«ما از تحرک ديپلماسي دولت حمايت مي کنيم و به تلاش ديپلماسي اهميت مي دهيم و از آنچه در سفر اخير بود حمايت مي کنيم البته برخي از آنچه در سفر نيويورک پيش آمد به نظر ما به جا نبود لکن ما به هيئت ديپلماسي دولت عزيزمان خوشبين هستيم ولي به آمريکايي ها بدبينيم» اين چند جمله بخشي از فرمايشات مقام معظم رهبري است که ديروز و در هفتمين مراسم مشترک دانش آموختگي، تحليف و اهداي سردوشي دانشجويان و دانش آموختگان دانشگاه هاي ارتش ايراد شد. بر اين اساس بعد از چند روز گمانه زني، تحليل و اظهار نظر رسمي و غير رسمي از سوي جامعه سياسي و رسانه اي کشور در ارتباط با ارزيابي فعاليت ها و جهت گيري هاي سياسي دولت و تلاش هاي ديپلماسي مربوطه در سفر نيويورک اظهار نظر صريح مقام معظم رهبري به عنوان جايگاه قانوني تعيين سياست هاي کلي نظام مي تواند به عنوان چراغ راه ديپلماسي کشور چه براي دولت و تحليل گران و چه براي مردم و ارباب رسانه ها مورد توجه قرار گيرد. لذا به نظر مي رسد ضرورت دارد با مطالعه و مرور مجدد سخنان رهبري چند واژه کليدي به عنوان دستورالعمل ديپلماسي کشور مورد دقت نظر قرار گيرد:
اهميت دادن به تلاش ديپلماسي: جمهوري اسلامي ايران همواره به دنبال برقراري ارتباط مناسب، از موضع برابر و توأم با احترام متقابل در عرصه بين المللي با سايرکشورها بوده است تا از اين طريق ضمن حفظ منافع ملي به نشر و توسعه آرمان هاي انقلاب اسلامي نيز اهتمام ورزد. بي شک برخلاف نظر برخي افراد غير آگاه، انجام تلاش هاي ديپلماسي به منظور ايجاد فرصت هاي جديد و بهبود ارتباطات با ساير کشورها و همچنين کاهش تهديدهاي احتمالي و بهره مندي از نقش فعال به جاي انفعال در عرصه سياست بين المللي مورد نظر و حمايت رهبر معظم انقلاب است. کمااين که ايشان در برخي زمينه ها همچون مقوله گفتمان اسلامي درباره زن نه تنها انفعال را نفي کردند بلکه بر لزوم طرح گفتمان اسلامي در مورد زن به صورت تهاجمي و طلبکارانه در عرصه بين المللي نيز تأکيد نمودند که از اين دست، موارد مشابه ديگري نيز وجود دارد.
حمايت از تحرک ديپلماسي دولت: رهبر انقلاب همان طور که در گذشته اعلام کرده اند از تمامي دولت ها تا زماني که در مسير آرمان هاي امام و انقلاب و حفظ منافع کشور حرکت نمايند حمايت مي کنند. بر اين اساس و با توجه به اينکه ايشان سه اصل؛ “عزت، حکمت و مصلحت” را ضامن سلامت و تأييد تحرکات ديپلماسي بيان نموده اند حتماً اين عزم را در تحرکات ديپلماسي دولت براي ارتقا و حفظ اصول ذکر شده مشاهده نموده و بر اساس آن از دولت حمايت مي کنند.
خوش بيني به هيأت ديپلماسي دولت: مردم، رسانه ها و تحليل گران سياسي بايد بدين نکته توجه نمايند که رهبر انقلاب با وجود آن که برخي از اتفاقاتي که در سفر نيويورک توسط دولت رخ داده است را “به جا” نمي دانند ولي بازهم نسبت به هيأت ديپلماسي دولت خوش بين بوده و حتي دولت را مورد تفقد قرار مي دهند. اين بدان معناست که اولاً ايشان نسبت به برخي اتفاقات نقد و نظر داشته اند که دولت بايد نسبت به شناسايي و اصلاح يا جبران موارد مورد نظر ايشان اهتمام ورزد و ثانياً اين که ادبيات گفتاري ايشان در ارتباط با دولت و برخي اتفاقات نابهجاي نيويورک تکليف را براي گروهي که به جهت برخي اتفاقات نابهجا فرصت را براي هجمه به دولت مناسب يافته اند روشن مي نمايد. به بيان ديگر نقد منصفانه و عالمانه نسبت به کاستي هاي هيأت هاي ديپلماسي دولت ضروري و در جاي خود مورد تأييد است اما حاشيه سازي و هجمه ها و اظهار نظرها و فعاليت هاي افراطي پذيرفته نيست.
بي اعتمادي و بدبيني به دولت آمريکا: «ما به آمريکايي ها بدبينيم و هيچ اعتمادي به آنان نداريم، دولت آمريکا غيرقابل اعتماد و خودبرتربين و غيرمنطقي و عهدشکن است و دولتي در تصرف شبکه صهيونيسم بين المللي است که به خاطر صهيونيست ها مجبور است با رژيم غاصب مماشات کند و نرمش نشان دهد.» اين فرمايشات مقام معظم رهبري بسيار صريح موضع جمهوري اسلامي را در برابر دولت آمريکا نشان مي دهد و فصل الخطابي است براي افرادي که ساده انگارانه از تماس تلفني رئيس جمهوري ايالات متحده به وجد آمده و احساس مي کنند آمريکايي ها به دنبال ارتباطي کاملاً صادقانه و بدون غل وغش با جمهوري اسلامي هستند؛ لذا تنها راه نجات کشور از مشکلات جاري؛ ارتباط با آمريکاست. اگرچه عالم سياست، عالم بررسي هزينه و فايده و عملگرايي ناظر بر منافع ملي است اما ساده انگارانه خواهد بود اگر تصور کنيم به صرف چند جلسه مذاکره و… روابط دو کشور عادي شود. البته موضع گيري هاي اخير باراک اوباما که بلافاصله بعد از تماس تلفني با دکتر حسن روحاني، در ديدار با بنيامين نتانياهو سرسپردگي و ارادت خود به صهيونيست ها را تکرار کرد و براي دلخوشي آن ها تأکيد کرد که حتي؛ «گزينه نظامي عليه ايران همچنان روي ميز است!!» مي تواند بهترين سند اثباتي براي بدبيني و بي اعتمادي ما به آمريکايي ها باشد.
بالاخره بعد از سه دهه که از پيروزي انقلاب اسلامي گذشته است تابوي ارتباط ايران و آمريکا شکسته شد و رؤساي جمهوري اسلامي ايران و ايالات متحده با يکديگر تلفني سخن گفتند و همچنين وزراي خارجه ايران و آمريکا نيز با هم مذاکره نمودند. تا اين اتفاق فراي نقاط مثبت و منفي آن برخي مسائل را در اذهان شفاف تر نمايد. به عنوان مثال اين تماس نشان داد تا زماني که ايالات متحده سوداي هژمون در سردارد نه تنها تحول خاصي در ارتباط ايران و آمريکا به وجود نمي آيد بلکه حتي فاصله عميق تري در اذهان تداعي مي شود. همچنين براي آن ها که انتظار معجزه در اقتصاد ايران را از اين طريق دنبال مي کنند روشن کرد که اثر اين ارتباط کمتر از ده درصد کاهش نرخ ارز بود که تنها سه روز دوام داشت و ديگر هيچ! لذا بايد اين سؤال را پرسيد که آيا راه نجات اقتصاد کشور و دستيابي به توسعه از مسير مفاهيمي همچون؛ جهاد اقتصادي، اقتصاد مقاومتي، توليد ملي، حمايت از کار و سرمايه ايراني و اصلاح الگوي مصرف و… مي گذرد يا ارتباط با آمريکايي هاي غير قابل اعتماد؟ به بيان ديگر هرچند هيچ عقل سليمي دولت را از اتخاذ راهبردهاي خردمندانه ديپلماتيک براي کاستن فشار تحريم ها بازنمي دارد، اما اشتباه آنجاست که اين مسئله به نقطه اتکاء و اميد برخي سياستمداران کشور تبديل شود. نهايتاً همه ما بايد بدانيم که عبور از دوران پيچيده و مه آلودي که درحال حاضر در ابتداي قدم گذاردن به آن هستيم، مداقه و مراقبت هاي خاص خود را مي طلبد. ساده انگاري و هيجان زدگي دو اشتباه بزرگي هستند که در عرصه ديپلماسي کشور بايد مراقب بود تا گرفتار آن ها نشويم.
خراسان – مورخ یکشنبه 1392/07/14 شماره انتشار 18520
نويسنده: مهدي ياراحمدي خراساني
http://khorasannews.com/News.aspx?type=1&year=1392&month=7&day=14&id=5175009