مقدمه: مهر یا میترا به ایران باستان می رسد. یلدا واژه ای سریانی به معنی میلاد است. در آیین مهراین شب را شب میلاد (خورشید) می دانستند. در زمانی که هیچ یک از امکانات امروزی برای تولید نور و گرما نبوده است، اهمیت خورشید و نقش آن در زندگی مردم قابل درک است. در چنین شرایطی جشن تولد مهر می تواند بزرگترین و مهمترین جشن مردم آن روزگار باشد. شب یلدا یا شب چله آخرین روز آذرماه، شب اول زمستان و درازترین شب سال است.ایرانیان باستان با باور اینکه فردای شب یلدا با دمیدن خورشید، روزها بلندتر شده و تابش نور ایزدی افزونی می یابد، آخر پاییز و اول زمستان را شب زایش مهر یا زایش خورشید می خواندند و برای آن جشن بزرگی برپا می کردند. این جشن درماه پارسی «دی » قرار دارد که نام آفریننده درزمان قبل ازرتشتیان بوده است که بعدها او به نام آفریننده نور معروف شد.
نور، روز و روشنایی خورشید، نشانه هایی از آفرید گار بود در حالی که شب، تاریکی و سرما نشانه هایی از اهریمن. مشاهده تغییرات مداوم شب و روز مردم را به این باور رسانده بود که شب و روز یا روشنایی و تاریکی در یک جنگ همیشگی به سر می برند. روزهای بلندتر روزهای پیروزی روشنایی بود، در حالی که روزهای کوتاه تر نشانه یی از غلبه تاریکی. جشن شب یلداجشنی است که از ۷ هزارسال پیش تاکنون در میان ایرانیان برگزار می شود.هزار سال پیش نیاکان مابه دانش گاه شماری دست پیدا کردند و دریافتند که نخستین شب زمستان بلندترین شب سال است .یکی دیگر از دلایل برگزاری این جشن، شب زاد روز ایزد مهر یا میترا است. تاریخ پرستش آن در میان ایرانی هاو آریایی هابه پیش از دین زرتشت باز می گردد که پس ازظهور زرتشت این پیامبر او رااهورامزدا تعریف کرد.تحقیق حاضر درمورد یلدا و ایزد مهربوده که حاصل تحقیق اسنادی ازکتاب هاو تحقیقات چندی از مقالات و و نوشته های بزر گان تا ریخی است که به صورت فیش برداری تهیّه گردیده است. این تحقیق در دو فصل جمع اوری شده که در فصل اول در مورد ایزد مهر و پیدایش شب یلدا و همچنین نام های این شب و رسم های یلدا درمناطق مختلف کشور ایران صحبت می کندو در فصل دوّم یلدا در منابع تاریخی و شعر شاعران بررسی شده وارتباط شب یلدا با میلاد حضرت مسیح (ع) رابیان کرده و در اخر فصل از نحوه ی برگزاری یلدا درروسیه مباحثی امده است.ودر نهایت نتیجه گیری انجام گردیده است.و سخن اخر سرود زیبای مهر نیایش با تر جمه ی فارسی بیان شده است. امیداست که این مطالعات راهگشایی برای نسل های اتی باشدتا درحفظ ایین و رسوم خود بکوشند.
پیشینه جشن
یلدا و جشن هایی که در این شب برگزار می شود، یک سنت باستانی است. این جشن مراسمی آریایی است و پیروان میتراییسم آن را از هزاران سال پیش در ایران برگزار می کرده اند. یلدا روز تولد میترا یا مهر است. این جشن به اندازه زمانی که مردم فصول را تعیین کردند قدمت دارد.
ایزد مهر
در اوستا، مهر بزرگترین ایزدان است ودر مقدمه ی مهر یَشت امده که اهورامزدا وی را دربزرگی و شکوه و توانایی هم قدر و هم سنگ خود افرید. نام این ایزد در سانسکریت Mitra و در اوستا Mithraو در پهلوی Mitr امده است. به گفته ی یوستی به معنی رابطه و پیوندی است میان روشنایی محدث ونورو فروغ ازلی. [1] این رسوم ویژه ی اریایی هاست و بخصوص پیروان ایین مهر، هزاران سال است ان را در ایران زمین بر پای می دارند. شب یلدا، شب تولد و زایش مهر است که به یادگار ان جشن برگزار می شد. ریشه ی این باور و اعتقاد بر می گردد به گاشماری و اندیشه هایی که ایرانیان مهری دین از ان داشتند.[2]
مهر برخلاف انچه که می پنداریم، درهیات ایزد خورشید نمایان نمی شود، بلکه وی روشنایی و انوار زرین خورشید است.پیش از اینکه خورشید از از پس کوه هَرا سر بر کشد، وی با جا مه ی زرین و زینت هایش از ان بلندی کوه بهنگرش همه ی کشورهای اریایی ها می پردازد این ایزد نیرومند، در بزرگی و شکوه ، شهر یاری و سلطنت و پیروزی می بخشاید؛در همه کشورها به ان کسانی که از روی خلوص و مطابق بارسوم دینی و تشریفاتِ ان وی را بستایند.[3] کهن ترین سند مکتوبی که نام این خدای کهن هندو ایرانی دران ثبت و به مارسیده است، در الواح گلینی است متعلق به 1400 سال پیش از میلاد.
در وداها، کهن ترین اثار هندوان نیز نام این پروردگار بزرگ ایرانی بسیار امده است. در وداها به معنی رفیق و همدم و یاری کننده است. کمتر و به ندرت در هیأت خورشید یا انوار ان چون اوستا ظاهر می شود. در اوستا، بخش یَشت ها، دهمین یَشت ویژه ی این ایزد است. میترا کسانی را که به او دروغ گویند، به نامش عهد و پیمانی بندند که بدان و فا نکنند؛ در سراسر قلمرو و مملکت، هر جایی که باشند تعقیب کرده و به کیفر می رساند. پیمانی که بسته می شود محترم است، چه پیمان با یک مزداپرست باشد و چه پیمان با یک دیو پرست.اما در عوض مهر به پیمان داران اسب های تیز تک می بخشا ید.این مهر همواره کسانی را که پیمان دار باشند یاوری می کند و فرَوَشیان به و ی فرزندان دلیر و پار سا می دهند. مهر دارنده ی دشت های فراخ از تمیز اعمالی که مردم انجام می دهند به خوبی اگاه است. هزاران گوش برای شنیدن و هزاران چشم برای دیدن دارد و از فراز نای اسمان هماره بیدار و و ناظر اعمال مردمان است. مهر تنها ایزد روشنایی و پیمان نیست، بلکه ایزد جنگ و پیروزی نیز هست. [4]
اهورامزدا برای مهر، برآن قلّه ی بلند و درخشان هَرَئی تی بَرِزَ زیبا ترین جایگاه را ساخته است. دران جایی که مهر ناظر و نگران مردم است، در مأوای درخشانی که نه گرما و نه سرما،نه روز و نه شب وجود دارد و هیچ گاه برآن ابر نمی -نشیند،واین جایگاه اسمانی رابه فرمان اهورامزدا، اََمشاسپَندان و خور شید فراهم کردند. سراسر جهان خاکی را مهر از آن فرازین گاه اسمانی زیر نظر دارد، و هر گاه مردمی بد کنش برخلاف راستی وایین پیمان داری عملی انجام دهد، مهر به اتفاق سروش و ایزد نئیریُو سَنگهَ گردونه ی خود را به حر کت در اورده و پیمان شکن را هر کجا که باشد به کیفر رساند. پیش ازعهد و دوران زرتشت، مهر یکی از خدایان بزرگ و بسیار مورد توجّه اریایی ها ی ایرانی بود. سرود ویژه اش مهریَشت یا ستایش مهر هنوز تا اندازه ای باقی مانده است.[5]
پیدایش شب یلدا سابقه ی شب یلدا، یا چنان که اصطلاحاً نامی است شب چله، چندین هزار سال در ایران سابقه داشته و در اولین روز زمستان یا نخستین شب زمستان بوده که زایش خورشید یا جشن تولد مهر، خورشید شکست ناپذیر بوده است. مردم عهود دور و گذشته، که پایه ی زندگیشان بر کشاورزی و چوپانی قرار داشت و در طول سال، با سپری شدن فصول و بلندی و کوتاهی روز و شب و جهت حرکت و قرار ستارگان اشنایی یافته و کارها فعالیت هایشان را بر اثر ان تنظیم می کردند.روشنی و روز و تابش خورشید و اعتدال هوا در نظرشان مظاهر نیک و موافق و ایزدی بود. تاریکی و شب سرما را نیز از اعمال اهریمن می پنداشتند. ملاحظه می کردند که در بعضی ازایّام و فصول، روزها به همان اندازه بلند می شود و به همان نسبت بلندی، از روشنی و نور خورشید بیشتر استفاده می کردند و می نگر یستند که شب ها کوتاه است. کم کم این اعتقاد برایشان پیدا شد که نور و روشنی و ظلمت و تاریکی مرتّب درنبرد و کشمکش هستند گا ه خورشید و فروغ چیره شده و ساعات بیشتری در پرتو خود مردم را نیرومند نگاه می دارند و گاه مقهور تاریکی شده وساعات کمتری با فروغ و تابش اندکی فیض می رسانند.[6]
به موجب تقویم اوستایی هنگامی سال به دو فصل تقسیم می شد. تابستان بزرگ هَمَ Hamaو زمستان بزرگ زَیَنَ Zayana که مهرگان در اغاز زمستان بزرگ قرار داشت. به موجب کتاب پهلوی بُندَهِش ، تابستان هفت ماهه و 210 روز و زمستان 5 ماهه و 5 روز گاهان یا اندرگاه و 155 روز بوده است. در روزگار ساسانیان یا پیش از آن، از این دو فصل نامساوی چهار فصل مساوی پدید اوردند که تا به روزگار ما دوام آورده. این چهار فصل عبارتنداز : وهارVahar ، هامینHamin ،پاتیز Patiz و زمستان Zamistanکه ما امروزه انها را : بهار، تابستان، پاییز و زمستان می نامیم.[7]
در طول سال، دریافتند که کوتاه ترین روز ها،اخرین روز پاییز، یعنی روز [8]سی اُم آذر و بلند ترین شب ها، شب اول زمستان، یعنی نخستین شب دی ماه است. اما بلافاصله پس از این بلند ترین شب سال، از اغاز دی، روزها به تدریج بلندتر وشب ها کو تاه تر می شود. خورشید هر روز بیشتر در اسمان می پاید و نور و گرمی نثار می سازد،به همین جهت ان راشب یلدا نامیدند، یعنی تولد، زایش خورشید شکست ناپذیر، و ان را اغاز سال قرار دادند، یعنی انقلاب شتوی و اغاز زمستان8
اقوام قدیم اریایی، از هند و ایرانی- هند و اروپایی جشن تولد افتاب را اغاز زمستان می گرفتند. به ویژه ژرمنی ها عید تولد افتاب را در اغاز زمستا ن گرفته و ان ماه را به خدای افتاب نسبت می دادند و این بی تناسب نیست، چه واقعاً اغاز زمستان مثل تولد جدید خورشید است که از ان روز در نصف کره ی شمالی رو به افزایش و ارتفاع و درخشندگی می گذارد و هر روز قوی تر می شود. [9] به قول بیرونی در اثا الباقیه،ص 255، روز اول ماه دی، خور نیز نامیده می شد و درقانون مسعودی نسخه ی موزه ی بریتانی لندن خُره روز ثبت شده،اگر چه دربعضی مآخذ دیگرخرم روز نامیده شده است. اشکاراست که به موجب بلند ترین شب که تاریکی بیشتر درزمین می پایید که مظهراهریمن است،این شب رانحس و بد یمن می شمردند. دربرهان قاطع ذیل واژه ی یلدا چنین امده است:
یلدا شب اول زمستان و شب اخر پاییز است که اول جَدی و اخر قوس باشد، و آن دراز ترین شب هاست در تمام سال و درآن شب و یا نزدیک به آن شب افتاب به برج جَدی تحویل می کند، و گویند ان شب به غایت شوم و نامبارک می باشد، و بعضی گفته اند شب یلدا یازدهم جَدی است.[10] اما معارض و ضد تاریکی، روشنایی است. تاریکی نماینده ی اهریمن و از اثار وجودی اوست. روشنی از تجلّیات و اثار یزدانی می باشد. به همین مناسبت در شب -هاست که اتش می افروختند تا تاریکی و عاملان اهریمنی و شیطانی نابود شده و بگریزند. هم چنان که خورشید به مناسبت فروغ و گرمای کار سازش تقدس پیدا کرده بود، اتش نیز همان تقدس و والایی را درنزد مردم داراشد.چون تاریکی فرا می رسید، در پرتو و روشنی اتش،تاریکی اهریمنی را از میان می بردند. در شب یلدا، یا تولّد خورشید، جهت رفع این نحو ست آتش می افروختند.گرد هم جمع می شدند. خوان ویژه می گستردند. هر انچه میوه ی تازه ی فصل که نگاه داری شده بود و میوه ها ی خشک در سفره می نهادند. این سفره جنبه ی دینی داشت و مقدس بود. از ایزد خورشید و روشنایی برکت می طلبیدند تا در زمستان به خوشی سر کنند و میوه های تازه و خشک و چیز های دیگر در سفره، تمثیلی ازان بود که بهار و تابستانی پر برکت در پیش داشته باشند. همه شب را در پرتو چراغ و نور اتش می گذراندندتا اهریمن فرصت دژ خویی و تباهی نیابد. [11]
نام های شب یلدا
چنانکه ملاحظه می شود، این مراسم پس از هزاران سال، تاکنون باقی و برجاست و در سراسر ایران زمین به نام شب چلّه برگزار می شود. امّا امروزه چرا چلّه را چلّه ی بزرگ می نامند؟ چلّه ی بزرگ از اوّل دی ماه است تا دهم بهمن ماه که چهل روز تمام ادامه می یابد. چلّه ی کوچک از دهم بهمن ماه است تا بیستم اسفند، و از ان جهت چلّه ی کو چک می گویند که از شدّت سرما می کاهد.پس اول دی که، به مناسبت ان تجدید حیات مهر یا خورشید است،به نام یلدا،یعنی تولد مشهور شده و جشن گرفته می شد. امّا اغاز دی ماه جشن بزرگ دیگری نیز بود، هر گاه نام روز و ماه با هم تلاقی و برخورد می کرد، ان روز را جشن می گرفتند.دَزوَ در اوستا به معنی افریدگار و خداوند و دَدو در پهلوی نیز شکل تغییر یافته ی همین واژه است. ماه دی (دی- نیز شکل فارسی جدید- دَدوی پهلویِ است) نیز نخستین روزش به نام افریدگار نامزد است، پس جشنی بوده و چنان که گذشت در روزگار گذشته این روز را خورروز یعنی روز خورشید نیز می گفتندو بعداً به خرّم روز مو سوم گشت که جشنی از جشن های ایران کهن بود.این ها همه دلالت برتقدّس وارج و بزرگی این روزدارد که روز خورشید شیداست. [12]
ابوریحان می گوید: «دی ماه، و ان را خور ماه نیز می گویند. نخستین روز ان خرّم روز –خُرَه روز- است و این است و این روز و ا ین ماه هر دو به نام خدای بزرگ است .[13] ابوریحان همچنین می گوید : این جشن را، یعنی روز اوّل دی ماه را نود روز نیز می گویند. چون میان ان تا نوروز، درست نود روز فاصله است. همه ی این اشارات و نام ها، حاکی از ان است که شب یلدا، و روز دیگان پیوند استواری با خورشید دارد.این روز ِخورشید است، روز مهر است و نزد ایرانیان، به ویژه مهر ایین ها بسی گرامی بود و بزرگترین جشن،یعنی جشن تولد مهر یا خورشید به شمارمی رفت که اغاز سال محسوب می شد.[14]
به مناسبت این که طولانی ترین شب سال، نخستین شب زمستان است و تاریکی اهریمنی بیشتر می پاید، این شب در نظر ایرانیان نحس بود. در روزگاران گذشته برای رخنه در تاریکی و زایل ساختن اثار اهریمنی، اتش می افروختند و هر گروهی از خانواده ها و خویشان و دوستان، گرد اتش جمع می شدند و ان را با خوردن و نوشیدن و شادی و گفتگو به سر می اوردند و این شب ها- آتشان- نام داشت. به موجب «فر گرد هجدهم وندیداد»، در شب لازم است اتش افروخته و شعله ور نگاه داشته شود تا دیوان و عمله ی اهریمن نتوانند زیان کاری کنند.
همه ی جشن ها که شب هنگام برگزار می شد و یا مراسم و اداب دینی با آتش افروزی همراه بود.[15] بیرونی در اثارالباقیه گوید : و نام این روز میلاداکبر است و مقصود از ان انقلاب شتوی است. گویند در این روز نور از حد نقصان به حد زیادت خارج می شود و ادمیان به نشو و نما اغاز می کنند و پری ها به ذبول و فنا روی می اورند.[16] این شب را، شب چله ی بزرگ نیز می نامند. چله ی بزرگ از یکمین روز دی ماه که اورمزد نام دارد، تا دهم بهمن که جشن سده است به طول می انجامد و ان را چله ی بزرگ می نامند،بدان سبب که شدت سرما بیشتر است. ان گاه چله ی کوچک فرا می رسد که از دهم بهمن تا بیستم اسفند به طول می انجامد وسرما کم کم کاسته می شود. آقای غیاث آبادی در جایی اشاره دارد که در افغانستان چله را به معنی چله کمان می دانند. این موضوع با توجه به اینکه شب چله در پایان برج قوس -کمان- قرار دارد و نیز با مقایسه با برخی نقش های تخت جمشید قابل تأمل است.[17]
رسم های یلدا بی شک گذشته از تفاوت هایی که مناطق مختلف در شیوه اجرا دارند، به فراخور زمان نیز مراسم یلدا مانند دیگر جشن ها و آیین های فرهنگی، تغییر شکل یافته است.رسم شبچره یا سفره میزد (Myazd ) که در مورد آن صحبت شد یکی از رسومی است که با توجه به زندگی کشاورزی مردم از دیرباز رواج داشته و هنوز هم هست. رسم دیگر برافروختن آتش است که امروزه به ندرت دیده می شود. اما یکی از رسومی که به تدریج از بین رفت بار عام دادن پادشاهان بوده است که در روز خرم روز (اول دیماه) انجام می شده و بیرونی از آن چنین یاد می کند: «در این روز عادت ایرانیان چنین بود که پادشاه از تخت پادشاهی به زیر می آمد و جامه سپید می پو شید و بر فرش های سپید می نشست. ودربانان و قراولان و یساولان را که هیبت ملک بدان هاست به کنار می راند. و در امور دنیا فارغ -البال عمل می نمود و هر کس که نیازمند می شدبا پادشاه می رفت وبدون هیچ مانعی بااو گفتگو میکرد وپادشاه می گفت: دراین روز من مانند یکی از شما هستم و با شما برادر هستم زیرا قوام دنیا به کارهایی است که به دست شما انجام می شود و نه پادشاه را از رعیت گریزی است و نه رعیت را از پادشاه و چون حقیقت امر چنین شد پس من هستم با شما برزیگران برادر خواهم بود و چون دو برادر مهربان خواهیم بود.» [18]
تفأل به اشعار حافظ نیز از رسومی است که بعدها به جشن یلدا افزوده شد. در هر منطقه آیین های رواج دارد که نشان دهندة ویژگی های آب و هوا و نوع زندگی مردم آن منطقه است. اما رسومی مانند جمع شدن یک خانواده یا قوم دور هم، پختن پلو برای شام، خوردن آجیل(با اختلاف اندکی درمواد تشکیل دهنده ان آن)، میوه (شامل انار، هندوانه و میوه های همان منطقه که بیشتر سرخ رنگ هستند) و نیز قصه -گویی یا شعرخوانی تقریباً در تمام مناطق ایران مشترک است.
در روستاهای خراسان در این شب معمولا خانواده پسری که با دختری نامزدشده بودبرای خانواده دختر هدیه می فرستد. این رسم درآذربایجان و اراک هم معمول است. در این مناطق همچنین خانواده دختری که به خانه شوی رفته برای او هدیه می فرستند. در خوی هم هدیه ی پشمک رواج دارد که احتمالاً به سبب شباهتش با برف است.
در کرمان رسم جالبی وجود دارد مردم گاه تا صبح بیدار می مانند و به این امید که قارون در این شب به شکل هیزم شکنی که پشته هیزم بر پشت دارد به خانه نیکوکاران مستمند می رود و به آنها هیزم می دهد و این هیزم ها تبدیل به شمش طلا می شود. این بی شباهت به بابانوئل در مراسم کریسمس نیست. در سنرد (sanard) گرمسار، چله بزرگ را اهرمن و چله کوچک را بهمن می گویند. مردم این منطقه شب چله را باید حتماً هندوانه و انار بخورند چون عقیده دارند اگر این ها را بخورند در تابستان، گرما اذیتشان نمی کند. همچنین در این شب افراد یک قوم و قبیله یا یک خانواده دور هم جمع می شوند و شام را که حتما باید«خروس پلو»باشد با هم می خورند. بعدازشام هم بزرگترها با گفتن قصه ها و متل های قدیمی، دیگران را سرگرم می کنند.
در آنزهای (Anzeha) فیروزکوه به شب یلدا «شال هشو» می گویند. جوانان محل در این شب رسمی دارند به نام «شال انداختن» به این ترتیب که یک دستمال بزرگ را چهار گره می کنند و به سر طنابی می بندند و به روی بام ها می روند. دستمال چهارگره رااز خانه یا اتاق آویزان می کنند و چند لگد به بام خانه می زنند. صاحبخانه مقداری آجیل و شیرینی در دستمال می گذارد و آن را تکان می دهد. صاحب دستمال آنرا بالا می کشد و در کیسه ای که همراه دارد می ریزد. این کار تا نیمه های شب ادامه دارد. این رسم را دلدادگان و نامزدداران خیلی دوست دارند زیرا فرصتی است تا پنهان از همگان، دیداری با یار داشته باشند و هدایایی بدهند و بگیرند. در این شب مردم محل به خانة هم می روند و صاحبخانه برای میهمانانش از همه رقم میوه به ویژه انگور، قیسی، برگه، هسته بو داده، و گردو می آورد.
در گیلارد دماوند مرسوم است که شب چله به خانه خویشان و بستگان می روند. صاحبخانه برای آنها سیب و گلابی وپرتقال وانارو هندوانه می آورد و پلو می پزد. بعد از صرف شام و چای و میوه، بچه ها به رقص و خواندن شعرهای بچه گانه می پردازند و پیرمردها اشعار و حکایاتی را که به یاد دارند می خوانند.در گیلارد، سیب و گلابی را در خاک رس و دور از رطوبت نگهداری می کنند و بعد از یکی دو ماه که بیرون می آورند چنان تر و تازه و شاداب است که گویی همین حالا از درخت چیده شده است.
در شهراب اراک هم اول شهریور که انگورهایشان را می چینند یک اتاق مخصوص برای نگهداری انگور در نظر می گیرند که کف آن را با خاکی به نام گل اَشکَنَک« Ashkanak» می پوشانند. انگورها را روی آن می چینند و روی آن برگ مو می اندازند و با فوت و فنّی که بلد هستند آن را برای شب چله تازه نگه می دارند.
در فرنق (Farnagh ) خمین هم به محض رسیدن انگور چند کوزة دهانه گشاد تمیز را به باغ می برند و خوشه های سالم انگور رابی آن که از شاخه جداکنند در کوزه ها جا داده و در زیر خاک می کنند. با این روش، انگور تا شب عید نوروز هم سالم و آبدار و تازه می ماند. غیر از انگور و میوه های خوش طمع دیگر، کدو حلوایی برشته و کشمش سبز و گندم برشته و کشمش سبز و گندم برشته و… در مجمع قرار داده و اصطلاحاًرنگین می کنند.سپس قصه گفتن ومعمّا پرسیدن وشعرخواندن تا نیمه هایشب ادامه می یابد.
در اراک آخرین روزهای پاییز را «شکمبه شورون» می گویند که کنایه ای از کوتاهی این شب است: «در زمان قدیم خانواده ای روز آخر پاییز شکمبه ای خریده بود. کدبانوی خانه صبح زود می رود لب نهر تا شکمبه را بشوید. همین که شکمبه را می شوید و به خانه می آید شب می شود. اهل خانه می پرسند شام چی داریم؟ بانوی خانه می گوید: هیچی نداریم. امروز شکمبه شورون بوده. روز کوتاه بود و نرسیدم شام درست کنم.»
در تلخ آب فراهان که زراعتشان دیم است وقتی شب چهل و پنجم به نیمه می رسد دو نفر از پیرمردان ده که مورد احترام خاص همه مردم هستند به بام خانه می روند و قدری خاکستر نرم را به باد می دهند. فردای آن شب که مردم ده به آنها می رسند از باد سوأل می کنند و آنها سمت ورزیدن باد را به مردم می گویند. اگر وزش باد از شمال به جنوب یا شرق به غرب بوده باشد مردم شاد می -شوند و به رقص و پایکوبی می پردازند زیرا معتقدند سالی پر خیر و برکت در پیش است. [19]
پیش مردم شیراز در شب یلدا به شب زندهداری می پردازند و بعضی نیز بسیاری از دوستان و بستگان خود را دعوت میکنند. آنها در این شب سفرهای میگسترانند که بیشباهت به سفره هفتسین نوروز نیست و در آن آینه و قاب عکس حضرت علی (ع) را جای میدهند. انواع و اقسام آجیل و تنقلاتی چون نخودچی، کشمش، حلوا شکری، رنگینک و خرما و میوههایی چون انار و به و بخصوص هندوانه خوراکیهای این شب را تشکیل میدهند. در آذربایجان مردم هندوانه چله (چیله قارپوزی) میخورند و باور دارند که با خوردن هندوانه لرز و سوز و سرما به تن آنها تاثیری ندارد.
در اردبیل رسم است که مردم، چله بزرگ را قسم میدهند که زیاد سخت نگیرد و معمولا گندم برشته (قورقا) و هندوانه و سبزه و مغز گردو و نخودچی و کشمش میخورند.
در گیلان هندوانه را حتما فراهم میکنند و معتقدند که هر کس در شب چله هندوانه بخورد در تابستان احساس تشنگی نمیکند و در زمستان سرما را حس نخواهد کرد. «آوکونوس» یکی دیگر از میوههایی است که در این منطقه در شب یلدا رواج دارد و به روش خاصی تهیه میشود.در فصل پاییز، ازگیل خام را در خمره میریزند، خمره را پر از آب میکنند و کمی نمک هم به آن میافزایند و در خم را میبندند و در گوشهای خارج از هوای گرم اطاق میگذارند. ازگیل سفت و خام، پس از مدتی پخته و آبدار و خوشمزه میشود. آوکونوس ازگیل در اغلب خانههای گیلان تا بهار آینده یافت میشود و هر وقت هوس کنند ازگیل تر و تازه و پخته و رسیده و خوشمزه را از خم بیرون میآورند و آن را با گلپر و نمک در سینهکش آفتاب میخورند. [20]
فصل دوّم
یلدا در منابع تاریخی و شعر شاعر در ماخذ ایرانی–اسلامی، شب یلدا به شب میلاد شناخته می شده است.ثعالبی می گوید که شب میلاد، شبی است که عیسا دران متولد شده است.ابونواس گفته:
یا لیله المیلاد هل عرفت اسهر منی عاشقاًمذ کنت
الم ا صابرک فما صبرت حتی بدت غرﺓ یوم السبت
در فرهنگ سریانی به انگلیسی، تألیف پاپ اسمیت یلدا با نوئل Noel تطبیق شده است واز برخی اشعار پارسی رابطه میلاد مسیح و شب یلدا درک می شود.
از ان جمله معزّی گوید:
ایزد دادار، مهر کین تو گویی از شب قدر افرید و از شب یلدا
زان که به مهرت بود تقرب مؤ من زان که به کینت بود تفاخر ترسا[21]
در بیشتر نقاط ایران در این شب مراسمی انجام می شود شعرا زلف یار و
همچنین روز هجران را از حیث سیاهی و درازای بدان تشبیه کنند و از اشعار برخی شعرا مانند سنایی و معزّی که به عنوان شاهد نقل می شود، رابطه ی میان مسیح و یلدا ادراک می شود. یلدا برابر شب اوّل جدی و شب هفتم دی ماه جلالی و شب بیست ویکم دسامبر. چنان که اشاره شد به مناسبت، شاعران برای بیان مفاهیمی از این واژه استفاده کرده اند و نشانگر قدمت این یاد بود و جشن است:
چون حلقه ربایند به نیزه، تو به نیزه خال از رخ رنگی بربایی شب یلدا
عنصری
نور رایش تیره شب را روز نورانی کند دود چشمش روز روشن را شب یلدا کند
منوچهری
به صاحب دولتی پیوند اگر نامی همی جویی که از یک چاکری عیسا چنان معروف شد شب یلدا
سنایی
تو جان لطیفی جهان جسم کثیف است تو شمع فروزانی گیتی شب یلدا
معزّی
روز رویش چو بر انداخت نقاب از سر زلف گویی از روز قیامت شب یلدابرخاست
و
بر آی ای صبح مشتاقان اگر هنگام روز امد که بگرفت این شب یلدا ملال از ماه پر و نیم
و
نظر به رای تو هر بامداد نوروزی است شب فراق تو هر گه که هست یلدایی است
سعدی[22]
ارتباط شب یلدا با میلاد حضرت مسیح (ع)
با توجه به سرود ویژه ی مهر «مهر یَشت» که از جنگ و جنگاوری و یاور کسانی که در راه اشاعه ی راستی و درستی می جنگند، این ایزد در میان سپاهیان و جنگاوران بسیار مورد تعظیم و بزرگداشت و توجه بود.در دوران هخامنشی، در زمان اردشیر دوم و سوم «405-359پیش از میلاد» دگر باره گرایشی تام به مهر پیدا شد.[23] ایین مهر به جنگاوران ایرانی در متصرفات وسیع هخامنشیان نیز میان مردم به شکل ایین سرّی با شعایر و تشریفات رمزی تغییر شکل داد و در سراسر اسیای صغیر و روم انشار پیدا کرد.انگاه توسط سپاهیان رومی در بیشترقلمرو و متصرفات آن دولت و امپراطوری بزرگ گسترش پیدا یافت، و بسااز اقوام و ملل، مهر را با خدایان خود، به ویژه خدای افتاب یکی کردند. در سده ی اوّل پیش از میلادایین مهر پرستی توسط رومی ها در سراسر قارّه ی اروپا، بخش مرکزی و شمال افریقا و اسیای صغییر – کناره ی دریای سیاه- را پوشانید و منتشر شد. بحث در چگونگی و علل این انتشار فوق العاده ی ان بسیار گسترده است. [24]
خورشید، مهر یا میترا، مسیح و نجات بخش جهان از تسلط اهریمن و نکبت و ادبار وی بود. هنگامی که ایین مهر از ایران در جهان متمدّن کهن منتشر شد، در روم و بسیاری از کشور های اروپایی، به همین جهت روز بیست و یکم دسامبر را که برابر با اوّل دی ماه بود، هنگامی که ایین مهر همگانی شده بود، به عنوان روز تولد مهر یا میترای شکست نا پذیر جشن می گرفتند. امّا در سده ی چهارم میلادی بر اثر اشتباهاتی که در کبسه روی داد تولد مهر نجات بخش، یا مسیحای منجی در بیست و پنج دسامبر واقع شد و از ان پس تثبیت شد. تا ان زمان تولد عیسای مسیح در ششم ژانویه جشن گرفته می شد. امّا دین اغلب رومیان و اغلب کشورهای متمدّن اروپا، ایین مهر و میترا بود. هنگامی که کم کم مسیحیت در روم با فشار و ارعاب جا باز کرد، متولیان کلیسا چون نتوانستند با برانداختن جشن تولد میترا در بیست وپنجم دسامبر غلبه کنند، همان روز را زایش عیسای مسیح اعلام کردند که تا این زمان باقی مانده. [25]
پنج سده ی تمام این ایین بخش مهمی از اسیا و اروپا و شمال افریقا را به زیر نفو ذ خو د کشانید. در سده ی چهارم میلادی بود که امپراطور کنستانتین دین مسیحیّت را پذیر فت. از این تاریخ کوششی فوق العاده به عمل امد تا دین مسیح را جایگزین ایین مهر کنند امّا چون نتوانستند بیش از هشتاد درصد از اصول و شعایر و اداب مهری را مُهرِ مسیحیت زدند. روز 25 دسامبر که تولّد مسیح است، در واقع روز تولد مهر و خورشید تابان می باشد. چنانکه اثر این تقارن در المانی به شکلSonntang و در انگلیسی به صورت Sunday روز خورشید باقی مانده است. کومن معتقد است که جشن مهرگان در روم، روز ولادت میترا «خورشید شکست ناپذیر Sol- Invictus » بوده است که ان راSol natalis Invictus میخواندند، و این همان روزی بود که بعد ها به نام تولد عیسای مسیح 25 دسامبر) پس از چند قرن گذشت از مسیحیّت از طرف کلیسا معرفی و رسمی گشت. [26]
یلداYALDAیک واژه ی سریانی است به معنی تولد. رو می ها خود واژه ی ناتالیس را به معنی تولد داشتند. مسیحیان سُریانی واژه ی یلدا را با خود به ایران اوردند و از ان زمان تا کنون در ایران ماندگار شده است. البته فقط تولد میترا و هنگام و موقع زمانیِ آن نبو د که در مسیحیّت داخل شد، بلکه در واقع امروزه همه ی مسیحیان جهان، که شب تولد مسیح را جشن می گیرند و تا بامداد بلندترین شب سال را بیدار مانده و با خوردن و نوشیدن به شادی می گذرانند، همان تولد میترا، مسیحای نجات بخش یا سوشیانت را جشن می گیرند و اغلب مراسم و مناسک و آداب شان از ایین مهر است.
یلدا در روسیه
جشن یلدا در روسیه نیز از دیرباز از روزگاری که هنوز مسیحیت به آنجا راه نیافته بود، به مدت 12 روز پر سرور و پر آیین برگزار می شده است. این جشن پس از رسمیت دین مسیح در روسیه نیز برگزار می شده و گویا هنوز هم در میان دهقانان و روستاییان برگزار می شود. در قرن 16 و 17 نویسندگان کشیش که معمولاً زیر نفوذ زمین داران بزرگ بودند از جشن یلدا و عید دهقانان به زشتی یاد کرده اند و آن را با بر چسب الحاد محکوم کرده اند. تزار آلکسی میخائیلوویچ در سال 1649 طی فرمانی از این که در شب های مقدس میلاد مسیح به جای برگزاری آیین های دینی، مردم آوازهای شب یلدا و دهقانان را می خوانند اظهار نفرت می کند. در روسیه جشن یلدا عید سالانه روستاییان و دهقانان بود. بازی های محلی گوناگون، کشت وبذرپاشی به صورت تمثیلی وبازسازی مراسم کشت، پوشانیدن سطح کلبه با چربی، گذاشتن پوستین روی هره پنجره ها، آویختن پشم از سقف، پاشیدن گندم به حیاط، ترانه خوانی و رقص و آواز و قربانی کردن، از آیین های این شب بوده که آیین قربانی بعدها از میان می رود. مردم روسیه در طول تمام شب های عید در زیر پنجره ها آوازه های سنتی می خواندند و برای فراوانی محصول نیایش می کردند و از پشت پنجره ها به آنها نان های شیرینی که به شکل جانوران پخته می شد هدیه می کردند.یکی دیگرازایین های شب ها،جشن فالگیری وپیشگویی بود.[27]
جمع بندینتیجه گیری الف- در اوستا، مهر بزرگترین ایزدان است و در مقدمه ی مهر یَشت امده که اهورامزدا وی را دربزرگی و شکوه و توانایی هم قدر و هم سنگ خود افرید. این رسوم ویژه ی اریایی هاست و بخصوص پیروان ایین مهر، هزاران سال است ان را در ایران زمین بر پای می دارند. مهر بر خلاف انچه می پندارند در هیات ایزد خورشید نمایان نمی شود بلکه وی روشنایی و انوار زریّن خورشید است.کهن ترین سند مکتوبی که نام این خدای کهن هند و ایرانی دران ثبت و به مارسیده است، در الواح گلینی است متعلق به 1400 سال پیش از میلاد.در وداها، نام این پروردگار بزرگ ایرانی بسیار امده است. در وداها به معنی رفیق و همدم و یاری کننده است. در اوستا، بخش یَشت ها، دهمین یَشت ویژه ی این ایزد است. سراسر جهان خاکی را مهر از آن فرازین گاه آسمانی زیر نظر دارد، و هر گاه مردمی بد کنش برخلاف راستی وایین پیمان داری عملی انجام دهد، مهر به اتفاق سروش و ایزد نئیریُو سَنگهَ گردونه ی خود را به حر کت در اورده و پیمان شکن را هر کجا که باشد به کیفر رساند.پیش ازعهد و دوران زرتشت، مهر یکی از خدایان بزرگ و بسیار مورد توجه اریایی ها ی ایرانی بود. سرودویژه اش مهریشت یا ستایش مهر هنوز تا اندازه ای باقی مانده است.
ب- شب چله، چندین هزار سال در ایران سابقه داشته و اولین روز زمستان یا نخستین شب زمستان بوده که زایش خورشید یا جشن تولد مهر، خورشید شکست ناپذیر بوده است. برای مردم گذشته روشنی و روز و تابش خورشید و اعتدال هوا در نظرشان مظاهر نیک و موافق و ایزدی بود. تاریکی و شب سرما را نیز از اعمال اهریمن می پنداشتند. ملاحظه می کردند که دربعضی ازایّام و فصول، روزهابه همان به همان اندازه بلند می شود و به همان نسبت بلندی، از روشنی و نور خورشید بیشتراستفاده می کردندو می نگریستند که شب ها کوتاه است.کم کم این اعتقاد برایشان پیدا شد که نور و روشنی و ظلمت و تاریکی مرتب در نبرد و کشمکش هستند گا ه خورشید و فروغ چیره شده و ساعات بیشتری در پرتو خود مردم را نیرومند نگاه می دارند و گاه مقهور تاریکی شده و ساعات کمتری با فروغ و تابش اندکی فیض می رسانند. به موجب کتاب پهلوی بُندَهِش ،تابستان هفت ماهه و 210 روز و زمستان 5 ماهه و 5 روز گاهان یا اندرگاه و 155 روز بوده است.در روزگار ساسانیان یا پیش از ان،از این دو فصل نامساویچهارفصل مساوی پدید اوردند .به قول بیرونی در اثا الباقیه،ص 255، روز اول ماه دی، خور نیز نامیده می شد و در قانون مسعودی نسخه ی موزه ی بریتانی لندن خُره روز ثبت شده، اگر چه در بعضی مآخذ دیگر خرم روز نامیده شده است. اشکار است که به موجب بلند ترین شب که تاریکی بیشتر در زمین می پایید که مظهر اهریمن است، این شب را نحس و بد یمن می شمردنداز جمله در برهان قاطع چنین امده است.
ج- نام های این شب بسیار است. از ان به عنوان یلدا در زبان سریانی یعنی میلاد، نود روز، میلاد اکبر و شب چلّه یاد می کنند البتّه چلّه ی کوچک. امّا اغاز دی ماه جشن بزرگ دیگری نیز بود، هر گاه نام روز و ماه با هم تلاقی و برخورد می کرد، ان روز را جشن می گرفتند.
د-در نقاط مختلف ایران این جشن را با رسومات مختلف برگزار می کنند. در روستاهای خراسان، کرمان، سنرد گرمسار، انزهای فیروز کوه، گیلارد دماوند دماوند، شهراب اراک، فرنق خمین، تلخ اب فراهان، گیلان، شیرازو … با خوردن هندوانه و انار و اجیل و شیرینی و میوه های محلّی و غذاهای سنّتی وبرپایی مراسم شادی وقصّه خوانی هدیه دادن و دیگر برنامه ها بر گزار می کنند.
ه-در مآخذ ایرانی – اسلامی – انگلیسی از این شب بسیار یاد شده است. ثعالبی می گوید شب میلاد شبی است که عیسی در ان متولد شد. از برخی اشعار پارسی رابطه ی میلاد مسیح و شب یلدا درک می شود، از ان جمله معزّی گوید:
ایزد دادار، مهر کین تو گویی از شب قدر افرید و از شب یلدا
زان که به مهرت بود تقرب مؤ من زان که به کینت بود تفاخر ترسا
شود شعرا زلف یار و همچنین روز هجران را از حیث سیاهی و درازای بدان تشبیه کنند و از اشعار برخی شعرا مانند سنایی و معزّی که به عنوان شاهد نقل می شود، رابطه ی میان مسیح و یلدا ادراک می شود. عنصری، منوچهری، سیف اسفرنگی، سعدی، محمّدحسین خلف تبریزی،بیرونی، و… هر کدام در اشعار و نوشته های خود از این شب یاد کرده اند.
و- این ایزد توانسته مورد توجه سپاهیان و جنگاوران باشد. در دوره ی هخامنشی در دوره ی اردشیر دوّم و سوّم دگر باره گرایشی تام به مهر پیدا شد که با تغییر شکل شعایر ان در سراسر اسیای صغیر و روم انتشار پیدا کرد. انگاه سپاهیان روم ان را در تمام متصرفات خود گسترش دادند و بسیاری از اقوام ان را با خدای افتاب یکی کردند. هنگامی که ایین مهر از ایران در جهان متمدّن کهن منتشر شد، در روم و بسیاری از کشور های اروپایی، به همین جهت روز بیست و یکم دسامبر را که برابر با اوّل دی ماه بود، هنگامی که ایین مهر همگانی شده بود، به عنوان روز تولد مهر یا میترای شکست نا پذیر جشن می گرفتند. امّا در سده ی چهارم میلادی بر اثر اشتباهاتی که در کبیسه روی داد تولد مهر نجات بخش، یا مسیحای منجی در بیست و پنج دسامبر واقع شد و از ان پس تثبیت شد. تا ان زمان تولد عیسای مسیح در ششم ژانویه جشن گرفته میشد. امّا سده ی اوّل پیش از میلادایین مهر پرستی توسط رومی ها در سراسر قارّه ی اروپا،بخش مرکزی و شمال افریقا و اسیای صغییر – کناره ی دریای سیاه- را پوشانید و منشر شد.
ز- جشن یلدا در روسیه نیز از دیرباز از روزگاری که هنوز مسیحیت به آنجا راه نیافته بود، به مدت 12 روز پر سرور و پر آیین برگزار می شده است.با وجود اینکه از قرن 16و17 نویسندگان کشیش از ان به زشتی یاد کردهاند و حتّی تزار آلکسی میخائیلویچ از این ایین که به جای تولد مسیح برگزار می شد اظهار نفرت کرده؛ولی هنوز این مراسم که ویژه ی دهقانان است با انواع ایین های خاص چون بذر پاشی تمثیلی، پاشیدن گندم به حیاط خانه، خواندن دعا برای فراوانی محصول و…برگزار می شود.
مضمون کلّی این مقاله اینست که علل پیدایش شب یلدا و چگونگی گسترش این ایین سنجیده شود و عمده ترین نتیجه ی حاصله سعی در حفظ و برپایی مراسم به روش خاص خود و همچنین اموزش به نسل اینده می باشد امید ان است که نسل های امروزی و آتی در حفظ و برپایی این آیین بکوشند.
ارایه ی پیشنهادات:
1-از ادیبان و مورخان برا ی جمع اوری اطّلاعات دعوت به عمل اید.
2-دسترسی به کتاب های ویژه ی این ایین ها در کتا بخانه ها و مراکز فروش اسان تر باشد.
3-از طریق فراخوان های عمو می جوانان را به کسب اطّلاعات در این مورد تشویق نمایند.
4- با دعوت از کارشناسان متخصص از طریق رسانه ها مخصوصاً تلویزیون اطلاعات بیشتری به مردم ارائه گردد.
5-باپخش فیلم ها و نیز ساختن کارتون هایی از این قبیل برای کودکان و نوجوانان، اگاهی ها افزون شود.
6- در کتب های درسی در مورد ایین های کهن ایران مطالب بیشتر گنجانده شود.
7-همچون بسیاری از مراسم ها ،این مراسم هم در مدارس برپا شود.
در پایان بخش ویژه ی جشن مهرگان، سرود زیبای مهر نیایش را که از جمله ی نیایش ها و ادعیه ای است که هنگام بر امدن و فرو رفتن خورشید تلاوت می گردد نقل می شود. تر جمه ی سرود، از کتاب نیایش های اوستایی است.برای خوشنودی اهورامزدا، می ستایم او را با بهترین نمازها،-و ستایش، بلند آوازگی و پیروزی باشد برای مهر ایزد –ایزدی که مینویی است و داور روز پسین که هزار گوش دارد و ده هزار چشمو دارنده ی دشت های فراخ است .می ستایم مهر ایزد را، و درود و ستایش می گویم ایزدی راکه دارنده ی دشت های فراخ است، که چراگاه های سبز گون وگس گسترده اش بر گاهواره ی زمین ارام بخش است و اسایش دهنده. دهنده.ستایشم پیش کش ان ایزدی که نگاهبان راست ترین گفتار است، که نیکویی هایش از شمار فزون است: – پیکرش فرازنده و بلند و استوار. – و با هزار چشم، بینای دور ترین دور هاست، – که همیشه بیدار و بی خواب است.که چون نگینی زرّین پیرامون کشور را فرا گرفته، که نگا هبان پیمان هاست، که هماره همان جا هست: – در درون کشور و بیرون کشور و فراز و فرود ان.
می ستایم مهر ایزد را، و ان اهورای بزرگ بی همتا افریننده ی ان را، می ستایم با ایین دین، با شاخه های سبز بَر˚سَم- ماه را، و ان خورشید را، ستارگان را، و مهر را که سرور همه ی کشور هاست.می ستایم با همه ی جان، ان ا یزدی که شکوه مند است. می ستایمش با ایین دین، ان ایزدی را که دارنده ی دشت های سبزه رسته ی فراخ است. که اسایش بخش و نگاهبان سرزمین اریایی است. می ستایم مهر ایزد خوش پیکر را که هیچ گاه به دام فریب پای نمی افکند. می ستایمش که ره اورد ما می سازد ان بهترین بخشش های اهو رایی را: – ازادی و به روزی و رهایی در – داوری و تندرستی و پیروزی و پاکی و پارسایی. من می ستایم- می ستایم ان ایزد فرازین پایگاه گرفته را، با همه ی جان و نیرو می ستایم ان نیرومند ترین و سود رسان ترین ایزد را با ایین های دین، با سرود های دل انگیز از جان خاسته که با بهترین گفتار های ایینی بهم امیخته، این همه را برا ایزد مهر که دارنده ی دشت های فراخ است.و مزدا اهوراست که همگی اگاهی از کردار های راستین ستایش گرانه ی مردم دارد، – و پاداش اهو رایی از انِ زنان و مردانی است که نگاهداری ایین های دینی شان، و ستایش انان برای مهر ایزد به راستی و درستی باشد.[28]
منابع و مآخذ
1- ( بیرونی ، علی اکبر ) : اثار الباقیه ، ترجمه ی علی اکبر دانا سرشت ،تهران : امیر کبیر ، چاپ سوّم و سال 1363 .
2-(تبریزی، محمد حسین بن خلف):برهان قاطع، جلد چهارم ، تهران:زوار و 1335- 1330.
3- ( رضی ، هاشم ) : جشن های اتش و مهر گان ، تهران : گلشن ، چاپ چهارم و سال 1385.
4-(رضی، هاشم):دین قدیم ایرانی، تهران ،گلشن ،جلداول و سال-.
5- ( رضی ، هاشم ) : گاه شماری و جشن های ایران باستان ، تهران : گلشن ، چاپ چهارم و سال 1385.
6- ( رضی ، هاشم ) :نیایش ها ، تهران : سازمان فروهر ، چاپ اول و سال 1348.
7-(معزی) :دیوان معزی، اقبال آشتیانی .
8-ماهنامه ی فرهنگی ، سیاسی و اجتماعی ایران مهر ، گروه پژوهش انجمن افراز.
[1]- ( رضی ، هاشم ) : جشن های اتش و مهر گان ، تهران : گلشن ، چاپ چهارم ، ص 22 و سال 1385.
[2] – همان منابع ، همان نویسنده ، ص72
[3] – همان منابع ، همان نویسنده ، ص 28.
[4] — همان منابع ، همان نویسنده ، ص25-24.
[5]- همان منابع ، همان نویسنده ، ص31.
[6] – همان منابع ، همان نویسنده ، ص74-73.
[7] – همان منابع ، همان نویسنده ، ص33.
[8] – همان منابع ، همان نویسنده ، ص74.
[10] – ( رضی ، هاشم ) : گاه شماری و جشن های ایران باستان ، تهران : گلشن ، چاپ چهارم ، ص و سال 1385.
[10]- (تبریزی، محمد حسین بن خلف):برهان قاطع، جلد چهارم ، تهران:زوار ،ص8-2447وسال 133501330.
[11] – همان منابع ، همان نویسنده ، ص 75.
[12] – همان منابع ، همان نویسنده ، ص75.
[13] – ( بیرونی ، علی اکبر ) : اثار الباقیه ، ترجمه ی علی اکبر دانا سرشت ، تهران : امیر کبیر ، چاپ سوّم ، ص331 و سال 1363 .
[14] – ( رضی ، هاشم ) : جشن های اتش و مهر گان ، تهران : گلشن ، چاپ چهارم ، ص 76 و سال 1385.
[15] – همان منابع ، همان نویسنده ، ص80
[16]- ( بیرونی ، علی اکبر ) : اثار الباقیه ، ترجمه ی علی اکبر دانا سرشت ، تهران : امیر کبیر ، چاپ سوّم ، ص331 و سال 1363 .
[17].-گروه پژوهشگری انجمن افراز ، روزنامه.
[18] – ( بیرونی ، علی اکبر ) : اثار الباقیه ، ترجمه ی علی اکبر دانا سرشت ، تهران : امیر کبیر ، چاپ سوّم ، ص و سال 1363 .
[19] – ( بیرونی ، علی اکبر ) : اثار الباقیه ، ترجمه ی علی اکبر دانا سرشت ، تهران : امیر کبیر ، چاپ سوّم ، ص23 و سال 1363 .
[20] – ماهنامه ی فرهنگی ، سیاسی و اجتماعی ایران مهر ، گروه پژوهش انجمن افراز
[21] -(معزی) :دیوان معزی اقبال آشتیانیو ص41.
[22] – ( رضی ، هاشم ) : جشن های اتش و مهر گان ، تهران : گلشن ، چاپ چهارم ،با تلخیص ازص 72 تا ص 81 و سال 1385.
[23] -(رضی، هاش):دین قدیم ایرانی، تهران ،گلشن ،جلد اول ص226-201و سال-.
[24] – ( رضی ، هاشم ) : جشن های اتش و مهر گان ، تهران : گلشن،ص 34 و سال 1385.
[25] – همان منبع ، همان نویسنده ، ص 77-76
[26] – همان منبع ، همان نویسنده ، ص 34-35.
[27] -ماهنامه ی فرهنگی ، سیاسی و اجتماعی ایران مهر ، گروه پژوهش انجمن افراز.
[28] – ( رضی ، هاشم ) :نیایش ها ، تهران :سازمان فروهر ، چاپ اول ، و سال 1348.