مقالات مدیر مسئول

چالش های آینده پژوهی در ایران

تغییرات فناوری و به تبع آن تغییرات در جنبه های گوناگون زندگی و تمایل به جهانی شدن به همراه حفظ ویژگی های ملی، قومی، فرهنگی و مذهبی و… لزوم درک بهتر از «تغییرات» و «آینده» را برای دولت ها، سازمان ها و مردم ایجاب می کند. از سوی دیگر با توجه به محدودیت منابع، تلاش برای کسب بالاترین بازده از امکانات موجود، انسان را به تجزیه و تحلیل وقایع کنونی و پیش بینی آینده سوق می دهد. اندیشیدن درباره آینده برای کارها و اقدامات کنونی انسان از اهمیت بسزائی برخوردار است و آینده امری است که افراد می توانند با توجه به آن اقدامات خود را هدفمند طراحی کرده و شکل دهند؛ شناخت امور در حال رخ داد و پیش بینی آنچه شاید رخ دهد و یا امکان رخ داد بالقوه آن است.


در عصری که تغییر مداوم و عدم اطمینان از مهم‌ترین ویژگی های آن است و کسب و کارها هر روز با مسائل جدید و ناشناخته‌ای از جنس آینده روبه‌رو هستند، چگونه می‌توان برای آینده برنامه‌ریزی کرد؟ مسلماً برای شناختن آنچه آینده نامیده می‌شود، تکنیک‌های مختلفی بروز کرده‌اند. آینده‌نگری، آینده‌نگاری، آینده‌آزمایی و…  که در کشورهای مختلف بنا به اهمیتی که برای این موارد قائل هستند نسبت به آن در زمینه های تحقیقاتی واکنش های متفاوتی انجام می دهند. عصر حاضر، عصر آينده پژوهي است و مديريت آينده، يکي از راهبردهاي اساسي براي اداره جامعه بشري به حساب مي آيد. توجه به مهارت های ادراکی و توسعه آن از جمله راه های دستیابی به این مهم می باشد. سرعت تغييرات در دنياي امروز بيشتر از گذشته است و همه سازمان‌ها، دولت‌ها، گروه‌ها و مردم با پيش بيني آينده، بايد خود را براي رودرويي با آن آماده کرده و چشم اندازهاي ممکن، محتمل و مرجح را به کمک آينده پژوهي براي خود انتخاب نمايند. امروزه شناخت روندها و توصيف دقيق آينده و ترسيم آنچه در انتظار جوامع است، مقدمه هرگونه طراحي و برنامه ريزي به حساب مي آيد. بر این اساس کشور ما نیز که همواره در معرض مخاطرات فراوان قرار دارد می بایست برای آینده ی خود و حفظ استقلال حداکثری در زمینه های مختلف اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و… به روندهای پایدار و قابل اعتماد دست یابد. لذا فرآیند آینده پژوهی برای کشور ما نیز امری مهم و حیاتی است که به صور مختلف از قبیل سند چشم انداز توسعه ی کشور، برنامه های توسعه و مواردی مثل چهار ابزار کنترلی شامل؛ سیستم های باور، تعاملی، تعیین حدود و تشخیصی در حال انجام است.

 نمودارتحقق بخشیدن به راهبردهای آینده با استفاده از چهار ابزار کنترلی

 

روند کلی آینده پژوهی را می توان در دو سطح تعریف کرد:

سطح اول؛ آینده پژوهی به معنای عام که بیشتر جنبۀ معرفتی و فکری دارد و نگرش های کلان به تاریخ بشری به خصوص آینده جهان را شامل می شود.در این جا دو گونه آینده پژوهی قرا می گیرد:

1: – فلسفه نظری تاریخ 2- نظریه پردازی معطوف به آینده

و سطح دوم؛ آینده پژوهی به معنای خاص که حاصل تلاش سه دسته از مفاهیم در حوزه های مختلف:

1- برنامه ریزی استراتژیک 2- آینده اندیشی 3- شبکه سازی یا توسعه سیاست می باشد.

بر این اساس آینده پژوهی به معنای مهیا بودن برای آینده و استخدام منابع موجود به بهترین وجه ممکن و در راستای ارزشها و اهداف است.

دیرینگی آینده پژوهی در ایران

آينده‌پژوهي به معناي خاص(آينده پژوهي مدرن) دانشي است که در 50 ـ60 سال اخير شکل گرفته و توانسته به سرعت، در تمامي عرصه هاي زندگي وارد شده و نفوذ و اثر گذاري خاصي در آنها داشته باشد. ساخت دنياي مطلوب در آينده، مبتني بر يک سري شناخت هايي است که براساس احتمالات و طرح آينده هاي مختلف (ممکن، محتمل و مطلوب) صورت مي گيرد و هدف آن گزينش بهترين و مطلوب‌ترين آنها است. براين اساس بخشي از آينده مربوط به تصويرها، اقدامات و خواسته هاي انسان ها است که در صورت همراهي با سنت ها و قوانين الهي و توجه به علايم و نشانه هايي که از آينده در معارف ديني مطرح شده، مي تواند جامعه را به سوي يک «آينده پژوهي متعالي» سوق دهد و زمينه هاي رشد معنوي و پيشرفت ما را فراهم سازد. هدف مهم آينده پژوهي ارتقاي سطح زندگي انسان هاست که اين مهم به روشني در دين اسلام مطرح شده و آنان را براي رسيدن به فرجام نيک ـ در دنيا و آخرت ـ ترغيب کرده است. تاریخچه آینده پژوهی را در ایران می توان به چند دوره تقسیم کرد؛

دوره اول، دوران قبل از انقلاب

دوره دوم، تا قبل سال 83 که صرفاً نامی از آینده پژوهی مطرح بود و فعالیت در این زمینه به ترجمه برخی آثار خلاصه می شد.
دوره سوم، از سال 83 تا 87 که مرکز آینده پژوهی وزارت دفاع به عنوان اولین نهاد رسمی آینده پژوهی در ایران تاسیس شد.
دوره چهارم، از سال 87 تا 89؛ که رشته آینده پژوهی شکل می گیرد و این خود منجر به رسمیت بخشیدن فعالیت های آینده پژوهی در ایران شد.
دوره پنجم، از سال 89 تاکنون که آینده پژوهی به صورت اجرایی به فعالیت ها می پردازد.
برنامه های پنج ساله کشور و سند چشم انداز توسعه کشور در افق1404، از جمله اسنادی هستند که تفکر استراتژیک و آینده نگرانه ایران را براساس محورهای توسعه کشور در بخش های مختلف طراحی و تدوین می کنند. دیدگاه های بسیاری در کشور در زمینه آینده پژوهی وجود دارد که با بررسی این دیدگاه های می توان اهداف آینده پژوهی را بررسی کرد و از آن جمله؛
–    پیش بینی وتهیه و تنظیم قواعدی برای تحولاتی که در آینده اتفاق می افتد.
–    شناخت و درک صحیح از مسائل نو ظهور و جدید
–    برنامه ریزی برای رویداد های پیش بینی نشده
–    جلوگیری از ورود به محیط پر خطر و ناشناخته آینده
–    پذیرش و درک ایده ها و ارزش ها و نگرش های مثبت گذشته و حال در ایجاد آینده در جهان برتر.
با توجه به این اهداف بدرستی روشن می گردد که کلید واژه شناخت آینده “تغییر” است. تغییر به فرایند هایی پویا گفته می شود که زیر بنای پیشرفت فناوری است، هر فناوری منبع الهام بخشی است برای اندیشه های خلاق تا زایش ایده های جدید پس از انتشار آن. و در همین راستا پیچیدگی ها نیز به سرعت افزایش می یابد چرا که اختراعات و ابداعات و نوآوری ها خود الهام بخش ایده های پیچیده تر می گردد. مانند: اختراع کامپیوتر. و از سوی دیگر تحول در شرایط سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، موجب تغییر می شود. آینده پژوهان علاوه بر توضیح تغییرات  در تشخیص و فهم تغییرات به مردم کمک می کنند.

چالش های آینده پژوهی در ایران

ایران، کشوری با پیشینه چند هزار ساله تاریخی و تمدنی باستانی که به دلیل قرار داشتن در مرکز خاورمیانه و در اختیار داشتن بخش اعظمی از دو حوزه خلیج فارس و دریای خزر و همچنین برخورداری از موقعیت ارتباطی مناسب با عراق، افغانستان و آسیای مرکزی و قفقاز و دارابودن مواضع مربوط به آفریقا و بالکان و اروپا موقعیت ممتازی دارد که آنرا به مرکز ژئوپولتیک آسیا در مرکز خاور میانه تبدیل کرده است. اتخاذ شیوه های نوین در عرصه جهانی برای هم پوشانی فضای ملی و اهداف مرتبط با توسعه پایدار کشور. برخورداری از منابع معدنی و انرژی و ذخائر نفت و گاز نقش استراتژیک ایران در جهان را قابل توجه می کند. و نیز 65درصد جمعیت کشور را جوان ها تشکیل میدهند که نیروی کاری ماهر و دانش آموخته ترین جمعیت خاور میانه می باشند. بر این اساس تفکر مدیریت استراتژیک در کشور ما را به سمتی سوق می دهد که با بهره گیری حداکثری از امکانات موجود و در نظر گرفتن اقتضائات کشور زمینه دستیابی به آینده ای درخشان و در حد استعداد خود را فراهم سازیم. بر این اساس در ایران، آینده پژوهی بر اساس آموزه های ایرانی- اسلامی در حوزه های مختلف؛ فرهنگ، منابع انسانی، اقتصاد، حمل و نقل، آموزش، کارآفرینی، سلامت، رسانه، مدیریت، محیط زیست، گردشگری، ورزش و… نیازمند بومی سازی می باشد.

 

اهمیت آینده نگری نه پناه بردن به فردا، بلکه به کارگیری آن برای سیاستگذاری امروز است. از ویژگی های بارز اداره جوامع عدم قطعیت در زمینه های مختلف و یا وقوع چندین پدیده به طور همزمان می باشد که منجر به ظهور چالش ها می شود. این چالش های در چهار دسته طبقه بندی می شوند:
1- چالش های معنایی: بعد معنايي يا جهت دهندگي، به تبيين مسير و تعيين سمت و سو اشاره دارد. متأسفانه آحاد جامعه بویژه کارگزاران و نخبگان اعم از دانشگاهی و شاغل در دستگاه های اجرایی آن گونه که بایسته و شایسته است از مبانی نظری و مفاد آینده پژوهی آگاهی ندارند.که این نیز برخاسته از نهادینه نشدن علم باوری در جامعه بویژه در میان کارگزاران نظام اداری و در نتیجه جریان نداشتن تفکر برنامه ای در نظام اداری کشور و مدیریت بر مبنای ذوق و سلیقه و اراده های شخصی افراد است.
2- چالش های ساختاری: بعد ساختاری شامل كليه ساز و كارهايي است كه انتقال مفهوم و معنا و ايده را در کشور تسهيل مي كند. ساز و کارهای انتقال مفهوم، معنا و ايده و اهداف آینده پژوهی بیش از هر چیز در نهادهای اساسی رسمی کشور یعنی قوای سه گانه(مجلس ، دولت و قوه قضائیه) و نهادهای فراقوه از جمله مجمع تشخیص مصلحت نظام تجلی یافته است که متأسفانه در پاره ای از اوقات چنین تصور می شود که عزم لازم برای اجرای سند و متعهد بودن به الزامات آن مشهود نیست.
3- چالش های  رفتاری: بعد رفتاری و محتوايي شامل نيروي انساني و مجموعه فعل و انفعالات مربوط به آن است ؛ از آنجا که رفتارها و روابط اجتماعی دارای واقعیتی دوگانه است یعنی در یک طرف رفتار و ارتباطات رسمی یا هنجاری شامل آنچه باید باشد و در طرف دیگر رفتار و ارتباطات واقعی شامل آنچه هست و نظر به آنکه این دو کاملاً با یکدیگر انطباق ندارند.
4- چالش های زمینه ای و بسترساز (محیطی): صاحب نظران بر این باورند که هیچ برنامه تحولی و توسعه ای بدون فراهم آمدن زمینه ها و بسترهای مورد نیاز محقق نخواهد شد ؛ منظور از محیط عواملی است که روی نظام اثر می گذارد ولی تحت کنترل او نیست ؛ این عوامل به چند دسته تقسیم می شوند :
•    عوامل فرهنگی  شامل باورها ، ارزش ها و نگرشها ، دین و زبان و …. ؛
•    عوامل اجتماعی شامل آموزش و پرورش ، نظام تعلیم و تربیت و … ؛
•    عوامل اقتصادی شامل رکود اقتصادی ، نرخ بيکاری ، نرخ تورم ، نرخ سرمايه گذاری ، رشد و … ؛
•    عوامل سیاسی شامل دولت ، احزاب ، قوانین و مقررات و … ؛
•    عوامل تکنولوژیکی شامل روش های توليد ، تحقيق و توسعه ، دستگاههای خودکار، تکنولوژیهای جديد ؛
•    عوامل زیست محیطی شامل وضعیت جغرافیایی ، آب و هوا و … ؛
 مدیریت عوامل محیطی مستلزم ایفای نقش فعال و فوق فعالی است که می توان تجلی آن را در قدرت انطباق دادن خود با شرایط و همراهی با آن و انطباق دادن شرایط یا همراه کردن آن با خود مشاهده کرد. در ارتباط با مقوله آینده پژوهی نگاهی به عملکرد مدیران نظام نشان می دهد که سقف توانمندی های اکثریت آنان را باید در توانمندی های نوع اول جستجو کرد، در حالی که نیاز کشور و اهداف و الزامات سند چشم انداز ما را به کسب توانمندی در نوع دوم فرا می خواند.

سخن پایانی

این که آینده پژوهی یکی از روش های مدرن مطالعه آینده است که با توجه به عناصر تشکیل دهنده آینده؛ “رویدادها، روندها، تصویرها، اقدامات”و مهندسی هوشمندانه آنها به صورت دانشی جهت دار رفتار می کند و ملت ما اگر چه میراث عظیمی از معارف و تمدنی به قدمت ایران باستان دارد، اما هنوز در زمینه آینده پژوهی به عنوان یک علم مدرن در ابتدای راه است و مسیری طولانی در پیش دارد. تصميم سازان و برنامه ريزان کشور در جهان پر از تحول و تغيير، نيازمند توسعه رهيافت هاي جديد پيش بيني و آمادگي براي آينده پيش روي هستند. همچنين تصميم سازان در تمام مقياس هاي فضايي با چالش هاي جديدي درباره افزايش پيچيدگي هاي محيط تصميم گيري روبرو هستند. متأسفانه در ارتباط با آینده پژوهی در کشور باید به این نکته اعتراف کرد که علی رغم تلاش های صورت گرفته کماکان نشاني از وجود فعاليت هاي هماهنگ، مدبرانه، برنامه ريزي شده و سازمان يافته و يا سازمان دهنده برای ساختن آینده ای در شأن حقیقی و استعداد واقعی کشور وجود ندارد. برنامه هاي توسعه 5 ساله کشور با تبيين سياست ها و اهداف کلان، نهايتاً منجر به انجام پروژه هاي خاصي مي شوند که بدون ارتباط با اهداف و سياستگذاري کلان، اهداف کمي خاصي را دنبال مي کنند که اين موضوع به گرايش پروژه محوري در دستگاههاي اجرايي مربوط مي شود که بي ارتباط با ضعف بينش مديريتي در دستگاههاي اجرايي و همچنين تلاش مديران براي ارائه آمار و ارقام کمي از گزارش عملکرد دوره هاي ناپايدار مديريتي خود نيست. ناپايداري دوره هاي مديريتي در اکثر اوقات مديران را متمايل به انجام برنامه هاي زودبازده و کوتاه مدت نموده و از اعمال سياست هاي کلان و بلندمدت در دستگاه اجرايي تحت مديريت اجتناب مي نمايند. لذا باید توجه داشت که غفلت از آینده نگری عرصه را برای پیشی گرفتن رقبای دور اندیش تر باز میکند. و این نکته بسیار حائز اهمیت است؛ اگر مسئولین و موثرین در این راه برای ایران و آینده جامعه برنامه ریزی دقیق و اهداف معینی نداشته باشند، در عصر کنونی و دوران جنگ نرم، لابی های دشمنان فعالانه برای طرح آینده مطلوب خویش عمل کنند. با توجه به رویکرد قرآنی، تفکر و تعلق ازمهم ترین ابزار دستیابی به آینده برتر است. اما؛ در عرصه کاربردی، علم آینده پژوهی به دلیل فقدان برنامه ریزی دقیق و نبود هماهنگی و انسجام در کارها، فرصت ها از دست می روند و بهره برداری صحیح از امکانات و ظرفیت ها ی موجود در حوزه های مختلف میسر نمی گردد.

منبع: دو ماهنامه گفتمان الگو- شماره یازدهم آبان 95

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *