مدیرعامل راه آهن جمهوری اسلامی ایران گفت: «مدیرکل راه آهن شاهرود داوطلبانه به دلیل کوتاهی کارکنان تحت امرش استعفا داد که موافقت شد.» در پی وقوع سانحه قطار تهران – مشهد مدیر کل راه آهن شاهرود استعفا کرد و چند تن از معاونان وی و سایر افراد دیگری که در این رابطه مسئولیت داشتند تنزل درجه و توبیخ کتبی و درج در پرونده شدند.عبور از چراغ قرمز در ورود به ایستگاه با سرعت غیرمجاز و تغییر مسیر و اعلام اشتباه مسئول کنترل ایستگاه؛ علت اصلی وقوع سانحه قطار تهران- مشهد (در روز پنجشنبه) عنوان گردیده است.
در این مجال قصد ندارم در ارتباط با دلایل وقوع این حادثه و مسببان و مقصران آن سخن گویم. هرچند لازم است متخصصان امر در این زمینه مطالعات گسترده و دقیقی انجام دهند تا احتمال بروز این چنین حوادثی در آینده به صفر برسد. زیرا وقتی که سخن از جان انسان و سلامتی او به میان می آید هیچ اشتباهی در هیچ سطحی قابل جبران و پذیرش نیست. همان طور که اکنون هیچ چیزی نمی تواند آلام خانواده قربانیان و حادثه دیدگان این سانحه را التیام بخشد. اما نکته ای که مرا به نگارش این یادداشت ترغیب کرد شنیدن خبر برخورد فوری مدیرعامل راه آهن با افراد مسئول در این زمینه و همچنین از آن مهمتر استعفای مدیرکل راه آهن شاهرود بود.
شخصاً این اتفاق را به فال نیک می گیرم. زیرا اهمیت این کار وقتی روشن می شود که پاسخ به دو پرسش زیر را در ذهن مرور نمائیم:
پرسش اول: از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ تا به امروز مجموعاً چند نفر از مسئولان و دولتمردان ما در واکنش به خطایی که در مجموعه شان اتفاق افتاده(صرف نظر از اینکه مقصر بوده اند یا نه) مسئولیت آن را پذیرفته و استعفا داده اند؟ که فکر می کنم جواب این پرسش خیلی کم و شاید چیزی نزدیک به حد صفر باشد.
پرسش دوم: در صورت بروز خطایی مشابه در کشورهای دیگر از قبیل؛ هند، کره جنوبی، ترکیه، برزیل، انگلستان و از همه مهمتر ژاپن آن ها چه میزان شجاعت پذیرش قصور، خبط و خطایی که در حوزه ی کاریشان اتفاق افتاده است را دارند؟ و درچنین مواردی حاضر به استعفا می شوند؟ هر چند نمی توان در این رابطه آمار دقیقی ارائه کرد اما آنچه مسلم است قطعاً به میزان محدود پذیرش خطای مقامات ایرانی نمی باشد که در سه دهه ی اخیر بسیار انگشت شمار و قریب به صفر است!
این در حالی است که هر چند وقت يكبار اتفاقات و حادثههاي عجيب و غريبي در نظام مدیریتی کشور رخ ميدهد و فاجعههايي به بار ميآيد كه مديران و مسئولان حاضر به يك عذرخواهي ساده هم نيستند. مديري پشت سر هم اشتباه ميكند، بابت اين اشتباهها هزينه ميدهيم اما باز هم كوتاه نميآيد. نه اشتباهش را قبول ميكند و نه كنار ميكشد. تا اسم استعفا ميآيد، صراحتاً ميگويد من اصلاً استعفا نميدهم و سر جايم هستم. همه تلاشهاي يك مجموعه به خاطر عملكرد غلط و اشتباهات يك نفر زير سوال رفته اما حاضر نيست تا اشتباهش را بپذيرد.
مسلماً روحیه و فرهنگ مسئولیت پذیری به همراه وجود نظام پاسخگویی مسئولان به “مردم، متخصصان و ارباب رسانه ها” پیش نیاز نظم اجتماعی است، همان چیزی که سال ها پیش رهبر انقلاب بر آن تأکید کردند و حتی سالی را هم به عنوان سال پاسخگویی معرفی کردند. اما متأسفانه اکثر مدیران کشور ما در چند دهه ی اخیر نه تنها خود را در برابر اتفاقاتی که می افتد مسئول و پاسخگو نمی دانند که برخی از آن ها با فرار به جلو تقصیر را به گردن دیگران هم می اندازند. به عنوان مثال در بسیاری از این موارد رسانه ها یکی از قربانیان اصلی اینگونه فرافکنی ها هستند.
الغرض! مسئولی که خود را پاسخگو نمی داند، در زمان بروز مشکلات تقصیر را به گردان دیگران می اندازد، خود را عقل کل دانسته و از نقد و نظر رسانه های جمعی بی نیاز می داند این چنین فردی هیچ گاه خطای خود و مجموعه ی زیر دستش را نمی پذیرد چه رسد به اینکه چیزی به اسم فرهنگ استعفا برایش موضوعیت داشته باشد.
کلام آخر اینکه مدیرکل محترم راه آهن شاهرود علاوه بر مدیرعامل رجا ما هم با استفعای شما موافق هستیم و از اینکه مسئولیت پذیری از خود نشان داده اید سپاسگزاریم. باشد که این فرهنگ روزی در میان همه ی مدیران و دولت مردان نهادینه شود که؛
اولاً؛ مسئولیت اقدامات خود و افراد زیر مجموعه شان را پذیرند،
ثانیاً؛ خود را به مردم و رسانه های جمعی پاسخگو بدانند،
ثالثاً؛ هر وقت که شرایط کاری و افکار عمومی ایجاب کرد استعفا دهند.
کد مطلب: 229768
*پایگاه خبری تحلیلی الف
مهدی یاراحمدی خراسانی، 19 خرداد 93
تاریخ انتشار : دوشنبه ۱۹ خرداد ۱۳۹۳ ساعت ۰۸:۴۸