به طور کلی در چند سال اخیر تغییراتی در جمعیت ایران به وجود آمده که بسیاری از کشورهای توسعه یافته قبلاً این تغییرات را -که عمدتاً کاهش میزان باروری است- تجربه کرده اند. هر چند در حال حاضر نمی توان نام وضعیت کنونی را بحران گذاشت اما قاعدتاً عدم برنامه ریزی مناسب، فقدان آینده پژوهی و اتخاذ سیاست های جمعیتی اصولی در تداوم این روند می تواند منجر به بروز بحران گردد. بر این اساس در برنامه اول توسعه پیش بینی شده بود که تعداد شش ونیم فرزند به ۴ فرزند برسد. اما با اجرای شتابزده برنامه های تنظیم خانواده در سال ۱۳۸۵ تعداد فرزندان هر مادر به 1.8 کاهش یافت. معمول این است که اگر در هر جامعه ای شاخص باروری کل به ۲ یا 2.1 فرزند برسد نرخ رشد آن جمعیت پس از دو دهه صفر می شود. با وجود اینکه از حدود یک دهه پیش میزان باروری ایران به زیر سطح جانشینی یعنی ۲ فرزند سقوط کرده اما رشد جمعیت ایران هنوز مثبت است. چرا که حدود ۲۰ تا ۳۰ سال طول می کشد که این وضعیت رشد جمعیت را به صفر برساند. اگر همین روند ادامه یابد در سال ۱۴۲۰ رشد جمعیت ایران به صفر می رسد. پس در حال حاضر بحران جمعیت در ایران وجود ندارد بلکه مشکل کاهش سطح باروری خانواده هاست که نیازمند اتخاذ سیاست های اصولی تنظیم خانواده در برنامه های کلان کشور می باشد. شاید بسیاری از افراد مشکلات اقتصادی را بزرگ ترین مانع در این راستا بدانند اما قطعاً این همه ماجرا نیست. علاوه بر نابسامانی اقتصادی در کشور که همگان را با مشکلات معیشتی فراوانی مواجه نموده است مقولاتی همچون پیچیدگی شرایط و عدم توان پیش بینی آینده برای مردم نیز در این امر اثرگذار است. ضمن این که از اثر فرهنگی و رویکرد عمومی جوانان در عدم مسئولیت پذیری برای تولد، پرورش و مشکلات دیگر حاصل از فرزندآوری نیز نمی توان غافل شد. مقوله جمعیت نه سیاسی است نه دولتی یا حکومتی، هر چند بر آن ها اثر می گذارد. فرزند آوری روند طبیعی زندگی انسان هاست که برای شادابی و تداوم حیات جامعه امری ضروری است. پس اگر موانعی در این امر وجود دارد باید به فوریت رفع گردند نه اینکه کار به جایی برسد که مردم قید بچه دار شدن را بزنند.
منبع: روزنامه شهرآرا، 2 خرداد ماه 1400، شماره 3391