بیماری های فرهنگی جامعه ما

“فرهنگ” دارای مفهوم سیال و پیچیده ای است که حوزه وسيعي را در بر مي گيرد. بر همین اساس با وجود مطالعات عمیقی که در ارتباط با چیستی آن صورت پذیرفته اما هنوز ارائه ی تعریف جامعی که همگان بر آن وحدت نظر داشته باشند ممکن نگردیده است. شاید بخاطر همین پیچیدگی ها نظری و مفهومی هیچ زمان دیگر نیز چنین وحدت نظری به وجود نیاید. بر همین اساس معمولاً فرهنگ در مناسبات و فعالیت های بشری مظلوم واقع می گردد. به قِسمی که؛

اولاً؛ بسیاری از افراد در عرصه ی فرهنگ خود را صاحب نظر دانسته و در این زمینه به اظهار نظر می پردازند.
ثانیاً؛ بسیار دیده شده است که اهداف فرهنگی به عنوان اهداف دسته چندم جوامع دستاویز اغراض سیاسی و یا اقتصادی قرار می گیرد.
و ثالثاً؛ عرصه فرهنگ از لحاظ تخصص، كمترين مدير متخصص را تجربه كرده و بيشترين آسيب را نيز در جامعه ديده است.

در کشور ما نیز دستگاه های متعدد و مختلفی به نام کار فرهنگی بودجه و امکانات دریافت می کنند تا جایی که فرهنگ در گیر و دار قریب به چهل دستگاه فرهنگی به این سو و آن سو کشیده می شود و هر لحظه بیم آن می رود که خودش در خودش غرق شود. بر همین اساس وقتی که فرهنگ و عرصه های فعالیت آن، در مبانی نظری خود با چنین مسائلی مواجه هستند بروز بیماری های فرهنگی در جامعه امری اجتناب ناپذیر است. خصوصاً وقتی توسعه ی سامانه های ارتباطی و همجمه های تبلیغاتی ماهواره ها، شبکه های اجتماعی، اینترنت و سایر عناصر این چنینی را به این مسأله اضافه کنیم اثر این بیماری ها حادتر خواهد بود.

مفهوم فرهنگ و لایه های آن
همان طور که گفته شد در ارتباط با تعریف فرهنگ نظرات متعددی ارائه گردیده که مرسوم ترین آن عبارت است از: «فرهنگ اساساً بنایی‌ست بیانگر تمامی باورها، رفتارها، دانش‌ها، ارزش‌ها، و خواسته‌هایی كه شیوه‌ی زندگی هر ملت را باز می‌نماید». بر این اساس لایه های مختلفی از نمادها، ارزش ها و مفروضات برای فرهنگ بیان گردیده است.(جدول 1)

جدول1: لایه های فرهنگ

سطوح فرهنگ

تشریح

مصادیق

سطح اول: مصنوعات(نمادها)

که شامل تمام جنبه هایی از فرهنگ است که قابل مشاهده است

رفتارها،آدابی نظیر احوالپرسی، طرز لباس پوشیدن، ساخته ها، هنر، معماری، نمادها و آئین ها و…

سطح دوم: عقاید و ارزش ها

شامل بایدها و نبایدهایی است که از راه مصاحبه و نظرسنجی قابل شناسایی است

بیان حقایق و واقعیت های موجود، ترجیحات افراد در باره روش درست زندگی کردن و ایدآل ها

سطح سوم: مفروضات اساسی

عمیق ترین لایه فرهنگ است و از راه استنتاج و تفسیر قابل شناسایی است

باورهای عمیق و نظام های معنا از جمله رابطه با محیط،ماهیت فعالیت انسان،ماهیت واقعیت و حقیقت، نگرش که مربوط به تطابق با محیط اند و ماهیت انسان، رابطه با مردم،حریم، زبان و زمان که مربوط به انسجام درونی گروه های انسانی است

زمانی که قرار است در ارتباط با مفهوم فرهنگ، کارکردها، عرصه های مدیریت و فعالیت آن و یا مسائل، پیچیدگی ها و بیماری های آن صحبت کنیم لازم است مطالعه ی دقیقی بر روی لایه های فرهنگ داشته باشیم.

عوامل بروز بیماری های فرهنگی در جامعه
جامعه ی ما در عرصه ی فرهنگ با دو دسته بیماری به شرح زیر مواجه است:
دسته ی اول بیماری های درون زای فرهنگی است. این بیماری ها بیشتر ناشی از عوامل داخلی و درونی کشور می باشد. به این معنا که برخی نارسایی های داخلی باعث بروز بیماری های فرهنگی در جامعه می شود. عمده ی عوامل بیماری های درون زای فرهنگی جامعه ما به شرح زیر است:
1- عدم بهره گیری از نقشه واحد فرهنگی؛ که سبب ایجاد فعالیت هایی موازی و یا حتی بعضاً فعالیت هایی ضد و نقیض در عرصه ی فرهنگی گردیده است. که این مسأله در مرور زمان موجب بروز چالش ها و بیماری های خاص فرهنگی در جامعه شده است.
2- ضعف سیاستگذاری کلان و تشخیص مصالح فرهنگی کشور؛ به عنوان مثال شورای عالی انقلاب فرهنگی که بنا به فرموده ی رهبر انقلاب، قرار گاه فرهنگ کشور است بجای ارائه ی الگوها و یا مدل های اصلاح ساختار فرهنگی کشور در پیچ و خم تعویض یا انتساب روسای دانشگاه ها و مسائلی از این دست قرار دارد.
3- فقدان صبر و حوصله در عرصه ی فرهنگی؛ باعث شده بسیاری از مدیران از انجام فعالیت های عمیق پرهیز نموده و حداکثر به عطر افشانی در عرصه ی فرهنگ بسنده نمایند. در حاليكه كه يكي از ويژگي هاي فرهنگ اين است كه يك شبه تغيير نمي كند، فعاليت فرهنگي نيز بايستي بگونه اي تدوين شود كه اثرگذار بر شخصيت آنها بوده و اثر گذاري بر شخصيت كاري نيست كه در كوتاه مدت نتيجه بدهد.
4- بکارگیری زبان اجبار و دستور بجای زبان اقناع و ترغیب؛ انتخاب زبان نادرست در انتقال مفاهيم از دیگر عوامل بروز بیماری های فرهنگی در جامعه است. زباني كه بتواند بر مخاطب و نخبگان فرهنگي اثر گذار باشد . زبانی که نیازمند توجه به تفاوت های فردی و درنظر گرفتن مخاطب شناسی خاص خودش است و از هرگونه امرو نهی به دور است. این زبان با تهدید و  تطميع همراه نیست.
5- عدم بهره گیری از ابزار روزآمد؛ حوزه فرهنگ نيازمند بکارگیری ابزار القاء و تلقين تدريجي است. در این حالت گيرنده، فشاري برخود احساس نمي كند. در عصر مجاز، بكارگيري كنايه و هنر و ایهام موثر تراز تحکم و فشاراست و اهداف فرهنگي در قالب فيلم و انيميشن و مواردی از اين نسخ زمینه های لازم را برای اثربخشی فراهم مي سازد.
6- عاملان فرهنگی؛ يكي از بزگترين عوامل بیماری های حوزه فرهنگ کشور، عاملان فرهنگي اند. عاملاني كه خود هم ذينفع اند و هم مجري. عاملانی که الگو به حساب می آیند و رفتار آن ها زیر ذره بین است. عاملان فرهنگی باید کسانی باشند که به فرهنگ و فعالیت های فرهنگی باور واقعی داشته باشند نه اینکه منافع آن ها در فرهنگ باشد. چيزي كه كم توجهي به آن باعث شده است كه ناكارآمدي حوزه فرهنگ بيشتر از جاهاي ديگر به نظر آید.

دسته ی دوم بیماری های برون زای فرهنگی است. این بیماری ها بیشتر ناشی از عوامل خارجی و برونی(محیطی) کشور می باشد. به این معنا که برخی هجمه های فرهنگی و یا اتفاقات تکنولوژیکی، اجتماعی و رسانه ای خارج از کشور و عدم آمادگی لازم برای چگونگی مواجهه با آن در داخل سبب بروز بیماری های فرهنگی در جامعه می شود. عمده ی عواملی که سبب بروز بیماری های برون زای فرهنگی جامعه می گردد به شرح زیر است:
1- تهاجم فرهنگی و ایجاد تزلزل فکری؛ که رسانه ها، ماهواره ها و شبکه های اجتماعی غربی عامل مهم و اساسی آن هستند سبب بروز بیماری هایی در لایه های مختلف فرهنگی در جامعه ی ما گردیده است. مسائلی همچون؛ بی حجابی و بدحجابی، سست شدن نهاد خانواده، مصرف گرایی و … از مهمترین مصادیق قابل ذکر در این راستا می باشد.
2- تأخر فرهنگی؛ یکی از عوامل بروز بیماری های برون زای فرهنگی است. به این معنا که بجای تقدم یادگیریِ فرهنگ غیرمادی(غیرتکنولوژیکی) یک پدیده، ابزار مادی آن را مورد استفاده قرار می دهیم.
3- تله ماتیک ها؛ تكنولوژي الكترونيك اطلاعات، رسانه هاي بزرگي را بوجود آورد كه تله ماتیک ناميده مي شوند. اين تله ماتيك ها سيطره وسيعي بوجود آورده اند كه هم به روند انتقال پيام توجه دارند و هم سخت افزاري كه جهت تكميل مبادله ضروري است. كم توجهي به تكنولوژي هاي در حال رشد فرهنگي در عرصه ی جهانی از دیگر عوامل بروز بیماری های فرهنگی است.
بر اساس آنچه از عوامل مختلف درون زا و برون زای بیماری های فرهنگی ذکر گردید عمده بیماری های فرهنگی جامعه ما به شرح جدول زیر است:

جدول2: بیماری های فرهنگی جامعه ما

ردیف

بیماری

تشریح بیماری

آسیب ها و پیامدها

1

سياستگذاري فرمالیستی و غیرعملیاتی

سياستگذاري مبتني بر دستورالعمل هاو بخشنامه های فرماليستی در حوزه فرهنگ که دارای ماهیت برنامه پذیر است نه بخشنامه پذیر.

. این نوع سیاستگذاری قابلیت اجرایی بسیار کمی دارد.

. مکانیکی کردن حوزه فرهنگی که ماهیت ارگانیکی دارد .

. تربیت مدیران و کارشناسانی که کیفیت را فدای کمیت می کنند..

. هدفگذاری آرمانگرايانه، غير عملياتي و غیراجرایی

2

«یکسویه نگری هویتی» و

«تکثر حقایق و مرجع های اجتماعی»

هویت ما دارای ابعاد مختلف اسلامی و ایرانی است که بعد از انقلاب دچار بیماری یکسویه نگری شده و فقط بعد اسلامی آن پررنگ شده است.

. انتقال فرهنگ به صورت واکنشی به جامعه و مردم

. مقاومت جوانان و بخشی از مردم در مقابل بعد اسلامی هویت

. بروز آسیب های فرهنگی فراوان در مواجهه با جهانی شدن همچون فروپاشی حریم ها و حرمت ها

. ایرانی امروز برخلاف گذشته با تکثر حقایق مواجه است و حقیقت تنهایی که در گذشته بدنبال آن بود مشهود نیست .

3

فقدان سازمان فرهنگی مؤثر

حوزه فرهنگ جامعه ما بيش از همه مشكلات خويش، فاقد يك سازمان موثر فرهنگي است.

. عدم توانایی جذب، هدايت وراهنمايي نخبگان و فرهيختگان فرهنگي

. عدم انعطاف، بالندگي و پويايي لازم براي بهبود مستمر امور

4

نارسایی مدیریت فرهنگی

نارسایی مدیریت سازمانهای فرهنگی باعث شده بيشترين مشكلات و نارضايتي ها از حوزه مدیریت فرهنگی کشور باشد.

. جذب مدیرانی که فاقد روحيه كارآفريني و خلاقيت در حوزه توليد فكر و انديشه هستند.

. نگرش سیاسی به فرهنگ

. عدم توانائی مدیریتی در بکارگیری پتانسيل هنرمندان و فرهنگيان

. ترویج روحیه ی وظیفه گرایی به جای روحیه جهادی در حوزه ی فرهنگ

5

فقدان نگرش متوازن به مخاطب

ناديده گرفتن مخاطبين فرهنگي هنري. در حالیکه امروز مدیریت پیام حرفه ای شده و نیازمند توجه به مخاطب است و نمی توان آنرا که طرف اصلی هر پیام فرهنگی است، نادیده گرفت.

. فاصله گرفتن بسياري از فرهنگ دوستان و هنرمندان از سازمان هاي فرهنگی کشور شده است.

. گروهی از مخاطبین خاص فرهنگی و هنری در خلوت خويش، نقش معاند را بازي می كنند.

6

موازی کاری و تعامل نامناسب فی مابین سازمانهاي فرهنگي

عدم بهره گیری از نقشه واحد فرهنگی و تعامل نامناسب سازمانها با يكديگر باعث موازی کاری، هرز بیت المال و بروز بسياري از مشكلات دیگر شده است.

. هدر رفتن بخش قابل توجه بودجه هاي فرهنگي مملكت

. صرف میلیاردها تومان بودجه فرهنگی، برای سازمانهایی که اثر چندانی در عصر حاضر ندارند و برعکس در نظرگرفتن بودجه نازلی برای رسانه های صوتی تصویری ومجازی که فرهنگ غالب جامعه معاصر را تشکیل می شود.

7

بیماری های فرهنگی ناشی از وجود باورها، عادت ها و نگرش های خاص در جامعه

شامل بیماری های فرهنگی اجتماعی است که به دلیل عوامل و عادات خاص در مراودات و فرهنگ جامعه ما نهادینه گردیده است.

. قضاوت کردن یکدیگر و بهادادن‌ به‌ داوري‌هاي‌ ديگران‌ نسبت‌ به‌ خود‌‌

. همرنگي‌ با جماعت

. اسراف و تبذیر و مصرف گرایی

. شخصيت‌پرستي و تعارف زدگی

. شانس گرایی و تقدیر گرایی عامیانه

. تنبلی اجتماعی و ديدگاه‌ ناصحیح‌ نسبت‌ به‌ كار

8

بیگانه مداری

حالتی است که در آن گروههایی ازافراد که قادر به سازگاری با هنجارهای اجتماعی خود نیستند شیفته ی جوامع دیگر شده ونوعی حالت بیگانگی نسبت به ارزشهای جامعه خود در آنها به وجود می آید.

. مصرف بی رویه محصولات و برندهای خارجی

. پست تر انگاشتن سبک ها یا ایده های ی جامعه نسبت به آنهایی که منشأ خارجی دارند.

. مداخله کشورهای خارجی در سبک زندگی جامعه از طریق ترویج محصولات خود

. نفوذ فرهنگی بیگانگان و استعمار و سلطه پذیری پنهان

راهکارهای عمومی برای درمان بیماری های فرهنگی
برای درمان آن چه در ارتباط با بیماری های فرهنگی جامعه بیان گردید نیازمند گستره ی وسیعی از فعالیت های علمی، مستمر و برنامه ریزی شده هستیم که در مرور زمان بتواند؛ اولاً عوامل بیماری فرهنگی را از میان بردارد و ثانیاً مجموعه ی ارزش ها، باورها و عادت های مناسب را جایگزین آن نماید. برخی از راهکارهای عمومی که می تواند برای اغلب موارد ذکر شده راهگشا باشد به شرح زیر است:
ایجاد وحدت هویتی جدید: مسألة جدی فرهنگ ما ایجاد یک وحدت هویتی جدید در مروز زمان است. زیرا در وضع فعلی چیزی شبیه بحران در هویت ما دیده می‌شود و شاید این بیماری جدی فرهنگ عمومی ما باشد. مثلاً اینکه در زندگی اجتماعی کدام‌یک از ابعاد را باید غلبه بدهیم آیا همة ابعاد زندگی‌مان را باید دین‌محور بکنیم (که باید بکنیم) و یا نه، دین را باید در لایه‌های خصوصی زندگی وارد بکنیم و لایه‌های عمومی و اجتماعی زندگی را به مسائل دیگری بسپاریم و..
اهمیت دادن بیشتر به علوم انسانی: در یک جامعه سالم باید استعدادها طوری در رشته های مختلف تقسیم شوند که در رشته هایی که تاثیر زیادی بر جامعه دارند، تعداد آدم های با استعداد بیشتری جذب شوند. در حالی که در ایران، بسیاری از افراد با استعداد جذب رشته های دیگر شده و جای خالی انسانهای پراستعداد در رشته های علوم انسانی که ساختارهای اصلی جامعه را تبیین می کنند به شدت حس می شود.
تولید فرهنگی: تولید فرهنگی برای رسیدن به یکپارچگی بین دین و علم است. در این راه یکی سری موانع رفتاری وجود دارد که موجب دلزدگی و وازدگی می‌شود. این موانع در رفتار مسئولین است که اگر اینها را برداریم مهم‌ترین نقطة آسیب را شناخته‌ایم و می‌توانیم به رفع و دفع آن بپردازیم. ائمة اطهار(ع) هیچ‌گاه با بحث‌های فلسفی و معرفت‌شناسی فرهنگ را عوض نکردند. بلکه با رفتار این کار را انجام دادند. وقتی مردم وارد مسجد مدینه می‌شوند سؤال می‌کردند پیغمبر کدامیک از شماست. به این علت که ایشان حتی به گونه‌ای می‌نشستند که اصلاً بالا و پایین نداشتند و کسی تشخیص نمی‌داد که پیامبر کدامیک از آنان است.
اسلامی کردن نهادی های فرهنگی: مهم‌ترین آسیب ما در عرصه فرهنگ را باید در نهادهای آموزشی مثل آموزش و پرورش ودانشگاه‌ها جستجو کرد. اگر این نهادها را اسلامی کرده و روح واحد فرهنگی ایجاد نماییم بخش قابل توجهی از بیماریهای فرهنگی جامعه در گذر زمان درمان خواهد شد.
ارائه الگوهای فرهنگی مناسب در کتب درسی و رسانه ها: جا دارد که در رسانه ها و کتاب های درسی مدارس در کنار مطرح کردن دانشمندان علوم طبیعی، بیشتر از مصلحان کشورهای مختلف دنیا گفته شود.

سخن پایانی
فرهنگ و دغدغه های فرهنگی همان چیزی است که بنا به تعبیر رهبر انقلاب خواب را از چشم انسان می رباید. بر اساس همین تعبیر اگر فرهنگ را به مثابه هوایی بدانیم که مرتب استنشاق می کنیم اهمیت سلامت آن بیشتر به چشم می آید چرا که بقیه کارها همه برخاسته از آن‌چیزی است که استنشاق کرده‌ایم. در ارتباط با فرهنگ و مدیریت آن در جامعه برخوردهای افراطی و تفریطی بیشترین آسیب را به جامعه وارد می سازد. چه آنجا که با نگاه تفریطی فرهنگ را مقوله ای غیر قابل اداره و کنتر ل دانسته و به حال خود رها کنیم. و چه در حال افراطی و سخت گیرانه برای آن قالب های تحمیلی در نظر بگیریم که در هر دو صورت بیماری های مهلکی فرهنگ جامعه را در بر خواهد گرفت. برای؛ مدیریت فرهنگ، پیش گیری از آسیب های فرهنگی و درمان بیماری های آن باید رویکرد عملگرایانه داشت. رویکردی که از طریق باز مهندسی ساختار فعالیت ها ما را به تبیین سبک زندگی اسلامی و طراحی الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت برساند. اثر گذاری فرهنگی و درمان بیماری های فرهنگی جامعه نیازمند واقع بینی همراه با آسیب‌شناسی بی‌انکار و بی‌اغراق می باشد. امر مهمی که مستلزم وقت سپاری فراوان، سعه ی صدر، بهره گیری از اسباب، فناوری ها و لوازم روز و مجاهدت خالصانه و باورمندانه است.

منبع: روزنامه رسالت مورخ7 اردیبهشت 94 شماره 8367

 

http://www.resalat-news.com/Fa/?code=201756

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *