در برهوت نامهربانی های زندگی همواره تاوان دلی را پس داده ام که یا برای دیگری می سوزد، یا کس دیگری جزخود را دوست دارد و یا خواست دیگران را بر خواست خود ترجیح می دهد. این چه دلی است که تاب ندارد کسی را طرد کند؟ کسی را برنجاند؟ و انتقام نامهربانی های دیگران را بگیرد؟ امروز باور دارم که نامهربانی، جزای دل رنجوری است که جز مهر ثابت وعشق پایدار را به میهمانی می پذیرد و برای آسایش و آرامش خود پناهی جز او می جوید.
میخ