«آمایش شهری» در گستره ای محدودتر (به عنوان بخشی از آمایش سرزمین) است که در محدوده ی جغرافیائی شهر صورت می پذیرد. این نوع برنامه ریزی راهبردی با هدف استفاده از محیط جغرافیایی و منابع طبیعی و غیرطبیعی مختلف شهری انجام می شود و استعداد و ظرفیت های هر منطقه را سنجش و آن را پیاده می کند. فرایند آمایش شهری با جغرافیای شهری تفاوت دارد و هر چند این امر در تدوین برنامه مقوله پیچیده ای به نظر نمی رسد اما در اجرا و عمل با چالش های فراوانی مواجه است. جغرافیا فقط شامل روش های شناخت چهره ی زمین است و نه عمل بر روی آن که مستلزم روش های آمایشی و قبل از همه اتخاذ سیاست هائی از آمایش سرزمین و آمایش شهری است. آمایش شهری، قبل از این که به عمل بپردازد نوعی تفکر، مبانی و معیار های تصمیم گیری در امر توسعه ی مبتنی بر اراده آگاهانه، عالمانه وخردمندانه است که آن را «سیاست آمایش شهری»
می خوانند. خصوصاً در شرایط فعلی که اکثر کلان شهرها با چالش های اجتماعی و حاشیه نشینی مواجه هستند این امر اهمیت بیشتری یافته است. مدیریت شهری وظیفه دارد در جهت پیشرفت شهر، افزایش رفاه شهروندان، توزیع عادلانه امکانات و توسعه عدالت اجتماعی رویکردهای نوین به شرح زیر را در آمایش شهری با نگاه منطقه ای دنبال نماید:
• توسعه اجتماع محلی محور
• اتکا به منابع و امکانات محلی و بومی
• اتخاذ تدبیر و راه حل های اساسی در ترغیب مشارکت همگانی
• تأمین نیازهای اساسی و اولیبه و بهینه سازی محیط های شهری
• تخصیص افقی طرح ها و برنامه ها بر اساس نگاه منقطه ای برنامه
بهره گیری از «مدل رشد هوشمند» در فرایند آمایش شهری می تواند نتایج قابل توجهی به بار آورد. این مدل بر قابلیت دسترسی تأکید دارد. یعنی فعالیت هایی که مردم به صورت مداوم با آن سر و کار دارند در دسترس آن ها باشد به همین دلیل واحد اصلی برنامه ریزی رشد هوشمند جوامع محلی هستند. هدف رشد هوشمند در تعادل قرار دادن (آمایش) نیازهای افراد به همراه توسعه زیست محیطی، خدمات، مشاغل و اقتصاد است.
منبع: روزنامه شهرآرا، پنجشنبه 12 خرداد 1401، شماره 3680