طلاق عاطفی؛ زندگی در برزخ

سه بار تا پاي طلاق رفته اند، دفعه آخر خانوم به گريه افتاد. آقا می گوید: همسرم نگران زندگی نیست. اگر طلاق بگيرد، برايش از لحاظ فرهنگ سنتي خانواده اش چهره خوشايندي ندارد. لذا براي رهايي از پيامدهاي طلاق به اين نتيجه رسيده، زير يك سقف مثل مسافران يك مسافرخانه زندگي كنيم بهتر است، تا اين كه نيش و كنايه هاي مردم را تحمل كند. زن و شوهر با حالت قهر زیر یک سقف زندگي مي كنند. از این طرف خانوم غذا مي پزد، لباس ها را مي شويد، به فعاليت هاي جاری روزانه خود مي پردازد. از آن طرف مرد هم به صورت منظم سر كار مي رود، هزینه های زندگی را پرداخت می کند، خرید می کند. ولي انگار نه انگار که در این خانه چند نفرآدم زندگی می کنند. نه سری نه صدایی. ديگر حتي صدای دعوا هم به گوش نمی رسد. کسی هم حرف طلاق را نمي زند، قدرت تصميم گيري براي خروج از اين مكث قهرآلود هم برای کسی وجود ندارند. مرد جلوي تلويزيون خوابش مي برد و زن در يك اتاق جداگانه مي خوابد. نه عشقي است، نه تنفري. مثل دو مسافر بنا به شرايطي كه درگيرش هستند. فعلا ًادامه زندگي را به نفعشان مي پندارند و بی خیال یکدیگرند. از حرف مردم ترس دارند، نمي دانند پيامدهاي بعد از طلاق چه خواهد بود؟ تلاشي هم براي وصل دوباره صورت نمي گيرد. زندگي در برزخ که عمر انسان را کوتاه می کند. 

طلاق عاطفي معمولاً از شكايت و گله‌گذاري زوج‌ها نسبت به هم شروع مي‌شود. انتظاراتي كه گفته مي‌شود ولي برآورده نمي‌شود درواقع نيازهاي طرفین از يكديگر تأمين نمي‌شود. به نيازها و خواسته‌هاي ديگري اهميت داده نمي‌شود و اين مرحله آغازين شروع طلاق عاطفي است.خست، عصبانيت، دورويي، دروغ، بي انضباطي، پنهان کاري، خودبيني، تحقير ديگري، پرخاشگري، خشونت و لجاجت مهمترین عواملی هستند که در زندگی ممکن است زمینه طلاق رسمی و یا عاطفی را ایجاد نمایند. درطول زمان مسائلي پيش مي آيد که مي تواند به جدايي، يا يک زندگي مشترک بدون احساس، عشق و همراهي منجر شود. علي رغم کوشش هاي همسران براي نرسيدن به مرحله جدايي، بسياري از پيوندهاي زناشويي عاشقانه به طلاق رسمي و درصد بالايي از مابقي نيز به طلاق عاطفي منتهي مي شود. بيشتر اوقات ويژگي هاي فردي باعث اختلاف مي شوند و گاهي هيچ کدام از طرفين حاضر نيست که به خاطر حفظ بنيان خانواده خود را تغيير بدهد، پس داستان ادامه می یابد و منجر به کشته شدن عشق شده و جدايي به دنبال دارد. در تمام زندگي هاي زن و شوهري اختلافاتي از کوچک تا بزرگ وجود دارد که بعضي از اين اختلافات هر چند کوچک متأسفانه به طلاق ختم مي شود. آيا نمي توان با راه حلي بسيار ساده اين معضل جامعه-که درحال به دست آوردن رکوردهاي بيشماري مي باشد- را حل کرد. آيا قبل از طلاق و شايد حتي خيلي قبل تر از آن با خود فکر کرده ايد که چطور مي توان با راه هايي به سادگي آب خوردن از نابودي خانواده تان جلوگيري کنيد. اين سؤال را از زن و شوهرهايي مي پرسم که بدون توجه به نابودشدن زندگي مشترکشان به طلاق فکر مي کنند و باعث بالارفتن آمار طلاق مي شوند. در زندگي زناشويي معمولاً دلخوري ها، رنجش ها، شکايت ها و مشاجره هايي ديده مي شود. آنچه مهم می باشد اين نکته است که زن و شوهر چگونه و به چه نحوي با يکديگر در مورد رنجش ها صحبت مي کنند و آن را حل و فصل می کنند.
http://www.khorasannews.com/Page.aspx?pageid=16&type=1&year=1391&month=6&day=30

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *