پرسه هاي نا تمام در بيابان هاي گرم و سوزان و بي انتهاي تنهايي را بايد با باراني فرح بخش و شادي آفرين به فراموشي سپرد. ديگر دوران سرگرداني در كوير بي انتها به پايان رسيده و هنگامه ي باران رحمت است. آري! دستي از آستين آسمان در مي آيد و بركوير خسته ي دل مي بارد تا شكوفه هاي شادابي، طراوت و اميد در دل جوانه زند. و اين همان رحمتي است كه مهر ثابت و عشق پايدار خداي مهربان وعده داده است. اينك رحمت و بركت در يك واژه ي عاشقانه خلاصه مي شود؛ “باران”.
* ميخ *