خلاصه كتاب: تبیین ویژگیهای شهدا، امتیازات خانواده های شهیدان و شاخص های ادامه راه شهیدان با استفاده از رهنمودهای حضرت امام خامنه ای (مدظله العالی): مقدمه: ادامه راه شهیدان، رسالت حساس و خطیر و سرنوشت سازی است که امروز برعهده تمامی ما و تمامی کسانی است که دل در گرو و پایندگی و سرافرازی این آب و خاک دارند. همگی ما به شکرانه امنیت و رفاه و استقلالی که اکنون از آن برخورداریم، وظیفه شرعی و ملی و وجدانی داریم تا ادامه دهنده راه شهیدان باشیم.
ما هر چه داریم به برکت خون شهدای عزیزمان به دست آورده ایم. پیشرفت های خیره کننده و شگفت انگیز جمهوری اسلامی در حال حاضر مرهون جانبازیها و مجاهدتهای رزمندگان اسلام و شهدای راه خداست.
پیشرفت های جمهوری اسلامی در عرصه سلولهای بنیادین، فعالیتهای صلح آمیز هسته ای، نانو تکنولوژی، ساخت تسلیحات نظامی، . . . زبانزد جهانیان است؛ پیشرفت های ما در برخی از عرصه ها بی نظیر و در برخی دیگر بی نظیر است و ما را جزء هشت کشور یا ده کشور نخست جهان قرار می دهد. ناگفته پیداست که همگی این موفقیت ها و افتخارات بر بستر ثبات امنیتی حاصل آمده اند که ارمغان خون پاک شهدا و مجاهدت سربازان و ایثارگران وطن اسلامی است.
ایفای نقش موثر در مناسبات سیاسی و منطقه ای و فرامنطقه ای و به دست آوردن جایگاه ممتاز در معادلات بین المللی و در عرصه سیاست جهانی، از جمله دیگر دستآوردهای خون شهدا محسوب می گردد.
همگی ما باید راه شهدا –که راه دین و سربازی برای انقلاب و تقویت نظام اسلامی است- به جد و تمام قوا دنبال کنیم و همواره در مسیر تحقق این توصیه جاودانه و ابدی بنیان گذار نظام مان “خمینی کبیر” گام برداریم که:
“من در میان شما باشم و یا نباشم به همه شما وصیت و سفارش می کنم که نگذارید انقلاب به دست
نااهلان و نامحرمان بیفتد. نگذارید پیشکسوتان شهادت و خون در پیچ و خم زندگی روزمره خود به فراموشی سپرده شوند”
شهیدان یکی از عظیم ترین پشتوانه های پیشرفت و اقتدار جمهوری اسلامی محسوب می گردند و بدون شک تداوم پیشرفت ها و افتخارات نظام و انقلاب در پرتو ادامه راه شهیدان، با قوت و قدرت هرچه تمام تر، میسر خواهد گردید. از سوی دیگر برای گام برداشتن در هر مسیری و برای همت و تلاش در هر عرصه ای نیاز به معیار و شاخص است. در جمهوری اسلامی ایران ، مهمترین معیارها و شاخصها عبارتند از:معارف قرآن و تعالیم معصومین(علیهم السلام) و رهنمودهای ولی فقیه. بنابراین در نظام جمهوری اسلامی، مواضع و دیدگاههای ولایت فقیه، که در قالب رهنمودها تجلی یافته اند از جمله مهمترین شاخصها به شمار می آیند که عمل به آنها در هر عرصه و زمینه ای، انقلاب و نظام اسلامی را از آسیب و صدمه مصونیت می بخشد.
فصل اول :
ویژگی شهدا در اقتدا به آنان
ایثار و مجاهدت و فداکاری در راه آرمان ها و هدفهای والای الهیشهادت یکی از مفاهیمی است که فقط در ادیان معنی می دهد. هرچند در همه ملت ها و کشورها، اگر کسی در راه هدفهای ملی کشته شود، به او شهید می گویند.
شهید یعنی انسانی که در راه آرمانهای معنوی کشته شود و جان خود را که سرمایه اصلی هر انسانی است برای هدف و مقصدی الهی صرف می کند و خدای متعال هم در پاسخ به این ایثار و گذشت بزرگ، حضور و یاد و فکر او را ملت خود تداوم دهد و آرمان او زنده می ماند. این خاصیت کشته شدن در راه خداست.
کسانی که در راه خدا کشته می شوند، زنده اند.
جسم آن ها زنده نیست، اما وجود حقیقی آن ها زنده اند.
اگر کسی در راه هدفهای والا و الهی، مجاهدت کرد و زحمت کشید و بعد کشته شد، آن هدف زنده می شود و وجود این شخص هم همان هدف است و و هویت و شخصیت واقعی او قائم به آن هدف می باشد.
اعتقاد و عمل در راه آن اعتقاد
به فضل همین شهادت ها و به برکت خون شهدا، ملت ها، ملت سربلند و آبرومندی است و ملت ها آبرو و عزت را اینگونه باید پیدا کنند.
باید هر ملتی خود را قوی کند و قدرت حقیقی خویش را پیدا کند و این جز به برکت اعتقاد و عمل در راه آن اعتقاد تا سرحد مجاهدت و شهادت امکان پذیر نیست، این کاری است که شهدای ما انجام دادند و اینان استکبار و دولتهای متکبررانه انسانها و ملت ها چون آنها با ما همراهند وادار پذیرش و تحمل اسلام و جمهوری اسلامی کردند.
حراست از انقلاب و نظام و مقابله با خطرات و تهدیدات انقلاب
همین شهدا به فرمان امام محبوبشان، صفهای پولادین و استوار خود را در برابر سهمگین ترین خطراتی که انقلاب را تهدید می کرد، آراستند و انقلاب و نظام اسلامی را به اذن خدا حراست کردند.
سوره سجده، آیه 17:
هیچ کس نمی داند چه چیزهایی از آنچه روشن بخش دیدگان است برای آن ها نهفته شده.
خودسازی و از خودگذشتگی
ازخودگذشتگی اولأ خیلی مشکل است ثانیأ از همین الان و از همین لحظه شروع .
از خودگذشتگی از همین احساسی که در ذهن من و شماست، شروع می شود تا به آنجایی می رسد که انسان در میدان جنگ بتواند از جان خود هم بگذرد.
قدم اول، گذشتن از یک چیز کمتر از جان، از یک چیز کوچک، از یک نام، از یک نشان، از یک احترام، از یک ارزش مادی، از یک خانه خوب، از یک ماشین، از یک پول. اگر می توانستیم از اینها بگذریم، از جان هم راحت می توانیم بگذریم.
این طور نیست که کسی دربند غرایز خود که انسان را مثل پرکاه از این طرف و آن طرف می کشاند، اسیر باشد، بعد با خودش فکر می کند و می گوید ما حاضریم جانمان را در راه خدا بدهیم، این طور نیست، خیال می کنیم.
ممکن است در خیابان راه رویم، حادثه ای پیش آید یا ماشین به ما بزند یا بمبی جلوی پای ما منفجر شود، اسمش هم در عرف معمولی، شهید خواهد بود، اگر این کار، بوسیله دشمن انجام شود، اما غیر از آن فداکاری است.
این شهید با آن شهیدی که از جوانی گذشت و زندگی و آب سرد تابستان و گرمای زمستان می گذرد و زیر برف های شمال و گرمای جنوب، زمستان و تابستان را می گذرانید و به استقبال مرگ که در هر قدمی، زیر پا و سر راه او کمین کرده بود، می رفت و بالاخره هم به شهادت می رسد، خیلی تفاوت دارد.
آن فداکاری چیزی جز تمرین و نگه داری را احتیاج ندارد.
این هم نکته دیگر که جوانان باید بدانند.
گذشتن از لذت ها و هدف ها برای رسیدن به قرب الهی
عاشقانه هستی خود را نثار کردند تا هستی امت اسلامی، استقرار و قوام بگیرد و از لذت ها و هوس های زندگی چشم پوشیدند تا چشمشان به جمال محبوب ازلی روشن شود و در راه شهادت گام نهادند تا راه خدا و سعادت خلق، همواره باز و روی مردم گشوده بماند.
رو به خدا آوردن و دل را تطهیرکردن
همه این دنیا، همه این ثروتها، همه این انرژی هایی که خدای متعال در وجود شما در این عالم به ودیعه گذاشته است، همه آنچه خدا برای بشر خواسته است – حکمت عادلانه، زندگی مرفه، چه و چه و چه – برای این است که انسان فرصت پیدا کند تا خود را برای نئشه آن عالم آماده نماید. خود را آماده کنید، با خدا انس بگیرید، با خدا مناجات کنید، ذکر بگویید و استغفار کنید. آن وقت انسانهایی که اینطور رو به خدا می آورند و دل را تطهیر می کنند و از گناه رو برمی گردانند و تصمیم بر عمل خیر می گیرندموجودات عظیمی هستند که در رویارویی با مشکلات این عالم، می توانند مقابله کنند. یک نمونه اش، امام بزرگوار ماست؛ نمونه های دیگرش، مومنین جامعه خود ما هستند، این جوانان مومن و نستوه، این زنان و مردان، آنهایی که شهید شدند، آنهایی که جانباز شدند، آنهایی که در زندانهای سخت دوران اسارت را تحمل کردند، آنهایی که فراق عزیزان را تحمل کردند و . . . موجودات عظیمی هستند که در رویاریی با مشکلات عالم می توانند مقابله کنند.
پیام شهیدان
نادیده گرفتن خود در برابر اهداف الهی و ایستادگی در برابر دشمنان آنچه مربوط به ذات مقدس پروردگار است، گذشت است. شهید در برابر خدا، گذشت و ایثار کرد.
ایثار یعنی ندیدن و به حساب نیاوردن خود، این اولین موضع گیری شهید است.
اگر او خود را به حساب می آورد و در معرض نابودی و خطر قرار نمی داد، به این مقام نمی رسید.
پیام آنها این بود که همواره خود را و وجودتان را برای خدا قرار داده و خدا را از خود راضی نگه دارید.
خود را در برابر اهداف الهی نادیده بگیرید.
هر جایی گروهی از انسان های مومن این کار را کردند، کلمه خدا پیروز شد.
هر جا که بندگان مومن خدا پایشان لرزید، بدون برو برگرد، کلمه باطل پیروز شد.
در انقلاب بندگان مومن خدا که ایثار و گذشت کردند، انقلاب پیروز شد. کاری که هیچ تحلیل گویی پیش بینی نمی کرد که بشود، یعنی اقامه حکومت اسلام، حکومت دین، آن هم در این نقطه عالم.
چه کسی فکر می کرد، چه کسی باور می کرد؟
اما به برکت این حرکت شهیدان و مومنان و ایثارگران این کار انجام شد، چون جمع برگزیده قابل توجهی از مومنان-نمی گویم همه- خود را نادیده گرفتند.
مثل دوران امام حسین(علیه السلام) بزرگان و و خواص و مومنان شانه خالی کردند و ترسیدند و عقب رفتند، کلمه باطل پیروز شد، حکومت یزید سرکار آمد، حکومت بنی امیه 90 سال سرکار آمد، حکومت بنی عباس 5 – 6 قرن سرکار آمد و ماند.
به خاطر اینکه این گذشت انجام نشد، مردم چه کشیدند، جوامع اسلامی چه کشیدند، مومنین هم همینطور.
پیام شهیدان این بود: تسلیم وسوسه غنیمت نشوید. پیام آنهابه من و شما و همه کسانی که به این خونهای ناحق ریخته مطهر احترام می گذارند، همین است.
پیام دوم: در مقابل دشمن خدا است.
یعنی استقامت، ایثارمطلق. از دشمن نترسیدن، از دشمن حساب نبردن، در برابر دشمن به انفعال دچار نشدن، این خیلی مهم است که انسان در برابر دشمن، دچار انفعال نشود.
امروز از لحاظ فرهنگی و سیاسی، بیشترین تکیه آنها این است که، راجع به قضیه زن جنجال درست کنند، راجع به حقوق بشر جنجال درست کنند، راجع به دموکراسی جنجال درست کنند، راجع به نهضت آزادی بخش جنجال درست کنند، برای اینکه طرف مقابل را دچار انفعال کنند.
بزرگترین اشتباه این است ما در این قضایایی که آنها جنجال درست می کنند، طوری حرف بزنیم که بخواهید آنها را راضی کنیم، این همان انفعال است.
اخلاص در انجام وظیفه و دنبال نان و نشان نبودن
“این شهدای بزرگ ما، همین شهدای عزیز، همین شهدای نام آور، برادران زین الدین – که مادر گرامی شان صحبت کردند – و بقیه سرداران شهید، آن روزی که اینها قدم در میدان گذاشتند، به این نیت نبودند که یک روز نام آنها پشت بلندگوهای عظیم این کشور و این دنیا برده شود؛ نه. مثل یک انسان معمولی به جبهه رفتند، برای اینکه وظیفه خودشان را انجام بدهند. هر جا هم که احساس کردند که آن جا وظیفه است، به آن جا رفتند؛ این اخلاص است”
نثارکردن برترین و محبوب ترین سرمایه دنیوی خود در راه خدا
شهادت به این معنا هست که یک انسان برترین و محبوب ترین سرمایه دنیوی خویش را نثار آرمانی می کند که معتقد است زنده ماندن و باورشدن آن، به سود بشریت است و این یکی از زیباترین ارزشهای انسانی است و آنگاه که آرمان مطلوب او الهی و آرزوی همه پیامبران خداست، این ارزش درصدد همه نیکی های بشری قرار و در هیچ ترازوی مادی نمی گنجد.
ایمان و معنویت
روز سوم خرداد، همان ساعت اولی که رزمندگان، خرمشهر را گرفته بودند، مرحوم صیادشیرازی به من تلفن کرد- بنده آن وقت ریس جمهور بودم – و گزارش اوضاع جبهه را می داد، می گفت: هالن هزاران سرباز و افسر عراقی صف بسته اند، برای اینکه بیایند ما دستهایشان را ببندیم و اسیر کنیم، قدرت معنوی یک ملت این است.
فقط یک خرمشهر نیست، خرمشهر یک نماد است. کربلای 5 هم همین طور بود، والفجر 8 هم همینطور، فتوحات فراوان دیگر ما هم همینطور بود.
اقتدار معنوی ایران
«اگر ما در زمینه های سیاسی ، اجتماعی، اقتصادی، آبادی کشور، عزت ملت هر پیشرفتی در طول این 27 سال کردیم، مرهون فداکاری آن کسانی است که در بحرانی ترین روزها و سخت ترین آزمون ها سینه های شان را سپر کردند و رفتند در مقابل خطر ایستادند؛ هوشیارانه و صبورانه مقاومت کردند و جنگیدند»
عملیات خیبر، بدر و 8 سال دفاع مقدس. ناکامی و شکست هم داشتیم و شهید هم دادیم، میدان مبارزه است، به برکت ایمان شهیدان ما و شما پدران و مادران که شماهم پشت سر شهدا قرار دارید.
فصل دوم :
تجلیل از خانواده های شهدا
ایمان است که به خانواده های شهدا، صبر وقوت و استقامت می دهد.
مادران شهدا از لحاظ قوت و قدرت حقیقتأ بی نظیرند.
ایمان بود که مردم ما را در انقلاب پیروز کرد. ملت ما در جنگ به پیروزی های درخشان رساند. اسلام و قرآن را در دنیا سربلند کرد و جمهوری اسلامی را به این عزت و عظمت رساند. این ایمان را قدر بدانید، این آن چیزی است که هیچ سلاحی در برابر آن کارگر نیست.
هویت و بیداری و عزت نفس و آگاهی نسبت به اسلامفداکاری و ایستادگی در راه اسلام و انقلابدر کمتر خانواده شهید است که روحیه مادر از پدر بالاتر نباشد.
این یک چیز فوق العاده است، این نقش زنان مومن را در انقلاب نشان می دهد، زنانی که برای پیروزی انقلاب و پیشرفت مقاصد انقلاب ایستادند و همه چیز را برای اهداف و آرمان های اسلامی خود فدا کردند.
تحمل دشواریهای جنگ
“اگر خانواده های شهدا – مادران و همسران – صبر نمی کردند، جنگ دچار مشکلات بسیار بزرگی می شد. در آن مقطع، نقش زنان، بسیار برجسته بود. انقلاب و جنگ، زنان ما را در جامعه از آگاهی و رشد سیاسی برخوردار کرد. زن وقتی باسواد باشد و از آگاهی سیاسی برخوردار شود، کسی نمی تواند به آسانی به او زور بگوید و حقش را پایمال کند. اینه غنیمت هایی بود که در انقلاب برای زنان پیش آمد”
افتخار کردن به خون شهدا
خانواده های شهدا صبر می کنند، شکایت نمیکنند، اینها را پای خدا محاسبه می کنند، این خون را مایه افتخار خودشان می دانند، با صبر و شکر، خودشان گردونه مجاهدت را بین بقیه مردم ادامه می دهند، مایه تشویق دیگران به جهاد می شوند، با بیان حکایت کنند، از استواری آنها مایه آبروی یک ملت.
دنباله روی از حضرت زهرا(سلام الله علیها)
“بدانید امروز در هیچ جای دنیا زنانی که مثل این مادران شهدای ما، مادر دو شهید، مادر سه شهید، مادر چهار شهید، باشند، نیست. در جامعه ما، مادرانی با این خصوصیات – که از پدرها بهتر و قوی تر و آگاهانه تر ایستادند – در این میدان بسیارند. این همان تربیت اسلامی است؛ این همان دامان پاک و مطهر و نورانی فاطمه زهرا(سلام الله علیها) است. شما دختران فاطمه هستید؛ فرزندان فاطمه زهرا هستید؛ دنباله روان فاطمه زهرا هستید”
صبر در فقدان عزیز و تحمل سختیها
«در قرآن یکی از کم نظیرترین تعبیرات، این تعبیر است. صلوات و رحمت خدا بر صابران که مصیبت و حادثه گزنده را تحمل می کنند و با روی باز با آن مواجه می شوند. مادری دسته گل عزیز خود را در طول سالیان دراز بزرگ کرده و به برگ و بار رسانده؛ پدری که آرزوی جوانی را در طول سالیان دشوار تربیت همواره در دل پرورانده، ناگهان خبر می شود که این جوان در جبهه جنگ به شهادت رسید؛ صبر می کند. خبرشهادت به همسر محبوب او می رسد؛ یار دورانهای تلخ وشیرین زندگی و دل پیوندخورده با دل این زن، خیلی اینها سخت است، خیلی سخت است؛ اما مردم با بازترین چهره و شیرین ترین برخورد، این سختیها را تحمل کردند0
حفظ حرمت خون شهیدان با صبر و گذشت و فداکاری
ارزش آن مادران و پدران و همسران شهدا، فرزندان و بازماندگان که حرمت خون شهید خود را حفظ کردند. خودشان با صبر و گذشتشان، مظهر دیگری شوند از فداکاری در پیشبرد اهداف این انقلاب این است که یکی از موثرترین و نقش آفرین ترین عناصر کشورند.
عزت و افتخار نسبت به شهیدان
همان طور که عمه ما، زینب کبری(سلام الله علیها) فرمود: جز زیبایی ندیدم، حادثه کربلا چیز کوچکی است؟
این چشم خدابین از این حادثه، از این خو نهای ریخته شده، از این مصیبت سنگین، یک حقیقت زیبا مشاهده می کند. “ما رایت الا جمیلا”.
اینهاست که به یک ملت اقتدار می دهد، اعتماد به نفس را در یک ملت به وجود می آورد، تهدیدهای قدرتهای مادی دنیا و دولتهای متجاوز و مستکبر دنیا دل آنها را نمی لرزاند.
فصل سوم :
الگو قرار دادن و ادامه راه شهیدان
دفاع از حقیقت شهادت و شهدا در برابر طوفان تبلیغات دشمنان بوسیله آگاهی و بصیرت
اساسأ همت اربعین در آن است که در این روز، با تدبیر الهی خاندان پیامبر(ص) با نهضت حسینی برای همیشه جاودانه شد و این کار پایه گذاری شد. اگر بازماندگان شهدا و صاحبان اصلی، در حوادث گوناگون، از قبیل شهادت حسین بن علی(علیه السلام) در عاشورا، به حفظ یاد و آثار شهادت کمر نبندند، نسلهای بعد، از دستاورد شهادت استفاده زیادی نخواهند برد.
چرا امام صادق(علیه السلام) فرمودند: که هر کس یک بیت شعر درباره حادثه عاشورا بگوید و کسانی که با آن بیت بگریاند، خداوند بهشت را بر او واجب می نماید؟
چون نام دستگاه های تبلیغات، برای منزوی کردن و در ظلمت نگهداشتن مسئله عاشورا و کلأ اهل بیت، تجهیز شده بودند تا نگذارند مردم بفهمند چه شد و قضیه چه بود.
تبلیغ این گونه است. آن روزها هم مثل امروز، قدرت های ظالم و ستمگر، حداکثر استفاده از تبلیغات دروغ و مغرضانه و شیطنت آمیزی می کردند.
از چنین فضایی، مگر ممکن بود قضیه عاشورا که با این عظمت در بیابانی، در گوشه ای از دنیای اسلام اتفاق افتاده با این تپش و نشاط باقی بماند؟
یقیننأ بدون آن تلاشها از بین می رفت.
آنچه این یاد را زنده کرد، تلاش بازماندگان حسین بن علی(علیه السلام)بود. به همان اندازه که مجاهدت حسیبن بن علی(علیه السلام) و یارانش به عنوان صاحبان پرچم، با موانع برخورد داشت و سخت بود، به همان اندازه مجاهدت زینب(سلام الله علیها) و امام سجاد(علیه السلام) و بقیه بزرگواران، دشوار بود. البته صحنه آنها، صحنه نظامی نبود، بلکه تبلیغی و فرهنگی بود.
با این نکته ها توجه کنیم.
درسی که اربعین به ما می دهد این است که باید، یاد حقیقت و خاطره شهدا را در برابر طوفان تبلیغات دشمن زنده نگهداشت.
از اول انقلاب تا به امروز، تبلیغات علیه انقلاب، امام و اسلام و این ملت چقدر پرحجم بود. چه تبلیغات و طوفانی که علیه جنگ به راه نیافتاد.
جنگی که دفاع و حراست از اسلام و میهن پرستی و شرف مردم بود.
دشمنان علیه شهدای عزیزی که جانشان یعنی بزرگترین سرمایه شان را برداشتند و رفتند در راه خدا ایثار کردند، چه کردند با انواع تبلیغات، در ذهن آدم های ساده لوح، در همه جای دنیا چه تلقینی توانستند بکنند.
همین چیزها بود که امام عزیز را برمی آشفت و وادار می کرد که به آن فریاد ملکوتی، حقایق را با صراحت بیان کند.
اگر در برابر این تبلیغات، تبلیغات حق نبود و نباشد و اگر آگاهی ملت ایران و گویندگان و نویسندگان و هنرمندان، در خدمت حقیقتی که در این کشور وجود دارد، قرار نمی گرفت، دشمن در میدان تبلیغات غالب خواهد شد.
پاسداری از خون شهیدان با اسلامی تر کردن مملکت و تسلیم نشدن در برابر دشمنان
پاسداری از خون شهیدان و احترام به زحمات ده ساله ملت بزرگ ما در آن است که روز به روز حرکت ما در راه اسلام سریع تر و صحیح تر گردد و جامعه ما و مردم ما و همه دستگاه های ما، در اعمال و رفتار، تکریم شهیدان به آن است که این ملت هرگز در برابر سلطه گران مستکبر سرخم نکند و به وسوسه دشمنان عظیم اسلام تسلیم نگردد.
حفظ جهت گیری انقلابی و اسلامی شهدا در تمامی امور و عرصه ها
“آنچه برای ما اهمیت دارد، این است که در دانشگاه و محیط های تحصیلی و همچنین در همه فضای کشور، جهت گیری، همان جهت گیری باشد که شهدای فداکار و شجاع و ایثارگر ما در آن مسیر رفتند و با شور و شوق جان دادند. هر کس در هر قسمتی، در هر سطحی و هر جا از این کشور هست، باید بشدت پرهیز کند از این که کاری بشود برخلاف جهت گیری انقلابی و اسلامی یی که شهدای ما در آن جهت حرکت کردند. دانشگاه هم بایستس در این جهت باشد، مراکز اداره کشور در سطوح مختلف هم بایستی در این جهت باشند”
حفظ راه شهدا و پاسداری از خون شهدا، وظیفه ای همگانی
“آنچه که مهم است، حفظ راه شهداست؛ یعنی پاسداری از خون شهدا. این، وظیفه اول ماست؛ در قبال شهدا، همه هم موظفیم. نه اینکه بعضی وظیفه دارند و بعضی ندارند. البته کسانی که مسئولیتی دارند و شانه های آنها زیر بار مسئولیتهای بزرگ یا کوچک قرار گرفته است، وظیفه بیشتری دارند”
زنده نگهداشتن خون شهدا به پیروی از معصومین(علیهم السلام)
«گاهی رنج و زحمت نگهداشتن خون شهید، از خون شهادت کمتر نیست. رنج سی ساله امام سجاد (علیه السلام) و رنج چندین ساله حضرت زینب(سلام الله علیها) از این قبیل است. رنج بردند تا توانستند این خون را نگه بدارند. بعد از آن هم همه ائمه(علیهم السلام) تا دوران غیبت، این رنج را متحمل شدند. امروز ما چنین وظیفه ای داریم.
جلوگیری از خارج شدن یاد شهیدان از ذهن ها
“یاد شهیدان نباید در جامعه ما از ذهنیتها خارج شود. شهیدان را باید زنده نگه داشت. یاد شهیدان را باید گرامی بدارید و زنده نگه دارید؛ در همه استانهای کشور این معنا وجود دارد.
مسوولان هم بایستی این کار را بکند؛ مسوولان بنیاد شهید هم موظفند؛ مسوولان دیگر دستگاههای دولتی و عمومی هم وظیفه دارن. خود خانواده ها هم در محیط هایی که شعاع نفوذ و سلطه آنهاست، این کار را انجام بدهند. از نام شهید و از افتخار به شهید هرگز غفلت نکنید.
تبلیغات عنادآمیز دشمنان سعی کرده اند که ارزشهای شهید را به تدریج کم کنند و در مواردی به ضدارزش تبدیل کنند.
این در کشور ما اتفاق افتاد، این سعی انجام گرفت، البته خنثی شد. اما عده ای آنقدر وقاحت ورزیدند که نام شهدا و اصل شهادت را زیر سوال بردند. ببینید توطئه های دشمن تا کجا از لحاظ فرهنگی و سیاسی نفوذ کردند و می کنند و چقدر من و شما باید هوشیار باشیم که جلو این توطئه ها را بگیریم.
معیار اسلامی “شهید” را از زمره مردم معمولی بیرون می برد و در کنار اولیاء و صدیقین قرار می دهد، آن یک نگاه والایی است که به عقل ما درست نمی گنجد حتی با نگاه مادی معمولی، شهید آن کسی است که جان خود را برای نجات شرف و استقلال ملتش فدا کرده، هیچ وجدان و شرفی، هیچ دل بیدار و غیربیماری، می تواند این را انکار کند؟ در کشور ما، در ایران اسلامی در یک برهه ای از زمان سعی کردند این را انکار کنند!
فصل چهارم :
عمل به وصیت نامه شهیدان
1.مطالعه و درس گرفتن از وصيت نامه شهدا
2.تعميم دادن انقلاب معنوي شهدا در روحيه خود
3.دنبال كردن شهدا كه در وصيت نامه هاي تجلي يافته
4.تلاش در جهت مطالعه وصيت نامه هاي شهدا و استخراج اهداف و آرمانهاي شهدا از وصيت نامه هاي آنان
فصل پنجم :
فضایل و خصوصیات شهیدان خاص
1. شهید مطهری
ترویج اسلام ناب در جبهه های فرهنگی
شهید مطهری یک مبارز در راه خدا؛ یک مجاهد فی سبیل الله بود. منتها جهاد انواعی دارد. یکی از سخت رین جهادها این است که در مقابله با هجوم افکار و فرهنگهای غلط و انحرافی و درک غلط جمعی از مردم، انسانی که حق را می شناسد، بایستد و بخواهد از حق دفاع کند و با بیان فکر، با منطق و با سلاحزبان و قلم، ذهن ها را به سمت آنچه درست است هدایت کند. این، از آن جهادهای بسیار دشوار است شهید مطهری، این جهاد سخت را سالهای متمادی انجام داد. او انسان بصیر و نافذالبصیره ای بود؛ آدم معمولی نبود؛ بینش تیزی داشت، به سطح جامعه نگاه می کرد و اشتباهاتی را که در فهم عمومی ملت ما وجود داشت و متأثر از تلقین دشمن بود، می فهمید که چیست و شرع می کرد با آنها مبارزه کردن. همین مبارزه – که مبارزه ای در راه خدا بود – کمک بسیار زیادی به پیروزی این انقلاب کرد.
دشمنی که مطهری مطهری را به زمین انداخت و خون او را جاری کرد، دشمنی بود که از ارشادها و آگاهی هایی که او به مردم می داد، صدمه می دید. چون شهید مطهری برابر التقاط و ایستادگی برابر نفاق ایستاده، برابر تهاجم فرهنگ غرب و شرق ایستاد و اسلام ناب و اسلام فقاهتی را ترویج کرد، لذا کسانی که با این چیزها مخالف بودند، او را به زمین انداختند.
نوآوري و پيشرفت هاي فكري
ما هميشه به مطهري نياز داريم در شخص شهيد مطهري نمي شود متوقف شد، بر پايه پيشرفتهاي فكري و نوآوري هاي او بايد جامعه و مجموعه فكري اسلامي ما به نوآوري هاي ديگري دست پيدا كنند.
ترويج تفكر اسلامي و مقابله با افكار تعصبي و انحرافي
شهید مطهری با قوت فکری و اندیشه قوی و صائب خود وارد میدان هایی شد که تا آن وقت هیچ کس در زمینه مسائل اسلامی وارد این میدان ها نشده بود؛ و با تفکراتی که آنروز در کشور رایج شده بود افکار وارداتی ترجمه ای غربی شرقی یا می رفت رایج شود، خود را وارد یک چالش علمی عمیق و وسع و تمام نشدنی کرد.
هنر شهيد مطهري در آن دولت اين بود كه با قدرت اجتهاد و انصاف و ادب علمي- چه در زمينه علوم نقلي، چه در زمينه علوم عقلي – وسط ميدان ايستاد و با اين افكار گلاويز شد و آنچه را كه تفكر اسلامي بود روشن، ناب و بي سائبه وسط گذاشت.
عليه او خيلي حرف زدند و خيلي كار كردند،اما ايشان اين كار را انجام داد. جريان فكري اسلامي انقلاب و نظام اسلامي، در بخش هاي عمده اي به تفكرات شهيدمطهري است. در آن روزگار افكار شهيدمطهري جايگاه امني بود براي جوانان طالب و عاشق فكر اسلامي كه در زير بمباران شديد تفكرات بيگانه قرار گرفتند.
ماركسيت ها يك طور، غرب گرا ها يك طور، هم در دستگاه ها وجود داشت، هم هم در محيط بيرون از دانشگاه ها و هم حتي در حوزه هاي علميه.
2. شهید بهشتی و شهدای هفتم تیر
ابتکار و نواندیشی
شهيد بهشتي، شخصيت برجسته و ممتاز، حقأ و انصافأ حقوق زيادي بر نظام جمهوري اسلامي و بر قوه قضاييه بالخصوص دارد. ابتكارات زياد، كارهاي بزرگ، نقشه هاي دورانديشانه براي قوه قضاييه طراحي كردند.
اصول گرایی و ملاحظه نکردن بر سر اصول
به گمان من، از جمله برترین های این راه، شهدای هفتم تیر بودند. بسیاری از اینها را ما از نزدیک می شناختیم، یا در جریان مبارزات، یا در جریان حوادث بعد از پیروزی انقلاب، اینه را آزموده بودیم، دیده بودیم، شناخته بودیم، حقیقتأ جان بر کف دست داشتند و آماده شهادت بودند. اگر به آنها خبر می رسید که در این راه شهید خواهند شد، نه فقط مرعوب نمی شدند، خائف نمی شدند، بلکه خرسند می شدند، بشارتی بود برای آنها. در رأس همه آنها هم، شهید بزرگوار و عزیز ما، شهید آیت الله بهشتی بود، یک انسان معتقد، مومن، مخلص، صادق، جدی در کار، آنچه می گفت معتقد بود، و به آنچه معتقد بود در عمل ملتزم بود.
شهيد بهشتي، يك انسان منطقي بود، پايبند اصول و مباني بود. ” ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا”
گفتن آسان است، عمل کردن دشوار، استمرار عمل به مراتب دشوارتر است.
بعضی ها نمی توانند برابر حوادث عالم، در برابر طوفان ها، تمسخرها، طعنه زدن ها، دشمنی های غیرمنصفانه طاقت بیاورند، لذا متوقف می شوند، بعضی ها به این هم اکتفا نمی کنند که متوقف شوند، عقبگرد می کنند.
3. شهیدان رجایی و باهنر
وفاداری به اسلام و انقلاب و پایبندی به آرمان های انقلاب
این دو بزرگوار، حقأ و انصافأ از عناصر برگزیده و برجسته این کشور و این نظام بودند؛ امتحان داده و دلسوز و مردمی بودند، وجودشان با آرمانهای انقلاب آمیخته بود؛ طعم سختی ها را چشیده بودند، دوران مجاهدت و مبارزه برای پیروزی اسلام را با توفیقات و سربلندی پشت سر گذاشته بودند. همه اینه ارزشهایی بود که در این عزیزان وجود داشت؛ بخصوص شهید رجایی – که دوران مسئولیت طولانی تری در نخست وزیری و بعد در ریاست جمهوری داشتند – که مسئوولیت سخت و دوران دشواری هم بود. واقعأ خوب عمل کردند و نشان دادند که به اسلام و انقلاب وفادارند. شایسته است که ما همیشه یاد این عزیزان را گرامی بداریم.
توفیق الهی
آن ها صادقانه وارد میدان مسئولیت شدند و عمل کردند و توفیقات الهی هم شامل حالشان بود.
اگر توفیق الهی نبود،آن ها نمی توانستند آن گونه عمل کنند و به فوز عالی شهادت نائل شوند.
4.شهید دكترمصطفی چمران
خداجویی و پیروی از ولایت فقیه، با تمام قوا و امکانات
یک دانشمند بود. یک فرد برجسته و بسیار خوش استعداد. در آمریکا مشغول درس های سطوح عالی بود و ایشان یکی از دو نفر برترین آن دانشگاه و آن بخش و آن رشته محسوب می شد.
سطح ايمان عاشقانه اين دانشمند آنچنان بود كه نام و نان و مقام و عنوان و آينده دنيايي به ظاهر عاقلانه را رها كرده و رفت در كنار موسي صدر در لبنان و مشغول فعاليتهاي جهادي شد. آن هم در برهه اي كه لبنان يكي از تلخ ترين و خطرناك ترين دوران هاي حيات خويش را مي گذرانيدند.
بسيار لطيف بود، خوش ذوق بود. عكاسي درجه يك بود. خودش مي گفت: كه من هزاران عكس گرفته ام، اما خودم توي اين عكس ها نيستم، چون من هميشه عكاس بودم. هنرمند بود. دل باصفايي داشت. شايد در هيچ مسلك عملي هم پيش كسي آموزش نديده بود. اما دل. دل خداجو بود. دل باصفا. اهل مناجات. اهل معنا.
انسان باانصافي بود- در پاوه روي بلندي ها، بعد از چند روز جنگيدن، مرحوم چمران با چند نفر همراه من شده بودند، ضدانقلابها اينها از اطراف محاصره و نزيك بود به اينها برسند كه امام از قضيه مطلع شد و يك پيام راديويي از امام پخش شد كه همه بروند پاوه، 2بعدازظهر بود كه پيام پخش شد، ساعت 4 بعدازظهر كاميو ن ها و وانت ها از مردم عادي و نظامي و غيرنظامي از تهران و شهرستان راه افتادند به طرف پاوه.
شهيد چمران مي گفت: وقتي پيام امام پخش شد، حضور امام و تصميم امام و پيا مآن قدر موثر بود كه به طور برق آسا فشارها پايان گرفت، ضدانقلاب روحيه ي خودش را از دست داد و ما نشاط پيدا كرديم و حلقه محاصره را شكستيم و تواستيم بياييم بيرون.
در عين لطف و رقت و نازك مزاجي شاعرانه و عارفانه، در مقام جنگ يك سرباز سختكوش بود.
دانشمند فیزیک پلاسمای در درجه عالی، در کنار شخصیت یک گروهبان تعلیم دهنده عملیات نظامی، آن هم با آن احساسات رقیق، آن هم با آن ایمان قوی، و با آن سرسختی، چه ترکیبی می شود.
با عقل آب عشق به یک جو نمی رود بیچاره من که ساخته از آب و آتشم
5.شهید صیاد شیرازی
” امیر سرافراز ارتش اسلام و سرباز صادق و فداکار دین و قرآن، نظامی مومن و پارسا و پرهیزگار، سپهبد علی صیاد شیرازی امروز به دست منافقین مجرم و خونخوار و روسیاه به شهدت رسید. این نه اولین و نه آخرین باری است که دلی نورانی و سرشار از عشق و ایمان و وفاداری به آرمانهای بلند الهی، هدف تیر خشم و عناد و عصیت از سوی زمره جنایتکار و فاسدی که ادمه حیات خود را در خدمتگزاری به دشمنان اسلام دانسته است، قرار می گیرد و دست خائن خودفروخته ای، نهال ثمربخش انسان والایی را قطع می کند.
او مانند دیگر مردان حق از روزی که قدم در راه انقلاب نهادند همواره سروجان خود را برای نثار در راه خدا بر روی دست داشتند. سرزمینهای داغ خوزستان و گردنه های برافراشته کردستان، سالها شاهد آمادگی و فداکاری این انسان پاک نهاد و مصمم وشجاع بوده و جبه های دفاع مقدس صدها خاطره از رشادت و از خودگذشتگی او حفظ کرده است.
6. شهیدان کاوه، بروجردی، متوسلیان و ناصر کاظمی
“مخالفین ایران و دشمنان اسلام، سعی کردند این استان را در آغاز انقلاب تبدیل به یک استان امنیتی کنند. علاج این دشواری و این مشکل بزرگ، آسان نبود؛ اما نظام مقتدر اسلامی به همراهی شما مردم، بر این مشکل فائق آمد. آنها سعی می کردند اجزائ ملت ایران را از یکدیگر جدا کنند و بین مردم کرد و فارس و مردم ترک فاصله بیندازند؛ اما نتوانستند.«و ما یمکرون الا بأنفسهم و ما یشعرون»؛ مکرشان به خودشان برگشت. شما برادران کرد بدانید، هرکس در سالهای اول – از این جوانهایی که از اقصای نقاط کشور برای مجاهدت به اینجا می آمدند – آمد و مدتی در این جا ماند، نسبت به مردم استان کردستان علقه قلبی پیدا کرد. جوانان پرشور و پر حماسه ای که که از خراسان و از اصفهان و از تهران و از بقیه استان های کشور آمدند و چند صباحی را در سسندج و سقز و مریوان و بقیه شهرهای این استان گذرانیدند، وقتی برگشتند حامل پیام محبت بودند، دلبسته مردم کرد بودند، اینها که می¬گوییم این جا یک استان فرهنگی است، به خاطر انعکاس مهربانه مردم کرد است. عکس قضیه هم صادق است و وهنوز در استان، یاد آن جوان سلحشوری که از نقاط دیگر آمدند و ایجا فداکاری کردند، در دلها و ذهن ها حاضر است. من اطلاع دارم، یاد شهید کاوه، یاد شهید صیاد، یاد متوسلیان، یاد ناصرکاظمی، یاد احمد کاظمی و یاد شهید بروجردی – این جوانانی که عمری را در اینجا گذراندند و جانشان را در کف دست گرفتند – در یاد مردم استان زنده است. خدا را سپاسگزاریم که دشمن نتوانست به مقاصد خود برسد.
7. شهید جهان آرا
“خوب است در اینجا یاد شهید عزیزمان «صیاد شیرازی» را گرامی بداریم. خیلی از فرماندهان آن روز بحمدالله امروز زنده و سرحال و مشغول انجام وظیفه اند و بعضی هم به شهادت رسیدند. این شهید و همکارانش در سپاه و ارتش مجموعه توانایی را تشکیل داند و عملیات امام رضا، فتح المبین و سپس بیت المقدس را طراحی و اجرا کردند و بتدریج کارآیی انقلاب و اسلام و یک ملت مومن را در یک منطقه بسیار خطیر، مقابل چشم هه گرفتند. هیچ کس در دنیا باور نمی کرد که نیروهای مسلح ما بتوانند خرمشهر را پس بگیرند؛ چون خرمشهر رفته بود. همین مناظری که شما امروز می بینید اسرائیلیها با تانک در جنین به وجود می آوردند، شبیه همین را در خرمشهر ما به وجود آوردند. البته – همانطور که پدر عزیز شهید «جهان آرا» گفتند – جوانان ما مقاومت کردند و مدتی دشمن را پشت در نگهداشتند. حدود چهل روز یا بیشتر، جوانان مومن و و نیروهای مسلح ما توانستند به ارتش عراق تودهنی و او را پس بزنند؛ ولی بالاخره بسیاری شهید شدند و خرمشهر از ایران سلب شد.
شهید املاکی:
الگوی جوان لبنانی چه کسی است؟ حزب الله لبنان از کجا جوشید؟ او روی کدام سرزمین رویید؟ الگوی او شمایید. او همین شعارهای شما را می دهد، همین کارهای شما را می کند، همان پیشانی بند شما را به پیشانی می بندد، مثل رژه نظامی بسیج، رژه می رود. بنابراین الگوی آن جوان، سرداران و رزمندگان شهیدی هستند که در خود گیلان امثال آنها را کم نداریم. آنها فداکاری و برای خدا حرف زدن و برای خدا کارکردن را از اینها یاد گرفتید. شهید املاکی شما –جانشین فرمانده لشکر گیلان- وقتی در میدان جنگ در معرض بمباران شمیایی بود و بسیجی بغل دستش ماسک نداشت، او ماسک خودش را برداشت و به صورت بسیجی همراهش بست. قهرمان یعنی این.البته هر دو شهید شدند، اما این قهرمانی ماند، اینها از بین نمی رود.
شهیدان زین الدین وکیلی، حیدریان و خانواده شهدا
این عظمن راکی به ملت ایران داد؟ در صف اول، همین شهیدان عزیز ما، همین زین الدین ها، همین صادقی ها، همین وکیلی ها، همین حیدریان ها هستند، اینها کسانی بودند که این باور را نه در زبان، بلکه در عمل نشان دادند.
آن روزی که شهید حیدریان از قم با یک عده معدودی بلند شد رفت کردستان و در مقابل دشمن جنگیدند، آن روز ملت ایران در غربت کامل بود، در مقابل ما همه اردوگاه غرب ایستاده بود، همه امکانات جهانی علیه ما مجهز شده بود. چند تا جوان از قم، چند تا جوان از فلان شهر دیگر، از سراسر روستاها، از سراسر شهرها، اعتقاد معامله با خدا را در عمل نشان دادند.
صف اول شهیدان ما قرار دارند، صف اول ایثارگران ما قرار دارند –جانبازها –اینها طلایه داران این جبهه حق شدند؛ رفتند باور به شهادت را، باور به معامله با خدا را در میدان عمل نشان دادند.
صف دوم متعلق به خانواده هاست، به شما پدرها، مادرها، فرزندان شهیدان، همسران شهیدان، شما که صبر کردید، شما که این حادثه به ظاهر تلخ را تحمل کردید.
شهید کلاهدوز
“چهره درخشان دیگری را نیز سراغ داریم که داوطلبانه از ارتش جمهوری اسلامی ایران به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی منتقل شد و در رتبه های بالا و ممتاز این سازمان قرار گرفت و خدمات بسیار باارزشی انجام داد و سرانجام هم به افتخار شهادت در راه خدا نایل شد. شهید کلاهدوز را می گویم؛ همان افسر ارتشی که سپاه او را پذیرا شد و بدیهی است که حضور یک ارتشی مطلع – همچون آن عزیز بزرگوار – در رده های بالای سپاه در آن، زمان چه آثار و برکاتی را در بر داشت.
شهیدان ستاری، بابایی، اردستانی
«شاید اگر ما از راه پرورش یافتن عناصر برجسته هم بخواهیم قضاوت کنیم، نیروی هوایی یکی از آن دستگاه های نمونه ماست. چهره ای مثل شهید بابایی را این نیرو به ملت ایران داد. بحمدالله چهره هایی شبیه بابایی در میان این نیرو هستند و کم هم نیستند، کسانی که دانش و تسلط بر فن را، با اخلاص و عشق بی نهایت به اسلام و هدفهای اسلامی و آمادگی برای اقدام در جهت مصالح این ملت و این کشور همراه کردند. امروز هم بحمدالله از اینگونه افراد داریم و امید من این است که امثال این جهره ها روز به روز در این نیرو بیشتر بشوند»
وقتی مجاهدت نیروی هوایی را در طول این چهارده سال، به خصوص در جریان جنگ به یاد می آورم و وقتی اطلاعات گوناگونی را از اوضاع و احوال این نیرو، از آغاز جنگ تا امروز را داشتم، مرور می کنم، می بینم مجموعه عظیمی از این فداکاریها و تلاشهای صادقانه و ابتکارها و نوآوری ها و به کمک اسلام شتافتن در لحظات دشوار روزهای غربت و چه بسیار کارهای عالمانه و دلسوزاه انجام گرفته است که همه اینها حاکی از علاقمندی و توان فکری و علمی در زمینه های فنی و حرکتهای عاشقانه خلبانان در رفتن به سمت خطرهای حتمی است. وقتی اینها را در کنار هم می گذارم و چهره عزیز شهدای بزرگی همچون شهید بابایی و دیگران را به یاد می آورم، می توانم در ای روزهای ولادت، خطاب به ولی عصر، ولی الله الاعظم ارواحناه فداه، عرض کنم که: ای سید بزرگوار ما ! ای مرکز عشق و محبت و سوز ما و ای نقطه اوج امید بشر ! این نیروهای هوایی که ما در طول این چهارده سال دیدیم، سپاهیان تو هستند. و این افتخار بزرگی است.
“وقتی به دوره انقلاب نگاه می کنید، می بینید همه کشور شهدای بزرگی را تقدیم کردند، اما چهره شهدا و برجستگان و ایثارگران قزوینی ممتاز است، مثل شهید رجایی. در انقلاب ما مثل شهیدرجایی کم داریم. در میان رزمندگان – چه ارتش و چه سپاه – شهید بابایی یک انسان بزرگ و یک چهره ماندگار و فراموش نشدنی است. در میان آزادگان؛ معلم معنوی آنها، مرحوم ابوترابی هم از این نمونه هاست. من این سه چهره را از نزدیک می شناختم؛ با خصوصیاتشان آشنا بودم و می دانم اینها چقدر ممتاز بودند، اینها شهدای قزوینند. شهر قزوین دو هزار و استان قزوین نزدیک سه هزار شهید دارد. اینها افتخارات مردم قزوین است. درباره مردم قزوین، از قرنها پیش کسانی گفته انداینها مردمی هستند دیندار، بلندهمت، بامناعت، سخاوتمند و قانع.
خاطره ای از مقام معظم رهبری:
دو هفته پیش شهیدکاظمی پیش من آمد و گفت: از شما دو درخواست دارم: یکی اینگه دعا کنید روسفید شوم. دوم اینکه دعا کنید شهید شوم.
گفتم: شما واقعاً حیف است بمیرید، شماها که این روزگارهای مهم را گذرانده اید، نباید بمیرید، شماها همتان باید شهید شوید و لیکن حالا زود است و هنوز کشور و نظام به شما احتیاج دارد. بعد گفتم: آن روزی که خبر شهادت صیاد را به من دادند، من گفتم صیاد، صیاد شایسته شهادت بود، حقش بود، حیف بود صیاد بمیرد. وقتی این جمله را گفتم، چشم های شهیدکاظمی پراشک شد، گفت: أن شاء الله خبر من را هم به تان بدهند.
فاصله مرگ و زندگی، فاصله بسیار کوتاهی است، یک لحظه است. ما سرگرو زندگی هستیم و غافلیم از حرکتی که همه به سمت لقاء الله دارند. همه خدا را ملاقات می کنند، هر کسی یک طور، بعضی ها واقعأ روفید خدا را ملاقات می کنند – که احمد کاظمی و این برادران حتمأ از این قبیل بودند – اینها زحمت کشیده بودند.
خصوصیات برجسته ای که مقام معظم رهبری در شهیدان خاص مورد توجه قرار داده اند عبارتند از:
حفظ و تقویت روحیه شهادت طلبی
وفاداری به اسلام و انقلاب
دلسوز و مردمی بودن
پایبندی به آرمانهای انقلاب
تلاش در جهت کسب توفیق الهی
صادقانه وارد میدان مسئولیت شدن
ترویج اسلام ناب
مقابله با هجوم افکار و فرهنگهای غلط و انحرافی
دفاع از حق
10- هدایت ذهن ها با بیان
11- ایستادگی در مقابل التقاط و نفاق
12- ایستادن در برابر تهاجم فرهنگ بیگانه
13- کارکردن با عشق و ایمان
14-دفاع از حقیقت و دفاع از اسلام بدون رودربایستی و ملاحظه و بیم و هراس
15- معرضه و مقابله با دشمنی هایی که در عرصه فکر و اندیشه، علیه السلام مطرح می شود.
16- ترویج تفکر اسلامی روشن و ناب و بی شائبه
17- جراًت و اعتماد به نفس در عرصه مقابله با افکار انحرافی وارداتی
18- معرفی اسلام و مقابله با کج اندیشی و انحراف با روشهای متقن و به دور از تحجر و التقاط
19- مقابله با تفکرات واردات شرقی و غربی، با قوت فکری و اندیشه صائب
20- اهل کارهای بزرگ بودن
21- اهل ابتکار بودن
22- اهل دوراندیشی بودن
23- اصول گرایی و پایبندی به اصول و مبانی
24- جان بر کف بودن و آماده شهادت بودن در راه هدف
25- جدیت در کار
26- عمل کردن براساس اعتقادات
27- منطقی بودن
28- ملاحظه نکردن بر سر اصول
29- ایستادگی از سر اعتقاد
30- وفداری به آرمانهای بلند الهی
31- فداکاری و رشادت و از خودگذشتگی و ایثار
32- جان نثاری در راه خدا
33- وارستگی از مظاهر مادی در راه خدا
34- خداجویی و برای خدا کارکردن
35- تلاش در جهت تعمیق نگاه سیاسی و فهم سیاسی
36- بصیرت در شرایط فتنه
37- دلبستگی نداشتن به مناصب و مقامات مادی
38- پیروی از ولایت فقیه با تمام قوا و امکانات
39- حضور همیشگی در صحنه های سرنوشت
40- اهمیت ندادن به دنیا و مقام
41- با انصاف و بی رودربایستی بودن
42- شجاع بودن وسرسخت بودن و سختکوش بودن در برابر دشمن
43- پیوند بین سنت و مدرنیته
44- پیوند بین ایمان و علم
45- پیوند بین عشق و عقل
46- الگوی جوانان داخل و خارج
47- ایستادگی و مقاومت
48- معامله با خدا در عمل
49- مقاومت جانانه
50- ایمان و اعتقاد عمیق
51- رفتار مهربانانه
52- جانفشانی
53- رساندن پیام محبت انقلاب
54- مطلع و آگاه بر امور
55- حضور در سپاه با آثار و برکات زیاد
56- کوشش ومجاهدت در راه خدا
57- ایمان و آگاهی
58- اخلاص و عشق بی نهایت به اسلام
59- دانش و تسلط بر فنون
60- خوی اسلامی و منش متناسب با اسلام
61- انجام کارهای عالمانه و دلسوزانه
مقام معظم رهبری :
این وظیفه ما و شماست. نام شهیدان سرافراز را زنده کنید؛ آن کسانی که عزیزترین و گرانقیمت ترین سرمایه خود را ایثار کردند.
27/1/1376
استاد گرانقدر:
جناب آقای مهدي یاراحمدی خراساني
تهیه و تنظیم:
معصومه افشاركهن– منیره لاری
زمستان 1391
شناسنامه کتاب:
تدوین و تنظیم: موسسه فرهنگی هنری قدر ولایت
ناشر: موسسه فرهنگی هنری قدر ولایت
نوبت چاپ: اول 1391
شمارگان: 3000 جلد
حروفچینی: ظریفیان
لیتوگرافی: نیما
چاپخانه: آفرنگ
صحافی: چاوش
قیمت: 2700 تومان
شابک: 4-294-495-964-978 ISBN:978-964-495-294-4
تلفن: 66469958 – 6641151 www.ghadr110.ir
کلیه حقوق محفوظ و مخصوص ناشر است
خ