برای آنها که از زندگی ناراضی اند

 

خیلی وقت ها در سلام و احوالپرسی های روزانه وقتی از طرف مقابل خود می پرسیم: حالت چطور است؟ آهی می کشد و با لحنی غمگین می گوید: خوبم خداراشکر. و زمانی که با سین جیم های ما مواجه می شود که چرا آنقدر بی حوصله ای پاسخ می دهد: ای بابا مشکلات زندگی که دست بردار نیستند! راستش زندگی کردن مشکلات خاص خودش را دارد. انسان از همان ابتدا عجین با سختی و مشقت است و در قرآن کریم نیز خوانده ایم که ما انسان را در مشقت آفریدیم. چطور می شود که ما در دنیا زندگی کنیم، با افراد مختلف ارتباط داشته باشیم، در شرایط مختلفی قرار بگیریم و آن وقت اوضاع همیشه آرام و بر وفق مرادمان باشد؟

بعضی وقت ها مشکلات حقیقی و طاقت فرسات ولی در اکثراوقات مشکلات ناشی از آن است که به چیزهایی که داریم قناعت نمی کنیم. همیشه به دنبال بهتر بودن هستیم. البته حس تمایل به پیشرفت را نباید نادیده گرفت چراکه اگر این تمایل وجود نداشت بشر حتی به ساده ترین امکانات هم دست پیدا نمی کرد و در زندگی روزمره هم نمی توانستیم تغییرات مفیدی داشته باشیم. اما همیشه منتظریم تا از دیگران بهتر باشیم. اگر همکارمان از خودش خانه داشته باشد یا مدل ماشینش از ما بهتر باشد خودمان را با او مقایسه می کنیم و آن وقت از چیزهایی که خودمان داریم لذت نمی بریم و سعی میکنیم هرطور که هست سطح خودمان را به همکارمان برسانیم. وقتی هم که به او رسیدیم سعی می کنیم از وی پیشی بگیریم و بهتر باشیم. این طور است که هیچوقت از زندگی راضی نیستیم همیشه فکر می کنیم در زندگی چیزی کم داریم و نتوانسته ایم به چیزهایی که می خواهیم برسیم.
این روزها خود را آنقدر درگیر کار و دوندگی برای بهترین بودن می کنیم که از داشته هایمان غافل می شویم. همسر خوب، فرزندان خوب و سالم، زندگی آرام و بی دغدغه و سلامتی را از یاد می بریم. فراموش می کنیم که پدر و مادری داریم که حداقل وقتی دلمان می گیرد درکنارشان می نشینیم و سر بر زانوی آنها می گذاریم. فراموش کردیم که می توانیم حرف بزنیم، راه برویم، نفس بکشیم، با خیال راحت و بدون ترس از بیماری غذا بخوریم. ما آزادی و امنیت خود را فراموش کردیم،می توانستیم الان به جای یکی از صدهانفر زندانی که  به دلیل بدهی  حاصل از یک تصادف در گوشه زندان در حسرت یک لحظه آزادی هستند باشیم و برای ثانیه ای راه رفتن در خیابان های شهر لحظه شماری کنیم.
بیایید یک لحظه خودمان را به جای آنهایی بگذاریم که داغ فرزند معلولشان هرروز در دلشان تازه می شود و کاری از آنها برنمی آید یا حتی خودمان را بگذاریم به جای افرادی که الان روی ویلچر هستند یا مجبورند با عصای سفید رفت وآمدکنند و سهمشان از زندگی فقط شنیدن دیدنی هاست!
دنیایی که قرار است چندصباحی در آن زندگی کنیم با ارزش است. نمی توان گفت ارزش ندارد. چرا که حکمت خدای متعال با آفرینش عبث مطابق نیست. اما انسانی که اشرف مخلوقات است ارزشش بیشتر از آن است که آسایش و فکر و جسم خود را برای بدست آوردن دنیا از بین ببرد. ما انسانها در این دنیا قرار است به تعالی برسیم نه اینکه سوهان روح خود شویم و تا آخر عمر بدویم برای بهتر از دیگران بودن! هرچند سختی های زندگی زیاد است ولی باید خدا را برای هرآنچه از روی رحمت به ما عنایت فرموده شکر کرد.

 

* روزنامه خراسان – 31 اردیبهشت 92

 

http://www.khorasannews.com/NewsSource/18409-920231/pdf/09.pdf

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *