتياجات آن و نقش آن در راه نيل به اهداف عاليه اي كه داشت كاملا مطلع بود و لذا همزمان با اصلاحات كشوري اقدامات وسيعي به منظور تكميل و مدرن كردن ارتش ايران شروع كرد او مي دانست براي مجهز كردن سپاه ايران به سلاح روز و تنظيم و تربيت و سازماندهي نظاميان به سبك جديد اروپا احتياج به كارشناس و متخصص اسلحه سازي و تعليم نظامي دارد همچنين مي دانست كه براي تربيت افسران لايق دانشگاه نظامي و جنگ لازم است تا از اين راه احتياج به مستشاران نظامي كه خطرناكترين جاسوسان استعمارند رفع شود و لذا قسمتي از دارالفنون را به اين امر اختصاص داد امير همچنين براي بالا بردن سطح اطلاعات نظاميان در مسائل مربوط به فنون نظامي دستور داد كه كتابها و مقالات مختلف و جامعي در فنون جديد نظامي نوشته شود و در اختيار فرماندهان و افراد ارتش قرار گيرد او در كنار اين اقدامات و طرحهايي كه براي مدرن كردن ارتش داشت فعاليتهاي وسيعي را نيز در راستاي ايجاد كارخانه هاي اسلحه و مهمات سازي و ساختن پادگانهاي نظامي و قلعه هاي تدافعي و سنگرهاي احتياطي در سراسر كشور شروع كرد و مهمات سازي در زمان او رشد بسياري نمود چنانكه هرماه در تهران هزار و در اصفهان سيصد قبضه تفنگ مي ساختند و توپ ريزي و باروت سازي تبريز كه يادگار عهد عباس ميرزا بود دوباره رونق گرفت در اميرآباد كارخانه مهمات سازي ساخت وضع لباس ارتش مرتب و منظم شد و در زمان عزلش نظاميان ارتش نزديك به يكصدوپنجاه هزار نفر رسيده بود و هزار توپ با گلوله هايي از 5/1 تا 12 كيلويي داشت .
2- تهذيب اخلاق نظامي : يكي از عيوب اساسي ارتش ايران تا پيش از اميركبير اين بود كه نظاميان در سايه استبداد سلاطين قاجار به تجاوز و تعدي و زورگيري عادت كرده و از اين رهگذر ارزش و اعتبار و محبوبيت ملي را كه از ضروريات ارتش است ازدست داده بودند وبا مردم كاملا فاصله داشتند امير از آنجا كه خود نيز در كسوت نظام بود هوشمندانه اين عيب و نقيصه را درك كرده بود از اينرو با صادركردن بخشنامه هاي پي در پي و اعمال مجازاتها وقصاصها سخت و تند و تلقين اخلاقيات لازم سپاهيگيري گامهاي بلندي را در راه تهذيب اخلاق نظاميان برداشت و آنان را به وظايف اصلي و اساسي خويش آشنا ساخت و بدين سان ارتش را از رويه اجحاف و زورگويي و تجاوز به مال و جان مردم نجات داد و كم و بيش آن را به صورت يم ارتش ملي درآورد كلنل ميشل در گزارش خود به مورخه1266 ق به وزارت انگليس درباره انضباط سربازان ايراني در مسافرت شاه به شهرستان قم كه در ركاب شاه وي را همراهي مي كردند مي نويسد فرق فاحشي ميان اين مسافرت با مسافرت هاي پادشاهان ايران بطور كلي وجود دارد در سفر قم جلوي تعديات گوناگون نظاميان سخت گرفته شده بود و اذيت و آزاري به زارعين نرسيده از آنها كسي پول و بنه اخذ نكرد.
