سراي ديگر

 

خلاصه كتاب: چکیده : محتوي اين سوره در مورد معاد است و از واقعه ي مهمي به نام” قيامت” و ويژگي هاي آن سخن به ميان مي آورد. در ابتدا در مورد قيامت و حوادث عظيم آن صحبت مي فرمايد ، سپس اين كه هيچ كس نمي تواند آن را انكار نمايد و آن روز بعضي از افراد به درجات بالا مي رسندو بعضي از افراد به درجات پايين و پست مي رسند.

نام كتاب : سراي ديگر
مولف : آيةالله شهيد دستغيب
موضوع : تفسير سوره ي شريفه ي واقعه
قطع : رقعی
نوبت چاپ : سیزدهم
چاپ ونشر : دفتر انتشارات اسلامي
تعداد مجلدات : یک جلد
تعداد صفحات : 376
تاریخ انتشار : بهار 1385
شمارگان : 5000
شابك.3-159-470-964                    

استاد گرامي : جناب آقاي يار احمدي خراساني
تلخيص : سيده نفيسه كاظمي     

چکیده :
محتوي اين سوره در مورد معاد است و از واقعه ي مهمي به نام” قيامت” و ويژگي هاي آن سخن به ميان مي آورد .
در ابتدا در مورد قيامت و حوادث عظيم آن صحبت مي فرمايد ، سپس اين كه هيچ كس نمي تواند آن را انكار نمايد و آن روز بعضي از افراد به درجات بالا مي رسند و بعضي از افراد به درجات پايين و پست مي رسند.
در اين سوره انسان ها به سه گروه تقسيم مي شوند:
1) سابقين
مقربين درگاه الهي مي باشند و بدون حساب وارد بهشت شده واز نعمت هاي بهشتي هر چه كه بخواهند نصيبشان مي شود وازهمه بالا تر، به لقاء پروردگار نا‍ يل مي شوند.
2) اصحاب يمين
كارهاي خوبشان بيشتر از گناهانشان است. آن ها پس از رسيدگي به نامه اعمالشان وارد بهشت شده و از نعمت هاي زيادي بهره مند مي باشند ولي درجه آن ها مانند سابقين نمي باشد.
3) اصحاب شمال
مشركان ، كفار ، معاندان و هم چنين كساني كه گناهانشان بيشتر از حسناتشان است . براي آن ها عذاب هايي بس هول ناك و درد ناك مي باشد.
–  سپس خداوند با اشاره به مخلوقات خود در اين دنيا از قبيل : خلق انسان ، تشكيل نطفه ، ياد آوري مرگ ، شناخت اين جهان ، گياه ، آفرينش آب و آتش  به اثبات معاد مي پردازد.
–  سپس به جايگاه ستارگان قسم ياد نموده و به معرفي قرآن مي پردازد كه همان قرآن كريم است و جز پاكان كسي نمي تواند آن را لمس كند و اين سخن پروردگار جهانيان است .
در آيات اين سوره ويژگي هاي قرآن را كه عبارت اند از:
عظمت قرآن و محتوايش ، عمق معاني وقداست بيان شده است.
–  سپس خطاب به منكران و مكذبان ، مرگ را ياد آوري نموده كه در هنگام مرگ ، ما به محتضرنزديك تريم ولي شما نمي بينيد .
–  سپس حالات افراد را هنگام مرگ به سه قسمت تقسيم نموده كه:
سابقين مرگشان در نهايت آرامش است ، اهل يمين به آن ها سلام داده مي شود و اهل شمال با آب جوش دوزخ از آن ها پذيرايي مي شود.
–  سپس مي فرمايند : حق ويقين اين است حال،تسبيح كن پروردگارت را.     
آيه(10-1)
عالم آخرت نزد اهل جهل دور است ونزد اهل يقين بسيار نزديك است.
هنگامي كه قيامت واقع شد درحالي كه ، دروغ درواقع شدن قيامت و يا گوينده آن وجود ندارد.هرچه دروغ است مال دنيا  واخبار دنياست. اما براي واقعه قيامت دروغ گوينده اي نيست.هم چنين براي قيامت نفس كاذبه اي وجود ندارد.هيچ كس نمي تواند جز رحمت خدا اميد نجاتي داشته باشد و به خود تسلي دهد كه از عهده ي هول چنين واقعه اي برآيد.
اين دو صفت براي قيامت است. يعني قيامت پست كننده ي كافران و بالا برنده ي مومنان مي باشد.هم چنين در روز قيامت كساني كه در دنيا ثروتمند ، داراي رسم ، مقام، جاه و جلال بودند آن روز پست مي شوند و كساني كه به دنيا بي اعتنا بودند آن روزسربلند مي شوند.
زلزله ي قيامت كوه خرد كن است. زلزله به نحوي است كه حتي يك ساختمان هم نمي ماند.
با تكان هاي شديد ، پستي و بلندي هاي كوه ها هموار و يكنواخت مي گردد.
اصناف سه گانه مردمان در محشر
وشما در آنروز سه گروهيد:
1) اصحاب ميمنه : صاحبان بركت
2) اصحاب مشئمه : اصحاب شمال و چپ.آنهايي كه شئامت وبدبختي با آن ها است.در قيامت اين ها به اندازه اي شوم هستند كه نزديك ترين اشخاص به آن ها دشمن ترين به آن ها هستند و حتما در دوزخ قرار مي گيرند ومجاورينش از او در اذيت  مي باشند.
3) والسابقون السابقون اولئك المقربون( پيشي گيرندگان) : كساني هستند كه بدون حساب داخل بهشت مي شوند.ايشان مقربان درگاه خداوند هستند كه از اول تا آخر عمر حتي يك لحظه از جاده بندگي تجاوز نكرده اند.در رٍِأس همه ي سابقين ، ” اسد الله الغالب” علي بن ابيطالب (ع) است.
شيعيان راستين امام علي (ع)نيز جزء سابقين مي باشند.
افواج دوزخيان را بر مي شمارند
اصحاب شمال در قيامت گروه ، گروه وارد محشر مي شوند كه هر گروهي شكل ويژه ي خود را دارند:
گروه اول :
به صورت بوزينگان – سخن چينان
گروه دوم:
به صورت خوكان- حرام خواران (دين و انصاف را كنار گذاشته و از هر راهي برسد صرف مي كنند، هر چند حرام باشد.)
گروه سوم:
سر نگون – ربا خوارند (آن ها بر خلاف دستور خدا عمل نموده و در حقيقت به جنگ با خداوند برخاسته اند.)
گروه چهارم:
كوران (حق را ناديده گرفته وبه باطل حكم كنند.)
گروه پنجم :
گنگ ها،كرها،خودپسندها و ازخود راضي ها (خود و كارهاي خود راخوب وپرارج وبزرگ مي پندارند وبه خود مغرورند واز راه بندگي كه حقيقت عجز ونياز است،منحرفند وبه خود مي بالند.)
گروه ششم :
زبانشان را بي اختيار مي جوند ( قاضياني كه به غيراز حق حكم مي كنند، كردارشان بر خلاف رفتارشان است و پشيمان ترين مردم اهل جهنم هستند. چه بسا كساني كه به سبب علم و ارشاد او بهشتي شدند وخودش به واسطه عمل نكردن،جهنمي شده است.)
گروه هفتم :
دست و پا بريده ها ( كساني كه به همسايه ي خود آزار مي رسانند.)
گروه هشتم :
كساني كه بوي گند آن ها از بوي مردار بد تر است ( كساني كه ازشهوات و لذت هاي حرام برخوردار بودند واز هيچ حرامي پرهيز نداشتند وحق واجب الهي در اموالشان را نمي دانند.)
گروه نهم :
كساني كه به شاخه هايي از آتش بسته شده اند ( آن ها غمازان و سعايت كنندگان نزد سلاطين بودند و اسباب زحمت مردم و آزار رساندن به آن ها را فراهم مي كردند.)
گروه دهم :
كساني كه جبهه هاي آتشين بر آن ها پوشانيده شده است (آن ها تكبر كنندگان و فخر كنندگان هستند.)
پيشي گيرندگان در عبادت، سابق نسبي هستند
امام علي (ع) سابق مطلق مي باشد،اما سابق نسبي هم داريم (در بعضي از امور نسبت به ديگران پيشي گرفته اند.) يعني در انجام واجبات خود هميشه سعي مي كنند كه آن ها را به تأخير نيندازند(از قبيل:نماز،روزه،حج،زكات،خمس و…)                                                                                         
اين افراد هم سابق هستند اما سابق نسبي ، يعني در بعضي امور نسبت به ديگران.         
سابق مطلق انوار طيبه معصومين (ع) هستند.
آيه (12-11)
مشقت در تحصيل معيشت ، عبادت است
در ضمن نبايد خواندن اين مطالب ما را به اين وادارد كه كارهاي روزانه خود را دنبال نكنيم وهميشه به دنبال عبادت باشيم،بلكه بايد بدانيم مشقت در تحصيل معيشت، خود عبادت است.
خداوند اصحاب يمين را ياري مي فرمايد
بايد اين را بدانيم كه خداوند اصحاب يمين را كمك مي كند .هر چند شياطين مي كوشند كه اين افراد را جزء اصحاب شمال بدانند. خداوند هم به لطفش با الهام ملاََيكه او را نگه مي دارد ، مگر اين كه خود ِشخص هدايت الهي را نپذيرد.
آيه (16-13)            
سابقون: اهل قرب پروردگار مي باشند و براي عظمت شأن ايشان از اين تعريف بالا تر نيست.
قرب، به حسب معني نه ماده           
بديهي است خداوند عالم منزه ومبرا است.زمان ، مكان در آن راه ندارد .قرب الي الله بر حسب منزلت و مقام است نه مكان و زمان.(مقامي است كه خداوند به آن ها عطا فرموده است.)
نور تازه از مكالمه ي با خدا
مقربين كه در بهشت جاي  مي گيرند ،هفته اي يك مرتبه به مقام قرب دعوت مي شوند. (بدون واسطه خداوند با آنان سخن مي فرمايد) به قدري منورمي شوند، كه وقتي برمي گردند بهشتيان مي فهمند ايشان از سابقين هستند.
وقتي نزد حوريان مي آيند ، مي پرسند:اين نور تازه چيست؟مي گويند:از مكالمه رب العالمين است.
دربهشت از نعمت هايي هم چون:قرب و جوار رب العالمين ، حورو نعمت هاي بهشتي بهره مند هستند.
سابقين در گذشتگان بيشترند
از آدم تا عصرخاتم (ص) را پيشينيان گويند و از عصر حضرت خاتم (ص) تا قيامت را آخرين گويند. پس از حيث زمان بايد جمعيت گذشتگان بيشتر از دوران بعد باشد.از اين رو بيشترين سابقين درامت هاي گذشته و كم ترين آن ها در امت آخرين مي باشند.
البته بيشتر مسلمانان كه پيرو حضرت رسول(ص) مي باشند،از اصحاب يمين هستند و وارد بهشت مي شوند ولي تعداد سابقين در بين مسلمانان كم تر است.
تكيه و راحت مؤمن در بهشت
سابقين در بهشت بر تخت هايي كه با طلا و جواهرات آراسته شده ، رو به روي هم تكيه مي كنند . يعني كساني كه زندگي را عمل اتكاء خود قرار داده اند ولي تكيه وراحت مؤمنان در بهشت مي باشد.مؤمنان در حالي كه روبه روي هم نشسته اند و از مجالست و گفتگوي با يكديگر لذت مي برند، از انوار الهي كه در مؤمن ظاهر است ، رفيقش نيز بهره مند مي شود.
نعمت مجاوريت با اهل بيت (ع)
در بهشت سه نعمت است كه از اصل بهشت بالا تر است:
1) نعمت خلود و هميشگي در آن،
2) نعمت رضوان يعني : خوشنودي خداوند از بهشتيان كه خود نعمت روحي دارند،
3) نعمت مجاورت با آل محمد(ص) زيرا، حضرت محمد (ص)از انوار ايشان بهره مي گيرند.
آيه (21-17)
خادمين بهشتي چه كساني هستند؟
ولدانٌ مخلدون:
طبق روايتي كه از حضرت علي (ع) رسيده است ، اين خادم ها اولاد كفار و مشركين هستند كه قبل از بلوغ از دنيا رفته اند.
خادمان بهشتي از سابقين با ظرف هاي بهشتي پذيرايي مي كنند.ظرف هايي كه دسته و لوله ندارد (كوب) وظرف هايي كه دسته و لوله دارد (ابريق).
كأس هم به معني جام است. خادم هاي بهشتي اين ظرف ها را با جام نزد اهل ايمان مي آورند. ابريق هم براي شستن دست ها و آن گاه از(معين) شراب گوارا ، از بهشتيان پذيرايي مي كنند.هيچ كس ، سر درد از آن شراب نمي گردد وبيهوش نمي شود. بلكه شراب بهشتي هوش را زياد مي كند ، ادراك وسعت مي يابد ، دوستي با خدا را زياد تر مي كند. لذا، نشاطش بيشتر مي شود.
ميوه ها و گوشت مرغ بهشتي
خادمان بهشتي از ميوه هاي بهشتي هر چه را كه مايل باشند ، آماده مي كنند كه سفل وثقل ندارد ، هر چه ميل مي كنند باز زياد مي شود و گوشت مرغ از آن چه ميل دارند ، برايشان مهيا مي كنند.
آيه(26-22)
حور بهترين اسباب لذت در بهشت
براي بهشتيان همسراني از حور العين چون مرواريد پنهان در صدف ، در باغ هاي بهشت كه نه حرف لغو مي شنوند و نه سخنان گناه آلود. تنها چيزي كه مي شنوند ، سلام است. اين ها پاداشي است در برابر اعمالي كه انجام مي دادند.
حور يعني : سفيد اندام – عين يعني : چشم. گشاده چشمان يا سياهي چشم ايشان در نهايت سياهي ، زيبايي وسفيدي آن ها در نهايت سفيدي ودر نهايت صفا وطراوت است.
صفات حور مستفاد از روايات
بوي حور، عطر گل سرخ بهشتي است. روايت است كه اگر قطره اي از آب دهان حور به درياهاي شور ريخته شود  شيرين گردد  و اگر لباسي از لباس هاي حور را در اين عالم بياورند همه ي مردم بيهوش مي شوند و اگر خود حوريه بيايد همه مي ميرند.
حوريان بهشتي مانند مرواريد پنهان در صدف مي باشند كه دست نخورده است ودر نهايت درخشندگي و لطافت است.
همه ي اين نعمت ها نتيجه ي كردار نيك و شايسته ي بهشتيان مي باشد.
هم چنين بهشتيان هيچ گاه دشنام نمي شنوند و سخنان بيهوده و غيبت را گوش نمي كنند .هر آن چه گوش مي كنند ، درود بهشتيان به يكديگر مي باشد.
سلام مؤمنين و ملايكه  وخداوند در بهشت
در بهشت سه قسم سلام است:
قسم اول:سلام مؤمنان با يكديگر است ،
قسم دوم:سلام ملايكه بر اهل ايمان است و
قسم سوم:سلام رب العالمين به بنده مؤمن است(مقربين و سابقين).
آيه (40-27)
درختان پر ميوه و پر سايه،براي اصحاب يمين
سابقين كساني هستند كه  بي حساب وارد بهشت مي شوند ولي اصحاب يمين اهل ايمان و عمل هستند.آن قدر كوشيده اند كه در صف سابقين قرار گيرند .ايشان در سمت راست عرشند و نامه اعمالشان به دست راستشان داده مي شود.
اصحاب يمين از درختي كه بي خار وبدون مزاحم است بهره مي برند و هم چنين از درختاني بزرگ پر ميوه كه ازساق تا بالا داراي ميوه هاي در هم پيچيده است بهره مند مي باشند و در زير سايه ي درختان بهشتي لذت مي برند و ازآبي كه از زير عرش در جريان است بهره مند مي باشند وميوه هاي بسيار زيادي كه هيچ گاه قطع شدني نيست  وهميشه بارور مي باشد ، بهره مند هستند و هيچ كس ايشان  را از استفاده ي آن ها باز نمي دارد.

فرش هاي گسترده بر سريرهاي بلند
بهشتيان داراي فرش هايي هسستند كه پهن مي كنند و روي آن مي نشينند و استراحت مي كنند وآن قدر زيبا هستند كه چشم را خيره مي كنند واين فرش ها بر روي تخت هاي بهشتي برافراشته است و هر گاه مؤمن اراده كند پايين آمده و از آن استفاده مي كند .

زنان بهشتي همه باكره و شوهر دوستند
خداوند زنان مؤمن را در قيامت به صورت جوان 33ساله خلق نموده و وارد بهشت مي نمايد.
تمام زنان مؤمنه بهشتي ، باكره و شوهر دوست هستند .
زنان مؤمنه بهشتي عاشق مردان خود مي باشند وبا مردان بهشتي هم سن و سال مي باشند.در نتيجه الفت بين آن ها زياد تر مي شود.
بيشتر اصحاب يمين از مسلمانانند و گروه بسياري از پيشينيان و گروه بسياري ازآخرين مي باشند وطبق روايت از حضرت رسول (ص):اهل بهشت 120صف مي شوند كه80 صف آن را مسلمانان تشكيل مي دهند.

آيه (44-41)
گروهي كه وارد محشرمي شوند اصحاب شمال هستند كساني كه گناهانشان ازنيكي هايشان زيادتراست .
باد گرم و آب جوشان براي اصحاب شمال
بادهاي گرم سمي كه ازسوراخهاي بدن داخل بدن مي شود، ازسوراخ هاي گوش وبيني ودهان و… كه جگررا آتش ميزند.
آنهادرزيرسايه اي ازدودگرم وسياه هستند.دردوزخ هرچه هست ، تاريكي است.اهل جهنم همه سياهند ولباسهاي آتشينشان نيزسياه است .
هرشراره ي دوزخ چون شتري است . جرقه هايش به عدد ستارگان آسمان است.
حميم( آب جوش ) اگريك قطره حميم دراين دنيا بيايد تمام عالم راآتش مي زند واگريك حلقه ازحلقه هاي عذاب جهنم رادراين دنيا روي كوهي بگذارند تا قعرزمين را مي سوزانند.

آيه 45
شكنجه ها نتيجه فرو رفتن در خو شي هاي دنياست
پس ازآنكه جهنميان ازسموم وحميم ، سوخته وگداخته شدند ، دنبال سايه مي گردند. ناگاه دود سياهي به نظرشان مي آيد مي گويند برويم زيرسايه وقتي نزديك مي شوند مي بينند ازآن دود سياه، به آنها آتش باريده مي شود ودرآن سايه هيچ خنكي وآسايش ونفعي وجود ندارد واين شكنجه ها نتيجه فرو رفتن درخوشي هاي دنياست. كسي كه دردنيا مي خواهد خوش باشد وبه حلال وحرام كاري ندارد( مترف) ناميده مي شود وآنها به گناهانشان اصرارمي ورزيدند يعني براثربي اعتنايي مكرردرمكررازآنها گناه سرمي زند.

آيه 46
گناه پس از گناه سبب عقوبت هاست
حنث عظيم :گناه بزرگ    
حنث عظيم برسه وجه است :
وجه اول ( شرك به خدا)
شرك آشكار: مانند بت پرستي وشرك پنهان: مانندهواپرستي وربا.
وجه دوم ( قسم دروغ)
ازگناهاني كه اثردنيوي واخروي دارد ودردنيا صاحبش را بي خانمان مي كند ودرآخرت دچارعذاب الهي مي گردد.
وجه سوم (مطلق گناهان كبيره)
مثل: دروغ ، غيبت ، تهمت ، زنا و كم فروشي و… ضمناً اصراربرگناه صغيره ، گناه كبيره محسوب مي شود.
اين گونه افراد درامورزندگيشان هرگزبرخداوند تكيه نداشتند وبرغيرخدا اميدوار بودند وقسم دروغ مي خوردند وهرگزازگناهان باكي نداشتند واصحاب شمال تا اسم آخرت وحساب وكتاب پيش مي آمد ازروي عناد وبهانه گيري مي گفتند: آيا كسي كه مرد وخاك شد دوباره زنده مي شود؟ اين خاك به صورت بشردرمي آيد؟

آيه (53-47)
البته تشكيل نطفه دررحم مادررا چون زياد ديده بودند جاي شگفتي برايشان ايجاد نمي نمود وليكن تشكيل نطفه ازخاك براي آنها غيرقابل تصوربود.
غالباً شيطان مطالبي برزبان اهل جهل جاري مي كند، مي گويد :پدران واجداد ما كه چندين سال بيشترازاين بودند، آيابازهم زنده مي شوند؟خداوندمي فرمايد: همه ازگذشتگان وآيندگان(بدون استثنا)جمع شوندگانند براي زمان معين (روزقيامت ).

علم به قيامت نيزويژه خداونداست
هيچ كس زمان آن رانمي داند. پس اگركسي تكذيب نمي كند وقيامت را انكارنكند اين عذاب هاي شديد براي اونيست هرچند گنهكاربي توبه ازدنيا برود،عذاب هاي ديگري ممكن است داشته باشند.
انكارجاهل ، عاقلانه نيست. يعني كسي كه نسبت به مسائل پيرامون خود علم وآگاهي ندارد چگونه مي تواند
درمورد خداوند وجهان آخرت عقيده ويا نظردهد ومنكرآن شود.

زقوم ،درختي مهيب و عفن در جهنم
دراين سوره خطاب به چنين افرادي آمده است كه اي كساني كه گمراه وتكذيب كننده ايد هرآينه ازدرخت زقوم خورندگانيد. پس ، پركننده هستيد ازاين زقوم شكم هارا.خوراك زقوم رابه زور به گنهكار مي دهند هنگامي اوازعذاب گناه، گرسنه شده نزد مالك جهنم مي آيد وازگرسنگي خود شكايت مي كند، مالك آن رابه زقوم حواله مي دهد وآن قدرازآن مي خورند كه شكم هايشان پرمي شود.

تشنگي از زقوم را با حميم رفع مي كنند
زقوم درشكم به جوش مي آيدوشدت حرارت زيادمي شودودرون بدنشان رامي سوزاند.
ازتشنگي شكايت مي كنند به آنهاحميم جهنم مي خورانند كه اين حميم بسيارسوزاننده وگدازنده است.

آيه (57-54)
زقوم و حميم پذيرايي هاي نخستين
مكذبين هنگامي كه تشنه مي شوند، آن قدرحميم مي خورند كه، اندرونشان پاره پاره مي گردد ودوباره زنده مي شوند اين مختصرپذيرايي اوليه اصحاب شمال مي باشد.مسلماًَ عذاب واقعي پس اين مي باشد زيرا دوزخيان هركدام شكل خاصي دارند مثلا به اشكال حيوانات محشورمي شوندوآنها مانند حيوانات ، مالك دارند يعني يك مشت خروگاوهستند كه سرپرست آنها مالكشان است . خداوند مي فرمايد :  ماشما را آفريديم پس چرا تصديق نمي كنيد؟
چه كسي تو را آفريد ؟ دوباره مي آفريند
اي كسي كه منكر معاد هستي، آيا تو خود ، خودت را آفريدي ؟
اگر كمي عقل داشته باشي يقين مي كني كه مخلوق خداوند هستي .البته بايد تصديق بالفعل باشد ، نه اين كه انسان به زبان اذعان كند كه تصديق كننده است،اما در عمل هرگز تصديق را در او نمي بيني. يعني مرتباَ گناه مي كند و هيچ اربابي ندارد .
سپس در اين قسمت از سوره ، خداوند متذكر خلقت انسان از نطفه مي شود. پس مي فرمايند : آيا شما انسان را مي آفرينيد يا ما كه خداوند عالميم؟

آيه (60-58)    
اگر مخلوق هستي پس قيامت هست.
آفريدگاري كه از يك قطره آب چنين هيكلي ساخته با قواي ظاهري و باطني ،همان كه ساخته دوباره نيز مي تواند بسازد .

مرگ نشانه ي مخلوق بودن افراد
خداوند مي فرمايند : ما تقدير مي كنيم بين شما مرگ را.
اگر تو مخلوق نيستي ،مدبري با تو نيست . پس اگر مي تواني مرگ را از خودت دور كن .
ما مرگ را ميان شما تقسيم كرده ايم :كسي بايد در جواني بميرد ، ديگري در پيري وسومي در طفوليت.
البته مرگ با اعمال انسان رابطه دارد. از امام صادق(ع) روايت است : كساني كه به واسطه ي گناهان مي ميرند ،بيشتر از كساني هستند كه به واسطه ي مرگ طبيعي مي ميرند .
هم چنين صله رحم و صدقه عمر انسان را زياد تر مي كند .
آن چه مورد بحث است ، اين است كه هنگام مرگ را هرگزنمي توان يك ساعت كم يا زياد نمود . يكي از اسرار نهان بودن مرگ اين است كه انسان هميشه از مرگ بترسد و به فكر آن باشد تا ، منحرف و مرتكب گناه نشود و واجباتش را انجام دهد .
اگر كسي از زمان مرگ خود اطلاع مي داشت ، زندگي برايش لذتي نداشت ومرگ  براي او تدريجي مي بود.
رو به گورستان دمي خاموش نشين
آن سخن گويان خاموش را ببين

آيه 61
هيچ گونه نا تواني در خداوند نيست
مسبوق (عقب افتاده،ضعيف و ناتوان). خداوند مي فرمايند:ما مسبوق و ضعيف نيستيم كه نتوانيم ، بلكه مي توانيم براين كه عده اي را به جاي شما بياوريم.(هميشه كار خداوند اين چنين است.)
وقتي اجل كسي را مقدر كنيم همه جمع شوند كه نگذارند بميرد. ساعتي او را نگه دارند ، نتوانند بلكه از بردن آن شخص و آوردن شخص ديگري هيچ گونه عجزي در ما نيست وشما را در مي آوريم  در جايي كه نمي دانيد ودر خيالتان نيز نمي گنجد كه پس از مرگ به كجا مي رويد ، چه منزل ها ، عقبه ها و مراحلي در پيش  داريد .
امام صادق(ع)مي فرمايند : پس از مرگ در قيامت 50گردنه است ودر هر گردنه 100سال است(البته طول وقوف به اعتبار گرفتاري هاي شخصي است.)

آيه 62
مرگ استكمال است مانند تكامل دنيوي
هر آينه شما عالم دنيا را دانستيد ، پس چرا متذكر و آگاه نمي شويد؟
هر چيزي كه در اين دنيا پيدا مي شود رو به كمال مي رود . پس انسان نيز رو به كمال است. پس از مرگ هر چيزي رو به كمال مي رود و ساكن نيست و نعمت هاي بهشتي براي بهشتيان هر روز زياد تر مي شود.
مَثَل اين دنيا ، برزخ وقيامت ، مانند رحم و عالم دنيا مي باشد .هم چنين بيداري پس از خواب يك نوع قيامت محسوب مي شود.
رسول خدا (ص)مي فرمود : دنيا سراي بي خانمان ها وثروت بي عقل هاست.
پس مؤمن بزرگ تر از آن است كه همش صرف دنيا گردد.

آيه(72-63)
روياندن دانه كار خداست
آيا ديديد آن چه بذر كاشتيد ؟ آيا شما آن را رشد مي دهيد و سبزش مي كنيد و بارورش مي كنيد يا ما؟
– اگر بخواهيم آن را (در اثر معصيت و استحقاق صاحب زرع ) حطام قرارمي دهيم. ( حطام : گياه خرد شده ، درهم شكسته شده ، كاه بي ثمر، مثل زراعت سم زده كه به كلي از استفاده ساقط مي گردد. ) وشما دور هم مي نشينيد و ناله سر مي دهيد كه هر آينه ما غرامت كشيده ايم ، ضرر كرديم ، چند ماه زحمت كشيديم ، شخم زديم ، آبياري كرديم ، همه ضايع شد پس ما بي بهره ايم واز روزي بهره اي نداريم. شك نكنيد كه ظلم و گناه در زراعت تـ‍أثير مي گذارد .

ابر ، مسخر اراده خداوند
سپس در مورد آب سخن به ميان مي آيد.
از شواهد قدرت الهي ، آب باران شيرين و گوارا است.
“مزن” يعني ابرسفيد .  مي فرمايد : آيا آن آبي كه مي آشاميديد ، ديديد؟(در آن دقت و توجه نموديد؟) آيا شما آن را از ابر فرو مي فرستيد يا ماييم فرو فرستنده؟
اگر بخواهيم  آن را شور وتلخ مي كنيم ، همين آب شيرين وگوارا را شور مي كنيم ، پس چرا سپاس گذاري نمي كنيد؟(گناه مي كنيد)

آيه (74-73)
تسبيح كن
ما آن را وسيله ي يادآوري (براي همگان) و وسيله زندگي براي مسافران قرار داده ايم. پس ، تسبيح كن خداي بزرگ را.
پس از نزول اين آيه رسول خدا (ص) دستور داد در ركوع بگويند:” سبحان ربي العظيم وبحمده ” ودر سجده بگويند:” سبحان ربي الاعلي و بحمده “
امام صادق (ع)فرمودند : اگر از انفاق بخل مي كنيد و در شب زنده داري مسامحه مي نماييد، پس در گفتن ” سبحان الله و الحمد الله و لا اله الا الله و الله اكبر”  بخل نكنيد.

آيه(76-75)
پس سوگند مي خورم به جاهايي كه ستارگان قرار دارند. اين سوگندي كه ياد كرديم ، اگر بدانيد ، سوگند بزرگي است.
پروردگار عالم هم براي اين كه بزرگي صنع خويش را برساند به آن ها قسم مي خورد.
البته نجوم مصاديق متعددي دارد :
1)نجوم يعني آيات قرآن . كه علم و معرفت در دل ها مي تابد ومواقع آن قلب شريف خاتم انبيا (ص) است.
2)نجوم اهل بيت پيامبر (ص) هستند و مواقع آن ها بدن هايشان ، دل هاي شيعيان و قبرهايشان است.

آيه 77
قرآن كريم و از طرف كريم آمده
به درستي كه  اين قرآن ، كريم است (گرامي است) آن را كوچك نگيريد.
قرآن از طرف خداي كريم است. يكي از صفات خودش نيز كريم است .
از خصوصيات كريم، آن است كه هيچ كس را نااميد نمي كند وهر كس را در حد خودش و استعدادش بهره مند مي كند.

آيه 78
قرآن نگه داشته شده از دستبرد
دومين صفتي كه براي قرآن ذكرمي فرمايد ” مكنون ” يعني دست نخورده ومحفوظ است . يعني پيش ازنزول قرآن نخست درلوح محفوظ ، ثبت بوده سپس درمدت 23 سال به تدريج برحضرت محمد(ص) نازل گرديد .  مس نمي كند آن لوح محفوظ راجزپاكان ازملائكه . همه ملائكه پاكند ولي مقربان وپاكترين آنها به لوح محفوظ راه دارند .
وجه دوم : يعني قرآن كتابي است كه دست خيانتي به آن دراز نشده ونخواهدشد وازمعجزات قرآن مجيد اين است كه هرگز تحريف درآن صورت نگرفته است .
همچنين كسي كه داراي نفس خراب مي باشد ازبطن قرآن بهره نمي برد . انواري كه درحقايق قرآن نهفته است ، براي پاكان واقعي است .

آيه 79
پاك بودن و تزكيه ، مراتب دارد و برنامه پيغمبر است
بايد ازكبر، فخر،هوا و ازنجاسات باطني همچنين ازبيماري هاي دل مانند : كينه ، حسد ، دشمني وهمچنين شهوت راني وغفلت خود را برهاني تا پاك شوي .
مؤمن ملتفت هيچگاه گناه نمي كند بلكه بايد درصدد برآييم تا اين زشتي ها را ازخود دوركنيم . تواضع با ديگران چاره ي كبراست ودراين مورد بايد از رسول خدا (ص) سرمشق بگيريم يقين ، كينه وعداوت را از بين مي برد. علم به فناي دنيا علاج برتري جويي مي باشد. زيرا بهشت براي كساني است كه برتري نخواهند.
روزه  ، آتش شهوات را مي نشاند واقسام ذكرخداوند چاره غفلت است وبراي رسيدن به باطن قرآن بايد نجاسات باطني را ازوجود خود برهانيم .

آيه (81-80)
مشركين قرآن را سبك مي گيرند
واين قرآن فروفرستاده شده ازطرف پروردگارعالميان است . آيا به اين قرآني كه از طرف خداوند عالميان فرستاده شده بي اعتنايي مي كنيد ؟
زيرا مشركان قرآن راسبك مي گيرند وبهره كافران ازقرآن تكذيب مي باشد وقرارمي دهيد نصيب وروزي خودرا ازقرآن اين كه آن راتكذيب كنيد. يعني به جاي آنكه به قرآن ايمان بياوريد وبهره ببريد وعلمتان رازيادكنيد بهره تان از قرآن تكذيب آن است .

آيه (84-82)
قدرت حق در گرفتن جان
پس چراهنگامي كه جان به گلوگاه رسيده كاري ازتو نمي آيد همه كساني كه به آن ها علاقه داري درحال نزع هستند واگرمي تواني وقوه داري جانشان رابرگردان وشما دراين هنگام نگاه ميكنيد ، دلتان مي سوزد خيلي مايل هستيد جانش رابرگردانيد ولي نمي توانيد . عجزتان به خوبي برايتان آ شكارمي شود .

آيه 85
خداوند به محتضر ازهمه شما نزديكتراست
دراين آيه مي فرمايند : ومابه اين محتضرازشما نزديكتريم ، شمانزديكي جسماني داريد وما روحاني .
اين چشم كه بينايي اش كم ومحدود است تا مسافتي مي تواند جسم رادريابد اما چشم برزخي وملكوتي تا اعماق راهم مي تواند ببيند.

آيه( 87-86)
اگر قيامتي نيست ، مرده را برگردانيد
پس اگرشما جزاداده شونده نيستيد ، پس روح محتضررابرگردانيد اگرراست مي گوييد.
يعني اگرشما اعتقاد به معادنداريد پس نگذاريد بميرد ، اورا برگردانيد.

آيه (94-88)
مرگ همچون اشخاص سه قسم است
دسته اول
اگرفرد ازسابقين باشد ، مرگ براي او راحتي مطلق است. پس راحتي و(ريحان ) بوي خوش هنگام مرگ وبهشت نعيم خداوند (روزقيامت) براي اوست . رسول خدا(ص) مي فرمايند : هفتادهزارملائكه اورادنبال مي كنند به دست هريك دسته هاي گل بهشتي است. شيعيان علي (ع) كه درجهت علم ومعرفت به مقام علم اليقين بلكه حق اليقين رسيده اند ، درمقام عمل ، به حداخلاص رسيده اند ، ازمقربين (سابقين ) محسوب مي شوند .
دسته دوم
اگركسي ازاصحاب يمين باشد ( حسناتش بيشترازگناهانش باشد) چنين شخصي هنگام مرگ جزهول وترس براي اونيست چون هم عبادت كرده وهم گناه كرده است. البته اگركسي ازاصحاب يمين باشد وازشيعه خاص علي (ع) نباشد ولي محب علي‌(ع) باشد، سلام براوست وسلامتي ازعذاب برزخ براي اوست.
دسته سوم
اگركسي ازاصحاب شمال باشد، درهنگام مرگ اورابه عذاب هميشگي مي ترسانند. دري ازدوزخ براي پذيرايي نخستين ازاصحاب شمال (تكذيب كنندگان ) مي باشد . مرتبه شديد اصحاب شمال ، كفارمي باشند . مراتب ديگرش درمسلمانان بي باك ازگناه وخورندگان حرام است.
پس دربرزخ ازچاي وشربتي از او پذيرايي مي شود كه به آن” نزل” گويند و در گورش حميم كه دري از درهاي دوزخ برزخي است ، مي باشد و قبرش پر از آتش مي شود و جاودان در دوزخ است براي قيامت .
وقتي روح كافر را مي برند هفتاد هزار ملك به دست هر كدام حربه ي آتشين است ،او را با شكنجه مي برند و مرتباَ واويلا مي گويد.

آيه (96-95)
اهل يقين ثمره ي عالم وجودند
كسي كه به مقام كامل يقين برسد ،هيچ تزلزل و ريبي در او نباشد. وحدانيت خدا را باور كند و هيچ گاه به آن شك نكند،  راستي باورش شده كه هم وزن ذره اي از نيك وبد ، بررسي وجزا داده مي شود .
پس حال كه چنين است نام پروردگارت را منزه بشمار.

خدايا
ايمانم را به تو مي سپارم ،هنگام مرگ به من برگردان و تو بهترين امانت داري «وانت خير المستودع»
اجمالا بايد دردي پيدا شود تا دنبال دوا بگردد.«هر كجا دردي ، دوا آن جا بود»
اگر خوفي پيدا شد ، امن هم هست . دستگاه براي ظهور كرم است منتهي طالب آن كم است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *