مهمترين معيار برنامهريزي زمينهاي ورزشي، توجه به نظم سلسله مراتبي اين فضاهاست. بنابراين، توزيع تعداد متناسبي از فضاهاي ورزشي كوچك و متوسط در سطح شهر بهتر ازآن است كه يك يا تعداد اندكي فضاي ورزشيبزرگ فقط در يك يا چند نقطه شهر ايجاد شوند
نقش و وظيفه شهرداري در برنامهريزي و مديريت ورزشگاهها
براساس بند 21 از ماده 55 قانون شهرداريها _ احداث ورزشگاه يكي از وظايف شهرداري به شمار ميرود، اما به موجب قانون تاسيس سازمان تربيت بدني (مصوب خرداد 1350) و تغييرات بعدي آن سرپرست اصلي ورزش كشور، سازمان تربيت بدني قلمداد شده است. مفاد اين قانون نشان ميدهد وظيفه احداث ورزشگاه توسط شهرداري ملغي نشده است. به موجب ماده يك اين قانون سازمان تربيت بدني ايران به منظور پرورش نيروي جسماني و تقويت روحيه سالم در افراد كشور و توسعه و تعميم ورزش و هماهنگ ساختن فعاليتهاي تربيت بدني و تفريحات سالم و همچنين ايجاد و اداره مراكز ورزشي تاسيس ميشود. بنابراين ملاحظه ميشود كه وظيفه اين سازمان در وهله اول ايجاد هماهنگي در امور تربيت بدني و در مرحله بعدي احداث و اداره اينگونه مراكزهاست. از بدو تاسيس اين سازمان نيز سياست سازمان، بهرهگيري از مشاركت مردم و ساير سازمانها در احداث و اداره مراكز ورزشي بوده است.
آييننامه تاسيس باشگاههاي ورزشي (موضوع تصويبنامه شماره 9960_ 31/4/1352 هيات وزيران) و قانون اجازه تاسيس باشگاه ورزشي و ورزشگاه توسط مردم با نظارت دولت (مصوب 18 دي 1369) با اين سياست همسو هستند. لذا اين قانون وظيفه ساخت و اداره ورزشگاهها را در انحصار سازمان تربيت بدني نميداند و وظايف قانون شهرداريها در اين زمينه به قوت خود باقي است. شهرداريها موظف هستند با هماهنگي سازمان تربيت بدني به اين وظايف مصوب عمل كنند.
مركز ورزشي شهر
مركز ورزشي شهر تقريبا همه فضاهاي ورزشي مورد نياز شهروندان را در بردارد. اگر چه احداث برخي از اين فضاها مانند پيست اسكي قايقراني و مسير كوهنوردي به شرايط اقليمي و محيطي شهر بستگي دارد و در بعضي از شهرها امكان احداث اين فضاها وجود ندارد ساير رشتههاي ورزشي در تمام شهرها قابل اجرا هستند. اندازه، شعاع عملكرد، جمعيت تحت پوشش و ظرفيت اين مركز ورزشي به جمعيت و اندازه شهر بستگي دارد و بسته به مورد؛ تعيين ميشود. مهمترين معيار در مكانيابي فضاهاي ورزشي، آساني دسترسي است. اما ضوابط تحقق اين معيار در سطوح گوناگون متفاوت است. به عنوان مثال: دسترسي آسان در مركزهاي ورزشي ناحيه و بالاتر، مستلزم برخورداري اين مركزها از شبكه دسترسي مناسب و با ظرفيت بالاست؛ زيرا برخلاف ساير فضاهاي فرهنگي و تفريحي (مثل كتابخانهها، فضاهاي بازي و مانند آنها كه پيشتر بررسي شدند) مراجعان به اين فضاها، افزون بر بهرهبرداران شامل تماشاچيان نيز ميشود. بنابراين هنگام برگزاري مسابقهها تقاضاي سفر براي مراجعه به اين مركزها افزايش مييابد و در صورت نبود شبكه دسترسي مناسب اختلال ترافيكي گستردهاي در اطراف مركز ورزشي به وجود ميآيد.
يكي ديگر از معيارهاي مكانيابي اين فضاها حفظ آسايش شهروندان است. اين فضاها بايد در جايي از شهر واقع شوند كه سبب اختلال در آسايش شهروندان نشوند. استفاده از فضاي سبز، سرپوشيده كردن فضاهاي ورزشي و به كارگيري ساير راههايي كه براي كاهش آلودگي صوتي به كار ميآيد، به تحقق اين معيار كمك ميكند.
شيب كم زمين از ديگر معيارهاي مكانيابي براي بيشتر رشتههاي ورزشي است. به جز رشتههايي مثل كوهنوردي و اسكي كه به شيب زياد نياز دارند. ديگر رشتههاي ورزشي در زمينهاي كمشيب انجام ميگيرند.
همجوار بودن زمين هم بايد مورد توجه قرار گيرد و انتخاب زمين بايد پس از بررسي كاربري زمينهاي همجوار و تعيين ميزان سازگاري يا ناسازگاري آنها با فعاليتهاي ورزشي انجام شود.
معيارهاي برنامهريزي زمينهاي ورزشي
مهمترين معيار برنامهريزي زمينهاي ورزشي، توجه به نظم سلسله مراتبي اين فضاهاست. بنابراين، توزيع تعداد متناسبي از فضاهاي ورزشي كوچك و متوسط در سطح شهر بهتر از اين است كه يك يا تعداد اندكي فضاي ورزشي بزرگ فقط در يك يا چند نقطه شهر ايجاد شوند.
سطح سرانه پيشنهادي براي زمين ورزش واحد همسايگي 2 متر مربع به ازاي هر نوجوان، براي مركزهاي ورزشي محله 4/1 متر مربع به ازاي هر نفر و براي مركزهاي ورزشي ناحيه 2/1 متر مربع به ازاي هر نفر است.
مركزهاي ورزشي واحد همسايگي فاقد فضاي بستهاند و 100 درصد آنها به فضاي آزاد اختصاص دارد.
احداث مجموعههاي ورزشي بزرگ، بايد در قالب طرحهاي توسعه شهري و در چارچوب نظام كلي كاربريها انجام گيرد.
_ اصول مديريت زمينهاي ورزشي
يكي از اقدامهاي موثر شهرداريها در تعميم ورزش، احداث زمينهاي كوچك ورزشي در مقياس واحد همسايگي يا محله است. شهرداريها ميتوانند افزون بر زمينهايي كه كاربري ورزشي دارند و توسط سازمان تربيت بدني يا شهرداري تملك شدهاند، زمينهاي بلاتكليف و بيمالك را كه در بعضي موارد به دليل تجمع نخاله ساختماني، زباله و زايدات، موجب آلودگي محيط زيست نيز شدهاند؛ شناسايي كنند و آنها را به فضاي ورزشي تبديل كنند. بديهي است، اگر مالكان اين زمينها شناسايي شدند، توافق آنها براي تملك زمين و تغيير كاربري آن به زمين ورزشي جلب ميشود و در صورت عدم توافق بر سر مالكيت زمين توسط شهرداري، زمين ياد شده به صاحب آن عودت داده ميشود (با توجه به اين كه سازههاي احداث شده در اين زمينها به سادگي برچيده ميشوند، مشكلي در اين تغيير و تحول به وجود نميآيد).
براي نظارت بر اين زمينهاي كوچك و تنظيم مواردي مانند ساعتهاي كاري زمين، گروههاي استفاده كننده، استفادههاي مجاز يا غيرمجاز و نگهداري از تاسيسات آن بايد از علاقهمندان به ورزش و ورزشكاران يا از معتمدان و پيشكسوتان محل، فرد يا افرادي از طرف شهرداري انتخاب شوند و عهدهدار مديريت اين زمينها شوند.
اگر شهرداري تنها به فضاسازي ورزشي بپردازد و فضاها را بعد از احداث در اختيار تربيتبدني قرار دهد، به ايجاد مديريت يا سازماني ويژه، براي اداره امور ورزشي در شهرداري نيازي نيست، اما اگر شهرداري خود عهدهدار اداره اين مركزها شود بايد سازماني در شهرداري، اداره امور را به عهده گيرد.
براي اداره ورزشگاههاي بزرگ، ملاحظه الگوهاي فعاليتي و كاربري اراضي پيرامون ورزشگاه و پيشگيري از ناسازگاريهاي احتمالي با فضاهاي همسايه و ملاحظه جوانب ايمني و امنيتي ضروري است.
يكي از اقدامهاي مهم در گسترش ورزش بين همه گروههاي اجتماعي، احداث ورزشگاههاي ويژه بانوان است.
با استفاده نوبتي از ورزشگاهها، در فضاهاي ورزشي صرفهجويي شود و امكانات ورزشي به طور مساوي در اختيار زنان و مردان يك شهر قرار گيرد. بدين طريق ميتوان از احداث ورزشگاههاي تكراري براي زنان و مردان در يك محله يا ناحيه دوري كرد