اینکه مدیران استقلال فردی را سرمربی یکی از پرافتخارترین و محبوب ترین تیم های آسیا می کنند که هنوز سال ها کار دارد از نظر تجربه و دانش در حد و اندازۀ نیمکت آبی ها شود و بعد از یک سال و اندی بدون هیچ دستاورد خاصی مجبور به اخراجش می گردند، اینکه آقایان میلیاردها تومان پول را پای بازیکنان تاریخ مصرف گذشته، مصدوم و یا بازیکنانی که فقط ستاره ای در حد تیم رو به رشد،
شهرستانی و کم سابقه در لیگ برتر مثل گسترش فولاد و نه استقلال هستند می ریزند و بعد با شاهکارهایشان نتایجی می گیرند که بدترین استقلال تاریخ را به تصویر می کشد، اینکه مربی آلمانی را روی کار می آورند و بندۀ خدا مجبور می شود از برخی افراد روی نیمکت خط بگیرد و از همه مهمتر اینکه شیوۀ مدیریت آنها میلیاردها تومان بر بدهی های آبی ها افزوده به طوری که بعد از نتایج تاریخی دورۀ قبلشان تیم را در آستانۀ حذف از دور بعدی جام باشگاه های آسیا هم قرار داده همه و همه فقط بخشی از اتفاقات فوتبال است و کسی حتی پیشکسوتان استقلال حق اعتراض و شکایت ندارند و فقط یک اشکال به آنها ضربه زده و آن داور داربی است. بلافاصله بصورت رسمی علیه داور شکایت می کنند و در حد کری خوانیِ نوجوانان ِمحلات، داوری را عامل مشکلات می دانند. شاید داور داربی می توانست در برخی موارد سوت های بهتری بزند یا روند بازی را بهتر اداره کند ولی تقصیر آنچنانی که بخواهد عامل شکست آبی ها شود نداشته است. چه بسا اگر اشتباهاتی هم بوده بیشتر به نفع آبی ها باشد. مثلاً بارها و بارها بازیکنان استقلال به داور بصورت بسیار نامتعارفی اعتراض کردند و وی با آنها مماشات کرد. یا اخراج نکردن عامل خطای پنالتی یا آنهایی که داور را لمس کردند و به سینه اش ضربه زدند که خیلی راحت می توانستند دو اخطاره یا اخراج شوند. پس لطفاً آقایانِ مثلاً مدیر، دیوار داور را از اینکه هست کوتاه تر نکنید، مرد و مردانه در برابر هوادارانی که حتی بعد از شکست، تیم شان را ایستاده تشویق کردند تعظیم و از آنها تقدیر و عذرخواهی کنید و با فرافکنی روحشان را بیش از این آزرده نکنید. راستی یک مدیر چه وقتی باید استعفا دهد؟
منبع: روزنامه خبر ورزشی مورخ دوشنبه 8 آبان 1396 شماره 5873