آستان قدس رضوی ، ینیاد پژوهشهای اسلامی گروه تاریخ
امام علی بن موسی الرضا (علیه السلام) منادی توحید و امامت / پژوهش گروه تاریخ اسلام
نگارش : محمد جواد معینی ، احمد ترابی – مشهد : آستان قدس رضوی
بنیاد پژوهشهای اسلامی 1376
چاپ : چاپخانه روزنامه قدس
فهرست مطالب
– اجمالی از زندگی نامه امام رضا (علیه السلام )
– امامت امام رضا (علیه السلام )
– شخصیت معنوی امام رضا (علیه السلام )
– شخصیت اخلاقی امام رضا (علیه السلام )
– زندگانی سیاسی امام رضا (علیه السلام )
– خط مش امام رضا (علیه السلام ) در برار حکومت ها
– سفر تاریخی امام رضا (علیه السلام ) از مدینه به مرو
– عهدنامه و ولایتعهدی
– شهادت امام رضا (علیه السلام )
اجمالی از زندگانی امام رضا (علیه السلام )
– ولادت امام رضا (علیه السلام )
– نام ، لقب و کنیه امام رضا (علیه السلام )
– چگونگی نامگذاری امام (علیه السلام ) به لقب رضا
– تصریح روایات به لقب رضا (علیه السلام )
– تبار والای امام رضا (علیه السلام )
– همسر امام رضا (علیه السلام )
– فرزندان امام رضا (علیه السلام )
– فرزندان منسوب به امام رضا (علیه السلام )
امامت علی بن موسی الرضا (علیه السلام )
– در آیینه روایات
– پیدایش واقفیه
شخصیت معنوی امام رضا (علیه السلام )
شخصیت اخلاقی امام رضا (علیه السلام )
– عطر اخلاق امام رضا (علیه السلام ) در نسیم شعر شاعران
– اخلاق امام رضا (علیه السلام ) در بیان روایات
شخصیت امام رضا (علیه السلام )
– مناظرات امام رضا (علیه السلام )
– آگاهی امام رضا (علیه السلام ) به زبان های مختلف
– اعترافات مخالفان به برتری علمی امام رضا (علیه السلام )
– پشیمانی مأمون از تشکیل محافل علمی
زندگانی سیاسی امام رضا (علیه السلام )
– هارون نگران آینده
– مرگ هارون و پیامدهای آن
– سرنوشت امین
– زمامداری مأمون
– ویژگی های مأمون
– مأمون و دشواری های حکومت
– افسانه تشیع مأمون – اعتراف مأمون به مناقب امام علی (علیه السلام)
– ردّ فدک
– نقدی بر افسانه تشیع مأمون
– موضعگیری دوگانه
– مأمون و مذهب اعتزال
– اندیشه خلق قرآنی
– مأمون و دیانت سیاسی
خط مشی امام رضا (علیه السلام ) در برابر حکومت ها
– امام (علیه السلام ) در عصر هارون
سفر تاریخی امام رضا (علیه السلام ) از مدینه به مرو
– وداع با مرقد پیامبر (ص)
– خط سیر هجرت امام (علیه السلام)
– جلوگیری از ورود امام (علیه السلام) به کوفه
– ورود امام (علیه السلام) به بصره
– ورود امام (علیه السلام) به قم
– ورود امام (علیه السلام) به نیشابور
– عزیمت امام (علیه السلام) از نیشابور
– حدیث سلسله الذهب
– با امام (علیه السلام) در ادامه سفر
– ورود امام (علیه السلام) به طوس
– ورود امام (علیه السلام) به سرخس
– نقد و بررسی
– ورود به مرو
– نخستین گام و نخستین پیشنهاد
– بزرگترین تزویر سیاسی
– چند پرسش
– شخصیت اخلاقی و دینی مأمون
– تناقض در رفتار وگفتار
– در جستجوی گذرگاهی از متن تنگناها
– بنیاد حکومت ، شمشیری دو لبه
– امام (علیه السلام) کدام لبه شمشیر را می پذیرد ؟ – اصرار مأمون و انکار امام (علیه السلام)
– طرح ولایتعهدی زاییدۀ کدام اندیشه ؟
– طرح ولایتعهدی ، دومین گام
– اهداف مأمون از تحمیل ولایتعهدی
– امام (علیه السلام) ناگزیر از انتخاب
– انتخاب امام (علیه السلام) از دیدگاه عامه
– مبانی و خط مشی سیاسی امام (علیه السلام)
– پیوستگی پیشوای دینی و رهبری سیاسی
– نهال دین، مستلزم رهبری دینی
– انکار رهبری غیر دینی و سلسله های ظالمانه
– مبارزه با مستکبران و ظالمان
– تصحیح بنیادهای تحقیقی در جهت اصلاحات اجتماعی
– امام (علیه السلام) در برار سخت ترین انتخاب
– فلسفه پذیرشی ولایتعهدی از دیدگاه های مختلف
– اجلاس ولایتعهدی
– سخنان امام (علیه السلام) در اجلاس –
عهدنامه ولایتعهدی
– نوشته منسوب به امام (علیه السلام)
– تحلیل بر عهدنامۀ ولایتعهدی
– حاشیه نویسی امام بر عهدنامه
– تدبیر امام (علیه السلام) در برابر دسیسه ها
– برگزاری راز عید بر شیوه پیامبر (ص)
– مأمون در گرداب دسیسه های خویش
– مأمون و تغییر خط مش سیاسی
شهادت امام رضا (علیه السلام)
– شهادت علی ابن موسی الرضا (علیه السلام )
– مأمون ، عامل اصلی
– شهادت امام (علیه السلام) در بیان روایات
– زمان شهادت امام (علیه السلام)
– مکان شهادت و مرقد امام (علیه السلام)
اجمالی از زندگانی امام رضا (ع )
ولادت امام علی ابن موسی الرضا (ع )
تاریخ نگاران و محققان مسلمان در تعیین زمان ولادت آن امام همام گوناگون سخن گفته اند. مورخان و محدثان مشهور از آن جمله مرحوم کلینی ، شیخ مفید ، شیخ طوسی و شیخ طبرسی بر این عقیده اند که علی ابن موسی الرضا به سال 148 هجری قمری تولد یافته است و براین اساس سال ولادت آن گرامی همزمان با سال رحلت جد بزرگوارشان امام صادق بوده است .
نام ، لقب و کنیه امام (ع)
نام شریف وی ، علی لقب مشهورش ، رضا و کنیه معروفش ، ابوالحسن است . برای امام رضا (ع) لقبها و کنیه های دیگری نیز نقل کرده اند. علامه مجلسی می نویسد : کنیه حضرت در میان مردم ، ابوالحسن و در میان خواص ، ابو علی یوده است.
چگونگی نامگذاری امام به لقب رضا(ع)
برخی از مورخان لقب رضا را گزیده مامون برای آن امام می دانند و معتقدند در پی پذیرش ولایتعهدی ، امام رضا (ع ) از سوی مامون به این لقب ، ملقب شده است در حالیکه لقبهای اهل بیت از قبل بوسیله پیامبر و چه بسا از طریق فرشته وحی تعیین شده اند.
تصریح روایات به لقب رضا (ع )
مرحوم صدوق از سلیمان بن ابی حفص مروزی نقل می کند که موسی بن جعفر (ع) فرزندش را به این نام (رضا) می خواند و توصیه می فرمود : شما نیز او را به این نام بخوانید.
تبار والای امام (ع )
پدر بزرگوار حضرت رضا (ع) امام موسی بن جعفر هفتمین امام شیعیان است و مادر بزرگوارشان تکتم است و پس از ولادت امام رضا (ع ) طاهره نام گرفت.
همسر امام رضا (ع )
امام رضا (ع ) دارای کنیزانی چند بوده است از جمله کنیزان حضرت ، سبیکه مادر امام جواد (ع )می باشد که پیامبر از این بانوی مکرهه به نیکی یاد کرده است . مامون نیز با انگیزه خاص سیاسی دخترش ام حبیبه را به ازدواج امام در آورد اما ام حبیبه به خانه امام راه نیافت و شواهد حکایت از آن دارد که وی همچنان دوشیزه باقی ماند.
فرزندان امام رضا (ع )
حنان بن سدیر می گوید : به حضرت رضا عرض کردم : آیا ممکن است امامی بدون فرزند و جانشین باشد؟ امام فرمود : خیر و بدان که برای من جز یک فرزند نخواهد بود لکن خداوند از او ذریه فراوانی بوجود خواهد آورد.
فرزندان منسوب به امام رضا (ع )
در کتابها و منابع گوناگون تاریخی، از زیارتگاههایی در قوچان ، مرو و قزوین ، نامبرده شده که هرکدام را به فرزندان امام منسوب داده اند ، در مورد قوچان مدرک قابل استنادی در دست نیست و کسانیکه از مرو نام برده اند به سخن ابن شهر آشوب ، استناد کرده اند که خود به اشاره کوتاه بسنده کرده و از خصوصیات این آرامگاه و فرد مدفون در آن سخنی نگفته است . بنابر این تنها مورد قابل تامل آرامگاه موجود در قزوین است ، قدیمیترین ماخذی که از این بقعه یاد کرده است کتاب تاریخ قزوین و فضایل آن است که این کتاب اکنون در دسترس نیست ولی از آن نقل شده است : این آرامگاه را به حسین بن موسی ، برادر حضرت امام رضا (ع ) منسوب داده اند.
امامت علی ابن موسی الرضا (ع )
پس از موسی بن جعفر (ع) میان شیعیان آن حضرت پراکندگی و اختلاف نظر پدید آمد و در قبال معتقدان به امامت علی بن موسی (ع) جریان دیگری تحت عنوان واقفیه شکل گرفت که خط امامت را به امام موسی بن جعفر (ع) پایان یافته می دانست و بدین سان اثبات امامت علی بن موسی (ع) و تداوم خط ولایت ، از اهمیت خاصی برخودار گشت.
در آینه روایات
اکنون به روایتی در این زمینه اشاره خواهیم کرد، امام موسی بن جعفر (ع) در موارد بسیار و به مناسبتهای گوناگون به شناساندن امام بعد از خود، پرداخته است . داودبن کثیر رقی میگوید به موسی بن جعفر (ع) گفتم : من اکنون پیر شده ام و آن نیروی گذشته را ندارم ، چه بسا نتوانم مثل گذشته به دیدار شما نایل آیم ، از امام پس از خود مرا آگاه کنید، امام در پاسخ فرمود: امام پس از من فرزندم علی است .
علامه مجلسی در فصل دلایل امامت امام رضا چهل و هشت روایت را نقل کرده است که امام کاظم (ع) فرزند خویش علی بن موسی الرضا (ع) را بعنوان وصی و جانشین بعد از خود معرفی کرده است .
پیدایش واقفیه
با وجود روایاتی که اشاره شد و علی رغم آشکار شدن نشانه های امامت در سیره و سیمای امام رضا بعضی امامت حضرت را نپذیرفتند وبه عقیده وقف قایل شدند و اعتقاد یافتند که موسی بن جعفر قائم به امت بوده و همچنان در قید حیات بسر میبرد این افراد به واقفه یا واقفبه شهرت یافتند.
انگیزه های پنهان
رهبران واقفیه و طراحان این طرز فکر و اندیشه در زمان حیات امام هفتم از کارگزاران بوده و خزانه داری اموال را بر عهده داشتندو هنگام رحلت امام سرمایه بسیاری نزد آنان بود .
امام کاظم همه امور را برای دوران پس از حیات خود به فرزندشان علی بن موسی الرضا تفویض کرده بود ولی خزانه داران چاره ای اندیشیدند تا از واگذاری اموال بر جا مانده به ولی امر یعنی امام رضا خودداری کنند از این رو چنین وانمود کردند که موسی بن جعفر قائم آل محمد است و همچنان زنده می باشد و آنان همچنان نمایندگان اویند.
نکته جالب توجه این است که ارتحال هفتمین امام در شمار روشنترین رخدادهای تاریخ امامان است بویژه آن دستگاه خلافت چند روز جسد امام را کنار پل بغداد به نمایش گذارد و از بزرگان قوم نیز گواه گرفت که حضرت به مرگ طبیعی از دنیا رفته است .
شخصیت معنوی امام رضا(ع)
بررسی هر یک از ابعاد معنوی ، علمی، اجتماعی و اخلاقی شخصیت علی بن موسی اهمیت خاص خود را دارست. چه بسا گروهی شیفته جنبه علمی و مناظرات و مباحثات آن حضرت باشند و در شناختن و نمایاندن چهره علمی آن امام همام فزونتری داشته باشند. آنچه از جلوه های عبودیت و بندگی آن حضریت در آینه اخبار و نقلهای تاریخی به یاد مانده در بیان فهرست گونه زیر می توان شاهد آن بود:
– بسیاری از روزها را روزه داشت بویژه روزهای اول ، نیمه و آخر هر ماه
– قرآن بسیار تلاوت میکرد و انس امام با قرآن چنان بود که جز از قرآن نمی گفت.
– به نماز اول وقت اهتمام داشت.
– همواره ذکر خدا را بر زبان داشت.
شخصیت اخلاقی امام رضا (ع)
می دانیم که پیامبر اکرم (ص) در اخلاق نمونه بود ، تا جایی که خدایش در مقام ستایش پیامبر(ص) او را به خلق نیکو و عظیمش یاد کرده ، رمز موفقیت او را نیز اخلاق ارزنده وی می داند.
امامان (ع) نیز تجلی اخلاق پیامبر(ص) بودند، به گونه ای که هر کس آنان را می دید، بی اختیار به یاد رسول اکرم (ص) می افتاد . حضرت رضا (ع) نیز در زندگی فردی واجتماعی چنین بود که خلق والای پیامیر (ص) را حکایت می کرد.
ابراهیم بن عباس که از دیر زمان محضر امام را درک کرده و از آن منبع فیض الهی ، بهره ها برده بود ، در باره روش اخلاقی امام (ع) می گوید:
هیچگاه ندیدم که حضرت ،با سخن خود کسی را مورد اهانت و آزاد قرار دهد ویا آن که کلام کسی را قبل از آنکه سخن او پایان یابد ، قطع کند . نیاز نیازمندان را بر آورده می ساخت ، هرگز در حضور دیگران به چیزی تکیه نمی داد ، پای خود را نزد کسی دراز نمی کرد ، با خدمتکاران به نرمی سخن می گفت ، در جمع ، با صدای بلند نمی خندید و در حضور دیگران آب دهان را بیرون نمی انداخت.
ابن ابی عباد ، وزیر مامون ، شیوه زندگی امام (ع) را چنین یادآور شده است :
حضرت علی بن موسی (ع) در تابستان روی حصیر می نشست و فرش او در زمستان نوعی پلاس بود، دور از چشم مردم جامه خشن می پوشید و هنگام رویارویی با مردم ، لباس معمولی می پوشید تا خودنمایی به زهد ، تلقی نشود.
عطر اخلاق امام (ع) در نسیم شعر شاعران
ابو نواس ، از ادیبان و شعرای معروف عصر امام رضا(ع) در پاسخ کسانیکه از او خواست بودند که در مدح و شخصیت والای امام علی بن موسی الرضا (ع) شعری بسراید چنین گفت :
سوگند به خدا که بزرگی او مانع این کار شده است . چگونه کسی چون من ، درباره شخصیتی چون او مدح تواند کرد.
آنگاه چنین سرود: از من نخواهید او را بستایم ، مرا توان آن نیست تا از کسی که جبرئیل خدمتگزار آستان پدر اوست مدح گویم.
شخصیت علمی امام رضا (ع )
امام هشتم (ع) ، چونان نیاکان وارسته اش ، از مقام علمی والایی برخوردار بود ، تا آنجا که وی را عالم آل محمد لقب داده اند.
با توجه به اینکه در میان ائمه، امام باقر (ع) و امام صادق (ع) مجال بیشتری برای تشکیل محافل علمی و نشر علوم اهل بیت (ع) پیدا کردند ، و با این حال امام رضا (ع) که در این زمینه مجال کمتری یافت ، عنوان عالم آل محمد را دریافت کرده است ، می توان این گمان را درست دانست که مناظرات و مباحثات علمی و اعتقادی آن حضرت از چنان اهمیت و امتیازی برخودار بوده است که بعنوان عالم خاندان رسالت شناخته شود.
مناظرات امام (ع)
دستگاه خلافت عباسی ، با اهدافی خاص ، از اندیشه وران مذاهب و فرقه های گوناگون ، دعوت می کرد و آنان را رو در روی امام قرار می داد ، که در پس این تلاشها ، اهدافی سیاسی داشت و چه بسا بی میل نبود که در این نشستها ، برای یکبار هم که شده امام از پاسخگویی به پرسشها عاجز بماند.
ابراهیم بن عباس ، که از حاضران و ناظران اینگونه جلسات بوده می گوید:
حضرت هیچ مسله ای را بدون پاسخ نمی گذاشت . در علم و دانش کسی را داناتر از او سراغ ندارم. آنچه مامون مطرح می ساخت پاسخ کامل آن را دریافت می کرد و آنچه حضرت می فرمود، مستند به قرآن بود.
آگاهی امام (ع) از ادیان و مکاتب
امام علاوه بر اینکه برای پرسشهای مختلف عالمان ادیان ومکاتب ، پاسخی درخور داشت ، برمبنای اعتقادی شخص مخاطب سخن می گفت و استدلال می کرد، امام با اهل تورات ، به توراتشان ، با رهروان انجیل ، بر مبنای انجیل و با حاملان زبور ، به زبورو …. سرانجام با هر فرقه و گروهی با مبانی خود آنان سخن گفته ، به روش خودشان استدلال می نمود.
آگاهی امام (ع) به زبانهای مختلف
امام در مجامع علمی به هنگام مناظره و یا در نشستهای معمولی در پاسخگویی به اشخاصی که از بلاد دیگر ، حضور ایشان شرفیاب می شدند ، با زبان متداول و رسمی مخاطب با وی به گفتگو می پرداختند.
اعتراف مخالفان به برتری علمی امام (ع)
در هیچ یک از جلسات بحث و گفتگو که مامون تشکیل داده و اهداف خاصی را دنبال می کرد به نتیجه دلخواه دست نیافت و ناگزیر به اعتراف و خضوع در برابر عظمت علمی امام شد. وجود چنین اعترافاتی در تاریخ شایان تامل است .
در نقلی آمده است که مامون مسائلی چند از امام پرسید و آنگاه که پاسخ همه آنها را بدرستی ، یافت چنین گفت:
خدا مرا بعد از تو زنده ندارد . به خدا سوگند ، دانش صحیح ، جز نزد خاندان پیامبر (ص) یافت نمی شود و براستی دانش پدرانت را به ارث برده ای و همه علوم نیاکانت در تو گرد آمده است.
پشیمانی مامون از تشکیل محافل علمی
مامون خود در تشکیل محافل علمی و مناظرات دانشمندان با امام اصرار داشت ، ولی از فراخوانی امام به مناظرات ، سخت پشیمان و پیش بینی امام در مورد وی تحقق یافت. علت پشیمانی نیر روشن است . مامون با انگیزه صحیح و دانش دوستانه به این اقدام دست نزده بود. وی اهدافی چون تحقیر امام و شخصیت علمی او ، سرگرم ساختن جامعه به اینگونه جلسات و تحت الشعاع قرار دادن امور سیاسی و … را دنبال می کرد و چون خود را در رسیدن به آن هدفها ناکام یافت سخت پشیمان شد، تا جایی که برخی ، همین رخدادها را زمینه ساز شهان آن حضرت دانسته اند.
زندگانی سیاسی امام رضا (ع)
امام در عصر امامت خویش ، با خلفایی چند از عباسیان ، معاصر بوده اند هرچند ، تنها در دوران زمامداری مامون ، شرایط دشواری پدید آمد که امام را به موضعگیری واداشت.
مدت ده سال از امامت هشتمین امام با دوران خلافت هارون مقارن بود و در آن دوره ده ساله ، هارون به دلیل بحرانهایی که حکومت با آن روبرو بود ، هیچگاه خود را رویاروی امام قرار نداد.
هارون ، نگران آینده
هارون در سالهای پایانی عمر خود در سال 175 هجری قمری فرزندش محمد امین را که هنوز بیش از 5 سال از عمرش نگذشته بود ، برای جانشینی پس از خود معرفی کرد.
هفت سال بعد در سال 182 هجری قمری با معرفی عبدالله مامون به جانشینی امین در تثبیت حکومت عباسی کوشید
هارون در سال 186 هجری قمری به همراه فرزندانش ، امین ، مامون و موتمن عازم حج شد در آنجا عهد نامه ای را در حضور شخصیتها و رجال سیاسی ، قضایی ، نظامی و … به امضای دو فرزندش امین و مامون رساند و نسخه ای از آن را درون کعبه آویخت. در این قرارداد ، ضمن معرفی فرزندانش برای اداره دستگاه خلافت ، یکی پس از دیگری ، از آنان پیمان گرفت که نقض عهد نکنند آنگاه هارون دستور داد تا متن را برای حاضران در موسم حج بخوانند تا پس از بازگشت حاجیان موضوع جانشینی امین و مامون میان همه مردم منتشر شود.
مرگ هارون و پیامدهای آن
هارون در سال 193 هجری قمری در طوس درگذشت و دیری نپایید که میان دو برادر و با هدایت دستهای پنهان نزاع بر سر قدرت در گرفت.
سرنوشت مامون
فرمانده سپا مامون در لشکرکشی ناباورانه لشکر امین را شکست داده و وی را دستگیر کرد و در حادثه حمله جند مرد مسلح با ضرباتی چند امین را از پای درآورد و بدین ترتیب طومار زندگی امین برچیده شد و این آغازی بود برای سلطه حکومت مامون بر بغداد و دیگر بلاد اسلامی.
زمامداری مامون
مامون در پانزدهم ربیع الاول سال 170 هجری قمری از مادری بنام مراجل که یکی از کنیزان هارون بود متولد شد. او در دوران خلافت برادرش امین بر بخش شرقی خطه اسلامی حکومت می کرد که پس از کشته شدن امین زمامداری گسترده اول در سال 198 هجری قمری آغاز شد. بدین سان اگر دوران سلطه او بر شرق بلاد اسلامی آن روز را نیز به شمار آوریم بیش از بیست سال بر مسند خلافت تکیه زده بود.
ویژگیهای مامون
وی هفتمین خلیفه عباسی و به گفته سیوطی دارای ویژگیهایی چون : دوراندیشی ،اراده استوار، بردباری، دانش، زیرکی، بزرگی، شجاعت و جوانمردی بر تمام خلفای عباسی برتری داشت.
به گفته امین مصری : مامون در عین حال که در مجالس عیش و نوش شرکت می جست، به کتاب و فلسفه و بحث و جدل و مناظره علمی و مباحث فقهی و … علاقه شدید داشت.
مامون و دشواریهای حکومت
مسئله ای که باید بدان توجه شود جلب بیعت مردم است مردمی که عموما از بیعت با وی گریزانند مامون نتوانست بیعت مردم بغداد و کوفه و نیز جلب نظر اهل مدینه ، مکه و بصره نتوانست کسب کند زیرا اهل بلاد اسلامی اگر از شیعیان و علویان بودند اصولا با خاندان عباسی همساز نبودند و اگر هم از عباسیان بودند قتل امین را جرم دانسته آن را قابل توجیه نمی دانستند.
مسله دیگری که مامون را همواره نگران می داشت شخصیت برجسته و ممتاز و مورد توجه مردمی یعنی علی بن موسی الرضا بود. به هر حال مامون می بایست چاره ای بیاندیشد، از جمله راه حلهای او که می توانست ذهن جامعه علمی را مشغول دارد و عوام را به تواضع بکشاند تشکیل جلسات و محافل علمی بود، اما این کار نیز بسنده نبود.
طرح جدید مامون اظهار ارادت به خاندان نبوت بود، در حالی که هرگز بدان علاقه نداشت و معتقد بود خطی مشی صحیح همان است که معاویه آن را دنبال می کرد.
افسانه تشیع مامون
از جمله تدابیر مامون در جهت ایجاد فضای جدید سیاسی و برهم زدن معادلات پیشین و مبهم ساختن مسائل در نگاه توده مسلمانان اظهار تشیع و ارادت به اهل بیت بود
اعتراف مامون به مناقب امام علی (ع)
مامون در نامه ای که از مرو پس از جریان ولایتعهدی و در پاسخ نامه عباسیان به بغداد ارسال داشته برخی مناقبی از حضرت علی بن ابیطالب را چنین بازگو کرده است :
– حمایت و پشتیبانی از پیامبر(ص) در همه احوال
– برتری او در شناخت قرآن و احکام الهی
– ازدواج با فاطمه (س) دخت گرامی پیامبر(ص)
– نزول آیاتی از قرآن در شان او و خانواده اش
– حضور او همراه پیامبر (ص) در دخدادهایی چون مباهله و….
رد فدک
نوع برخورد مامون با علویان و بازگردان فدک به فرزندان فاطمه(س) و تفویض ولایتعهدی به امام رضا (ع) هیچیک در عصر زمامداران اموی و عباسی سابقه نداشته و متاسفانه داستان تشیع مامون را در ذهن ساده ناآگاهان قوت بخشیده است.
یعقوبی در خصوص رد فدک می نویسید: مامون دستور داد تا اجلاسی با حضور فقیهان تشکیل شود وی پس از اثبات حقانیت فرزندان فاطمه سندی نوشت و فدک را به این خاندان بازگردانید
نقدی بر افسانه تشیع مامون
یکی از اعترافات صریح مامون به برتری علی بن ابی طالب بود مسله افضل بودن امیر مومنان علی(ع) در ابعاد مختلف امری است که نزد شیعه و سنی قطعی و مسلم است حتی خلفا در مواقعی صریحا به این امر اعتراف داشتند و این اعتراف دلیل بر تشیع آنان نمی تواند باشد.
موضعگیری دوگانه
بسیار اتفاق افتاده بود که مامون در مورد افرادی چون : هرثمه، فضل بن سهل، علی بن موسی الرضا(ع) ، موضعگیری متفاوتی داشته است روزی مورد حب خلیفه و زمانی مبغوض او بوده اند و این دوستیها و دشمنیها چندان پایدار نبوده ، بلکه به موقعیت حکومتی و شرایط سیاسی اجتماعی خلیفه بستگی داشته است .
مامون و مذهب اعتزال
بعضی از مورخان و تحلیلگران تاریخ بر این باورند که مامون مذهب اعتزال را پذیرفته و بدان معتقد بوده است.
دکتر رفاعی در این باره می نویسد: مامون مذهب اعتزال ر از یحیی بن مبارک که مربی او بوده فرا گرفته است.
مامون و دیانت سیاسی
در یک جامعه دینی اظهار به دینداری شرط سیاست و حاکمیت است و مامون کسی نبود که این شرط را نداند و با نادیده گرفتن آن حکومتش را به خطر اندازد.
با توجه به گستردگی سرزمین اسلامی آن روز از یک سو و نشر افکار و آرا از سوی دیگر مامون به این نتیجه رسیده است که باید چندگانه عمل کند او زمامداری با تدبیر و اندیشه بود که کوله باری از تجربه های تلخ و شیرین زمامداران قبل را نیز مورد نظر قرار داده بود بنابر این اظهارات اعتقادی وی نیز بیشتر جنبه سیاسی داشته و او بر اساس مصالح حکومتی سخن گفته و عمل کرده است نه بر اساس اصول اعتقادی و باورهای دینی.
خط مشی امام رضا (ع) در برابر حکومتها
بخشی از زندگی امام علی بن موسی(ع) مربوط به دوران قبل از امامت ایشان می شود که 35
سال بوده است و در این مدت ، حاکمانی چون منصور، مهدی ،هادی و هارون که همه از خلفای عباسی بوده اند.حاکمیت داشته اند پس از شهادت امام موس بن جعفر(ع) و آغاز دوره امامت علی بن موسی (ع) آن امام بیست سال دیگر را شاهد حاکمتیهای جور بوده اند از مدت ده سال در عصر خلافت هارون چهار سال در عهد پرفراز و نشیب خلافت امین و سرانجام ادامه آن با زمامداری مامون همراه گردید.
امام در عصر هارون
آن بخش از زندگانی امام رضا (ع)که در عصر هارون سپری شد حلقه ای از حلقه های گذشته تاریخ امامت بوده که در آن موقعیت مبارزه علنی و رسمی برای امامان پدید نیامد و بیشتر فعالیتهای شیعی و تلاشهای عقیدتی و مبارزات سیاسی در نهان رهبری می شد.
پس از شهادت موسی بن جعفر(ع) در زندان هارون در بیست و پنجم ماه رجب سال 183 هجری قمری امام رضا(ع) همچنان شیوه مبارزاتی پدر بزرگوارش را پیشه ساخت و به ایفای صحیح رسالت امامت پرداخت.
مامون برای مبارزه با خاندان آل علی روشی جز دیگر خلفای عباسی را برگزید او حل همه مشکلات و رفع موانع موجود را در اقدامی دیگر می دانست که برای انجام این مهم لازم بود امام رضا (ع) را از مدینه به مرو فراخواند و آنگاه تصمیمات از پیش تعیین شده را به مرحله اجرا گذارد.
بنابراین سفر امام که بخش مهمی از زندگانی امام رضا را تشکیل می دهد سفر به میل امام نبود چه این که پس از انجام این هجرت و با گذشت زمان پرده از روی بسیاری حقایق برداشته شد و اهداف مامون از این فراخوانی روشن گردید.
سفر تاریخ امام رضا (ع) از مدینه به مرو
اسناد تاریخی ، گویای اولین زمینه های سفر امام (ع) نیست و جزئیات بسیاری از مقدمات این هجرت رضوی ، ناگفته مانده و در پرده ابهام قرارد دارد ، ولی با مطالعه اسناد موجود، این حقیقت مسلم است که از پیش مکاتباتی میان مرو و مدینه ، صورت می گرفته است و بر سفر امام به سوی مرو، اصرار بوده و این سفر ، در شرایطی خاص و تحت فشار دستگاه خلافت ، انجام گرفته است .
وداع با مرقد پیامبر(ص)
وقتی که امام(ع) خود را از سفر به خراسان ناگزیر یافت ، در جند نوبت کنار مرقد پیامبر(ص) آمد و با شکل وداع خود با قبر پیامبر(ص) ناخرسندی و نگرانی خویش را از این سفر آشکار ساخت، تا دیگران نیز بدانند که امام (ع) بر انجام این سفر ، مجبور است .
خط سیر هجرت امام (ع)
قرائن و شواهد بسیاری حکایت از آن دارد که امام از طریق مدینه و معدن نقره ، راهی بصره شده است و بعید می نمایدکه امام ابتدا به مکه رفته باشد و از آنجا به طرف بصره عزیمت کرده باشد.
جلوگیری از ورود امام (ع) به کوفه
خط سیر امام (ع) از مدینه به خراسان به گونه ای از پیش طراحی شده بود که از هرگونه عکس العمل احتمالی شیعیان و علویان به دور باشد. بر این اساس ،کاروان امام (ع) به دستور مامون ، بدون این که وارد کوفه شود، با فاصله از کنار آن عبور کرد.
ورود امام (ع) به بصره
حضرت باگذر از قادسیه راه خود را ادامه داده ،پس از طی مسافتی ، وارد بصره شد . آن گونه که از مدارک گوناگون و متعدد بر می آید شرایط حاکم بر بصره به نفع خلیفه بود. حضرت پس از بصره از راه خاکی و یا آبی وارد خوزستان شده و چند روزی در اهواز اقامت داشته اند. آثاری نیز تاکنونبز بر جای مانده است که یادآور عبور امام از آن دیار است .
ورود امام (ع) به قم
هرچند مشهور برآنند که قم از جمله شهرهایی بوده است که بنابر سیاست مامون نمی بایست امام از آن عبور کند ، ولی برخی معتقدند که امام(ع) از راه اراک یا از راه اصفهان،وارد قم شده است.
ورود امام (ع) به نیشابور
ورود امام (ع) به نیشابور مورد اتفاق همه تاریخ نگاران و محدثان است . این بخش از سفر امام (ع) را می توان پرشکوهترین مرحله هجرت امام و مظهر استقبال امت از امام دانست.
عزیمت امام (ع) از نیشابور
پس از چند روز اقامت در نیشابور، امام علی بن موسی (ع) در میان بدرقه بی سابفه مردم ، نیشابور را به مقصد مرو ترک کرد.در میان بدرقه کنندگان بسیاری از علما و دانشمندان حضور داشتند . دو تن از حدیث شناسان مشهور به نام ابوزرعه رازی و محمد بن اسلم طوسی از حضرت درخواست کردند تا از نیاکان خود سخنی بیاد ماندنی نقل کند.
حدیث سلسله الذهب
امام (ع) در اجتماع عظیم مردم نیشابور به بیان حدیثی از اجداد خود پرداخت که به حدیث سلسله الذهب موسوم است که ایشان میفرمایند:
پدر عبد صالح موسی بن جعفر (ع) از پدرش جعفربن محمد و او از قول پدرش محمدبن علی و او از پدرش علی بن الحسین و او از قول پدرش حسین بن علی و او از پدرش علی بن ابی طالب نقل کرده اند که از پیامبرشنیده شده است وپیامبرازجبرئیل دریافت کرده است که خداوند فرموده است:
من آن خدای یکتایی هستم که جز من خدایی نیست ، پس تنها مرا پرستش کنید. هر کس از شما به اخلاص ، یکتایی مرا گواهی دهد در دژ من جای خواهد گرفت و آن کس که در دژ من داخل شود از کیفر من ایمن خواهد بود.
ورود امام (ع) به طوس
آن گونه که از منابع مختلف به دست می آید، امام رضاپس از طی فاصله میان نیشابور و طوس باگذرازروستاهایی چند به شهر تاریخی که درده فرسخی نیشابور آن روز، بوده است وارد شدند.
ورود امام (ع) به سرخس
امام رضا پس از گذر از طوس و سناباد به سوی سرخس رفتند. آنچه در باره سفر امام به سرخس شایان درنگ است، سخن بعضی راویان مبنی بر محبوس بوده حضرت رضا در آن شهر است.
ورود امام (ع) به مرو
سرانجام حضرت رضا (ع) پس از تحمل حدود چهار ماه سفر و گذر از مناطق مختلف، در نیمه اول سال 201 هجری قمری وارد مرو ، مرکز حکومت مامون شد.
شرایط سیاسی و موقعیت جغرافیایی مرو
به طور کلی خراسان بزرگترین بخش جغرافیایی ایران در طول تاریخ بوده است که از آن به خاور ایران یاد کرده اند. خراسان قدیم از وسعتی بیش از گستره امروزی آن برخوردار بوده است.
نخستین گام و اولین پیشنهاد
مامون از علی بن موسی (ع) برای یک سفر زیارتی یا سیاحتی دعوت نکرده بود ، زیرا مرو نه مکه بود و نه مدینه و نه سرزمین آثارباستانی.
سرانجام مامون در یکی از ملاقاتهایش با امام ، نخستین گام اصلی خود را به سوی هدف برداشت و سخنی گفت که برای بسیاری از آنان که شنیدند حیرت انگیز بود.مامون گفت : ای فرزند رسول خدا نزد شما بخواهم ، حکومت و خلافت را پذیرا شوید و زمامداری امت اسلامی را بر عهده گیرید.
امام (ع) از پذیرفتن آن خودداری کردند . این درخواست خلیفه ، چند نوبت دیگر نیز انجام شد ، ولی نتیجه ای در برنداشت.
بزرگترین تزویر سیاسی
موضوع طرح واگذاری حکومت یا ولایتعهدی را باید در راس همه نزویرها دانست. اگر کسی ادعا کند که طرح واگذاری حکومت و یا ولایتعهدی از سوی مامون ، تزویرگرانه ترین اقدام سیاسی و حسابگرانه ترین حرکت حیله گرانه در تاریخ خلفای اموی و عباسی بوده است ، شایان تامل می باشد و مجال پذیرش دارد جرا که می توان با دلایل فراوان اثبات کرده که مامون هرگز در نظر نداشته دست از حکومت بردارد و قدرت و ریاست را ترک کند. بنابراین پیشنهاد واگذاری حکومت ، حکایت از برنامه ای کاملا حساب شده دارد ، برنامه ای که هیچکس قبل از مامون ، آن رابه کار نبسته بود.
شخصیت اخلاقی و دینی مامون
مامون فردی زیرک و آشنا با مباحث دینی و اعتقادی بود و از بحث وگفتگو در باره مطالب علمی لذت می برد.
ممکن است از نظر اخلاقی انسانی، مامون حرکتهایی گاه مثبت هم از خود نشان داده باشد ، ولی برخی از اقدامهای وی، مانند کشتن برادر می تواند همه کارهای دیگر او را بیرنگ کند و پوسته ها را کار زند و ماهیت حقیقی او را بنمایاند.همین نکته نیز می تواند سر نهفته مامون را بر ملا سازد و شخصیت منفی اخلاقی و دینی او را بنمایاند.
تناقض در رفتار و گفتار
مامون پس از دستیابی به حکومت بی رقیب و پس از کشتن برادرش امین، به فکر تثبیت حکومت خود می افتد. امین، یک مشکل بود و از میان برداشته شد بود . اکنون می بایست با فرزندان فاطمه و اهل بیت پیامبر(ص) حساب حکومتش را تصفیه کند. مامون با زیرکی و اطلاعاتی که داشت ، خوب می دانست که در متن قرآن ازعترت پیامبر (ص) تمجید شده است و مومنان به محبت و مودت آنان فراخوانده شده اند. از این رو مامون شگفت ترین شگرد سیاسی را به کار گرفت و امام را به مرکز حکومت فراخواند واز او خواست تا حکومت را بر عهده گیرد. اگر مامون امام را برترین و شایسته ترین فرد می دانست ، چگونه به خود اجازه داده بود تا با فرمان حکومتی و بر خلاف خواست و نظر امام، آن حضرت را از مدینه به مرو بکشناند؟ آیا معقول تر آن نبود که اگر بنای واگذاری حکومت دارد ، خود به محضر امام شرفیاب شود و در مدینه، حکومت را پیش کش کند؟