خلاصه کتاب:
بخش اول: سخني ساده درباره انضباط: يكي از مشكلات اساسي مدارس بي انضباطي است كه به صورت يك مشكل درجه اول درآمده است. طبق بررسي ” في دلتا كاپان گالوپ ” نگرش معلمان درباره وضعيت انضباط مدارس منفي است. 50% معلمان ابتدايي و متوسطه موضوع انضباط را با عبارتهاي ” كاملا جدي ” يا ” خيلي جدي ” توصيف مي كنند. و معلماني هم كه كار خود را رها كرده اند بيان داشته اند كه 43% علت ترك شغل خود را مشكل انضباط در مدارس عنوان كرده اند.
اصولا مي توان معلمان را به سه گروه تقسيم كرد:
1. مداخله گر 2.غيرمداخله گر 3. معتقد به تاثير متقابل
براساس مشاهدات ولفگانگ و گليك من (1980-1986) مداخله گران معتقدند كه دانش آموز برمبناي شرايط محيطي تكامل مي يابد. در اين نقش، معلم بخشي از شرايط محيطي تلقي مي شود و وظيفه اش اداره محيط با استفاده از اصول شرطي سازي است.
غيرمداخله گران معتقدند كه براي دانش آموز بايد محيطي فراهم كرد كه در آن براي قرار گرفتن در جاده ي پيشرفت مورد حمايت قرار گيرد و موانع سر راهش هموار گردد. به نظر غيرمداخله گران دانش آموز داراي انگيزه ي دروني است و كافي است كه اين انگيزه پرورش يابد نه اينكه كنترل شود، تا بتواند به بار بنشيند و معلم نبايد تنها نقش كنترل كننده به خود بگيرد.
پيروان نظريه تاثير متقابل معتقدند كه مشكلات بدون مسئوليت پذيري مشترك و مشاركت كامل همه طرف هاي در تصميم گيري، قابل حل نيست. آنها معتقدند كه هر دو طرف در پيدايش مشكل نقش دارند پس بايد حل مشكل از جانب هر دوي آنها صورت گيرد.
آنچه كه ما در تعليم و تربيت انجام مي دهيم، نمايش تفاوتهاست.بايد كوشيد از نظراتي استفاده كرد كه مورد بيشتر كودكان، اكثر مواقع و در بيشتر شرايط و موقعيت ها صدق كند. هدف ما اين است كه اين تفاوتهاي نظري را در عمل، مشخص تر كنيم.
اگر آموزش اثربخش در كار نباشد، هيچ يك از مهارتهاي مديريت كلاس به جايي نخواهد رسيد. تعليم و تربيت درست مي تواند به عنوان يك عامل موثر عمل كند، عاملي كه باعث مي شود تا دانش آموزان به موضوع آموزش چنان علاقه مند شوند كه مشكلاتي در انضباط به بار نياورند. به طور مثال هرچه كلاس جالبتر و هيجان انگيزتر باشد، حضور و تجمع در راهروها و حياط مدرسه براي دانش آموز بي جاذبه مي شود، اما وقتي آموزش جايگاه خود را به معناي واقعي كلمه در كلاس پيدا نكند، دانش آموز نيز احساس نمي كند كه با شلوغ كردن در راهروها چيزي را در كلاس از دست داده است.
بسياري از معلمان و حتي بخش اعظم افكار عمومي معتقدند كه آنچه معلمان در حوزه تخصصي خود انجام مي دهند، چيزي بيش از آنچه كه يك عقل سليم حكم مي كند، نيست. بسادگي مي توان گفت كه اين طور نيست. براي مثال عقل سيلم حكم مي كند كه اگر دانش آموزي مكررا از سرجاي خود بلند شد، معلم هربار به او ياداوري كند كه بايد سرجاي خود بنشيند. حال راه ديگري را در نظر بگيريد: يك واكنش موثرتر معلم به اين رفتار مي تواند تشويق كودكان ديگري باشد كه برسرجاي خود نشسته اند و هنگامي كه اين كار انجام شد، واكنش بعدي مي تواند تشويق همان كودك باشد، هنگامي كه بر سرجاي خود مي نشيند.
بخش دوم: پيشنهادهايي درباره مديريت كلاس
مشكلات آموزشي به گونه اي غيرمنتظره به وجود نمي آيند، بلكه عواملي باعث ايجاد آنها مي شوند. خانه و محيط هاي خارج از مدرسه تاثير عمده اي روي كودكان و در نتيجه آمادگي آنها براي امتناع از ورود به مدرسه اعمال مي كنند. ايجاد نظم و هماهنگي، شرط لازم تدريس موفق است. اداره كلاس كارآمد و موثر يگانه راهي است كه به آموزش و يادگيري كارساز و موثر ختم مي شود.
در اين بخش پيشنهادهاي ارائه شده است كه يك معلم موفق مي تواند به تنهايي آنها را انجام دهد و بر راهبردهاي خود در مديريت كلاس درس بيفزايد.
پيشنهادهاي اين بخش به صورت كاربردي و واقع بينانه طرح ريزي شده اند و بسياري از آنها داراي ويژگي هاي چون وضوح، قابل فهم، مختصر، مرتبط و مناسب با هدف هستند. حال به توضيح مختصر اين پيشنهادات مي پردازيم:
عمل كنيد، تنها واكنش نشان ندهيد
عمل كردن در واقع مسلط بودن است و واكنش نشان دادن يعني تسلط عوامل و شرايط را پذيرفتن. يك معلم موفق بايد بيشتر عمل كند، البته با دانش و آگاهي لازم، و كمتر واكنش نشان دهد. او نبايد اجازه بدهد كه شرايط محيطي، يك طرز رفتار را به او ديكته كند. معلماني كه وقتشان را صرف واكنش نشان دادن مي كنند، هميشه پيرو و تابع هستند، و معلماني كه وقتشان را صرف عمل كردن مي كنند رهبرند و اغلب اوقات، تنظيم كننده و نظر آنچه كه در آموزش كلاس و نحوه اداره آن به وقوع مي پيوندد.
مسئوليت ها را واگذار كنيد
يك دانش آموز در قبال رفتارش هرچه بيشتر احساس مسئوليت كند، نياز كمتري به اعمال مديريت از سوي معلم را خواهد داشت، بنابراين معلمان مي بايست به جمعيت دانش آموزان مسئوليت پذير بيفزايند. اما اغلب معلمان مسئوليت را تنها به آن دسته از دانش آموزاني مي دهند كه قبلا در اين راستا خود را نشان داده اند. اما براي اين كار چه حسني وجود دارد؟ بايد به همه اين اجازه تجربه كردن امور را داد تا افراد بيشتري مسئوليت پذير شوند. آموختن مسئوليت پذيري همانند آموختن چيزهاي ديگر مستلزم فرايند آموزش و خطاست.
عقب بايستيد و به ديگران فرصت بدهيد
هنگامي كه از دانش آموزي مي خواهيد به سوالي پاسخ دهد يا مي خواهيد سوال او را بفهميد، سعي كنيد به او نزديك نشويد و اجازه بدهيد كه دانش آموز با صداي بلند صحبت كند تا دانش آموزان ديگر هم قادر به شنيدن صحبت هاي او شوند. اگر نزديك دانش آموز بشويد و سوال و جواب را آهسته انجام دهيد زاويه ديد و ارتباط چشمي شما با بقيه كلاس از بين مي رود، و به دنبال آن، ارتباط غيركلامي شما نيز با كلاس از بين خواهد رفت. در نتيجه بقيه ي دانش آموزان خود را در جريان بحث احساس نمي كنند و توجه آنها به جاي ديگري معطوف خواهد شد.
آرام ، خونسرد و حرفه اي برخورد كنيد
تاديب دانش آموزان را با خونسردي انجام دهيد. شما نيز هنگامي كه دانش آموزي تخلف مي كند، وظيفه خود را به صورت اجراي برنامه انضباطي انجام دهيد. از فرياد زدن، با حركت انگشت تهديد كردن، و … اجتناب كنيد. اجراي برنامه انضباطي با خونسردي، دانش آموز متخلف را متوجه ارتباط رفتارش با نتيجه منطقي ناشي از آن مي كند. در اين صورت، احتمال كمتري مي رود كه رابطه جاري و معمولي بين شما تضعيف شود. دليل ديگر براي داشتن برخورد خونسردانه و حرفه اي اين است كه رفتار شما هنگام تاديب دانش آموزان براي آنها الگوست. دانش آموزان علاوه بر مقررات ويژه اي كه ارائه مي دهيد نحوه اجرايي اين مقررات را نيز خواهند آموخت. خونسردي معلم نتيجه ديگري نيز دارد، جلب رضايت دانش آموزان. دانش آموزان يكي از خصوصيات بهترين معلم را، خونسردي در جريان توبيخ فرد خطاكار مي دانند.
به دانش آموزان توجه كنيد و اين توجه را نشان دهيد
علاقه مندي به دانش آموزان بايد آشكار شود، تا تاثير مثبتي بر رفتار دانش آموزان داشته باشد، نه اين كه صرفا معلم احساس كند. به طور مسلم اگر احساسات خود را به صورت مشخص و محسوس ابراز كنيم ، چندان ضرر نخواهيم كرد. در مورد آموزش و پرورش نيز همين امر صادق است. پالونسكي اظهار مي دارد: اهميت مهارتهاي دو جانبه افراد از مهارتهاي آموزشي در مديريت كلاس بيشتر است. يكي از مهارتهاي دو جانبه، علاقه مندي و تفهيم وجود اين علاقه است كه به عنوان يكي از عناصر مهم پيشگيري از مشكلات رفتاري به شمار مي آيد. جايي كه معلمان علاقه مند هستند و علاقه خود را ابراز مي دارند، برداشت دانش آموزان از مدرسه، مكاني خوب و مطلوب است. اين جا مكاني است كه دانش آموزان در آن بودن را دوست دارند. هنگامي كه مدرسه يك مكان مطلوب شود، موقعيتي فراهم مي گردد تا: 1. مشكلات انضباطي كمتري بروز كند. 2. در به كارگيري فنون مديريت كلاس موفقتر باشد.
رفتارهاي خوب و مطلوب دانش آموزان را در نظر بگيريد
رفتار دانش آموزان در آينده، تا حدود زيادي متاثر از رفتار كنوني آنهاست و اين امر به پاداش دادن در قبال رفتار خوب به همان ميزان معنا مي بخشد كه به تنبيه در قبال رفتار نامطلوب. به دانش آموزان بفهمانيد كه رفتارشان را در نظر مي گيريد. سعي كنيد يك “پيام من” حاكي از قدرشناسي براي دانش آموزاني كه رفتار خوبشان را فهمانده اند، داشته باشيد. به طور مثال ” بچه ها وقتي كه شما سرجايتان آرام مي نشينيد و تكاليفتان را انجام مي دهيد به من كمك مي كنيد تا به دانش آموزاني كه احتياج به مساعدت دارند، ياري كنم و من واقعا از اين كار متشكرم.” گاهي اوقات درك خوبيهاي دانش آموزان به عنوان تلاشي براي افزايش رفتارهاي مثبت آنها مي تواند براي كاهش رفتارهاي نامطلوب نيز به كار رود. هرقدر كه خوبيهاي دانش آموزان بيشتر در نظر گرفته شود، انگيزه بيشتري براي تداوم رفتارهاي خوب خواهند داشت.
از تجربه هاي همكارانتان استفاده كنيد
بايد حداكثر استفاده را از وجود همكاران ببريد كه يكي از بهترين منابع قابل دسترسي در هرجاست. در جمع همكاران مدرسه شما احتمالا كارمندي با تجربه وجود دارد. بسياري از معلمان علاوه بر امتياز آگاهي از حرفه خود از مزاياي ديگري نيز همچون آشنايي با اجتماع، دانش آموزان و والدين آنها برخورد دارند. اين مزيتي است كه بسياري از متون درسي، سمينارها فاقد آن هستند. در هر صورت بايد بتوانيد روشهاي فراگيري موثر و كارا را تشخيص دهيد. به طور مثال: دفتر يادداشتي براي ثبت عقايد و اصول موفقيت آميز تهيه كنيد. در صورت امكان قبل و بعد از مشاهد كلاس با معلم مورد نظر ملاقات كنيد. سعي كنيد آنچه را كه او در صددد انجام آن است، متوجه شويد. پس از مشاهده كلاس در مورد آنچه كه ديده ايد، بحث كنيد. سپس از معلم مورد نظر بخواهيد كه او نيز براي مشاهد به كلاس شما بيايد. آنها به دنياي واقعي شما نزديكترند، چون فقط از كلاس ديگري به كلاس شما آمده اند و احتمالا مشاهده كلاس شما امري است كه بين شما دو نفر مطرح است پس احساس ترس كمتري داريد.
پيامدهاي منطقي، طبيعي و تدبيري رفتارها را در نظر بگيريد
بي شك، رفتارهايي كه در آينده از افراد بروز خواهد كرد، متاثر از رفتارهاي حال و گذشته آنان است.پيامدهاي از جهت اين كه رفتارهاي بعدي را تحت تاثير خود قرار دهند و يا آنها را كنترل نمايند، باهم متفاوتند. اگر بخواهيد فهرستي از نمونه پيامدهاي بخصوصي كه دانش آموزان ممكن است به وجود آيد تهيه كنيد.بايد پيامدهاي ويژه را به صورت طبقه بندي درآوريد، سه گروه مختلف پيامد خواهيد داشت: پيامدهاي طبيعي، منطقي و تدبيري.
پيامدهاي طبيعي، آن دسته پيامدهايي هستند كه به طور طبيعي از رفتار فرد ناشي مي شوند، و افرادي مانند معلم، والدين، رئيس آنها را وضع نمي كنند.تنها عاملي كه پيامدهاي طبيعي را ايجاد مي كند، خود طبيعت است. مثلا اگر دانش آموزي براي امتحان مطالعه نكند، به طور طبيعي موفقيت كمتري را نسبت به زماني كه مطالعه مي كرد، كسب مي كند.
پيامدهاي منطقي، آن دسته از پيامدها هستند كه از سوي افراد وضع مي شوند نه به وسيله طبيعت. مثلا اگر دانش آموزي از عهده امتحان بخوبي برنيايد، منطقي است كه معلم او را موظف به مطالعه درس و دادن يك امتحان جبراني كند.
پيامدهاي تدبيري، آن دسته پيامدهايي هستند كه از سوي شخصي ساخته شده اند، اما برخلاف پيامدهاي منطقي فهم ارتباط بين رفتار سوء فرد با اين پيامدها زياد روشن نيست و گاه هيچ گونه ارتباط منطقي بين آنها وجود ندارد. مثلا براي دانش آموزي كه در امتحان ناموفق بوده، پيامد تدبيري اين است كه صدبار دور زمين بازي بدود. پيامد تدبيري تقريبا مانند اين است كه به وجود آورنده اين پيامدها آنها را از هوا مي گيرد يعني كاملا اختراعي است و هيچ ارتباط منطقي بين او و رفتار وجود ندارد.
به طور انفرادي تاديب كنيد
تاديب امري قابل توجه در نظم بخشي به كلاس است. تفاوت بين كسب نتايج موثر و غيرموثر به چگونگي تاديب بستگي دارد. معلمان هنگامي كه دانش آموزان را به طور انفرادي يا شخصي تاديب مي كنند، به نتايج كارسازتري مي رسند. طبق گفته لاسلي آگاه سازيهاي انفرادي فقط براي آن دسته از دانش آموزاني كه از خود رفتار سوء بروز مي دهند، پيشنهاد مي شود. براي دانش آموزان مشكل است كه دستورات مستقيم و شخصي را ناديده بگيرند. با دستورات كلي و عمومي مانند همه مشغول باشيد ممكن است اين فرصت را به برخي داده شود تا مثلا كتاب كتابخانه اش را مطالعه كند. به طور كلي تاديب خصوصي در حين فعاليتهاي كلاسي غيرمشهود صورت مي گيرد و تقريبا غيرقابل استماع براي دانش آموزان ديگر به جز خود دانش آموز خطاكار و يا حداقل براي گروه كوچكي از دانش آموزان مجاور وي غيرقابل استماع است. به اين ترتيب تنها معلم و دانش آموز خطاكار در آن دخالت دارند. شريگلي چهار مهارت مداخله گرايانه را براي معلمان جهت واكنش خصوصي نسبت به دانش آموزان اخلاگر در ارتباط با تفهيم اين كه رفتارشان غيرقابل قبول است، ارائه مي دهد. اين مهارتها به ترتيب اجرا عبارتند از: ناديده گرفتن رفتار، اشاره، كنترل از نزديك و كنترل همراه با برخورد. شايد معلمان “چشم پوشي برنامه ريزي شده” را فقط به شكل كوتاه مدت براي تخلفات جزئي برگزينند.تغيير حالات چهره و اشارات غير شنيداري، مانند قرار دادن انگشت روي لبها، در اخطار دادن به دانش آموز خطاكار كمك مي كند. قدم بعدي، كنترل از نزديك يا نزديك دانش آموز خلافكار ايستادن است. سرانجام كنترل و برخورد حرفه اي و پنهان از ديد ساير دانش آموزان با رعايت سن و جنس آنان كمترين ترديدي براي دانش آموزان خطاكار باقي نمي گذارد كه شما از رفتار وي ناراضي هستيد.
دانش آموزان مشكل آفرين خود را با دانش آموزان كلاس ديگر جابه جا كنيد
دانش آموزان مساله ساز خود را با دانش آموزان يكي از همكاران خود جابه جا كنيد، كسي كه به دانش آموزاني در سطح متفاوت از كلاس شما درس مي دهد. او كودك مشكل آفرين شما را مي پذيرد، شما نيز دانش آموز مساله ساز او را مي پذيريد.اين شيوه مديريت كلاس به همان ميزان كه بيشتر حالت آموزشي دارد، از حالت تنبيهي كمتري نسبت به زماني كه دانش آموز را در سالن نگه داريم و يا به دفتر مدرسه بفرستيم، برخوردار است. توجه داشته باشيد كه هدف از اين معاوضه دانش آموز با همكار، ايجاد تشويش براي كودك يا تنبيه او نيست. تنبيه پيامدي كاملا مجزا در يادگيري عملي است. هدف صرفا قرار دادن كودك در محيطي متفاوت است، جايي كه مي تواند دوباره به انجام وظيفه اش مشغول شود.
تفاوتهاي فردي دانش آموزان را در نظر بگيريد
دانش آموزان با سطوح مختلف توانايي به كلاس مي آيند، عده اي با استعداد و بعضي كند ذهن هستند، بعضي ديرآموز. عده اي طبيعي هستند، آن گونه كه بايد باشند. دانش آموزاني نيز با معلوليتهاي جسماني به كلاس مي آيند. حتي انتظار از زمان، استعداد و انرژي صرف شده، توسط معلم نيز دستخوش اين تغيير شده است. تعدادي از دانش آموزان همان طور كه گلاسر توصيف مي كند،” تصويري از يادگيري در ذهن دارند كه به خاطر آن از اين كه وظيفه خود را در مدرسه انجام دهند، ناتوانند.”آنچه را كه دانش آموزان در مدرسه انجام مي دهند به كمك اين تصاوير در ذهن، كاملا مشخص و معين مي شود. بنابراين يك معلم بايد در تدريس از پيشينه هاي متفاوت دانش آموزان آگاهي داشته باشد. نسبت به اين اختلافات فرهنگي، خانوادگي و فردي حساسيت نشان دهد. در عين واقعگرا بودن، معيارها را در نظر بگيرد. اين روش، يادگيري بيشتر و در نتيجه مشكلات انضباطي كمتري به بار خواهد داشت.
قانون را اجرا كنيد، دليل تراشي را نپذيريد
همه كساني كه درباره مديريت كلاس درس مطلب نوشته اند، براين عقيده اند كه معلمان بايد سياست انضباطي خود را اعمال كنند و در اين مورد، همواره ثابت قدم باشند. هر اندازه كه اجراي سياست مداومتر باشد، دانش آموزان هم بيشتر در خواهند يافت كه پاسخهاي انضباطي از سوي معلم از قانون ناشي مي شود، نه از شخص معلم. گوش دادن به دليل تراشي آنان يعني دادن يك شانس احتمالي. علاوه بر اين نگذاريد رفتار خوب يك دانش آموز، روي مسئوليت شما در تاديب رفتار بد وي تاثير بگذارد. برخي از معلمان به دانش آموزاني كه صبح رفتار ناشايستي داشته اند، اجازه رهايي از برخورد انضباطي را مي دهند، چرا كه اين عده بعدازظهر همان روز، رفتار صحيحي از خود نشان داده اند. نتيجه اين خواهد شد كه بچه ها به انجام رفتار سوء در ساعات اوليه روز ترغيب شوند.
محيط كلاس را به نحو مطلوبي سازماندهي كنيد
بهترين مديريت كلاس، آنهايي هستند كه از بروز مشكلات جلوگيري مي كنند و اصلاح و تعديل محيط كلاس درس مي تواند كم و بيش اين نقش را ايفا كند.سعي كنيد محيط را غني سازيد. محيطهاي غيرجالب، خسته كننده و يكنواخت و معمولي هستند. غني سازي تنها شامل آراستن محيط فيزيكي نيست، بلكه شامل هرآنچه كه در محيط اتفاق مي افتد نيز مي شود. سعي كنيد مكانهاي مخصوصي براي مطالعه به شكلي آرام به وجود آوريد. همه ما از ارزش توسعه دادن به محيط آگاهي داريم. براي توسعه محيط درس بايد ببينيد چه امكاناتي در منطقه شما وجود داردكه مي تواند آنها را در دسترس دانش آموزان قرار داد. البته گاهي اوقات هم با محدود كردن محيط مي توان به ايجاد انضباط كلاسي كمك كرد. براي اين منظور بايد براي مكانهاي ممنوع معين شده، سرو صداي ناشي از صحبتهاي دانش آموزان، قسمت هاي مختص نقاشي و… شرايطي را در نظر بگيريم.
اساس و ريشه رفتارهاي نامطلوب را از بين ببريد
دانش آموزي كه در كلاس مشكل تراشي مي كند و در نتيجه توجه همسالانش را به خود معطوف مي سازد، براي عملش پاداش گرفته است. او در كار “سرگرم نمودن معلم به خودش” توفيق يافته و ممكن است به همين صورت نيز پاداش دريافت نمايد. گناگي اين عبارت معلم را مورد بحث قرار مي دهد كه “به او توجه نكن، فقط مي خواهد خود نمايي كند.” او نشان مي دهد كه ناديده انگاري رفتار خلافي كه براي دانش آموز خطرناك نباشد، احتمالا منجر به نابودي آن رفتار خواهد شد. برخي از معلمان به وسيله تنبيه در صدد انهدام رفتار ناخواسته برمي آيند كه مانند به كار بردن يك آتش خاموش كن آبي است براي يك آتش سوزي ناشي از برق! ابتدا به نظر موثر مي آيد. شعله ها كم مي شوند، ولي به محض اينكه سرتان را برگردانديد، آتش دوباره شعله ور مي شود. منشاء آتش را بيابيد، يعني اساس رفتار ناخواسته را، و آتش خاموش كن مناسب را به كار بگيريد. تقويت رفتار را كنار بگذاريد كه همين به تنهايي منجر به انهدام رفتار ناخواسته خواهد شد.
ارتباطات چشمي را دست كم نگيريد
چشم يك فرد مي تواند خيلي گويا باشد. يك نگاه اجمالي به سرتاسر كلاس و به دانش آموز خلافكار، مي تواند رفتار خلاف را در مسيرش متوقف نمايد، و اين امر بدون هيچ گونه مزاحمت و اغتشاش براي بقيه افراد كلاس صورت مي گيرد. ارتباط چشمي به همين ميران قادر به ارسال پيام تاييد، پذيرش و اظهار درك و شناخت احساسها مي باشد. خيره شدن براي معلمان معتقد به دخالت، و نيز معلماني كه عدم مداخله را تمرين مي كنند، ابزار مناسبي است و اين كاملا به اين بستگي دارد كه فرد چگونه به ارسال پيام چشمي بپردازد. هنگامي كه پيام چشمي با ديگر اشارات و حركات غيركلامي همراه شود، نقش موثري در حفظ نظم كلاس ايفا مي كند، مانند گذاشتن انگشت اشاره بر اب براي بيان ساكت بودن. كاربرد پيامهاي چشمي همچنين مي تواند در افزايش كارايي و تاثير پيامدهاي ارائه شده، نقش بسزايي داشته باشد.
سوء رفتارهاي خاص را دقيق مشخص كنيد و به آن عنوان كلي ندهيد
براي آن كه فن مديريت كلاس درس بتواند در تغيير رفتار يك دانش آموز موفق باشد، ابتدا آن رفتار بايد تشخيص داده شود. رفتارهاي خاص بايد شناسايي شوند، چون آنچه را كه فرد مي تواند اميد به تغيير دادنش داشته باشد تنها رفتارهاي خاص هستند نه خصوصيات عمومي و كلي. اظهار اين كه يك دانش آموز ” همكاري نمي كند – دردسرآفرين – غيرقابل اعتماد و … است، مطلبي به ما نمي دهد. اين اصطلاحات براي افراد مختلف معاني متفاوتي دارد.آنچه كه اين جا هاميت دارد، نوع رفتارهاي خاص دانش آموز است كه به نتيجه گيري كلي انجاميده مي شود. تنها اين رفتارهاي خاص هستند كه ممكن است افزايش يابند، به ميزان فعلي باقي بمانند و يا كم شوند كه در حقيقت همان هدف ماست. بنابراين، رفتارهاي خاص قابل مشاهده را موضوع مورد توجه خود قرار دهيد. به عنوان مثال اگر دانش آموزي به خاطر هل دادن همكلاسي اش در زمين بازي، يك “دردسرآفرين” ناميده مي شود، پس رفتاري كه بايد اصلاح شود، “هل دادن همكلاسي” است نه عنوان نامفهوم “دردسرآفرين” بودن.
نشان دهيد كه از آنچه در كلاس جريان دارد، آگاه هستيد
معلمان با “امروزي بودن”، هويت و زمان هدف را هنگام ارائه مراحل ايجاد توقف در رفتار نشان مي دهند. منظور از هويت و زمان هدف، به دام انداختن مقصر واقعي، يعني تاديب كودك خلافكار واقعي است. هنگامي كه تعدادي از بچه ها كار خلاف مي كنند و يا تماشگران و پيرواني دارند، معلم با حواس جمع، شخص اصلي يعني محرك را از بقيه جدا مي كند. تشخيص اشتباه در تعيين دانش آموز خطاكار و بدتر از آن تنبيه اشتباهي دانش آموزي كه خطاكار نيست، به طور جدي قدرت نفوذ و اعتبار شخص را به عنوان يك نظم دهند تضعيف مي كند. معلمان “امروزي” زمان بندي صحيح را نيز نشان مي دهند. آنها پيش از اين كه رفتار انحرافي به طور جدي گسترش يابد، فنون مديريت كلاس خود را اجرا مي كنند.
به رفتارهاي طبيعي جنبه قانوني بدهيد
در حكايتي آمده است كه مسؤولان يك دانشكده كوچك مي خواستند تصميم بگيرند پياده روهاي يك سري ساختمان جديد را كجا بنا كنند تا به بهترين نحو پاسخگوي سليقه دانشجويان باشد. بعد از مشورت جواب نهايي اين شد كه هيچ پياده رويي حداقل در ابتدا ساخته نشود. و دانشجويان با رفت و آمد خود را هايي به وجود آوردند و سليقه و انتخابشان را نشان دادند. اين راه هاي خاكي سپس با بتون فرش شد و به اين ترتيب “پياده رو جنبه قانوني به خود گرفت”. در واقع رفتار طبيعي دانشجويان جنبه قانوني به اين موضوع داده بود. دانش آموزان هم رفتارهاي مختلفي در مدرسه از خود نشان مي دهند، صحبت با همكلاسي ها، فراموش كردن برگه هاي تكليف و… نمونه هايي از اين رفتارهاست كه براي معلمان ناخوشايند مي آيد. هنگامي كه نمي توانيد رفتار غيرقانوني معيني را متوقف كنيد، آن را قانوني كنيد. قانوني كردن جذابيت رفتار را در وهله اول كاهش مي دهد. به طور مثال دانش آموزان زماني را براي گپ زدن با همكلاس هاي خود داشته باشند. مدت زمان پيش بيني شده شايد فقط يك دقيقه يا كمي بيشتر باشد، با اين حال براي آنان واقعا وقت زيادي است. آنان مي توانند وقتي براي گپ زدن داشته باشند مشروط بر اينكه در سراسر روز اين كار را انجام ندهند.
دانش آموزان را با احترام صدا كنيد
خطاب كردن دانش آموزان با عناوين آقا و خانم مي تواند انتظاري را ايجاد كند كه از طريق رفتار فرد نيز برآورده خواهدشد. هنگامي كه دانش آموز را آقا يا خانم خطاب مي كنيم، احساس بزرگ بودن و بالغ شدن در آنها ايجاد مي شود. عنوان آقا و يا خانم حاكي از اعتماد و احترام از سوي معلمي است كه فرد را شايسته و مستحق آن عنوان مي داندو دانش آموزان نيز تلاش مي كنند كه آن احترام و اعتماد را حفظ و يا آن را بدست آورند. و بيشتر به صورت رشد يافته و بالغ رفتار كنند، و در نتيجه كمتر دست به عمل خلاف خواهند زد.
نام دانش آموزان را به خاطر بسپاريد
نام دانش آموزان را سريع ياد بگيريد. اين كار يك الزام و ضرورت است. بسياري از روشهاي مديريت كلاس و نيز روشهاي تدريس با دانستن نام دانش آموز كامل مي شود. اين امر باعث مي شود تا دانش آموز را حتي وقتي به او نگاه نمي كنيد، بتوانيد مورد خطاب قرار دهيد. يا هنگامي كه دانش آموزي به درس توجهي ندارد با ذكر نام، او را متوجه كلاس كنيد. از دانش آموزان بخواهيد نام خود را روي كارتهاي 4در6 اينچي بنويسند و روي ميزهاي خود قرار دهند تا شما در حين تكاليف انجام دادن آنها نام آنان را بخاطر بسپاريد.
انتظارات خود و نيازهاي دانش آموزان را باهم در نظر بگيريد
معلمان بايد پيش از وقت كلاس، فكر كنند كه حداقل انتظارات آنها چيست. منظور از حداقل انتظارات نحوه رفتار دانش آموزان است به ترتيبي كه نيازهاي يادگيري آنها را قبل از شروع به تدريس تامين مي كند.حدود انتظارات شما بايد در كمترين سطح ممكن باشد. بايد آنها را به طور آشكار براي دانش آموزان بيان، و به عنوان “علت و معلول” از آنها دفاع كرد. اين انتظارات بايد مستمرا مورد تقويت قرار گيرند. فرض كنيد كه دانش آموزان نمي دانند چه چيزي براي شما اهميت دارد و چه چيزي بي اهميت است. حداق پيش نيازهاي شما ممكن است دانش آموزان مشابه يا متفاوت باشد، به هرحال فرقي نمي كند. شما بايد حداقل انتظارات خودتان را تعيين و اعلام، و از آنها دفاع كنيد. به سخنان دانش آموزان خود گوش كنيد. هنگامي كه احتياجاتشان را اعلام مي كنند، تا حد امكان به آنها پاسخ دهيد. آنها به كمك نياز دارند و اغلب به كمك شما. و حتي خود شما هم نمي توانيد به تنهايي نيازهايتان را برآورده كنيد و به كمك نياز داريد. بنابراين به نظر مي رسد كه دانش آموزان و معلمان در وضعيتي قرار دارند كه مي تواند نيازهاي متقابل يكديگر را برآورده سازند.
نتايج تكاليف و امتحانات را زود اعلام كنيد
روانشناسان تربيتي معتقدند كه دانش آموزان به فراگيري خود ادامه نخواهند داد مگر اين كه “نتيجه كار خود را بدانند” يا به طور دقيق تر “از نتايج مطلوب كار خود مطلع شوند”. يادگيرنده مي خواهد بداند طرز كارش چگونه است. شايد بسياري از تكاليف و آزمونهايي كه از دانش آموزان مي خواهيم، براي دانستن اين نكته باشد. ما از دانش آموزان مي خواهيم آماده باشند، مجهز باشند، اين كار را تكميل كنند، اما آيا آنها از اين كه در بازگرداندن اوراق و آزمونهايشان تاخير و مسامحه مي كنيم، به اندازه ما ناراحت نمي شوند؟ و اين نارضايتي را به صورت رفتار ناشايست نشان مي دهند. اگر به طريقي رفتار نكنيم كه دانش آموزان بفهمند كه به نظر ما، تكاليف و آزمونهايي كه توسط ما تعيين مي شود، اهميت دارد، چگونه از آنان انتظار خواهيم داشت كه تكاليف را جدي بگيرند؟ بازگرداندن كارهاي دانش آموزان با سرعت زياد و تصحيح آنها با دقت هرچه بيشتر، اين پيام را به دانش آموزان مي دهد كه “اين كار مهم است”.
به قوانين و رويه ها توجه كنيد
دانش آموزان بايد قوانين را بپذيرند و با آنها موافقت داشته باشند. يكي از راه هاي وصول اين مورد اين است كه با صرف وقت، رابطه علت و معلول در قوانين و ارتباط بين هر قانون و نتيجه آن را براي آنها تشريح شود و علت ممنوعيت آن روشن گردد. دقت داشته باشيد كه دانش آموزان در وضع قوانين دخالت داشته باشند. بدون شك قوانيني كه دانش آموزان وضع خواهند كرد، مشابه آنهايي خواهد بود كه معلمان و مسؤولان وضع كرده اند، اما وقتي كه خودشان وضع كنند، به آنها احترام خواهند گذاشت. دانش آموزان هم بايد قوانيني داشته باشند، چون شرايط و محيط مدرسه تغيير مي كند. پس قوانين بايد قابليت تغيير داشته باشند.
قبل از شروع درس، حواس دانش آموزان را متمركز كنيد
پيش از شروع درس، توجه همه را جلب كنيد. اگر دانش آموزي گفته هاي شما را نشنود، مطمئن باشيد كه براي كسب اطلاعات نظم كلاس را دچار اختلال خواهد كرد. فنون مختلف را به منظور جلب توجه دانش آموزان به كار گيري. برخي از اينها آسان و ساده هستند. مي توانيد فقط به دانش آموزان بگوييد: خوب، بياييد شروع كنيم. يا همه چيز به جز كتاب رياضي تان را كنار بگذاريد. از ديگر روشهاي متداول جلب توجه دانش آموزان مي تواند اين باشد كه فقط مقابل دانش آموزان بايستيد و هيچ چيز نگوييد. سكوت اغلب رساترين پيام است. به هنگام كاربرد هر يك از روشهاي غيركلامي براي جلب توجه، حتما ابتدا مفهوم آن پيامها را به آنان بياموزيد.
دانش آموزان را متعجب و غافلگير كنيد
سعي كنيد دانش آموزان خود را بيشتر درك كنيد، درباره كارشان در كلاسهاي ديگر، موفقيت هايشان در ورزش، تجارب كار نيمه وقت، زندگي خانوادگي، امور فوق برنامه و … انجام اين كار خيلي دشوار نيست. كمي وقت شما را مي گيرد، فقط چشمها و گوشهايتان را باز كنيد. مثلا “محمد شنيده ام كه در پيشاهنگي به خاطر حسن اخلاق و كار موثر؛ نشان گرفته اي” زياد روي مساله باقي نمانيد و به دانش آموزان زمان تفكر در اين كه چگونه اين اطلاعات را فهميده اند، ندهيد. فقط به اطلاعات تعجب آور اشاره كنيد و به تدريس خود بپردازيد. به كارگيري اين اطلاعات چند اثر دارد. به طور حتم اين كار به دانش آموزان اين مطلب را مي رساند كه شما در محيط خارج از كلاس آنها هم اطلاعاتي داريد. اين نشان مي دهد كه شما موفقيتهاي ديگرشان را نيز در نظر مي گيريد. اينها شايد كمك زيادي به خود شما نكند، ولي قدرت ارجاعي شما را بالا مي برد. متحير كردن دانش آموزان يك حسن ديگر هم دارد و اين است كه دانش آموز را اميدوارتر مي كند. و آنان را به حيرت وا مي دارد كه شما از كجا اين موضوعات را مي دانيد. و با خود تصور مي كنند كه اگر كار بدي هم بكنند شما متوجه آن مي شويد و اين تاثير را در آنان دارد كه چشمها و گوش هاي شما همه جا هستند.
سرحال و خوشرو باشيد
نگران نباشيد و خوشحال باشيد. شما نهايت كوشش خود را بكنيد تا نگراني خود را در بيرون مدرسه بگذاريد، چرا كه بعد از بيرون آمدن از مدرسه، مي توانيد آنها را پيدا كنيد و هيچ كس آنها را برنمي دارد. اگر مشكلات شخصي خود را به كلاس ببريد، در تدريس و يادگيري دانش آموزان اثر مي گذارد. حتي كوچكترين مشكلات شما كه مي تواند روي زندگي دانش آموزان موثر باشد، اين نتيجه را خواهد داشت. وقتي با يك دوست يا همكار وقت خصوصي داريد، مي توانيد در مورد مشكلات يكديگر صحبت كنيد، بعد هنگامي كه زنگ كلاس مي خورد، مشكلات را كنار بگذاريد و تمام توجه خود را صرف نقش معلمي خود كنيد. برخي اوقات، مشكلاتي در وضع جسماني شما وجود دارد كه نمي توان آن را پنهان كرد. به عنوان مثال، اگر پشت شما شب قبل در اثر افتادن از روي پله ها رگ به رگ شده باشد، حركت شما در كلاس با مشكل همراه خواهدبود. در اين صورت لازم است شما اين موضوع را به طور خلاصه براي دانش آموزان بيان كنيد. مثلا بگوييد: “چون از روي پله ها افتاده ام وقتي شما دست خود را براي سوال بالا مي بريد، من نمي توانم به طرف ميزهايتان برگردم خواهش مي كنم هنگامي كه سوالي داريد، خودتان سرميز من بياييد”
به دانش آموزان فرصت فكر كردن بدهيد
يك بررسي در مورد معلمان راجع به مقدار زماني كه صرف سوال مي كنند، نشان مي دهد كه به نظر آنان اين امر معمولي است كه وقتي سوالي را مطرح مي كنند، قبل از تكرار آن، بيشتر از يك ثانيه منتظر نمانده و فردي را براي جواب دادن صدا بزند. رائو مي گويد دانش آموز اول كه پاسخ داد، معلم كمتر از يك ثانيه منتظر مي ماند و سپس نفر بعدي را صدا مي زند. نتيجه اين گونه رفتارها، اغلب به وجود آمدن يك نوع دستپاچگي و تشويش در سوال و جوابهاست كه باعث ايجاد خستگي و نااميدي در دانش آموزان و معلم مي شود و تحريك فكر دانش آموز يا كيفيت توضيح او را كاهش مي دهد. به نظر رائو هنگامي كه معلمان زمان پاسخ گويي به جواب را افزايش مي دهند، چند چيز اتفاق مي افتد، طول جواب دانش آموز زياد مي شود، تعداد جوابهاي مناسب افزايش مي يابد، وجود شكست در جواب دادن كاهش مي يابد، وقابع فكري-ذهني افزايش مي يابد، شركت افراد كند بيشتر مي شود. و نظم در كلاس به طور هيجان انگيزي افزايش پيدا مي كند.
دانش آموزان را در پيدا كردن راه حل مشكلاتشان ياري كنيد
هرچه ارتباط بين معلم و دانش آموز قويتر باشد، نياز كمتري به استفاده از تكنيكها براي اداره كلاس است. چگونگي ارتباط بين آنها به كمك پاسخهاي معلم به سوالات دانش آموز كه اغلب با احساسات قوي همراه است، مشخص مي شود. به عنوان مثال، يك دانش آموز ممكن است به علت اين كه در امتحان نمره خوبي نگرفته يا دوستي را از دست داده، احساس شكست كند. اين موقعيتها و افكار مي تواند باعث ايجاد مشكلات رفتاري شود و در تكليف دانش آموز نيز مداخله كند. در شرايط توصيف شده فوق اين دانش آموز است كه مشكل دارد و ما به عنوان فردي كه مي خواهد به او كمك كند، بايد با او همدردي كنيم. در اين راه برخي از معلمان در ارائه راه حل از پيشنهاد خود دفاع مي كنند كه در اين صورت هيچ نتيجه اي ندارد. با بيان اين جمله در ابتداي سخن كه “شما مجبور نيستيد راه حل مرا دنبال كنيد، ولي اگر من به جاي شما بودم اين كار را مي كردم…” مي توانيد نظر دانش آموز را نسبت به خود تغيير داده و كاري كنيد كه او احساس كند بايد به نصيحت شما توجه كند.