سیاستهای صنعت جهانی نفت

خلاصه كتاب: بسیاری از زمین شناسان عقیده دارند نفت طی فرآیند ناشناخته ای از گیاهان و جانوران مدفون زیر زمین، به دست می آید. صرف نظر از منشأ آن، استحصال این “طلای سیاه” نیز به پرسودترین و مهم ترین صنعت جهان تبدیل شده است. نفت در زیر زمین در حفره ها، سوراخهای کوچکسنگ بستر وجود دارد که با ذره بین قابل رؤیت است. مجموعه سنگ های بستری را که نفت از آن استحصال می شود، ” ذخایر نفتی ” می نامند. برخلاف نگاه عامه، مخزن نفتی یک فضای بزرگ و غار مانند نیست که مملو از نفت باشد. در عوض، این صخره ها یا سنگ بستر مانند اسفنجی است که نفت و گاز در آن قرار دارد و نفت با استفاده از فشار و نیروی تکتونیک، حرکت می کند و معمولا به سمت بالا می آید.
 
عنوان و نام پدیدآور: سیاستهای صنعت جهانی نفت / توین فالولا و آن جنووا، ترجمه و تلخیص دکتر حجت الله غنیمی فرد و مریم پاشنگ.
مشخصات نشر: تهران، شرکت ملی صنایع پتروشیمی، 1387 .
مشخصات ظاهری: 203 ص.
شابک 8-34-8437-964-978
وضعیت فهرست نویسی: فیپا
یادداشت: ص.ع. به انگلیسی: the politics of the global oil industry
موضوع: نفت – صنعت و تجارت – جنبه های سیاسی.
شناسه افزوده: جنووا، آن
شناسه افزوده: Ann , Jenova
شناسه افزوده: غنیمی فرد، حجت الله، 1330 – مترجم
شناسه افزوده: پاشنگ، مریم، 1351 – مترجم
شناسه افزوده: شرکت ملی صنایع پتروشیمی
رده بندی کنگره: /1386  9 س  2 ف /5/  9560  HD
رده بندی دیویی: 456655/382
شماره کتابشناسی ملی: 1186458

فصل اول: ضرورت های استفاده از نفت
نفت چیست؟
بسیاری از زمین شناسان عقیده دارند نفت طی فرآیند ناشناخته ای از گیاهان و جانوران مدفون زیر زمین، به دست می آید. صرف نظر از منشأ آن، استحصال این “طلای سیاه” نیز به پرسودترین و مهم ترین صنعت جهان تبدیل شده است. نفت در زیر زمین در حفره ها، سوراخهای کوچک سنگ بستر وجود دارد که با ذره بین قابل رؤیت است. مجموعه سنگ های بستری را که نفت از آن استحصال می شود، ” ذخایر نفتی ” می نامند. برخلاف نگاه عامه، مخزن نفتی یک فضای بزرگ و غار مانند نیست که مملو از نفت باشد. در عوض، این صخره ها یا سنگ بستر مانند اسفنجی است که نفت و گاز در آن قرار دارد و نفت با استفاده از فشار و نیروی تکتونیک، حرکت می کند و معمولا به سمت بالا می آید.
چرا نفت این قدر ارزشمند است؟
نفت یکی از مهم ترین منابع در جهان است زیرا مردم از بیش از 2000 سال گذشته تا اکنون به دلایل مختلف از آن استفاده می کردند و مصارف جدید از آن همچنان ادامه دارد. تجار از طریق ارتباط با یکدیگر این کالا را به دورترین نقاط جهان ارسال کردند و همین مسئله سبب شد که نفت از نظر سیاسی به راهبردی ترین و از نظر اقتصادی به پرسودترین کالای جهان تبدیل شود.
چه ارتباطی میان نفت و سیاست وجود دارد؟
امروزه نفت به بخش مهمی از زندگی ما تبدیل شده است. نفت به سرعت به عنوان کالایی اصلی با قابلیت مبادله و راهکاری برای توسعه سیاسی و اقتصادی کشورها، مورد توجه قرار گرفته است. از نظر اقتصادی، کشورهایی که دارای منابع نفتی قابل مبادله هستند، در زمره کشورهای ثروتمند جای دارند.
ازمیدان نفتی تا مصرف کننده
در تمام فرآیند نفت خام از دو اصطلاح استفاده می شود: بخش بالا دستی و بخش پایین دستی. بخش بالا دستی اکتشاف، حفاری و تولید نفت خام و منظور از بخش پایین دستی حمل و نقل، پالایش و تولید مواد پتروشیمی است. نفت خام از میدان نفتی بیرون می آید. میدان نفتی، منطقه جغرافیایی است که ذخایر نفت و گاز در زیر آن قرار دارد.
برای تعیین وزن نفت، شرکت های نفتی از مقیاس API ( شاخص مؤسسه نفت آمریکا ) استفاده می کنند. نفت خام دارای کیفیت تجاری باید دارای درجه API میان 20 تا 50 باشد و هرچه این مقیاس بیشتر باشد، نفت خام سبک تر است. برای مثال درصد زیادی از نفت خام مکزیک که تحت عنوان Mara 22 معامله می شود، طبقه بندی API معادل 22 درجه دارد، پس در زمره نفت خام های سنگین به شمار می رود. نفت خام میدان فلات قاره Hawlah در عربستان سعودی دارای درجه API بین 50 تا 45 است و همین مسئله سبب شده این نفت با عنوان نفت خام فوق سبک عرب طبقه بندی شود که سبک ترین نفت خام در جهان است.
برای حجم سولفور و دیگر ناخالصیهای نفت که باید از آن زدوده شود، از واژگان ” ترش ” و ” شیرین ” استفاده می شود. نفت خام ترش حجم سولفور زیادی دارد اما نفت خام شیرین به علت سولفور کم به فرآیند پالایشی کمتری نیاز دارد. اندازه گیری حجم سولفور بسیار ساده است و با اندازه گیری درصد سولفور در مقدار مشخصی نفت خام محاسبه و به صورت درصد نوشته می شود. در مجموع میزان سولفور در محدوده ای از 0.1 تا یک درصد است. نفت خام شیرین دارای درصد سولفور 0.5 درصد یا کمتر و نفت خام ترش دارای درصد سولفور 0.6 و بیشتر است. نفت خام برنت دریای شمال دارای حجم سولفور 0.37 درصد است و همین مسئله سبب شده که این نفت خام در زمره نفت خام های شیرین قرار گیرد. ارزش بازاری نفت خام بر مبنای فرآیندهای پالایشی مورد نیاز برای پالایش نفت خام همچنین میزان ناخالصیهای موجود در نفت خام سنجیده می شود. هرچه نفت سنگین تر و ترش تر باشد، به هزینه و زمان بیشتری برای جداسازی و پالایش ناخالصیهای موجود در آن نیاز است.
در بخش پایین دستی از چند اصطلاح بیشتر استفاده می شود، برای اندازه گیری مقدار نفت از واژه بشکه (bbl) و متریک تن (mt) استفاده می شود. بشکه یک واحد حجمی اندازه گیری است با محفظه فلزی سیلندر مانندی که اندازه آن در سطح بین المللی ثابت است و برابر با 24 گالن امریکاست. متریک تن نیز واحد استاندارد است که در انگلیس برای اندازه گیری مقدار زیاد مایعات استفاده می شود. هر متریک تن نفت خام برابر با 7.33 بشکه نفت خام است. زمانی که “تن” به عنوان واحد اندازه گیری استفاده می شود، نوع نفت خام اهمیت زیادی دارد. برای مثال 8 بشکه نفت خام سبک عرب از عربستان سعودی برابر با یک متریک تن است، در حالی که 7.5 بشکه نفت خام برنت دریای شمال به سختی برابر یک متریک تن است. در هر صورت، زمانی که در مورد قیمت نفت خام در بازار بین المللی بحث می شود، معمولا از مقیاس بشکه استفاده می شود.
همین که یک میدان نفتی بزرگ کشف شد، چند سال طول میکشد تا اولین مجموعه نفت خام آن صادر شود. معمولا نفت خام از دو منطقه جغرافیایی، تولید یا استحصال می شود: بخش خشکی یا بخش فلات قاره. گاز طبیعی از ذخایر گازی تولید می شود و ممکن است با نفت همراه یا به صورت ذخایر گازی باشد. گاز طبیعی را که از میدان های گازی تولید می شود و همراه با نفت نیست گاز طبیعی ” غیر همراه ” می نامند؛ و گاز طبیعی که همراه با نفت خام تولید می شود، گاز راه یا همراه نام دارد. نفت خام یا گاز طبیعی موجود در مخازن ممکن است از مخازن تولید 3 مقصد داشته باشند: 1- از طریق خط لوله به بنادر ارسال و از آنجا برای صادرات بارگیری شود 2- به پالایشگاه برود 3- به مخازن ذخیره سازی برود. زمانی که میزان تقاضا کمتر از میزان تولید است، نفت خام تولید شده به مخازن ذخیره سازی ارسال می شود. تعدادی از کشورهای تولید کننده، نفت خام اضافی را که باید در مخازن ذخیره سازی ذخیره شود، جمع آوری و دوباره به داخل زمین تزریق می کنند. این فرآیند نه تنها سبب استفاده حداکثر از مکان های ذخیره سازی برای نفت خام مازاد میشود، بلکه فشار حاصل از آن می تواند سبب استحصال نفت خام بیشتری شود.
پالایشگاه تأسیساتی است که هم در کشورهای تولید کننده و هم در کشورهای غیر تولید کننده احداث و معمولا در نزدیکی بنادر ساخته می شود، تا به راحتی بتوان نفت خام را به آن انتقال داد. فرآیند پالایشی شامل تغییر شکل نفت خام به فرآورده های قابل استفاده ای مثل بنزین، نفت سفید و سوخت هواپیماست. تأسیساتی که گاز طبیعی را پالایش می کند، شبیه نفت خام نیست. حذف آب، ناخالصیها و دیگر مواد از گاز طبیعی یا  در میدان گازی یا در تأسیسات مرکزی پالایش گاز صورت می گیرد.
خرید و فروش
میزان عرضه و تقاضا، قیمت های نفت در بازارهای جهانی را تعیین میکند،حمله، بایکوت، تحریم، مسائل زیست محیطی و سلامت مالی شرکت های نفتی همه بر بازار نفت تأثیر میگذارند. نفت خام بر مبنای واحد بشکه و دلار آمریکا فروخته می شود. بیشتر نفت خام و گاز طبیعی در جهان در دو بازار بین المللی خرید و فروش یا معامله می شود: یکی بازار معاملات تجاری نیویورک ( nymex ) در آمریکا و دیگری بازار معاملات بین المللی نفت ( IPE ) که مقر آن در لندن است.
در زمینه خرید و فروش نفت و فرآورده های نفتی چند روش وجود دارد: قراردادهای مدت دار فروش متعارف، قراردادهای تک محصولی و قراردادهای فروش در بازارهای آتی. شرکتهای بزرگ نفتی ترجیح می دهند بیشتر نفت خام خود را در قالب قراردادهای فروش تک محموله ای به فروش برسانند. بازار قراردادهای سنتی نفت خام یا همان فروش در قالب قراردادهای مدت دار، قدیمی ترین روش فروش نفت خام است. در چنین قراردادی، قیمتهای نفت خام مطابق قیمتها در زمان فروش نفت تنظیم می شود و مدت زمان آن از چند ماه تا یک سال است. یکی از دیگر روشهای فروش نفت خام و فرآورده های نفتی، فروش تک محموله ای است که در این روش، یک محموله نفت خام به قیمت روز به فروش می رسد. بیشتر معامله گران نفتی از این روش فروش، برای دستیابی به سود بیشتر در جهان استفاده می کنند. در قراردادهای فروش نفت در بازارهای آتی، خریدار موافقت می کند حجم مشخص نفت خام را (حداقل هزار بشکه) در آینده (معمولا ماه بعد) بر مبنای قیمت نفت یا فرآورده در همان روز خریداری کند.
گاز طبیعی نیز معامله می شود، اما نوع این معامله با نفت خام تا حدودی فرق می کند. معاملات بین المللی گاز طبیعی تقریباً همین اواخر شروع شده است و اولین معامله آن به اوایل دهه 60 قرن بیستم برمی گردد. حتی امروزه نیز معاملات گاز طبیعی یک پدیده بین المللی به شمار نمی آید. گاز طبیعی را نمی توان به صورت طبیعی مانند نفت خام به کشور های مختلف جهان منتقل کرد. در عوض گاز طبیعی در کشورهای یک منطقه خرید و فروش و از طریق خط لوله منتقل می شود.
قدرت نفت
نفت قدرتی دارد که نه تنها می تواند یک کشور را به وسط  کارزار سیاست بین الملل پرتاب کند، بلکه کشور غنی از ذخایر نفتی را ترغیب می کند تا قدرت بیشتری داشته باشد. بیشتر کشورهای تولید کننده این شرایط برتر را در 30 سال گذشته بدست آورده اند. تعدادی از کشورها نیز کنترل صنعت نفت خود را در 40 سال گذشته بدست گرفته اند. در تعدادی از کشورها شرایط خاص دیگری نیز وجود دارد که سبب شد آن ها به یک کشور بزرگ تولید کننده تبدیل شوند. این کشورها با استفاده از ارتباطات گسترده خود توانستند موقعیت خاصی را در سازمان ملل برای خود بدست آورند. کشورهای تولید کننده نفت در قیمت گذاری نفت خام دو هدف را دنبال می کنند؛ اول: توسعه صنعت نفت خام خود و دوم: جمع آوری بیشترین درآمد ممکن از نفت خام. در حالی که این اهداف کاملا ساده به نظر می رسد اما کشورهای تولید کنندهدر شرایط خلأ قرار ندارند. پیشینه بی ثباتیهای اقتصادی و سیاسی در یک کشور و روابط ضعیف منطقه ای ممکن است سبب تأخیر در زسیدن به این اهداف شود. در بسیاری از موارد، حضور صنعت نفت سبب پدیدار شدن شرایط سختی مثل فقر و فساد شده است. نفت تقریبا بر تمام ابعاد یک کشور تأثیر می گذارد. شرایط کنونی هر کشور و آینده صنعت نفت آن می تواندبر طرحهای توسعه داخلی، سیاست خارجی، محیط زیست، قوانین حقوق مدنی و روابط دولتها و شرکتها تأثیر بگذارد.
نفت دارای دو مزیت ویژه برای هر کشور تولید کننده ای است، به همین دلیل بر سر آن جنگ در می گیرد. قدرت اقتصادی و سیاسی نفت خام می تواند یک کشور را به کشوری ثروتمند تبدیل کند و در عین حال به دولت کشور تولید کننده القا کند که به طور انعطاف ناپذیری حداکثر منافع را از صادرات نفت خام بدست آورد. این مسئله سبب بروز مشکلات جدی برای آن کشور، چه در بعد داخلی و چه در بعد خارجی می شود. به سخن دیگر، کشورهای تولید کننده هم برکت دارند و هم بلا. کشورهایی که نظام سیاسی با ثبات لازمه توسعه صنعت نفت را ندارند، معمولا رسیدن به رشد اقتصادی و ثبات با فساد و فقر و تنش های فرهنگی به اشکال گوناگون همراه است.
فصل دوم: شرکت های نفتی
تمام شرکت های نفتی از نظر اندازه، ماهیت و فعالیت مشابه هم نیستند. این مسائل در روش های تعامل آن ها با یکدیگر، همچنین با کشورهای تولید کننده ای که این شرکت ها در آنجا فعال هستند، مشخص می شود. شرکت های نفتی در این سالها آموخته اند چگونه میان رقابت و همکاری خودشان و رقابت کشورهای تولید کننده به عنوان شریک فعال در فعالیت های خارجی شرکت تعامل ایجاد کنند. یکی از معمول ترین روشها، تشکیل شرکت مرکزی یا شرکت سهامدار شرکت های دیگر است. در این زمینه می توان به اکسون موبیل و بی پی اشاره کرد. اکسون موبیل و شرکتهای تابع آنها اختیاراتی را در اکسون موبیل دارند. گاهی شرکتهایی مثل اکسون موبیل روابط تجاری بلند مدتی را با دیگر شرکت های نفتی برقرار می کنند. ممکن است این شرکتهای سهامی چند شرکت نفتی (دولتی یا مستقل) را در بر بگیرد که این شرکتها بر اساس میزان پولی که سرمایه گذاری کرده اند، سهم می برند. در این شرکتهای سهامی هر شرکت فعالانه سهم خود را از عملکرد شرکت سهامی برداشت می کند، اما ممکن است سهام خود را بر مبنای عوامل لحاظ شده در توافق، بفروشد.
در صنعت بین المللی نفت شرکتهای نفتی به 3 گروه اصلی تقسیم می شوند: 1ـ شرکتهای نفتی بزرگ و شرکتهای تابع آنها 2ـ شرکتهای کوچک نفتی 3ـ شرکتهای نفتی دولتی.
شرکتهای بزرگ نفتی مثل اکسون موبیل، بی پی، رویال داچ شل که اغلب به صورت افقی با یکدیگر ادغام شده اند هزاران کارمند دارند که در نقاط دور افتاده جهان در صنعت نفت فعالیت می کنند. شرکتهای تابع آنها نیز به عنوان بخش نیمه مستقلی از شرکت نفتی بزرگ تر و مادر عمل می کنند. مثلا شرکت “اسو” به عنوان شرکت بازاریابی اکسون موبیل در خارج از آمریکا فعال است. در fortune Global که 500 عدد از پرسود ترین شرکتهای دنیا دسته بندی شده اند، چهار شرکت نفتی در زمره پرسودترین شرکتهای نفتی جهان قرار دارند. در این میان بی پی در رتبه دوم،اکسون موبیل در رتبه سوم و رویال داچ شل در رتبه چهارم شرکتهای سوده دنیا قرار دارند.
شرکتهای کوچکتر نفتی مثل کونوکوفیلیپس، شورون تگزاکو، انی مانند شرکتهای بزرگ نفتی عمل می کنند، اما حیطه عمل کوچک تری دارند. این شرکتها نیز در زمره شرکتهای بزرگ نفتی در جهان قرار دارند. توتال چهارمین شرکت نفتی بزرگ جهان، شورون تگزاکو پنجم، کونوکو فیلیپس ششم و انی هفتمین شرکت بزرگ نفتی جهان هستند. این شرکتها اغلب روی بازاریابی فرآورده های نفتی تأکید دارند و مالکیت کمی در شرکت تولید کننده نفت خام دارند. شرکتهای نفتی دولتی به ندرت در خارج از کشور خود فعالیت می کنند و معمولا 50 تا 100 درصد آن متعلق به دولت است. اغلب این شرکتها به عنوان تولید کننده واحد و تهیه کننده در کشور خود به شمار می آیند. هر چند ساختار شرکتهای نفتی و روشهای فعالیت آنها بسیار متفاوت است، چند مشخصه عمومی در میان آنها وجود دارد: اول این که شرکتهای نفتی که در سطح بین الملل کار می کنند، فعالیتهای خود را انتخاب نمی کنند، بلکه منافع و مزایای هر بخش صنعت نفت موقعیت مکانی آنها را مشخص می کند. مثلا میدان نفتی در اوکلاهما برای آنها منافع بیشتری دارد یا بخش فلات قاره در نیجریه، هر کدام سود بیشتری برای آنها داشته باشد آن را برای ادامه فعالیت خود انتخاب می کنند. شرکتهای نفتی باید با خطرپذیری عمل کنند و تمایل خود را برای سرمایه گذاری سنگین نشان دهند. شرکتهای نفتی می دانند برای اکتشاف نفت خام و هزینه تولید، پول زیادی باید خرج کنند و ممکن است نتایج مطلوبی به دست نیاورند؛ یعنی در واقع نتایج کار آنها پیش بینی ناپذیر است و سرانجام این که شرکتهای نفتی نه تنها باید از سیاستها و مقررات دولت در کشور دارای ذخایر نفتی آگاهی داشته باشند، بلکه باید با قوانین بین المللی حاکم بر توسعه میدانهای نفتی و تجارت نفت خام آشنایی نیز داشته باشند. به همین دلایل شرکتهای نفتی اغلب در مقایسه با دیگر مشاغل دارای سرمایه در دسترس بسیار بیشتری هستند و همین سبب شده، شرکتهای نفتی در دنیای کسب و کارهای بین المللی بی نظیر باشند.
تاریخچه شرکتهای نفتی در توسعه آنها مملو از رقابت با یکدیگر است. در سوابق شرکتهای نفتی مشخص شده که چنین رقابتهایی باعث می شود آنها در نقاط دور افتاده جهان از طریق قراردادهایی با کشورهای تولید کننده یا ائتلاف با یکدیگر، فعالیتهای خود را توسعه دهند. هر شرکتی با توجه به ساختار خود تغییر ناگهانی ایجاد می کند که بازتابی از تمام جنبه های عملکرد آن نیست. همچنین برای اهداف بازاریابی گاهی شرکتهای نفتی ترجیح می دهند نشان تجاری خود را به منظور حفظ اعتبار نزد مشتریان تغییر ندهند. به همین دلیل، تاریخچه این شرکتها بسیار پیچیده است.
ساده ترین راه برای درک فعالیت شرکتهای نفتی این است که فعالیت آنها را در زمان تأسیس و زمانی که به طور مستقل و در رقابت با یکدیگر فعالیت می کردند، بررسی کنیم.
شرکتهای بزرگ نفتی
قبل از آنکه اکسون موبیل، بی پی و شورون تگزاکو ادغام شوند، شرکتهای بزرگ نفتی که از آنها با عنوان هفت خواهران نفتی یاد می شد عبارت بودند از: اکسون، موبیل، شورون، تگزاکو، گالف، بریتیش پترولیوم و رویال داچ شل. علت این نام گذاری این بود که اکسون موبیل و شورون که همه از شرکت مادر خود، یعنی استاندارد اویل منشأ گرفته بودند مانند بسیاری از خواهران واقعی دارای روابط عشق و نفرت بودند. آنها با یکدیگر رقابت می کردند و درست در همان زمان با یکدیگر ائتلاف تشکیل می دادند، به ویژه اگر از خارج تدیدی برای آنها وجود داشت.
شرکتهای نفتی در آمریکا با روشهای متفاوت تری نسبت به رقبای اروپایی خود توسعه پیدا کرده بودند. شرکتهای نفتی در آمریکا در محیط حمایت شده ای آغاز به کار کردند. آنها نفت را در داخل کشور تولید می کردند و با خطر واردات نفت خام روبه رو نبودند، بنابراین مبنای بازاری خوبی داشتند و قبل از آنکه در خارج کشور توسعه یابند، در داخل کشور خود ثروتمند شده بودند. این حقیقت وجود داشت که آنها تا زمان جنگ جهانی اول مورد حمایت ملی قرار داشتند؛ زیرا دولت درها را برای سرمایه گذاری خارجی در صنعت نفت آمریکا بسته بود. از سوی دیگر، شرکتهای انگلیسی و هلندی مجبور بودند نفت را در خارج از کشور خود کشف کنند، زیرا در کشور خود نفتی برای اکتشاف نداشتند. در قرن 19 شرکتهای اروپایی تقریبا شروع به اکتشاف نفت در خاورمیانه ، آفریقا و آسیا کردند. تجارت این شرکتهای نفتی به معنای گذشتن از مسافتهای طولانی اقیانوس اطلس و دریای مدیترانه بود در حالی که شرکتهای آمریکایی داخل کشور خود توسعه می یافتند و به توسعه فن آوری خطوط لوله و خطوط راه آهن می پرداختند. به سخن دیگر، شرکتهای اروپایی باید خطرهای بیشتری را تحمل می کردند و نه تنها نیاز داشتند نفت را در مکانهای دور استخراج کنند، بلکه مجبور بودند مذاکراتی انجام دهند تا نفت خام را به کشورهای خودوارد کنند. در هر صورت به غیر از نوع تأسیس شرکتهای نفتی اروپایی و آمریکایی به سرت در یک سطح قرار گرفتند و رقیب یکدیگر شدند.
نظرهای عموم در مورد شرکتهای آمریکایی و اروپایی نیز متفاوت است. زمانی که شرکتهای تابع استاندارد اویل در خارج از آمریکا سرمایه گذاری کردند، این شرکت و تمام اجزای سابق آن کانون توجه روزنامه نگاران فتنه جو و دادگاههای چندگانه در سطح ایالتی و فدرال واقع شد. در بیشتر بخش ها افکار عمومی معتقد بودند راکفلر و شرکت استاندارد اویل یک انحصار طلب بی رحم است و بدون توجه به مصرف کنندگان با جنجال و هیاهو به کار خود ادامه می دهد. در اروپا این مشکل وجود نداشت. هیچ نوع موارد ضد انحصار یا اختلالی در مورد قیمتهای نفت وجود نداشت که به سیستم قانونی ارجاع داده شود. به همین دلیل، شرکتهای نفتی و دولت رابطه نزدیک و تنگاتنگی با یکدیگر داشتند و نیاز ها و ضرورتهای یکدیگر را درک می کردند. این شرکتها به ظاهر از سود سرشار شرکتهای آمریکایی، برخوردار نبودند. شرکتهای نفتی به ویژه شرکتهای انگلیسی نسبت به امپراتوری خود احساس تعهد می کردند، هر چند منظور این نیست که دولت با شرکتهای نفتی بحث نداشت. نفت کالای بسیار با ارزشی بود و شاید دولت فکر می کرد نباید تنها به شرکتهای نفتی سپرده شود. دولت آمریکا نیز مانند دولتهای اروپایی در مورد کنترل شرکتهای نفتی و حیطه آن مباحثی را مطرح می کرد. این نگرانی از این واقعیت ناشی می شد که این شرکت ها فعالیت شان را توسعه می دادند و میزان کنترل آنها بر صنعت نفت افزایش می یافت. چند دهه پس از جنگ جهانی دوم، این چند شرکت نفتی تقریبا بر تمام صنعت بین المللی نفت کنترل داشتند.
رویال داچ شل
شرکت رویال داچ ـ شل در قرن نوزدهم کار خود را شروع کرد که ابتدا دو شرکت مجزا بود. رویال داچ و شرکت حمل و نقل و تجارت شل، هنری دیتردینگ شرکت رویال دچ را در هلند تأسیس کرد و در دهه 90 همین قرن شروع به عملیات اکتشاف در آسیا کرد. “مارکوس ساموئل” در سال 1833 شرکتی را به منظور فروش آثار باستانی و کالاهای خارجی در انگلستان تأسیس کرد. در سال 1890 فعالیت خود را به توسعه بازار نفت سفید در روسیه گسترش داد. در سال 1891 ساموئل یک قرارداد 9 ساله را با خانواده رودسچیلد امضا کرد تا از وی که آلمانی تبار بود، اما در فرانسه سرمایه گذاری کرده بودف نفت بخرد. از طریق این اقدامها ساموئل شروع به انتقال نفت سفید از روسیه به آسیا کرد. در سال 1897 وی شرکت حمل و نقل و تجارت شل را تأسیس کرد. با این شرایط، بازار و سرمایه شرکت شل بسیار قوی تر از رویال داچ شد. برای استحکام موقعیت خود، ماکوس ساموئل، مالک شل، قرارداد دیگری با شرکت “گالف اویل” منعقد کرد. بر اساس این قرارداد، شرکت شل تقریبا نیمی از تولید این شرکت را خریداری و به اروپا صادر کرد. شرکت گالف به علت کاهش شدید ذخایر میدان نفتی اسپیندل تاپ در سال 1902 دیگر نتوانست تقاضای شل را برآورده سازد و عرضه نفت خام خود را از دست داد. شل پس از آن که عرضه نفت خام خود را از دست داد، متوجه ارزش همکاری با رویال داچ شد و به همین دلیل به جای رقابت با آن ادغام و در سال 1907 یک شرکت تحت عنوان رویال داچ شل تأسی شد. پس از ادغام، شرکت رویال داچ شل به یکی از شرکتهای موفق در جهان تبدیل شد. طی نیمه دوم قرن بیستم، شل فعالیتهای خود را از طریق اکتشاف میدانهای بزرگ نفتی در دریی شمال در نیجریه توسعه داد. در اواخر دهه 90 شل تگزاکو و آرامکوی عربستان سعودی موافقت کردند فعالیتهای مشترکی را در بخش پالایش و بازاریابی بخش های جنوبی و شرقی آمریکا اجرا کنند. در سال 2004، شل تقریبا 5000 مرکز خرده فروشی تگزاکو را به خود اختصاص داد. با این رشد سریع توسعه، شل به یکی از بزرگ ترین عرضه کنندگان فرآورده های نفتی در جهان تبدیل شد. از زمان تشکیل رویال داچ شل این شرکت نه تنها از ورشکستگی مالی نجات یافت بلکه به علت ائتلافی که با شرکت هلندی داشت، از کنترل دولت انگلیس نیز جدا شد.
بریتیش پترولیوم
با تشکیل شرکت، رویال داپ شل، بریتیش پترولیوم نیز وارد صحنه بین الملل شد. شروع کار این شرکت با تلاش ویلیام دارسی برای اکتشاف نفت در پرشیا یا ایران امروز در سال 1901 همراه بود. فعالیت این شرکت در سال 1909 با عنوان شرکت نفت انگلوـ پرشین شروع شد که تقریبا تمام میدانهای نفتی ایران را کنترل می کرد. در سال 1914 وینستون چرچیل به عنوان عضو شورای جنگ بریتانیای کبیر در آن زمان نیمی از سهام این شرکت را برای دولت انگلیس خریداری کرد. وی به این ترتیب می خواست امنیت عرضه نفت خام برای نیروی دریایی انگلیس را تأمین کند. این کار سهم قابل توجهی از امتیازهای نفتی در خاورمیانه را به خود اختصاص دادو در سال 1935 در انعکاس تغییر نام پرشیا به ایران، شرکت نفت انگلو- پرشیا به شرکت نفت انگلیسی-ایرانی تغییر نام داد.
تا سال 1960 شرکت نفت ایرانی-انگلیسی در خارج از خاورمیانه کار نمی کرد و ایران مرکز فعالیتهای آنها بود. در دهه 50 شرکت نفت ایرانی-انگلیسی به علت ملی شدن صنعت نفت در ایران، منافع خود را در این کشور از دست داد. پس از این بحران در ایران، این شرکت نام خود را در سال 1954 به بریتیش پترولیوم تغییر داد. یک سال بعد، این شرکت خود را بازسازی کرد و به یک شرکت مادر تبدیل شد. شرکت تجاری بی پی (BP) با مسئولیت محدود یکی از شرکتهای تابعه آن بود که فعالیتهای تجاری انجام می داد. در سال 1987 دولت انگلیس سهام خود را به این شرکت فروخت و این شرکت باقیمانده سهام استاندارد اویل اوهایو همچنین شرکت انگلیسی بریتویل را به دست آورد. در سال 1998، آموکو که قبل از انحلال به عنوان استاندارد اویل ایندیانا شناخته می شد با بریتیش پترولیوم ادغام شد. در سال 2001، بریتیش پترولیوم نام خود را به “بی.پی” تغییر داد که علامت اختصاری Beyond Petroleum است.
امروزه بی.پی و شرکتهای تابع آن در 100 کشور در جهان فعالیت می کنند. در سال 2003 بی.پی 50 درصد مالکیت شرکت تازه تأسیس نفتی روسی TNK را به خود اختصاص داد که متشکل از داراییهای نفتی بی.پی، روسیه و شرکت نفتی تیومن و سیدانکو بود. پس از تشکیل این شرکت بی.پی ادعا کرد که شرکت رویال داچ شل به عنوان دومین شرکت تولید کننده نفت خام جهان را پشت سر گذاشته است. بی.پی، 25 درصد سهم شرکت اسلاونفت شرکت نفتی روسی را خریداری کرده است. از زمان تأسیس بی.پی نقش همگی را در صنعت نفت جهان بازی کرده است.
شرکتهای نفتی کوچک
شرکتهای نفتی کوچکی که با عنوان شرکتهای مستقل شناخته می شوند، آنهایی هستند که سیستم جهانی بازاریابی، تولید، حمل و نقل و پالایش ندارند، ولی نقش قابل توجهی را در توسعه صنعت بین المللی نفت دارند. این شرکتها در مجموع 20 تا 30 شرکت بودند و طی دهه های 50 و 60 در آمریکا و اروپا کار می کردند. آنچه سبب می شد این شرکتها در زمره شرکتهای کوچک قرار گیرند، ثروت و اندازه این شرکتها بود. اما به عنوان شرکتهای نفتی کوچک آنها نیز در زمره 20 شرکت بزرگ جهان قراردارند. شرکتهای نفتی کوچک اغلب تقاضای داخلی را تأمین می کردند. در حالی که شرکتهای بزرگ نفتی منافع خود را در میدانهای نفتی خارج از کشور دنبال می کردند. در این سالها شرکتهای بزرگ و کوچک نفتی یا سرمایه گذاریهای مشترک را صورت دادند، یا  ادغام شدند و موقعیت یکدیگر را در بازارهای جهانی شناختند.
شورون تگزاکو
شرکت شورون تگزاکو، از به هم پیوستن سه شرکت شورون، تگزاکو و کلتکس در سال 2001 تشکیل شد، اما هر شرکت تاریخچه و سابقه خاص خود را دارد که به سه دهه گذشته باز می گردد. شورون که تا سال 1977 با عنوان SOCAL شناخته می شد، کار خود را در سال 1879 با اکتشاف نفت در شمال لس آنجلس شروع کرد.
در سال 1901 دو مرد (یکی از ایالت پنسیلوانیا و دیگری از ایالت نیویورک) شرکت سوخت تگزاس را راه اندازی کردند و اولین دفتر آن در بیومنت تگزاس افتتاح شد. در سال 1902 شرکت سوخت تگزاس به کمپانی تگزاس و در سال 1926 به شرکت تگزاس تبدیل شد و ستاد مرکزی خود را به دلاوار منتقل کرد. در سال 1904 این شرکت به منظور رقابت با “استاندارد اویل” مراکز فروشی را در سطح کشور راه اندازی کرد. در سال 1941، این شرکت دوباره شرکتهای تابع خود را یکپارچه کرد و به کمپانی تگزاس تبدیل شد. در سال 1959 این شرکت به شرکت تگزاکو تغییر نام داد و پس از تشکیل سعی کرد که دوباره دامنه رقابت خود را به ویژه با شرکتهای تابعه باقیمانده “استاندارد اویل” را حفظ کند.
در همان زمان که تگزاکو فعالیتهای خود ر توسعه می داد، SOCAL نیز فعالیتهای اکتشافی خود را در مناطق خارج از آمریکا ادامه می داد. در سال 1933 دو شرکت نفتی تیمی را در باهاماس تشکیل دادند تا شرکت نفت کالیفرنیا تگزاس، مسئولیت محدود را تأسیس کنند و نام آن را کلتکس گذاشتند. هدف از تشکیل این شرکت، بهره برداری از بازارهای بالقوه در خاورمیانه، و پس از آن افریقا، استرالیا، اروپا و نیوزیلند بود. در سال 1949 کلتکس ستاد مرکزی خود را به دلاوار منتقل کرد و نام خود را به شرکت کالیفرنیا تگزاس تغییر داد. دو تغییر نام دیگر نیز صورت گرفت و سرانجام در سال 1968 این شرکت تحت عنوان “شرکت نفت کلتکس” شناخته شد. در سال 1961، SOCAL با “استاندارد اویل کنتاکی” ادغام شد. در غرب اروپا SOCAL و تگزاکو موافقت کردند کلتکس را منحل و فعالیتهای آن را هم میان دو شرکت مادر، یعنی SOCAL و تگزاکو تقسیم کنند. “SOCAL” برای مدیریت سهم خود در فعالیتهای کلتکس شرکت نفت شورون را به منظور فعالیتهای بازاریابی در سال 1967 تأسیس کرد.
در سال 1984 شرکت SOCAL برای مدیریت بهتر بازدهی بازاریابی، با شرکت شورون ادغام شد. شورون و تگزاکو نیز در سال 2001 با عنوان شورون تگزاکو ادغام شدند.
شرکت نفتی گالف
شرکت نفتی گالف فعالیت خود را با اکتشاف نفت از یک چاه نفتی در میدان نفتی اسپیندل تاپ تگزاس در سال 1901 شروع کرد. تأسیس کنندگان این شرکت، سرمایه خود را از بانک ملون و سانز در پیتزبرگ پنسیوانیا وام گرفتند. پس از مدتی برادران ملون به عنوان شریک وارد شرکت گالف شدند. در دهه 1910 تا 1920 شرکت گالف فعالیتهای خود را از طریق شرکتهای تابعه در مکزیک، ونزوئلا و کویت توسعه داد. همچنین در دهه 1980 با توسعه فن آوری این شرکت توانست میزان تولید اسپیندل تاپ را به 10 میلیون بشکه در روز افزایش دهد. پس از رکود بزرگ در دهه 30 این شرکت فعالیت خود را در کشورهایی با ریسک سرمایه گذاری بیشتر، مثل آنگولا و کوبا توسعه داد. چند سال بعد؛ یعنی در سال 1984 شرکت گالف با شورون ادغام شد.
کونوکو فیلیپس
با توجه به این که ستاد مرکزی این شرکت در شهر هاستون است، تگزاس و کونوکو فیلیپس در اکتشاف و تولید نفت خام و گاز طبیعی و فعالیتهای تجاری بیش از 40 کشور مشارکت دارند. این شرکت در سال 2002 با ادغام شرکت کونوکو و شرکت نفت فیلیپس تشکیل شد. کونوکو در سال 1875 با عنوان شرکت نفت و حمل و نقل کانتیننتال تأسیس شد. این شرکت ثروت خود را از طریق توزیع زغال سنگ و نفت سفید در غرب ایالت متحده بدست آورد. در سال 1928 شرکت نفت کانتیننتال سهام شرکت نفتی مارلند را که یک شرکت پنسیلوانیایی بود، خرید و شرکت کونوکو را تشکیل داد. شرکتی که فعالیت آن پالایش و خرده فروشی فرآورده های نفتی بود. پس از جنگ جهانی دوم، کونوکو فعالیت خود را در کشورهای دیگر نیز توسعه داد و پایگاههای خدماتی را در سراسر اروپا تأسیس کرد.
در ایالت اوکلاهما شرکت نفت فیلیپس زمانی که فرانک فیلیپس و برادرانش نفت خام اکتشاف کردند، تأسیس شد. این شرکت در سال 1917 به طور رسمی شروع به کار کرد و در سال 1927 بازاریابی بنزین را آغاز کرد. در سال 1952 شرکت فیلیپس به طور رسمی از دولت آمریکا مجوز گرفت تا در آلاسکا شروع به کار کند. در دهه های 40 و 50 شرکت فیلیپس عملیات حفاری در بخش فلات قاره را ادامه داد و در سال 1955، رکورد حفر چاه های نفتی در فلات قاره را از بعد مسافت تا ساحل با حد نصاب 40 مایل به خود اختصاص داد. در فاصله زمانی اواخر دهه 60 تا سال 2002 فیلیپس در دریای شمال و دریای تیمور و چین حفاریهای نفتی انجام داد. از زمان ادغام کونوکو فیلیپس، این شرکت خود را به عنوان یکی از شرکتهای پرسود جهان مطرح کرد.
انت ناسیونال ایدرو کربوری (انی)
انی به عنوان یک شرکت نفتی دولتی ایتالیایی در سال 1953 فعالیت خود را در صنعت بین المللی نفت خام شروع کرد. فعالیت این شرکت مانند شرکت مادر بود. این شرکت شامل شرکت ملی نفت ایتالیا، آزپندا جنرال ایتالیا پترولی (آجیپ) تأسیس شده در سال 1926 و شرکتهای پالایش و گاز طبیعی نیز بود. انی در فاصله زمانی 1970 تا 1975 شرکت آجیپ را به عنوان شرکت تابع خود در بخش بازاریابی تأسیس کرد و فعالیتهای خود را در ایتالیا و شمال آفریقا توسعه داد. فعالیت انی با دیگر شرکتهای نفتی متفاوت بود، زیرا این شرکت از ناسیونالیسم در کشورهای آفریقایی حمایت و سود حاصل از فعالیتهای خود را به نسبت 25 به 75 درصد به نفع کشورهای میزبان یا دارنده ذخایر تقسیم می کرد که این مسئله برای آنها بسیار خوشایند بود. این شرکت خود را به عنوان یک شریک مطرح می کرد نه استحصال کننده نفت خام. طی جنگ سرد این شرکت نفت خام ارزان قیمت را از اتحاد جماهیر شوروی می خرید و می فروخت و ثابت کرد هیچ ائتلافی میان این شرکت و آمریکا یا اروپا وجود ندارد. این شرکتهای بزرگ نفتی تصور می کردند شرکت انی نقش یک شرکت مظلوم را در صنعت جهانی نفت بازی می کند. شرکت انی در همکاری و مشارکت با شرکتهای بزرگ نفتی در استحصال نفت خام از ایتالیا و کشورهای بی ثبات و مستعمره در آفریقا خودداری می کرد. عده ای معتقدند این مسئله به این شرکت اجازه رشد و نمو داد.
توتال فینا الف
توتال فینا الف نیز محصول چندین دهه ادغام است همانطور که از نام آن برمی آید، از سه شرکت بزرگ ساخته شده که در سال 2000 به عنوان یک شرکت بزرگ فعالیت می کردند. بزرگترین بخش آن شرکت فرانسیس دوپتغول (CEP) است که در سال 1924 در فرانسه تأسیس شد. چهار سال پس از تشکیل آن، دولت فرانسه به عنوان بزرگتری مالک این شرکت 30 درصد سهام آن را به منظور حفظ منافع سیاسی و امنیت عرضه نفت خام به خود اختصاص داد. اولین فعالیت این شرکت در خاورمیانه به ویژه در عراق صورت گرفت. تا اواسط دهه 90 دولت فرانسه در این شرکت سهم داشت تا این که سهم دولت تا کمتر از 10 درصد کاهش یافت. پس از توتال شرکت بلژیکی پتروفینا را خرید. در سال 1999 به “توتال فینا” تبدیل شد. یک سال بعد، توتال فینا با شرکت فرانسوی الف اکوتینر اس ای ادغام شد. توتال فینا الف در بیش از 130 کشور جهان فعال است.
لوک اویل
“لوک اویل” بزرگ ترینشرکت نفتی روسیه و دوازدهمین شرکت بزرگ نفتی جهان است. لوک اویل خارج از سیستم خصوصی سازی روسیه تشکیل شده است. در سال 1995 بر اساس حکم ریاست جمهوری چند شرکت نفتی تأسیس شد که لوک اویل یکی از آنها بود. لوک اویل تقریباً 20 درصد نفت خام روسیه را تولید می کند. میدانهای نفتی لوک اویل در غرب سیبری در منطقه “تیمانوپکورا” و “یامال” قرار دارند که در مجموع 16 میلیارد بشکه ذخایر نفتی و بیش از 24 تریلیون فوت مکعب گاز طبیعی دارند.
مسئله مهم درباره “لوک اویل” این است که با اینکه فقط 10 سال از آغاز فعالیت آن می گذرد از بزرگترین شرکتهای نفتی جهان به شمار می آید. این شرکت همچنین نقش به سزایی در مورد بازار رقابت جهانی برای تولید نفت روسیه دارد.
فصل سوم: کشورهای تولید کننده نفت
کشورهای تولید کننده عموماً در سه مرحله کنترل صنعت نفت خود را به عهده گرفتند. اولین مرحله ورود شرکتهای بین المللی نفتی بود. در بیشتر موارد این کشورها از وجود نفت در قلمروی خود آگاهی داشتند ولی یا از مقدار نفت خام قابل دسترس مطلع نبودند یا نمی توانستند آن را از زمین استحصال کنند. این مرحله از دهه 80 قرن 19 تا دهه 50 قرن 20 به وقوع پیوست. مرحله دوم زمانی شروع شد که کشورهای غنی منابع نفتی فهمیدند که سود قابل توجهی از صنعت نفت خود بدست می آورند و خواستار در دست گرفتن کنترل صنعت نفت خود شدند. این شرایط در دهه های 60 و 70 قرن بیستم به وقوع پیوست. مرحله سوم مرحله تردید و دو دلی بود، مرحله ای که کشور دارای ذخایر نفتی به این نتیجه رسید که شاید در آینده ای نزدیک نتواند کنترل کامل صنعت نفت خود را در دست بگیرد. این همان شرایط کنونی است که تعدادی از کشورهای غنی از نفت در آن هستند.
توافقنامه های تولید
توافقنامه های تولید قراردادی است که بین کشورهای تولید کننده نفت خام و شرکت نفت خارجی منعقد می شود. این توافقنامه به شرکت نفتی خارجی مجوز بهره برداری از منطقه نفت خیز را در خشکی یا فلات قاره می دهد. مهم ترین جنبه توافقنامه های تولید برای کشور میزبان، حق دریافت مالیات و بهره مالکانه است. در اولین نوع این قراردادها که قرارداد امتیازی مدرن است، به شرکت های نفتی امتیازهای بهره برداری از همه ابعاد صنعت نفت برای دوره زمانی خاص (بیست تا چهل سال) ارائه می شود. بر اساس مفاد این قرارداد، مقامهای رسمی بر اجرای قوانینی که از محیط زیست و کارگران حمایت می کنند، نظارت دارند. در قرارداد امتیازی یک بند باز پس گرداندن زمین مورد بهره برداری قرار گرفته به دولت از سوی شرکت نفتی در نظر گرفته شده است. تا وقتی که شرکتهای نفتی بر اساس مفاد این قرارداد فعالیت می کنند، دولت میزبان اجازه مداخله ندارد. قراردادهای مشارکتی شامل سرمایه گذاری مشترک بین شرکت نفتی و کشور دارای ذخایر نفتی است که چند نوع مختلف دارد و در قرارداد تعریف می شود. آخرین نوع قرارداد قراردادهای خدماتی است که این نوع قراردادها به وسیله کشورهایی منعقد می شود که تمایل ندارند شرکتهای نفتی مشارکت قابل توجهی در صنعت نفت آنها داشته باشند. در قالب این قراردادها شرکتهای نفتی موافقت می کنند تا خدمات خاصی را با دستمزد معین برای شرکتهای نفتی به دولت ارائه دهند. اغلب شامل آن دسته از فعالیتهایی است که با مهارتهای کاری بالا و کمکهای فنی برای انجام مطالعات ژئو فیزیکی یا تولید در آنها سخت است، صورت می گیرد. در حالی که این قراردادها داوطلبانه بین شرکتهای نفتی و دولتهای میزبان صورت می گیرد، معمولا رضایت دو طرف در قالب این قراردادهاایجاد نمی شود. بیشتر اوقات، رنجش و نارضایتی از سوی کشور میزبان بود.
در دست گرفتن کنترل، اکتشاف و ملی شدن صنعت نفت
ملی شدن فعالیت شرکتهای نفت خارجی ابتدا در دهه 70 قرن بیستم رخ داد. روش های ملی سازی صنعت نفت در هر کشوری متفاوت است با در نظر گرفتن شرایط اقتصادی، سیاسی و اجتماعی هر کشوری، سعی می کرد بهترین رویکرد را مناسب با شرایطش در دستور کار خود قرار دهد. به عنوان مثال مکزیک از روش متعادل و قابل توجهی برای ملی سازی صنعت نفت خود استفاده کرد در حالی که عربستان سعودی از رویکرد تدریجی تر و مسالمت آمیزتری استفاده کرد. تمام این کشورها صنعت نفت خود را ملی و تمام یا بیشتر جنبه های صنعت نفت را که پیشتر از سوی شرکتهای بین المللی خارجی کنترل می شد، تحت کنترل خود درآوردند. اغلب در مورد ملی سازی تجهیزات، کارکنان و فعالیتهای شرکتهای خارجی توسط معادل ملی آن جایگزین شد و عوامل وجنبه هایی که در داخل توانمندی لازم برای جایگزینی آنها وجود نداشت، خریداری شد. ملی سازی تشکیل شرکتهای ملی نفت را هم دربرداشت و این شرکتها به طور فعال بر منابع نفتی خود کار می کردند. ملی سازی صنعت نفت مکزیک از این نظر قابل توجه است که درست زمانی اتفاق افتاد که توسعه قابل توجهی در صنعت نفت این کشور در حال وقوع بوده است. مکزیک ثابت کرد ملی سازی صنعت نفت ممکن است و همین امر سبب شد که دیگر کشورهای تولید کننده نیز از دهه 50 تا 70 صنعت نفت خود را ملی کنند.
مزیت های شرکت ملی
تأسیس یک شرکت نفت دولتی، کنترل کامل یا نسبی دولت به صنعت نفت را در پی دارد. در تئوری شرکت نفت دولتی باری رقابت با شرکتهای نفتی خارجی مستقل عمل می کند و روابط نزدیک آن با دولت به حفظ منافع ملی کمک می کند. کشورهای نفت خیز سعی می کنند شرکت های ملی تأسیس کنند؛ زیرا این شرکت ها منافع قابل توجهی را می تواند به دولت و مردم آن کشور ارائه دهند. از نظر احساسی وقتی کشوری صنعت نفت خود را ملی می کند، سبب غرور و اتحاد ملی می شود، به ویژه کشورهایی که سالها برای بیرون راندن استعمارگر و کسب استقلال جنگیده اند.
از نظر اقتصادی، تأمین تقاضای داخلی بر تقاضای بین المللی اولویت دارد و درآمدهای نفتی معمولا برای پروژه های توسعه متمرکز می شود. شرکتهای نفتی باید این اطمینان را ایجاد کنند که سوخت مورد نیاز مردم به قیمت مناسب به تمام نقاط کشور عرضه می شود. اغلب شرکتهای نفتی دولتی تقاضا و نیاز داخلی را به بهترین وجه شناخته و تأمین می کنند؛ زیرا برای آنها همانند شرکتهای نفتی صادرات در اولویت قرار ندارد.
موانع فرآروی شرکت های ملی
هرچند از توسعه شرکتهای نفتی منابع قابل توجهی به دست می آید، موانع اساسی نیز فراروی موفقیت آنها وجود دارد. پس از ملی سازی، شرکت های ملی نفت اغلب با سه مشکل اساسی روبه رو شدند، نبود سرمایه، نبود تخصص های مدیریتی و فن آوری و رابطه محدود با دولت. موانع بزرگتر فرآوری موفقیت شرکت های ملی در روابط اساسی آن ها با دولت وجود دارد. از آنجا که شرکتهای ملی نفتی ارزشمندترین بخش ثروت یک کشور را به عهده دارند، کنترل دولت بر صنعت نفت نمادی از کنترل دولت بر اقتصاد است. به همین دلیل با دقت زیادی فعالیتهای شرکت ملی نفت را کنترل می کند و اغلب از رقابتی عمل کردن و در واقع خصوصی شدن آنها جلوگیری می کند. شرکتهای نفتی اغلب مجبور هستند از قیمتهای مصوب دولت حمایت کرده، نفت خام را از عرضه کنندگان داخلی خریداری کنند و فعالیتهایی را ترغیب کنند که به ایجاد فرصتهای شغلی منجر شود. شرکتهای نفتی در بیشتر موارد از پرهزینه ترین ساختارهای دولتی هستند.
از زمان آغاز بکار صنعت نفت در یک کشور تولید کننده؛ یعنی از همان زمانی که شرکت های خارجی برای فعالیت وارد کشور شدند، کشورهای مهمان با فعالیت های استثماری نیروهای کاری کشور میزبان در تضاد بودند، به همین دلیل تلاش کردند شرکت های نفتی دولتی را تأسیس و از نیروهای کاری و کارگران داخلی استفاده کنند. شرکتهای نفتی معمولا از نیروهای کاری کشور میزبان استفاده نمی کردند و به جای آن از متخصصان و مهندسان خود استفاده می کردند. وقتی شرکتهای خارجی از نیروهای داخلی استفاده می کردند، اغلب با انتقاد شدید داخلی روبه رو می شدند. آنها از نیروهای داخلی به طور معمول برای فرصتهای شغلی غیر حرفه ای؛ مثل نگهبان و غیره استفاده می کردند.
فصل چهارم: اوپک و سازمان های بین المللی نفت خام
درست همان زمان که چند کشور غنی نفتی صنعت نفت خام خود را ملی می کردند و تسلط شرکت های نفتی خارجی بر صنعت نفت خود را به طور گسترده ای حذف می کردند، چند حادثه دیگر به ظهور قدرت جدیدی در تجارت نفت خام منجر شد. مهم ترین حادثه، تشکیل اوپک در سال 1960 بود. در حالی که اوپک در دهه 60 و 70 قدرت می گرفت، تنش های سیاسی در خاورمیانه بالا گرفت و عرضه نفت خام در جهان بی ثبات و کمبود مازاد تولید نفت خام سبب افزایش نوسان قیمت های فرآورده های نفت خام شد.
سازمان کشورهای صادر کننده ی نفت ( اوپک )
زمانی که پنج کشور تولید کننده ایران،عراق، کویت، عربستان سعودی و ونزوئلا در سال 1960 در بغداد جمع شدند و سازمان کشورهای صادر کننده نفت ( اوپک ) را تأسیس کردند، اعضای مؤسس این سازمان در پی اجرای راهبرد جامعی برای افزایش کنترل بر صنعت نفت خود بودند و در نظر داشتند سود حاصل از فروش نفت خام را که بیشتر به جیب شرکت های نفتی می رفت، نصیب کشور خود کنند. دفتر مرکزی اوپک در وین، پایتخت اتریش قرار دارد. اتریش از نظر جغرافیایی نقطه میانی اعضای اوپک است. این سازمان معمولا سالانه 2 جلسه برگزار می کند. هر عضو اوپک معمولا یک نماینده در این سازمان دارد که اغلب وزیر نفت آن کشور است. معروف ترین عضو اوپک از نظر عموم، دبیر کل اوپک است که دفتر مرکزی این سازمان در وین را هدایت می کند. اهداف اصلی اوپک شامل کنترل قیمت های نفت خام و کنترل مقدار تولید اعضای این سازمان است.
اعضا مؤسس اوپک: عربستان سعودی- ایران- ونزوئلا- عراق- کویت
دیگر اعضا: لیبی (1962)- الجزایر (1969)- نیجریه (1971)- اکوادور (1972-1992)- قطر (1961)- گابن (1975-1994)- امارات متحده عربی (1967)- اندونزی (1962)
یکی از جنبه های بی همتایی اوپک اینست که این سازمان بر اساس تعهد های خوش بینانه میان اعضا عمل نمی کند. به سخن دیگر، هیچ قانون مدونی در این سازمان وجود ندارد و در صورتی که اعضا از تعهد های خود تخطی کنند، هیچ پیگرد قانونی برای آن ها وجود ندارد.
سازمان کشورهای صادر کننده نفت عرب ( اپک )
تعدادی از تولید کنندگان عرب عضو اوپک در سال 1968، سازمان جداگانه ای با عنوان سازمان کشورهای صادر کننده نفت عرب (اپک) تأسیس کردند و مقر آن را در کویت قرار دادند. اپک برای اولین بار در تاریخ 9 ژانویه 1968 در بیروت تشکیل جلسه داد و تنها دارای سه عضو: عربستان سعودی، کویت و لیبی بود. تصمیم گیری در مورد تشکیل اپک پس از جنگ اول اعراب و اسرائیل در سال 1967 گرفته شد. هدف اعضای مؤسس از تشکیل این سازمان این بود که ائتلافی از مجموعه کشورهای تولید کننده عرب تشکیل دهند تا بتوانند در شرایط لازم از نفت به عنوان اسلحه ای سیاسی برای پیشبرد اهداف سیاسی خود در جهان استفاده کنند.
اعضا مؤسس اپک: عربستان سعودی- کویت- لیبی
دیگر اعضا: قطر (1970)- الجزایر (1970)- بحرین (1970)- مصر (1973)- تونس (1982-1986)- عراق (1972)- امارات متحده عربی (1970)
اولین شوک نفتی
در دهه های 70 و 80 سه فاجعه مرتبط با نفت در جهان اتفاق افتاد. به این سه فاجعه شوک نفتی گفته می شود، زیرا بسیار پیش بینی نشده و سریع به وجود آمد و به طور قابل توجهی قیمت های نفت خام را تغییر داد. اولین شوک نفتی در سال 1973 به وقوع پیوست که سه عامل در ایجاد آن اثر داشت: 1- تولید کنندگان خواستار مشارکت بیشتر در صنعت نفت بودند. 2- هر روزه نشانه های بیشتری در مورد کمبود نفت به چشم می خورد. 3- شرایط سیاسی اعراب و اسرائیل رو به وخامت گذاشته بود. عوامل مؤثر در اولین شوک نفتی را می توان به خوبی درک کرد، زیرا دو اتفاق همزمان صورت گرفت: اول اینکه قیمت های نفت افزایش یافت که در اوایل دهه 70 و قبل از 1973 بود. این افزایش قیمت ها در اثر تنش میان کشورهای تولید کننده و شرکت های خارجی فعال در این کشورها رخ داد. این تنش در نهایت به انقلاب قیمتی منجر شد، زیرا اوپک برای اولین بار کنترل قیمت های نفت در بازارهای بین المللی را به عهده گرفته بود و دومین دلیل این بود که تعدادی از کشورهای عربی از نفت به عنوان اسلحه سیاسی به شکل تحریم نفتی استفاده کرده، در سال 1973 به علت حمایت آمریکا از اسرائیل در فروش و صادرات نفت به آمریکا خودداری کردند این تحریم را فقط کشورهای عربی اپک صورت دادند و اکوادور، گابن، ایران، نیجریه و ونزوئلا در این تحریم مشارکت نداشتند. اما تمام این کشورها به عنوان اعضای اوپک در انقلاب قیمت های نفت دخالت داشتند.
