کافی است سری به دادگاه های خانواده و مراکز مشاوره ای بزنید. دادگاهها مملو از زنان و مردانی است که متقاضی جداییاند و این جدایی زنگ خطری بر فروپاشی ساختار خانواده ایرانی است. بر اساس آمار ارائه شده از سوی سازمان ثبت اسناد و املاک کشور شمار طلاقهای ثبت شده در سال ۹۲ تعداد ۱۵۸ هزار و ۷۵۳ می باشد که در مقایسه با سال قبل از آن، ۴.۶ درصد افزایش یافته است. در سال ۹۱ نیز تعداد طلاق های ثبت شده نسبت به سال ۱۳۹۰ معادل ۴.۸ درصد رشد داشته است. با بررسی بیشتر میتوان گفت در ۵ سال اخیر تعداد طلاقهای ثبت شده هر سال افزایش یافته که این افزایش در سال ۸۸ معادل ۱۷ درصد، سال ۸۹ بیش از ۱۰ درصد و در سال ۹۰ بیش از ۷ درصد بوده است. این روند سال به سال بیشتر شده است تا این که در سال 96 به بالاترین سطح خود رسیده است.
شاید عده ای با خود فکر می کنند چون دنیا تغییر کرده و طرز فکرها نیز عوض شده است طلاق هم دیگر مثل قبل خانه خراب کن نیست و از همسرشان که جدا شدند به راحتی می توانند به زندگی خود ادامه دهند یا با شخصی بهتری ازدواج کنند! اما باید گفت طلاق همچنان وجهه ناپسند خود را دارد هرچند برخی از آن با توجیه عدم تفاهم و یا تحت عنوان ژست روشنفکری طلاق توافقی یاد کنند. صنعتی شدن زندگی زنان و مردان موجب بالا رفتن سطح توقعات بانوان و زیاده طلبی و تنوع خواهی مردان گشته و زمینه را برای بروز اختلاف و جدایی ها فراهم ساخته است.
متاسفانه هرچقدر از قباحت طلاق کاسته شده بر آمار آن افزوده شده است. خصوصاً برخی از کلان شهرها که آمار طلاق آن حکایت از ناپایداری شدید کانون خانواده دارد. شاید برخی از ما معنای ازدواج آسان را اشتباه برداشت گرفته ایم. شاید تساهل و تسامح در انتخاب همسر آینده مان و چشم پوشی از معیارهایمان را ازدواج آسان می پنداریم و خودمان را در چاهی می اندازیم که بیرون آمدن از آن، نجات پیدا کردن نیست بلکه پیدا شدن هزاران مشکل دیگر است. بررسی دلایل افزایش آمار طلاق و جدایی ها در کانون خانواده های امروزی از منظر علوم مختلفی همچون؛ روانشناسی، جامعه شناسی، مطالعات خانواده و … میتواند دنبال شود. اما مسلماً از هر منظری این موضوع را بررسی کنیم در می یابیم گرایش به مصرف فرهنگ غرب، گسترش فساد، بدحجابی و برخی بی بند و باریهای جنسی و آزادی های افسارگسیخته می تواند نقش مهمی در افزایش طلاق داشته باشد. به عنوان مثال تفکری در جامعه ایالات متحده حاکم است، مبنی بر اینکه خوشی و لذت، مقدّم بر استواری و نگهداری کانون خانوادگی است. متأسفانه ترویج این اندیشه در جوامع دیگر از جمله کشور ما یکی از عوامل مهم افزایش طلاق هاست.
تازگی ها شیوه پیدا کردن همسر هم در جامعه متفاوت شده است. دوستی های قبل از ازدواج که آن را بهانه ای برای شناخت می دانند افزایش یافته است.دوستی هایی که بعضاً به ازدواج نیز منجر نمی شود و یا اگر منتهی به ازدواج گردد آنقدر شک و تردید در دل شخص نسبت به همسرش به وجود می آورد که فرصتی برای زندگی کردن باقی نمی گذارد. به همین علت آمارها نشان می دهد درصد زیادی از کسانی که در ابتدای زندگی با شکست مواجه می شوند پیش از ازدواج با هم دوستی های نامتعارف داشته اند. دوستی هایی که با ایجاد وابستگی و علاقه کاذب موجب می گردد اشخاص نتوانند تصمیم درستی گرفته و طرف مقابل را ارزیابی کنند.
از دیگر مشکلاتی که منجر به ازهم پاشیدن زندگی می شود عدم تحقیقات کامل از سوی خانواده های دو طرف است. پیش از ازدواج، انجام تحقیقات یکی از اصول ضروری است اما بسیاری از خانواده ها این اصل را نادیده می گیرند و به سادگی از آن عبور می کنند و بعد از ازدواج فرزندشان تازه متوجه می شوند طرف مقابلشان چه مشکلاتی داشته است. زیاده خواهی و پرتوقعی، عدم صبر و حوصله برای تحمل مشکلات زندگی، عدم مشارکت و همدلی زوجین برای ساختن زندگی و… نیز از دیگر عوامل افزایش طلاق است. در این میان از نقش رسانه ها هم نمی توان غافل شد. به عنوان مثال اکنون بیشتر سریالهای تلویزیونی خانوادگی هستند. در چند سال اخیر معمولاً برخی نکات تکراری در این سریال ها بیشتر توجه مخاطب را به سمت خود جلب می کند. مسائلی مثل؛ علاقه و ارتباط پسر و دختر نا محرم با یکدیگر، خواستگاری های غلط و نامتعارف، عشق های زرد، مشاجره های خانوادگی، بی احترامی زنا شوئی و… که هریک در مرور زمان می تواند آسیب های فراوانی به شیوه ی صحیح زندگی و حفظ بنیاد خانواده وارد کند.
هر چند در سال های اخیر متولیان حوزه خانواده به درستی دریافتند پاشنه ی آشیل بسیاری از مشکلات اجتماعی در بستر خانواده های ناپایدار است اما این که به راستی اقدامات آن ها در حل این مسأله در قالب طرح هایی همچون خانواده پایدار تا چه میزان مؤثر بوده محل تردید است. افزايش روزافزون طلاق به عنوان يکي از بسترهاي آسيبساز در جامعه به جايي رسيده که ديگر هيچ کس نمی تواند خودش را در اين مورد به تغافل بزند و يا بخواهد اين مسئله را انکار کند. ترس از تزلزل خانوادهها و گام برداشتن آنها به سراشیبی نابودی و شکست، نگرانکننده است و تلاش برای ایجاد مانع بر سر راه ویرانی خانوادهها، ادعایی است که برخی مسئولین، روشنفکران و کارشناسان دارند. روشهای گوناگونی که در قالب نسخههای شفابخش ارائه میشود، نتیجه تلاشهای جسته و گریختهای است که انجام میشود و البته هنوز معلوم نیست این نسخهها دردی از خانوادههای ایرانی درمان کردهاست یا نه! بیایید با خودمان بیاندیشیم که چرا در جامعه اسلامی، منفورترین حلال خداوند شیوع یافته است؟
منبع: روزنامه رسالت مورخ دوشنبه 3 اردیبهشت 1396 شماره 9199