رمز جاودانگي يک دولت

هشتم شهريور سال شصت منافقين کوردل در تداوم خدمتگزاري به آمريکا و استکبار جهاني دو شخصيت والا و تأثيرگذار در اوج گيري و گسترش اسلام گرايي و نفوذ پيام انقلاب اسلامي در منطقه يعني؛ رئيس جمهور محمد علي رجايي و نخست وزير محمدجواد باهنر را به شهادت رساندند. شيوه زندگي و سبک مديريت رجايي و باهنر به صورتي بود که اگرچه دشمنان توانستند حضور فيزيکي دولتِ بيست و نه روزه آن ها را از بين ببرند لکن سيره اخلاقي و ارزش هاي به جا مانده از ايشان در تاريخ انقلاب اسلامي به اندازه اي در دل و جان مردم ريشه دواند که ترسيم گر دولت پاينده اي گرديدکه زوالي برايش متصور نيست. به همين مناسبت هفته اول شهريور ماه هفته دولت نامگذاري شد. هر ساله در اين ايام اقدامات تشريفاتي و نمادين خاصي از سوي دولتمردان در سراسر کشور برگزار مي شود؛ ارائه گزارش عملکرد در رسانه ها، افتتاح پروژه هاي مختلف در وزارت خانه ها و استان ها، معرفي کارمندان نمونه و … از مهمترين فعاليت هايي است که به صورت ويژه در خلال برنامه هاي اين هفته برگزار مي گردد. اما در اين ميان نکته مهم ديگري نيز وجود دارد که بايد بيشتر بدان توجه شود و آن آموزه هاي برگرفته از ارزش هاي اسلامي و انقلابي دولت رجايي و باهنر است. به راستي چه عواملي موجب گرديده که نام شهيدان رجايي و باهنر با واژه “دولت” در معناي واقعي کلمه همراه گشته و دولت آنها در همه ادوار انقلاب اسلامي به عنوان سمبل و الگوي ماندگار معرفي گردد؟ اکنون که بيش از سه دهه از انقلاب اسلامي مي گذرد و برخي از مسئولين در نحوه عملکرد خود و وفاداري به آرمان هاي اصيل انقلاب دچار لغزش ها و انحرافاتي شده اند ضرورت دارد بيش از هر زمان ديگري ارزش هايي که به دليل وجود آن دولت رجايي و باهنر به عنوان نماد و شاخص معرفي گرديده است در بين مديران و کارکنان دولت و آحاد جامعه ترويج داده شود. تا روح اسلامي و انقلابي بار ديگر به دولت و همه ارکان آن تزريق شود. برخي از مهمترين دلايل ماندگاري دولت رجايي و باهنر عبارتند از:

* دولت شهيدان رجايي و باهنر هم با خدا رابطه خوبي داشت هم با خلق خدا و هر کس رابطه خوبي با خدا و خلق او داشته باشد خداوند محبتش را در دل مردم قرار مي دهد. لذا در حافظه ملت، دولت ايشان فراموش نخواهد شد. رجايي و باهنر مرداني از جنس مردم بودند. تشريفات و تجملات در زندگي آن ها جايي نداشت. آنچنان ساده و بي آلايش زندگي مي کردند که وضع زندگاني بسياري ازمردم بهتر از رئيس جمهور و نخست وزير بود. ارزش  رجايي و باهنر در اين بود که “خودي” بودند، با مردم بودند، براي مردم خدمت مي کردند و مردم اين خدمت صادقانه را به خوبي احساس کرده بودند.

* شهيد رجايي انسان بزرگ و شريفي بود که در بازار دستفروشي مي کرد تا اينکه بعد از سال ها به مقام رياست جمهوري رسيد. نکته قابل توجه در سبک زندگي وي اين بود که از حال دستفروشي اش تا حال رياست جمهوري، در منش و رفتار او تغييري حاصل نشد. شاهد اين ادعا کلام امام خميني(ره) است که مي فرمايد: «چه بسا اشخاصي هستند که اگر کدخداي ده بشوند، تغيير مي کنند به واسطه ضعفي که در نفس شان هست، تحت تاثير آن مقامي که پيدا مي کنند واقع مي شوند، و اشخاصي هستند که مقام تحت تاثير آن هاست از باب قوت نفسي که دارند و آقاي رجايي، آقاي باهنر در عين حالي که يکي شان رييس جمهور بود، يکي شان نخست وزير بود، اين طور نبود که رياست در آن ها تاثير کرده باشد، آن ها در رياست تاثير کرده بودند؛ آن ها رياست را آورده بودند زير چنگ خودشان، رياست آن ها را نبرده بود تحت لواي خودش، و اين درسي است که انسان بايد از اين ها ياد بگيرد.»

* شهيدان رجايي و باهنر انسان هايي عملگرا بودند که همواره”فعل” آنها پيشتر و بيشتر از “قول” آن ها بود. لذا مردم شاهد بودند که رييس جمهور و نخست وزير کشور در راه رسيدن به آرمان هاي انقلاب و نظام تنها به سخن اکتفا نمي کنند بلکه اهل عمل و مجاهدت هستند و از هيچ کوششي دريغ نمي نمايند.

* رجايي و باهنر به دنبال اجراي حدود الهي و در عمل پيرو ولايت فقيه بودند. ايشان بر اساس يک باور کامل رابطه صد در صد معنوي با رهبر را، در تقليد يک مسلمان معتقد از مرجع خود تعريف مي کردند، مقامي که پيرو مي بايست در کوچکترين حرکات و سکنات و حتي طرز انديشيدن از ايشان کسب تکليف نمايد.

* شهيد رجايي انسان مدبري بود که به تعبير امام راحل که فرمود؛ «رجايي عقلش بيشتر از علمش است» در مقاطع حساس تثبيت انقلاب با به اوج رسيدن توطئه هاي سياسي و نظامي دشمن ـ از عوامل نفوذي چون بني صدر تا دشمن خارجي چون صدام ـ با درايتي مثال زدني در سرو سامان دادن به اوضاع کشور به ساماندهي امور مي پرداخت.

* نکته قابل ذکر ديگر اين که آنها هيچ گونه امتيازي در برابر مردم به عنوان يک مبارز پيشتاز براي خود قائل نبودند. به قسمي که حتي هدايايي که از داخل و خارج کشور به ايشان داده مي شد را متعلق به نظام و مردم مي دانستند و از آن  استفاده شخصي نمي کردند.

سخن پاياني اينکه شهيدان رجايي و باهنر زمامداران مومن و متعهدي بودند که با خدمت رساني صادقانه و پيوستگي دايم با مردم در مناصب مختلف ثابت کردند که قدرت و رياست را ابزار و وسيله خدمت به جامعه و کشور قرار داده اند و هرگز تحت تاثير جاذبه هاي نيرومند آن قرار نگرفته اند. لذا بدون آن که خود را تافته جدا بافته از مردم بدانند در اوج وارستگي و مردم دوستي و خدمت خالصانه و وقفه ناپذير براي محرومان به ديدار حق شتافتند. به تعبيري ديگر شهيدان رجايي و باهنر اجازه ندادند قدرت بر آنها سوار شود بلکه خود بر قدرت سوار شدند و مهار اين مرکوب سرکش را به دست گرفتند. آنان به راستي عناصري فهيم، خردورز، صبور، هوشيار و ياري صديق براي امام و انقلاب اسلامي بودند که عقل را بر جهل غالب ساخته و هرگز تحت تاثير عناوين پر زرق و برق سياسي و حکومتي قرار نگرفتند. تاريخ معاصر آثار ارزشمند و گرانقدر اين سيره و روش را در اوراق خود ثبت و ضبط نمود تا در چنين روزهايي به عنوان الگو و کارنامه اي درخشان در اختيار روساي جمهور و دولتمردان اسلامي در تمامي ادوار قرار دهد و اين رمز جاودانگي و دولت پايدار آن هاست.

 

منبع: یادداشت روز روزنامه خراسان – مورخ سه‌شنبه 1393/06/04 شماره انتشار 18768

 

نويسنده: مهدي ياراحمدي خراساني mahdiyarahmadi@gmail.com

 

http://www.khorasannews.com/News.aspx?type=1&year=1393&month=6&day=4&id=6348007

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *