نقش محوری زنان در مسئولیت های مدیریتی

همزمان با بهبود وضعيت زن، در صحنه‏هاى گوناگون اجتماعى، و بروز استعدادهاى نهفته و شايستگى‏هاى وى در اين زمينه، و نيز اثبات اين مطلب كه زن مى‏تواند به نيكوترين وجه در اجتماع حضور يابد، نقش وى در توانايى شركت در امور اجرايى و مديريت بيش از پيش روشن مى‏گردد. هر چند زنان هنوز براى ابراز توانايى‏ها و لياقت خويش در اين زمينه، راهى طولانى و دشوار پيش رو دارند؛ زيرا با وجود شايستگى زن در احراز پست‏هاى مديريتى، جامعه آن چنان كه بايد، نقش قابل توجهى براى او در اين سطح قائل نگرديده است. حتى در امورى كه مربوط به بانوان مى‏گردد نيز، اغلب مديران سطوح بالا را مردان تشكيل مى‏دهند و مديريت سطوح ميانى بر عهده زنان است.
البته مهمترين علت اين مسأله، تأثير تفاوت‏هاى جنسيتى بين زن و مرد، و در برخى موارد عدم توجه جامعه به استعدادها و مهارت‏هاى ويژه در بانوان براى مديريت مى‏باشد، كه البته مى‏توان اين مشكل را با سياست‏هاى صحيح و آگاهى بخشيدن به جامعه، بر طرف نمود.

اسلام و مديريت زن‏
اسلام دين كامل و برنامه سعادت بشريت است، و همان گونه كه براى تمام امور زندگى بشر دستور العمل دارد و انسان را به مقتضاى طبيعتش به سوى خير و كمال رهنمون است، براى حضور زن در صحنه اجتماع نيز برنامه دارد.
همان گونه كه مى‏دانيم، زن و مرد از لحاظ جسمى و روحى تفاوت‏هايى با هم دارند كه هيچ كس نمى‏تواند منكر آن‏ها گردد اين تفاوت‏هاى طبيعى موجب گرديده تا از نظر وظيفه نيز زن ومرد در برخى موارد با هم تفاوت‏هايى داشته باشند. البته اين به معناى كمال يكى از اين دو جنس و يا نقصان ديگرى نيست، بلكه عنايتى است كه خداوند بر آن دو داشته، تا جهان به بهترين وجه اداره گردد.
در مسأله مديريت نيز بايد به اين تفاوت‏ها و سرمايه‏هاى وجودى زن و مرد توجه داشت و به هر يك در حد توانش مسؤوليت داد. چه بسا در بعضى موارد توانايى زنان بيش از مردان باشد. اسلام كه توجه ويژه‏اى به زن دارد، از فعاليت زن در اجتماع در عرصه‏هاى مختلف اعم از اجرايى، مديريتى و… با حفظ شؤون اسلامى، استقبال مى‏نمايد.
طبق فرموده حضرت آيت الله جوادى آملى: «بسيارى از كارهاى اجرايى، براى زن جايز است؛ به ويژه اگر كارهاى مخصوص بخش زنان به عهده آنان باشد، نه تنها ممنوع نيست، بلكه اولى‏ است.»1
اما اين مطلب را نيز نبايد از نظر دور داشت كه طبق مبانى والاى اسلام و مصلحتى كه در اين مبانى نهفته است، زن در بعضى از سطوح مديريتى چون رهبرى، نمى‏تواند فعاليت داشته باشد كه البته اين هيچ نقصى براى زن نيست، بلكه لطفى است عظيم، از سوى پروردگار، كه اين مسؤوليت بزرگ و سنگين را از دوش زن برداشته است.
بنابراين طبق نظر اسلام، زنان مى‏توانند در عرصه‏هاى مختلف شغلى و مديريتى، با حفظ موازين اسلامى، ظاهر گرديده و حضور فعال داشته باشند. مگر در مواردى خاص كه مديريت برخى امور بر عهده مردان است و زنان به دليل محذوريت‏هايى كه خصوصاً در رابطه با حشر و نشر با نامحرم دارند، از اين مسؤوليت‏ها معذور گرديده‏اند.

زن و شأن مديريت
همانگونه كه مى‏دانيم: به طور كل، در همه جوامع اعم از توسعه يافته و يا در حال توسعه، زن در زمينه‏هاى مختلف سياسى، اجتماعى، اقتصادى و… از موقعيت يكسانى با مرد برخوردار نيست، اما اين عدم برابرى، در كشورهاى مختلف، متفاوت است، كه اين مطلب، مديريت زن را نيز شامل مى‏گردد.
طبق آمار، زنان بيش از 40 درصد نيروى كار جهان را تشكيل مى‏دهند، در حالى كه نسبت مشاركت آن‏ها در مشاغل مديريتى به طور غير قابل قبولى در حد پايين باقى مانده و در بيشتر كشورها، سهم كلى زنان در مشاغل مديريتى، از 20 درصد تجاوز نمى‏كند.2
در جمهورى اسلامى ايران نيز، هر چند در دهه اخير، شاهد رشد نسبى زنان در سطوح مديريتى هستيم، اما اين ارتقاء شغلى، اغلب از شغل‏هاى پايين به شغل‏هاى ميانى مى‏باشد. و تلاش هر چه بيشترى را براى ارتقاء شغلى بانوان متخصص و دانشمند كه گاه از حيث تحصيلات بالاتر از مردان هستند، مى‏طلبد.
قابل توجه اين كه، طبق مطالعات انجام شده، اگر چه تعداد زنان در پست‏هاى مديريت دولتى بسيار اندك است، اما مقايسه سطح تحصيلات زنان و مردان در پست‏هاى مديريتى يكسان، نشان مى‏دهد كه معمولاً زنان مدير از سطح تحصيلات بالاترى برخوردار مى‏باشند. 3
به طور كلى، على رغم بالاتر بودن سطح تحصيلات زنان شاغل، در مؤسسات دولتى و غير دولتى نسبت به مردان، زنان نتوانسته‏اند از حيث موقعيت‏هاى شغلى به جايگاه شايسته خويش نائل گردند، كه اين خود نشانگر عدم توجه و اقبال جامعه به توانايى مديريتى زنان مى‏باشد و ناشى از پيش داورى‏ها و طرز تلقى غلط از عدم مسؤوليت پذيرى زنان است.
اما طبق برخى مطالعات، زنان بيش از مردان در محيط كارى، انضباط، وظيفه‏شناسى و تعهد دارند و نيمى از مديران سطح بالاى سازمان‏ها از پرسنل زن راضى‏تر از پرسنل مرد هستند.4
حال بايد ديد با وجود شايستگى‏ها واستعداد زنان، علل و موانع عدم ارتقاء شغلى زنان به خصوص در عرصه‏هاى مديريتى چيست؟

چالش‏ها و موانع مديريت زنان‏
بنابر نظر برخى، در سراسر دنيا، دستاوردهاى تحقيقاتى بر اين نكته تأكيد دارند كه وجود «سقف شيشه‏اى» مانع رسيدن زنان به مشاغل بالاى مديريتى در سازمان‏ها و مؤسسات مى‏شود. لازم به ذكر است كه واژه «سقف شيشه‏اى» اولين بار، در سال 1970 م، در آمريكا، بكار رفت. اين واژه براى توصيف موانع نامرئى مصنوعى كه مانع رسيدن زنان به مشاغل بالاى مديريتى مى‏شوند، استفاده مى‏شود. بر اساس گزارش اخير دفتر بين المللى كار، اين اصطلاح، توصيف مناسبى براى معضل زنان مى‏باشد كه با وجود پيشرفت‏هاى اخير هنوز اين سقف شيشه‏اى شكسته نشده است. 5
البته، اين مطلب نشانگر آن است كه جامعه غرب، بعد از طرح شعار تساوى حقوق زن و مرد، قادر نيست اين شعار را خود، عملى سازد. به همين دليل نتوانسته است راهى براى توزيع عادلانه مشاغل مديريتى، بيابد.
اما آن چه مسلم است، وجود موانع اجتماعى و فرهنگى، مهمترين عامل عدم دستيابى زنان به مشاغل مديريتى است.
نگرش‏هاى اجتماعى و ديد نادرست جامعه نسبت به عدم كارآيى زن، در پست مديريت، موجب گرديده تا زنان با وجود توانايى و با توجه به تحصيلات عالى، نتوانند سهم قابل توجهى را در مديريت سازمان‏ها و مؤسسات دولتى و غير دولتى داشته باشند.
البته مسلم است كه زن، قبل از هر شغل و سمتى، عهده دار وظايف خانه دارى و مديريت خانواده و پرورش فرزندان مى‏باشد. ليك اين مسأله، نمى‏تواند مانعى جدى براى پيشرفت و ارتقاء شغلى زنان باشد. هر چند برخى هنوز بر اين باورند كه زن نمى‏تواند در كنار مسؤوليت‏هايش به عنوان يك زن، مدير لايق و كارايى در جامعه باشد، و اين تلقى ناصحيح، در بسيارى از موارد، تأثير مستقيم بر شخصيت زن داشته، موجب عدم اعتماد به نفس در زنان در مورد توانايى‏شان براى مسؤوليت پذيرى گرديده است.

راهكارهاى رفع موانع مديريت زنان‏
از آن جا كه زنان نيمى از سرمايه‏هاى انسانى جهان محسوب مى‏گردند، بايد از تخصص و دانش آنان به بهترين وجه استفاده نمود و به آنان اجازه داد تا توانايى‏هاى خويش را بروز و ظهور دهند، تا جامعه هر چه سريعتر مراحل رشد و توسعه را بپيمايد.
همانگونه كه بيان گرديد، مديريت بانوان يكى از مسائلى است كه موانع زيادى را پيش رو داشته، و هنوز نتوانسته است جاى خود را آن چنان كه بايد در جامعه باز نمايد. لذا براى رفع يا كاهش اين موانع، انجام اقدامات آموزشى و حمايتى زير ضرورى به نظر مى‏رسد:
1- آگاهى دادن به جامعه، در رابطه با توانايى و شايستگى بانوان، براى اداره بخشى از امور جامعه، يكى از اساسى‏ترين مطالبى است كه در اين راستا بايد به آن توجه و اقبال نمود.
2- آموزش اين مسأله كه در برخى موارد، مديريت زنان لازم و ضرورى به نظر مى‏رسد؛ خصوصاً در امورى كه مربوط به خود بانوان مى‏گردد.
3- تبيين اين مطلب كه زن مى‏تواند همگام با مديريت منزل و رسيدگى به امور خانه، در بيرون نيز نقشى مفيد و شايسته بر عهده گيرد، و اين دو امر هيچ منافاتى با يكديگر نخواهند داشت.
4- نكته مهم ديگر اين كه مردان بايد نقش حامى را براى زن ايفاء نمايند تا زن تحصيل كرده و فعال، بتواند به ارتقاء شغلى دست يافته، و به وسيله آن به رشد و تعالى جامعه مدد رساند؛ زيرا همان گونه كه مديران موفقِ مرد را، زنانى فداكار پشتيبانى و حمايت مى‏نمايند، زنان نيز براى كسب موفقيت، نياز به هميارى و حمايت مردان دارند.
5- حمايت دولت از زنان جهت ارتقاء آنان در سطوح مديريتى را مى‏توان از راهكارهاى ديگر براى رفع موانع مديريت زنان دانست. اگر دولت از زنان لايق و كارا حمايت نمايد و جايگاه شايسته ايشان را به آنان تفويض نمايد، زنان با بهره‏گيرى از نيرو و استعدادهاى خويش، و با مديريت صحيح، مى‏توانند نقش مهم و به سزايى در توسعه و كمال جامعه داشته باشند.

پى‏نوشت‏ها:
1- آيت الله جوادى آملى، زن در آينه جلال و جمال، ص 401.
2- سيد محمد رضا علويون، كار زنان در حقوق ايران و بين الملل، ص 153.
3- مركز امور مشاركت زنان رياست جمهورى، زنان، توسعه و تعدد نقش‏ها، ص 72.
4- ر.ك: دكتر خديجه سفيرى، جامعه‏شناسى اشتغال زنان، ص 91.
5- سيد محمد رضا علويون، همان ، ص 150.

http://www.tebyan-zn.ir/life/subpapers.aspx?id=316&category=wo

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *