بايدهاي مديريت اسلامي از ديدگاه امام رضا(ع)

کرامت انساني، اساس مديريت اسلامي است:حضرت ثامن الحجج(ع)، والي مسلمين و مدير امت مسلمان را به ستون خيمه تشبيه کرده و فرموده اند: «آيا نمي داني که والي مسلمانان همچون ستون ميان خيمه است که اولاً تمام بار سقف بر روي آن استوار است و ثانياً مانند نقطه مرکزي دايره شعاعش نسبت به همه جوانب يکسان است، به طوري که هر کس در هر زمان و از هر طرف که اراده کند، به او دسترسي خواهد داشت.» امام اگرچه شرط غلبه بر مشکلات را توفيق الهي مي داند، تأکيد مي نمايد اين باور کفايت نمي کند و بايد مدير براي حل دشواريها تلاش کند و براي رسيدگي امور مسلمانان برنامه ريزي دقيق داشته باشد.

* «مدير» در ديدگاه امام هشتم(ع) چه جايگاهي دارد؟
** حضرت ثامن الحجج(ع)، والي مسلمين و مدير امت مسلمان را به ستون خيمه تشبيه کرده و فرموده اند: «آيا نمي داني که والي مسلمانان همچون ستون ميان خيمه است که اولاً تمام بار سقف بر روي آن استوار است و ثانياً مانند نقطه مرکزي دايره شعاعش نسبت به همه جوانب يکسان است، به طوري که هر کس در هر زمان و از هر طرف که اراده کند، به او دسترسي خواهد داشت.» امام اگرچه شرط غلبه بر مشکلات را توفيق الهي مي داند، تأکيد مي نمايد اين باور کفايت نمي کند و بايد مدير براي حل دشواريها تلاش کند و براي رسيدگي امور مسلمانان برنامه ريزي دقيق داشته باشد.

* برمبناي نظر امام(ع) چه عواملي مشروعيت يک مدير را تعيين مي کند؟
** آنچه مسلم است، اينکه در بينش شيعه ضرورت مديريت را بايد در اصل استوار امامت جستجو کرد. البته، منظور اين نيست که اين موضوع مهم را در سطح يک مديريت اجتماعي و سياسي پايين آوريم، بلکه رهبري امام خيلي والاتر از مسايل اجرايي، اداري و اجتماعي است، اما شجره طيبه امامت که ريشه در وحي دارد و از نور نبوت تغذيه و از جويبارهاي عصمت استفاده مي کند، شاخه هاي سرسبز، نشاط آور و فرح انگيز خود را بر جامعه بشري مي افکند و مديريت، يکي از شاخه هاي اين درخت شکوهمند، تناور و با صلابت است.
اگر مديريت را اين گونه ارتقا دهيم و با امامت مرتبط نماييم، عوارض و آفاتش کاسته مي گردد. حضرت امام رضا(ع) امامت را اساس اسلام دانسته و مي فرمايند: «مشروعيت مديريت در جامعه به اين دليل است که با امامت پيوند دارد و هرگاه اين ارتباط قطع شود، تمام حرکتها و خواص خود را از دست مي دهد.» در جاي ديگري اشاره دارند: «به وسيله امام، نماز و زکات، روزه، حج و جهاد و ماليات و صدقات افزون و حدود و احکام اجرا، مرزها و مناطق حفظ مي گردد.
اگر کسي از اين ويژگي محروم باشد نه تنها اعمالش ناقص است، بلکه خود از حوزه اسلام خارج است هرچند با نام مسلمان در جامعه اسلامي باشد.» ايشان در تفسير آيه «والسماء رفعها و وضع الميزان» فرموده اند: «ميزان اميرالمؤمنين است، خدا او را براي مردم امام معين کرده است.» پرسيده شد: در ميزان سرکشي نکنيد، يعني چه؟ امام فرمود: «امام را نافرماني نکنيد.» گفته شد: «اقيموا الوزن بالقسط» به چه معناست، امام گفتند: «امام را به دادگري برپا داريد و از او پيروي و او را ياري کنيد.» پرسيده شد: «ولاتخسروا الميزان» يعني چه، امام پاسخ دادند: «در حقوق امام کمي و کاستي روا مداريد.»
در اين حديث، ميزان و وزن که در کلام وحي آمده، به امام تفسير گرديده است در برخي آيات، ميزان در کنار کتاب قرار گرفته است. چنانکه اميرمؤمنان عدل را پايه اي دانسته اند که استواري جهان به آن وابسته است و عدالت را مايه پايداري مردمان معرفي کرده اند. پس عدل، محور ضابطه تشکيل جامعه انساني و سبب استواري زندگي جوامع است و هم در نظام هستي و تکوين و هم در نظام تشريع اين مشخصه مشاهده مي گردد و اين خود مي تواند روشنگر مفهوم سخن امام رضا(ع) باشد که چهره امام را به عنوان ميزان در خلقت و جامعه، تبيين کرده اند.

* اين ويژگي که امام براي مدير و امام جامعه عنوان مي کنند، چه کارايي در جامعه دارد؟
** بله، قطعاً امام ميزان و معيار پياده کردن حق و عدل است. امام امين مردم است و بر همه مسايل اجتماعي و اقتصادي، مبادلات، بازار، کارگاه ها و مزارع نظارت مي کند تا ستم و بيدادي رخ ندهد و غصب، بهره کشي، احتکار، گران فروشي، رباخواري و ديگر اسباب باطل پيش نيايد، زيرا امام معيارهاي درست جمع گرايي، زندگي اجتماعي و عوامل استواري جامعه را به مردم مي آموزد و آنها را در متن جامعه عملي مي سازد. مردمان را در جامعه اي فداکار، صميمي و قانون شناس و دادور بار مي آورد و آنان را از خودخواهي، سلطه جويي، سودجويي، ستم پيشگي و تجاوزکاري که از عوامل پراکندگي، سستي و تزلزل در جامعه است، بازمي دارد.
روابط ظالمانه اي که موجب پيدايش حس بدبيني، کينه توزيها، تضادها و رقابتهاي ناسالم است، با حضور امام که ميزان عدل است، برچيده مي شود. به همين دليل، امام رضا(ع) مي فرمايند: ما سرپرست مؤمنان هستيم که به سود آنان حکم مي کنيم و حقوقشان را از ستمگران مي ستانيم.
بنابراين، بيشترين بخش در فلسفه سياسي که هشتمين فروغ امامت ترسيم و قلمرو مسؤوليت مديران و کارگزاران نظام اسلامي را ترسيم مي کند، به برقراري عدالت اجتماعي و سامان بخشيدن به مسايل اقتصادي، رفع ستم و استضعاف اقتصادي اختصاص دارد. حتي در حديثي، پرداخت بدهي افرادي که از پرداخت آن ناتوان هستند، از وظايف کارگزار شمرده شده است.

* درباره ارتباط مدير و کارکنان، چه رهنمودهايي در بيانات امام رضا(ع) در سيماي مديريت اسلامي ديده مي شود؟
** مدير غالب طرحها و برنامه هاي مديريت را از طريق همکاران اجرايي مي کند و در واقع تمام افرادي که در سازمانها، نهادها و تشکيلات دولتي مشغول کار هستند، کارگزاران مديرند و بازو و عاملي براي وي به شمار مي روند. در فرهنگ اسلامي، نقش همراهان و ياران در ترويج و گسترش انديشه هاي الهي از موقعيتي ويژه برخوردار است. مديري که به اخلاص، کمال خواهي، دلسوزي، صداقت گويي و درستي مزين است، در چارچوب ضوابط ارزشي و با رعايت اصل فطرت و کرامتهاي انساني انديشه ها و طرحهاي مفيد، سازنده، رشد دهنده و اصلاحي را به دست همکاران مؤمن، متعهد و داراي وجدان ديني و اخلاقي مي سپارد و از آنان مي خواهد به عنوان تکليف شرعي، در گسترش و اجراي آنها بکوشند.
امام رضا(ع) در سيره عملي خويش، مراقب کارکنان و خدمتگزاران بودند. ابراهيم بن عباس مي گويد: هيچ گاه نديدم امام ابوالحسن الرضا(ع) کلمه اي به زيان کسي بر زبان آورد و نه سخن کسي را پيش از پايان آن قطع و نه حاجت کسي را که به اداي آن توان داشت، رد کند. هيچ موقع نزد کسي که در حضورش نشسته بود، پايش را دراز نکرد و بر متکا در برابر افراد تکيه نداد.
به دوستان و کارگزارانش هرگز سخني ناشايست نگفت و چنان بود که هرگاه به خلوت مي رفت و سفره غذاي خويش را مي گسترانيد، همه کارکنانش را بر سر آن مي نشانيد. حتي دربانان و مهتران را بسيار احسان مي کرد و صدقات فراوان مي داد و اين کار را اغلب در شبهاي تاريک انجام مي داد. آري، اين گونه نبود که امام صرفاً از اطرافيان و کارگزاران وظايفي را بخواهد و آنان را ملزم کند که در اين راستا از عمق وجود بکوشند، ولي از تکريم، تشويق، احترام و رفاه آنان غافل گردد. حرمت همه را در رفتارهاي خويش حفظ مي کند و اين گونه بزرگداشت نيروهاي انساني در سيره امام، شکوفا گرديده است. آن فروغ هشتم، در قلمرو انديشه، تربيت و رفتار چنين معيارهايي را به بشريت آموخت و در ميدان عمل خود پيشتاز و تجسم بخش کامل آن تعاليم بود. به يقين، جامعه پيرو مکتبش بايد در مناسبات انساني و برنامه هاي مديريتي چنين باشد و اين گونه عمل کند.

* اين بينش و منش امام هشتم(ع) بر چه اصلي استوار است؟
** برنامه هاي مديريتي امام، بر اصل مهم کرامت انساني استوار است. از ديدگاه امام رضا(ع) وظايف کارگزاران و دست اندرکاران نظام اسلامي در برخورد با برادران مسلمان خلاصه نمي گردد و آنان بايد براي تمامي انسانهاي تحت قلمرو خود، صرف نظر از مرام و مسلکي که دارند کرامت قايل گردند و حقوق افراد غير مسلمان را هم در نظر گيرند.
اباصلت مي گويد: به امام رضا(ع) گفتم: اي فرزند رسول خدا، اين موضوع چيست که شما فرموده ايد مردمان بردگان شمايند؟ امام پاسخ دادند: «خداوندا، تو گواهي که من هيچ گاه چنين سخني نگفته ام و از هيچ يک از پدرانم نيز نشنيده ام که چنين گفته باشند. پروردگارا، تو به ظلم هايي که از اين امت بر ما رفته است، آگاهي داري و اين تهمت از آنهاست.»
در اين روايت، امام رضا(ع) آزادي اراده و انتخاب انسان را مورد توجه قرار مي دهد. آدمي بايد خود ايمان را برگزيند و با اين گزينش، شايسته رسيدن به پاداش مي گردد. اين تعليم عظمت ارزش انسان، حقوق و حرمت او را روشن مي سازد و اين جز در نظر گرفتن کرامت انساني ميسر نمي شود.

* از ديدگاه هشتمين پيشواي شيعه، مديريت چه کساني مذموم است؟
** از ديدگاه امام رضا(ع) اگر اين موارد در کسي نبود، در امور دنيا و آخرت نبايد از او انتظار کار نيک داشت: اصالت خانوادگي، اخلاق نيکو، پايداري در خلق و خوي، بزرگواري روح، کرامت نفس و پرهيز از پروردگار. مديري که از اين خصال بهره اي ندارد، نه تنها در کارهاي خود موفق نخواهد بود و مردم به خيرش اميدي ندارند، بلکه براي اقشار جامعه کارشکني به وجود مي آورد و به فردي دردسرساز و مشکل آفرين تبديل مي گردد و سطح نارضايتي هاي عمومي را افزايش مي دهد.
رونامه قدس

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *