پایان دنیا

 

نظر ناسا درباره 2012: ناسا در هشداری اعلام كرد كه یك توفان خورشیدی كه در سال 2012 به زمین می رسد موجب خواهد شد كه برق تمام دنیا خاموش شود. در هشدار ناسا و آكادمی ملی علوم آمده است كه میلیون ها نفر در سال 2012 بدون برق و در نتیجه بدون غذا و دارو خواهند ماندو تمام یخچال ها، تلفن هایهمراه و ماهواره هاخاموش می شود. از ماه دسامبر فعالیت خورشید به آهستگی روبه افزایش می رود. نیروی مغناطیسی این ستاره هر 11 سال یك بار به نقطه ای می رسد كه در آن پیك پدیده های فوران های خورشیدی و پرتاب تاج های خورشیدی بزرگ مشاهده می شود. این پدیده ها منجر به آزاد شدن میزان زیادی انرژی و تشعشعات می شود.
این فوران ها می تواند به زمین نیز برسد و منجر به ایجاد توفان‌های ژئومغناطیسی زمین شود. اتمسفر زمین می تواند از این برخوردها خود را مصون نگه دارد اما خسارت های زیادی به ساختارهای اجتماعی و اقتصادی روی زمین وارد می شود. ستاره شناسان این پدیده ها را از سال 1859 رصد كرده اند. در آن زمان یك توفان ژئومغناطیسی ویژه در خطوط تلگراف اروپا و آمریكا اختلال ایجاد كرد. در ماه می 1921 توفان دیگری بسیاری از خطوط برق و تلفن را در2 سر اقیانوس اطلس از کار انداخت. در سال 1989 شش میلیون نفر در كبك كانادا به مدت 9 ساعت به سبب یك توفان ژئومغناطیسی كه 10 برابر ضعیف تر از توفان سال 1921 بود بدون برق ماندند. اگر حادثه ای مشابه آن چه كه در سال 1921 رخ داد تكرار شود تعداد افراد بدون برق به 130 میلیون نفر افزایش خواهند یافت و تكرار حادثه ای مشابه سال 1859 كه بسیار قوی تر از توفان 1921 بود، 2 هزار میلیارد دلار خسارت وارد خواهد كرد.
به گفته دانشمندان ناسا، پیك بعدی این توفان های خورشیدی بین سال های 2012 و 2013 خواهد بود كه جامعه علمی هنوز بر سر شدت فعالیت خورشید در این دوره جدید به توافق نرسیده اند. اخترشناسان از آغاز چرخه لكه خورشیدی تعبیر به عطسه خورشید كرده و هشدار داده اند، زمانی كه خورشید عطسه می كند، در واقع زمانی است كه زمین بیمار می شود
بعد از این همه گمانه زنی و بحث در مورد سال 2012 حالا ناسا هم تصمیم گرفته تا با این دروغ و ادعای پوچ بجنگند. آقای دون یومانس مدیر دفتر اجرام مجاور زمین ناسا یک فیلم ویدیویی و یک مقاله ارایه نموده که حاوی واقعیت های علمی در مورد اتفاقات آسمانی سال 2012 می باشد. 
آقای یومانس با این کار خود توضیح میدهد که در سال 2012 هیچ اتفاقی نمی افتد. 
ظاهرأ در پایان سال 2012 علاقمندی خاصی به اجرام آسمانی، موقعیت و مدار آنها وجود دارد.اما فیلم یا برنامه های تلویزیونی در مورد سال 2012 اساس علمی ندارد. حتی خبر های تقلبی و دروغ به نقل از ناسا نشر شده که گویا در سال 2012 یک اتفاق فضایی رخ میدهد و این اتفاق واقعیت علمی دارد.
نیبیرو نام یک سیاره تخیلی است که در مسیر برخورد با زمین قرار دارد، اما به سادگی می گویم که چنین چیزی اصلأ وجود ندارد. هیچ شواهد معتبری بخصوص هیچگاه تلسکوپی یا دیگر ابزار نجومی وجود چنین جسمی را ندیده و وجود آن را رد می کند. حتی هیچ شواهدی دال بر اثرات گرانشی یا جاذبه ای این جسم بر هیچ یک از اعضای منظومه شمسی ما دیده نشده. 
بنابراین هیچ پیشگویی معتبری برای اتفاقات نجومی در سال 2012 میلادی وجود ندارد. فعالیت خورشید همیشه بصورت یک دوره 11 ساله بوده که دوره بعدی اوج فعالیت های خورشیدی بین سالهای 2010 تا 2012 می باشد. اما زمین بطور منظم این دوره های افزایش فعالیت خورشیدی را بدون هیچگونه اثرات قابل نگرانی تجربه نموده. میدان مغناطیسی زمین به مثابه یک سپر خوب ذرات شارژ دار خورشید را همیشه دفع میکند. اما بر اساس یک دوره زمانی حدود 400 هزار ساله این قطب ها جابجا می شوند. ولی هیچ شواهدی بر تکرار این گونه جابجایی در سال 2012 وجود ندارد. حتی اگر قرار باشد این جابجایی چند صد هزار ساله میدان های قطبی آغاز شود، هیچگاه بر گردش زمین و یا بر جهت گردش محور زمین تأثیر نمی گذارد و چنین تغییر و جابجایی فقط در توان رستم دستان یا همان سوپر من فیلم های تخیلی است که زمین را از جا می کند! 
یگانه کشش گرانشی یا جاذبه ای مهمی را که زمین  تجربه کرده و همیشه تحت تأثیر آن قرار دارد، نیروی جذر و مد میان زمین و ماه است. در چند دهه آینده هم هیچگونه هم خط شدن میان سیارات پیش بینی نشده و زمین هم در سال 2012 از میان صفحه کهکشانی عبور نمی کند. در ضمن حتی اگر این گونه هم خط شدن اتفاق بیفتد، اثرات آن بر زمین بسیار کم و قابل چشم پوشی است. هر ماه دسمبر زمین و خورشید تقریبأ با مرکز کهکشان راه شیری هم خط میشوند، اما این یک اتفاق سالانه است و هیچ پیامدی هم به دنبال ندارد. 
بنابرین پیش بینی تغییرات شوم یا سرنوشت مرگباری برای زمین در 21 دسمبر 2012 میلادی همه دروغ و بی اساس می باشد. در قرن های گذشته هم بار ها سرنوشت شومی برای زمین پیش بینی شده بود. خوانندگان این مقاله کاش همه فیلم های دانشمند مهم نجومی آقای کارل ساگان را دیده بودند. اما برای کسانی که با کار های آقای سگان آشنا نیستند  می گویم که آقای ساگان چندین سال قبل گفته بود ” ادعا های بزرگ و خارق العاده نیازمند شواهد خارق العاده اند” و باور چنین سرنوشت شوم برای زمین در سه سال بعد دور از تصور است. از سوی دیگر اگر قرار باشد چنین اتفاقی بی افتد چرا جهانیان بی تفاوت نشسته اند.
کسانی که ادعای چنین اتفاقات شوم و جدی را برای 21 دسمبر 2012 می کنند، باید ثبوت ادعای خود را هم برای مردم پیش کش کنند. کجاست شواهد این اشخاص؟ دانش این افراد برای این ادعا بر مبنای چیست؟ 
در واقع این افراد هیچ مدرکی در دست ندارند و تمام ادعا ها، پیش بینی یا هر گونه اسراری که در قالب کتب، فیلم های مستند و یا مقالات اینترنتی در این مورد نمی تواند هیچ واقعیتی را تغییر دهد. در آخر می گویم که هیچ مدرک معتبری برای این ادعا ها وجود ندارد و نمی تواند هیچگونه اتفاق غیر طبیعی را برای دسامبر 2012 را ثابت کند.

سوال وجواب هایی درباره2012
آیا 2012 پایان جهان خواهد بود؟ روزی که درآن به دلیل وقوع یکی از حوادث طبیعی مانند برخورد یک سیارک به زمین همه انسان ها در سرار  جهان خواهند مرد و حیات بر روی زمین از بین خواهد رفت؟  بدون شک نخستین جوابی که به ذهن بسیاری از ما خطور خواهد کرد “خیر”  خواهد بود. پایان دنیا در این سال غیرممکن است.
اما از کجا اینقدر مطمئنیم؟ چطور می دانیم که این اتفاق هرگز نخواهد افتاد؟ ما با اطمینان از اینکه همیشه کسانی هستند که بیش از ما به برسی چنین مسائلی می پردازند و اگر روزی قرار بر این باشد که چنین اتفاقی بی افتد حتماً جلوی آن را خواهند گرفت به سادگی از آن گذشته و چنین مسائلی را غیرممکن اعلام میکنیم. اما آیا تاکنون به این موضوع فکر کرده اید که اگر این موضوع حقیقت داشته باشد، به بسیاری از دلایل جوامع و دولت ها از بیان آن خودداری خواهند کرد!؟ آیا میدانید که چنین پروسه ای در طول حیات سیارات کاملاً طبیعی بوده و بارها اتفاق افتاده می افتد؟ تاکنون توجه کرده اید که از مهمترین دلایل انقراض دایناسورها یکی از همین حوادث طبیعی بوده است؟
شاید یکی از مشکلات اساسی بسیاری از انسان ها همین موضوع باشد! البته نه سال 2012. بلکه برخورد سطحی و بی توجهی به بسیاری از اتفاقاتی که روزانه در پیرامون آنها در حال وقوع است. عده زیادی بر پایان دنیا در سال 2012 اعتقاد دارند . بد نیست تا پیش از هرگونه پاسخی  مبنی بر قبول یا رد این نظریه نتایج تحقیقات ناسا  که در زیر ارائه شده را نیز در ارتباط با این سال بدانید. قضاوت اینکه آیا 2012 یا 2020 پایان دنیا است یا خیر با شما !
آیا Y2K را به خاطر می آورید؟ به خاطر برنامه ریزی موثر و تحلیل های دقیق و موفقیت آمیز ، این سال بدون ناله و شیون زیادی آمد و رفت. گذشته از اثرات ویژه و احساس برانگیز 21 دسامبر 2012، آن روز پایان دنیا نخواهد بود.
2012 نیز همانند Y2K مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است . برخلاف برخی از عقاید عمومی موجود، پشت پرده پایان دنیا به سرعت آشکار شد. دانشمندان ناسا به سوالات مختلفی که درباره 2012 پرسیده شده پاسخ گفته اند  که در ذیل آورده شده است.
سوال: آیا در 2012 تهدیدی برای زمین وجود دارد یا خیر؟ بسیاری از وب سایت ها می گویند که دنیا در دسامبر 2012 پایان خواهد یافت.
جواب: در 2012 هیچ اتفاق بدی برای زمین رخ نخواهد داد. سیاره مان برای بیش از 4 میلیارد سال به خوبی به حیات خود ادامه خواهد داد. دانشمندان مشهوری در سراسر دنیا تایید کرده اند که در 2012 هیچ تهدیدی برای زمین وجود نخواهد داشت.
سوال: منشاء این پیش بینی که جهان در 2012 پایان خواهد یافت از کجاست؟
جواب: داستان از اینجا شروع شد که نیبرو (Nibiru) به سمت زمین در حرکت است. نیبیرو یک سیاره فرضی است که توسط سامریانز عنوان شد. این حادثه اساساً  برای ماه می 2003 پیش بینی شده بود  اما وقتی در آن تاریخ هیچ اتفاقی نیفتاد، روز رستاخیز به دسامبر 2012 تغییر یافت. این دو افسانه با پایان دوره ها در تقویم باستانی مایان (Mayan) مصادف با انقلاب زمستانی (winter solstice) 2012 همزمان شده. از اینرو روز رستاخیز را مصادف با 21 دسامبر 2012  دانستند.

سوال: آیا تقویم مایان در 21 دسامبر 2012 پایان می یابد؟
جواب: درست مثل تقویمی که به دیوار آشپزخانه تان آویزان کرده اید و در آن هیچ روزی بعد از 31 دسامیر مشخص نشده، در تقویم مایان نیز هیچ موردی برای روز 21 دسامبر 2012 تعیین نشده. در این تاریخ دوره طولانی مدت مایان پایان می یابد. اما پس از آن _ درست مثل تقویم شما که دوباره در تاریخ 1 ژانویه شروع می شود_ در تقویم مایان نیز دوره طولانی مدت بعدی شروع می شود.

سوال: آیا پدیده ای مثل یک برخورد عظیم اتفاق خواهد افتاد؟
جواب: در دهه بعدی هیچ برخورری اتفاق نخواهد افتاد، زمین در 2012 با هیچ جرم آسمانی برخورد نخواهد کرد، حتی اگر برخوردی هم وجود داشته باشد اثرات آن بر روی زمین بسیار ناچیز خواهد بود. زمین و خورشید در ماه دسامبر تقریباً در مرکز کهکشان راه شیری قرار میگیرند و این پدیده ای است که  به طور سالانه اتفاق می افتد
دان یومانس (Don Yeomans) دانشمند محقق ارشد ناسا می گوید: “ظاهراً علاقه و توجه زیادی نسبت به اجرام آسمانی، موقعیت و مسیر حرکت آنها در پایان سال 2012 وجود دارد. من عاشق یک کتاب خوب یا یک فیلم مثل the next guy هستم، اما اجرام پرنده در فضای خیالی، تلوزیون و فیلم ها پایه علمی ندارند. حتی اخبار جعلی از ناسا نیز در آنها دیده می شود…”

سوال: آیا یک سیاره یا کوتوله قهوه ای (brown dwarf) بنام نیبیرو (Nibiru) یا سیاره ایکس (Planet X) یا اریس (Eris) وجود دارد که در حال نزدیک شدن به زمین  و تهدید آن باشد؟
جواب: نیبیرو و داستان های دیگر درباره سیارات متمرد یک برنامه و شوخی اینترنتی بیش نیست و پایه و اساس واقعی ندارد. اگر نیبیرو و سیاره ایکس واقعی بود و قرار بود تا 2012 با زمین برخورد داشته باشد، اخترشناسان حداقل طی دهه گذشته باید آن را شناسایی می کردند و الان نیز با چشم غیر مسلح قابل رویت بود. بدیهی است که چنین چیزی وجود ندارد. اریس واقعیت دارد اما آن یک سیاره کوچک مثل پلوتو (Pluto) است که در حاشیه خارجی منظومه شمسی باقی خواهد ماند. کمترین فاصله ای که تا زمین باید طی کند 4 میلیارد مایل است.

سوال: تئوری تغییر قطبیت (polar shift) چیست؟ آیا حقیقت دارد که پوسته زمین به دور هسته چرخش 180 درجه دارد که به طور روزانه انجام می گیرد؟
جواب: واژگونی در چرخش زمین امری محال و غیرممکن است. حرکات آهسته قاره وجود دارد (مثلاً قاره قطب جنوب در صدها میلیون سال قبل در نزدیک استوا قرار داشته) اما اظهار واژگونی قطب ها یک موضوع بی ربط است. هرچند بسیاری از سایت ها برای افراد ساده حرف هایی دارند. آنها اظهار می کنند ارتباطی بین چرخش و قطبیت مغناطیسی زمین وحود دارد که به طورت غیر منظم تغییر می کند.  یک واژگونی مغناطیسی نیز وجود دارد که به طور متوسط هر 400000 سال یکبار بروز می کند. تا جایی که ما می دانیم یک چنین واژگونی مغناطیسی ای هیچ خطری برای حیات روی زمین در بر ندارد. به هر حال وقوع یک واژگونی مغناطیسی تا چند هزاره بعدی غیر محتمل است
سوال: آیا زمین در سال  2012 در خطر برخورد با یک شهاب سنگ قرار دارد؟
جواب: زمین همیشه در معرض خطر برخورد دنباله دارها و آستروئیدها (asteroids) بوده است هرچندکه برخوردهای بزرگ بسیار نادر هستند. آخرین برخورد بزرگ مربوط به 65 میلیون سال قبل بود که منجر به انقراض دایناسورها گردید. امروز اخترشناسان ناسا در حال انجام یک بررسی و کاووش به نام «گارد فضایی» (Spaceguard Survey) هستند تا هر آستروئید نزدیک به زمین را خیلی قبل تر از برخوردش با زمین شناسایی کنند. در حال حاضر هیچ آستروئید تهدید کننده ای  – مثل آستروئیدی که دایناسورها را کشت – را شناسایی نکرده اند. تمام کارهای انجام گرفته به صورت علنی همراه با اکتشافات به دست آمده به طور روزانه در وب سایت NEO Program Office website ناسا قرار می گیرد. بنابراین شما می توانید خودتان ببینید که هیچ برخوردی در 2012 برای زمین پیش بنی نشده است.
سوال: نظر دانشمندان ناسا درباره نامعلوم بودن روز رستاخیز چیست؟
جواب: برای اظهار نظر درباره هرگونه تغییر دراماتیک و یا ناخوشایند در 2012، علم در کجا قرار گرفته؟شواهد و مدارک آن چیست؟ هیچ چیزی وجود ندارد.  در تمام ادعاهای تخیلی بیان شده در کتاب ها، فیلم ها، مدارک و یا در اینترنت ما نمی توانیم حقیقت وجودی این روز را تغییر دهیم. هیچ مدرک قابل اعتمادی برای هرگونه ادعایی مبنی بر وقوع حادثه غیر عادی در دسامبر 2012 وجود ندارد…
نظر مایا درباره 2012
مایا! قومی که هزاران سال پیش معبد و هرمی  رو با 365 پله ساخته! به تعداد روزهای سال. مایا تمامی خسوف ها و کسوف ها را دقیقا تا سال 2012 ثبت کرده و همشون طبق برنامه دارن اتفاق می افتن، مایا چندین هزار سال پیش عدد یک میلیون رو کشف کرده بود، مایا هزاران سال پش تو معابدش تصاویری از سفینه ها و فضانوردان رو روی سنگ ثبت کردن! (این رو خودم به چشم دیدم!). مایا آن زمان حتی تعداد روزهای هر سال ماه رو که گمونم 279 روز هست محاسبه کرده بود. مایا ها از اورانوس و نپتون اطلاع داشتند، تقویم مایا برای 400 میلیون سال استخراج شده است، سال خورشید و زهره را تا چهار رقم اعشار محاسبه کرده اند.
پیشگویی می گه: تو 21 دسامبر سال 2012 این زندگی روی کره زمین به اتمام می رسه و یک دوره جدید زندگی روی زمین شروع می شه.
مایاها معتقد بودند که زمین از 5 دوره تشکیل شده، پایان هر دوره یه اتفاق خیلی بد می افته و دوره جدید شروع می شه. جالب اینجاست که 2012 پایان دوره پنجم هست! و ما وارد دوره ششم خواهیم شد، گفته می شه تمدن حاضر از بین خواهد رفت تا دوره ششم شروع بشه!
.کی از باارزش‌ترین جنبه‌های این حفاری راه‌یافتن باستان‌شناسان به درون جامعه قوم مایا است که تاکنون ناشناخته مانده بوده و می‌تواند زندگی اجتماعی آنها را به تصویر بکشد. ویلیام ساتورنو که رهبری این حفاری‌ها را به عهده دارد، می‌گوید: «نمونه‌ای شبیه به نقاشی‌هایی که در این منطقه کشف کرده‌ایم تاکنون دیده نشده است». او و همکارانش در سایت زولتان که به چشم افراد عادی منطقه‌ای 16 کیلومتری است و سطح بخشی از جنگل‌های شمال گواتمالا را تشکیل می‌دهد، موفق به این کشف باارزش شده‌اند.
اولین‌بار فرانکو راسی دانشجوی دکترای باستان شناسی دانشگاه بوستون در سال 2010/1389 موفق شد تونلی را کشف کرد که روی دیوارهای آن اثر کمرنگی از نقاشی‌هایی با خطوط قرمز دیده می‌شد. اندکی بعد او و همکارانش با کنار زدن گل‌ولایی که حکاکی‌ها را پوشانده بود، متوجه شدند با علامت‌هایی حجاری شده و نقوش متعدد روبرو هستند. حفاری‌ها در سال 2011/1390 نشان دادند که این تونل می‌تواند یک اتاق کار باستانی باشد که مایاها برای حفظ تاریخ زولتان از آن استفاده کرده‌اند.
راسی می‌گوید: «آن چیزی که باعث می‌شود این اتاق بسیار جالب‌توجه باشد، وجود فضای کار و نیمکت‌های داخل آن است که احتمالا افراد روی آنها می نشسته‌اند و نقاشی‌هایی را در کتاب‌هایی ترسیم می‌کرده‌اند که قرن هاست دیگر اثری از آنها نیست. این کتاب‌ها احتمالا پر از محاسبات پیچیده بوده‌اند که برای پیشگویی آینده شهر استفاده می‌شده و نویسندگان آنها برای توصیف تاریخ به جدول‌هایی مراجعه می‌کرده‌اند که روی دیوارها دیده می‌شوند و اعداد بسیاری روی آنها نوشته شده است. این اتاق‌ها باید در سایت‌های دیگر نیز وجود داشته باشند اما این اولین‌بار است که ما با یک نمونه از آنها برخورد می‌کنیم.»

تاریک و روشن قوم مایا
سر در ورودی دالان حکاک‌ها و نویسنده‌ها را سال‌ها پیش فرسایش و رطوبت جنگل از بین برده است. پیش از این این دالان بخشی از ساختمان کوچکی بوده که زمانی به میدان اصلی شهر که توسط هرم‌ها پوشیده شده راه داشته، در این میدان عمومی بزرگان جشن برگزار می‌کرده‌اند و فروشندگان دوره‌گرد احتمالا به کار فروش ظرف‌های گلی خود مشغول بوده‌اند.
این شهر که در سال 1915/1294 کشف‌شده، تنها 8 کیلومتر با سن‌بارتلو، دیگر کلان‌شهر مایاها فاصله دارد که در سال 2000 با کشف دیوارنماهایی در آن توسط ساتورنو معروف شده است.
شاید نومیدی این انسان‌ها در سال‌های پایانی تمدن مایا نیز در شکل‌گیری نقاشی‌های تازه کشف شده در دالان حکاک‌ها مؤثر بوده است.
مایایی ها می گویند: جهان در سال 2012 تمام نمی‌شود!البته با وجود سال‌های ناآرامی و غارت فضای داخلی این دالان و اتاق‌ها کاملا دست‌نخورده باقی‌مانده است. در میان تصاویر نقاشی شده روی سه دیوار آن نقاشی نارنجی‌رنگی از مردی به چشم می‌خورد که بخش سپرمانند سفیدی روی سر و قفسه‌سینه‌اش را پوشانده، علاوه بر این پادشاهی که سرش با کلاهی از پرهای آبی تزئین شده روی یکی از دیوارها حکاکی شده،به وسیله پرده‌ای که توسط استخوان‌های انسان از دیوار آویزان شده پنهان شده و با کنار زدن آن آشکار می شود.
اما هنوز هم کشف دیگری وجود دارد که جالب‌توجه‌تر از نمونه‌های پیشین است. همکاری دیوید استوارت کتیبه‌‌شناس و باستان‌شناس با هتر هرست که هنرمند است، به کشف نشانه‌هایی از خط هیروگلیف که به سختی قابل‌دیدن است، در دیوارهای شرقی و شمالی این دالان منجر شده است.
یک جدول قمری و یک حلقه اعداد نیز کشف شده که برای محاسبه تاریخ بر اساس حرکت اجرام آسمانی استفاده می‌شد. محاسبات تاریخی انجام شده در این دالان تا حدود 7000 سال آینده ادامه دارند و بر خلاف نشانه‌های پیشین که برخی (به اشتباه) آن را پایان جهان در سال 2012 تعبیر کرده‌اند، نشان می‌دهند که تاریخ از دید این قوم ادامه داشته است.
محققان می‌گویند شاید بخشی از تلاش انسان‌ها در این دالان به پیش‌بینی وقایع در زمان قطحی و خشکسالی که گریبانگیر آنها بوده نیز برگردد. به نظر می‌رسد ساکنان زوتان کمتر از دیگر گروه‌ها به پیش‌بینی پایان جهان علاقمند بوده‌اند.
راسی می‌گوید: «علیرغم این کشف تازه هرگز نخواهیم توانست تمامی اسرار این دلان را کشف کنیم. این منطقه در دهه 1970/1350غارت شده و بسیاری از آثار تاریخی آن دیگر وجود ندارد. حکاکی بسیاری هم دیگر چندان واضح نیستند». ساتورنو که رهبری حفاری‌ها را در این منطقه به عهده دارد، خوش‌بین‌تر است و می‌گوید: «ما پس از سه سال کاوش در این سایت موفق به کشف چیزهایی شدیم که بی‌سابقه بودند و هنوز سال‌های بسیار دیگری را نیز پیش رو داریم
در سال 1986 دانشمندان زمین شناسی لرزشهای الکترومغناطیس را از عمق صخره های زمین دریافت و ثبت کردند که قدرت آن به 7.6 هرتز در ثانیه می رسید و به زودی متوجه شدند که این لرزشها بطور هماهنگ و مساوی در تمام نقاط زمین وجود دارد و قابل ثبت و اندازه گیری می باشد . دانشمندان این لرزشهای الکترومغناطیس را خاص کره زمین دانسته و به آن لقب “ضربات نبض زمین ” را اطلاق نمودند .
با مطالعات بیشتر بر روی امواج الکترومغناطیس مشخص شد که شدت این امواج در حال کاهش بوده بطوریکه برخی از دانشمندان معتقدند این امواج تا سال 2012 بطور کلی محو خواهد شد . همانطور که می دانیم کره زمین دارای یک جو مغناطیسی در اطراف خود بوده که  محافظ زمین در برابر پرتو ها و اشعه های خطرناک کیهانی می باشد . جهت این میدان مغناطیسی در طی عمر زمین بارها دستخوش تغییر شده بطوریکه سنگهای حاوی عنصر آهن در صخره های آتشفشانی این موضوع را تایید ثابت می نماید . در عصر کنونی نیز این حوزه مغناطیسی به شدت در حال
کاهش می باشد بطوریکه بعضی از دانشمندان معتقدند این حوزه مغناطیسی قبل از اینکه مجددا به تدریج به حالت ارتفاع در لرزشهای الکترومغناطیسی باز گردد تا سال 2012 بطور کامل ناپدید خواهد.
این تاریخ دقیقا در مقاله ای قدیمی باعنوان ” آیا جهان در سال 2012 پایان خواهد یافت” آمده است . در این مقاله بر اساس پیشگویی سرخپوستان ” مایا” نهایت جهان در این تاریخ پیش بینی شده است . هر چند ملل متعددی سعی در پیش گویی تاریخ پایان جهان نموده اند اما تمدن ” مایا ” در امریکای لاتین با رسم جداول ریاضی و محاسبات فلکی دقیق و پیچیده ای تعداد زیادی از بلایای آسمانی و اتفاقات طبیعی و اموری از قبیل سیل و طوفان و خشکسالی را بطور دقیق پیش بینی و ثبت نموده است .
اما پیشگویی بزرگ مایا در خصوص تاریخ پایان این جهان مورد توجه بسیاری از مورخین قرار گرفته زیرا این پیشگوییها نه بر اساس اساطیر و خرافات و پیش گویی های منجمان بلکه بر اساس محاسبات دقیق ریاضی و متابعت ان در زمانی طولانی صورت گرفته است .
نکته قابل توجه در این خصوص تنها حقایق زمین شناسی در این خصوص نبوده بلکه تمدنهای جهانی دیگری در این عقیده مشترک هستند که سال 2012 سالی مصیبت بار برای جهان است .مثلا در آسیا در کتابهای منجمین چینی آمده است که مدت “امپراطوری شانج ” که از سال 1766 قبل از میلاد مسیح در چین حکومت می کرده اند بمدت 3778 سال و تا پایان جهان ادامه خواهد  داشت  و این تاریخ تقریبا مطابق با سال 2012 میلادی می باشد .
در فرانسه نیز بر اساس پیش گویی های نوستراداموس ” مستشار ملک شارل نهم ” آمده است که سیارات منظومه شمسی در پایان دو هزار سال دچار آشفتگی شده و پس از 12 سال بعد از آن یعنی 2012 موجب ویرانی و نابودی حیات خواهند شد. این پیشگویی مجددا در سال 1980 در ژاپن قوت گرفت هنگامی که دانشمند ریاضیدان ژاپنی ” هایدو ایتاکاوا” بیان داشت که مجموعه سیارات منظومه شمسی در اگوست سال 2012 در یک پدیده ای نادر همگی در یک خط در پشت خورشید قرار خواهند گرفت و این موضوع سبب تغییرات شدید جوی و آب و هوایی در کره زمین و پایان حیات بر روی آن خواهد شد .
نکته عجیب تر اینکه ادیان سه گانه آسمانی در این موضوع که سال 2012 سال مصیبت باری خواهد بود اتفاق نظر دارند .
در حالیکه قوم “مایا ” معتقد است که بشر در دوره های مساوی زمانی پنج هزار ساله  عمر می کند ، همین نظریه را در تورات شاهد هستیم که معتقد است خلقت انسان از زمان پیدایش و بقای آن بر روی زمین پنج هزار سال طول خواهد کشید که انتهای آن بر اساس تورات  سال 2012  می باشد . این پیشگویی موافق بسیاری از پیشگوییهای مسیحی می باشد که غالب آنها از کتب عهد عتیق و تورات برگرفته شده و بیشتر مسیحیان همانند ما مسلمانان اعتقاد به ظهور مهدی در اخر الزمان دارند.بسیاری از مسیحیان بر اساس پیش بینی دانیال نبی در انجیل معتقدند که ظهور مهدی در تاریخ 2012 می باشد .
سال 2012 تمام دنیا خاموش می شود
ناسا در هشداری اعلام کرد که یک توفان خورشیدی که در سال 2012 به زمین می رسد موجب خواهد شد که برق تمام دنیا خاموش شود.
به گزارش مهر، در هشدار ناسا و آکادمی ملی علوم آمده است که میلیونها نفر در سال 2012 بدون برق و در نتیجه بدون غذا و دارو خواهند ماند و تمام یخچالها، تلفنهای همراه و ماهواره ها خاموش می شوند.
از ماه دسامبر فعالیت خورشید به آهستگی روبه افزایش می رود. نیروی مغناطیسی این ستاره هر 11 سال یکبار به نقطه ای می رسد که در آن پیک پدیده های فورانهای خورشیدی و پرتاب تاجهای خورشیدی بزرگ مشاهده می شود. این پدیده ها منجر به آزاد شدن میزان زیادی انرژی و تشعشعات می شود. این فورانها می تواند به زمین نیز برسد و منجر به ایجاد توفانهای ژئومغناطیسی زمین شود.
اتمسفر زمین می تواند از این برخوردها خود را مصون نگه دارد اما خسارات جدی را بر روی ساختارهای اجتماعی و اقتصادی روی زمین وارد می کند.
ستاره شناسان این پدیده ها را از سال 1859 رصد کرده اند. در آن زمان یک توفان ژئومغناطیسی ویژه در خطوط تلگراف اروپا و آمریکا اختلال ایجاد کرد. در ماه می 1921 توفان دیگری بسیاری از خطوط برق و تلفن را در دو سر اقیانوس اطلس خارج از استفاده کرد.
در گزارش 132 صفحه ای ناسا و آکادمی ملی علوم آمده است: “انرژی برق کلید فناوری جامعه مدرن امروزی است و تمام زیرساختها و سرویسها به آن وابسته هستند. اگر توفان سال 1859 امروز اتفاق بیفتد به طور حتم خسارتهای اجتماعی و اقتصادی وسیعی برجای خواهد گذاشت.”
براساس گزارش نیوساینتیست، در سال 1989 شش میلیون نفر در کبک کانادا به مدت 9 ساعت به سبب یک توفان ژئومغناطیسی که 10 برابر ضعیف تر از توفان سال 1921 بود بدون برق ماندند. اگر حادثه ای مشابه آنچه که در سال 1921 رخ داد تکرار شود تعداد افراد بدون برق به 130 میلیون نفر افزایش خواهد یافت و تکرار حادثه ای مشابه سال 1859 که بسیار قویتر از توفان 1921 بود دو هزار میلیارد دلار خسارت وارد خواهد کرد.
به گفته دانشمندان ناسا، پیک بعدی این توفانهای خورشیدی بین سالهای 2012 و 2013 خواهد بود که جامعه علمی هنوز بر سر شدت فعالیت خورشید در این دوره جدید به توافق نرسیده اند.
چرخش زمین در 21 دسامبر سال 2012 میلادی برعکس می شود
به گزارش خبرگزاری تقریب به نقل از روزنامه “الوفاق”: زمانی که نقاشیهای ملت های گذشته و رمزهای آنها را مشاهده می کنیم، مفهوم حقیقی آنها را درک نمی کنیم و گمان می کنیم که آنها خرافات و افسانه است و حتی آنها را مسخره می کنیم.
اما طبق یک مقاله علمی که بر روی اینترنت منتشر شده است، روز 21 دسامبر سال 2012 میلادی یعنی ۳سال دیگر، دوره پنجم دنیا، آغاز خواهد شد.
این مسأله هر 26000 سال یکبار اتفاق می افتد و خورشید با به هم رسیدن کهکشان و مدار زمین در آسمان مواجه می شود. دانش امروز داستانهای ملت های مایا و هندوهای آریزونا و فراعنه را به یک واقعیت علمی اخترشناسی تبدیل کرده است.
از هزاران بلکه میلیونها سال پیش بسیاری از افراد منتظر این اتفاق که در ۳ سال دیگر روی خواهد داد، می باشند. ۳ سال دیگر زمان پایان دوره بزرگ دوازدهم زمین و خورشید است که منجر به یک انقلاب مغناطیسی می شود و لرزشها و زلزله ها به یک امر عادی تبدیل می گردد.
تحقیقات جدید نشانگر این است که چرخش زمین بر عکس خواهد شد و خورشید از مغرب طلوع و در مشرق غروب خواهد کرد.
هندوهای آریزونا این تاریخ را به دلیل برخورد تعدادی از ستارگان در یک مدار ثبت کرده اند، زیرا این مسأله موجب به وجود آمدن تغییراتی در آب و هوا و حوادث طبیعی محیطی خواهد شد و آغاز مرحله پنجم انسانیت است.
ممکن است این دانش جدید و تمامی این نظریات، یک داستان تازه باشد که امکان درست یا نادرست بودن آن وجود دارد.
در سال 2012 هیچ نوسان مغناطیسی در زمین رخ نمی دهد
زمین توانایی دفاع در برابر تابش های خورشیدی را از دست می دهد و در برابر مقدار زیاد تشعشات خورشیدی قرار می گیرید. ناوگان عظیم ماهواره های مخابراتی و نظامی از مدار سقوط می کنند و باعث ایجاد هرج و مرج در زمین می شوند. نا آرامی های اجتماعی، جنگ، قحطی و سقوط اقتصادی رخ می دهد و بدون داشتن سیستم GPS یا موقعی
به تاریخ 21 دسبمر 2012 میلادی زمین یعنی خانه مشترک همه انسان ها یک رویداد بسیار قوی را تجربه می کند. این بار صحبت در مورد سیاره X یا فوران کشنده خورشیدی نیست، بلکه این رویداد در داخل هسته درونی زمین رخ میدهد و باعث یک تغیر مصیبت بار در میدان مقناطیسی که حمایت گر ماست می گردد. در نتیجه ما نه تنها شاهد کاهش سریع استقامت میدان مقناطیسی خواهیم بود بلکه قطب های میدان مقناطیسی هم سریعأ جابجا می شوند ( یعنی قطب شمال مقناطیسی بجای قطب جنوب و برعکس جابجا می شوند.) خوب این پیش بینی برای ما چه معنی می دهد؟ یعنی اگر به پیش گویی ها در مورد سرنوشت شوم باور دارید، متوجه باشید که با جابجا شدن میدان های مقناطیسی، زمین توانایی دفاع در برابر تابش های خورشیدی را از دست می دهد و در برابر مقدار زیاد تشعشات خورشیدی قرار می گیرید. ناوگان عظیم ماهواره های مخابراتی و نظامی از مدار سقوط می کنند و باعث ایجاد هرج و مرج در زمین می شوند. نا آرامی های اجتماعی، جنگ، قحطی و سقوط اقتصادی رخ می دهد و بدون داشتن سیستم GPS یا موقعیت یاب جهانی، تمام هواپیما ها سقوط می کنند…
با استفاده از پیش گویی مایا ها ( اقوامی که بین سالهای 250 تا 900 قبل از میلاد در محدوده مکسیکوی (مکزیک) امرزوی زندگی می کردند و در نجوم تبحر و مهارت های زیادی داشتند که در مقاله جداگانه، پیشگویی این قوم برای سال 2012 را برایتان آماده می سازم) به مثابه یک بهانه برای ایجاد روش های جدید و انفجار کننده که در اثر آن سیاره ما ممکن نابود شود، پیش گویان تئوری سال 2012 از جابجایی جاذبه زمین مثل اینکه در سنگ نهفته باشد، استفاده نموده اند. حقیقتأ ب ه علت این است که دانشمندان گفته اند، این اتفاق ممکن در یک دوره چهار ساله اتفاق می افتد. اما دریغا، با اینکه این تئوری یک اندازه حمایت علمی را همراه دارد، هیچ کسی نمی تواند جابجایی میدان های مقناطیسی را که احتمال دارد در روز های آینده و یا در هزاره بعدی اتفاق بیافتد، پیش گویی کند.
اولأ، اجازه دهید تا تفاوت میان جابجایی میدان مقناطیسی و جابجایی قطب های زمین را برای شما توضیح دهم. جابجایی میدان مقناطیسی تغیر در میدان مقناطیسی زمین است که طی آن قطب مقناطیسی شمال زمین به قطب جنوب مقناطیسی می رود و در نتیجه قطب های مقناطیسی جابجا می شوند. هرگاه چنین اتفاق بیافتد، قطب نمای ما دیگر به سمت شمال نه بلکه به سمت انترکتیکا یا قطب جنوب نشان خواهد داد. اما جابجایی قطب ها که تقریبأ یک رویداد مشابه است چندین بار در دوره تکامل منظومه شمسی ما رخ داده. به گونه مثال دو سیاره منظومه ما از این رویداد متأثر شده و قطب های شان جابجا شده اند؛ مثلأ زهره ( که بر خلاف جهت دیگر سیارات می چرخد، در اثر چند رویداد بزرگ مانند برخورد سیاره ی، قسمت فوقانی آن با قسمت پائین آن جابجا شده) و اورانوس ( که به پهلو می چرخد، در اثر یک برخورد یا به علت اثرات گرانشی مشتری یا زحل از محور خود بیجا شده است). اکثر نویسندگان بشمول (پیش گویان سرنوشت شوم)  جابجایی میدان مقناطیسی و جابجایی قطب های زمین را طوری یاد آور شده اند که گویا یک چیز اند. اما مسئله این طور نیست.
نخست در مورد جابجایی میدان های مقناطیسی…
این اتفاق چند بار رخ می دهد؟
دلایل جابجایی میدان های مقناطیسی درست فهمیده نشده، اما این مسئله کاملأ با قسمت درونی زمین ارتباط دارد. وقتی سیاره ما در گردش است، هسته مذاب آهنی آن به راحتی در جریان می باشد و باعث می گردد تا الکترون ها نیز به راحتی جریان پیدا کنند. این حرکت حرارتی، ذرات شارژ یا بار دار میدان های مقناطیسی ای را ایجاد می کنند که مرکز آنها در قطب های شمال و جنوب زمین قرار دارند. این پروسه بنام عملکرد دینام (مولد جریان دائم) یاد می شود که تقریبأ باعث ایجاد میدان مقناطیسی شبیه آهنربا می گردد و به این میدان ها اجازه می دهد تا سیاره ما را کاملأ در داخل خود بپوشاند.
این میدان مقناطیسی با عبور از هسته و پوسته زمین به فضا پیش رفته و مانند کره مقناطیسی یا حباب حفاظتی که همواره در اثر وزش باد های خورشیدی آشفته می شود، زمین را حفاظت می کند. از آنجائیکه ذرات باد خورشید همیشه دارای شارژ می باشد، میدان مقناطیسی زمین آنها را منکسر نموده و به نوک یا نقطه مناطق قطبی جائیکه خطوط میدان مقناطیسی باز می باشد، هدایت می کند و در آنجا بصورت شفق های قطبی دیده می شوند. معمولأ این وضعیت طی چندین قرن ادامه پیدا می کند (یعنی یک میدان مقناطیسی پایدار که از مناطق شمال تا جنوب امتداد یافته)، اما بعضی اوقات دیده شده که میدان مقناطیسی جابجا شده و قوت آن نیز دگرگون می شود. اما چرا این اتفاق می افتد؟
در این جدول جابجایی قطبی زمین طی 160 میلیون سال اخیر نشان داده شده. رنگ سیاه= قطبیت نورمال، سفید= جابجایی قطبی.
باز هم ما نمی دانیم. فقط می دانیم که این جابجایی طی چند میلیون سال اتفاق افتاده و بر اساس رسوبات فرو مقناطیسی، این اتفاق آخرین بار حدود 780 هزار سال قبل رخ داده. اما یک تعداد مقالات وحشت برانگیز می گویند که جابجایی مقناطیسی ” با نظم کار ساعت” رخ می دهد که این مسئله اصلأ واقعیت ندارد. طوریکه در این نمودار دیده شده، جابجایی مقناطیسی طی 160 میلیون سال بصورت نامنظم رخ داده. اطلاعات دراز مدت نشان می دهد که طولانی ترین دوره پایدار میان “جابجایی” میدان های مقناطیسی حدود 40 میلیون سال (در جریان دوره کرتاسه یا دوران وفور گچ در زمین؛ یعنی 65 میلیون سال قبل از میلاد) و کوتاه ترین دوره آن حدود چند صد سال قبل بوده.
بعضی از تئوری های سال 2012 (پیشگویی های فوق را بنام تئوری های 2012 می گویند) نشان می دهند که جابجایی مقناطیسی به دوره 11 ساله خورشید ارتباط دارد، اما برای حمایت از این گونه ادعا هم هیچ گونه شواهد علمی وجود ندارد. هیچ اطلاعاتی تا هنوز بدست نیامده که ارتباط خورشید و زمین را در تغییرات قطب های مقناطیسی نشان دهد. (خورشید طی 4.5 میلیارد سال گذشته همانند یک ستاره با سوزاندن هیدروژن به هیلیوم بصورت آرام می درخشید و این جریان در واقع نگرانی ما انسان ها را از هر گونه خطر رفع می سازد، چون زندگی در روی زمین به آرامش و پایداری خورشید وابسته است. اما تغییرات منظمی هم طی دوره های کوتاه در خورشید رخ داده که طی آن خورشید فعال و جالب می باشد. این دوره فراز و نشیب در فعالیت خورشید را بنام دوره خورشید یاد می کنند)
بنابرین، تردید تئوری روز رستاخیر در جابجایی مقناطیسی زمین نشان می دهد که این اتفاق با نظم کار ساعت ( بطور منظم) اتفاق نمی افتد و هیچگونه ارتباطی هم به حرکت خورشید ندارد. در هر صورت ما بدهکار یک تکان یا چرخش ناگهانی مقناطیسی نیستیم، چون نمی توانیم پیش بینی کنیم که دفعه بعد کی اتفاق می افتد، اما ظاهرأ این اتفاق ناگوار و خطرناک در گذشته ها بصورت تصادفی اتفاق افتاده است.
چه چیزی باعث جابجایی مقناطیسی زمین می شود؟
تحقیقات در واقع گامی در جهت درک حرکت یا پویایی درونی زمین است. بعد از مطالعه قسمت اول مقاله حالا می دانید که وقتی سیاره ما در گردش است، هسته مذاب آهنی آن به صورت پایدار طی صده های متوالی فعالیت و جریان داشته. اما به دلایل مختلف در جریان جابجایی مقناطیسی، ناپایداری ها باعث قطع تولید یکنواخت میدان مقناطیسی سراسری شده و چرخشی را در قطب ها بوجود آورده.
بشر میدان مغناطیسی را از چندین صد سال قبل می شناسد و حتی از قرن 12 میلادی بدینسو قطب نما جهت قطب شمال را به ما نشان می دهد. حیوانات هم برای جهت یابی از قطب شمال استفاده می کنند و ما هم به همین دلیل با وابستگی به آن رشد نموده ایم. تا هنوز در مورد میکانیزم یا کارکرد میدان های مقناطیسی که در هسته بیرونی زمین نهفته است، زیاد نمی دانیم. اما با امید کسب اطلاعات بیشتر در این مورد یک تن از دانشمندان فیزیک نجومی بنام دان لاتروپ از دانشگاه مریلند سعی نمود تا این معما را با ساخت یک نمونه کوچک زمین حل کند. این گوی فلزی زمین که قطر آن 3 متر است بر روی یک دستگاه نصب شده و با سرعت 80 مایل (128 کیلومتر) در ساعت که سرعت استوای زمین است، می چرخد. بخاطر شبیه سازی هسته مذاب زمین، لاتروپ هم نمونه کوچک خودش را پر از فلز مذاب می کند. تمام این نمونه 26 تن وزن دارد.
ناگفته نماند که این سومین تلاش لاتروپ برای ایجاد میدان مقناطیسی زمین است. دو تلاش قبلی او در اندازه های کوچکتر بود و حالا مجبور شده تا این نمونه بزرگتر را توسط یکی از شرکت های تولید کننده تجهیزات سنگین بسازد.
اعتقاد دانشمندان بر این است که هسته بیرونی مذاب زمین که  3200 کیلومتر پائین تر از پوسته زمین آغاز می شود، میدان مقناطیسی سراسری زمین را تولید می کند. عملکرد پویائی یا مولد جریان دائم به نحوی از طریق تعامل جریان آهن مذاب آشفته ( که نهایت توانایی جریان) را دارد با چرخش زمین ایجاد می شود.
آقای لاتروپ در نمونه خویش بجای آهن مذاب از سودیم مذاب استفاده می کند. اولأ حفظ آهن مذاب در چنین شرایط بی نهایت داغ و خطرناک است. ولی سودیم در درجه بسیار پائین تر بصورت مایع نگهداری می شود ( یعنی تقریبأ در صد درجه سانتی گرید). اما در استفاده از سودیم مذاب بخاطر شبیه سازی آهن مذاب، خطراتی جدی وجود دارد. اولأ در هوای آزاد به شدت قابل احتراق و در تعامل با آب واکنش بسیار شدید دارد. بپس باید نهایت احتیاط را به خرچ داد. هرچند این آزمایش خطرناک است، ولی بخاطر نبود هیچگونه روش مستقیم برای اندازه گیری هسته بیرونی زمین، بسیار هم می باشد.
به گفته خود لاتروپ وضعیت هسته زمین به مراتب از سطح خورشید داغتر و  خطرناکتر است و تحت فشار بسیار شدید قرار دارد. بنائأ هیچ نوع روش و تکنیک قابل تصور برای آزمایش مستقیم آن وجود ندارد.
چرخش یا حرکت این گوی سنگین باید باعث آشفتگی در جریان سودیم مایع شود و امیدواریم تا بتواند میدان مقناطیسی را بوجود بیاورد. امید بر آن میرود تا این آزمایش چندین معما دیگر را نیز حل کند؛ یعنی میکانیزم های مربوط به جابجایی قطب های مقناطیسی. از آنجائیکه میدان های مقناطیسی در گذشته هم چندین بار جابجا شده، شاید چرخش طولانی این نمونه بتواند باعث جابجایی قطب های مقناطیسی گردد. در ضمن این آزمایش با استفاده از فلز مذاب می تواند بر چگونگی این شرایط در این جابجایی قطب ها نیز روشنی بیاندازد.
طی آزمایشات گذشته دانشمندان فلز مذاب را از طریق لوله در نمونه های آزمایشی تعبیه کرده بودند، اما این آزمایش امکان می دهد تا فلز بصورت طبیعی خود را تنظیم و جریان آشفته را بوجود بیاورد. تا هنوز نمی دانیم که آیا این آزمایش میدان مقناطیسی را بوجود می آورد یا خیر، ولی باید به درک ما از ایجاد میدان مقناطسی در درون سیاره کوچک ما کمک کند.
فراز و نشیب قوت میدان های مقناطیسی
تحقیقات جدید درباره میدان های مقناطیسی زمین که به تاریخ 26 سپتمبر در نشریه ساینس به چاپ رسید می گوید که میدان مقناطیسی زمین آنگونه که قبلأ تصور می کردیم، ساده و آسان نیست. علاوه بر دو قطبی بدون میدان ها (شمال- جنوب) میدان های ضعیف تری هم در سراسر سیاره دیده شده که احتمالأ در هسته بیرونی زمین تولید می شوند.
بعد از اندازه گیری ها، دیده شد که میدان های مقناطیسی از نظر قوت با هم بسیار متفاوت اند و یک واقعیت مسلم دیگر این است که قوت میدان های مقناطیسی در حال کاهش می باشند. تحقیقات تازه که توسط دیرینه شناس زمین آقای برید سینجر از دانشگاه ویسکنسون منتشر شده می گوید که میدان مقناطیسی ضعیف در جابجایی مقناطیسی بسیار مهم می باشد. اگر قوت میدان دو قطبی (شمال-جنوب) در مقایسه با قوت ضعیف میدان های پراکنده مقناطیسی کاهش یابد، در آنصورت احتمال جابجایی قطب های مقناطیسی وجود دارد.
آقای سینجر می گوید: “میدان ها همواره پایدار نیستند، انتقال گرما و ماهیت جریان هم تغییر می کند و می تواند باعث ایجاد دو قطبی گردد که شدت و استقامت آن هم کم و زیاد می شود. زمانی که بسیار ضعیف می شود، توانایی لازم برای رسیدن به سطح زمین را ندارد و آنگاه شاهد غیر محوری شدن دو قطب خواهیم بود که قطب ضعیف تر آن برای همیشه عقب می ماند”. گروه تحقیقاتی سینجر، نمونه های گدازه های آتشفشانی باستانی باقیمانده از آتشفشان های تاهیتی و آلمان بین 500 تا 700 هزار سال قبل را ارزیابی نمودند. با ارزیابی دقیق منرال های غنی آهن که بنام مگنتیت یاد می شوند، تحقیق کنندگان توانستند تا به مسیر میدان های مقناطیسی دست یابند.
چرخش الکترون ها در درون منرال به وسیله میدان مقناطیسی قوی انجام می شود. در زمان قوت میدان دو قطبی، این الکترون ها به جهت قطب شمال مقناطیسی اشاره می کنند. اما در زمان تضعیف میدان دو قطبی، الکترون ها به هر جهتی که میدان قوی باشد اشاره می کنند. تحقیق کنندگان فکر می کنند، زمانیکه میدان مقناطیسی ضعیف پائین تر از یک حد معین کاهش می یابد، میدان های پراکنده، میدان های دو قطبی را از محور خارج می سازند و باعث جابجایی قطب های مقناطیسی می شوند.
سینجر می گوید “میدان های مقناطیسی یکی از ویژگی های مهم زمین شمرده می شوند که تا هنوز بزرگترین معمای علم می باشند. اما بیجا شدن قطب ها چیزیست که بشر صد ها سال به دنبال آن است”.
میدان مقناطیسی پر خم و پیچ
با اینکه به نظر میرسد که قوت میدان مقناطیسی رو به کاهش است، ولی در مقایسه با نوسانات اندازه گیری شده در گذشته دیده شده که بالاتر از حد اوسط قرار دارد. بر اساس تحقیقات دانشکده اقیانوس شناسی ساندیگو، اگر قوت میدان مقناطیسی با این سطح همچنان کاهش یابد، در آنصورت میدان دو قطبی مقناطیسی طی 500 سال به 0 میرسد. اما به احتمال زیاد میدان مقناطیسی دوباره قوت یافته و به حالت اولش باز می گردد؛ یعنی چیزی که طی چند صد سال با نوسان طبیعی وجود داشته.
موقعیت قطب های مقناطیسی در شمال و انترکتیکا نیز عجیب و حیرت انگیز به نظر میرسند. به گونه مثال در قرن 20 قطب شمال مقناطیسی در قسمت های بالای کانادا از 10 کیلومتر در سال به 40 کیلومتر افزایش یافته است. گمان بر این است که اگر قطب شمال مقناطیسی با همین میزان ادامه یابد طی چند دهه از شمال امریکا خارج شده و وارد سایبریا می شود. ولی این یک پدیده جدید نیست. چون اولین یافته های جیمز روز در سال 1931 به صد ها مایل خم و پیچ خورده (حتی اندازه گیری های امروزی سرعت این روند را نشان می دهد)
پس هیچ اتفاق شومی در راه نیست؟
جابجایی مقناطیسی یکی از عرصه های مجذوب کننده تحقیقات ژئوفیزیکی به شمار می رود که به مدت چندین سال دانشمندان فیزیک و زمین شناسان را به خود مشغول خواهد داشت. با اینکه نیروی محرک نهفته در پشت این پدیده تا هنوز کاملأ شناخته نشده، اما هیچ دلیل علمی موثق وجود ندارد که نشان دهد این جابجایی به تاریخ 21 دسمبر 2012 اتفاق می افتد.
برعلاوه، اثرات این اتفاق یا جابجایی بالاتر از حد یک اعتیاد به ما نفوذ کرده. آیا باید این جابجایی مقناطیسی را در زمان حیات خویش تجربه کنیم ( که به احتمال زیاد نه)، ولی احتمال ندارد که در اثر باد خورشیدی زنده سوزانده شویم  و یا حتی توسط تشعشتات کیهانی محو گردیم. حتی احتمال ندارد که حادثه انقراض گونه ها را تجربه کنیم (روی همرفته انسان اولیه – همو اریکتوس جابجایی مقناطیسی را به راحتی پش سر گذاشته و طی آن دوره زندگی کرده). به احتمال زیاد در زمان جابجایی یا مستقر شدن میدان های مقناطیسی در موقعیت جدید، شفق ها را در تمام ارتفاعات زمین تجربه خواهیم نمود و ذرات شارژ داری که از فضا می آیند، شاید یک مقدار افزایش یابند (اما به خاطر داشته باشید که تضعیف میدان مقناطیسی به معنی این نیست که هیچگونه حفاظت مقناطیسی نداشته باشیم)، چون در حد زیاد توسط اتموسفیر ضخیم و چگال محافظت می شویم.
درست است که ماهواره ها گرفتار نقص کاری و پرندگان مهاجر گیچ و آشفته می شوند، اما پیش گویی نمودن سقوط زمین یعنی پایان همه چیز مثل آب خوردن آسان نیست.
جمع بندی
•جابجایی مقناطیسی ماهیت آشفته و بی نظم دارد. هیچ راهی برای پیش بینی آن نداریم.
• تضعیف میدان مقناطیسی زمین به معنی این نیست که در آینده نزدیک همه چیز نابود می شود. اگر قوت میدان مقناطیسی را با اندازه گیری ها از چند میلیون سال اخیر مقایسه کنیم دیده می شود که ” بالاتر از حد اوسط” است.
• قطب های مقناطیسی بر اساس موقعیت جغرافیایی موقعیت ندارند، بلکه (با سرعت مختلف) در حال حرکت اند.
• هیچ شواهدی وجود ندارد که نشان دهنده فشار بیرونی بر حرکت مقناطیسی داخلی زمین باشد. بنابرین، هیچ شواهدی وجود ندارد که نشان دهنده ارتباط میان دوره یا سیکل خورشیدی و جابجی قطب های مقناطیسی زمین باشد. فکر سیاره X را هم از ذهن تان دور کنید.
پس، هنوز هم فکر می کنید که در سال 2012 جابجایی قطب های مقناطیسی رخ می دهد؟ من که این طور فکر نمی کنم.
یکبار دیگر همه دیدیم که یک سناریو یا پیشگویی دیگر برای سال 2012 ناقص از آب در آمد. هیچ شکی وجود ندارد که جابجایی مقناطیسی زمین در آینده اتفاق بیافتد، ولی ما در مورد یک محدوده یا میزان زمانی (با خوشبینی) بین 500 تا چند میلیون سال صحبت می کنیم و با اطمینان می گویم که طی چهار سال آینده اتفاق نمی افتد… و به نظر من زندگی با خوشبینی به مراتب بهتر از بدبینی است.
دسامبر 2012 پایان جهان؟؟
اقوام مایا ( اینکا ها ) هزاران سال پیش در آمریکای جنوبی می زیستند و تمدن بسیار پیشرفته ای داشتند از جمله مدارک موجود راجع به این تمدن با شکوه، اثر باستانی به نام Machopicho است که در کشور پرو به عنوان یکی از عجایب هفتگانه شناخته شده، باعث حیرت دانشمندان شده است و اینکه تقویمی را طراحی کردند که تا هزاران سال بعد و حتی در عصری که ما در آن به سر می بریم درست از آب درآمده و از دقت فوق العاده ای برخوردار است، به طوری که تمام سالها و روزها و ماه هایش کاملاً درست و دقیق هستند.
اما نکته در اینجاست این تقویم که تمام ایام و ماه های تاریخ را به درستی و دقت در خودش گنجانده است، ناگهان در تاریخ بیست و یکم دسامبر سال 2012 به پایان می رسد!!!
و همین حس کنجکاوی خیلی از مردم و دانشمندان را برانگیخته است که چرا تقویم مایان ها در روز ذکر شده تمام می شود.
آیا روز 21 دسامبر سال 2012 روزی است که جهان به پایان می رسد یا اینکه آغاز دوره ای جدید است؟ آیا به پایان رسیدن تقویم مایان ها را می توان نشانه ای دانست بر وقوع یک اتفاق خاص در جهان؟
لازم به ذکر است که مایان ها مردمی بودند درون نگر که در عرفان و ستاره شناسی هم پیشرفت کرده بودند. .»
تقویم مایا
در مورد ریاضیات زمان و تقویم بدون شک مایا ها نابغه بوده اند. با توجه به تکرار دوره های زمانی، آنها دو نوع تقویم را بنیان نهادند :
1- تقویم مذهبی که برای جشن های مذهبی و پیشگویی های آسمانی مورد استفاده قرار می گرفت
2- تقویم خورشیدی
هر دوی این تقویم ها بر پایه این حقیقت استوار شده است که هر سال اندکی بیش از 365 روز طول می کشد، سیستمی که کمی دقیقتر از تقویم مسیحی است. مایا ها با استفاده از حرکت خورشید، ماه و ستارگان آنچنان تقویم دقیقی داشتند که قادر بودند پدیده هایی مانند خسوف و کسوف و اعتدالین بهار و پاییز را پیشگویی کنند.
مایاها برای نگهداشتن زمان از چرخ هایی در هم یا ترکیبی استفاده می کردند و با استفاده از اینها حرکات ماه و خورشید و دیگر ستارگان را ثبت می نمودند.
تقویم آیینی یا مذهبی آنها 260 روزه بود که Tzolkin نامیده می شد. این تقویم از دوره های 13 روزه تشکیل شده بود که که در هر دوره روز ها نام خاص خود را داشتند، مثلاً می توانید در نظر بگیرید که روز اول این دوره 260 روزه با lmix-1( یکشنبه در تقویم مسیحی ) آغاز شود، در این صورت روز دوم lk-2 باشد ( دوشنبه در تقویم مسیحی ) و الی آخر؛ پس از اینکه شما به روز ben-13 رسیدید شماره ایام از یک شروع خواهند شد مثلا ًlx-1 برای روز اول و men-2 برای روز دوم و الی آخر.
شما مجبور بودید 260 روز صبر کنید تا روز lmix-1 دوباره از راه برسد. ( 13*20=260)
این نامگذاری پیچیده برای هر روز از هر دوره، معنی و سمبل آن؛ در گویش های مختلف مایا تفاوت داشت.
هر روزی با یک نقش که هنرمندانه و با استادی تمام حجاری شده بود نمایش داده می شد که “Head Variant” ( انگلیسی ) نامیده می شدند؛ نوعی طریقه نوشتاری که شباهتی با الفبای کنونی ما ندارد.
Tzolkin با یک دوره 365 روزه خورشیدی ترکیب شده بود که این دوره 365 روزه Haab نامیده می شد. این دوره 365 روزه به 18 ماه تقسیم می شد به علاوه یک ماه 5 روزه به نام Wayeb که در عقاید مایا این دوره به عنوان دوره خطرناک در نظر گرفته می شود.
کلاً 52 سال طول می کشید که تقویم Tzolkin و Haab یک دوره کامل زمانی را طی کنند.
دوره های زمانی در گویش مایا یه صورت زیر نامیده می شدند:

ستاره شناسی مایا
مایاها به راستی ستاره شناسان قابلی بودند. علاقه آنها برخلاف ستاره شناسان غربی بیشتر زمان Zenial Passage بود که این زمانی است که خورشید درست از بالای سر شما عبور می کند و این زمان انقلاب تابستانی نیز نامیده می شود.
در این زمان خورشید از روی عرض جغرافیایی مایا ها عبور می کرد، که این زمانی بود که خورشید در وضعیت انقلاب تابستانی یا 23-1/3 درجه شمالی قرار می گیرد. اکثر شهر های مایا زیر این عرض جغرافیایی قرار داشتند و این بدان معنی بود که مایاها می توانستند در این زمان خورشید را درست بالای سرشان که در حال عبور از عرض جغرافیایی مربوط به آنها بود را ببینند و این دو بار در سال اتفاق می افتاد.
آنها به راحتی می توانستند این زمانها را ردیابی کنند چون در این زمانها خورشید درست بالای سر قرار می گیرد و شما هیچ سایه ای نخواهید داشت.
Zenail Passege از آنجا که در نقاط گرمسیری و در عرض جغرافیایی خاصی قابل مشاهده بود بنابراین اسپانیایی ها از آن هیچ اطلاعی نداشتند. مایا ها خدایی داشتند که معرف این موقعیت خاص خورشید بود و او را خدای غواص می نامیدند.

پایان چرخه بزرگ مایا در تاریخ 21 دسامبر سال 2012
پژوهشگران هم اکنون کشف کرده اند که اساطیر مایان ها به شدت به حرکات ستارگان و کهکشان راه شیری و صور فلکی وابسته بوده و ریشه آنها را باید در آسمان جستجو کرد و جدول زمانی روز آفرینش درست مطابق با انتهای دوره طولانی تقویم مایان ها است.
پژوهشها نشان داده است که در روز انتهای تقویم مایان یک پدیده نجومی نادر اتفاق خواهد افتاد؛ اگر بخواهیم ساده صحبت کنیم در این واقعه نوعی هم ترازی بین صفحات خورشیدی و و صفحه کهکشانی کهکشان اتفاق می افتد. در این زمان خورشید در حالت انقلاب زمستانی خود از دید یک ناظر زمینی با کهکشان راه شیری که کهکشان ماست و ما روی لبه آن قرار داریم مصادف خواهد شد.
گذشته از این خورشید از یک حفره تاریک در کهکشان راه شیری عبور خواهد کرد که این حفره تاریک بوسیله غبار های بین ستاره ای ایجاد شده و باعث می شود که ما نتوانیم ستارگان را ببینیم.

آسمان در 21 دسامبر 2012
یک هم محوری نادر
خورشید در حالت انقلاب زمستانی خویش در شکاف تاریک کهکشان خواهد گرفت
در طلوع آفتاب روز انقلاب زمستانی در سال 2012 میلادی، خورشید دقیقاً در شکاف سیاه راه شیری قرار خواهد گرفت و جهت طوری خواهد بود که حلقه کهکشان راه شیری در تمام نقاط افق دیده خواهد شد مانند اینکه کهکشان روی زمین فرود آمده باشد و آن را در افق لمس می کند و مانند این است که دروازه آسمان گشوده باشد، البته “دروازه آسمان” یک اصطلاح است برای این حالت که در آن راه شیری افق را در بر می گیرد و ربطی به شکاف تاریک راه سیری ندارد.
در افسانه های مایا خورشید در حالت انقلاب زمستانی با یک خدا به نام One Hunahpu مرتبط است که به عنوان “اولین پدر” شناخته می شد. کتاب مقدس مایا به نام Popol Vuh در مورد دوقلوی One Hunahpu سخن رانده است که دوباره متولد می شود و دوره جدیدی را در جهان آغاز خواهد کرد.
در اساطیر مایا “شکاف تاریک” معناهایی دارد مانند جاده تاریک، xibalba be یا جاده ای به جهان مردگان، یک شکاف در شاخه های کیهانی ( راه شیری ) ، دهان هیولای کیهان ( نمایش داده شده به شکل قورباغه، پلنگ یا مار ) یا کانال تولد مادر کیهانی.
رویهم رفته در اساطیر مایا شکاف تاریک کهکشان به عنوان کانالی برای تولد مادر کیهان در نظر گرفته می شد آن چیزی که می توانیم “اولین مادر” بنامیم که “اولین پدر” را کامل می کند. به این ترتیب ما می توانیم استعاره های مایا را برای آفرینش جستجو و ردیابی کنیم.
و اما پایان تاریخ مایا نزدیک است یعنی دوره ای که 13 baktun طول می کشد و معادل 5125 سال است.
تمامی اینها ثابت می کند که قوم مایا از این واقعه کمیاب نجومی آگاه بوده و آن را پیش بینی کرده است و از آن به عنوان یک زمان انتقال یا آغاز دوره ای جدید در جهان یاد کرده است
اگر با زبان افسانه بخواهیم صحبت کنیم این تاریخ اتحاد “اولین مادر” با “اولین پدر” است یا به تفسیری دیگر زمانی است که “اولین پدر”( خورشید در حالت انقلاب زمستانی و فرمانروای عصر جدید ) از “اولین مادر” ( شکاف تاریک کهکشان ) زاییده خواهد شد.
عبارت مناسب برای وقایع بالا این است:
“اولین مادر” به اولین خدا یا اولین فرمانروا ( آغاز کننده عصر جدید ) حیات خواهد بخشید
سرخپوست های مایا در آمریکای مرکزی تنها تمدن سرخپوستی این منطقه هستند که پیش از تسلط استعماری اسپانیا دارای الفبا و تقویم نجومی کاملی بودن. عکس بالا مربوط به یک تقویم سنگی قوم مایا است که در موزه ی سرخپوست های مجموعه اسمیتسونین در واشنگتن قرار دارد.
تمدن مایا دو تقویم مستقل و جدا از هم داشته. یکی از این تقویم ها، تقویم دینی ۲۶۰ روزه و دیگری تقویم ۳۶۵ روزه زراعی است.
تقویم دینی مایاها از ۲۰ ماه ۱۳ روزه تشکیل شده. تقویم زراعی اونها هم از ۱۸ ماه ۲۰ روزه و یک ماه ۵ روزه تشکیل شده. این ماه ۵ روزه در ابتدای سال زراعی قرار داشته و مربوط به عبادت و اهدای قربانی به خدایان بوده است.
در عکس بالا حلقه خارجی مربوط به سال زراعی و حلقه میانی مربوط به سال دینی است.

جزئیات تمدن باستانی مایا محدوده ی قلمرو مایاها
تمدن باستانی مایاها یک سوم شرقی ” Mesoamerica ” را اشغال کرده بود، جزایر ” Yucatan ” .توپوگرافی منطقه از کوهستان آتشفشانی که مناطق مرتفع جنوب را در برگرفته است شروع شده و به فلات های متخلخلی از جنس سنگ آهک، معروف به سرزمینهای پست در منطقه ی شمال مرکزی ختم میشود.قسمت جنوبی این سرزمینهای کم ارتفاع توسط جنگلهای بارانی با ارتفاع متوسط ۱۵۰ فوت(حدود ۵۰ متر) پوشیده شده است.
همچنین در این منطقه در برخی قسمتها سرزمینهای بایر و دشتهای خشک و همچنین مرداب نیز یافت میشود که مناطق جنگلی را از هم جدا کرده اند. مناطق شمالی نیز از جنگل پوشیده شده اند ولی نسبت به مناطق جنوبی کمی کم باران تر اند و درختان این منطقه عمدتا” از درختان خاردار تشکیل میشوند. از ماه فوریه تا می فصل خشک به حساب می آمده و دمای هوا بالا و نامطلوب بوده است. در این فصل از سال زمینهای زراعی سوزانده میشود و آسمان پر از دود غیرقابل تحمل تر از قبل میشود تا زمانی که در اواخر ماه می باران ببارد و آسمان تیره را صاف و تمیز کند.
گونه های حیوانات منطقه و شکار
گونه های بسیاری از حیوانات وحشی در این منطقه زندگی میکنند که برخی گونه ها عبارت اند از…. جگوار (پلنگ خالدار امریکایی)، کیمن (یک نوع سوسمار امریکایی از خانواده ی کروکدیل ها)، گاو کوسه ، و گونه های بسیاری از مار های سمی که مایاها را برای پیدا کردن غذا به زحمت میانداختند. حیواناتی که به عنوان غذا صید مشدند عبارت اند از… بوغلمون و آهو، گراز امریکایی، خوک خرطوم دار، خرگوش و بعضی حیوانات جونده ی بزرگتر مانند خرگوش هندی و ” Peca ” یکجور حیوان دیگر که متاسفانه نمیدونم به فارسی اسمش چی میشه. انواع گوناگونی از میمونها و نوعی پرنده به نام”quetzal ” نیز بر روی درختان منطقه یافت می شده. آب و هوای مناطق مرتفع تر کاملا” با آب و هوای مناطق پست و کم ارتفاع مغایرت دارد و بسیار خشکتر و خنکتر از مناطق کم ارتفاع است.

منابع غذا
این دو منطقه (مرتفع و پست) هر دو برای انجام فعالیتهای تجاری در قلمرو مایاها از اهمیت بالایی بر خوردار بودند. مناطق پست برای تولید محصولاتی بود که برای مصارف شخصیشان تولید میکردند(زراعی). عمده ی محصول کشاورزی آنان ذرت بود که البته محصولات دیگری مانند…کدو، لوبیا و باقالی، فلفل، مانیوک، کاکائو، پنبه برای بافت پوشاک سبک و سیسال برای بافت لباسهای سنگین و ساخت طناب را نیز پرورش میدادند.

مواد اولیه و تجارت
و مناطق بلند و آتشفشانی نیز منابع خوبی برای شیشه، ژاد، و دیگر فلزات ارزشمند مانند … سیماب(شنگرف) و هماتیت بودند که مایاها برای ادامه ی تجارتشان نیاز داشتند. گرچه مناطق کم ارتفاع هیچ یک ار منابع ذکر شده را در خود نداشتند ولی نقش اصلی و مهم جادههای حمل و نقل را بر عهده داشتند.

شرایط آب و هوای منطقه
میزان بارش باران در مناطق کم ارتفاع بالق بر ۱۶۰ اینچ (۴۰۶ سانتیمتر)در سال بود. آب جمع شده نیز توسط سیستم دقیق کانال کشی، به دریای کاریب یا خلیج مکزیکو هدایت میشد. دو کانال یا رود خانه به نامهای ” Usumacinta ” ” Grijalva ” از اهمیت بیشتری برخوردار بودند و نقش حیاتی مهمی را برای تمدن مایاها ایفا میکردند.

جزئیات تمدن باستانی مایا
فرهنگ
بر خلاف عقیده ی مشهور، تمدن مایا یک امپراتوری متحد نبود ولی از گروههای مختلف و بزرگی با فرهنگهای مشترک تشکیل شده بود.مایاها همانند یونانیان باستان، از نظر هنری و مذهبی یک ملت متحد بودند ولی از نظر ساسی به استانهای مختلفی تقسیم شده بودند.تقریبا” بیست استان مختلف در یوکاتان وجود داشته ولی اگر بر فرض یک زن به مقام و منسب مدیریت و تصمیم گیری برای جامعه میرسید(در موارد نادر) باز هم به هیچ وجه نمیتوانست به مقام” mah kina ” دست یابد.

نوشتار
سیستم نوشتاری استادانه ای توسط مایا ها برای انتقال علم به نسلهای بعدی مورد استفاده قرار میگرفت. سیستم نوشتاری مایاها از نوشته ها و حکاکی هایی بر روی تخته سنگها و چوب تشکیل میشد. آنها همچنین از این نوشته ها در معماری و ساخت بناها و ساختمانهای خود استفاده میبردند. مایاها کتابهایی تاشو از پوست درخت انجیر می ساختند که آنها در مقبره های سلطنتی نگه داری می شدند و متاسفانه بسیاری از این کتابها تحت تاثیر رطوبت شدید منطقه و همچنین حجوم بیگانگان اسپانیایی که معتقد بودند این آثار شیطانی است و مطعلق به شیطان است از بین رفتند.
تا کنون چهار کتاب شناخته شده است
” The Dresden Codex ” ،” The Paris Codex ” ،” The Madud Codex ” و ” The Groleir Codex ”
روحانیون کلاسهای حکم رانی را با اهمیت دنبال میکردند و موفقیتهای زیادی را کسب کردند و از این رو همانطور که در ” heiroglyph “ها (توضیحات انتهای پست) ثبت شده، توانستند برای جامعه ی خود سودمند واقع شوند. دو گونه از این کلاسها انحصارا” برای آموزش هایی از قبیل آموزش نوشتاری بوده است.” heiroglyph “ها از ترکیب دو نشان مختلف و متفاوت تشکیل میشود که هر دو نشان کاملا” همدیگر را بیان میکنند و یک کلمه را میسازند یا اینکه از یک کلمه ی تک سیلابی تشکیل می شود. اطلاعات به تنهایی قابل ترجمه میباشند ولی معمولا” با تصاویری نیز برای درک کردن آسانتر مطلب ترکیب میشده اند.
پیشگویی های نوستراداموس درباره سال2012
حتما شما هم نام نوستر آداموس را شنیده‌اید.(میشل دو نوستر اداموس) یکی از استادان هنر پیشگویی معروف به نوستر اداموس بود.وی در سال 1503 در جنوب فرانسه به دنیا آمد.میشل در 14 سالگی فلسفه و دستور زبان و علوم طبیعی را تحت نظر کلیسا شروع به خواندن نمود.میشل در سال 1522 برای مطالعه طب به دانشگاه مونت‌ پلی یلر فرستاده شد و در سال 1525 مدرک پزشکی خود را دریافت کرد.در قرن شانزدهم در جنوب فرانسه بیماری مزمنی به نام le charbon شایع بود و نوستر اداموس مدتها بیمارانی را که به این بیماری مبتلا بودند در روستاها شفا میداد.اما در سال 1537 این بیماری همسر و فرزند وی را مبتلا کرد و وی نتوانست برای نجات آنها اقدامی کند و هر دو فوت کردند.در همین زمان مسئله برای وی پیش آمد که به کلیسا احضار شد.از قرار معلوم وی به مجسمه سازی که در حال ساخت مجسمه قدیسی بود به شوخی گفته بود: ((تو در حال ساختن مجسمه شیاطین هستی))
نوستر اداموس به خاطر اینکه مجازات نشود از Agen در تاریکی گریخت و به شرق ایتالیا رفت.وی پس از جابجای هایی فراوان در شهر salon سکنی گزید.پس از مدتی با زنی از اهالی شهر ازدواج کرد و صاحب فرزند شد.همان طور که در بالا نوشته شده است او با تمرکز بر روی شعله شمع به خلسه‌ای بسیار عمیقی فرو می‌رفت و تصاویر آینده را در ظرف برنجی می‌دید. یکی از دلایل مهم این مبهم گویی، ترس نوستراداموس از کلیسا و نیز بیم از ایجاد وحشت در مردم عادی بوده است. از این رو مثلا به جای پاریس واژه ریپاس را به کار برده است. توضیح او چنین است :(اگر به آنچه در آینده روی خواهد داد به صراحت اشاره کنم، اهل مملکت و فرقه ها و کلیسا آن را مغایر با آنچه باور دارند خواهند یافت و محکوم خواهند کرد). او در نامه ای به هانری دوم پادشاه وقت فرانسه که مرگ او را هم به درستی پیش گویی کرده بود نوشت شاید عده ای بپندارند که فهم رباعیات من آسان است، اما چنین نیست فهم جوهر این مطالب دشوار است. اتفاقا نوستراداموس مردی خدا ترس بود و حتی کتابهایی را که بر ضد تعالیم و قوانین الهی می دانست می سوزاند. برخلاف شایعات واهی پیرامون شیطان پرستی و خداستیزی، وی فردی عمیقا مومن و پایبند به مذهب کاتولیک بود. در نامه ای به پسرش می نویسد: «و از زمانی که اراده ذات خداوند متعال براین قرار گرفته که تو فقط در نور طبیعی و در این نقطه زمین بدنیا بیایی، زیرا همه چیز تحت اختیار و سلطه ی قادر متعال و خداوند یکتا قرار دارد.» ( اشاره ی صریح به عدم اصالت ادبیات رمزی علم اختر شناسی و طالع بینی و موکول کردن همه ی اراده ها به خواست و اراده ی خدا).سرانجام وی در سال 1555 همراه با مقدمه ای که در اول این مقاله آمده است، کتابهایش را به پسرش (سزار) هدیه کرد.10 جلد کتاب از پیش گوییهایش که در مجموع 1000 فصل به نام Century ( صده ها ) نوشته شده.
عکس العمل انجام شده نسبت به کتابهای (صده ها) نوستر آداموس بسیار شدید بود.افراد روشنفکر جامعه او را یک نابغه و مزرعه داران او را ابزار شیطان نامیدند و اشعار او را سخنانی برآمده از جهنم تلقی کردند.اشعار نوستر آداموس ترکیبی از کلمات رمز گونه به زبان‌های لاتین،یونانی،ایتالیایی و پروونشال فرانسوی بود. این مرد عجیب فرانسوی نوشته هایش را به صورت رباعی های معما گونه تنظیم می کرد و هنوز درک بسیاری از آن نوشته ها دشوار است. از آنجا که نوستراداموس فرانسوی بود بسیاری از پیشگویی های او در باره این کشور بود و یکی از این پیشگویی ها ظاهراً مربوط به لشکرکشی ناپلئون به روسیه میشود که در ضمن شهر مسکو به آتش کشیده شد. او میگوید : انبوهی از مردان نزدیک میشوند … نابودگر شهر کهن (مسکو) را ویران میکند. درباره جنگ واترلو، جنگی که در آن ناپلئون شکست نهایی خورد، به شعری از نوستراداموس مراجعه میشود که در آن به خردشدن عقاب(ناپلئون) به دست پلنگ(انگلیس) و خوک(پروس) اشاره شده است.
ملکه کاترین دومدیسی  Catnarine de,medici  خواننده پر و پا قرص کتابهای او بود.و وی با حمایت ملکه توانست به کارهای خود ادامه دهد.در سال 1566 که نوستر آداموس فوت کرد به همسرش وصیت کرد که جسد وی را به صورت ایستاده درون دیوار کلیسایی متعلق به کوردلیرها قرار دهند.در سال 1700بزرگان شهر تصمیم گرفتند تا تابوت تماشایی وی را به یکی دیگر از دیوارهای کلیسا که بیشتر در معرض دید بود منتقل کنند و در همین بین نگاهی هم به درون تابوت او بیندازند.در تابوت هیچ مدرکی دیده نشد جز مدالی که بر روی سینه نوستر آداموس وجود داشت و بر روی ]ن عدد 1700 حک شده بود.در سال 1791 در خلال انقلاب فرانسه گروهی از نگهبانهای ملی شهر مارسی در حالی که مست کرده بودند.به دنبال پول و اشیاء قیمتی وارد کلیسا شدند.در مدت زمان کمی سنگهای هشت فوتی روی تابوت نوستر آداموس را درآوردند.شهردار شهر به خاطر آشوب و هیاهو با خبر شد و بلافالصه به محل رفت.و به صحنه ای دهشت بار روبه رو شد که در آن یکی از نگهبانان با جمجمه نوستر آداموس شراب می نوشد زیرا مردم روستایی او را تشویق کردند که با این کار قدرت پیشگویی نوستر آداموس به او منتقل خواهد شد.شهردار آنان را متقاعد کرد که استخوانها را پس بدهند و دوباره وارد تابوت کرد.فردا صبح این گروه نگهبانان هنگام برگشت به مارسی مورد کمین سربازان سلطنت طلبان قرار گرفتند و سربازی که با جمجمه نوستر آداموس شراب نوشیده بود مورد اصابت گلوله شخص ناشناسی که کمین کرده بود قرار گرفت.درست همان‌گونه که خود نوستر آداموس پیشگویی کرده بود.
مردی که قبر را باز می‌کند و فورا نمی‌بندد، شیطان به سراغش خواهد آمد، مصیبتی که هیچکس نمیتواند آن را اثبات کند. C9 Q7
چند پیشگویی از نوستر آداموس که به واقعیت پیوست (کاملا خلاصه شده)
قبل از وقوع حادثه هیچکس در فرانسه جرات نداشت سخنی از پیشگوئی نوستر آداموس به میان آورد.او نحوه مردن شاه هنری را پیشگویی کرده بود:
شیر جوان فایق خواهد آمد بر شیر پیر،در نخستین یورش در صحنه نبرد،او چشمهای خصم خود راکه در محفظه ای طلایی قرار داردسوراخ خواهد کرد،با دو زخم و یک زخم و بعد مرگی سخت.
۴سال بعد در ۱۵۵۹ این پیشگوئی بوقوع پیوست.هنری که یکی از نشانه های خانوادگیش شیر بود با افسری جوان بنام مونتگمری (فرمانده گارد اسکاتلندیش) دوستی نزدیکی داشت.این افسر روزی بی مقدمه به او حمله کرد و کلاهخود طلایی او را با نیزه سوراخ کرد و از ناحیه سر و گردن به سختی مجروح شد3شاه هنری بعد از ۱۰ روز عذاب درگذشت.این چنین بود که از آن پس مردم پیشگوئیهای شگفت انگیز نوستر آداموس را باور کردند.
نوستر آداموس ظهور ناپلئون را نیز پیشگوئی کرده بود و از او به عنوان نخستین ضد مسیح نام برد (دومین ضد مسیح هیتلر و سومین ضد مسیح هنوز ظهور نکرده است) درباره رسیدن ناپلئون به قدرت و سالهای امپراتوریش می نویسد:
امپراتوری نزدیک ایتالیا زاده خواهد شد که امپراتوری را قدر بسیار خواهد نهاد.ناپلئون هم قدرت سیاسی فرانسه را بالا برد و هم قدرت نظامی آن را.نوستر درباره سرانجام ناپلئون چنین پیشگوئی کرده است:امپراتور بزرگ تبعید خواهد شد به مکانی کوچک و دوباره سر بر خواهد داشت و در مکانی کوچک سرنوشتش به آخر خواهد رسید.ناپلئون به جزیره کوچک آلب تبعید شد اما بعد از ۱۰۰ روز از آنجا گریخت و دوباره قدرتش را احیا کرد و سرانجام در جزیره سنت هلن درگذشت.
پیشگوئیهای نوستر آداموس در مورد وقایع جدید به اندازه وقایع قدیم قابل توجه است.در این مورد هم نام و هم تاریخ ماجرا ذکر شده است:
پاستور،جوان رب النوعی،تکریم خواهد شد،آن هنگام که ماه چرخش خود را به پایان رساند.
وقتی پاستور در ۱۸۸۹ انستیتو پاستور را تاسیس کرد کشفیات بزرگی در علم پزشکی به ظهور رسید.چرخش ماه به دور زمین هر ۱۹ سال یکبار اتفاق می افتد.یکی از این چرخشها در همان سال ۱۸۸۹ کامل شد.
نوستر آداموس چندین پیشگوئی خارق العاده و دقیق درباره رهبر نازیها کرده است.در یکی از آنها خلاصه ای از زندگی او ارائه می کند و از مرگ نامعلوم او سخن می گوید:
در کوهستانهای ایتریس (اتریش) نزدیک رایناز (لینتز) از پدر و مادری معمولی زاده خواهد شد مردی که مدعی دفاع از لهستان و مجارستان خواهد بود.پایان کار او هرگز دانسته نخواهد شد.
سخن دیگری از نخستین سالهای جنگ وقتی که ارتش آلمان در طول جبهه بسوی فرانسه به حرکت درآمد حکایت دارد.اگرچه بیشتر کشورهای اروپا بر ضد هیتلر و یا به گفته نوستر: ]هیستر[ متحد شده بودند اما او مدتی فاتح بی چون و چرای نبردها بود:جنگ آور،از رودها و زمینها خواهد گذشت،جنگجویان عظیمی بر علیه این جنگ آور ]هیستر[ خواهند جنگید.نوستر همچنین از سلاحهایی سخن گفته که صدای آنها در آسمانها شنیده خواهد شد و ماشینهای پرنده ای که از آنها آتش خارج خواهد شد (به هواپیما و بمبارانها و موشکهای V-1 و  V-2آلمانی که در هنگام پرواز موتور جتشان قرش می کرد اشاره دارد) نوستر تصویری زنده از خلبانان با ماسک اکسیژن،کلاه و لوله های اتصال ارائه می دهد.او از نیمه انسان نیمه خوکهایی که در صحنه نبرد در آسمانند سخن می گوید.
بمبهای اتمی که بر روی هیروشیما و ناکازاکی انداخته شد هم در پیشگوئیهای نوستر آمده است:
بر دو شهر نزدیک بندرگاه چنان تازیانه عذابی فرو خواهد آمد که تا کنون دیده نشده است.

حتی واقعه 11 سپتامبر نیز پیش بینی شده بود:
آسمان در چهل و پنج درجه می سوزد.آتش به شهر جدید و بزرگ نزدیک می شود به طور ناگهانی آتش بزرگ و پراکنده شعله ور می شود. C6 Q97
نیویورک بین مدار چهل و چهل و پنج درجه در آمریکا قرار دارد.
نوستر به سومین جنگ جهانی در پایان قرن بیستم اشاره داشت که در نیمکره شمالی و بعد از اتحاد دو ابرقدرت بر بوقوع می پیوندد:
وقتی قدرتهای نیمکره شمالی با هم متحد شوند، ترس و هراسی هولناک بر می خیزد روزی دو رهبر بزرگ با یکدیگردوست خواهند شد و سرزمین جدید به اوج اقتدارخواهد رسید آنگاه مردی خونخوار دوباره ظهور خواهد کرد.
علاوه بر اشاره به ویرانی شهر نیویورک، نوستراداموس پیش بینی میکند که کل ایالات متحده آمریکا در جنگ جهانی سوم درگیر خواهد شد. در این جنگ که چین آن را آغاز خواهد کرد و در پایان آن آسمان مملو از اسلحه و موشک خواهد بود و خسارات بزرگ وارد خواهد شد؛ طوری که نیمکره شمالی به کلی نابود خواهد شد.
(چند پیشگویی جالب درباره ایران و جنگ جهانی سوم، راست و دروغش با خود آقای نوستر آداموس ولی خوندنش خالی از لطف نیست)

پیشگویی او درباره انقلاب ایران
در جوشایی احساساتی تند، قلبها، دست‎ها و پاها، یکدیگر را می‏پذیرند. آتش‏ها، موج‏ها و شمشیرها، در پرشیا خیزش می‏کنند، و زان پس، نجیب ‏زاده‏ای نابود می‏شود؛ او از سر کم‏ اندیشی، یا کشته می‏شود یا خود می ‏میرد.
و اما:
در این پیشگویی ها نه تنها از ظهور خمینی و انقلاب اسلامی و سفر مرحوم محمدرضا شاه به مصر سخن رانده شده، بلکه تباهی و فروپاشی نظام ایران در اثر «فساد مالی» و «اختلاس» نیز پیش‏بینی شده است که قبل از انقلاب به وقوع پیوست.
نکته ی جالب در مورد پیشگویی های او این است که وی به ندرت نام کشوری را به صراحت و آشکارا ذکر می کند، حال آنکه در مورد ایران ( Persia ) به صراحت عنوان می کند که ایران، جهان را تسخیر خواهد کرد. ایران از طریق آناتولی، فرانسه و ایتالیا را فتح خواهد کرد و بالاخره ایران باعث وقوع جنگ جهانی سوم خواهد شد.C5 Q25
-1شاهزاده ی عرب، مریخ، خورشید،ناهید، شیر و حکومت کلیسا را از طریق دریا از پای در خواهد آورد. از جانب ایران( پرشیا ) بیش از یک میلیون پرهیزگار به بیزانس و مصر به سوی شمال هجوم خواهند آورد. C5 Q55
-2از کشور عربی خوشبخت ( در منطقه ی غنی و ثروتمند اعراب) شخصی قدرتمند و مسلط بر شریعت محمد(ص) زاده خواهد شد، اسپانیا را به درد سر انداخته و بر گرانادا(غرناطه) مستولی میشود. از طریق دریا بر مردم نیکوزیا ظفر خواهد یافت. C2 Q29
-3 مرد مشرقی از محل استقرار خویش خارج خواهد شد، برای دیدار فرانسه از کوه آپونین خواهد گذشت، از فراز آسمان، از برف ها، دریاها و کوهها گذر خواهد کرد و همگان را با عصایش مضروب خواهد کرد. C4 Q59
-4دو محاصره، در گرمایی سوزان انجام می گیرد.آن مرد، از فشار تشنگی، بخاطر دو فنجان مملو از آب، کشته میشود.
5- دژ نظامى، مملو مى‏شود،و یک آرمانگراى کهنسال(به احتمال زیاد منظورش امام خمینی بوده) نشانه‏هاى نیرا (سرزمین ایران) را به اهالى ژنو (سازمان ملل متحد) نشان خواهد داد. C3 Q63
6- رهبر پاریس،اسپانیاى بزرگ را اشغال مى‏کند،کشتیهاى جنگى در برابر مسلمانان (محمدى‏ها) که از پارتیا (ایرانیان) و مدیا (مکانی در ایران) برخاسته‏اند، مى‏ایستند. آن مرد، سیکلاد [اروپا] را تاراج مى‏کند، و آنگاه انتظارى بزرگ در بندر یونان حکمفرما مى‏شود.C2 Q91
در مجموع نوسترآداموس به این موضوع به صراحت اشاره مى‏کند که ایران (پارت، نیرا، پرشیا، مدیا،بیزانس و…) با کمک مسلمانان سراسر جهان، از جمله کشورهاى عربى و مخصوصاً سوریه، عربستان سعودى و لیبى حکومت مقتدرى را تشکیل مى‏دهند و پس از جنگى مذهبى که هسته آن از لبنان شروع مى‏شود و عمدتاً علیه اسرائیل است، جهان را به تسخیر خود درمى‏آورند ،کشورهای حامی اسرائیل نیز وارد معرکه می شوند و سپس جنگی جهانى و عظیم رخ خواهد داد و نیمی از جهان نابود خواهد شد.
٧- در هنگامه دمیدن خورشید،آتش بزرگ، دیده خواهد شد؛صدا و روشنایى،در امتداد شمال، ادامه خواهد یافت.
٨- در میانه کره خاک،مرگ و آواى مرگ، شنیده خواهد شد؛مرگ از درون سلاحها،آتش و خشکسالى،آنان را به انتظار خواهند نشاند.
٩- در عرض 48 درجه جغرافیایی و در انتهای مدار راس السرطان، خشکسالی بسیار بزرگی به وقوع خواهد پیوست. ماهیان دریاها، رودها و دریاچه‏ها پخته خواهند شد. به خاطر آتشی مهیبی که از آسمان خواهد بارید. C5 Q98
در خاتمه، این سرزمین به واسطه جنگ جهانى سوم نابود و نامسکون خواهد شد.
١٠- سرزمین مسکونى،از سکنه خالى خواهد شد؛براى به دست آوردن سرزمینها،جدال و اختلاف شدیدى درمى‏گیرد؛قلمروها به مردانى سپرده خواهد شد؛که از غرور و سربلندى تهى خواهند بود.سپس، براى برادران بزرگ،نفاق و مرگ پیش خواهد آمد.
چنین برمى ‏آید که ایران، جهان را ابتدا از طریق حمله به ترکیه (و مقدونیه) به تصرف خود درخواهد آورد.
١١- شب در آسمان، مشعلى رو به خاموشى، دیده خواهد شد. در مرکز زمین، جنگ و خشکسالى به بار مى‏آید، کمک خیلى دیر مى‏رسد. پرشیا (ایران) حمله آورده و ماگدونیا و در جاى دیگر مى‏گوید (مقدونیه) را به محاصره درمى‏آورد. C2 Q96
١٢- تو اى فرانسه!اگر،از آبهاى لیگوریا گذر کنى؛خود را،در میانه دریا و جزایر،در محاصره خواهى یافت؛و پیروان محمد،در برابر تو خواهند ایستاد.و همچنین تو، اى دریاى آدریاتیک!استخوان خران و اسبان راخواهى جوید. C3 Q23
١٣- آن مرد،با سلاحها و آتش درخشان،در نزدیکى دریاى سیاه،از پرشیا براى تسخیر ترابوزان خواهد آمد. فاروس و میتیلن به لرزه در خواهد آمد؛خورشید،دریاى آدریاتیک را که مملو از اجساد اعراب است،روشن خواهد کرد. C5 Q27
ناوگان جنگی اعراب، بنادر فرانسه را مورد تهدید جدی قرار خواهد داد و فرانسه از هم‏‎پیمانان خود ( ناتو) درخواست کمک خواهد کرد.
و سپس نوستراداموس، عواقب جنگ اتمى و نابودى تدریجى جهان به واسطه جنگ جهانى سوم را شرح مى‏دهد:
١۴- وقتی قدرت های نیمکره ی شمالی در شرق با هم متحد شوند ترس و هراسی هولناک بر می خیزد روزی دو رهبر بزرگ با یکدیگر دوست خواهند شد و سرزمین جدید به اوج اقتدار خواهد رسید آنگاه مردی خونخوار دوباره ظهور خواهد کرد (سومین ضد مسیح که در چین ظهور می کند).
١۵- کسوفى در پیش خواهد بود که از زمان آفرینش گیتى تا زمان مرگ و مصائب حضرت مسیح و از آن زمان تا به امروز هرگز رخ نداده است و جهان چنین ظلمتى به خود ندیده است. C3 Q27
که در این مورد آیات مربوط به قیامت در سوره قیامت به ذهن انسان تداعى مى‏شود:
(( فإذا برق البصر و خسف القمر و جمع الشمس و القمر یقول الإنسان یومئذ أین المفرّ ))
ترجمه:هنگامى که بینایى خیره مى‏گردد، و ماه فرو مى‏رود، و خورشید و ماه گرد هم آیند، آن روز انسان مى‏گوید به کجا فرار کنم؟
١۶- مرد والامقامى از تبار عرب به زودى پیش خواهد تاخت. از سوى اهالى بیزانس به او خیانت خواهد شد. از شهر قدیمى رودس به پیشواز او خواهند آمد، از جانب هانگرى )مجارستان( متحمل آزار بسیار خواهد شد. C2 Q86
١٧- در حوالى دریاى آدریاتیک بر اثر توفانى عظیم، کشتى غرق مى‏شود و زمین به لرزه درآید و به سوى آسمان پرتاب مى‏شود و دوباره فرو مى‏افتد؛ در مصر جنبش پیروان محمد افزایش مى‏یابد و پیکى به آن سوى مرزها فرستاده مى‏شود تا خبر را اعلان کند.شهرها آلوده و کثیف گشته، باعث اعتراض و شرمسارى زیادى خواهد شد.
١٨- رهبر اصلى مشرق زمین با شورشهاى زیادى روبرو خواهد شد، که اکثراً از طرف شمالى‏ها و غربى‏هاى مغلوب شده است،عده‏اى کشته و برخى مورد آزار قرار گرفته‏اند و بقیه در حال گریزند و فرزندانشان که از زنان متعددى هستند، زندانى شده‏اند.
ادوارد در کتاب خود در باب پیشگوئیهاى نوسترآداموس نقل مى‏کند که سانتورى هشتم، قطعه 6 مربوط به وقوع جنگ جهانى سوم است، جنگ و خونریزى براى مرتبه سوم حتمى است؛ آتش به حدى است که دریاها به جوش مى‏آید و از دولت‏ها فقط دو دولت و از جهان فقط نیمى باقى مى‏ماند.
١٩-هنگامی که سلاح‏ها و زنجیرها در شکم ماهی، گنجانده شوند، از داخل آن مردی خارج می ‎شود که به زودی جنگی بسیار شدید را برپا خواهد کرد. ناوگان دریایی او به دوردست‏ها سفر خواهد کرد. تا آنکه نزدیک سواحل ایتالیا، آشکار خواهد شد. C2 Q5
در این رباعی، مقایسه یک زیردریایی با ماهی صورت گرفته است. این تنها تصوری است که در قرن شانزدهم، یک فرد می ‏توانست از یک زیردریایی هسته‏ای قرن 21 ام داشته باشد. نوسترآداموس، در این رباعی می‏گوید که این زیردریاییی ها در کنار رزمناوها، از دوردست‏ها به سواحل ایتالیا خواهند رسید و این سرآغاز شعله‏ور شدن شراره‏های جنگ در جهان خواهد بود. آتش این جنگ شدید، با خروج یک فرد مهم از زیردریایی ‏اش که به سواحل ایتالیا رسیده است، افروخته می ‎شود. نوسترآداموس در یک رباعی دیگر، نوعی ماشین جنگی پیشرفته را به تصویر کشیده است که بیی شباهت به هاورکرافت‏های امروزی نمیی باشد:
آن ماهی که در خشکی و دریا حرکت میی کند، هنگامی که با موجی سهمگین در کنار ساحل سر از آب بیرون می آورد، شکلی عجیب و رعب‏انگیز و جنسی نرم و قابل انعطاف دارد. دشمن به سرعت از دریا به دروازه‏های شهر خواهد رسید. C1 Q29
نوسترآداموس، در این رباعی، به شکلی زیبا، یک هاورکرافت امروزی را توصیف کرده است. اما برای انسان قرن شانزدهمی، تصویر چنین وسیله‏ای، بسیار شگفت‏آور و ترسناک است.
٢٠- فرمانده‏ای اسکاتلندی و شش تن از بزرگان آلمان به دست دریانوردان شرقی، دستگیر خواهند شد آنها از جبل‏الطارق و اسپانیا عبور داده خواهند شد؛ آنگاه در ایران، به پیشوای رعب‏انگیز جدید، تحویل داده می شوند. C3 Q78
٢١- خارج شوید، همگی ژنو (سازمان ملل) را ترک کنید. به زودی جنس ساترن، از طلا به آهن تبدیل می ‏گردد. کسانی که مخالف پیشوای ایرانی هستند، نابود خواهند شد. پیش از این خروج پرطنین، نشانه‎‏های در آسمان آشکار خواهد شد.
در این رباعی جالب، سیطره کامل پرشیا (ایران) بر اروپا در آینده، پیشگویی شده است.
٢٢- شاهزاده لیبیایى فرستاده پرشیا (نماینده حکومت ایران) در غرب به قدرت خواهد رسید، یک فرانسوى از اعراب به شدت مکدر خواهد شد، دانشمندان ادیب خود را با اوضاع وفق خواهند داد، زبان عرب بر فرانسه پیشى مى‏گیرد. C10 Q62
٢٣- در نزدیکى سورین (سوریه) جهت حمله به مجارستان قهرمانى از اهالى برودها (سیاه ‏پوستان) به آنان هشدار خواهد داد.
٢۴- رهبر بیزانس، سالون از اسلاوینا،آنان را به شریعت محمد(ص) در خواهد آورد.
٢۵- امپراتورى مقدس به آلمان خواهد آمد؛پیروان اسماعیل جایگاه بى ‏مانع خواهند یافت. آدمهای نادان همچنان خواستار کارمانی (شریعت کهنه) هستند. تمامی حمایت کنندگان محمد(ص) سراسر گیتی را خواهند پوشاند. C10 Q36
تاریکی و جهل فقط با درخشش نور از بین می رود و با تغییراتی حکومت جهل و ظلمت پایان خواهد یافت.
بنابراین، نوسترآداموس در اغلب سانتورى‏ها از جمله سانتورى 5 نسبت به گرفتن جهان به وسیله شریعت محمد(ص) به غرب و تمدن غربى هشدار مى‏دهد و به جهانیان اعلام مى ‏کند که روزى مسلمانان به رهبرى ایران و اتحاد با دول مسلمان عرب بر جهان مسلط خواهند شد. (احتمالا ترسی که در حال حاظر اروپا و آمریکا از دول مسلمان آسیای میانه دارند، سندی باشد بر این گفته ها) شاید هم این وقایع در پیوند با گسترش و جهانى شدن انقلاب ایران و تحمیل آن به دیگر کشورها مربوط باشد.
پیشگویی های مهمی که هنوز اتفاق نیفتاده اند :
1- اتحاد سیاسی چین و ژاپن بر آسیا حکومت خواهد کرد.
2- لندن توسط هواپیماهای جنگی روسیه ، از بین خواهد رفت.
3- شهر نیویورک ویران خواهد شد.
4- آرماگدون زمانی اتفاق می افتد که روسیه ، پرشیا ، لیبی و اتیوپی به اسرائل و اروپا حمله می کنند.
شبی از شب های پائیز سال 1939 میلادی اندکی پس از آنکه آلمان هیتلری جنگ را در اروپا اعلام کرده بود خانم دکتر گوبلز در بسترش دراز کشیده و به خواندن کتابی از ادبیات رمزی مشغول بود . این کتاب در سال 1568 انتشار یافته و دربرگیرنده آینده گویی هایی بود که در گذشته از سوی نوستر آداموس نامی انجام گرفته بود.
دکتر گوبلز وزیر پر آوازه تبلیغات آلمان نازی در خواب بود . ولی خانم گوبلز به زودی آنچنان از خوانده هایش به هیجان آمد که شوهرش را از خواب بیدار کرد و از او خواست بخشی از آن کتاب را که به شدت توجهش را جلب کرده بخواند و این چنین بود که دکتر گوبلز پس از خواندن پیشگویی هایی که در زمینه پیدایش هیتلر قرار داشت در اندیشه بهره برداری تبلیغاتی از آنها روز بعد آن کتاب کهنه را که ” سانتوری ها” نام داشت به ستاره شناس سویسی ارنست کرافت که در وزارت تبلیغات آلمان نازی کار می کرد سپرد و و از او خواست که با تکیه بر جنبه های روانی در تبلیغات جنگی آنها را در اشغال اروپا مورد بهره برداری قرار بدهد.
و از اینجا بود که نوستر اداموس به عنوان پیشگویی معروف شناخته شد
نوستر آداموس در این پیشگویی های خود به مسائلی از قبیل:
1-برخورد شهاب سنگ با زمین
2-ظهور ضد مسیح سوم
3-جنگ جهانی سوم
4-تولد کودکی که در هنگام تولد دو دندان در دهان دارد
5- خشکسالی و کمبود منابع غذایی
6-بیماری و مرگ
اشاره کرده است.

پیشگویی اول:
آنگاه
مابوس به زودی به قتل خواهد رسید
و از پس آن
انسانها و حیوانات
فزون از شمار نابود می شوند
سپس  به ناگاه کینه ورزی ها  آشکارا خواهد شد.
و در آن زمان
که ستاره ی دنباله دار از آسمان گذر کند
صد ها نفر
طعم گرسنگی و تشنگی را خواهند چشید.
نوستر اداموس در این دوبیتی از امکان آشکار شدن یک رهبر جهانی که شاید سومین ضد مسیح دنیا باشد سخن می دارد(ضد مسیح اول:ناپلئون-ضد مسیح دوم:هیتلر).
این دوبیتی یکی از اشعاریست که نوستر اداموس در آن به پیدایش ستاره دنباله دار در سال 2012 اشاره می کند.
این پیشگویی را می توان به جنگ آینده نسبت داد و بدین سان واژه مابوس را نیز می توان نمادی از نام یک رهبر دانست.
نوستر اداموس در مقام یک پزشک آگاه بوده است که بیشتر بیماری ها به اندازه ای که در مرگ حیوانات نقش دارند در مرگ انسانها ندارند.حال آنکه در این مصرع حیوانات و انسان ها را با هم به کام مرگ می فرستد و بدین گونه است که مفسران باور دارند هدف او در این دوبیتی همانا برخورد شهاب سنگ با زمین است که می تواند تمامی مخلوقات را به گونه ای هولناک از پای دربیاورد.
*- این پیشگویی ها در قالب دو بیتی می باشند
چندى است كه در بين مردم سراسر جهان و همچنين مردم ايران بر سر زبان‏ها افتاده كه يكى از پيشگويى‏هاى نوستر آداموس كاهن معروف غرب اين است كه در سال 2012 جهان و كره زمين نابود خواهد شد وبر اساس آن نيز فيلم‏هايى ساخته شده و اين امر باعث اضطراب و تشويش اذهان عموم مردم جهان ونيز مردم ايران شده است، لذا جادارد اين موضوع را مورد نقد و بررسى قرار داده و در طى چند مطلب آن را ردّ نماييم.
¬. علم محدود كاهنان
كاهنان گرچه از راه رياضت‏هاى باطل به غيب دست يافته و از آينده اطلاع پيدا مى‏كنند ولى اگر راست بگويند به يك مرحله از غيب دست يافته و به آن اطلاع پيدا كرده‏اند در حالى كه غيب مراحلى دارد تودرتو و اسبابى دارد كه كسى از آنها جز خدا مطلع نيست و همانند پوسته‏هاى پياز و گردو تودرتوست. و لذا ممكن است به لحاظ اطلاع از يك سبب از اسباب پى به اين نتيجه برند كه عالم در فلان سال دگرگون شده و نابود خواهد گشت در حالى كه اسبابى فوق آن است كه نتيجه را برعكس آن مى‏كند و در مورد پيشگويى او در سال 2012 كه عالم نابود مى‏شود از اين قبيل مى‏باشد.
2¬. ضرورت برپايى حكومت عدل جهانى
برپايى حكومت عدل جهانى ضرورت دارد و تا كنون تحقق پيدا نكرده و بايد تحقق يابد، در نتيجه نظريه نوسترآداموس باطل مى‏باشد. اين مطلب را از چند راه مى‏توان اثبات كرد:
الف) راه فطرى
ايمان به حتميّت ظهور منجى عالم در فكر عموم انسان‏ها وجود دارد. منشأ اين فكر، يك رشته اصول متين و قوىّ است كه از سرشت و فطرت اصيل انسانى سرچشمه گرفته است؛ زيرا بشر، فطرتا طالب رسيدن به كمال در تمام مجالات مربوط به خود است و او مى‏داند كه اين كمال، تنها در سايه حكومت عدل توحيدى الهى تحقّق مى‏يابد.
مرحوم شهيد صدر رحمه‏الله مى‏فرمايد: «ليس المهدى عليه‏السلام تجسيدا لعقيدة اسلامية ذات طابع دينى فحسب، بل هو عنوان لطموح اتّجهت اليه البشريّة بمختلف أديانها و مذاهبها، و صياغة لإلهام فطرى أدرك الناس من خلاله ـ على رغم من تنوع عقائدهم و وسائلهم الى الغيب ـ انّ للانسانيّة يوما موعودا على الأرض تحقّق فيه رسالات السماء بمغزاها الكبير و هدفها النهايى، و تجد فيه المسيرة المكدودة للانسان على مرّ التاريخ استقرارها و طمأنينتها بعد عناء طويل، بل لم يقتصر الشعور بهذا اليوم الغيبى، و المستقبل المنتظر على المؤمنين دينيا بالغيب، بل امتدّ الى غيرهم ايضا. وانعكس حتّى على أشدّ الأيديولوجيات و الاتجاهات العقائدية رفضا بالغيب و الغيبيّات، كالماديّة الجدليّة التى فسّرت التاريخ على أساس التناقضات، و آمنت بيوم موعود تصفّى فيه كلّ تلك التناقضات و يسود فيه الوئام و السلام. و هكذا نجد أنّ التجربة النفسية لهذا الشعور التى مارستها الانسانيّة على مرّ الزمان، من أوسع التجارب النفسية و أكثرها عموما بين افراد الانسان».1 «اعتقاد به مهدى عليه‏السلام تنها نشانه يك باور اسلامى ـ با رنگ خاصّ دينى ـ نيست، بلكه افزون بر آن، عنوانى است برخواسته‏ها و آرزوهاى همه انسان‏ها، با كيش‏ها و مذاهب گوناگون و نيز بازده الهام فطرى مردم است كه با همه اختلاف‏هايشان در عقيده و مذهب، دريافته‏اند كه براى انسانيّت، در روى زمين، روز موعودى خواهدبود كه با فرا رسيدن آن هدف‏نهايى و مقصد بزرگ رسالت‏هاى آسمانى، تحقّق مى‏يابد و مسير آن ـ كه در طول تاريخ پر از فراز و نشيب و پرتگاه بوده ـ به دنبال رنجى بسيار، هموارى و استوارى لازم را مى‏يابد. انتظار آينده‏اى اين چنين، تنها در درون كسانى كه با پذيرش اديان، جهان غيب را پذيرفته‏اند، راه نيافته، بلكه به ديگران نيز سرايت كرده است تا آنجا كه مى‏توان انعكاس چنين باورى را در مكتب¬هايى كه با سرسختى، وجود غيب و موجودات غيبى را نفى مى‏كنند، ديد. براى مثال: در ماترياليسم ديالكتيك كه تاريخ را بر اساس تضادها تفسير مى‏كند، روزى مطرح است كه تمامى تضادها از ميان مى‏رود و سازش و آشتى حكمفرما مى‏گردد. بدين سان مى‏بينيم كه تجربه‏اى درونى كه بشريّت، در طول تاريخ، در مورد اين احساس داشته، در ميان ديگر تجربه‏هاى روحى، از گستردگى و عموميّت بيشترى برخوردار است.
ب) راه فلسفى
فلاسفه اسلامى (قسر دائم) را در طبيعت محال شمرده‏اند، چنانكه (قسر اكثرى را نيز نشدنى مى‏دانند.
مقصود از (قسر دائم) آن است كه حقيقتى از حقايق هستى در دوره روزگارش از خواسته طبيعى خود محروم باشد و در جهانْ نيرويى باشد كه از آغاز پيدايش آتش تا هنگامى كه آتش در جهان وجود دارد از حرارت آتش جلوگيرى كند يا نيرويى باشد كه از ثمر دادن درخت سيب در دوره عمر اين طبيعت جلوگيرى كند، كه فلاسفه آن را (قسر دائم) ناميده‏اند و آن را محال مى‏دانند. مقصود فلاسفه از (قسراكثرى) آن است كه طبيعت در اكثر دوره عمرش از اقتضاى ذاتى خود محروم شود. اين را هم محال مى‏دانند.
پس هر طبيعتى در بيشتر دوران عمر خود به واسطه خواسته طبيعتش مى‏رسد، و از اقتضاى طبيعتش محروم نخواهد شد.
اين نظريه فلسفى كه به شكل قانون در جهان هستى جارى است، به ما خبر مى‏دهد كه روزگار ظلم و جور در بشر سپرى خواهدشد و به جاى آن روزگار عدل و داد خواهد آمد.
اين نظريه فلسفى مى‏گويد: قسر انسانيت در عمر او محال است؛ چنانكه در بيشتر عمر او نيز محال خواهد بود. پس روزگارى خواهدآمد كه روزگار انسانيت باشد. عمر حيوانيّت كه در بشر حكومت مى‏كند سپرى است و رفتنى، و عمر حكومت انسانيّت بر بشر درازتر از عمر حكومت حيوانيّت خواهد بود. و به يقين روزى خواهدآمد كه بشر از اسارت و بردگى حيوان صفتان رهايى يابد و در سايه مهر انسان‏ها زيست كند و زندگى داشته باشد.
ج) راه عقلى
موضوع را از اين زاويه با ذكر چند مقدمه پى مى‏گيريم:
مقدمه اول
خداوند متعال انسان را عبث و بيهوده خلق نكرده و او را به حال خود وانگذاشته است، بلكه هدف از خلقت ـ در عين بى نيازى از خلق ـ همان رسيدن خلق به مصالح بزرگى است كه كمال بشر به سبب آن‏ها، تحقّق مى‏پذيرد.
خداوند متعال مى‏فرمايد:«وَما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالاْءِنسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ»؛2 «ما، جنّ و انس را تنها براى عبادت خالص خداوند، خلق كرديم.»
آنچه به يك معناى وسيع از اين آيه استفاده مى‏شود اين‏كه هدف‏ نهايى از خلقت، دسترسى بشر به كمال خود است كه با توجيه عقيده و انحصار رفتار انسان بر طاعت خدا و عدالت او در هر حركت و سكونى حاصل مى‏گردد.
اين كمال عالى براى انسان، از چند جنبه قابل طرح است:
جنبه اول¬ ـ جنبه فردى است به اين معنا كه هدف از خلقت، آن است كه افراد به كمال مطلوب خود برسند.
جنبه دوم ـ جنبه اجتماعى است، به اين معنا كه در جامعه، مجتمعى كامل و بشرى متكامل ايجاد گردد كه زندگى افراد آن جامعه، بر اساس عدل و اخلاص است و از هر كارى كه با هدف عالى خلقت او منافات دارند، دورند.
جنبه سوم¬ ـ جنبه حكومتى است، به اين معنا كه در جامعه، حكومتى بر اساس عدل و حقّ، حاكم شده كه احكام آن برگرفته از دستورات الهى است.
مقدمه دوم
حال كه غرض از خلقت، مشخص شد، پس خداوند متعال بايد هر امرى را كه در جهت اين هدف بزرگ است، ايجاد كند، و هرچيزى را كه ممكن است مانع تحقّق آن هدف گردد از ميان بردارد، ولو تحقّق اين هدف مستلزم بر هم خوردن قوانين طبيعت و ايجاد معجزات است، بايد آن معجزه را در خارج ايجاد كند؛ زيرا هدف از ايجاد قوانين طبيعى، به اجرا گذاشتن اهداف خلقت است و اگر تحقّق اهداف خلقت، متوقّف بر به هم خوردن قوانين نظام طبيعى است به ناچار بايد معجزات تحقق يابد.
مقدمه سوم
با مراجعه به تاريخ، به طور قطع پى مى‏بريم كه اين هدف الهى كه در اين آيه به آن اشاره شده و عقل نيز به آن پى مى‏برد، در طول تاريخ بشريّت هنوز تحقّق نيافته است، پس بايد به اين نتيجه برسيم كه اين حكومت عدل جهانى و توحيدى در آينده عمرِ بشريّت، با مشيّت الهى تحقّق خواهد يافت.
نتيجه
از مجموع مقدمات گذشته پى مى‏بريم كه براى تحقق اهداف خلقت، خصوصا خلقت انسان ـ از آن جهت كه افعال خداوند هدفمند است ـ بايد زمينه حكومت عدل جهانى و توحيدى فراهم شود، و با عنايات و توجّهات خاصّ الهى، رهبرى الهى و معصوم، ظهور كند تا آن حكومت در روى زمين، تحقّق يابد و افراد جامعه نيز در سايه آن حكومت الهى، به كمال مطلوب خود برسند.
اين حكومت عدل جهانى و توحيدى، گرچه تاكنون شرايطش تحقّق نيافته، ولى در گذر زمان، با تحقّق شرايطش در آخرالزمان، تحقّق پيدا خواهد كرد.
هـ ـ راه تاريخى
با مراجعه به تاريخ گذشته و حال، پى مى‏بريم كه بشر در طول تاريخ خود، گرفتار انواع عذاب‏ها و شقاوت‏ها و قتل و غارت‏ها بوده است، خصوصا انسان‏هاى موحّد كه به جرم پاسدارى از حقّ و حقيقت و توحيد، انواع عذاب‏ها را به جان خريدند.
قرآن كريم در رابطه با قضيه اصحاب أخدود ـ كه خندقى بزرگ حفر كردند و در آن آتشى بس عظيم فراهم نمودند تا مؤمنان و موحّدان را در آن انداخته و زنده زنده بسوزانند ـ مى‏گويد:«وَالسَّمآءِ ذَاتِ الْبُرُوجِ * وَالْيَوْمِ الْمَوْعُودِ * وَشاهِدٍ وَمَشْهُودٍ * قُتِلَ أَصْحابُ الاْءُخْدُودِ * النّارِ ذَاتِ الْوَقُودِ * إِذْ هُمْ عَلَيْها قُعُودٌ * وَهُمْ عَلَى ما يَفْعَلُونَ بِالْمُؤْمِنِينَ شُهُودٌ * وَما نَقَمُوا مِنْهُمْ إِلاَّآ أَن يُؤْمِنُوا بِاللّه‏ِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ»؛3 «قسم به آسمان بلندى كه داراى كاخ‏هاى باعظمت است. و قسم به روز موعود (قيامت كه وعده گاه خلايق است).و قسم به شاهدِ(عالَم، پيغمبرخاتم) و مشهودِ(او قيامت و امّت).اصحاب اخدود، همه، كشته و نابود شدند. همان مردم ظالمى كه آتش سختى به جان خلق برافروختند. كه (بى¬رحمانه) در كنار آن خندق‏هاى آتش بنشينند. و سوختن مؤمنانى كه به آتش افكندند، مشاهده كردند. و با آن مؤمنانى كه سوزاندند، هيچ عداوتى نداشتند جز آنكه آنان به خداى مقتدر ستوده صفات، ايمان آورده بودند.»
در صفحه ديگرى از تاريخ مى‏خوانيم كه فرعون مصر، به مجرّد ديدن رؤيايى در خواب، چه جناياتى را در طول عمر خود انجام داد تا وجودش از گزند بليّات محفوظ بماند.
باز در صفحه ديگر تاريخ، جنايات شخصى ديگر به نام حجّاج بن يوسف ثقفى را مشاهده مى‏كنيم كه در مدّت بيست سالى كه بر عراق حكومت داشت، جناياتى هولناك را انجام داد.
مسعودى در كتاب (مروج الذهب) مى‏نويسد: «تعداد كسانى را كه شخص حجّاج به صورت قتلِ صبر، از پاى درآورد، صدوبيست هزار نفر بوده است. و اين غير از آن مقدارى است كه به دست لشكريان او به قتل رسيدند. در زندان‏هاى او حدود پنجاه هزار نفر مرد و سى هزار نفر زن به قتل رسيدند كه شانزده هزار نفر آنان برهنه و عريان بودند.
زنان و مردان را در يك مكان زندانى مى‏كردند در حالى كه براى آن مكان، هيچ سايبانى از گرما در تابستان و پوششى از سرما در زمستان نبود…4
اين بخش كوچك از جنايات تاريخ است كه با مراجعه به صفحات آن، به آنها پى مى‏بريم.
جنايات و ظلم بر مظلومان و موحّدان نه تنها پايان نيافته، بلكه به طور سرسام آورى، رو به افزايش نهاده است، به حدّى كه روى جنايتكاران را سفيد كرده است!
جنگ جهانى اول برپا شد و در آن انسان‏هاى بى گناهى به قتل رسيدند كه بنابرآمار رسمى، تنها تعداد كشته شدگان اين جنگ به بيست و دو ميليون نفر رسيد.
بعد از مدّت زمان كوتاهى، آتش جنگ جهانى دوم شعله ور گشت و با كمال تأسّف آتش آن دامان هفتاد ميليون انسان را گرفت و به كام مرگ فروبرد. در همين جنگ، فاجعه عظيم هيروشيما و ناكازاكى رخ داد كه ده‏ها هزار نفر با سلاح‏هاى اتمى كه به دست همين بشر پيشرفته ساخته شده بود، به كام مرگ فرو رفتند.
در قضيه استعمار كشور مسلمان الجزاير، به دست فرانسه، به جهت مقابله ملّت مسلمان آن ديار با استعمارگران، حدود دو ميليون نفر به دست اشغالگران فرانسوى، به شهادت رسيدند. در آنجا مردمى را كه به مساجد پناه برده بودند، با انفجار بمب به شهادت رساندند.
در تجاوزى كه آمريكا به ويتنام كرد صدها هزار نفر را با بمب‏ها و سلاح‏ها به قتل رسانيد كه عوارض شيميايى آن جنگ نيز هنوز هم وجود دارد.
با مراجعه به تاريخ پنجاه ساله ملّت مظلوم فلسطين به بخشى از جنايات صهيونيست‏ها بر اين ملّت مظلوم، پى مى‏بريم. در طول اين مدت ميليون‏ها مسلمان را آواره كردند و ده‏ها هزار نفر را نيز به شهادت رساندند.
حال با تأمّل نسبت به آينده بشر و خصومت‏هايى كه ميان ملّت‏هاى مختلف پديد آمده، كه به مانند آتش زير خاكستر، آبستن جنايت‏ها و فجايعى در آينده بشريّت است چه اتفاقى خواهد افتاد؟ خصوصا با در نظر گرفتن تسليحات خطرناك كشتار جمعى كه كشورها براى نابودى يكديگر فراهم آورده‏اند كه مى‏توان ده‏ها بار كره زمين را به نابودى كشاند و بالأخصّ با طرح برخورد تمدن‏ها كه از سوى بعضى از روشنفكران آمريكايى از جمله ساموئل هانتينگتون داده شده و امروز، سياستمداران آمريكايى آن را دنبال مى‏كنند، در مى يابيم كه چه خطر عظيمى جامعه بشرى را تهديد مى‏كند. حال، آيا بشر اميدى به آينده زندگى خود دارد؟ آيا در صورت عملى شدن آن طرح، احدى در روى زمين باقى خواهد ماند؟
«راسل»، در كتاب خود به نام (اميدهاى نو) مى‏نويسد: «احساس حيرت و ضعف و عدم قدرت در عصر حاضر، همه را فراگرفته است. انسان، در خود مى‏بيند كه هر لحظه به سوى جنگ خانمان‏سوز، پيش مى‏رود كه خود، خواهان آن نبوده است، جنگى كه در آينده، بيشتر بشر را به كام مرگ خواهد كشاند، ولى در عين حال، ما انسان‏ها به مانند خرگوشى كه به جهت ديدن مارى بزرگ در جاى خود ميخ¬كوب شده و متحيّر است كه چه كند و چه مى‏شود، نگاه به آينده‏اى كه بس خطرناك است مى‏اندازيم كه براى انسان پيش‏بينى شده، بدون آن‏كه كوچك‏ترين كارى از ما براى جلوگيرى از آن برآيد…».5
حال با در نظر گرفتن اين ظلم‏ها و تعدّى‏ها و خطرهايى كه آينده بشر را تهديد مى‏كند، راه حلّ چيست؟ آيا بشر خود مى‏تواند با طرح برنامه‏اى كه ضمانت اجرايى نيز داشته باشد، صلاح و سعادت را بر كلّ عالم حكمفرما سازد؟ يا براى اين بشر نوشته شده كه تا آخر عمر كره زمين، بايد با درد و رنج و مصيبت زندگى كند؟ يا ضرورت اقتضا مى‏كند كه مُصلحى غيبى از جانب خداوند متعال، براى هدايت و نجات اين امّت ظهور كرده و امّت را از اين ظلم و تعدّى نجات داده و جلوى نابودى و هلاكت كلّ بشر را قبل از رسيدن او به اهداف خود گرفته و آنان را به سعادت واقعى رهنمون سازد؟
احساس نااميدى يا اميد؟
هرچند يك بار در روزنامه‏ها، در نطق‏ها و سخنرانى گردانندگان سياست جهان آثار بدبينى شومى نسبت به آينده بشريّت و تمدّن مشاهده مى‏كنيم. اگر از آن درسى كه دين به ما آموخته صرف‏نظر كنيم و ايمان به مددهاى غيبى را از دست بدهيم، و تنها بر اساس علل ظاهرى حكم كنيم بايد به آن‏ها حقّ بدهيم كه بدبين باشند. چرا بدبين نباشند؟ در دنيايى كه سرنوشتش بستگى به دكمه‏اى دارد كه انسان فشار دهد و پشت سرش وسائل مخرّب كه قدرت آن‏ها را خدا مى‏داند به كار بيفتد، در دنيايى كه به راستى بر روى انبارى از باروت قرار گرفته و جرقه‏اى كافى است كه يك حريق جهانى ايجاد كند، چه جاى خوش بينى به آينده است؟
«راسل» در كتاب (اميدهاى نو) مى‏گويد: «زمان حاضر زمانى است كه در آن حسّ حيرت توأم با ضعف و ناتوانى همه را فراگرفته است. مى‏بينيم به طرف جنگى پيش مى‏رويم كه تقريبا هيچ كس خواهان آن نيست؛ جنگى كه همه مى‏دانيم كه قسمت اعظم نوع بشر را به ديار نيستى خواهد فرستاد، و با وجود اين، مانند خرگوشى كه در برابر مار افسون شده باشد خيره خيره به خطر نگاه مى‏كند، بدون آن‏كه بدانيم براى جلوگيرى از آن چه بايد كرد؟ در همه جا داستان‏هاى مخوف از بمب اتمى و هيدروژنى و شهرهاى با خاك يكسان شده و خيل قشون روس و قحطى و سبعيّت و درنده‏خويى براى يكديگر نقل مى‏كنيم؛ ولى با اين‏كه عقل حكم مى‏كند كه از مشاهده چنين دورنمايى برخود بلرزيم، چون جزيى از وجودمان از آن لذّت مى‏برد و شكافى عميق روحمان را به دو قسمت سالم و ناسالم تقسيم مى‏كند، براى جلوگيرى از بدبختى تصميم قطعى نمى‏گيريم».6
او در جاى ديگر مى‏گويد: «دوره به وجود آمدن انسان نسبت به دوره تاريخى، طولانى، ولى نسبت به دوره‏هاى زمين‏شناسى كوتاه است. تصور مى‏كنند انسان يك ميليون سال است كه به وجود آمده، اشخاصى هستند و از آن جمله «انيشتين» كه به رغم آن‏ها بسيار محتمل است كه انسان دوره حيات خود را طىّ كرده باشد، و در ظرف سنين معدودى موفق شود با مهارت شگرف علمى خود، خويشتن را نابود كند».7
اگر انسان بر اساس علل ظاهرى و مادّى قضاوت كند پى مى‏برد كه اين بدبينى‏ها بجاست. فقط يك ايمان معنوى، ايمان به امدادهاى غيبى لازم است كه اين بدبينى‏ها را زايل و تبديل به خوش بينى كند. و معتقد باشد كه سعادت بشريّت، رفاه و كمال او، زندگى انسانى و مقرون به عدل و آزادى و امن و خوش بشر در آينده است و انتظار بشر را مى‏كشد.
آرى شخص تربيت شده در مكتب الهى مى‏گويد: ممكن نيست كه جهان به دست چند نفر ديوانه ويران شود. او مى‏گويد: درست است كه جهان بر سر پيچ خطر قرار گرفته است، ولى خداوند همان طور كه در گذشته ـ البته در شعاع كوچك‏ترى ـ اين معجزه را نشان داده، بر سر پيچ‏هاى خطر بشر را يارى كرده و از آستين غيب، مصلح و منجى رسانده است، در اين شرايط نيز چنان خواهد كرد كه عقل‏ها در حيرت فرو رود.
و لذا در قرآن كريم مى‏خوانيم: «وَلَقَدْ كَتَبْنا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الاْءَرْضَ يَرِثُها عِبادِىَ الصّالِحُونَ»؛8 «در زبور بعد از ذكر [تورات] نوشتيم: بندگان شايسته‏ام وارث [حكومت] زمين خواهند شد.»
امام مهدى عليه‏السلام، امداد غيبى الهى
ايمان به غيب، مصاديق متعددى دارد كه يكى از آن‏ها، ايمان به امدادات غيبى است كه گاهى به صورت اختصاصى و گاهى به صورت عمومى و اجتماعى، براى بشر مى‏رسد. اين، به جهت لطف و عنايت الهى است كه انسان را رها نگذاشته و هر آن و هر لحظه، او را مورد لطف خود قرار مى‏دهد.
خداوند متعال مى‏فرمايد:«وَكُنتُمْ عَلَى شَفا حُفْرَةٍ مِّنَ النّارِ فَأَنقَذَكُم مِّنْها»؛9 «در صورتى كه بر پرتگاه آتش بوديد، خدا شما را نجات داد.»
ظهور امام مهدى عليه‏السلام يكى ديگر از امدادهاى غيبى اجتماعى و الهى است كه
كلّ بشريت را به سعادت و نجات رهنمون خواهدكرد و اعتقاد به آن نيز از واجبات است.
شيخ ناصرالدين البانى مى‏نويسد: «إنّ عقيدة خروج المهدى عقيدة ثابتة متواترة عنه صلى‏الله‏ عليه ‏و‏آله يجب الايمان بها؛ لأنّها من أمور الغيب. و الايمان بها من صفات المتّقين كما قال: «الآمآ * ذَلِكَ الْكِتابُ لاَ رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِينَ * الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ».10 وانّ إنكارها لايصدر إلاّ من جاهلٍ مكابرٍ. أسأل اللّه‏ تعالى أنْ يتوفّانا على الايمان بها و بكّل ما صحّ في الكتاب والسنة»؛ «همانا عقيده به خروج مهدى، عقيده‏اى ثابت و متواتر از پيامبراكرم صلى‏الله ‏عليه‏ و‏آله است كه ايمان به آن واجب مى‏باشد؛ زيرا اين عقيده از امور غيب است كه ايمان به آن، از صفات متّقيان در قرآن كريم شمرده شده است. خداوند مى‏فرمايد: “اين كتاب، شك در آن نيست (و) راهنماى پرهيزكاران است. آن كسانى كه به جهان غيب ايمان آوردند” همانا، انكار اين عقيده، جز از فرد جاهل زورگو، صادر نمى‏گردد. از خداوند متعال مى‏طلبيم كه ما را بر ايمان به اين عقيده و هر امرى كه به طور صحيح، از كتاب و سنت ثابت شده، بميراند».
همين مطلب را استاد «عبدالمحسن بن حمدالعباد» در ردّ منكران عقيده به مهدويّت در دانشگاه مدينه منوّره ايراد كرده است آنجا كه مى‏گويد: «والتصديق بها داخل في الايمان بأنّ محمّدا رسول اللّه‏ صلى‏الله‏عليه‏ و‏آله؛ لأنّ من الايمان به تصديقه فيما أخبربه، و داخل في الايمان بالغيب الذى امتدح اللّه‏المؤمنين به بقوله: «الآمآ * ذَلِكَ الْكِتابُ لاَ رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِينَ *الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْب…»؛11 «تصديق و اعتقاد به قضيه مهدويت، داخل در ايمان به رسالت پيامبر اكرم صلى‏الله ‏عليه ‏و‏آله است، زيرا از آثار ايمان به پيامبر صلى‏الله‏ عليه‏ و‏آله ايمان و تصديق به او است در امورى كه به آن‏ها خبر داده، و داخل در ايمان به غيبى است كه خداوند متعال مؤمنين را به جهت ايمان به آن، مدح كرده است آنجا كه مى‏فرمايد: “اين كتاب، شك در آن نيست (و) راهنماى پرهيزكاران است.” آن كسانى كه به جهان غيب ايمان آوردند.»
خوش‏بينى نسبت به جريان كلّى عالم
مرحوم شهيد مطهرى در كتاب «قيام و انقلاب مهدى عليه‏السلام» مى‏نويسد: «انديشه پيروزى نهايى نيروى حق و صلح و عدالت بر نيروى باطل و ستيز و ظلم، گسترش جهانى ايمان اسلامى، استقرار كامل و همه جانبه ارزش‏هاى انسانى، تشكيل مدينه فاضله و جامعه ايده¬آل، و بالاخره اجراى اين ايده عمومى و انسانى به وسيله شخصيّتى مقدّس و عالى قدر ـ كه در روايات متواتر اسلامى، از او به «مهدى» تعبير شده است ـ انديشه‏اى است كه كم و بيش، همه فرق و مذاهب اسلامى ـ با تفاوت‏ها و اختلاف‏هاـ بدان مؤمن و معتقدند؛ زيرا اين انديشه به حسب اصل و ريشه قرآنى است. اين قرآن مجيد است كه با قاطعيّت تمام، پيروزى نهايى ايمان اسلامى، غلبه قطعى صالحان و متّقيان، كوتاه شدن دست ستمكاران و جباران را براى هميشه، و آينده سعادتمند و درخشان بشريّت را نويد داده است.
اين انديشه، بيش از هرچيز، مشتمل بر عنصر خوش¬بينى نسبت به جريان كلّى نظام طبيعت و سير تكاملى تاريخ و اطمينان به آينده و طرد عنصر بدبينى نسبت به پايان كار بشريّت است كه طبق بسيارى از نظريه‏ها و فرضيه‏ها، فوق العاده تاريك و ابتر است. …
اميد و آرزوى تحقق اين نويد كلّى جهانى انسانى، در زبان روايات اسلامى «انتظار فرج» خوانده شده است، و عبادت بلكه افضل عبادات شمرده شده است. اصل انتظار فرج، از يك اصل كلّى اسلامى و قرآنى ديگر، استنتاج مى‏شود و آن، اصل حرمت يأس از روح اللّه‏ است.
مردم مؤمن به عنايات الهى، هرگز و در هيچ شرايطى اميد خويش را از دست نمى‏دهند و تسليم يأس و نااميدى و بيهوده گرايى نمى‏گردند. چيزى كه هست، اين انتظار فرج و اين عدم يأس از روح اللّه‏، در مورد يك عنايت عمومى و بشرى است، نه شخص يا گروهى، بعلاوه توأم است با نويدهاى خاص و مشخص كه به آن قطعيّت داده است».12
ايشان در جايى ديگر از كتابش مى‏فرمايد: «آرمان و قيام انقلاب مهدى عليه‏السلام يك فلسفه بزرگ اجتماعى اسلامى است. اين آرمان بزرگ گذشته از اين‏كه الهام بخش ايده و راه‏گشاى به سوى آينده است، آينه بسيار مناسبى است براى شناخت آرمان‏هاى اسلامى اين نويد، اركان و عناصر مختلفى دارد كه برخى فلسفى، و جهانى است و جزيى از جهان بينى اسلامى است، و برخى، فرهنگى و تربيتى است؛ و برخى سياسى است و برخى اقتصادى است، و برخى اجتماعى و برخى انسانى يا انسانى طبيعى است».13
3¬. حتمى بودن وعده الهى
نظريه نوسترآداموس با وعده‏هاى خداوند متعال به برپايى حكومت عدل جهانى در آخرالزمان توسط مؤمنان و صالحان منافات دارد، وعده‏اى كه هرگز تخلف‏بردار نيست، و اين وعده هنوز تحقق نيافته است پس بايد تحقق پيدا كند.
خداوند متعال مى‏فرمايد: «وَعَدَ اللّه‏ُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصّالِحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الاْءَرْضِ كَما اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُم مِّنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنا يَعْبُدُونَنِى لاَ يُشْرِكُونَ بِى شَيْئا وَمَن كَفَرَ بَعْدَ ذَ لِكَ فَأُولَآئِكَ هُمُ الْفاسِقُون»؛14 «خداوند به كسانى از شما كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام داده‏اند وعده مى‏دهد كه قطعا آنان را حكمران روى زمين خواهد كرد، همان گونه كه به پيشينيان آن‏ها خلافت روى زمين را بخشيد؛ و دين و آيينى را كه براى آنان پسنديده، پابرجا و ريشه‏دار خواهد ساخت؛ و ترسشان را به امنيّت و آرامش مبدّل مى‏كند، آنچنان كه تنها مرا مى‏پرستند و چيزى را شريك من نخواهند ساخت. و كسانى كه پس از آن كافر شوند، آن‏ها فاسقانند.»
به اتفاق مفسران اين آيه مربوط به ظهور حضرت مهدى عليه‏السلام مى‏باشد.
یکی از موضوعاتی که از دیرباز ذهن آدمیان را درگیر خود کرده و علی رغم تلاش های نوع بشر در طول قرون و اعصار هنوز در هاله ی از ابهام است بحث از آینده جهان و به عبارتی عام این است که: آخر دنیا چه می شود ؟ این سؤال همانند پرسش از پیشینه جهان است که آن هم دقیقا روشن نشده و در حد فرضیاتی از دانشمندان تجربی مانده است .
ما ز آغاز وز انجام جهان بی خبریم        اوّل و آخر این كهنه كتاب افتاده است
بسیاری از دانشمندان با توجه به شرایط کنونی زمین و بحرانهای موجود بسیار نگران حیات بشر بوده و به مطالعه بر روی حقایقی می پردازند که می تواند روزی منجر به اتمام حیات بر روی سیاره آبی شود.
بر اساس شواهد علمی موجود و مدارک تاریخی قدیمی نظریه هایی که به احتمال نابودی جهان تا سال 2012 پرداخته است مورد بررسی قرار گرفته است.
اینکه شواهد و قراین نشان دهنده این است که جهان ما رو به نابودی می رود که شکی در آن نیست، و در همه ادیان الهی یا غیر الهی مباحثی در این زمینه مطرح شده است در قرآن کریم به این موضوع به طور مشروح پرداخته شده است و آن زمان را هولناک و عظیم شمرده است و از در هم پیچیدن آسمان و زمین و متلاشی شدن کوهها و دریاها صحبت کرده است .
در نزدیكی ظهور علائمی غیر عادی در آسمان مشاهده می شوند از جمله : ظهور ستاره سرخ رنگ كه نشانه ای برای آغاز جنگ و خونریزیهای بسیار است ، ایستایی خورشید در آسمان از زوال تا غروب ، طلوع خورشید از مغرب آن ، ظهور دنباله داری كه مدار آن بطور متناوب تكرار می شود و در دوره های مختلف حیات بر روزی زمین دیده شده و موجب تغییرات شدید جوی و آب و هوایی در زمین می شود
در متون زرتشتیان آمده است:
… در آسمان نشانه گوناگون پیدا باشد…( زند بهمن‌یسن، ص 11، ف 6 ، بند 4 )
در كتاب مقدّس می خوانیم :
و در آفتاب و ماه و ستارگان علامات خواهد بود…* و آن گاه پسر انسان( عیسی مسیح) را خواهند دید كه بر ابری سوار شده، با قوّت و جلالِ عظیم می آید. (كتاب مقدّس، عهد جدید، ص 133، انجیل لوقا، ب 21 ، بند 25 و 27)
بررسی روایات نشان می دهد كه طلوع ستاره ای سرخ رنگ و سقوط شهاب سنگ یا ستاره دنباله دار كه موجب خسف در زمین نیز می گردد، از علائمی است كه به نزدیكی ظهور دلالت دارد.
طبق روایات اسلامی، در ماه رمضان سال ظهور امام مهدی (علیه‌ السلام) حوادث بسیار عجیبی در جهان رخ می دهند كه از زمان فرود آمدن آدم (علیه ‌السلام) تا آن زمان بی سابقه می باشند.
برخورد شهاب سنگی بزرگ به زمین در روایات آخرالزمان ادیان دیگر هم آمده و این فرضیه به حدی قوی است كه بر اساس آن فیلمهای متعددی هم ساخته اند و آن را نشانه پایان حیات كنونی بر روی زمین و شروع عصری جدید می دانند و زمان آن را سال  2012 اعلام كرده اند.
در روایات اسلامی و قرآن كریم نیز به صراحت از آخر الزمان و برخورد ستارگان با یكدیگر و تیره شدن خورشید و به هم خوردن نظم سیارات و زلزله های شدید و آتشفشان به عنوان دلایلی برای نزدیكی قیامت یاد شده است. اما بر اساس روایات در هنگام ظهور و قبل از آن نیز از برخورد دنباله داری به زمین یاد شده كه موجب كشته شدن عده زیادی می گردد ولی پایان جهان نیست و ضمن اینكه تاریخی برای آن تعیین نشده است.
طور خلاصه می توان گفت در نزدیكی ظهور علائمی غیر عادی در آسمان مشاهده می شوند از جمله : ظهور ستاره سرخ رنگ كه نشانه ای برای آغاز جنگ و خونریزی های بسیار است ، ایستایی خورشید در آسمان از زوال تا غروب ، طلوع خورشید از مغرب آن ،  ظهور دنباله داری كه مدار آن بطور متناوب تكرار می شود و در دوره های مختلف حیات بر روزی زمین دیده شده و موجب تغییرات شدید جوی و آب و هوایی در زمین می شود .
پایان دنیااز نظر قران
با نگاهی به مجموعه آیات قرآن در می یابیم که قرآن زوال و نیستی جهان کنونی را مترادف با نیستی محض آن نمی داند بلکه آن را در بخشی از یک فرآیند قرارداده که به مفهومی پایانی برای آن متصور نیست. به این معنا که نیستی و زوال دنیا و جهان مادی کنونی برای تبدیل شدن به جهانی نو با شکل و شمایل و ماهیتی دیگر می باشد. تبدیل جهان مادی به جهانی دیگر نیازمند فروپاشی این دنیای مادی است که قرآن از آن به «یوم تبدل الارض غیرالارض والسموت» تعبیر می کند. آن چه از آیات قرآن – و حتی بعضی از سوره های اختصاصی که به مسأله پرداخته است- برمی آید، جهان هنگام تبدل از صورتی به صورت دیگر و ایجاد «طرحی نو» دچار حوادث و رخدادهایی می گردد که در قرآن از آن به «اشراط الساعه » تعبیر شده است.
مفسران، برخی از تحولات اجتماعی و هم چنین فروپاشی نظام طبیعت و در هم پیچیده شدن و تبدیل آسمان و زمین پیش از ظهور قیامت را که در آیات گوناگونی به آنها اشاره شده، از نشانه های قیامت دانسته اند. در روایات نیز بر تحولات اجتماعی و دگرگونی های کیهانی که پیش از قیامت واقع می شود عنوان “اشراط الساعه” و نشانه های رستاخیز اطلاق شده است.
در قرآن کریم به بسیاری از دگرگونی های طبیعی که در آن زمان رخ خواهد داد اشاره شده است مثل : -ظهور دود (گاز) در آسمان -دمیده شدن صور – تاریک شدن خورشید، ماه و ستارگان -شکافتن کرات – زلزله شدید – فروپاشی کوه ها و ….
کسانی که دعاوی شبیه این دعاوی را دارند که کمتر از یک دهه به ظهور مانده است؛ یا پیرمردان ظهور را خواهند دید و یا … آنان نیز به «توقیت ظهور» رو آورده‌اند و مشمول روایات نهی از توقیت خواهند بود
چرا زمان قیامت مشخص نشده است؟
نامعلوم بودن زمان و کیفیت وقوع قیامت، داراى اثر تربیتى است زیرا در صورت معلوم بودن آن چنانچه زمانش دور باشد، غفلت همگان را فرا مى‏گیرد و اگر نزدیک باشد، پرهیز از بدیها به شکل اضطرار و دور از آزادى و اختیار در مى‏آید.
با وجود نامشخص بودن زمان وقوع قیامت، تعابیر قرآن حاکى از آن است که عمر کوتاه دنیا و همچنین دوران برزخ به قدرى سریع طى مى‏شود که به هنگام وقوع قیامت، انسان‏ها فکر مى‏کنند تمام این دوران چند ساعتى بیش نبود.
«وَ یَقُولُونَ مَتَى هَـذَا الْوَعْدُ إِن كُنتُمْ صَادِقِینَ ، قُلْ إِنَّمَا الْعِلْمُ عِندَ اللَّهِ وَإِنَّمَا أَنَا نَذِیرٌ مُّبِینٌ ، فَلَمَّا رَأَوْهُ زُلْفَةً سِیئَتْ وُجُوهُ الَّذِینَ كَفَرُوا وَقِیلَ هَذَا الَّذِی كُنتُم بِهِ تَدَّعُونَ »( سوره ملک ،آیه 25-27) ؛ «و می گویند: اگر راست می گویید، این وعده کی خواهد بود؟» بگو! «علم [آن] فقط پیش خداست و من صرفا هشدار دهنده ای  آشکارم.» و آن گاه که آن[لحظه موعود] را نزدیک بینید، چهره های کسانی که کافر شده اند در هم رود، و گفته شود؛ «این است، همان چیزی که آن را فرا می خواندید!»
« یَسْأَلُكَ النَّاسُ عَنِ السَّاعَةِ قُلْ إِنَّمَا عِلْمُهَا عِندَ اللَّهِ وَمَا یُدْرِیكَ لَعَلَّ السَّاعَةَ تَكُونُ قَرِیبًا »( سوره احزاب ، آیه 63) ؛ «مردم از تو درباره رستاخیز می پرسند، بگو «علم آن فقط نزد خداست» و چه می دانی؟ شاید رستاخیز نزدیک باشد».
خداوند بلند مرتبه به پیامبر عظیم الشأنش که علم نبوی دارد دستور می دهد به مردم بگو من زمان وقوع قیامت را نمی دانم و علم آن نزد خداست و بس که در چنین روزهایی هر کسی به خود جرأت ندهد که وقتی برای قیامت تعیین کند ، چرا که حکمت خداوند متعال ایجاب می کند که زمان قیامت پنهان باشد تا هر کس ظرقیت وجودی خود را نشان دهد اگر بنا بر دانستن زمان قیامت و مشخص بودن آن بود خداوند متعال خود به آن اشاره می کرد .
«قُل لَّا یَعْلَمُ مَن فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ الْغَیْبَ إِلَّا اللَّهُ وَمَا یَشْعُرُونَ أَیَّانَ یُبْعَثُونَ بَلِ ادَّارَكَ عِلْمُهُمْ فِی الْآخِرَةِ بَلْ هُمْ فِی شَكٍّ مِّنْهَا بَلْ هُم مِّنْهَا عَمِونَ ».( سوره نمل آیاتت65و 66)
«بگو: «هر که در آسمان ها و زمین است، جز خدا غیب را نمی شناسند و نمی دانند کی برانگیخته خواهند شد؟» [نه] بلکه علم آنان درباره آخرت نارساست؛ [نه] بلکه ایشان درباره آن، تردید دارند ، [نه] بلکه آنان در مورد آن کور دل اند.»
گفتیم که خداوند متعال وقت قیامت را بنا بر مصالحی بیان نداشه است و تأکید دارد که علم به آن هم نزد خداست و بس . در مورد علائم قیامت و ظهور روایات بسیاری به ما رسیده است اما در تعیین وقت آن نه و اگر هم چنین روایتی وارد شده باشد عیب آن از همین جا که معارض با نص صریح قرآن است مشخص می شود 
علاوه بر آن امامان عظیم الشأن ما از توقیت و تعیین وقت برای ظهور و به تبع آن قیامت به شدت بر حذر داشته اند.

روایت نهی از توقیت
در بین روایات غیبت، یکی از مضامین مکرر و موکد، روایات نهی از توقیت (تعیین زمان برای ظهور) است. این روایت از پیامبر اسلام تا امام زمان (علیه السلام) نقل شده است و با تعبیراتی سخت و غلیظ بیان شده است. وقت ظهور سرّ الهی تلقی شده و بیان وقت، کذب و دروغ بر خداوند به شمار آمده است: کذب الوقاتون.(ر.ک. به کتاب‌های: الغیبه (شیخ طوسی) اکمال الدین و اتمام النعمه (شیخ صدوق) کتاب الغیبه (نعمانی) اصول کافی(کلینی) و منابع دیگر.)
مسلمانی که به دین و قرآن خود باور دارد شایسته نیست که چنین القائات کذبی را بپذیرد و در امور خود هم ترتیب اثر دهد، بلکه شایسته است همواره در فکر هولناکی قیامت باشد و بر اعمال خود مواظبت کند چرا که در آن زمان مفر و پناهی جز خداوند متعال ندارد و البته مؤمنان رستگرانند و در پناه خدای خود از هر گزندی در امان خواهند ماند
این گونه روایات، که اگر متواتر نباشند، مستفیض می‌نمایند، تأمل برانگیز و مسئولیت سازند. همان گونه که تعیین دقیق زمانی، توقیت است؛ بیان حدود گونه زمانی نیز توقیت است. به عنوان نمونه، کسی که می‌گوید: ساعت 10 به ملاقات‌تان خواهم آمد؛ برای دیدارش وقت‌گذاری کرده است. همین گونه کسی که می‌گوید حدوداً ساعت 10، یا بین 10 و 11 به دیدارتان خواهم آمد، نیز «توقیت» دیدار کرده است و لذا اگر در آن محدوده زمانی دیدار رخ ندهد، متهم به خلف وعده خواهد شد. و خلف وعده هم البته که از گناهان کبیره است.
از این رو، کسانی که دعاوی شبیه این دعاوی را دارند که کمتر از یک دهه به ظهور مانده است؛ یا پیرمردان ظهور را خواهند دید و یا … آنان نیز به «توقیت ظهور» رو آورده‌اند و مشمول روایات نهی از توقیت خواهند بود.
حالا عده ای می خواهند بر پایه باورهای خود که مشخص نیست چه هدفی را دنبال می کنند این تنش را در جهان ایجاد کنند که فلان زمان ، زمان پایان دنیا و بروز و ظهور قیامت است و در این راه از ابزرهای پر قدرت رسانه و سینما استفاده می کنند که افکار پلید خود را در ذهن مخاطب نهادینه کنند تا به آن هدف ناپیدای خود برسند .
مسلمانی که به دین و قرآن خود باور دارد شایسته نیست که چنین القائات کذبی را بپذیرد و در امور خود هم ترتیب اثر دهد، بلکه شایسته است همواره در فکر هولناکی قیامت باشد و بر اعمال خود مواظبت کند چرا که در آن زمان مفر و پناهی جز خداوند متعال ندارد و البته مؤمنان رستگرانند و در پناه خدای خود از هر گزندی در امان خواهند ماند.
حالا بگذارید کسانی که برای دنیا و آخرت مردم تعیین تکلیف می کنند پناهگاه بسازند و خود را نجات یافته و وارثان دنیای جدید بدانند، ولی بدانند که: «یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ » (سوره فتح آیه 10)حاشا که از آنچه در انتظارشان هست و خداوند متعال وعده فرموده مفری بیابند.

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *