به خودش اجازه نداده اعتراضی بکند و یا حرفی به زبان آورد که کارش را سخت تر کند و یا برای همیشه از تیم محبوبش جدا بیفتد. چندین هفته صبر می کند و با تلاشی مضاعف غیرمستقیم به مربی خود پیام می دهد که من آماده ام تا اشتباهم را جبران کنم. مربی هم قدر گوهری که در اختیار دارد می داند و احساس می کند نتایج سخت گیری هایش به بار نشسته و رامین حالا قدر خودش و جایگاهی که در آن قرار دارد را بیشتر می داند. در بازی اول در شهر اهواز تیم یک بر صفر از حریف عقب افتاده است. به یکباره ورزشگاه منفجر می شود. آری! وقت چیدن میوه ی صبر است. رابطِ مربی رامین را فراخوانده تا به زمین بفرستد. شاید همین انرژی مضاعفی به بازیکنان پرسپولیس داد که بلافاصله توانستند بازی را به تساوی بکشانند. در بازی بعدی هم اتفاقی مشابه می افتد. در حالی که سرخ پوش ها برای رسیدن مجدد به صدر بی تابی می کنند هر چه می زنند به در بسته می خورند. چیزی از زمان بازی باقی نمانده و هواداران استرس از دست رفتن فرصت ها را دارند. دوباره برانکو رامین را فرا می خواند. چیزی که رامین از آن به خوبی آگاه است این که باید خودش را به خوبی نشان دهد. باید اثبات کند عصای دست برانکو خواهد بود. او می داند فرصت چندانی ندارد. در دوازده دقیقه باقی مانده شاید یکی دوبار بیشتر توپ به او نرسد. پس هر باری که توپ به او می رسد باید به گونه ای به آن ضربه بزند که انگار در این بازی آخرین فرصت است. کسی که می داند شانس بسیار محدودی دارد از فرصت های کمی که برایش ایجاد می شود به احسن وجه استفاده می کند. وهمین می شود که با درخشش او تیمش بازی را می برد. پرسپولیس فرصت های زیادی ایجاد می کند ولی به همین اندازه فرصت سوزی می کند و پارسال با از دست رفتن جام تاوانش را پس داد. انگار امسال هم وضعیت همین است. اگر علیپور یا خصوصاً طارمی مثل رامین قدر فرصت ها را می دانستند…!
منبع: روزنامه خبر ورزشی مورخ 10 آبان 95 شماره5592