از روی اکراه و برای رفع تکلیف پرونده را از ارباب رجوع گرفته و به گوشه ی میز کارش پرتاب می کند و بدون آن که حتی نگاهی به وی بیاندازد باحالتی سرد و بی تفاوت می گوید: آخر هفته خبرش را بگیر! مراجعه کننده با احترام می گوید: آقا ببخشید من عجله دارم امکانش نیست کمی زودتر کار من را راه بیاندازید و به درخواستم پاسخ دهید؟ از بالای عینک و با حالتی عصبانی به وی نگاه می کند و می گوید: نخیر! آقای مدیر تشریف ندارند. ضمن اینکه شما فکر میکنی تنها خودت عجله داری؟ یا فقط کار خودت مهم است؟ این همه آدم قبل از تو در نوبت هستند و… همین طور او را با جملات پیاپی و نامناسب به رگبار می بندد. بنده ی خدا ارباب رجوع که می بیند اگر کمی بیشتر بایستد ممکن است کارش از این که هست هم دیرتر انجام شود بلافاصله با حالتی ناراحت، غرولند کنان از اداره خارج می گردد و زیر لب می گوید: آقا تکریم نخواستیم! کار مردم را راه بیاندازید.
شاید شما هم با چنین اتفاقی مواجه شده باشید که برای انجام کار اداری به سازمان دولتی مراجعه و با کارمندانی مواجه می گردید که بسیار بی حوصله اند، هیچ گونه احترامی برای ارباب رجوع قائل نیستند و انگیزه ای برای انجام کار ندارند. با کوچکترین سخنی از کوره در می روند و با مردم و مراجعین پرخاش می کنند. اگر از منظر روانشناسی این مقوله را بررسی کنیم دلایل زیادی برای بروز چنین رفتاری خواهیم یافت که یکی از مهمترین آنها می تواند روش و نگرش ناصحیح شخص آقای مدیر باشد! در واقع برخی از مدیران ناآرامند، نگرش صحیحی به کارکنان خود ندارند، مرتب آنها را جابجا نموده و به گونه ای عمل می کنند که در طول زمان آرامش روانی نیروی انسانی را به هم ریخته و آنها را ناراضی و پرخاشگر می کنند.
کارمندی که احساس می کند مدیرش به وی نگاه ابزاری دارد، برایش احترام قائل نیست، به وعده هایش عمل نمی کند، به او دروغ می گوید و عملکردش را ارج نمی نهد آرام آرام گرفتار سرگشتگی مزمن بین تحمل مدیریت ناخوشایند و از دست دادن کارش می شود. اینگونه کارکنان مضطرب گشته و عموماً اعتماد به نفسشان را از دست می دهند و برای راه انداختن کار مردم و عمل به درخواست های آن ها مجریان خوبی نخواهند بود. آنها به تدریج نسبت به ابراز نظرات و دیدگاه های سودمند خود و یا توسعه راهکارهای جدید در کارشان نیز رغبتی نشان نخواهند داد و به کلی منفعل می گردند. از طرفی کارکنان در چنین شرایطِ ناخوشایندی در تنفری خاموش از مدیریت به سر می برند که خواسته یا ناخواسته این بی علاقگی و تنفر را در کار و هنگام مواجهه با ارباب رجوع از خود نشان می دهند. مدیری که خود را ولی نعمت نیروی انسانی می داند، برای مرئوسین خود احترامی قائل نیست و بین کارکنانش با تبعیض رفتار می نماید در واقع نامدیری است که رفتارش با مبانی و اصول اخلاق عرفی و اسلامی منافات دارد. سازمان ها و مدیران مالک و ولی نعمت کارمندان نیستند؛ که به هر صورتی که مایل بودند با آن ها برخورد نمایند. این چرخه باطل برخی ادارات که در آن مدیر با کارمند با بی احترامی رفتار می کند و کارمند تسلیم شده، احساس نارضایتی، تنفر و ناتوانی می کند؛ و ارباب رجوع را سرگشته و معذب می نماید باید متوقف گردد. زیرا در نگاه اسلامی مردم ولی نعمت مدیران هستند و باید مورد احترام و توجه قرار گیرند.
خراسان – مورخ پنجشنبه 1392/09/28 شماره انتشار 18580
http://www.khorasannews.com/News.aspx?type=1&year=1392&month=9&day=28&id=5470812