اشاره: امروزه شهرها محيط مناسبي براي ارائه توانائي هاي بالقوه انساني هستند. از ابتدای پیدایش شهرها، شهر با نقش های اداری، سیاسی و مذهبی شناخته می شد بنابراین اولین شهرها دارای نقش اداری سیاسی بوده اند. لیکن امروز، شهرها دارای کارکردهای متنوعی بویژه کارکردهای اقتصادی، صنعتی،خدماتی، فرهنگي و اجتماعي نيز می باشند. كه بعد اجتماعي آن روز به روز پررنگ تر و اثر گذارتر مي شود. مسايل اجتماعی در دنیای معاصر یک پدیده نوظهور است. به تبع تحولاتی که در جامعه رخ داده است کمکم بحث مسايل اجتماعی مورد توجه قرار گرفته است. اولین خواستگاه های مسايل اجتماعی در غرب و در قرن نوزدهم بوده است که انقلاب صنعتی و انقلابهای متعدد اجتماعی بینظمیهای متعددی را در جوامع غربی ایجاد کرده بود. از اين رو نظريه پردازان مديريت سازمان هاي محلي و شهرداري ها معتقدند براي اداره ي مناسب شهر مي بايست مسائل و اثرات اجتماعي فعاليت ها شهرها به روشني مشخص، رديابي و مديريت گردند.
سير تكاملي كاركرد مديريت شهري
آن چه امروزه در اكثر كشورهاي توسعه يافته مشاهده مي شود نظام مديريت واحد شهري است كه از طريق اعمال آن كليه ي فعاليت هاي سازمان هاي محلي بصورت سيستماتيك و وابسته به هم اداره مي گردد. در واقع شهرداري ها و سازمان هاي اداره ي شهر سه دوره ي تكاملي را طي كرده اند: دوره ي اول زماني بود كه شهرداري ها به عنوان نهادهاي صرفاً خدماتي شناخته مي شدند. سپس شهرداري ها در دوره ي دوم حيات خود ماهيت عمراني و فني پيدا كردند و امروزه در كامل ترين حالت خود و در دوره ي سوم حيات خود ضمن حفظ ويژگي هاي قبلي كاركردهاي فرهنگي و اجتماعي نيز دارند. كه در دوران سير تكامل، فناوري هاي مختلف در مسير توسعه ي نظام اداره شهر به كار گرفته شده است كه نمونه ي بارز آن حركت شهرداري ها به سمت الكترونيكي كردن ارائه خدمات مي باشد.
شناخت مسائل اجتماعي
مسئله اجتماعي را جامعه شناسان، فاقد محتوايي دقيق مي دانند. برخي مي گويند دايره اين اصطلاح مي تواند وضع يا شرايط کلي اجتماعي را که سبب بروز دشواري خاصي مي شود، ساختارهاي اقتصادي نامطلوبي که به بروز نابرابري هاي بزرگ مي انجامد و يا بي عدالتي هاي نهادينه شده و نارضايتي و نابساماني عمومي را، در برگيرد. عده اي ديگر نيز معتقدند مسئله اجتماعي در شرايط و اوضاع خاصي به کار مي رود که نياز به بهسازي احساس شود.اگر اندکی در جنس مساله اجتماعی دقت کنیم، میبینیم که تعریف آن کار سادهای نیست. به همین خاطر تعریفی مطلق، پایدار و فراگیر از آن را نمیتوان ارائه داد. بنابراین هر نوع تلقی از مساله اجتماعی و همچنین تعریف آن بر اساس زمان، مکان و موقعیت با وضعیتهای خاص، متغیر است. البته نباید اینگونه تصور کنیم که این تغییرپذیری و نسبیت نافی قانونمندی های حاکم بر فرآیند پیدایش و تحول آن هاست. برای تعریف مساله اجتماعی نیاز به چند معیار داریم تا بتوانیم بر اساس آن ها به تعریف مساله بپردازیم. این معیارها عبارتند از: تفاوت میان معیارهای اجتماعی و واقعیت اجتماعی، منشاء اجتماعی داشتن، شرایط غیرمطلوب، قضاوت اکثریت مردم، تاثیر مستقیم و غیرمستقیم داشتن، شایع بودن و امکان تغییر و کنترل مساله اجتماعی.در تعریف مسايل اجتماعی دو نوع رویکرد قابل تشخیص است؛
1- رویکرد کلاسیک: كه مسئله اجتماعی را امری عینی و بیرونی میداند. نابهنجاریها و وقایعی که نظم و تعادل اجتماعی را برهم میزد و اکثریت افراد جامعه درگیر آن مشکل و مسئله بودند.
2- رویکردهای نوین: رويكردهاي نوين مسئله اجتماعی یک امر ذهنی است. یعنی هر چیزی را که بیشتر مردم یا بیشتر افراد جامعه مشکل یا اختلال بدانند. یک مسئله اجتماعی است.
در عصر جديد مديران عرصه ي شهري قبل از ورود به هر فعاليت يا به كارگيري هر گونه فناوري يا ارائه ي هر گونه خدمت اثرات اجتماعي آن را نيز مي بايد مد نظر قرار دهند. سکونت در “شهر” آثاری بر زندگی فردی و جمعی انسانها میگذارد که از حدود دو قرن پیش تاکنون، موضوع تأمل اندیشمندان اجتماعی بوده است. چند وجهی بودن این اثرات و نیز فرایندها و جریانات موجود در درون اجتماعات شهری، متفکران بسیاری را از علوم مختلف به خود مشغول داشته است. مسايل اجتماعی همیشه محل بحث و مناقشه جدي گروه هاي مديريتي بوده است. برخی وسعت اثرات مخرب یک پدیده را دلیلی بر مسأله بودن آن دانسته، عدهای فراگیر و گستردگی یک موضوع به تمام سطوح جامعه و برخی اتفاق نظر ذهنی مردم بر موضوعی را حاکی از مسأله و مشکل اجتماعی بودن آن تلقی میکنند. این تنوع تعاریف و برداشتها به ناچار در مهندسی اجتماعی، اولویتبندی مسائل برای حل معظلات اجتماعی را مطالبه مي نمايد. حل مسايل اجتماعي در حوزه شهري بايد به صورت زیر تعريف مي گردد:
1- مشکل: از مشکل به سمت تعریف مشکل پیش می رود و ابتدا به شناسایی مشکل و سپس به تعریف آن می پردازد.
2- تجزیه و تحلیل: از تعریف مشکل به سمت تحلیل و توضیح مشکل پیش می رود.
3- آزمایش: از تحلیل به سمت پردازش مسأله، تکوین الگو و آزمایش فرایند می رود.
4- کمک: از پردازش الگو به سمت مداخله و ارزیابی و در نتیجه کمک به جامعه برای حل مشکلات پیش می رود.
چارچوب هاي نظري مسايل اجتماعي
به نظر میرسد در رویکردهاي نوین مسايه اجتماعی جنبه ذهنی بسیار حائز اهمیت است. چرا که تا مسئلهای به خودآگاهی انسان نیاید هر چقدر هم شایع باشد، تبدیل به مسئله اجتماعی نمیشود؟ همچنين الویت فعاليت ها با توجه به چارچوبهای نظری و رویکردهایی که نسبت به مسایل اجتماعی وجود دارد اتخاذ میشود. برای مثال برخی از دولتها ممکن است براساس رویکرد ایدئولوژیک یا دینی مسایل اجتماعی را تعریف کنند، در حالی که در جامعه ممکن است ذهنیتی نسبت به این مساله وجود نداشته باشد خصوصاً در جوامعی که دولتها و حکومتها نقش مهمی در ساختار اجتماعی دارند، این رویکردها از دید عدهای مهم است، چون دولتها با صرف پول و هزینه، سعی در رفع آن دارند. در آن جامعه شما میبینید که پول صرف میشود، قانون رفع میشود ولی مساله حل نمیشود. به این خاطر که با رویکرد جامعهشناختی مساله تعیین نشده است. بلکه اولویتهای یک گروه خاص مساله را تعیین کرده است.روش دیگر تعیین اولویت براساس رویکرد کلاسیک مي باشد. در اين حالت بدين صورت است كه ما انبوه مشکلات اجتماعی را در غربالی مي ريزيم و در نهایت دانه درشتها و مسایلی که از این غربال رد نمیشود را به عنوان مساله اجتماعی تعیین کنیم. چون نمیتوانیم به همه مسایل بپردازیم، وقت، انرژی و توان لازم برای این کار وجود ندارد.ولی رویکردهای نوین به این روش اولویتبندی مسایل اجتماعی انتقاد میکنند و معتقدند که مسایلی که به این طریق انتخاب میشود از جمله مسایلی است که همه افراد در جامعه به نوعی به آن عادت کردهاند.
جامعه شناسي شهري و مسايل اجتماعي
جامعه شناسی؛ مطالعه علمی واقعیت های اجتماعی است که از سه جنبه ریخت شناسی ساختاری و فرهنگی و روانی مورد بحث و مطالعه قرار گیرد. و شهر؛ تولیدکنندة فرهنگ است. اگر از جنبه مادی و خارجی آنرا مورد نظر قرار دهیم، شهر بدوا انبوهی از افراد انسانی و فضایی را که در آن سکونت گزیدهاند شامل میشود. در اینجا نظم جاری مربوط به مسائل زیر در خور توجه است و شهرداریها؛ اصلیترین نهاد فرهنگی اجتماعی کشور هستند و توجه همزمان به روح و کالبد شهرها و در نظر گرفتن مسائل فرهنگی و ارزشهای دینی همگام با توسعه شهری، بارها مورد تاکید مسئولان ارشد نظام قرار گرفته است. جامعهشناسی شهری از جمله شاخههای معرفتی است که صرفاً و اختصاصاً “شهر” را به عنوان یک “محصول اجتماعی”، کانون توجه و مطالعة خود قرار میدهد. امروز شهرسازان، معماران و مهندسان شهری بیش از پیش به میزان قابل توجهی از ره آورد جامعه شناسی شهری استفاده میکنند و مفهوم شهر سازی و شهرنشینی را منحصر به جنبه معماری آن نمیدانند. نباید از یاد بُرد که “فقر شهری” و نابسامانیهای ناشی از کجروی و وقوع انواع جرائم در شهرها بود که نخستین دستمایههای مطالعات جامعهشناسی را فراهم ساخت. اما این علم به مرور، مسائل و موضوعات پیچیدهتری را مورد تحلیل قرار داد که همگی بر محور زندگی شهری استوارند. مسائل و موضوعاتی چون جنبشهای شهری، هویت شهروندی، وجود و گسترش مناطق جرم، مشارکت شهروندان و نهایتاً حکمرانی شهری از جمله مسائل متأخر در این علماند.
سخن پاياني
تحولات و رشد علم و فن آوری با همهی تغییرات مثبتی که بوجود آورده، به امنیت اجتماعي و حل مسايل شهرها کمکی نکرده است. گزارش سازمان های معتبر جهانی نشانگر رشد فزاینده، خشونت، تبهکاری، بزهکاری جوانان، حاشیه نشینی و توسعه فقر علیه ایمنی و امنیت شهرهاست. به اعتقاد اندیشمندان نیاز به امنیت در میان سایر نیازها از اهمیت بالاتری برخوردار است. هر پديده اجتماعي از منظر رويکردها و نحله هاي مختلف در علوم اجتماعي، داراي ابعاد و سطوح مختلفي است که هر نظريه نيز در تلاش براي شناسايي و سنجش برخي از اين ابعاد و سطوح مورد نظر است. مسئله اجتماعي همانند منشوري است که چشم ساده انگار مي تواند با اولين مخروط ازآن به انگاره تاميت رسيده و مخروط هاي ديگر اين منشور را ناديده بيانگارد. دراين بخش لازم است که به زوايا و ابعاد پيچيده تر اين بازيابي و بازکاوي يک مسئله اجتماعي توجه شود. در رویکردهای نوین برای تشخیص مساله اجتماعي کافی است به این نکته توجه شود که بیشتر افراد یک جامعه چه چیزی را مشکل میدانند، نه این که چه چیزی به لحاظ عینی بیشتر مشکل است. وقتی مسالهای را که بیشتر آدمها به عنوان مساله میشناسند، مساله اجتماعی شناختیم امکان کنترل و حل وجود دارد.