قديم ترهايي که خيلي هم دور نيست اوضاع و احوال جامعه خصوصاً در حوزه خانواده بسيار سالم تر، پايدار تر و دوست داشتني تر از وضعيت فعلي بود. شايد يکي از مهمترين دلايل آن علاوه بر نفوذ ماهواره ها، شبکه هاي اجتماعي و مواردي از اين دست هدفگذاري ويژه ي غربي ها بر روي خانواده به ويژه ستون اخلاقي و رفتاري خانواده يعني زن يا مادر مي باشد. به طوري که برخي از گردانندگان صهيونيست اين رسانه ها هدف به لجن کشيدن زن در نظام خانواده ي ايراني را به صورت رسمي بيان نموده اند.
تا زماني که در کوچکترين نهاد اجتماعي، زن در دايره اخلاق، ايمان و منطق قرار داشته باشد خانواده در برابر بسياري از مشکلات اخلاقي و رفتاري مصون و ايمن خواهد بود به قسمي که بارها شاهد بوده ايم خانواده هايي که مرد در آن از تعهد لازم برخوردار نبوده است ولي با درايت و حمايت ويژه ي همسرش از گمراهي و تباهي نجات يافته؛ امري که احتمال وقوع اتفاق عکس آن بسيار کم تر است. به بيان ديگر اگر در خانواده مرد از مسير سالم خارج شود همسرش توانايي بيشتري براي اعاده ي زندگي آن ها دارد ولي زماني که مادر يا زن گرفتار مسائل غير اخلاقي يا انحرافات گردد احتمال نابودي و سقوط خانواده بسيار بيشتر است. بر اين اساس يکي از مهمترين دلايل افزايش طلاق در جامعه و فروپاشي قبح بسياري از مسائل توسعه انحرافات مختلف اجتماعي در بين زنان علاوه بر مردان است.
زنان جزء نخستين قربانيان بسياري از آسيب ها و انحرافات اجتماعي اند. در اين ميان اعتياد اگر نه اولين و عمده ترين، بلكه يكي از مهم ترين آنان است. متاسفانه سرعت شيوع اعتياد در بين زنان در سالهاي اخير باعث شده تا نگاه جديتر به اين مسأله ايجاد گردد و افزايش دو برابري آمار زنان معتاد در مدت زمان کوتاه يک زنگ خطر و هشدار محسوب ميشود. اعتياد به مواد مخدر يکي از انحرافات شايع عصر حاضر است که سالانه قربانيان بي شماري ميگيرد و آسيبي جدي بر پيکر خانواده و جامعه وارد مي کند. هرچند اعتياد به مواد مخدر در بين مردان بيش از زنان است، اما در چند سال اخير، نرخ اعتياد زنان به علل مختلفي افزايش يافته است.اينک پديده اعتياد در ميان زنان نيز همچون عارضه اي فردي، خانوادگي و اجتماعي مطرح مي باشد و داراي ابعاد پيچيده و چندگانه??اي است؛ بدين جهت بررسي هاي جامعه شناختي، روانشناختي، اقتصادي… در راستاي شناسايي علل و عوامل اين معضل و يافتن راهکارهاي مؤثر جهت پيشگيري، مقابله و درمان ضروري است.تصور اکثر افراد جامعه در مورد اعتياد اين است که مواد مخدر و سوء مصرف مواد عمدتاً پديده اي مردانه است. به عبارتي اعتقاد بر اين است که زن ها بسيار کمتر از مردها به اعتياد روي مي آورند، بخصوص در ايران حتي سيگار کشيدن زنان و دختران، تعجب اطرافيان را بر مي انگيزد، شايد بدان علت که اعتياد با نقش آشناي همسر و مادري مهربان و دلسوز در جامعه ايراني همخواني ندارد. بر همين اساس درمان اعتياد زنان هم بسيار سخت تر و طولاني تر از مردان مي باشد. شايد مهم ترين مانع در اين بين، باورها و نگرش هاي موجود در جامعه در مورد زنان معتاد باشد. اگر چه افراد جامعه مي توانند اعتياد را در مردان يک نوع بيماري فرض کنند اما در مورد زنان معتاد شرايط متفاوت است. امروزه ديگر خيلي اين تصوير دور از ذهن نيست. زني که با ناخن هاي لاک زده و ظاهري پريشان که سعي کرده خودش را در پشت تپه کاري هاي آرايش روي صورتش پنهان نمايد سيگار را در بين انگشتان مي چرخاند و با تمام وجود و بسيار حرفه اي تر از مردان دودش را به آسمان مي فرستد که شايد براي لحظه اي هم که شده وجودش آرام گيرد. هر چند دقيقه يک بار کف دستانش را روي بيني اش قرار مي دهد و آن را ماساژ مي دهد. بي پروا حرف مي زند و گويي چيزي از لطافت زنانه در او باقي نمانده است.
متاسفانه اغلب افراد اعتياد را در زنان يک موضوع غير اخلاقي مي دانند تا يک بيماري. در واقع نگرش هاي اجتماعي منفي موجود درباره رفتار غير اخلاقي زنان معتاد، مانعي بزرگ در راه درمان اعتياد در زنان مي باشد. چرا که زنان با دروني نمودن نگرش موجود در جامعه مبتني بر اينکه اعتياد در واقع نوعي تزلزل اصول اخلاقي در آنهاست از درمان خود اجتناب مي نمايند يا از معرفي خود به عنوان معتاد در انظار و مجامع عمومي شرمسار مي شوند. مسأله مهم در مورد اعتياد زنان اين است که گرفتاري آن ها تنها به مواد مخدر محدود نخواهد شد. به عبارت ديگر درصد بالايي از زنان معتاد به علت مصرف مواد مخدر به رفتارهاي پرخطر جنسي سوق داده و از سوي خانواده طرد ميشوند، لذا با توجه به شرايطي که در اجتماع براي آنها پديد ميآيد فاصله ابتلا به مواد مخدر تا سقوط کامل آنها بسيار کوتاه است و بسياري از زنان چون احساس قرباني شدن دارند به دنبال قرباني کردن افراد ديگري ميروند که اين موضوع ميتواند فضاي خطرناکي را براي جامعه به وجود بياورد. امري که متأسفانه آمارش روز به روز در حال گسترش است. علاوه بر اين بنا به نظر متخصصان به لحاظ شرايط فيزيولوژيکي سرعت تخريب بدن زن ها بيشتر و اثرات آن ماندگارتر از مردها بوده و همچنين به لحاظ روحي و رواني اعتياد آنها بر کيفيت درمان تاثير ميگذارد. ناديده گرفتن و يا توجه اندک به بحث اعتياد زنان در آينده اي نه چندان دور عواقب ناگواري را بر اجتماع تحميل مي کند. عدم دسترسي به امکانات مالي و معيشتي، احساس محروميت، ناکامي و افسردگي مي تواند زمينة اعتياد برخي زنان را ايجاد کند. همچنين زناني که به واسطه برخورداري از مال و ثروت و امکانات رفاهي فراوان، فرصت بيشتري براي شرکت درکلوپ ها، پارتي ها، کافيشاپها و يا انجام مسافرتهاي تفريحي به داخل و خارج از کشور را دارند، به احتمال زياد در معرض اعتياد به مواد مخدر هستند. از اينرو در هر دو طبقه فقير و غني، امکان گرايش به اعتياد به دلائل خاص وجود دارد.
تحقيقات نشان ميدهد كه زنان معتاد عمدتاً همزمان با اعتياد از فشارزياد مشكلات جسماني و رواني ديگراي رنج ميبرند. با توجه به نقش مهم و تأثيرگذار زنان در خانواده و جامعه، پيشگيري از اعتياد در جامعه زنان امر بسيار مهمي است که بايد موردتوجه قرار گيرد و همين آمار موجود نيز ضروري است به صفر کاهش يابد. متاسفانه امروز اعتياد به ورزشگاهها و آرايشگاهها نفوذ كرده و بسياري از افراد به بهانههايي همچون زيبايي و لاغري معتاد ميشوند. آگاه ساختن زنان از عواقب و پيآمدهاي اعتياد به مواد مخدر، آموزش مهارتهاي زندگي غني ساختن ارزشهاي مذهبي، اخلاقي و معنوي و توانمندسازي زنان به انواع مهارت كه به افزايش عزت نفس آنان ميانجامد، از جمله مهمترين اقدامات پيشگيرانه خواهد بود. سلامت فکري و اخلاقي و صفر شدن آمار اعتياد زنان يعني؛ بي اعتيادي در جامعه.
منبع: روزنامه رسالت مورخ دوشنبه 22 آذر 1393 شماره 8823
www.resalat-news.com/Fa/?code=246179