سازمانی برای همکاری ها و توسعه اقتصادی (OECD)
“OECD” در سال 1961 به منظور ایجاد همکاری، رشد اقتصادی و تجارت تأسیس شد. این سازمان از 30 کشور تشکیل شده است. آنها متعهد به دفاع و حمایت از حقوق بشر شدند. تشکیل OECD به عنوان واکنش غرب نسبت به اوپک در نظر گرفته شد. از طرفی تشکیل این سازمان سبب بهبود روابط آمریکا و اروپای غربی شد و روابطی که از جنگ جهانی دوم به تیرگی گراییده بود، بهبود یافت. مهم ترین ضعف این سازمان این است که تنها چند تعهد ایجاد کرده که کشورهای عضو متعهد به اجرای آن هستند. مهم ترین عامل تشکیل این سازمان، تحریم نفتی 1973 است.
کره (1996)- استرالیا (1971)- لوگزامبورگ (1961)- اتریش (1961)- مکزیک (1994)- بلژیک (1961)- هلند (1961)- جمهوری چک (1995)- نیوزلند (1973)- دانمارک (1961)- نروژ (1961)- فنلاند (1969)- مجارستان (1996)- فرانسه (1961)- پرتغال (1961)- آلمان (1961)- جمهوری اسلواکی (2000)- یونان (1961)- اسپانیا (1961)- سوئیس (1961)- ایسلند (1961)- ترکیه (1961)- ایرلند (1961)- انگلیس (1961)- ایتالیا (1962)- آمریکا (1961)- ژاپن (1964)
نفت منشأ تقسیم جهان
تشکیل سه سازمان اوپک، اپک و OECD سبب ایجاد شکاف در دنیا شده است و نفت در این میان نقش اساسی و برجسته ای ایفا می کند. اوپک تشکیل شد، زیرا اعضای آن در پی راهبرد جامعی برای افزایش کنترل صنعت نفت بودند و سود بیشتری از درآمدهای نفتی شرکت های نفتی می خواستند. سپس تعدادی از کشورهای عرب خاورمیانه اپک را تشکیل دادند و ایده سیاسی کردن نفت و اتحاد کشورهای تولید کننده نفت را دنبال کردند و در واکنش به تشکیل این 2 سازمان کشورهای وارد کننده نفت خام در غرب سازمان OECD را تشکیل دادند و تلاش کردند میان خود اتحاد ایجاد و اعضای خود را از بحران های بالقوه سوختی حفظ کنند. در دهه 70 ، دو اتفاق نقطه عطف نفت و سیاست و در نتیجه سیاست های نفتی به طور همزمان بود. نوسان قیمت های نفت و تحریم های نفتی در بازارهای جهانی ارزش نفت را بیش از یک کالای ارزشمند کرده بود.
فصل پنجم: سیاست های بین المللی
تأسیس جامعه بین الملل
دهه 60 ، زمان اصلی تشکیل سازمان های بین المللی نفت بود. زمانی که قیمت های نفت در بازارهای بین المللی سر به فلک کشید و تمام کشورهای تولید کننده نفت خام در نقاط دور افتاده جهان از ثروت بی پایان حاصل از درآمد های نفتی سود می بردند، کشورهای در حال توسعه، سیاست خارجی جدیدی را برای کمک به دیگر کشورهای در حال توسعه در پیش گرفتند. کشورهای غنی از نفت خام به کشورهای فاقد این ثروت کمک کردند. کشورهای غنی از نفت برای این منظور دو روش برگزیده بودند: ارائه کمک های مستقیم و فروش نفت با تخفیف.
کنسرسیوم خط لوله دریای خزر در سال 2001 به بهره برداری رسید و میدان های نفت خام دریای خزر در قزاقستان را به بندر نوورسیسک در دریای سیاه روسیه متصل کرد. کنسرسیوم دریای خزر از یک دیدگاه بی نظیر است. زیرا شش کشور آذربایجان، ایران، قزاقستان، روسیه، ترکمنستان و ازبکستان در آن ادعا دارند. در حالی که دعاوی مرزی در مورد منطقه خزر همچنان نامعلوم است، روسیه قصد دارد امنیت منافع نفتی خود را از طریق این خط لوله تأمین کند. ذخایر نفتی منطقه دریای خزر حدود 4 درصد مجموع ذخایر نفتی و گازی جهان است.
شروع تنش های نفتی
ضرورت دستیابی به نفت خام سبب شد میان کشورها تنش هایی در قالب جنگ یا کشمکش مرزی ایجاد شود. در جنگ جهانی اول و دوم، نفت عامل تعیین کننده پیروز جنگ بود. امروزه قدرت سیاسی با معیار دسترسی کشورها به نفت خام در روشهای مشابه و جدید مشخص می شود. تنش های نفتی به صورت داخلی یا بین المللی بروز می کند و نتایج آن می تواند با خشونت یا صلح همراه باشد. در بیشتر موارد، تنش ها از طریق مذاکره و بدون خشونت حل می شود، اما گاهی به خشونت می انجامد و خسارت های جبران نا پذیری به دنبال دارد. این که تنش نفتی به خشونت بیانجامد یا خیر، در واقع به شرایط اقتصادی یا سیاسی گروه های درگیر بستگی دارد.
تنش های داخلی
در بیشتر کشور های غنی از نفت از نظر جغرافیایی نفت خام و گاز طبیعی در تمام مناطق کشور توزیع نشده، طوری که تمام مناطق بتوانند ازآن سود ببرند یا این که تمام مناطق کشور از آثار سوء  زیست محیطی صنعت نفت به یک اندازه آسیب نمی بینند. در بعضی موارد، در کشورهای نفت خیز، مردم منطقه غنی از نفت ، خواستار استقلال شدند و دیگر نمی خواستند بخشی از آن کشور باشند، در بیشتر موارد بدون بروز یک جنگ جدی مردم آن منطقه به هدف خود نرسیدند؛ زیرا هم دولت مرکزی هم اقتصاد ملی به شدت به صنعت نفت وابسته بود.
تنش های بین المللی
ازآن جا که منابع طبیعی به ویژه نفت خام نقش مهمی در اقتصاد کشورها دارد، مرز های همه کشور ها از اهمیت خاصی برخوردار است. بسیاری از مناطق نفتی در جهان اکنون در مناطقی واقع شده اند که مرز های ملی در آن جا هنوز مشخص نیست. این مسئله به ویژه زمانی که مرز های جغرافیایی به وسیله کوه ها و رودخانه ها مشخص می شود، نمود بیشتری پیدا می کند. در بعضی موارد، کشور های تشنه نفت خام مرز های خود را عملاً تغییر می دادند.
دسترسی به آب های آزاد برای کشور های تولید کننده نفت خام بسیار زیاد است. زیرا نه تنها به منابع نفتی دسترسی دارند بلکه می توانند به آسانی نفت و فرآورده های آن را صادر کنند. در 20 سال گذشته دسترسی به منابع نفت و گاز در بخش فلات قاره از اهمیت خاصی برخوردار بوده است. در چند دهه شرکت های نفتی اکتشاف های نفتی را صرفاً در مناطق خشکی انجام می دادند. برای سالها تولید نفت خام در منطقه فلات قاره از نظر اقتصادی و فنی مقرون به صرفه نبود. تولید نفت خام و گاز طبیعی در منطقه فلات قاره درآمد های جدیدی را برای تولید کنندگانی که صرفاً در مناطق خشکی تولید داشتند، به وجود آورد، بنابراین دستیابی به مناطق فلات قاره و مرزهای آبی نیز سبب بروز اختلاف های بین المللی شد. با پیگیری های سازمان ملل، در سال 1985 کنفرانس بین المللی در مورد حقوق ملی دریاها تشکیل شد. پس از برگزاری سه کنفرانس در سال 1973 معاهده ای امضا و ادعا های مرزی بررسی شد. و در سال 1994 به اجرا درآمد. در این معاهده، محدوده دریایی مشخص شد و 12 مایل دریایی از خط ساحل ( 13.75 مایل ) در نظر گرفته شد. برای 12 مایل دریایی محدوده ای نیز در نظر گرفته شد که کشور ها باید از فعالیت های غیر قانونی مثل قاچاق جلوگیری کنند.
تحریم های اقتصادی
تحریم معمولاً به عنوان ابزاری برای تحت فشار قرار دادن رژیم هایی سیاسی استفاده می شود، رژیمهایی که از نظر منطقه ای یا جهانی خطرناک هستند و توجه بین المللی را به نقض حقوق بشر در یک کشور جلب می کنند. استفاده از تحریم های اقتصادی علیه کشورها، مهم ترین نمونه ترکیب نفت وسیاست با یکدیگر است. هدف نهایی تحریم ها این است که بدون استفاده مستقیم از نیروی نظامی کشوری را تحت فشار قرار دهند. این تحریم ها معمولا شامل محدودیت های تجاری و مالی می شود همچنین تحریم های نظامی و محدودیت های حمل و نقل و دیپلماتیک را هم شامل می شود. کارشناسان نفتی بر این باورند که تحریم های نفتی مؤثر نیست، زیرا اساساً مشکل آفرین است و به سختی می توان آن را ابقا کرد. تأثیر تحریم های نفتی با مشارکت جامعه جهانی در مسائل سیاسی بیشتر می شود. به همین دلیل سازمان ملل نمی تواند برای هر رژیم ظالمی که در جهان قدرت را به دست می گیرد، وارد عمل شود. کشورهایی که در تحریم کشور خاصی مشارکت می کنند، منافع اقتصادی و سیاسی خاصی را بدست می آورند. تحریم های اقتصادی نیز تأثیر چندانی ندارد، زیرا تقریباً غیر ممکن است کشوری را تحت تحریم نفتی قرار داد چون نفت در واقع یک صنعت جهانی است. مثلاً نفت خام ممکن است در نیجریه تولید، اما در اروپا پالایش شود و در بازار نایمکس به فروش برسد و در کالیفرنیا مصرف شود.
فصل ششم: نگرانیهای زیست محیطی
به همان میزان که کشورهای تولید کننده نفت به موقعیت و درآمد های حاصل از صنعت نفت بها می دهند، به همان میزان نیز متوجه می شدند که صنعت نفت تأثیر منفی قابل توجهی بر محیط زیست ملی آن ها دارد. آب، هوا و زمین در جهان قربانیان آلودگیها و تخریب هستند. هر ساله دولت ها و جامعه بین الملل، هوشیاری کمتری نسبت به نشت نفت، بهبود شرایط جنگلهای ارزشمند استوایی و جا به جایی اقوام به دلیل آلودگی آب، هوا و خاک از خود بروز می دهند. بسیاری از پالایشگاه ها و چاه های تولید نفت برای مدت زمانی بیش از 50 سال مشغول به فعالیت هستند و هر روزه سبب آسیب های زیست محیطی بیشتری می شوند. هر چند بعضی از آسیب های صنعت بین المللی نفت عمومیت دارد تأثیر فعالیت های نفتی به موقعیت منطقه ای و شرایط اجرایی فعالیت های نفتی بستگی دارد.
تأثیر صنعت جهانی نفت بر محیط زیست را می توان به دو بخش تقسیم کرد: اثرات فوری و بلند مدت. نتایج زیست محیطی فوری صنعت نفت شامل اثرات روزانه مثل آلودگی آب و خاک، فرسایش محسوس زمین، زباله های صنعتی و آلودگی هواست. این اثرات شامل اثراتی است که هر روزه مردم بومی شاهد آن هستند یا اثراتی که در مجموع مردم آن کشور را مورد تأثیر قرار می دهد.
بعد از این که تأسیسات ساخته شد و مورد بهره برداری قرار گرفت، خطر تصادف، نشتی و ورود نفت به دریا یا آب های پیرامون وجود دارد که تقریباً هر روز شاهد آن هستیم. اثرات حوادث فاجعه بار بسیار برجسته است و معمولا به از میان رفتن زندگی گیاهان و جانوران منجر خواهد شد، که می تواند پلایشگاه ها، دکلهای نفتی، تانکرهای ذخیره سازی و خطوط لوله را تحت تأثیر قرار دهد.
آلودگی خاک
آلودگی خاک برای جوامع بومی که زندگی آن ها به کشاورزی و دامداری وابسته است، مشکلات فراوانی ایجاد می کند. این آلودگیها به حیات گیاهان و جانورانی که در اکو سیستم زندگی می کنند آسیب می رساند. نفت خام پسمانده چسبناکی ایجاد می کند که می تواند به حیوانات آسیب برساند. نفت چسبناک به پر یا پوست حیوانات می چسبد و سبب افزایش درجه حرارت بدن آن ها می شود و در نتیجه حیوانات از گرمای زیاد آسیب می بینند.
آلودگی هوا
آلودگی هوا به علت انتشار آلاینده هایی به شکل گاز دوده از پالایشگاه و سوزاندن گاز در پی فعالیت چاه ها و پالایشگاه ها و استفاده از نفت به عنوان درخت ایجاد می شود. در میان تمام آلاینده هایی که در فضا پخش می شود، نگرانی زیادی در مورد انتشار گازهای گلخانه ای وجود دارد (که شامل منو اکسید کربن، دی اکسید کربن، متان، اکسید نیتروس و چندین گاز دیگر است) کارشناسان بر این باورند که انتشار این گازها در فضا سبب تغییر درجه حرارت دمای جو شده و هوای زمین را گرم تر می کند. دی اکسید کربنی که هر روز بر اثر فعالیت های آمد و شد (حمل و نقل، کارخانه ها و کشاورزی) وارد جو می شود، ایجاد گرما کرده، اثرات گلخانه ای بر جای می گذارد. میزان گرم شدن هوای زمین به طور مستقیم به میزان دی اکسید کربن منتشر شده در جو بستگی دارد.
آلودگی آب
طی سه مرحله فرآیند تولید نفت خام به منابع آب در سطح جهان آسیب می رسد. در مجموع هر سال 95 هزار بشکه نفت خام وارد رودخانه ها، دریاچه ها، دریاها و اقیانوسها می شود. نیمی از آلودگی آب ها در اثر عملیات پاکسازی یا تخلیه تانکرهای نفتی صورت می گیرد. وقتی میادین نفتی قدیمی می شوند و میزان تولید آن کاهش می یابد، شرکت های نفتی به منظور افزایش تولید نفت خام به چاه ها آب تزریق می کنند. در این فعالیت ها ممکن است از منابع آب بیش از حد نیاز استفاده شود. بیشتر این آسیب ها در فرآیند پالایشی زمانی که زباله ها و پسماندهای نفتی روی زمین می ریزند و داخل زمین نفوذ کرده وارد چاه های آب شرب می شود اتفاق می افتد. همینطور نشتی از خطوط لوله نفت خام نیز سبب آلودگی در آب می شود. اگر نفت خام روی زمین ریخته شود یا تبخیر می شود یا در زمین پراکنده می شود. اما دیدگاه کلی این است که نفت خامی که روی زمین ریخته می شود به همان سنگ بستری باز می گردد که نفت خام از آن استحصال شده است. ولی در واقع هیچ کس نمی داند این فرآیند طی چه زمانی اتفاق خواهد افتاد یا نتایج آن در چه مدت زمانی مشخص خواهد شد؟
بی اعتنایی به محیط زیست
مردم متوجه شدند هوایی که تنفس می کنند توسط آلاینده های صنعتی آلوده شده است و حتی آبی را که می آشامند نیز آلوده کرده است. رهبران کشورهای تولید کننده اغلب هشدارهای سازمان های بین المللی را در مورد آسیب های زیست محیطی ناشی از فعالیت صنعتی نادیده می گیرند. ( هم گروه های دولتی مدافع محیط زیست و هم گروه های غیر دولتی ) بی اعتنایی به محیط زیست در این کشورها به دو دلیل صورت می گیرد. اولاً، بیشتر این انتقاد ها از سوی کشورهای غربی قدرتمندی صورت می گیرد که در بسیاری از موارد به عنوان قدرت استعمارگر بسیاری از کشورهای در حال توسعه غنی از نفت را تحت کنترل خود داشتند. دوم این که، بسیاری از کشورهای تولید کننده به ملاحظات و نگرانی های زیست محیطی به عنوان توصیه های تجملاتی یا اضافی نگاه می کنند. کشورهایی که برای توسعه خود تلاش می کنند اغلب از نگرانی بیش از اندازه غرب در مورد چگونگی استفاده آن ها از منابع طبیعی و محیط زیست خود، می رنجند. نکته سومی که اینجا مطرح می شود این است که کشورهای در حال توسعه در مورد عرضه غذا و تأمین فرصت های شغلی بیش از اثرات زیان بار صنعت نفت بر محیط زیست نگرانند. جدای از اهمیت درآمدهای بالای نفتی، هزینه های بالای زیست محیطی نیز در این بی اعتنایی آن ها نقش مهمی ایفا می کند.
گروه های فشار بین المللی
در حالی که سازمان ملل تنها بدنه قانون گذاری بین المللی است، گروه های فشار نیز نقش قابل توجهی از طریق تحقیقات و اعتراضهای خود در اطلاع رسانی و آگاهی مردم داشته اند. نقش گروههای فشار در سازمان ملل را نمی توان نادیده گرفت. به علت فعالیت این گروهها، آسیب های سخت زیست محیطی که اغلب در نقاط دور افتاده جهان اتفاق افتاده سبب جلب توجه بین المللی شده است. به علت آشنایی این گروهها از ریشه آسیب های زیست محیطی و نقش هر کدام از عوامل در ایجاد این مشکلات، رویکرد آنها در مورد فرسایش هر روزه محیط زیست بیشتر از دولتها و سازمان ملل است.
دیدبان نفت بین الملل
دیدبان بین الملل سازمانی است که تلاش های خود را روی پایان فعالیت های مخرب شرکت های نفتی در کشورهای گرم سیر معطوف کرده است. این سازمان در سال 1996 تأسیس شد و مقر آن در اکوادور قرار دارد. اهداف این گروه شامل ایجاد طرح هایی برای اقدام علیه شرکت های نفتی است که یا در حال تخریب محیط زیست اقوام محلی است که در این مناطق زندگی می کنند یا این که دارای خطر بالقوه ای برای محیط زیست آن ها هستند.
صلح سبز بین المللی
صلح سبز بین المللی یکی از مشهورترین سازمان های بین المللی برای حمایت از محیط زیست است چرا که این سازمان بر علیه تمام آسیب ها و زیان های وارده به محیط زیست اقدام می کند نه صرفاً آسیب هایی که در اثر توسعه صنعت نفت ایجاد می شود. این سازمان در سال 1971 کار خود را شروع کرده و فعالیتش جهانی است.
پروژه زیر زمینی
این سازمان کار خود را در سال 1966 شروع کرد و به مسائل مربوط به آسیب رساندن به محیط زیست و نقض حقوق بشر در صنعت جهانی نفت می پردازد. هدف اصلی این سازمان دستیابی به اطلاعات قانونی در مورد جوامعی است که توسط صنایع مخرب تهدید می شود. یکی از نگرانی های اولیه آن ها آگاهی دادن به جوامع و گروه های اقلیت از حقوق قانونی شان در مورد قوانین بین المللی است.
دوستان بین المللی زمین
دوستان بین المللی زمین ( FOEI ) فدراسیون جهان سازمان های ملی محیط زیست است. این سازمان در سال 1971 از چهار سازمانی که در فرانسه، سوئد، انگلیس و آمریکا بودند، تشکیل شد. امروزه این سازمان از 68 گروه تشکیل شده که مقر آن در آمستردام است تأکید این سازمان حمایت از زمین، بازسازی آسیب های وارد شده بر محیط زیست و ترغیب توسعه سازگار با محیط زیست است.
فصل هفتم: حقوق بشر
کوچ دادن جوامع
یکی از عمومی ترین موارد نقض حقوق بشر عدم حمایت دولت از گروه های اقلیت بومی در زمان حضور شرکت های نفتی در مناطق زندگی آن ها و نقض آشکار حقوق بشر توسط عوامل شرکت های نفتی علیه مردم بی دفاع بومی است. تأکید جامعه بین الملل در مورد نقض حقوق بشر بیشتر در رابطه با مردم قبیله اُگنی در دلتای نیجریه است. هرچند گروه ها و قبایل دیگری هم در این منطقه نسبت به آثار سوء فعالیت شرکت های نفتی اعتراض های گسترده ای داشته اند. مردم نیجریه علت پایین بودن استاندارد های زندگی را به دولت مرکزی نسبت می دهند، زیرا در واقع ثروت نفتی که از این منطقه بدست می آمد، اصلاً به مردم دلتای نیجریه اختصاص نمی یابد.
حقوق کارگران
عدم رعایت استاندارد های ایمنی در محیط کاری همچنین شرایط کاری نا مناسب یکی از واضح ترین موارد نقض حقوق بشر است. در کشورهای تولید کننده، نفت خام فرصت های شغلی را چه در بخش بالا دستی ( اکتشاف و تولید ) و چه در بخش پایین دستی (پالایش و پخش ) ایجاد می کند. بیشتر نقض حقوق بشر که سبب جلب توجه جهانیان شد در بخش تولید و پالایش است. زیرا خطرات فراوانی در محیط کاری دارد. به علت آن که کشورهای نفت خیز به شدت به صنعت نفت خود وابسته هستند، کارگران صنعت نفت قدرت زیادی دارند. بسته به اهمیت فعالیت کارگران صنعت نفت، جای تعجب دارد که چرا اغلب حقوق بشر نادیده گرفته می شود، حقوق کارگران را کامل پرداخت نمی کنند، شرایط ایمنی در محیط کار را تأمین نمی کنند. وقتی شرکت های نفتی خارجی بر بخش بالا دستی صنعت نفت کشور های تولید کننده کنترل مطلق داشته باشند، به ندرت افراد محلی را استخدام می کردند. این شرکت های نفتی از کارگران خارجی استفاده می کردند و آن ها در کمپهای مستقلی در کشورهای میزبان زندگی می کردند. بی ثباتی سیاسی و جنگ های نظامی امنیت کارگران نفتی را به خطر می اندازد. در جنگ، کشوری که به شدت به صنعت نفت خود وابسته است، درآمدهای حاصل از فروش نفت خام را صرف هزینه های نظامی می کنند. بیشتر اوقات کارگران بی گناه صنعت نفت آسیب می بینند. کارگران در مجموع خواستار مزایای خاصی هستند که شامل غرامت هنگام وقوع حوادث، طرح های بازنشستگی قابل قبول و پوشش بیمه در کشور های فاقد طرح بیمه تأمین اجتماعی فراگیر، تجهیزات بهداشتی کامل و ایجاد امنیت کامل در محیط کار است.
یکی از مسائلی که صرفاً در مورد صنعت نفت صدق می کند این است که کارگران در نقاط  دور افتاده و جدا از خانواده خود زندگی می کنند. مثلاً کارگرانی که در مناطق نفتی فلات قاره کار میکند برای چندین هفته روی سکوهای نفتی وسط دریا کار می کنند. علاوه بر این به علت سختی کار این کارگران اغلب به علت بیماری زودتر از موعد مقرر باز نشسته می شوند. علاوه بر خطراتی که در محیط های کاری برای آن ها وجود دارد، کارگران صنعت نفت در مورد امنیت آینده شغلی خود نیز نگران هستند. طرح های خصوصی سازی در شرکت های ملی نفت سبب از بین رفتن فرصت های شغلی بسیاری شد. شرکت های ملی نفت برای ورود به رقابت بازارهای بین المللی تلاش فراوان کردند. آن ها سعی دارند این مهم را با دعوت از شرکت های مشاوره و سرمایه گذاران خارجی با طرح هایی برای مشارکت یا خصوصی سازی بخش های صنعت نفت انجام دهند.
سازمان های حمایت از حقوق بشر
بیشتر سازمان های حمایت از حقوق بشر حیطه گسترده ای از فعالیت ها دارند که شامل نقض حقوق زنان و کودکان و زندانی شدن فعالان در تمامی عرصه هاست. از آن جا که این سازمان ها وابسته به دولت ها نیستند، به خاطر سود یا مزایا و منافع خاصی کار نمی کنند و در پی پیوندهای سیاسی نیز تأسیس نشده اند. در سال 1948 ، سازمان ملل بیانیه جهانی در حمایت از حقوق بشر صادر کرد که طی آن به طور شفاف اعلام شده بود هر انسان دارای حق حیات، حق آزادی و حقوق فردی است.
عضو بین الملل
عضو بین الملل به علت موفقیت و تعهد خود در مورد حمایت از حقوق بشر بزرگ ترین و فعال ترین سازمان در این زمینه است. بیشتر فعالیت این سازمان در مورد نقض حقوق بشر در صنعت نفت به نقض حقوق کارگران بومی صنعت نفت توسط شرکت های بزرگ نفتی مرتبط است.
سازمان بین المللی حقوق زمین
سازمان بین المللی حقوق زمین (ERI) سازمانی است که بر ارتباط محیط زیست و حقوق بشر تأکید دارد. این سازمان با استفاده از حمایت بین المللی و حقوق قانونی سعی در کاهش آسیب های زیست محیطی و نقض حقوق بشر دارد. این سازمان دو مرکز ستادی دارد، یکی در آمریکا و دیگری در تایلند. بیشتر فعالیت آن ها روی نقض حقوق بشر و آسیب های زیست محیطی در اثر تولید نفت خام در نیجریه، برمه و اکوادور صورت گرفته است.
دیدبان حقوق بشر
مقر دیدبان حقوق بشر در آمریکاست و این سازمان از سال 1978 جهت دفاع از حقوق بشر در جهان تلاش می کند. این سازمان اساساً در هلسینکی تأسیس شد. مدت زمان کوتاهی پس از تأسیس، این سازمان فعالیت های خود را در آمریکا افریقا توسعه داد.
آینده حقوق بشر
در مقوله حقوق بشر دو روند ظاهراً متناقض وجود دارد. از یک طرف نگرانی در مورد حقوق بشر به شدت افزایش یافته است از طرف دیگر نقض حقوق بشر در زمینه توسعه صنعت نفت نیز افزایش یافته است.
طی چند سال گذشته، دولت های ملی بیشتری فعالانه جهت دفاع از حقوق بشر مشارکت می کنند، زیرا نمی خواهند حوادث قرن بیستم که در طی آن شرکت های نفتی بدون توجه به حقوق بشر فعالیت می کردند، تکرار شود. در حالی که کشور های دارای منابع نفتی به منظور ترغیب سرمایه گذاری در حال خصوصی سازی شرکت های ملی صنعت نفت خود هستند، با تنظیم و تدوین قوانین سعی می کنند این اطمینان ایجاد شود که از مردم و مالکیت مناطق نفتی خود حمایت و حفاظت می کنند. تمام سازمان های بشر دوستانه در جهان امیدوارند دهه 90 سرآغاز رابطه جدید میان منافع حاصل از استحصال منابع نفتی و حمایت از حقوق مردم باشد. اکنون شاید شرکت های نفتی و دولت ها به هزینه اقتصادی و سیاسی بلند مدت در اثر نقض حقوق بشر مردم بومی مناطق نفتی، کارگران و کارکنان صنعت نفت پی برده باشند. خطر زندگی نزدیک تأسیسات و میادین نفتی را نمی توان نادیده گرفت. به این ترتیب شرکت های نفتی و دولت ها باید کنار یکدیگر برای کاهش اثرات سوء صنعت نفت بر مردم یا سرزمین آن ها همکاری کنند.
فصل هشتم: نفت و توسعه اقتصادی
دومین و سومین شوک نفتی
دومین شوک نفتی همزمان با انقلاب ایران در سال 1979 اتفاق افتاد که حین آن نظام شاهنشاهی سرنگون شد و جمهوری اسلامی با رهبری آیت ا… خمینی کنترل کشور را در دست گرفت. در آن زمان ایران درصد بالایی از نفت خام جهان را تأمین می کرد. پس از پیروزی انقلاب در ایران در سال 1980 جنگ میان ایران و عراق شروع شد که 8 سال طول کشید. این جنگ اثرات سوء زیادی را بر صنعت نفت کشور گذاشت و میادین و تأسیسات نفتی طی آن ویران شدند. در دوران اولین شوک نفتی افزایش قیمت های نفت به مفهوم این بود که دیگر کشورهای تولید و صادر کننده نفت خام به درآمد های بیشتری دست یافتند. در آن زمان کشورهای عضو OECD برنامه فوق العاده ای را تدوین کردند که از کشورهای عضو این سازمان خواست تا نفت خام را برای تأمین تقاضای خود به مدت 90 روز ذخیره کنند. اعضای اوپک نفت خام خود را در میادین نفتی شان نگاه داشتند و میزان کمتری از آن را استحصال کردند. کاهش تقاضای نفت خام سبب کاهش تولید شده، کاهش قیمت های نفت و در پی آن شوک نفتی سوم را به همراه داشت. در شوک نفتی سوم، بر خلاف شوک نفتی اول و دوم قیمت های نفت خام کاهش چشمگیری پیدا کرد ومانند دو شوک نفتی اول، جهان به طور کامل آمادگی نداشت. در سال 1985 ، تولید کنندگان اصلی نفت خام تصمیم گرفتند بار دیگر کنترل نفت خام جهان را در دست بگیرند عربستان سعودی به عنوان تولید کننده متعادل کننده نقش کلیدی در این میان داشت. در سال 1990 ، هنگام وقوع جنگ خلیج فارس قیمت های نفت خام مجدداً کاهش یافت. قیمت های نفت خام دراین مدت به کمتر از یک سوم کاهش یافت، به همین دلیل اکتشاف میادین نفتی جدید چندان سود آور نبود و تقریباً ذخایر نفتی میادین موجود نفت خام از نظر ارزشی قابل توجه بود. شوک اول نفتی در زمان کوتاهی ثروت قابل توجهی را نصیب کشورهای تولید کننده کرد. درست در همان زمان مقدمات شروع رکود اقتصادی جهان شروع شد، ترکیب بی ثباتیهای اقتصادی و سیاسی مانع است که رهبران این کشورها از ثروت بدست آمده از دلارهای نفتی به طور خردمندانه ای استفاده کنند.
استفاده از دلارهای نفتی
استفاده از درآمدهای نفتی یا دلارهای نفتی در هر کشور تولید یا صادر کننده ای باید با دقت صورت بگیرد. دلارهای نفتی درآمد کاملاًمتفاوتی نسبت به درآمدهای دیگر است. مشکل اصلی این است که این افزایش آشکار درآمدهای نفتی تا زمانی ادامه دارد که قیمت های نفت بالاست و عرضه نفت به بازار ادامه دارد. در واقع کشورهای نفت خیز باید از دلارهای نفتی به عنوان مکملی برای درآمدهای منابع دیگر استفاده کنند. قبل از اکتشاف نفت خام، کشاورزی در بیشتر کشورها اولین صنعت محسوب می شد. با اکتشاف نفت خام این کشورها بودجه لازم برای توسعه کشاورزی را بدست آوردند اما نتایج آن موفقیت آمیز نبود، زیرا دولت ها حمایت کمی را از کشاورزانی که دارای ابزار وتجهیزات فرسوده بودند به عمل آوردند. تعداد زیادی از کشاورزان در جستجوی مشاغل صنعتی در شهرها، مزارع خود را ترک کردند و به تولیدات صنعتی روی آوردند. کشورهای نفت خیزی که توسعه کشاورزی در آن ها چندان رشدی نداشت و اقتصاد آن ها به شدت به نفت خام وابسته بود در زمان شوک نفتی سوم با مشکلات جدی روبه رو بودند. در زمان شوک های نفتی وابستگی شدید به دلارهای نفتی ونبود برنامه ریزیهای بلند مدت در کشورهای تولید کننده در بخش های بالا دستی و پایین دستی به شدت دردآور بود. استفاده نادرست از دلارهای نفتی نه تنها کشورهای تولید کننده را از شوک های نفتی دوم وسوم حفظ نکرد بلکه به توسعه اقتصادی نیز منجر نشد. آن چه سبب بدتر شدن شرایط شد این بود که شوک سوم هنگامی رخ داد که بسیاری از پروژه های توسعه اقتصادی که در زمان شوک اول و دوم شروع شده بود هنوز تکمیل نشده بود. در دهه 90 کشورهای تولید کننده نفت خام به دلیل آن که دلارهای نفتی خود را به درستی هزینه نکرده بودند مجبور شدند از مؤسسه های بین المللی کمک هایی به صورت وام دریافت کنند.
مؤسسات بین المللی وام دهنده
در حالی که مؤسسات مالی متعددی برای ارائه کمک های مالی وجود دارد. کشورهای تولید کننده نفت خام معمولا از سه مؤسسه کمک مالی بیشتری دریافت کرده اند: صندوق اوپک، بانک جهانی و صندوق بین المللی پول. کشورهای غنی از ذخایر نفت خام با هدف نیک فرجامی و امنیت اقتصادی به این نتیجه رسیدند که یکی از بهترین راه ها برای کمک به کشورهای همسایه تقسیم ثروت در زمان شوک های نفتی اول و دوم بود.
صندوق اوپک برای توسعه بین الملل
صندوق اوپک برای توسعه بین الملل یک مؤسسه مالی توسعه کوچک است. در سال 1976 این مؤسسه تأسیس شد . متعلق به 13 کشور در حال توسعه است که درآمدهای نفتی خود را به آن واریز می کنند. اوپک ثابت کرد کمک های مالی برای توسعه تنها برای کشورهای ثروتمند صنعتی نیست. وام گیرندگان اغلب در دریافت کمک مالی از صندوق اوپک آسودگی خاطر بیشتری نسبت به دریافت وام از بانک جهانی داشتند.
بانک جهانی و IMF
بانک جهانی نهادی تحت کنترل سازمان ملل است و کمک مالی، وام و مساعدت های تکنولوژیکی را به منظور کاهش فقر و ترویج رشد اقتصادی ارائه می دهد. این نهاد در سال 1944 تأسیس شد و 44 عضو در سراسر جهان دارد. هرچند نام این نهاد بانک است اما در واقع با توجه به معنای کلمه بانک نیست. بلکه مجموعه ای از 5 نهاد مالی مشترک است که وام هایی بلند مدت با بهره کوتاه مدت ارائه می دهد. بانک جهانی مانند یک تعاونی عمل می کند و کشورهای عضو آن سهامداران آن هستند. آمریکا بزرگ ترین سهامدار آن است.
” IMF ” در سال 1945 همزمان با پایان جنگ جهانی دوم کار خود را آغاز کرد. ” IMF ” شبیه دیگر مؤسسات خصوصی وام های کوتاه مدت ارائه می دهد و به کشورهای در حال توسعه مشاوره می دهد، و تلاش می کند از وقوع بحران در سیستم های بین المللی جلوگیری کند. ورود به بانک جهانی و IMF برای یک کشور در حال توسعه نفت خیز آسان نیست. یکی از دلایل اصلی این کشورها برای ملی سازی صنعت نفت شان از میان بردن نفوذ کشورهای ثروتمند غربی است. اساسی ترین الزامات مورد نظر IMF کاهش مشارکت دولت در دو حوزه است. کاهش یارانه ها بر فرآورده هایی مثل نفت کوره و سوخت وخصوصی سازی صنایع دولتی.
یارانه ها
استفاده از یارانه های نفتی به راحتی قابل دفاع است، به سختی ابقا می شود و حذف آن تقریباً غیر ممکن است. یارانه ها سبب کاهش قیمت فرآورده های نفتی و گازی برای مصرف کنندگان می شود و همین امر خرید آن ها را آسان تر کرده است. به زبان ساده تر ارائه یارانه ها به این مفهوم است که دولت اختلاف قیمت فروش یک فرآورده به خارج از کشور و بازار داخلی را به منظور حمایت از مصرف کنندگان داخلی می پردازد. کشورهایی که به یارانه روی می آورند امیدوارند توسعه اقتصادی را ترغیب کنند. یارانه های نفتی به راحتی قابل دفاع هستند؛ زیرا ساده ترین روش برای توسعه اقتصادی محسوب می شوند.کشورهای تولید کننده نفت خام امیدوارند با ارائه یارانه ها به فرآورده های نفتی سبب ترغیب سرمایه گذاری در بازارهای داخلی شوند. یکی از جدی ترین مباحثی که در مورد یارانه ها مطرح است این است که شهروندان کشورهای تولید کننده نفت خام باید از آن بهره مند شوند. اما متأسفانه ابقای این سیاست برای کشورهای در حال توسعه بسیار مشکل است چون از نظر متلی برای آنها مشکلات فراوانی ایجاد می کند.
زمانی که کشوری نفت و فرآورده های نفتی را ارزان تر از بازارهای بین المللی می فروشد، کشورهای همسایه از این وضعیت سود قابل توجهی به دست خواهند آورد. به چند دلیل یارانه های نفتی را به سختی می توان حذف کرد. اول این که مردم آن کشورها نمی توانند درک کنند این یارانه ها چقدر برای دولت هزینه دارد، نمی توانند هرگونه تصمیمی را دال بر حذف آسان این یارانه ها بپذیرند. مردم این کشورها هرکدام خود را در بهره برداری از منابع طبیعی دارای حق می دانند.
تصمیم برای حذف یارانه سوخت معمولا به همراه دو مشکل دیگر اتفاق می افتد: مشکلات اقتصادی حاد و تصمیم برای دریافت کمک های خارجی. همان زمان که شرایط اقتصادی سخت می شود، تعداد زیادی از مردم کار خود را از دست می دهند یا دستمزدهای بسیار کمی دارند. با حذف یارانه ها تعداد زیادی از مردم از دریافت سوخت محروم می شوند. مردمی که زندگی آن ها از طریق کار با خودروهایشان و حمل و نقل عمومی می گذرد، حذف یارانه های سوخت را به سختی تحمل می کنند. مهم ترین مشکلی که تعدیل قیمتهای سوخت دارد، این است که این موضوع نه تنها روی قیمت فرآورده های نفتی تأثیر می گذارد بلکه بر هزینه و قیمت تمام کالاها و خدمات در کشور تأثیر می گذارد. دومین مشکل درخواست کمکهای خارجی است که نمایانگر تکان دادن پرچم سفید از سوی بسیاری از کشورهای تولید کننده در حال توسعه است. می توان گفت این مسئله در ابعاد گوناگون مهر تأییدی بر شکست دولت است.
خصوصی سازی
شرکت های ملی برای کشورهای در حال توسعه منافع بی شماری دارند، اما موانع زیادی نیز سر راه موفقیت آن ها وجود دارد. خصوصی سازی زمانی اتفاق می افتد که به علت مدیریت دولت بر بیشتر کارهای خویش و هدایت آن ها حضور بنگاه های کوچک اقتصادی در کشور بسیار کمرنگ است. شرکت های ملی نفتی همچنان نمادی از غرور ملی هستند به ویژه در کشورهایی که سالها تحت سلطه و حکمرانی آن ها بودند و برای استقلال خود سال ها جنگیده اند. این کشورها احساس می کنند شرکت های دولتی با ارائه فرآورده های ارزان و قابل دسترس برای همه مردم درآمد قابل توجهی را که از فروش نفت و فرآورده های نفتی بدست می آید از دست می دهند. با خصوصی سازی رهبران ضد فساد ارتباط میان بزرگ ترین شرکت درآمد زای دولتی و دولت مرکزی را قطع می کنند. ولی در هر صورت خصوصی سازی نمی تواند حذف یا کاهش فساد را تضمین کند.
در شرایط فعلی، به نظر می رسد کشورهای در حال توسعه خود با وضع قوانین محدود کننده و غیر مصالحه آمیز تحت عنوان اقدامات احتیاط آمیز موانع زیادی سر راه فرآیند توسعه خود ایجاد می کنند. مؤسسان شرکت های ملی نفت خواستار ایجاد اطمینان هستند که روابط آن ها با شرکت های نفتی خارجی در زمینه اکتشاف هرگز به شرایط قبل از ملی سازی صنعت نفت باز نگردد.
آیا نفت عامل توسعه است؟
در بحث توسعه اقتصادی، تأثیر وجود منابع نفتی، صرف نظر از موقعیت مکانی، تاریخچه یا فرهنگ کشورهای تولید کننده نتایج قابل اجتنابی را در بر داشته است. در بسیاری از موارد نفت عاملی برای بی ثباتیهای اقتصادی موجود است. به نظر می رسد کشورهای نفت خیز وارد چرخه بی انتهایی شده اند که طی آن دولت با درآمدهای حاصل از نفت گرهی را باز می کند و در پی آن گره دیگری ایجاد می شود. قیمت های بالای نفت حین شوک اول و دوم نفتی یک گام به جلو برای کشورهای تولید کننده بود و شوک سوم نفتی سبب شد این کشورها دو گام به عقب باز گردند. در دهه 70 و 80 ، بسیاری از کشورهای نفتی وابستگی بیشتری به درآمدهای نفتی خود نسبت به گذشته داشتند و جمعیت آن ها به طور روز افزونی فقیرتر می شد. از نظر افکار عمومی، دولت کمک کمی به آن ها می کرد و آنان مجبور بودند سرنوشت مالی خود را خودشان رقم بزنند. همین امر سبب شد اواخر دهه 80 قاچاق نفت خام به طور قابل توجهی افزایش یابد. دولت های محلی با درک شدت این شرایط از جامعه بین الملل کمک خواستند حتی زمانی که آن ها از بانک جهانی و IMF درخواست کمک مالی و مساعدت کردند شرایط آن ها بهبود نیافت. بسیاری از کشورهای در حال توسعه به این نتیجه رسیدند که کمک های خارجی به سادگی نمی تواند مفید باشد. کمک های خارجی نیز می تواند برای اقتصاد شکننده این کشورها به جای سودآوری، زیان آور باشد، زیرا این پول های استقراضی مانند ثروت های نفتی صرف هزینه های غیر ضروری و فساد در میان رهبران خود کامه می شود. البته این گناه وام دهندگان نیست. تا زمانی که راه حل مقتضی پیدا نشود، رابطه میان نفت و توسعه اقتصادی همچنان پر تنش باقی خواهد ماند.
فصل نهم: سیاست های نفتی و تأثیر جهانی آن
نمونه های زیادی از جابه جایی اجباری اقوام و گروه ها، اعتصاب ها و حملات خرابکارانه به تأسیسات نفتی در کشورهای نفت خیز در سراسر دنیا به چشم می خورد. این بی ثباتیهای اقتصادی و سیاسی در مرزها توسعه می یابد و تنش میان کشورها بر سر نفت را ناشی می شود. رویای کنترل میادین نفتی حتی سبب ترغیب کشورها به شروع جنگ می شود که نتیجه ای جز مشکلات اقتصادی و سیاسی نخواهد داشت. با آن که این حوادث در یک منطقه یا در یک کشور اتفاق می افتد تمامی مصرف کنندگان جهان شاهد اثرات سوء آن خواهند بود. در حالی که عوامل متعددی بر قیمت های نفت خام تأثیر گذار است اما آنچه به طور کل قیمت های نفت خام را مشخص می کند دو مسئله است: میزان مصرف و تولید در زمان حال و آینده. مباحث میزان مصرف و تولید تقریباً جدا ناشدنی است، زیرا هر کدام بر دیگری تأثیر می گذارد و در مجموع هر دو بر قیمت نفت خامی که به دست مشتری می رسد اثر می گذارد. پس این دو عامل اساسی در کل صنعت میان المللی نفت خام هستند. اگر تقاضای جهانی نفت خام کاهش یابد، قیمت ها بر همان اساس روند نزولی خود را طی خواهند کرد. به طور عکس اگر میزان تقاضا افزایش یابد، قیمت ها نیز روند سعودی خواهند داشت. وقتی میزان تقاضا از میزان تولید بیشتر شود یا میزان تولید بیشتر شود قیمت ها نیز در واکنش به این تغییرات تغییر خواهند کرد.
میزان مصرف جهانی
اولین شاخص تعیین میزان مصرف جهانی نفت خام جمعیت فعلی و آتی جهان است. جمعیت جهان در سال 2004 بیش از 6 میلیارد نفر بود و پیش بینی می شود سالانه حدود 1.3 درصد افزایش یابد. بر اساس این پیش بینی ها جمعیت جهان تا سال 2050 به 9 میلیارد نفر خواهد رسید و افزایش جمعیت جهان بر میزان مصرف جهانی نفت خام تأثیر خواهد گذاشت؛ زیرا تقاضای بشر برای مواد کلیدی مثل نفت خام و فرآورده های نفتی به نسبت جمعیت افزایش خواهد یافت اما افزایش جمعیت تنها بخشی از افزایش تقاضا را شامل می شود.
دومین عامل تعیین کننده تقاضا رشد اقتصادی و توسعه کشور است. به طور متوسط استاندارد زندگی برای اکثریت جمعیت جهان افزایش یافته است. طی سال های اخیر، صنعتی شدن در مناطق بیشتر و بیشتری در جهان توسعه یافته است. از طرفی ثروت افراد در جهان افزایش یافته است. به همین دلیل درصد بیشتری از مردم جهان از انرژی هایی استفاده می کنند که منشأ آن ها نفت است یا از کالاهایی استفاده می کنند که از فرآورده های نفتی تولید می شود. در گذشته هر خانواده در آمریکا یک خودرو داشت اما امروز هر فرد در خانواده یک خودرو دارد. روند اخیر در اندازه خودروها در آمریکا نشان می دهد که مصرف کنندگان آمریکایی خودروهای بزرگ را ترجیح می دهند. خودروهای فروخته شده در آمریکا از نظر اندازه بزرگ هستند و سوخت زیادی مصرف می کنند که اقتصادی نیست. تولید خوروهای پر مصرف آمریکایی از دهه 90 شروع شد و در قرن بیست و یکم از زمره پر فروش ترین وسایل نقلیه جهان است. متوسط مصرف سوخت در این خودروها یک گالن به ازای هر 15 تا 20 مایل است. (برخی از خودروهای برقی ــ بنزینی هر 40 تا 50 مایل یک گالن بنزین مصرف می کنند). در نتیجه استانداردهای جدید زندگی، میزان مصرف جهانی فرآورده های نفتی افزایش یافته است. غیر از مسئله رشد جمعیت، افزایش تقاضا به نبود سیاست صرفه جویی در انرژی نیز مرتبط است. با رشد پیش بینی شده میزان مصرف جهانی نفت خام، شرکت های نفتی و کشورهای تولید کننده نفت خام خود را ملزم به یافتن منابع جدید نفت خام و افزایش استفاده از گاز طبیعی به عنوان منبع انرژی می دانند.
تولید گاز طبیعی
افزایش ناگهانی مصرف گاز طبیعی ناشی از نگرانی های موجود در مورد آینده نفت خام قابل دسترس در جهان همچنین افزایش نگرانی در مورد آلودگی محیط زیست است. در صورتی که مصرف کنندگان از گاز طبیعی استفاده کنند، از میزان انتشار گازهای گلخانه ای و دیگر آلاینده های زیان آور در هوا کم می شود.
توسعه بهره برداری گاز طبیعی تنها زمانی صورت می گیرد که میزان عرضه و تقاضای گاز طبیعی نسبتاً برابر باشد. به سختی می توان به عدد واقعی ذخایر اثبات شده گاز طبیعی جهان دست یافت، زیرا دقیقاً هیچکس نمی داند چه مقدار ذخایر گاز طبیعی در جهان وجود دارد. در بسیاری از نقاط جهان، کشورهای تولید کننده فعلی نفت خام، کشورهای تولید کننده گاز طبیعی در آینده خواهند بود. این ها همان کشورهایی هستند که برای توسعه صنعت نفت خود نیز تلاش بسیاری کردند توسعه صنعت گاز طبیعی نیز مانند صنعت نفت است.
تقاضا جهانی، تنها چالشی نیست که کشورهای تولید کننده نفت و گاز با آن مواجه هستند تولید گاز طبیعی نیاز به سرمایه گذاری گسترده و تخصص های فراوان تکنولوژیکی دارد. کشورهای تولید کننده می توانند سوخت گاز همراه را مهار کنند و آن را جمع آوری کنند. اما این مهم نیاز به سرمایه گذاری گسترده روی تجهیزات و مخازن ذخیره سازی دارد. ذخایر گاز طبیعی همیشه به صورت گاز همراه با نفت نیست بلکه میادین بزرگ مستقل گاز طبیعی نیز مجود دارد. این میادین در نقاط خاصی از جهان وجود دارد. تقریباً نیمی از مجموع ذخایر اثبات شده گاز طبیعی جهان در جمهوری استقلال یافته جماهیر شوروی سابق وجود دارد. خاورمیانه 25 درصد و آمریکای شمالی (مکزیک، آمریکا و کانادا) 10 درصد ذخایر گازی جهان را در خود جای داده اند. یک مانع اساسی برای توسعه صنعت گاز طبیعی این است که تقریباً تمام ذخایر گاز طبیعی در منطقه فلات قاره قرار دارد. میادین گاز طبیعی معمولا از بازارهای مصرف دور است به همین دلیل حمل و نقل گاز طبیعی به بازارهای مصرف با مشکل روبه رو خواهد شد. در شرایط فعلی حمل ونقل  نفت خام هزینه بر است. جدای هزینه های تولید و حمل و نقل، فرآیند پالایشی شبیه پالایش نفت خام نیاز به فن آوری و تأسیسات کاملا پیشرفته دارد. همین که گاز طبیعی از زمین استخراج شد، می توان آن را به صورت گاز یا مایع پالایش کرد. گاز طبیعی (LNG) بیشتر مورد استفاده قرار می گیرد. زیرا به آسانی حمل و نقل می شود. گاز طبیعی مایع شده در دمای بسیار پایین منهای 260 درجه فارنهایت (منهای 160 درجه سانتی گراد) تحت فشار ایجاد می شود. اکنون حمل و نقل گاز طبیعی به شدت به خطوط لوله وابسته است. به همین دلیل قیمت گاز طبیعی با قیمت نفت خام برابر نیست. با گذشت زمان این شرایط تغییر می کند و کشورهای تولید کننده گاز نیز می توانند بازارهای خود را در سطح جهان توسعه دهند. بیشتر گاز طبیعی جهان به صورت گاز همراه با نفت است، در صورتی که ذخایر نفت خام کاهش یابد، استحصال گاز طبیعی دیگر از نظر اقتصادی مقرون به صرفه نیست. به این ترتیب باید تهی شدن منابع نفتی و گاز طبیعی را به طور همزمان مورد بررسی قرار داد. گاز طبیعی را نمی توان منبع جایگزین نفت خام در نظر گرفت.
تهی شدن ذخایر نفت و گاز طبیعی
بیشتر کشورها و شرکت های نفتی میزان ذخایر نفتی خود را بیش از حد واقعی اعلام می کنند، زیرا در بیشتر نقاط دنیا سیاستمداران در صنعت نفت دخالت مستقیم دارند. سالهاست که کشورهای تولید کننده و شرکت های نفتی متهم به اغراق در اعلام ذخایر نفتی خود هستند. آن ها احساس می کنند اگر میزان ذخایر نفتی خود را بیش از حد واقعی اعلام کنند از نظر اقتصادی برای آن ها ثبات بیشتری ایجاد می کند، زیرا بسیاری از کشورهای تولید کننده به شدت به درآمدهای خود وابسته اند. شرکت های نفتی نیز برای جلب اعتماد سهامداران خود به سرمایه گذاری بیشتر در اعلام ذخایر نفتی خود اغراق می کنند. به همین دلیل تعیین دقیق زمان تهی شدن منابع نفتی بسیار مشکل است. متأسفانه تنها یک چیز می تواند از تهی شدن میادین نفتی جلوگیری کند و آن یافتن میادین جدید نفت خام و گاز طبیعی است.
محدود یا نامحدود؟
زمین شناسان زیادی عقیده دارند منشأ نفت خام حیاتی است. این بدان مفهوم است که منشأ نفت خام از بقایای اورگانیسم های زنده است. آن ها براین باورند که هیدروژن و کربن تحت فشار و حرارت زیاد زیر پوست زمین به نفت خام تبدیل می شود. همین امر توضیح می دهد که چرا نفت خام در لایه های رسوبی زمین یافت می شود، زیرا هیدروکربن ها منشأ حیاتی ندارند و به همین دلیل در تمام نقاط پیدا می شود. بر اساس این تئوری نه تنها نفت خام فراوانی در جهان وجود دارد بلکه این منابع تمام ناشدنی است. به این ترتیب دسترسی به نفت خام صرفاً به توانایی شرکت های نفتی در استحصال نفت خام بستگی دارد. در حالی که دانشمندان روسیه چند دهه است از این تئوری حمایت می کنند، اخیراً این موضوع در آمریکا و اروپای غربی مورد تأیید  قرار گرفت. یکی از دلایلی که شرکت های نفتی به نگرانی در مورد کمبود نفت دامن می زنند این است که این امر به آن ها اجازه می دهد همچنان قیمت های نفت را در جهان بالا نگه دارند. اگر تئوری “منشأ حیاتی” درست باشد می تواند برآوردها در رابطه با نفت باقیمانده در پوسته زمین را تغییر دهد. در واقع اگر منشأ نفت خام حیاتی باشد تشکیل هیدروکربن ها بی پایان خواهد بود. تئوری “منشأ حیاتی” برای نفت خام توسط بسیاری از زمین شناسان رد شده است. صرف نظر از تمام این موضوعات، میزان مصرف، تولید و تهی شدن منابع نفتی به مشغولیت ذهنی بسیاری از شرکت های نفتی و کشورهایی که آینده آن ها به حل این موضوع بستگی دارد، تبدیل شده است. البته مصرف کنندگان در مورد تأثیر قیمت های بالای نفت نگرانی بیشتری دارند.
قیمت ها و سیاست های بین المللی
در حالی که تمام کشورها نفت خام تولید نمی کنند، تمام کشورهای جهان آن را مصرف می کنند. قیمت های نفت خام در دو مرحله حائز اهمیت است: قیمت نفت خام در بازارهای جهانی و قیمت های سوخت در پمپ بنزین ها. قیمت نفت خام در بازارهای جهانی در پی معاملات نفت خام در بازار بورس نیویورک (NYMEX) و بازار بورس بین المللی نفت (IPE) در لندن مشخص می شود. بازارهای فروش آتی نفت خام سیستم تجاری سریعی است که ریسک خرید و فروش فرآورده های نقتی را کاهش می دهد. قیمت های نفت خام در پمپ بنزین ها انعکاسی از قیمت نفت خام در بازارهای جهانی به اضافه هزینه مالیات و پالایش و حمل و نقل به مناطق خاص است. قیمت خرده فروشی بنزین شامل مالیات های سطح کشور، استان و منطقه است. هزینه پالایشی 13 درصد قیمت خرده فروشی است. بخش قابل توجهی از هزینه ها نیز به موقعیت مکانی بازارها بستگی دارد. گردش فصلها نیز بر قیمت های خرده فروشی تأثیر می گذارد. مثلاً در آمریکا قیمت ها معمولا در فصل تابستان افزایش می یابد؛ چون مردم با وجود آب و هوای مساعد و تعطیلات به مسافرت می روند و بنزین بیشتری را برای خوروهای خود نیاز دارند. استانداردهای زیست محیطی می تواند بر قیمت بنزین تأثیر بگذارد. به عنوان مثال در کالیفرنیا، بر اساس قوانین ایالتی بنزین مصرفی باید دارای فرمول خاصی باشد تا به این ترتیب میزان مواد سمی آزاد شده در هوا کاهش یابد. به همین دلیل قیمت بنزین در کالیفرنیا چند سنت نسبت به ایالت های دیگر بیشتر است. بسیاری از کشورها نفت خام را برای مصارف داخلی تولید می کنند و آن را با قیمت کمتری نسبت به قیمت های جهانی به مصرف کنندگان خود می فروشند. به عنوان مثال دولت نیجریه قیمت های نفت خام را برای مصارف داخلی و هزینه فرآورده های نفت خام را نیز برای آن که در دسترس همه قرار گیرد، کاهش داده است.
با وجود آن که پتانسیل لازم برای افزایش بیشتر قیمت های نفت خام وجود دارد، شرکت های نفتی روی پروژه های جدید نفت خام و گاز طبیعی سرمایه گذاری نمی کنند. شرکت های نفتی به خاطر نگرانی در مورد مازاد عرضه نفت خام در صورت کاهش تقاضا در پی قیمت های بالای نفت سعی دارند با دوری از فرآیند تولید، خود را از فشارهای احتمالی دور نگه دارند. کشورهای عضو اوپک نیز به همین ترتیب تمایل زیادی برای افزایش تولید ندارند، چون افزایش قیمت های نفت به آن ها آسیب نمی رساند. اوپک نیز بیشتر به روش های کنترل قیمت ها تکیه دارد و تغییرات عمده ای در فعالیت های خود ایجاد نکرده است.
شرایط بازار نفت در 2002 بسیار شبیه شرایط بازارهای نفت در 1973 مصادف با اولین شوک نفتی بود. ظرفیت مازاد تولید جهان در آن زمان معادل یک میلیون بشکه در روز بود که تحریم نفتی اعراب شروع شدو البته باید توجه داشت میزان مصرف امروزه به مراتب بیشتر از میزان مصرف در آن زمان است. در اوایل دهه 80 دکلها و پالایشگاههای کمتری نسبت به گذشته وجود داشت. علاوه بر این، امروزه آمریکا وابستگی زیادی به واردات نفت خام دارد و تقریبا 55 درصد نفت خام مورد نیاز خود را وارد می کند. اگر قیمتهای نفت خام به همین ترتیب بالا باشد از نظر اقتصادی انجام عملیات اکتشاف و تولید حتی در میادین نفتی که هزینه تولید در آنها بالاست، مقرون به صرفه خواهد بود. در هر صورت طرحهای کوتاه مدت برای توسعه پالایشی یا تولید از میادین جدید نفتی نمی تواند در بهبود شرایط موجود تأثیر گذار باشد.
در واقع افزایش قیمتهای نفت تأثیر سویی داشته است. امروزه بسیاری از کشورهای نفت خیز بدهکارتر شده اند و بیش از گذشته به درآمدهای نفتی خود وابسته شده اند. اکنون وابستگی کشوری مثل نیجریه به درآمدهای نفتی از 80 درصد در دهه 80 به 90 درصد رسیده است اکنون شرایط حاکم بر کشورهای تولید کننده بسیار بدتر از دهه 1970 است.
تهیه کننده: زهرا ناصری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *