اقتصاد
افزايش فزاينده هزينههاي بيمارستاني نيازمند توجهات اساسي مديران و مشاوران مالي آنها در زمينه كارايي بيمارستانها ميباشد. عدم كارايي بيمارستانها ميتواند منتج از علل زير باشد:
1- استفاده نامناسب از درمانهاي مؤثر
2- استفاده از درمانهاي نامناسب
3- استفاده نامناسب از تجهيزات بهداشتي درماني
4- مدت اقامت نادرست بيماران در سازمانهاي بهداشتي درماني
تكنولوژي
تكنولوژي جديد منجر به كارايي و اثربخشي بيمارستانها گرديده است. به دلايل متعددي تكنولوژي پيشرفته مورد توجه بيمارستانها ميباشد:
1- تكنولوژي حامي علم پزشكي است. تكنولوژي علم پزشكي را به عمل تبديل ميكند.
2- استفاده از تكنولوژي جديد موجب افزايش سرعت كار و كاهش بي دقتي و سهل انگاري ميشود.
3- جامعه استفاده از تكنولوژي را پذيرفته است. بسياري از مردم دستگاه سنگ شكن را به جراحي باز ترجيح ميدهند.
4- تكنولوژي جديد آموزش پزشكي را ساده و سريع مينمايد.
5- تكنولوژي جديد موجب كاهش هزينههاي بيمارستاني خواهد شد.
شاهراههاي اطلاعاتي
فمينيسم
مسأله فمينيسم در بهداشت و درمان از دو ديدگاه بايد مورد توجه مديران قرار گيرد: اول كاركنان زن شاغل در بيمارستان و دوم مسائل و مشكلات مرتبط با بيماران زن.
در جوامع گذشته، زنان نقش اساسي را در مراقبتهاي بيمارستاني بهعهده داشتهاند. به موازات رشد جوامع اين نقش بيشتر به سمت مردها متمايل گشته است. به نحوي كه برخي از مردم تصور ميكنند كه حرفه پزشكي مختص مردها ميباشد و زنها بايد خدمات كمكي را ارائه دهند. در اوايل قرن نوزدهم بين پزشكان و قابلهها(ماماهاي سنتي ) بر سر كنترل تولد نوزادان اختلاف زيادي بود. در اواخر قرن نوزدهم با جنبشهاي پرستاري، زنان توانستند تا اندازهاي قابليتهاي خود را در حرفه پزشكي نشان دهند. با اين وجود هنوز تصور مرد سالاري در حرفه پزشكي وجود دارد. به عنوان مثال در انگلستان كه شعار آزادي و تساوي حقوق زن و مرد را سر ميدهد، در سال 1995 ميلادي زنها تنها حدود يك دهم مشاغل مديريت ارشد NHS را بهعهده داشتهاند. در حرفه پزشكي بيشتر مرد سالاري و در حرفه پرستاري بيشتر زن سالاري حكمفرماست. در ساير تخصصهاي بهداشتي و درماني نيز مردها نقش بيشتري دارند.
در سال 1900 ميلادي در ايالات متحده حدود 19 درصد زنان در بيرون از خانه كار ميكردند كه 4/4 درصد آنها پست مديريتي داشتند. اين رقم در سال 1950 ميلادي به 6/33 درصد و 6/13 درصد با پست مديريتي رسيد. در سال 1990 ميلادي زنان 6/45 درصد نيروي كار ايالات متحده را تشكيل ميدادند. با اين وجود، زنان بيشتر پستهاي مديريت عملياتي و مديريت مياني را بهعهده دارند و تنها 5 درصد آنها پست مديريت عالي را بهعهده دارند (1990 ميلادي). با اين حال عضويت زنان در عرصه مديريت منجر به ايجاد مفاهيم جديدي در اين تخصص شده است.
مرد سالاري بودن حرفه پزشكي موجب عدم درك نيازهاي بهداشتي و درماني زنان شده است. زنان در تشريح بيماريهاي خود به خصوص بيماريهاي تناسلي براي پزشكان مرد اغلب با مشكل مواجه ميشوند. بسياري از زنان پس از درمان نيز با فشارهاي رواني روبرو ميگردند. به عنوان مثال برداشتن پستانها طي عمل جراحي توسط جراحان مرد نه تنها بعدها اثرات رواني بر بيشتر بيماران داشته، بلكه موجب بهوجود آمدن شكاياتي مبني بر عدم ارائه تسهيلات مشاورهاي و توضيحات كامل قبل از عمل جراحي شده است.
بيماريهاي پزشك زا
بيماريهاي پزشك زا شامل بيماريهايي است ، كه توسط حرفه پزشكي (تشخيصي و درماني) بهوجود ميآيند. براي بيماريهاي پزشك زا ميتوان سه بعد باليني، اجتماعي و فرهنگي در نظر گرفت. بيماريهاي باليني پزشك زا آن دسته از بيماريها ميباشند كه به خاطر تشخيص و درمان توسط پزشكان يا متخصصان پزشكي بهوجود آمدهاند. بيماريهاي پزشك زاي باليني شامل اشتباهات تشخيصي، حوادث حين درمان و اثرات جانبي درمان ميباشد. مدارك زيادي در اثبات اين حقيقت وجود دارد. گزارش كميته رسيدگي محرمانه به مرگهاي عمل جراحي انگلستان در سال 1987 ميلادي بيانگر اين واقعيت بود كه ميزان مرگ و ميرهاي جراحي 7/0 درصد بوده است كه يك پنجم اين مرگ و ميرها قابل جلوگيري بودند. مداخلات جراحي بطور غير مستقيم مسؤل 30 درصد و بطور مستقيم مسؤل 7 درصد مرگ و ميرهاي جراحي بوده است. كميته مرگ و مير دلايل اين مرگ و ميرها را اعمال جراحي نامناسب، مراقبت نادرست قبل از عمل و در بعضي از موارد انجام عمل توسط پزشكان كم تجربه بيان نموده است. علاوه بر اين 2 درصد مرگ وميرها به خاطر مشكلات مربوط به بيهوشي بوده است.
خصص پزشكي به حرفههاي پزشكي اين قدرت را داده است كه در مورد بيماري ديگران قضاوت نمايند. به محض اينكه شرايط و وضعيت افراد تحت عنوان بيماري تعريف شد، آنها تحت قضاوت و كنترل حرفه پزشكي قرار ميگيرند. بيماريهاي پزشك زاي اجتماعي نوعي از سلطه گري پزشكي است كه در آن پزشكان بيماري را هميشه در جنبههاي زندگي فرد تعريف ميكنند. بدين ترتيب كه از فعاليتهاي اثربخش حل مشكلات جامعه و افراد دور شدهاند. بهجاي تمركز بر فرد بايد فرد را در جامعه در نظر گرفت. بسياري از بيماريهاي افراد ناشي از مشكلات اجتماع ميباشد.
پزشكي به دنبال اين است كه درد را كاهش دهد، در صورتيكه درد و تحمل آن، قسمت مهمي از تجربه انسان است و با از بين بردن اين تجربه در حقيقت تواناييهاي شخصي افراد از بين ميرود. بيشتر دردها در جوامع صنعتي ساخته دست بشر ميباشد، كه عوارض وسيعتري دارد. تسكين درد منجر به خنثي سازي عواملي ميشود، كه ميتوانند علتهاي بيماري را از بين ببرند. بيماريهاي پزشك زاي فرهنگي كه در جوامع صنعتي شيوع دارد، بيشتر به عوارض بيماريها توجه ميكند. بسياري از مردم در مواقع بروز دردهاي خفيف مثل سردرد بدون معطلي به مصرف داروهاي مسكن ميپردازند. در صورتيكه تسكين موقتي درد مانع از پيگيري شخص در مورد علتهاي اصلي درد ميگردد.
انقلاب بدون كاغذ
سيستمهاي خدمات بهداشتي و درماني با توجه به روند تزايدي تكنولوژي اطلاعات بايد دوباره سازماندهي شوند. تكنولوژي اطلاعات جدا از تأثيري كه بر ساختار سازمان دارد، بر مسيري كه بيمارستانهاي فردا بايد طي كنند نيز مؤثر واقع ميشود. تبادل الكترونيكي اطلاعات، مشتريان، فروشندگان و توليد كنندگان را به طور مستقيم به هم مربوط ميسازد. اين تكنولوژي اطلاعاتي نقش بسزايي در انقلاب بدون كاغذ دارد. فرمها و دستورهاي كتبي حذف خواهند شد، و اطلاعات مستقيماً وارد رايانهها ميشود. رايانهها به گونهاي طراحي ميگردند كه اطلاعات را تفسير ميكنند و تصميمهاي لازم اتخاذ ميشود. مبادله الكترونيكي دادهها موجب حذف بعضي از شغلها ميشود، زمان انجام وظايف را كاهش و بهرهوري و سود سازمان را افزايش ميدهد.
سيستمهاي خدمات بهداشتي و درماني بايد قادر باشند تا جمعيت تحت پوشش خود را براي ارائه درمان اثربخش و كارآمد با حداقل هزينه و خطرات احتمالي بشناسد. مديريت داراي دو ويژگي اساسي است ؛ پويايي و سرعت. زمان نيمي از فلسفه مديريت را تشكيل ميدهد. هدف دستيابي به بهترين سطح بهرهوري در حداقل زمان و هزينه ميباشد.
براي توسعه سيستم خدمات بهداشتي و درماني مدارك پزشكي بيمار مبتني بر رايانه كه به عنوان پرونده پزشكي الكترونيك بيمار خوانده ميشود، الزامي است. C.P.R شامل كليه اطلاعات پزشكي فرد در مدت زندگي وي ميباشد، كه تمام اطلاعات ذخيره شده را در هر مكان و زماني در دسترس استفاده كنندگان قرار ميدهد. C.P.R در حقيقت اولين ابزار براي مديريت اطلاعات بيمار است، كه معادل چارتهاي كاغذي موجود در پرونده بيمار بوده، درمان بيماران را به صورت مقطعي دنبال كرده و استانداردهاي كيفي مراقبت را در سيستم بهداشت و درمان تضمين مينمايد و در نهايت موجب كاهش هزينهها و افزايش كارايي خدمات ميگردد. تقريباً 11 درصد تستهاي آزمايشگاهي به صورت تكراري انجام ميشود؛ زيرا نتايج آزمايشات در پرونده بيمار قيد نشده است. علاوه بر اين حدود 38 درصد وقت پزشكان و 50 درصد وقت پرستاران صرف نوشتن چارتها و مدارك بيمار ميشود.
كليه اطلاعات باليني فرد بدون توجه به مبدأ و منبع آن (ارائه دهنده، بيمار و رايانه) در C.D.R بر مبناي اطلاعات ذخيره ميشود. تسهيلات ذخيره اطلاعات موجب سهولت دسترسي و استفاده از آن اطلاعات براي اهداف مختلف ميگردد. با استفاده از تكنولوژي C.D.R ، با تولد هر شهروند كليه اطلاعات بهداشتي و دموگرافيك وي در بانك اطلاعات بهداشتي ذخيره ميشود. كارت C.D.R بايد توسط فرد در طول عمرش نگهداري شود. به هنگام استفاده از خدمات بهداشتي C.D.R همراه وي با اطلاعات بيمارستان محل دريافت خدمات تكميل ميشود. اطلاعات موجود در C.D.R بايد ساده و كاربردي بوده، و مشخصات فرد، عكس و اثر انگشت وي در آن ثبت گردد، تا فرد در هر نقطهاي از اين كره خاكي قابل شناسايي باشد. در موارد اورژانسي كه فرد ممكن است به هوش نباشد، با استفاده از كارت C.D.R وي ،بهراحتي ميتوان به گروه خوني، سابقه بيماري و ساير اطلاعات بهداشتي و پزشكي وي دسترسي پيدا كرد.
بيو تروريسم
در سال 1346 ميلادي سربازان مغول با استفاده از منجنيق عامل عفوني طاعون را از بالاي ديوار شهر به درون شهر كافه منتقل نمودند و با اين روش پس از مدتها محاصره شهر مذكور را به تصرف در آوردند. در جنگ جهاني دوّم ژاپن نيز از عامل بيولوژيكي Bubonic Plague در چين و منچوري استفاده نمود. سياه زخم و آبله مرغان به آساني جمعيت زيادي را مبتلا ميسازد.
بيمارستانها بهويژه بيمارستانهاي آموزشي و پژوهشي بهدليل اينكه با نمونههاي خطرناك بيماريها سر و كار دارند، از اين جهت حائز اهميت هستند. به ويژه بخش آزمايشگاه بيمارستان بايد از لحاظ كنترل دقيق نمونههاي خطرناك آزمايشگاه و محيطهاي كشت آنهامورد مراقبت و كنترل شديدي باشند. دسترسي افراد تروريست به هر كدام از اين نمونهها ميتواند بحراني را براي جامعه بوجود آورد. تصور كنيد آلوده نمودن آب شهر به عامل بيماريزاي وبا چه فاجعهاي ميتواند ايجاد نمايد. در اين ميان ميتوان به شيوع سياه زخم بعد از حادثه يازده سپتامبر در ايالات متهده اشاره نمود.
سايتهاي اينترنتي اگر چه از لحاظ نقل و انتقال اطلاعات بهداشتي و درماني نقش بسزايي را بهعهده دارند و در امر آموزش و پژوهش ارائه دهندگان خدمات بيمارستاني و افزايش ميزان آگاهي مصرف كنندگان خدمات بسيار مفيد ميباشند، ولي سوءاستفاده از اين سايتها ميتواند به ايجاد رعب و وحشت همگاني منتهي شود. اين دادههاي بيوتوريسم موجب اعمال تنشهاي روحي و جسمي بسياري بر جامعه ميگردد. طبق گزارش مركز كنترل و پيشگيري بيماريها تنها در يك روز در نوامبر سال 2001 ميلادي، بيش از يك ميليون نفر در معرض آسيبهاي اين وب سايتهاي بيوتروريسم قرار گرفتند كه منجر به ايجاد وحشت عمومي گرديده است.
بيمارستانها به دو صورت با حملات بيوتروريستي مقابله ميكنند:
1- حوادث و سوانح فوري مانند بمب گذاريها كه تعداد زيادي از افراد را در زمان واحدي مصدوم ميكند يا از بين ميبرد كه نياز به خدمات درماني اورژانسي دارند.
2- حوادث و سوانح تأخيري مانند انتشار سياه زخم كه طيف زماني وسيعتري را در بر ميگيرد و نياز به خدمات تشخيصي و درماني تخصصي دارد.
پزشك براي درمان بيمار بايد با بيمار ارتباط برقرار نمايد و به معاينه جسمي او بپردازد. سپس به جمعآوري اطلاعات لازم و كافي ميپردازد و در مرحله سوم به درمان بيماري اقدام مينمايد. اگر بخواهيم مدير را با پزشك مقايسه كنيم؛ مدير در همه موارد به ايجاد ارتباط با كاركنان سازمان ميپردازد و از طريق اين ارتباطات رسمي و غير رسمي به جمع آوري اطلاعات لازم و كافي ميپردازد و در نهايت به امر تصميمگيري براي حل مشكلات اقدام مينمايد.
مديران بيمارستانها علاوه بر داشتن اطلاعات عمومي مديريت بايد در زمينههاي حسابداري، اقتصاد، مديريت منابع انساني، اقتصاد بهداشت، اصول خدمات بهداشتي و درماني،حقوق اساسي، حقوق پزشكي، مديريت مالي، روانشناسي، طرح و تجهيز بيمارستان، استانداردهاي بيمارستاني و… نيز اطلاعات كافي داشته باشد.
با توجه به پيشرفت علم و تكنولوژي و تغييرات سريع در ارزشهاي انساني و انتظارات آنها، تغييرات چشمگيري نيز در نقشهاي مديران بيمارستانها بوجود آمده است. مدير برنامه ريز و مجري خط مشي و استراتژي سازمان است . مدير بيمارستان مهمترين فرد سازماني در بيمارستان ميباشد و نقش اصلي را در حل مشكلات به عهده دارد.
نقش هايي كه يك مدير موفق بايد در بيمارستان به عهده داشته باشد، عبارتند از:
1- توانايي پيش بيني و برنامه ريزي: در حاليكه اكنون مدير هستيد براي آينده برنامه ريزي كنيد.
2- توانايي ارائه و پذيرش نظريههاي جديد: همواره يك عامل تحول درسازمان باشيد.
3- توانايي قبول خطرات براي رسيدن به نظريههاي جديد: هرگز از بهوجود آوردن تغييرات به علت خطرات احتمالي آن نترسيد.
4- توانايي همكاري، هماهنگي، تشريك مساعي، سازماندهي، تخصيص منابع و كنترل: به خاطر داشته باشيد انجام كارها توسط ديگران تنها از طريق هماهنگي و همكاري متقابل امكانپذير است.
5- توانايي تجزيه و تحليل اطلاعات دريافتي: اطلاعات دريافتي شما بايد جامع، مختصر و كامل باشد تا به هنگام تجزيه و تحليل اطلاعات وقت شما راتلف نكند.
6- توانايي برقراري برابري و عدالت اجتماعي در برخوردهاي داخل و خارج سازماني: به خاطر داشته باشيد كه روابط عمومي 50 درصد مشكلات را برطرف ميسازد. هرگز خود را نسبت به همكارانتان برتر ندانيد.
7- توانايي داشتن اطلاعات، مهارت و تجربه كافي: نيازي نيست كه شما اطلاعات تخصصي و كامل در هر زمينهاي داشته باشيد، چون به درد شما نميخورد. داشتن يك سري كليات در هر زمينه مفيد ميباشد. سعي كنيد ازمشاوران تخصصي مورد اعتماد به هنگام تصميمگيريها استفاده كنيد.
8- توانايي تفويض كارها به ديگران: تفويض اختيار به شما قدرت ميدهد.
9- توانايي استفاده مطلوب از وقت خودتان و وقت ديگران توسط خودشان: نگذاريد ديگران براي كارهاي جزيي وقت شما راتلف كنند. وقت طلايي است كه در هيچ طلافروشي يافت نميشود.
10- توانايي ايجاد انگيزه در كاركنان: با آگاهي از انگيزانندههاي شغلي، كاركنان را براي انجام مطلوب كارها تشويق كنيد. به ياد داشته باشيد كه در بسياري موارد تشويق بهتر از تنبيه تاثير ميگذارد.
11- توانايي كنترل و ارزيابي صحيح در مواقع ضروري: هيچگاه كاركنان را بدون نظارت كافي رها نكنيد.