یکی از خبرگزاری های بسیار پر مخاطب بلافاصله عکس وی را در صفحه ی اول خود به عنوان صحنه ی جالب و برگزیده از روز اول ثبت نام کاندیداهای ریاست جمهوری درج کرده و این گونه تیتر زده بود: «کاندیدای ریاست جمهوری با کت پاره». هر چند خیلی طول نکشید که با اعتراضات گسترده ی مردمی در کامنت های ذیل همان تصویر رسانه ی مربوط بلافاصله عکس را حذف و از آن شهروند و کاربران بخاطر چنین عملی عذرخواهی کرد ولی پلشتی این اتفاق در ذهن کاربران برای همیشه باقی می ماند. که چرا در حد یک رسانه این قدر برخی نگاه ها سطحی، سخیف و عیب جویانه است. حالا پاره بودن کت که نکته ی چندان مهمی نیست. عکس و تصویر تهیه کردن از بدبختی، شکست، اشتباه، از کوره در رفتن، آتش سوزی، تصادف و مشکلات این چنینی مردم که در جامعه به وفور زیاد است و نشر و ترویج آن پدیده ی آزاردهنده ای است که در جامعه بسیار به آن مواجهیم.
قهرمان مشهور سابق ورزشی کشور آگاهانه یا غیر آگاهانه، سهمی یا عمدی خبطی مرتکب می شود و بر بالین نیمه جان یا بی جان ستاره ی پیشین فوتبال کشور عکسی می اندازد که همگان از مشاهده ی آن حس بدی پیدا می کنند. بعد این عکس به سرعت نور در کانال ها و رسانه ها دست به دست می شود و اکنون که چند ماهی از این اتفاق می گذرد کماکان سوژه ی تمسخر برخی افراد است. هر چند عمل ع.ج معروف از سوی هیچ احدی تأیید نمی شود ولی اگر این امر را اشتباه، گناه، بدسلیقگی یا هر چیز دیگری بنامیم نشر و ترویج آن گناه و اشتباهی بزرگتر و نابخشودنی تر است. کما اینکه قهرمان سابق کشور با حضور در منزل مرحوم از آنان دلجویی کرد و آن ها هم با آغوش باز عذرخواهی وی را پذیرفتند و خدای بزرگ هم گناهانی که از آن توبه کنیم و سعی در جبرانش داشته باشیم می بخشد ولی قطعاً ترویج دهندگان اشتباهات دیگران، کسانی که آبروی مردم را به حراج می گذارند، مسخره کنندگان و یا کسانی که برای لذت جویی خود هیچ حد و مرزی از آبرو و اعتبار افراد قائل نیستند به هیچ عنوان نخواهد بخشید.
به راستی این فناوری های جدید چه قدرتمندانه تمام ابعاد جسمی، روحی و اخلاقی مردم را اسیر خود کرده اند و هر طور که می خواهند رفتار بسیاری از مردم را کنترل می کنند. مگر می شود عده ی زیادی دوربین به دست نزدیک را نبینند و راه ماشین های امدادرسان آتش نشان، آمبولانس و پلیس را سد کنند تا از تصاویر فروریختن یک ساختمان، آتش سوزی اموال مردم وجان باختن تعدادی از هموطنان خود فیلم و عکس تهیه کنند. و دیگر این که این فیلم و عکس برای کدام رسانه تولید می شود؟ همان رسانه های عمومی که از روی بیکاری کاری جز دست به دست کردن بی هدف یا صرفاً محض سرگرمی اطلاعات و تصاویر این چنینی ارزش دیگری ندارند. علت جویی این اتفاق بسیار از سوی جامعه شناسان، متفکران رسانه و روانشناسان این روزها تحت توجه قرار گرفته است. که البته در یک نگاه اولیه به این امر می توان دلایل در دسترسی پیدا کرد. عده ای به دلیل کمبودهای اجتماعی که دارند می خواهند با تولید این چنین تصاویر و نشر آن خود را مطرح کرده و مهم جلوه دهند. گروهی صرفاً به دلیل بیکاری از تولید هر گونه هیجان ناسالم و بی خاصیت این چنینی استقبال می کنند. برخی از آن ها از نظر ویژگی های شخصیتی اصطلاحاً ماجرا جو(یا به قول عامیانه فضول) هستند. و گروهی دیگر هم به دلیل عدم اعتماد به برخی رسانه های جمعی سعی می کنند برای خود و دیگران رسانه باشند. شاید بخش قابل توجهی از این اتفاق ها که در جامعه مشاهده می کنیم(خصوصاً در سطح کلان همانند برج پلاسکو) حاصل اطلاع رسانی نامناسب، با تأخیر و یا عمدتاً جهت دار رسانه ی ملی در گذشته است. هر چند در اتفاق پلاسکو رسانه ی ملی عملکرد قابل قبول و مناسبی داشت ولی به دلیل آن که در موارد عمدتاً حاشیه دارِ اجتماعی، اقتصادی و سیاسی اصول بی طرفی، به موقع بودن، جامع بودن و قواعد دیگر رسانه ای را رعایت نمی کند مردم ترجیح می دهند خود اخبار و اطلاعاتی تولید کرده و با دست به دست کردن آن در بین خودشان متکی به خود باشند. از آن جا هر اتفاق کوچک و بزرگی که مربوط و یا نامربوط است به جریان های سیاسی در کشور ارتباط داده می شود اصول حرفه ای همواره قربانی می گردند. مثلاً در حادثه پلاسکو به جای کمک در نجات مال باختگان، آسیب دیدگان و جان باختگان عده ای به دنبال مقصر جلوه دادن برخی از افراد صرفاً به دلایل سیاسی هستند. این نوع مسائل باعث می گردد که به عنوان مثال هیچ گاه کسی به دنبال ابعاد فنی و تخصصی عملیات مهار این بحران از نگاه متخصصان آتش نشانی نرود. و بقیه امور قس علی هذا.
نتیجه گیری:
اکنون حادثه ی پلاسکو علی رغم همه ی لطمات مالی و جانی که به آسیب دیدگان وارد کرد و با وجود جریحه دار کردن قلب هموطنان مهربان ما می تواند نقطه ی عطفی برای اصلاح برخی از امور در جامعه باشد. مثلاً تصمیم بگیریم در زمان بروز مشکلات مردم به کمک آن ها بشتابیم نه به دنبال تهیه فیلم و عکس، اگر توان کمک نداریم سریع تر محل را ترک کنیم تا نهادهای امداد رسان به راحتی انجام وظیفه نمایند، یاد بگیریم مسائل و مشکلات مردم را ابزار بهره برداری سیاسی و یا سوژه ی رسانه ای و یا خدایی ناکرده تمسخر قرار ندهیم و بسیاری از تصمیمات این چنینی که می بایست در جامعه برای روزهای بحران تمرین شود تا در بزنگاه های تصمیم گیری بتوانیم به گونه ای عمل کنیم که حقی از مردم برگردن ما نماند. به راستی اگر بخاطر ازدحام عکاسان و فیلمبرداران دوربین به دست عده ای جان باخته باشند عجب ظلم بزرگی صورت پذیرفته است.
منبع: روزنامه رسالت مورخ دوشنبه 11 بهمن شماره
http://www.resalat-news.com/Fa/?code=250535