اکنون رسم عاشقی در عاقلی است

⛱ هر چقدر زیبا، بی‌نظیر و بامرام باشد، هر قدر او را دوست داشتنی و معشوقی بی همتا می دانید، هر اندازه در نظر شما دارای اخلاق پسندیده است باز هم فرقی نمی کند. به هر حال انسان است. آدم ها ویژگی هایی دارند که اگر مراقب نباشید دیر یا زود رفتارشان را تحت تاثیر قرار می دهد، آن ها را عوض می کند و باعث آزار شما می شوند؛ اگر همیشه در کنارش باشی، هر چه خواست برایش برآورده کنی، هر لحظه اراده کرد در خدمتش باشی از یک جایی به بعد توهم بر میدارد، غرور می گیرد، از خود بیخود می‌شود و هر آنچه تو از روی عاشقی و فداکاری به پایش ریختی بلایی می شود که به جان خودت انداخته ای.

ادامه مطلب

پای امّا و اگر که به میان می آید

⛱ دلم می خواست بگوید: هر اتفاقی که افتاد با تو هستم، کنارت می مانم، رهایت نمی کنم، در غم و شادی شریک توام، حتی پای اشتباهاتت هم می ایستم، تصمیمات درست و نادرست و خیر و شرّ کارت به گردن جفتمان، این را بدان در هر شرایطی تو را حمایت می کنم و دست از دوست داشتن و با تو بودن بر نمی دارم و …

ادامه مطلب

خوشحالی زورکی نمی شود

⛱ بعضی کارها و حالت ها را می توانیم به زور هم که شده انجام دهیم یا در خود ایجاد کنیم. مثلاً می توانیم برای سلامتی ورزش کنیم، کوه یا استخر برویم، غذایی را که دوست نداریم به زور بخوریم، به روی کسی که از او خوشمان نمی آید لبخند بزنیم، در جایی که لازم شد الکی بخندیم و خلاصه برای این که حالمان بهتر باشد تحت جدیدترین روش های روانشناسی به خود تلقین کنیم شادی حق ماست و کسی جز ما نمی تواند باعث شادی ما شود و از این جنس افکار مثبت و کائنات گرایی های مرسوم.

ادامه مطلب

عنابی

⛱ لم داده بود روی کاناپه. خم می شد از قندان روی میز چند دانه عناب بر می داشت و یک دانه یک دانه می خورد. عناب که آب ندارد اما آن چنان با آب و تاب و ملچ و ملوچ می خورد که دور لبانش تمام عنابی شده بود. با اشتیاق نگاهش می کردم. به یکباره مثل کسی که تازه متوجه نگاه خیره من شده باشد برگشت و گفت: چیزی شده؟ گفتم نه! دیدم مثل بچه ها تمام لب و لوچه ات را رنگی کرده ای خوشم آمد.

ادامه مطلب

چشم ها سخن می گویند

⛱ چشم ها با هم سخن می گویند ولی زبان ها لال شده اند! جرأت ندارند چیزی بگویند یا حرفی بزنند. خیره خیره به او نگاه کردم. او هم به من نگاه می کرد. گاهی به خود می آمدیم که چگونه بی پروا به هم زل زده ایم سرمان را پایین می انداختیم ولی زیر چشمی هر گونه حرکت یکدیگر را برانداز می کردیم و دوباره بدون اینکه خودمان متوجه شویم غرق نگاه می شدیم. آری گاهی این گونه است. کلی حرف برای گفتن داری ولی نمی توانی بر زبان بیاوری. شاید هنوز زمانش فرا نرسیده است یا خجالت می کشی، یا اشتیاق یا تلاطمی در درونت وجود دارد که زبانت را بند می آورد. چقدر سخت می شود آن هنگام که تنها راه حل، گذر زمان است. باید بنشینی تا وقتش فرا برسد تا شاید صبح دولتت بدمد.

ادامه مطلب

لعنت بر این حس های بد

⛱ لعنت به خنده های تلخ، لعنت به دیدگان سرد، لعنت به تنهایی مرد، لعنت بر این حس های بد، لعنت بر این صفرهای صد. لعنت به خواستن و نتوانستن، لعنت به دویدن و نرسیدن، لعنت به بودن و دیده نشدن، لعنت به بی عدالتی و بی رحمی دنیا. وقتی هیچ چیز جای خودش نیست و انسان به هر دری  می زند ولی به آرامش نمی رسد همچون پیرزنان بیوه گیسوان پریشان می کند به زمین و زمان بد و بیراه می گوید و همه ی آنچه آرامش وجودی اش را به هم ریخته نفرین می کند و با خودش می گوید:

ادامه مطلب

آدم ها از هم می ترسند

⛱ امروز دیگر زندگی اجتماعی نیست و آدمی تنهاتر از همیشه است! هر چقدر شبکه های اجتماعی و مجازی گسترش یافته، مراوادات گروه های انسانی در ظاهر با هم بیشتر و بیشتر شده، انجمن ها، محافل و سازمان های اجتماعی توسعه یافته، به همان اندازه در دنیای درون انسان ها زندگی انفرادی تر گردیده است. انگار همه مسافران اتوبوس یا مترویی هستیم که هر چند در کنار هم ایستاده یا نشسته ایم و در یک مسیر حرکت می کنیم ولی هیچ ربطی به هم نداریم، از حال هم بی خبریم، غم و شادی هایمان به هم مربوط نیست و حتی خیلی وقت ها زمان پیاده و سوار شدن یکدیگر را متوجه نمی شویم.

ادامه مطلب

سیاهی لشکر

⛱ اگر می خواهید بدانید برای یک نفر چقدر اهمیت دارید، چه میزان دوستتان دارد، تا  چه اندازه می توانید روی او حساب باز کنید و چقدر در زندگی اش نقش دارید در زمانی که حالش خوب است و کِیفَش کوک، در حال خوشگذرانی و سفر است یا شادمانی و مهمانی، موفق و کامروا است و سرحال و سرزنده و خلاصه اوضاع بر وفق مرادش  پیش می رود و چرخ روزگار مطابق میلش می چرخد باید این کار را انجام بدهید. اگر در این زمان ها به یاد شما بود، حالتان را پرسید، شما را در شادمانی هایش شریک کرد و خلاصه احساس کردید شما هم در هر حالی جزیی از دغدغه های دائمی اش هستید که خوشا به حالتان. بروید خوش باشید و از زندگی لذت ببرید که کسی را دارید که با شما خیلی خوب است، دوستتان دارد و احساسات شما برایش اهمیت دارد.

ادامه مطلب

حضرت یار

⛱ به تو که می رسم دل بیقرار دارم و مهر بیشمار، سر پر شور دارم و دل پر نور، ذوق وصال دارم و شوق نگاه، ذکر پر تکرارم «وان یکاد» است که به سر و صورتت فوت می کنم و حرف پرشمارم «کلام محبت» که مشتاقانه به پایت می ریزم. هیچ شنیده ای یا دیده ای که پروانه چگونه گرد شمع می چرخد و پا به پای اشک هایش می سوزد؟ من همان گونه دور سرت می چرخم و در حرارت نگاهت می سوزم و جان به جانت می دهم. وصال تو برایم همچون رنگین کمان زیبایی است که پس از رگبار بارانِ دیدگانِ نگرانِ من در امتداد طلوع آفتاب نگاهت در آسمان ابری زندگی ام ظهور کرده تا رویاهای رنگارنگی از عشق و امید را برایم مستانه و رندانه به تصویر بکشد.

ادامه مطلب

عزیز دل بابا

داغت را نبینم عزیز دلم! فدای قد و بالای رشیدت شوم بابا. تو کی این گونه همچون سروی بلند قد کشیدی و در آسمان زندگی ام سایه ی امید گستراندی که من غافل بودم. آن قدر در تپ و تاپ کودکی پر از شر و شور تو غرق بودم که هرگز متوجه نشدم فرزند دلبند من، پسر کوچک دوست داشتنی ام، همان دلبری که با تولدش خانه ی دلم را همچون خورشیدی روشن و پر نور کرد حالا دیگر مردی است جوان، با آرزوهای رنگارنگ که برای خودش آقایی عزت مند و با شکوه است و برای من کوهی استوار...

ادامه مطلب