3- ايجاد نيروي دريايي: پس از نادرشاه اولين زمامداري كه به احتياج مبرم ايران با توجه به مرزهاي آبي وسيع در خليج فارس به نيروي دريايي پي برد و براي ايجاد آن تمامي امكانات رابسيج كرد اميركبير بود با وجود نامگان نيرومند دشمن از جمله انگليس در درياي فارس امير كه پنجه در پنجه استعمار انداخته بود نمي توانست از ايجاد نيروي دريايي قوي و مقتدر و مناسب با اهداف عالي خود غفلت ورزد او ابتدا براي تهيه كشتيهاي جنگي به انگلستان پيشنهاد خريد كشتيهاي بزرگ را داد ولي همانطور كه انتظار مي رفت وزير خارجه انگلستان پالمرستون با صراحت تمام مخالفت بريتانيا با فروش كشتي به ايران را اعلام كرد امير پس از دريافت جواب منفي طي نامه ايي در تاريخ هشتم رمضان 1267 ق به مسيو جان داود كه براي استخدام معلم به اتريش رفته بود به او توصيه كرد كه با هر دولتي كه صلاح مي داند گفتگو كند و براي خريد دو كشتي قرار بگذارد و چهار روز بعد ضمن نامه مفصلي به او نوشت براي خريد دو كشتي بخار و يك كشتي يكلن هر چه زودتر اقدام نماييد انگليسيها از اين اقدامات اميركبير سخت ناراحت شده و به وحشت افتاده بودند وزارت خارجه انگليس طي نامه اي به سفارت خود در تهران از خبر ايجاد نيروي دريايي ايران رسما ابراز نگراني كرد و جوياي راه علاج شد و كلنل ميشل هم بطور رسمي بعد از تصديق خطرناك بودن چنين وضعيتي براي بريتانياي كبير مقامات انگليسي را چنين دلداري مي دهد : به احتمال بسيار قوي بعد از مرگ يا عزل ميرزاتقي خان تمام نقشه هاي او راجع به احداث نيروي دريايي در خليج فارس به بوته فراموشي خواهد افتاد ازاين نوشته به خوبي و آشكارا معلوم مي شود كه درآن تاريخ نه تنها نقشه عزل يا قتل اميركبير در دست اجرا بوده بلكه آينده بعد از اميرهم از نظر استثمارگران كه عمال خود و وضع حكومت ايران و سلسله قاجاريه را خوب مي شناختند رضايت بخش تلقي مي شده است .
نتيجه: در مجموع بايد گفت اميركبير در دوران صدرات خود با شجاعت و فارغ از هرگونه تقيه دست به اصلاحات زده بود و در دوره كوتاه صدراتش در تمام زمينه ها تحولاتي شگرف آفريد او اصلاحات خود را قبل از انقلاب ميجي در ژاپن شروع كرده بود اما ژاپن به جايي رسيد كه امروزه شاهد آن هستيم و اميركبير نيز آنچنان گرفتار شد اين همه ثمره شوم تلاشها و توطئه هاي دول استعماري عليه ايران بود آنان با دشمنيهاي خود را ترقي ، تكامل ، استقلال ، سيادت ، سعادت ملت ايران را سد نمودند و اسارت و بندگي ملت ايران همچنان تداوم يافت آنان شخصيتي را از اين ملت گرفتند كه خواهان حريت و آزادي ايران و درصدد هويت ، استقلال و كرامت بخشي به آن بود اميركبير همانند مصلحي بزرگ در تلاش بود تا جامعه ايران را در كليه زمينه ها متحول نمايد و البته در همان مدت كوتاه صدرات خود مصدر خدمات بزرگي گرديد كه فهرست وار بدون توجه به تقدم و تاخر اهميت هريك مي توان چنين برشمرد:
1- اصلاح نظام پوسيده اداري
2- كاهش نفوذ فئوداليزم و افزايش قدرت مركزي
3- ايجاد امنيت در سراسركشور
4- پاداش خادم و مجازات مجرم بدون توجه به مقام يا منصب و يا درجه وابستگي
5- جلوگيري از تعدي حكام
6- مبارزه با رشوه دهي و رشوه گيري و سروسامان دادن به وضع مالي مملكت و تدوين بودجه
7- تعيين مقرري براي شاه و اعضاي خاندان سلطنتي و كاهش حقوق و مزاياي آنان
8- توجه به فراگيري علوم جديد
9- توجه به امر نظام و تنظيم رده هاي نظامي
10- توسعه كارخانجات در ايران
11- توجه به كشاورزي و زراعت
12- توسعه طرق و شوارع و زيبا سازي شهرها
13- حذف القاب زائد
14- تاسيس روزنامه و ترجمه كتاب
15- جلوگيري از مداخلات دول بيگانه در امور داخلي ايران
16- سركوب فتنه سالارالدوله و بابيه
17- توجه به امر بهداشت
18- ايجاد چاپارخانه منظم
19- ايجادعمارات، بناها و بازار در تهران و شهرهاي ديگر

موضوع پژوهش:
خلاصه ايي از كتاب ميرزا تقي خان اميركبير
بزرگمرد انديشه و عمل تاريخ معاصر ايران زمين
استاد راهنما: جناب آقاي دکتر مهدي ياراحمدي
خلاصه کننده : افشين سراجان و علي اصغر عبدي
• نويسنده : مريم نژاد اكبري مهربان
• مشخصات نشر: تهران ، كتاب پارسه 13
• ويراسته: دكترمهدي افشار

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *