وقتی برای شادمانی تو کسی فکر نمی کند چرا خودت به فکر نیستی؟ گاهی انسان که بیش از حد برای دیگران مایه می گذارد از خودش فراموش می کند. به یکباره سن و سال جوانی را از دست داده و می بیند هیچ لذتی از زندگی نبرده و هرگز به فکر خودش و خواسته هایش نبوده است. اینجاست که احساس زیان می کند و حسرت روزهایی را که از دست داده می خورد. اگر قرار است کسی به فکر شادمانی تو باشد آن فرد تنها و تنها خودت هستی. پس منتظر هیچکس نمان، از احدی توقع نکن، دلبسته و وابسته نباش و باور کن خودت با خودت می توانی خوش باشی و خوش بگذرانی. تنهایی همیشه بد نیست؛ گاهی می شود تنها قدم زد، تنهایی به کافی شاپ یا رستوران رفت، تنهایی فیلم دید، کتاب خواند، فارغ از همه مشکلات کنار خیابان ایستاد بستنی یا فالوده خورد. باور کن تنهایی هم حال و هوایی دارد. تو هر چه در چنته داشتی رو کردی، هرچه حرف محبت بوده گفتی، هر چه نیاز داشتند به آنها دادی، پس اکنون نوبت شادی و لذت شخص توست. اگر سراغت نمی آیند، درکت نمی کنند و برای شاد کردن تو احساس تکلیف نمی کنند اصلاً دلگیر نباش! گویی این رسم دنیاست که اکثر آدم ها تنها به فکر خودشان هستند! پس تو هم با خودت مهربان باش، به خودت احترام بگذار و قدر خودت را بدان. دیگران را رها نکن اما برای شادی خودت هیچگاه منتظر شان نمان. من شادم؛ اگر شما هم مایلید در شادی من شریک باشید و اگر نیستید لطفاً مزاحم نشوید!