آیا هژمونی آمریکا رو به افول است؟

 

«به دنبال تغییر حکومت در ایران نیستیم. تمایل داریم دست یابی ملت ایران به حق خود در انرژی صلح آمیز هسته ای تضمین شود اما اصرار می کنیم که دولت ایران به مسؤولیت های خود درباره منع گسترش سلاح هسته ای پایبند باشد» این جمله بخشی از سخنان باراک اوباماست که در سازمان ملل بیان گردید.
علی رغم گذشت چند هفته از این ماجرا بسیاری از تحلیل گران داخلی و خارجی کماکان در ارتباط با پیامدها و اتفاقات احتمالی ناشی از آن گمانه زنی می کنند. اگر به این سخنان به ظاهر مثبت موضوع تماس تلفنی باراک اوباما با رئیس جمهوری اسلامی ایران و همچنین عقب نشینی آمریکا در حمله به سوریه، سیاست های متناقص در ارتباط با اتفاقات مصر، رابطه نه چندان دوستانه با روسیه و مسکوت گذاشتن برخی مسائل مربوط به کره شمالی را اضافه کنیم سؤالی به ذهن خطور می کندکه: آیا دوران هژمونی آمریکا به پایان رسیده است و آمریکایی‌ها در آستانه شکست در یک‌جانبه‌گرایی در دنیا قرار گرفته‌اند؟
در نظام سیاست بین الملل و مناسبات فی مابین دولت ها، هژمونی یا چیرگی مفهوم بسیار مهمی به شمار می آید. لذا با توجه به واقعیت های جهانی، بهره مندی از درک صحیح و برداشتی مناسب از نقش و ماهیت هژمون در عرصه روابط بین الملل بسیار حائز اهمیت است. فی الواقع در فضای سیاسی جهان آنچه بیش از هر چیز دیگری به تشخیص درست، قدرت پیش بینی اتفاقات آتی و درک مجموعه روابط پیچیده میان کشورها کمک می کند، موضوع ماهیت هژمون قدرت، در عرصه منطقه ای و بین المللی می باشد. به عبارت دیگر فهمِ نوع هژمون، ستیزه جو یا صلح جو بودن ماهیت آن، در تحلیل و تبیینِ مسائل بین المللی بسیار تعیین کننده است. بر این اساس و با یک نگاه تاریخی تحول هژمونی آمریکا را می توان در چهار دوره مورد بررسی قرار داد:
الف: هژمونی مطلق؛ این دوره برهه ای از تاریخ است که دوران ایجاد، تثبیت و حاکمیت هژمونی مطلق ایالات متحده محسوب می شود. به عنوان مثال سال های 1945 تا 1969 دوران وفور منابع عظیم و امکانات بود که عوامل و ابزارهای قدرت آمریکا به این کشور اجازه می داد تا بتواند به راحتی پیگیر منافع اقتصادی و عمومی خود باشند. در این دوره بالاترین میزان رضایت مندی و وحدت نظر میان قدرت هژمونیک آمریکا و هم پیمانانش حاکم بود.
ب: هژمونی در افول؛ پس از کش‌وقوس فراوان بعد از جنگ جهانی دوم، آمریکا توانست به‌عنوان قدرت هژمون جهان سرمایه‌داری ایفای نقش کند. اما آن ها پس از سپری کردن عصر طلایی خود، در سال 1973 با بحران اضافه ‌انباشت روبرو شدند که در پاسخ به این بحران، رویه و خط‌ مشی اقتصادی جدیدی را دنبال کردند. در واقع دوران افول هژمونی آمریکا مربوط به سال های 1970 تا 1979 می باشد. که طی آن مؤلفه ها و شاخص های مشروعیت هژمونیک آمریکایی کمرنگ و روابط هژمون با اعضای نظام بین الملل در ابعاد گوناگون کمرنگ و ضعیف گردید.
ج: پساهژمونی؛ این دوران پایان هژمونی آمریکا(دوران پس از ۱۹۸۰) می باشد. در این دوران تفاهم حاکم بر روابط هژمون ایالات متحده و هم پیمانان بین الملل آن در ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی و نظامی از بین می رود.
د: تجدید هژمونی؛ این دوره برهه ای از زمان می باشد که بعد از حوادث یازده سپتامبر سال 2001جلوه گر شده است. دوره ای که مصادف با قدرت نومحافظه کاران در آمریکا بود که طی آن از جهت گیری های سیاسی و انزواگری بیل کلینتون به شدت انتقاد می شد. این دوران در واقع زمانی است که نومحافظه کاران نقش و جایگاه راهبردی برای ایالات متحده درجهان قائل بودند که باید به عنوان کدخدای جهانی و نگهبان بین المللی ایفای نقش نماید. از این رو از این تاریخ به بعدآمریکایی ها به دنبال جایگاهی جهانی هستند که طی آن هیچ قدرتی توان مقابله با آن ها را نداشته باشد. در دوران تجدید هژمونی، امنیت آمریکا از طریق ایجاد نوعی عدم موازنه بین المللی حاصل می گردد نه از طریق موازنه قوا. لذا سیاست مداران و حاکمان آمریکایی در صددند با افزایش قدرت خود رقابت های استراتژیک، امنیتی و نظامی بین قدرت های بین المللی را از بین ببرند و خود را در وضعیت مطلوب قرار دهند.
باید به این نکته اشاره کرد که پس از دوران چهارم رفتار کاملاً هژمونیک و امپراتوری طلبی به عنوان یک ایده و سودای ایده ال ذهنی که همواره در ذهن نخبگان آمریکایی جریان داشته نمود بیشتری یافته است. که مداخله آن ها در امور سیاسی بسیاری از کشورها ناشی از همین نگاه است. بی شک عامل بسیار مهم و تعیین کننده در قدرت و سودای هژمون آمریکا مقوله انرژی است. براین اساس آمریکایی ها همواره به دنبال جریان انرژی ارزان بوده اند و در راه رسیدن به آن جنایات بسیاری را در منطقه خاورمیانه مرتکب شده و همواره چماق «تمامی گزینه‌ها روی میز است» را در دست دارند. اما به نظر می رسد اکنون قدرت هژمونی آمریکایی ها کاهش یافته یا در خوش بینانه ترین حالت نقش آفرینی آن ها در رهبری جهانی کمرنگ شده است. که شاید بخش عمده ی آن مربوط به ائتلاف های جدیدی است که در حوزه انرژی صورت گرفته است. که برخی از نمونه های آن عبارتند از؛ بلوک بندی جدیدی که در آمریکای لاتین، خاورمیانه و شرق آسیا ایجاد شده است، یا ائتلاف منطقه ای، توسعه اقتصادی فی مابین پاکستان، عراق، ایران و سوریه و یا حتی در حیات خلوت آمریکا در جایی که کشورهایی نظیر ونزوئلا و اکوادر قدرت های مستقل در حوزه انرژی شکل داده اند که حاضر به پذیرش نقش پدرخواندگی آمریکایی ها نیستند.
سخن پایانی این که براساس اتفاقاتی که در عرصه بین الملل در حال وقوع است می توان گفت هژمونی آمریکا رو به افول است. به طور حتم اگر این افول ادامه یابد با گذشت زمان، منافع کشورهایی که همچنان وابسته به هژمونی آمریکا هستند نیز تحت تأثیر قرار می‌گیرد و این کشورها مجبور می‌شوند در پاسخ به شرایط جدید جهان، سیاست‌های جدیدی اتخاذ کنند. با مرور تاریخ سیاسی جهان در میابیم در اوایل قرن بیستم که تقریباً مصادف با افول هژمونی انگلستان بود تا سال 1945 که هژمونی ایالات متحده سربرآورد جهان دوران پرآشوبی را گذراند که ممکن است اکنون با تداوم افول هژمون آمریکا شاهد ظهور هژمونی جدید(که بعضی از نظریه پردازان جمهوری خلق چین را هژمونی جدید می دانند) نیز باشیم که قطعاً این امر به راحتی قابل پیش بینی نیست. با این وجود، در دوران افول یا انتقال قدرت هژمونیک بی‌ثباتی‌های فراوانی به وقوع خواهد پیوست که باید در مواجهه با آنها نهایت دقت به عمل آید.
سرمقاله روزنامه خراسان – مورخ یکشنبه 1392/07/28 شماره انتشار 18531
به قلم مهدی یاراحمدی خراسانی

http://khorasannews.com/News.aspx?type=1&year=1392&month=7&day=28&id=5242411

Is America’s hegemony is on the wane?

America’s hegemony has ended the era of American unilateralism in the world is on the brink of failure have been?
Is America’s hegemony is on the wane?
The holy news, admission news commentary site for the world to examine the role of America in international exchange currently paying. The text of the note is as follows.
“We’re not looking for regime change in Iran. Iranian people have a tendency to attain its right to peaceful nuclear energy, but urge the government to ensure their responsibilities regarding nuclear proliferation is dedicated to “the words of Barack Obama as part of the expression of the United Nations . Despite a few weeks of this event, many local and foreign analysts still impacts associated with potential events resulting from their speculations. His remarks appeared to be positive if the phone call with President Barack Obama, Iran and the withdrawal of America’s invasion of Syria’s contradictory policies in relation to events in Egypt, not so friendly relations with Russia and quiet to put some issues Korea The question comes to mind whether the North must be added: the era of American hegemony has ended America’s unilateralism in the world are on the brink of failure?
The system of international politics and relations between states, hegemony or domination is a very important concept. Due to the realities of the world, benefit from understanding and proper interpretation of the role and nature of hegemony in international relations is very important. Indeed, the political climate in the world, what more than anything else right diagnosis, predicting future events, and understand the complex interrelationships between countries to help, the issue of power in the nature of the hegemony in international arena regional. In other words, the understanding of hegemony, militant or pacifist nature, it is crucial to analyze international affairs. Accordingly, with a historical look at the evolution of America’s hegemony can be examined in four periods:
A. The absolute hegemony; This is a moment in history that during the creation, consolidation of the rule of absolute hegemony of the United States is considered. For example, during 1945 to 1969 and features the great sources of wealth and power utilities in the country to allow America to be able to easily follow up and economic benefits of public. In this period, the highest level of satisfaction and unity between America and its allies dominated hegemonic power.
(B) the decline of hegemony, after many Vqvs cache after World War II, America as the hegemonic power of the capitalist world to play. But after spending their golden age, in 1973, faced with a crisis, adding that accumulate in response to this crisis, a new economic policy and procedures followed. In fact, during the decline of America’s hegemony is about 1970 to 1979, during which American hegemonic legitimacy criteria and indicators light and hegemonic relationships with members of the international system in the various dimensions of pale and weak.
C Psahzhmvny this end the hegemony of America (during the 1980s) is. In this era of understanding governing the relationship hegemonic United States and its international partners in various aspects of political, economic, military and disappears.
D: renewed hegemony, this is a time period that is manifested after the events of September eleven, 2001. A period that coincided with the neo-conservative power in America, where the political orientation and Anzvagry Bill Clinton was heavily criticized. This period is when the neoconservative strategic role for the United States believes that the world should be as global chief guardian of the international role. Hence this date Bdamrykayy are seeking global position in which no power can stand it no longer. During the renewed hegemony, America’s security by creating an imbalance in the international balance of power is achieved not through. So American politicians and rulers Sddnd strategic competitiveness in strength, security and international military power to destroy and put themselves in a favorable situation.
It should be noted that the behavior of Quaternary completely hegemonic and imperial ambitions as an idea and ambition ideal mind that always has in mind as the elite, to have become more interventions are Americans politics related many countries It is the same look. Undoubtedly an important factor in determining the power and hegemonic ambition America’s energy issues. Accordingly, Americans are always looking for cheap energy flow in the way that many crimes committed in the Middle East and the stick “all options are on the table” in their hands. اما به نظر می رسد اکنون قدرت هژمونی آمریکایی ها کاهش یافته یا در خوش بینانه ترین حالت نقش آفرینی آن ها در رهبری جهانی کمرنگ شده است که شاید بخش عمده آن مربوط به ائتلاف های جدیدی است که در حوزه انرژی صورت گرفته است که برخی از نمونه It includes: a new block in Latin America, the Middle East and East Asia has been created, or coalition of regional economic development between Pakistan, Iraq, Iran, Syria, or even in the backyard of America, where countries such as Venezuela Ecuador and independent powers in the field of energy that Americans are not willing to accept the role of godfathers.
The final word on what is happening in the international arena, it may be considered as America’s hegemony is on the wane. Certainly, if the decline occurs and persists over time, the interests of countries that are still dependent on America’s hegemony is also affected and these countries are forced to respond to the new conditions, adopt new policies. In reviewing the political history of the twentieth century, we find that roughly coincided with the decline of British hegemony was not until 1945 that the hegemony of the United States emerged during the tumultuous world with a continuation of the decline in spending that may be new hegemony hegemonic America witnessed the emergence definitely This is especially the shape of the hegemon is not easily predictable. However, during the declining hegemonic power or transmission frequency instability will occur when the exposure is done with great care.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *