زندگینامه شاعران و دانشمندان

خلاصه كتاب: ناشر : جهان آرا- نوبت چاپ : چاپ دوم 1387- تهیه کننده : رضارجائی نیا – عباس بن سعید جوهری فارابی : عباس بن سعيد جوهري فارابي رياضيدان و منجم ايراني اواخر سده دوم و اوايل سده سوم هجري درزمان خلافت مامون خليفه عباسي در هندسه مشهور بود. وي ازنخستين کساني است كه در جهان اسلام به رصد پرداخت.
در رصدهاي نجومي كه در سال 214ه.ق در بغداد و درسال 217ه.ق در دمشق صورت گرفت، شركت داشت. وي علاوه برزيج خود، مولف كتابهاي تفسير كتاب اقليدس و كتاب الاشكال التي زادها في المقاله الاولي من اقليدس بوده است.
والدين و انساب : پدر عباس بن سعيد جوهري مردي از اهالي فاراب به نام سعيد جوهري بوده كه گويا به مرو (پايتخت اوليه مامون ) مهاجرت كرده بود.
خاطرات کودکي :
اوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : مرو در روزگار اوايل خلافت مامون خليفه عباسي محل تجمع دانشمندان عمدتا ايراني و گاه غير ايراني بود كهمامون آنها را از اقصي نقاط امپراتوري خود براي مناظره در مسائل گوناگون علمي و فلسفي و ديني به مرو فرا خواند. وي از دانشجويان جوان نيز حمايت مي كرد. در چنين شرايطي بود كه عباس بن سعيد جوهري آغاز به تحصيل كرد.
تحصيلات رسمي و حرفه اي : عباس بن سعيد جوهري پس از اتمام علوم مقدماتي ( زبان عربي) ، قرآن و ادبيات فارسي و علوم ديني به تحصيل حرفه اي هندسه و نجوم پرداخت و چنان در اين علوم استاد شد كه در رصدهاي نجومي سالها 214ه.ق در بغداد و 217ه.ق در دمشق شركت داده شد.
خاطرات و وقايع تحصيل : روزگار تحصيل عباس بن سعيد جوهري معاصر با ‎آغاز نهضت ترجمه علوم يوناني، قبطي ( مصري) ، سانسكريت و پهلوي به عربي بود. پيش از آن نيز تحت تاثير روحيه دانش در دست مامون محافل علمي تحقيق و بحث و مناظره دردربار و جاي جاي مرو و خراسان تشكيل شده بود.
فعاليتهاي ضمن تحصيل : عباس بن سعيد جوهري در كنار رصد نجوم وتاليف و تحقيق دراين زمينه، به مطالعه كتب يوناني چون اقليدس مي پرداخت.
استادان و مربيان : در منابع نامي ازاستادان عباس بن سعيد جوهري ذكر نشده است، اما مي دانيم كه وي از كتابها اقليدس در زمينه ادبياات بهره فراوان برده و برآنها شرحهايي نگاشته است.
هم دوره اي ها و همکاران :
همسر و فرزندان :
وقايع ميانسالي : ميانسالي عباس بن سعيد جوهري معاصر با شهادت امام رضا (ع) (وليعهد مامون) و تغيير پايتخت مامو از مرو به بغداد بود. با اين تغيير خراسان تا حدي موقعيت مركزي سياسي، اقتصادي و فرهنگي خودرا از ست داد. ازاين رو بسياري از دانشمندانش به همراه مامون يا به دنبال وي به بغداد رفتند كه از آن جمله اند عباس بن سعيد جوهري كه در دمشق نيز سفرهايي كرد و در آنجا به استخراج رصد مي پرداخت.
زمان و علت فوت : منابع تاريخ دقيق در گذشت عباس بن سعيد جوهري را بيان نمي كنند. اما وي احتمالا در اواسط سده سوم هجري قمري در گذشته است.
مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : عباس بن سعيد جوهري به عنوان منجم وهندسه داني بزرگ در عصر مامون و احتمالا جانشينان او مشهور بود. از سوي ديگر در تهبه رصد سالهاي 214ه.ق در بغداد و 217ه.ق كه در دمشق شركت داشته است. بنابراين مي توان حدس زد كه وي از منجمين مهم دربار خلفاي عباسي به ويژه مامون بوده است.
فعاليتهاي آموزشي : گر چه در منابع نامي از شاگردان يا ذكري از تدريس عباس بن سعيد جوهري نيامده است اما بسيار محتمل است كه در بغداد و دمشق به تدريس نجوم و هندسه نيز مي پرداخته باشد. به ويژه كه كتب او در اين زمينه ها، راهنماي دانشمندان پس از خود از جمله خواجه نصير الدين طوسي شد.
مراکزي که فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : عباس بن سعيد جوهري فارابي رياضيدان و منجم ايراني اواخر سده دوم و اوايل سده سوم هجري درزمان خلافت مامون خليفه عباسي در هندسه مشهور بود. وي ازنخستين كساني است كه در جهان اسلام به رصد پرداخت. در رصدهاي نجومي كه در سال 214ه.ق در بغداد و درسال 217ه.ق در دمشق صورت گرفت، شركت داشت. وي علاوه برزيج خود، مولف كتابهاي تفسير كتاب اقليدس و كتاب الاشكال التي زادها في المقاله الاولي من اقليدس بوده است.
ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : عباس بن سعيد جوهري در كنار رصد نجوم، به مطالعه آثار يونانيان در نجوم و هندسه از جمله اقليدس و شرح اين آثار علاقمند بود.
شاگردان : درمنابع تاريخي نامي از شاگردان عباس بن سعيد جوهري نيامده است. اما كتابهاي وي مورد استفاده دانشمندان پس از او از جمله خواجه نصير الدين طوسي حكيم ايران عهد ايلخانان مغول قرار مي گرفته است.
احمد شاملو
بیوگرافی و زندگینامه
احمد شاملو، در ۲۱ آذر ماه سال ۱۳۰۴ هجري شمسي در تهران متولد شد. دوره کودکي را به خاطر شغل پدرش که افسر ارتش بود و هر چند وقت را در جايي ماموريت مي رفت، در شهرهايي چون رشت، سميرم، اصفهان، آباده و شيراز گذراند.
بين سالهاي ۱۳۳۶ تا ۱۳۷۶ دفترهاي متعددي از اشعار شاملو منتشر ميشود: «هواي تازه /۱۳۳۶»، «باغ آينه/ ۱۳۳۹»، «آيدا در آينه» و «لحظه ها و هميشه/ ۱۳۴۳»، «آيدا: درخت و خنجر و خاطره/ ۱۳۴۴»، «ققنوس در باران/ ۱۳۴۵»، «مرثيه هاي خاک/ ۱۳۴۸»، «شکفتن در مه/ ۱۳۴۹»، «ابراهيم در آتش/ ۱۳۵۲»، «از هوا و آينه ها/ ۱۳۵۳»، «دشنه در ديس/ ۱۳۵۶»، «ترانه هاي کوچک غربت/ ۱۳۵۹»، «مدايح بي حوصله/ ۱۳۷۱» و «در آستانه/ ۱۳۷۶».
احمد شاملو سرانجام در دوم مردادماه سال ۱۳۷۹ چشم از جهان فروبست و طي مراسم باشکوهي در امامزاده طاهر کرج به خاک سپرده شد.

بوعلی سینا
شيخ الرئيس ، ابوعلي سينا ، حسين بن عبدالله حسن بن علي بن سينا ، ‌معروف به ابن سينا در سال 370 هجري قمري در دهي به نام خورميثن در نزديکي بخارا چشم به جهان گشود . شركت در جلسات بحث اسماعيليان از دوران كودكي ، به واسطه پدر – كه از پيروان آنها بود – بوعلي را خيلي زود با مباحث و دانش هاي مختلف زمان خود آشنا ساخت . استعداد وي در فراگيري علوم ، پدر را بر آن داشت تا به توصيه يكي از استادان وي ، ‌بوعلي را به جز تعليم و دانش اندوزي به كار ديگري مشغول نكند . و چنين شد كه وي به دليل نبوغ خود در ابتداي جواني در علوم مختلف زمان خود از جمله طب مهارت يافت . تا آنجا كه پادشاه بخارا ، نوح بن منصور ( حكومت از 366 تا 387 هجري قمري ) به علت بيماري ، وي را به نزد خود خواند و ابن سينا از اين راه به كتابخانه عظيم دربار ساماني دست يافت .
ابوعلي سينا در سال 428 هجري قمري ، زماني كه تنها 58 سال داشت ،‌ در حالي رخت از جهان بربست كه با اداي دين خود به دانش بشري ، نامي به صلابت تمدن ايراني از خود به جاي گذاشت .

ابوعلى فضل بن حسن طَبْرَسى مشهور به شیخ طَبَرسى
ابوعلى فضل بن حسن طَبْرَسى ملقب به امين الاسلام و مشهور به شيخ طَبَرسى از علماى بزرگ شيعه و مفسّر قرآن در سده هاى پنجم و ششم قمرى است. وى در سال 470 هجرى قمرى در شهر طَبْرَس ( بين کاشان و اصفهان ) يا تفرش زاده شده اما عمده عمرش را در مشهد گذرانده است. شيخ طبرسى صاحب چند تفسير بر قرآن كريم است كه از آن ميان تفسير مجمع البيان وى شهرت بيشترى دارد. شيخ در سال 523 قمرى از مشهد به سبزوار رفته و در سال 548 كه معاصر فتنه قوم تركمانِ غُز در خراسان بوده در گذشته، يا به دست آن قوم مهاجم كشته شده است، بدين سبب در بعضى منابع از وى با عنوان شهيد هم ياد شده است. گويا جسد شيخ را در همان زمانِ درگذشت به مشهد منتقل كرده و در يكى از گورستانهاى محترم مجاور حرم حضرت رضا، مشهور به « قتلگاه » و « مغتسل الرضا » يا « غسلگاه » دفن كرده اند. اين محل در قرون بعدتر تنها به قتلگاه شهرت يافته و پس از احداث فلكه پيرامون حرم ( 1308 ـ 1312 ش ) و خيابان طبرسى، قبرستان مزبور تسطيح شده و بعداً در بخشى از آن صحنى به نام رضوان احداث گرديده كه در مشهد به باغ رضوان شهرت يافته است.
نوشته اند كه زمين غسلگاه مشهد را حضرت رضا عليه السلام از محل اُجرت كتابت قرآن كريم خريده و وقف بر قبور مؤمنين و مؤمنات كرده است. ظاهراً همين گورستان پس از قتل عام مردم مشهد توسط لشكريان عبد المؤمن خان ازبك در سال 997 قمرى و دفن اجساد ايشان در محل غسلگاه، به قتلگاه شهرت يافته است. رواج عموى اصطلاح قتلگاه عمدةً از اواخر قرن يازده قمرى براى گورستان مزبور ( واقع در شمال حرم ) روى داده است. با توجه به وجود مدفن شيخ در قبرستان قتلگاه، پس از احداث خيابان شمالى حرم ( در زمان رضا شاه پهلوى ) خيابان مزبور به نام « طبرسى » نامگذارى شده كه يكى از خيابانهاى مهم و مركز شهر مشهد است. گرچه باغ رضوان ضمن توسعه حريم حرم در سال 1370 تخريب شده اما گور شيخ با تزريق بتون بر اطراف آن جا به جا و بناى جديدى براى آن ساخته شده است. اينك مقبره شيخ طبرسى در فضاى شمالى حرم واقع در ابتداى خيابان طبرسى بر جا و محترم است

ملک الشعرا بهار
ملک الشعرا .بهار فرزند ميرزا محمدكاظم صبوري- ملك الشعراي آستان قدس رضوي- به تاريخ هجدهم آذرماه سال يكهزار و دويست و شصت و پنج در مشهد متولد شد. تحصيلات خود را چهار سال بعد از تولد به صورت متداول روز در مكتب خانه آغاز كرد. در سال ۱۲۷۲ با شاهنامه از طريق پدر خود آشنا شد و در همين سال اولين شعر خود را در بحر شاهنامه سرود و از پدر خود جايزه دريافت كرد. از سال ۱۲۷۳ تا ۱۲۷۸ تحصيلاتش را در مدرسه ادامه داد. او علاوه بر مدرسه در محفل پدرش نيز مي آموخت. در سال ۱۲۸۰ پدر كه هميشه مربي و مشوق او است به ناگهان تغيير عقيده داده او را از شاعري منع و به كاسبي تشويق كرد كه به نظر مي آيد به دليل وضعيت نامطلوبي كه شاعران به خصوص در آن دوره داشته اند پدر از آينده فرزند خود مي ترسيد و به همين دليل او را از سرودن شعر منع مي كرد. اما با وجود اين او دنباله كار شعر را رها نكرد. در سال ۱۲۸۳ پدر به ناگهان فوت شد و مسئوليت سرپرستي خانواده به روش بهار افتاد ولي او تحصيلات ادبي خود را با وجود تمام مشكلاتي كه داشت ادامه داد و خود را به عنوان شاعر تراز اول در محافل ادبي خراسان تثبيت كرد و در همين سال لقب پدرش- ملك الشعرايي آستان قدس- را از مظفرالدين شاه دريافت كرد.
در سال ۱۳۲۹ مجدداً بيماري سل و اوره در او بروز كرد. در اين سال دولت پاكستان از او دعوت رسمي به عمل آورده بود كه او به علت بيماري اين دعوت را رد كرد. همچنين به رياست او در تهران «جمعيت ايراني هواداران صلح» تشكيل شد و با وزارت فرهنگ نيز قراردادي براي تأليف كتاب «سبك شناسي شعر فارسي» بست كه به علت بيماري ناتمام ماند. در يكم اسفند ماه همين سال پيام به دانشجويان و در ۲۹ اسفند پيامي به جوانان ايراني داد. در اواخر اين سال قصيده «جغد جنگ» آخرين قصيده زندگي خود را در ستايش صلح سرود. سرانجام در اول ارديبهشت ماه سال ۱۳۳۰ ساعت ۸ صبح در خانه مسكوني خود به زندگي سراسر كوشش و رنج خود پايان داد. در ساعت ۴ بعدازظهر روز دوم ارديبهشت جنازه او از مسجد سپهسالار تا گورستان ظهير الدوله در شميران تشييع شد و در همانجا به خاك سپرده شد. در ۱۳ اسفند ماه ۱۳۳۱ پس از مرگ او قصيده «جغد جنگ» براي اولين بار در روزنامه «مصلحت» چاپ شد و در سال ۱۳۳۵ نيز نخستين چاپ ديوان اشعار او به كوشش برادرش دكتر محمد ملك زاده صورت پذيرفت.
خواجه نصیر الدین مشهور به محقق طوسی
خواجه نصير الدين مشهور به محقق طوسي؛ حکيم و دانشمند بزرگ جهان در سال ۵۹۷ هجري در شهر طوس ديده به جهان گشود. اين محقق گرانقدر جهان تشيع؛ در زمان هلاکوخان به وزارت رسيد و در همان رصدخانه مراغه را با بيش از ۱۲ دستگاه و ابزار نجومي جديد؛ با ابتکار خود ساخت که از شاهکارهاي مراکز علمي جهان در قرون وسطي بود. بعدها تيکوبراهه منجم هلندي با تقليد از او رصدخانه اوزانين برگ را برپا نمود.
خواجه حدود ۸۰ کتاب و رساله در رياضيات؛ نجوم؛ فلسفه؛ تفسير و مسايل اجتماعي نوشت و از کارهاي معروف او در علوم؛ وضع مثلثات و قضاياي هندسه کروي؛ تفهيم بي نهايت کوچک ها و تکميل نظريه ارشميدس است.
علامه حلي(شاگرد وي) از او به عنوان استاد بشريت ياد ميکند- جورج ساتن وي را بزرگترين رياضيدان اسلام به شمار مي آورد و بروکلمن آلماني مي گويد وي از مشهورترين دانشمندان قرن هفتم و برترين مولفان اين قرن به طور مطلق است. جامعه علمي جهان به پاس خدمات و تلاشهاي اين دانشمند بزرگ در علم رياضي و نجوم نامش را بر کره ماه ثبت نمود.
اين حکيم الهي سرانجام در سال ۶۷۲ هجري در شهر مقدس کاظمين در گذشت. بنابر وصيت خودش او را در پايين
پاي دو معصوم دفن کردند و برمزارش نوشتند : و کلبهم باسطٌ ذراعيه بالوصيد

مولانا جلال الدین محمد بلخی ( مولوی)
مولانا جلال الدين محمد بلخي ؛ رومي؛ فرزند بهاالدين الولد سطان العلماء در ششم ربيع الاول سال ۶۰۴ در شهر بلخ متولد شد.هنوز بحد رشد نرسيده بود که پدر او به علت رنجشي كه از سلطان محمد خوارزمشاه پيدا كرده بود شهر و ديار خود راترك كرد و با خاندان خود به عزم حج و زيارت كعبه از بلخ مهاجرت نمود. در نيشابور به زيارت » عطار « عارف مشهور قرن هفتم شتافت . » جلال الدين « را ستايش كرد . وكتاب اسرار نامه ئ خود را به او هديه داد.
پدرش از خراسان عزم بغداد كرد واز آنجا پس از سه روز اقامت در مدرسه مستنصريه عازم مكه شد. وپس از بر آوردن مناسك حج قصد شام كرد و مدتها در آن شهر ماند و در پايان عمر به شهر قونيه رفت و تا آخر عمر در آن شهر ماند و به ارشاد خلق ميپرداخت.
جلال الدين محمد پس از وي در حالي كه بيش از24 سال از عمرش نمي گذشت بر مسند پدر نشست و به ارشاد خلق پرداخت . در اين هنگام برهان الدين محقق ترمذي كه از تربيت يافتگان پدرش بود, به علت هجوم تاتار به خراسان و ويراني آن سرزمين به قونيه آمد و مولانا او را چون مراد و پيري راه دان برگزيد و پس از فوت اين دانا مدت 5 سال در مدرسه پر خود به تدريس فقه و ساير علوم دين مشغول شد . تا آنكه در سال 642 هجري به شمس تبريزي برخورد .
شمس و افادات معنوي او در مولانا سخت اثر كرد . مولانا قبل از ملاقات با شمس مردي زاهد ومتعبد بود و به ارشاد طالبان وتوضيح اصول و فروع دين مبين مشغول بود . ولي پس از آشنايي با اين مرد كامل ترك مجالس وعظ وسخنراني را ترك گفت ودر جمله صوفيان صافي واخوان صفا درآمد وبه شعر وشاعري پرداخت واين همه آثار بديع از خود به يادگار گذاشت .
شمس بيش از سه سال در قونيه نماند وبه عللي كه به تفضيل در شرح احوال مولانا بايد ديد . شبي در سال 645 ترك قونيه گفت وناپديد شد . مولانا در فراغ او روز گار ي بس ناروا گذراند وچون از وي نا اميد شد دل به وپس از او به حسام الدين چلپي سپرد و به در خواست او به سرودن اشعار مثنوي معنوي مشغول شد. و اشعار اين كتاب را به حسام الدين عرضه ميكرد, تا اينكه سر انجام در اوايل سال 672 هجري به ديدار يار شتافت. مولانا در زماني مي زيست كه دوران اوج ترقي و درخشش تصوف در ايران بود. در طي سه قرن پيش از روزگار زندگي او, درباره اقسام علوم ادبي , فلسفي , ديني و غيره به همت دانشمندان و شاعران و نويسندگان نام آور ايراني مطالعات عميق انجام گرفته وآثار گرانبهايي پديد آمده بود.
شعر فارسي در دوره هاي پيش از مولانا با طلوع امثال رودكي , عنصري , ناصر خسرو , مسعود سعد , خيام ,انوري ,نظامي ,خاقاني راه درازي سپرده ودر قرن هفتم هجري كه زمان زندگاني مولوي است , به كمال خود رسيده بود. شعر عرفاني هم در همين دوره به پيشرفت هاي بزرگ نائل آمده و بدست عرفاي مشهوري همچون سنايي , عطار و ديگران آثار با ارزشي مانندحديقه , منطق الطير , مصيبت نامه , اسرار نامه و غيره پديد آمده بود.
مولوي را نمي توان نماينده دانشي ويژه و محدود به شمار آورد. اگر تنها شاعرش بناميم يا فيلسوف يا مورخ يا عالم دين, در اين كار به راه صواب نرفته ايم . زيرا با اينكه از بيشتر اين علوم بهره وافي داشته و گاه حتي در مقام استادي معجزه گر در نوسازي و تكميل اغلب آنها در جامعه شعرگامهاي اساسي برداشته , اما به تنهايي هيچ يك از اينها نيست, زيرا روح متعاليو ذوق سرشار, بينش ژرف موجب شده تادر هيچ غالبي متداول نگنجد.
شهرت بي مانند مولوي بعنوان چهره اي درخشان و برجسته در تاريخ مشاهيرعلم و ادب جهان بدان سبب است كه وي گذشته از وقوف كامل به علوم وفنون گوناگون, عارفي است دل اگاه, شاعري است درد شناس, پر شور وبي پروا و انديشه وري است پويا كه ادميان را از طريق خوار شمردن تمام پديده هاي عيني و ذهني اين جهان, همچون: علوم ظاهري , لذايذ زود گذر جسماني, مقامات و تعلقات دنيوي , تعصبات نژادي, ديني و ملي, به جستجوي كمال و ارام و قرار فرا مي خواند. آنچه مولانا ميخواهد تجلي خلق و خوي انساني در وجود آدميان است كه با تزكيه درون و معرفت حق و خدمت به خلق و عشق و محبت و ايثا و شوق به زندگي و ترك صفات ناستوده به حاصل مي آيد.
هنر بزرگ او بحث و برسي هاي دلنشين و جاودانه اي است كه به دنبال داستان ها پيش مي آورد و انديشه هاي درخشان عرفاني و فلسفي خود را در قالب آنها قرار ميدهد. داستان بهانه اي است تا بهتر بتواند در پي حوادثي كه در قصه وصف شده ، مقاصد عالي خود را بيان دارد.
در تعريف تصوف سخنان بسيار آمده است. از ( ابو سعيد ابو الخير ) پرسيدند كه صوفي كيست؟ گفت: آنكه هر چه كند به پسند حق كند و هر چه حق كند او بپسندد. صوفيان ترك اوصاف و بي اعتنايي به جسم و تن را واجب مي شمارند و دور ساختن صفات نكوهيده را آغاز زندگي نو وتولدي ديگر به شمار مي آورند.
چکيده مطالب:
نام: جلال الدين محمد بلخي رومي
نام پدر: بهاء الدين الولد سلطان العلماء
تاريخ و محل تولد: ۶ ربيع الاول ۶۰۴– بلخ
مهمترين وقايع زندگي مولانا:
۵سالگي خانواده اش بلخ را به قصد بغداد ترک کردند.
۸سالگي از بغداد به سوي مکه و از آنجا به دمشق و نهايتاْ به منطقه اي در جنوب رود فرات در ترکيه نقل مکان کردند.
۱۹ سالگي با گوهر خاتون ازدواج کرد و دوباره به قونيه (محلي در ترکيه امروزي) رفت.
۳۷ سالگي در روز شنبه ۲۶ جمادي آلخر ۶۴۲ ه.ق با شمس ملاقات کرد.
۳۹ سالگي در ۲۱ شوال ۶۴۳ شمس قونيه رو ترک کرد.
معروفترين کتابهاي مولانا:
ديوان شمس- مثنوي معنوي- فيه ما فيه
تاريخ و محل فوت:
در غروب روز ۵جمادي الاخر ۶۷۲ه.ق در سن ۶۸ سالگي در قونيه فوت کرد که الان مقبره اين شاعر برزگ قرن ششم در قونيه (ترکيه امروزي) مي باشد که محل زيارت عاشقان و شيفتگان اين شاعر برزگ هستند

ابو عبدالله محمدبن موسی الخوارزمی
دانشمند ايراني، متولد 198 هجري قمري برابر 192 شمسي و 813 ميلادي در خوارزم(خیوه کنونی) متولد شد و مؤلف کتب متعدد در نجوم و رياضيات استاجداد خوارزمی احتمالاٌ اهل خوارزم بودند ولی خودش احتمالاٌ از قطر بولی ناحیه ای نزدیک بغداد بود. به هنگام خلافت ماموی عضو دارالحکمه که مجمعی از دانشمندان در بغداد به سرپرستی مامون بود، گردید خوارزمی کارهای دیونانتوس را در رشته جبر دنبال کرد و به بسط آن پرداخت خود نیز کتابی در این رشته نوشت. . او در كتاب ” حساب الهند“ دستگاه شمارشي هندي را توضيح داده است.
گرچه نسخة عربي اين كتاب مفقود است، اما ترجمه لاتين آن از قرن دوازدهم موجود است. اين كتاب يكي از آثاري بود كه آشنايي اروپاي غربي را با دستگاه مكاني اعشاري موجب شد. عنوان ترجمه Algorithmi de numero Indorium اصطلاح الگوريتم (Algorithmus) را كه لاتين شده نام خوارزمي است به زبان رياضي افزود. كتاب ديگري از خوارزمي كه مغرب زمين از طريق ترجمة لاتين با آن آشنا شد و متن عربي آن موجود است، كتاب « حساب الجبر و المقابله » مي‌باشد. اين ترجمه‌ها كلمه ال جبر را مترادف با تمام علم «جبر» قرار دادند كه در واقع تا ميانه قرن نوزدهم چيزي جز علم معادلات نبود. جداول نجومي و مثلثاتي خوارزمي (با سينوس و كتانژانت) نيز از زمرة آثار عربي او است كه بعدها به لاتين ترجمه شد. آثار خوارزمي اهميت زيادي در تاريخ رياضيات دارد، زيرا يكي از منابع عمده‌اي است كه از طريق آن شماره‌هاي هندي و جبر عربي به اروپاي غربي راه گشود. از افتخارات بزرگ اين دانشمند مسلمان ايراني كه موفق به اندازه‌گيري يك درجه از قوس نصف النهار شد، همين بس كه صفحة 379 دايره المعارف اسلام فقط شرح كارهاي رياضي اوست و فرمولهاي جالبي را تجزيه و تحليل كرده است. اولين بار Edgar Bath كتاب او را با عنوان Algorithmi de Numero Indorium به لاتين ترجمه كرد و جرج سارتن George Sarton در كتاب مشهور خود يعني تاريخ علم، نيمه اول قرن نهم رياضي را دوران خوارزمي خوانده است. در 1831، Rosen كتاب او را به انگليسي ترجمه كرد كه متن نسخه خطي اين كتاب با شمارة Hunt, 214 در كتابخانه اكسفورد نگهداري مي‌شود. الجبر و المقابله که به مامون تقدیم شده کتابی است در باره ریاضیات مقدماتی و شاید نخستین کتاب جبری باشد که به عربی نوشته شده است دانش پژوهان بر سر این که چه مقدار از محتوای کتاب از منابع یونانی و هندی و عبری گرفته شده است اختلاف نظر دارند معمولاٌ در حل معادلات دو عمل معمول است خوارزمی این دو را تنقیح و تدوین کرد و از این راه به واردساختن جبر به مرحله علمی کمک شایانی انجام داد اثر ریاضی دیگری که چندی پس از جبر نوشته شد رساله ای است مقدماتی در حساب که ارقام هندی(یا به غلط ارقام عربی) در آن به کار رفته بود و نخستین کتابی بود که نظام ارزش مکانی را(که آن نیز از هند بود) به نحوی اصولی و منظم شرح می داد اثر دیگری که به مامون تقدیم شد زیج السند هند بود مه نخستین اثر اختر شناسی عربی است که به صورت کامل بر جای مانده و شکل جداول آن از جداول بطلمیوس تاثیر پذیرفته است. کتاب صورت الارض که اثری است در زمینه جغرافیا اندک زمانی بعد از سال 195 – 196 نوشته شده است و تقریباٌ فهرست طولها و عرضهای همه شهرهای بزرگ و اماکن را شامل می شود این اثر که احتمالاٌ‌ مبتنی بر نقشه جهان نمای مامون است(که شاید خود خوارزمی هم در تهیه آن کار کرده بوده باشد)، به نوبه خود مبتنی بر جغرافیای بطلمیوسی بود این کتاب از بهضی جهات دقیق تر از اثر بطلمیوس بود خاصه در قلمرو اسلام. تنها اثر دیگری که بر جای مانده است رساله کوتاهی است در باره تقویم یهود. خوارزمی دو کتاب نیز در باره اسطرلاب نوشت آثار علمی خوارزمی از حیث تعداد کم ولی از نفوذ بی بدیل برخوردارند زیرا که مدخلی بر علوم یونانی و هندی فراهم آورده اند بخشی از جبر دوبار در قرن ششم / دوازدهم به لاتینی ترجمه شد و نفوذی عمده بر جبر قرون وسطایی داشت رساله خوارزمی در باره ارقام هندی پس از آنکه در قرن دوازدهم به لاتینی ترجمه و منتشر شد بزرگترین تاثیر را بخشید نام خوارزمی مترادف شد با هر کتابی که در باره حساب جدید نوشته می شد(و از اینجا است اصطلاح جدید))الگوریتم)) به معنی قاعده محاسبه کتاب جبر و مقابله خوارزمی که به عنوان الجبرا به لاتینی ترجمه گردید باعث شد که همین کلمه در زبانهای اروپایی به معنای جبر به کار رود نام خوارزمی هم در ترجمه به جای الخوارزمی به صورت الگوریتمی تصنیف گردید و الفاظ آلگوریسم و نظایر آنها در زبانهای اروپایی که به معنی فن محاسبه ارقام یا علامات دیگر است مشتق از آن می باشد.
ارقام هندی که به غلط ارقام عربی نامیده می شود از طریق آثار فیبوناتچی به اروپا وارد گردید همین ارقام انقلابی در ریاپیات به وجود آورد و هر گونه اعمال محاسباتی را مقدور ساخت باری کتاب جبر خوارزمی قرنها در اروپا ماخذ و مرجع دانشمندان و محققین بوده و یوهانس هیسپالنسیس و گراردوس کرموننسیس و رابرت چستری در قرن دوازدهم هر یک از آن را به زبان لاتینی ترجمه کردند نفوذ کتاب زیج السند چندان زیاد نبود اما نخستین اثر از این گونه بود که به صورت ترجمه لاتینی به همت آدلاردباثی در قرن دوازدهم به غرب رسید جداول طلیطلی(تولدویی) یکجا قرار گرفتند و به توسط ژرار کرمونایی در اواخر قرن یازدهم به لاتینی ترجمه شدند، از مقبولیت گستره تری در غرب برخوردار شدند و دست کم یکصد سال بسیار متداول بودند از کارهای دیگر خوارزمی تهیه اطلسی از نقشه آسمان و زمین و همچنین اصلاح نقشه های جغرافیایی بطلمیوس بود جغرافیای وی تا اواخر قرن نوزدهم در اروپا ناشناخته ماند، دیگر از کتب مهم خوارزمی کتاب مفاتیح العلوم است که کتاب مهم و ارزنده ای است خوارزمی در حدود سال 848 میلادی مطابق با 232 هجری قمری در گذشت.

فریدالدین محمد بن ابراهیم عطار نیشابوری
فريدالدين محمد بن ابراهيم عطار نيشابوري در سال 540 هجري در قريه کدكن پا به عرصه گذاشت و از آغاز جواني به تحصيل علوم و فنون پرداخت . او از كودكي اهل درد و عرفان بود و در حالي كه در دكانش به داروفروشي اشتغال داشت تدوين الهي نامه و مصيبت نامه را آغاز كرد. عطار در دوران دراز زندگي پربار خود بسياري از اكابر و مشايخ را دريافت و چهارصد جلد كتاب اهل طريقت را جمع كردو بر خواند و در آخر حال ، به مرتبه عالم فنا رسيد. مرتبه اش عالي بود و مشربش صافي و سخنش تازيانه اهل سلوك. در شريعت و طريقت يگانه بود و در شوق و نياز و سوز وگداز شمع زمانه . عطار مريدمجد الدين بغدادي و ركن الدين اسحق و شيفته شخصيت ابو سعيد ابوالخير بود و با مولانا جلاالدين بلخي ارتباط معنوي و وابستگي روحاني داشت. او قسمتي از عمر خود را ه رسم سالكان طريقت در سير و سفر گذارند و از مكه تا ماوراءالنهر بسيار از مشايخ را زيارت كرد. عطار به علوم عقلي و نقلي زمان خود آشنايي كامل داشت و در طب و دارو سازي سرآمد بود، تسلط عطار بر ادب و علم رجال نيز شگفت آور بود گردآوري هزار و هشتصد و هشتاد و پنج قصه و حكايت در اثارش نشانه اي از نبوغ و توانايي او در اين امر است . عطار از نظر كثرت آثاري كه در ادب و عذفان دارد در شمار پر كارترين مشاهير ايران بشمار مي آيد، تذكره الاولياء ، منطق الطير، اسرار نامه، الهي نامه، مصيبت نامه و خسرو نامه از جمله آثار عطار است. عطار نيشابوري در سن كهولت و داغدار از مصيبت يورش و خونريزي مغولان در ماه صفر 618 هجري بدست آن ناپاكان به شهادت رسيد

نورالدین عبدالرحمن جامی
جامي شاعر؛ اديب و عارف ايراني؛ مشهورترين شاعر پارسي گوي سده نهم هجري است. پدرش از دشت (حوالي اصفهان) به هرات مهاجرت کرد و عبدالرحمان در ۸۱۷ ه.ق در خرجرد جام تولد يافت. مدتي دشتي تخلص مي کرد و سپس به مناسبت مولد خود و به سبب ارادتي که به شيخ جام داشت تخلص جامي را برگزيد. در هرات و سمرقند علوم رسمي را تحصيل کرده و در آغاز جواني با بزرگان فرقه نقشبنديه آشنا شد و دست ارادت به دامان سعدالدين محمد کاشغري و سپس ناصرالبدين عبيدالله معروف به خواجه احرار زد و در طريق تصوف سير و سلوک کرد و از بزرگان فرقه مذکور گرديد. جامي قسمتي از زمان شاهرخ؛ تمام دوره ابوالقاسم بابر و اوبسعيد گورکان و قسمت اعظم سلطنت حسين بايقرا را درک کرد. با امير عليشير نوايي معاصر بود و پس از وفات جامي وي کتاب خمسه المتحيرين را به يادگار او ساخت. جز چند سفر کوتاه بقيه عمر را در هرات گذرانيد و نزد سلاطين بزرگ معاصر بسيار محترم بود. جامي در هرات در ۸۹۸ ه.ق وفات يافت و بايقرا مراسم تشييع و سوگواري را درباره او به کمال رعايت داشت.
جامي آثار متعد و منثور و منظوم دارد. تاثير افکار و اشعارش در هندوستان و ماواءالنهر و در ادبيات و افکار مردم سرزمين عثماني بسيار بود. ديوانش مشتمل بر قصايد؛ مثنويات؛ غزليات؛ مقطعات و رباعيات است و در اواخر عمر به تقليد امير خسرو دهلوي آن را با نظمي جديد در سه قسمت مدون کرد. فاتحه الشباب ؛ واسطه العقد و خاتمه الحياه که به ترتيب مشتمل بر اشعار اوان جواني؛ اواسط زندگي و اواخر حيات اوست. اثر منظوم ديگر وي هفت مثنوي معروف به هفت اورنگ است. از آثار منثورش اشعه اللمات؛ بهارستان؛ نفحات الانس؛ شواهد النبوي؛ لوايح و لوامع است.
برگرفته از کتاب ادبيات فارسي پيش دانشگاهي رياضي
ناصر خسرو قبادیانی
یکی د یگر ا ز ا بر مر د ا ن علم و معر فت و طن ما نا صر خسر و قبا د یا نی بلخی ا ست که د ر سا ل ( 394 ق )
د ر محله قبا د یا ن بلخ چشم به د نیا گشو د .
تحصیلا ت نخستین خو یشر ا د ر ز ا د گا هش به پا یا ن ر سا ند . و به کسب سا یر علو م چو ن :
–          طب .
–          مو سیقی .
–          حسا ب .
–          نجو م .
–          فلسفه .
–          ز با ن یو نا نی . با سفر های از نزد علما و دانشمندان عصر خود نیز پرداخت.
–          ناصر خصرو در سن 28 سالگی به سرودن شعر آغاز کرد و در شعر دارای دو دیوان یکی  به ز با ن دری و دیگری به زبان عربی میباشد. ناصر خصرو در دربار سلطان محمود و پسرش سلطان مسعود راه یافت که از احترام و عزت و مشاغل مهمی  در دربار آنان  بر خوردار بود.
اشعار ناصرو خسرو  حاوی مطالب و مضامین ستیزنده و پرخاشگری علیه مظالم روحانیون د نیاپرست  و تاریک اندیش و شاهان و سروران استثمار گرو مفت خور است که دهقانان و کار گران و کاسبانرا در ده و  شهر استثمار میکردند و از حاصل دسترنج آنان خوان هفت رنگ برای اهل و عیال خویش اماده میکردند . مشاهده این وضع بر روح حساس و پرخاشگر شاعر با احساس تاثیر شگرف نمود و بدین اساس وی از در بار و جاه وجلال قطع رو ا بطه میکند. وقتی روابط خود را با دربار و در باریان قطع میکند به روحانیان رو می  آورند . که از معاشرت و اخطلات با آن خیلی ها در رنج و عذاب میشود . چه وی ازین نزدیکی با آنان در میابد که آنان مشتی  فاقد منطق سلیم و سالوس و متعصب ، کوتاه نظر و از پادشاهان و امیران و خواجگان بدتر میباشد; چنانکه میگوید:
از رنج روز گار چو جانم ستوه گشت                       
یک چند با ثنا بدر پادشاه شدم
صد بندگی شاه ببا یست کردنم
از بهر یک امید که از وی روا شدم
جز رنج و درد هیچ نگردند  حاصل
زانکس که سو اوبه امید شفا شدم
از شاه زی فقیه چنین بود رفتم
کز بیم مورد در دهن اژدها شدم
ناصر خسرو نا امیدانه مجامع روحانیون را نیز ترک و در سن چهل سالگی برای دریافت حقایق و دانستن حال و احوال توده های زحمتکش و مزدوران مشغول گشت  . ناصر خسرو به شهر های مختلف خراسان ، هندوستان  به سفرهای طولانی و پررنج میپردازد که در این سفر با طوایف گوناگون هند آشنا و خصوصیات قوی آهنین و عنعنات ملی آنانرا درک و با دانشمند هندی به گفت و شنود متپر دازد. بعد از سفر هندوستان سفر های دیگری به همراهی برادرش و یک غلام هندی بمدت هفت سال بکشور های چون ایران ، ارمنستان ، آسیای صغیر  ، طرابلس ،عراق، سوریه ، فلسطین، مصر ،تونس ، سودان ، یمن جزیره العرب می نماید.از این سفر ها تجارب مهم نصیب اش میگردد که همیشه از آن میآموزد و تحقیق میکند و می نویسد.در کتاب تالیف فیروز منصوری آمده است.
<… چنان شنیدم که ناصر خسرو وقتی به قزوین رسید ، دکان پبنه  دوزی رفت و بنشست تا کفشها یش  را اصلاح کند ناگاه  در بازار قزوین غوغا برخاست.
پنبه دوز از دکان برخاست در میان آن غوغا افتاده چون بازگشت لقمه گوشت بر سر درفش داشت.
ناصر پرسید :
پنبه دوز گفت
ناصر کفشهایش را رها کرد و گفت :
ناصر درین سفر ها زحمات زیادی را متقبل شد و برای آموختن و دانستن همیشه ساعی بود . وی در مصر دو سال و نه ماه ا قامت گزید .
دراینجا در زندگی  و طرز فکر وی انقلابی رونما گردید و ناصر خسرو پیرو طریقه اسماعلیه  فاطمی های مصر گردیده زیرا روح حساس ناصر خسرو از
ا صطلا حات  اجتماعی خلیفه مصر متاثر گردید و از طرف پیشوای فاطمی مصر به منصب  خراسان که بلند ترین مرتبه این ملک میباشد نایل گردید . ناصر خسرو بعمر پنجا سالگی دوباره بخراسان به شهر بلخ بازگشت و درینجا به تبلیغ عقیده خویش مصروف گشت . با روحانیان دنیاپرست و کوتاه فکر و حکمرانان سلاله سلجوقیان استثمارگر آشکارا بدون ترس و لرز شروع به مبارزه نمود و با اشعار شورانگیز و پر خاشگر خویش در افشای مظالم آنان برای مردم کوشید این عمل ناصر خسرو حکمرانان و روحانیان و درباریان را برانگیخته و نا جوا نمر دانه ناصر خسرو را ( بی د ین  ) و ( زند یق ) و کا فر
خو ا ند ند و به ا ذ یت و آ ز ا ر ش شر و ع —  خا نه و کا شا نه و یر ا تا ر ا ج نمو د ند .  ا ما ناصر خسروبا و جور جفا ی آ نا ن  ا ز مبا ر ز ه
د ست نکشید و همچو د ژ ا ستو ا ر د ر عقید ه و ا ند یشه پا بر جا ما ند  تا ا ینکه و یر ا ا ز ز ا د گا هش به د ر ه د و ر د ست یمگا ن نبعید 
کر د ند .
ناصر خسرود ر آ نجا با و جو د د و ر ی ا ز زا د گا هش به تحقیق بهتر ین آ ثا ر ش د ست یا ز ید . و ی مهمتر ین ا ثر ها ی علمی و
ا د بی  ر ا بر شته تحر یرد ر آ و ر د که عمد تا ا ینها ا ند :
سفر نا مه .
ر و شنا یی نا مه .
ز ا د ا لمسا فر ین …
ا شتیا ق ناصر خسرو به مطا لعه چنا ن بو د که  —  حتی هنگا م سفر ها یش کتا بها ر ا بر ا شتر ی با ر کر د ه و خو د آ ن کتا ب خو ا ند ه
ا ز عقبش ر و ا ن میبو د .
سر ا نجا م ا ین مر د قلم و ا ند یشه با پیگیر ی مبا ر ز ه ا ش علیه  کا ستی ها و نا بر ا بر ی ها تسلیم نشد . ناصر خسرو د ر سا ل
(  4481 ق ) ز ند گی ر ا  د ر یمگا ن بد خشا ن پد ر و د  گفت و د  ر هما نجا مد فو ن گر د ید .
فهرست مطال
موضوع
صفحه
عباس بن سعید جوهری فارابی     1
احمد شاملو     2
بوعلی سینا     3
ابوعلى فضل بن حسن طَبْرَسى مشهور به شیخ طَبَرسى     3
ملک الشعرا بهار     4
خواجه نصیر الدین مشهور به محقق طوسی     5
مولانا جلال الدین محمد بلخی ( مولوی)     5
ابو عبدالله محمدبن موسی الخوارزمی     7
فریدالدین محمد بن ابراهیم عطار نیشابوری     9
نورالدین عبدالرحمن جامی     10
ناصر خسرو قبادیانی     10

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *