براین اساس، شهرها ساختارهایی اجتماعی، پویا و پایا در نظر گرفته می شوند که براساس مجموعه ای از قواعد و فعالیت هایی که در آن ها انجام می شود، همه شهروندان در برابر شهر دارای حقوقی هستند. موضوع حق به شهر علاوه بر اینکه به عنوان مفهومی تازه برای مدیریت شهرها مطرح می شود، فرصتی مناسب برای نقد وضع موجود نظام شهری نیز پدید می آورد. اگر در چارچوب زمانی به این موضوع بپردازیم، حق به شهر، هم بیانگر وضع موجود شهر به معنای آنچه هست و آنچه نیست و هم ارائه کننده ویژگی های شهر مطلوب به معنای شهری که باید باشد است. بیش از نیمی از جمعیت دنیا در شهرها ساکن شده اند؛ امری که سبب تخریب محیط زیست و واردساختن خسارات جبران ناپذیر بر شهر و شهروندان شده است. علاوه بر این، باتوجه به اینکه بخش عمده ای از شهرنشین ها از حقوق بشر و الزامات اولیه زیستی بهره مند نیستند، ضرورت توجه به معیارهای زیستی استاندارد با درنظرداشتن کرامت انسانی و رفاه شهروندان از مهم ترین اصول بنیادین است که در حق به شهر به آن توجه می شود. امکان استفاده عادلانه از فرصت ها و ظرفیت های شهر برای همه ساکنان آن موضوعی است که به مطالبه ای مهم تبدیل شده و علت اصلی اش نیز مشکلات و معضلات انسانی و محیطی بی شماری است که برای شهرها به وجود آمده است. مسئله ای که به عنوان بخشی از انواع حقوق بشری در اسناد ملی و بین المللی کشورها نیز شناسایی و بدان پرداخته شده است. شاید رویکرد اصلی این موضوع ساختن آینده مطلوب شهرها برای شهروندانی است که به عنوان انسان از حق رفاه و بهره مندی حداکثری از بهترین استانداردهای معیشتی برخوردارند. دراین راستا، مدیریت شهری وظیفه دارد ضمن بازشناخت، تحلیل و درک صحیح مفهوم حق به شهر و انتقال آن به متخصصان حوزه مطالعات شهری، برای عملی کردن این ایده کوشش کند. شناسایی جامع موقعیت فعلی شهر و بهره مندی از مطالعات آینده پژوهی برای ترسیم بهترین آینده ممکن برای شهرها اهمیت فراوانی دارد. مهم ترین خواسته هایی که در حق به شهر دسته بندی می شوند، شامل حق به حرکت و دسترسی، به فضای عمومی، دسترسی به خدمات، دسترسی به فضای سبز، برخورداری از امنیت عمومی و مشارکت شهروندان در اداره امور محله و شهر خودشان است.
منبع: روزنامه شهرآرا، پنجشنبه 29 اردیبهشت 1401، شماره 3668