توماس ادیسون

تومان آلوا ادیسون در 11 فوریه  سال 1847 در میلان اوهایو  دیده به جهان گشود و در هفت سالگی با خانواده اش به بندر هورون میشیگان مهاجرت کردند. تحصیلات او بعد از سه ماه  ناتمام ماند زیرا معلمش او را عقب افتاده دانسته بود. در واقع او دچار ناشنوایی ناشی از مخملک بود و همین باعث اخراج وی از مدرسه گشته بود. ححال بر عهده مادر ادیسون بود که چگونه فرزند سرخورده اش را به فراگیری علم و دانش تشویق کند. توماس ادیسون  در زیرزمین خانه پدری آزمایشگاه  کوچکی دایر کرد و در آنجا بود که توانست از سلولهای ولتی با باطری جریان برق تولید کند و به اختراع تلگراف بیسیم  نائل شد.
سرشناسه: مرتضی پور، اکبر 1323
عنوان و نام پدید آور: شرح حال دانشمندان ایران و جهان ، نوشته :اکبر مرتضی پور
مشخصات نشر: تهران، عطار ؛ 1387
مشخصات ظاهری :317 ص:مصور
وضعیت فهرست نویسی: فیپا
یادداشت  : کتابنامه: ص316-317.
موضوع: دانشمندان – سرگذشتنامه.
رده بندی کنگره:1387 4ش 45م/ 141o
رده بندی دیویی:22/509
شماره کتابشناسی ملی: 1175491

موضوع: شرح حال  توماس ادیسون
تومان آلوا ادیسون در 11 فوریه  سال 1847 در میلان اوهایو  دیده به جهان گشود و در هفت سالگی با خانواده اش به بندر هورون میشیگان مهاجرت کردند. تحصیلات او بعد از سه ماه  ناتمام ماند زیرا معلمش او را عقب افتاده دانسته بود. در واقع او دچار ناشنوایی ناشی از مخملک بود و همین باعث اخراج وی از مدرسه گشته بود.
ححال بر عهده مادر ادیسون بود که چگونه فرزند سرخورده اش را به فراگیری علم و دانش تشویق کند. توماس ادیسون  در زیرزمین خانه پدری آزمایشگاه  کوچکی دایر کرد و در آنجا بود که توانست از سلولهای ولتی با باطری جریان برق تولید کند و به اختراع تلگراف بیسیم  نائل شد.
چندی بعد به عنوان پادو در قطاری که بین للورون و میشیگان  تردد می کردد آزمایشگاهی کوچک دایر نمود و ضمناً یک روزنامه خبری با نام قاصد ترن باری، در  همان قطار منتشر کرد که اخبار را در اختیار مسافران قرار می داد. در خلال سالهای 16 تا 21 سالگی به کار در تلگراف خانه پرداخت . یک روز در سال 1896 که در نیویورک به سر می برد بخت و اقبال مددکارش شد و برحسب  تصادف  گذارش به  جهان بورس و معاملات افتاد که دستگاه نمودارشان  از کار افتاده بود و او آن را تعمیر کرد و به کار انداخت. از آن پس او را به عنوان قسمت فنی آن موسسه استخدام کردند. خود او چندی بعد سازمان معروف چاپ و نشر ادیسون را دایر کرد که مدتی پس از آن به مبلغ هنگفت 40000 پوند فروخت. ادیسون این پول را صرف تأسیس و خرید کارگاهی در نیوجرسی کرد و در آنجا بود که توانست اولین دستگاه ضبط صدای خود را اختراع کند. سپس در 1876 به منلوپارک رفت و تا پایان عمر به طرح ریزی و ابداع و اختراع  پرداخت. در همان سال به سفارش گراهام بل یک فرستنده آلتروتاتیو ساخت. زیرا در تلفنهای بل ارتعاشات صدای انسان مستقیماً به امواج الکتریکی تبدیل می شد لیکن صدا ضعیف باقی می ماند و بخصو ص در مسافتهای  زیاد کاملاً محو می شد . ولی در دستگاه تلفن ادیسون  از ذعالهایی استفاده می شد که مقاومت آنها در اثر فشار امواج صوتی نوسان پیدا می کرد و بهمین امر توسط جریان یک باطری  به وجود می آمد و طبعاً علامتهای الکتریکی فرستاده شده در  قیاس با تلفن بل به مراتب نیرومندتر می توانست باشد و در نتیجه صدای گوینده از هر مسافتی  به خوبی شنیده می شد.
در تلفن های بل گوینده ناچار بود همزمان از دهنی نیز به عنوان گوشی استفاده کند و متناوباً  برای پاسخ گویی همان گوشی را به کار گیرد. ولی ادیسون این نقص را مرتفع کرد و گوشی و دهنی را از هم جدا کرد. ادیسون درحین تکمیل بلندگوی تلفن به اختراع فونوگراف یا نخستین دستگاه ضبط صوت و گرامافون دست یافت.
ادیسون در سال 1878اختراع خود را ثبت داد و نه سال بعد به خانه بزرگتری  که دارای آزمایشگاه وسیع تری بود نقل مکان کرد و از آن پس توانست میلیونها دلار از اختراعات خود به دست آورد و به ثروت کلانی برسد.(در حدود 1093 اختراع خود را به ثبت رسانده بود) او در آن زمان دارای 5000 کارگر و کارمند در کارگاهها و مغازه های خود بود.
ادیسون یک بار مصاحبه ای که با یک خبرنگار نشریه ساین تینیک  امریکن به عمل آورده بود درباره کارهای خود چنین گفته بود:«طرحهای خام را ابتدا به مدل سازان می سپارم تا آن را پخته و تکمیل کنن. آنها هر قدر مایل باشند می توانند کارگر و متخصص استخدام کنند تا  در کوتاهترین زمان ممکن مدل را آماده و کامل سازند»
در بین خیل اختراعات  او جا دارد به کینه توسکوپ یا ماشین تصاویر متحرک(سینما) اشاره کنیم که به گفته ادیسون اختراع این دستگاه سبب می شد تا در آتیه نه چندان  دور، دنیای سیاستمداران  و هنرمندان و ورزشکاران  و غیره به کوچه و خیابان بیاند و در پیش روی همه قرار گیرد.
در سال 1903 قیلم سرقت بزرگ قطار در استودیوی  ادیسون ساخته شد. این فیلم ده دقیقه ای به صورت یکی از عظیم ترین پیروزیهای این نابغه دانشمند قلمداد شد.
ادیسون لوکوموتیو الکتریک ساخت و دستگاهی هم برای تفکیک مواد  معدنی از یکدیگر و دستگاه دیگری برای خرد کردن این مواد درست کرد و تیهه سیمان ابداعاتی نمود.
توماس ادیسون جادوگری که دنیا را روشن کرد.
ادیسون که مخترعی صاحب نبوغ بود فکری داشت، که درست برخلاف فکر دانشمندان فقط او را به سوی ایجاد چیزهای مفید  سوق می داد. تمام جستجوی وی برای ایجاد بدایع و اختراعات بود نه معروفیت بلکه ادیسون  از این نوع احساسات بری بود و اگر به جستجوی می پرداخت برای آن بود که سوالی از این نوع را یپش خود مطرح می کرد:
«آیا اختراع فلان دستگاه یا فلان دستگاه دیگر مورد استقبال  مردم واقع نخواهد شد؟ آیا بهره برداری  صنعتی و تجارتی از آنها چنان خواهد بود که مخارج آزمایشگاه را تأمین کند و در عین حال سود قابل ملاحظه ای نیز به دست آید؟»
به همین ترتیب بود که ادیسون این موضوع را پیش خود مطرح ساخت که آیا نمی توان راهی برای ایجاد  روشنایی به کمک جریان الکتریسیته به دست آورد.
فکر ایجاد نور در نتیجه درخشش جسم ملتهب جیز تازه ای نبود، اولین بار در سال 1855 ساعت سازی آلمانی به نام گوبل که به آمریکا  مهاجرت کرده بود به این فکر افتاد. این شخص در داخل حبابی که از هوا خالی شده بود الیاف چوب خیزران  هندی را که به صورت ذعال در آمده بودند. به جای سیم  به کار برد و سپس آن را در معرض جریان الکتریسیته قرار داد و به این تدبیر توانست دکان خود را با چراغ برق روشن کند. سه سال بعد از این تاریخ در فرانسه  مهندس شانژی نیز به همین فکر اتفاد ولی متأسفانه به جای الیاف خیزران، سیم باریک طلایی سفید به کار برد و سیم ذوب شد.
قبل از ادیسون  ، در سال 1860 قدم قاطع به وسیله مخترع انگلیسی  به نام جوزوف اسوان برداشته شده بود. این شخص الیاف کاغذ را به صورت ذغال  در آورد. اما او نیز همچون گذشتگان  با این مانع مواجه شد که نتوانست خلاء  کاملی ایجاد کند. در نتیجه عدم توفیق مزبور اسوان سخت ناامید شد.
اما در سال 1865 که مخترع  آلمانی هرمان اشپرنگل شیپور جیوه ای را اختراع  کرد . اسوان کار خود را از سر گرفت. شیپور جیوه ای اسبابی است که به کمک آن می توان در تخلیه هوا پیشرفت بیشتری  انجام داد، و نتیجه این شد که روز  18 دسامبر 1878 اولین لامپ ملتهب اسوان به اهل فن و مهندسان انگلیسی نشان داده شد.
اما باز هم این لامپ هنوز به قد کافی کامل نبود که از لحاظ تجارتی  قابلیت فروش داشته باشد.
بنابراین اگر ادیسون بعد از اسوان بار دیگر این موضوع را تعقیب کرد از آن نظر بود که هدف دقیقی از این منظور داشت. الیافی پیدا کنیم که مدت دوام آن به قدر کافی زیاد باشد تا مردم روشنایی به وسیله چراغهای  ملتهب را به صرف تشخیص دهند و در نتیجه کار از نظر تجارت سودانگیز  باشد.
به این منظور تمام منابع آزمایشگاهی خود را، که به راستی قابل ملاحظه بود، و تمام قدرت مالی خویش را که اهمیت، آن کمتر از وسایل علمی وی نبود در راه انجام این موضوع به کار برد واز پایان سال 1878 با تصمیم قاطع به کار پرداخت و به سوی هدف پیش رفت.
ادیسون در راه این مقصود سرسختی بی مانندی از خود نشان داده به این منظور الیاف تمام موادی را که قابل  تصور بود مورد آزمایش قرار داد، از الیاف نخ های پنبه ای که زنش به کار می برد، تا الیاف نوعی خیزران، ژاپونی که برای تهیه آن مأمور مخصوصی فرستاده بود و با قیمت گزاف ارسال می گشت.
بعد از یکسال جستجو و کوشش  منظور خود را یافت اما چه یافت؟ معلوم شد که به طور قطع الیاف  کربن اسوان  بیش از هر چیز دیگر عملی است و منظور را برآورده می سازد. مخترع مزبور بلافاصله شروع به بهره برداری صنعتی از اختراع خویش و تبلیغ شدید  در راه شناساندن آن کرد و به این منظور روز 31 دسامبر سال  1879 کوچه های شهر کوچک خود را با چراغ برق روشن کرد.
خوب است بلافاصله متذکر شویم که تاریخچه لامپ های ملتهب به همین جا ختم  نمی شود. در سال 1884 اسوان بهترین روش  را برای ساختمان صنعتی الیاف به دست آورد. در سال 1902 اوئر لامپ هایی را ساخت که الیاف  آن را از فلز تانتال درست می کردند . مهمترین ترقی در این راه، که لامپ های جدیدی را به وجود آورد که امروزه مورد استفاده  ماست در سال  1913  بوسیله فیزیکدان بزرگ آمریکایی ایرونیک لانگمیر متولد 1881 از بازماندگان مهاجران لتونی ، انجام گرفت ، لانگمیر در نتیجه جستجوهایی که در آزمایشگاههای  مؤسسات جنرال الکتریک انجام می داد و به عنوان فرع ساده ای از مطالعات  نظری خود به این نتیجه رسید که خیلی بهتر است که خلاء مطلق داخل لامپ ها را از بین ببریم و گاز بی حرکتی را با فشار خفیف جانشین آن سازیم و بالاخره به عنوان الیاف داخل فلز تونگستن را به کار بریم. اما درباره ادیسیون باید متذکر شوین که اختراع لامپ چراغ برق در طول کوشش مداوم و پربرکت او فقط به منزله فصلی از کار او محسوب می شود.
درست در ساعت 3 بعدازظهر روز چهارم سپتامبر سال 1882 توماس آلوا ادیسون، مخترع 35 ساله به موفقیتی دست یافت که خود آن را عظیم ترین واقعه زندگی اش نامید، ماجرا از این قرار بود که نیروی برق در نیروگاه مرکزی نیویورک واقع  در خیابان پرل به کار افتاد و 85 خانه و مغازه محله را توسط 400 لامپ پر نور  روشن کرد.
ادیسون و همکارانش که اعضای هیأت مدیره کمپانی چراغ برق ادیسون را تشکیل می دادند ، همگی در دفتر مورگان سرمایه دار معروف آن زمان که از پشتیبانان  ادیسون بود جمع  شده و منتظر این لحظه تاریخی  بودند. در ساعت 7 بعدازظهر  که هوای پاییزی رو به تاریکی  می نهاد روشنی لامپ تأثیر خود را در روزنامه نیویورک تایمز  گذاشت و آنجا را غرق در نور کرد.
11 ماه بعد، در اوت 1883 بیش از 430 خانه در شهر توسط 10000 لامپ روشنایی یافته بودند. ادیسون  همواره بر این بود که  با اختراعات خود کاری کند تا توده مردم زندگی راحت تری داشته باشند.  بر پایه همین  اندیشه بود  که در مه 1876 با 20 نفر از همکارانش   در منلو پارک نیوجرسی آزمایشگاهی دایر کرد و نام آن را «کارخانه اختراعات» نهاد. کارخانه ادیسون در مزرعه ای سرسبز و با طراوت  قرار داشت  و شاید بتوان گفت که درواقع نخسیتن کارگاه تحقیقات صنعتی به شمار می آمد و مجهز به یک دستگاه موتور برق و کوره ذوب فلزات  و سیمها و مفتولها مسی و ابزارهایی چون الکترومتر و گالوانومتر بود. در آن زمان تمام سعی و تلاش ادیسون و همکارانش مصروف تکمیل  لامپهای برقی بود که فکر و ذکر  مخترعان دیگر را از سال 1830 به خود مشغول داشته بود. در سال 18778 ادیسون کارخانه برق خود را تأسیس کرد.
در شب عید نوئل  سال  1879  هنگامی که توماس ادیسون جاده منلوپارک را با یک دینام و 40 لامپ روشن کرد، مردم نظارگر  شگفت آفرینی او بودند، ادیسون را جادوگر منلوپارک نامیدند.
ادیسون شخصی خود آموختهخ بود و زمانی که کار را شروع کرد، به هنگام تحقیقاتش همراه با گراهام بل، در رشته برق، که پایگاهی علمی داشت احساس کرد که نیاز به اشخاصی صلاحیت دارتر از خود دارد. ادیسون سرمایه ای در اختیار داشت و توانست بود اعتماد بانکدارانی همچون مورگان را به دست آورد. این بانکداران سرمایه لازم برای تأسیس  شرکتهای صنعتی  را گرد آوری می کردند   و شرکتهایی  که سهام خود را به بانک می فروختند و می توانستند  حقوقهای خوبی به کارکنان خود بپردازند.
توماس الوا ادیسون برخلاف افسانه بسیار شایع و اینکه خود در دامن زدن بدان بسار می کوشید، هرگز یک دانشمند نبود. حتی می توان گفت که وی در سراسر  عمر کاری خود، یک ضد دانشمند بوده است، شخصیت وی نمونه مخترعان کاسب آمریکایی آن زمان، نظیر وستینگهاوس، پولمن و بعدها واترمن است که استعدادهای آنان  در اوضاع و احوال  رونق و گسترش  سریع صنعت در دوران پس از جنگهای داخلی، شکوفا شد و امکان بلند پروازیهای  زیادی برای آنان فراهم آمد. ادیسون همین که به شهرت  دست یافت عطشی  تمام ناشدنی برای کسب ثروت از خود نشان داد. وی بسیار سریع و با زبردستی  فراوان روزنامه ها را به تمجید از  شخصیت خود واداشت.
توماس ادیسون  اشخاصی را بر می گزیند که بتوانند کمبودهای دانش او را در همه زمینه ها، شیمی، فیزیک، الکتریسیته و مکانیک پر کنند وجه ویژه در جریان این قضیه روشن سازی با برق که مدیریت آن چها رسال  1878-1882 به طول کشید این قدرت مطلق وی همزمان با کارگران ورزیده ای  که آمده بودند تا کارگاهایی که وی در منلوپارک  برپا داشته بود کار کنند به سرعت افزایش یافت.
وی بدین ترتیب  سپاهی از اشخاص با صلاحیت  در همه زمینه ها  داشت، سپاهی که می توانست به رگبار اندیشه های وی که پیاپی عرضه می شدند جامه عمل بپوشد.
اکثر این اشخاص زمانی طولانی به وی وفادار ماندند و از تب خلاقیت وی گذران می کردند.
توماس ادیسون هیچ گاه و برای هیچ یک از نوآوریها مبتکر و نخستین کس نبوده است، اما شخصیت وی آنچنانی بود که وقتی هم در جای دوم قرار می گرفت و پیش از نفر اول نام خود را به ثبت می رسانید. اعتراضات به سرعت حقه می شدند. خود ادیسون این چرههر را با رضایت خاطر می پذیرفت. وی تقریباً همه شخصیت های جهان صنعتی، علمی و سیاسی را طبق مقاوله نامه ای که به دقت تنظیم شده بود پذیرفته است و در پایان دیدارها در برابر همه  همکارانش که جمع شده بودند عکسی را که پیش از آمدن مهمان آماده شده بود به وی اهداء می کرد.
ادیسون نیز به نوبه خود از ماه اکتبر 1878 به  کار پرداخته بود و در همان حالی که در پی ساختن  افروزه ها، در آغاز با کربنی کردن کاغذ می کوشید تصمیم  گرفت که طرحهای خود را با به نمایش گذرادن همه عظمتی  که در آینده خواهند داشت.
ادیسون  در همان زمان  از بررسی فلزاتی که پشتیبان  وی به کار گرفته بودند غفلت نمی کرد. از مارپیچ پلاتین استفاده می کرد، در حالی که فلزات موجود در معدن پلاتین و  کوریم را هم به کار میگرفت.  در جریان همین بررسی ها  بود که به روش کاری سوان پی برد: تخلیه لامپ با شیپوره اسپرنگل، گرم کردن افروزه با استفاده از اثر ژول  برای بیرون راندن  گازهای محتوی  در آن، بستن  انتهای  لامپ با مشغل.
اجسام گوناگونی که آزمایش شدند نتیجه مطلوبی ندارند؛ آنها شکننده، با روشنایی کم و پرهزینه  بودند. ادیسون  به زغال بازگشت و بدین نتیجه رسید که تنها یک لیف گیاهی همگن می تواند نتیجه  خوبی داشته باشد . طبعاً گیاهان متعددی را مورد آزمایش قرار داد، که از آن میان الیاف  پنبه بود که آن را بعنوان کاغذ، سرانجام به ثبت رسانید.
این سال برای ادیسیون و همکاران وی  سال کار بی وقفه بود. اما پس از یک سال، خود لامپ و نیز سیستم اتصال افروزه کربنی به سرهای فلزی و سرپیچ آن را، که هنوز نام وی را بر خود دارد، ساخته بود. از پلاتین نخست برای سرهای اتصال استفاده  کرد، اما بعداً  آن را با آلیاژی که مانند پلاتین ضریب انبساط شیشه را دارد، عوض کرد.
آغاز کار برد سیستم ادیسون
به نظر ادیسون لامپی که ساخته بود کامل نبود. ادیسون در همان سال ساخت دینامی را بررسی کرد که بتواند برقی با ولتاژ ثابت بدهد و نوری با شدت ثابت ایجاد کند.
ادیسون خود را وقف به کار اندازی سیستم خود کرده بود. در سال  1881 همان سرمایه داران پشتوان وی شرکت تازه ای به نام Edison Electric Jiiominating company of new york  تأسیس  کردند. مردم نیویورک  با تردید زیاد به این وسیله جدید روشن سازی روی آوردند. ادیسون را تحسین می کردند اما به گاز دلبسته بودند زیرا  از مدتها پیش ارزانترین وسیله بود. با این همه، ادیسون به تصاحب قاره قدیم روی آورد.
ادیسون در آن زمان با رقابت شرکت سوان برخورد کرد. این شرکت از سیستم سنتی یک مولد برای هر خانه یا تأسیسات  خصوصی یعنی همان سیستمی استفاده کرد که ادیسون هم به مشتریان خود  حتی در آمریکا پیشنهاد کرده بود.  در ابتدای آثاری از کشمکش  میان دو شرکت  پدید آمد اما گفت و گو برای یکی شدن این دو شرکت به میان آمد. این گفت و گو چند سال به درازا کشید، زیرا ادیسون برای نام رسمی شرکت ، به نام دیگری  جز شرکت خود رضایت نمی داد. او یادآوری می کرد که وی تنها مخترع  نه تنها لامپ فروزان، بلکه سیستم کامل تولید و توزیع برق است. سرانجام تنها در سال  1888 بود که توافق ایجاد شد و شرکت تازه با نام Edisin and Swan united Electric Company Ldt  خوانده شد. توماس ادیسون 1500 اختراع را به ثبت رسانید و تحصیل امتیاز کرده که  196 آن مربوط به لامپ چراغ برق بود و برای میلیونها نفر کار تهیه  کرد و برای میلیاردها نفر از مردم جهان آسایش فراهم آورده است که اکثر آنها هرگز نام او را هم نشنیده اند.
مرگ توماس ادیسون
توماس آلوا ادیسون در روز  18 اکتبر سال  1931 در سن 84 سالگی رخ از جهان فرو بست. در حالی که میلیونها نفر از مردم آمریکا در سوگ او شرکت  کرده بودند جسدش را  در باغچه  خانه اش دفن کردند.
در اینجا جای دارد از استاد محترم و زحمت کش آقای مهدی یاراحمدی خراسانی تشکر و قدردانی به عمل  آورم
با تشکر: عبدالله کریمی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *